cute-baby
11-08-2011, 07:23 PM
غذا در گردشگري جاذبهاي است که در طبقهبندي جاذبههاي گردشگري در رديف جاذبههاي ثانويه قرار ميگيرد. اين به اين مفهوم است که يک گردشگر براي خوردن يا چشيدن طعم يک غذا سفر نميکند، اما هر گردشگر در طول سفر خود حتما غذا ميخورد و از آنجاکه صرف غذا در هر شرايطي و بخصوص در سفر اتفاقي لذتبخش است، پس جاذبهاي ثانويه اما بسيار با اهميت تلقي ميشود، به گونهاي که صرف يک غذاي خوب در يک رستوران ميتواند سرنوشت يک بازديد يا سفر را آنگونه که مورد نظر و مطلوب است، رقم بزند.
رستورانها از نقطه نظر جلب رضايت گردشگر ميتوانند مورد ارزيابي قرار بگيرند که البته به طور معمول چنين نيست! انتخاب رستوران براي گردشگر نيز خود داراي شاخصههايي است. براي گردشگري که توان مالي بيشتري دارد انتخاب رستوران کمي متفاوت است. در گردشگران فرهنگي نيز اين انتخاب در بسياري از موارد با گردشگر عادي فرق دارد.
گردشگر فرهنگي به دنبال تجربههاي خاص منطقه است، بنابراين در جست و جوي غذاهايي است که او را به اين حس نزديکتر ميکند. براي اين گردشگر، به طور معمول تجربه غذاهاي سنتي و بومي منطقه فرصتي براي تکميل شناخت او از فرهنگ است پس رستوران از اين نقطه نظر ميتواند جايي براي اين تبادل فرهنگ باشد.
براي گردشگري که چندان در پي جاذبههاي فرهنگي نيست، بسته به اينکه تا چه حد تنوع غذايي برايش از جاذبه برخوردار باشد، تجربه حضور در رستورانهاي سنتي جذاب است. اما رستوران، چه سنتي باشد و چه معمولي يا حتي مدرن، آخرين قطعه از چيدمان گردشگري است.
رستوران شاخصههايي دارد که با رعايت آن ميتوان آن را به يک مقصد گردشگري تبديل کرد. اين شاخصهها مجموعهاي از خدمات، امکانات و رفتار است که فرصتي را براي حضور گردشگر و لذت بردن او از دقايق فراهم ميکنند و احيانا خدماتي جانبي را به او ارايه ميدهد.
اينکه رستوران در کجا قرار دارد و منطقه مورد نظر از چه ويژگيهايي برخوردار است به مديران يک رستوران کمک ميکند تا بتوانند تعريف درستي از مشتريان خود ارايه دهند. هرچه موقعيت مکاني يک رستوران به جاذبههاي گردشگري يک شهر نزديک باشد گردشگران بيشتري در آن حضور پيدا خواهند کرد پس چنين رستوراني بايد بتواند در روش فعاليتهاي مورد نظر خود براي گردشگر جاذبه بيافريند. اين خلق جاذبه جداي از استانداردهايي همچون نظافت و پاکيزگي است که هر رستوراني بايد داراي آن باشد.
فهرست غذاي يک رستوران گردشگري بايد بتواند براي گردشگر با هر فرهنگي که دارد پاسخگو باشد. وجود بخشي مجزا براي غذاهاي بومي منطقه در اين فهرست ضروري است. غذاهاي بينالملل و البته غذاهاي معمول نيز بايد به اين فهرست اضافه شوند.
وجود غذاهايي ويژه براي کودکان نيز فرصتي مناسب براي رقابت با ساير همکاران حوزه رستورانداري است. اقدامي که کمتر در اين حوزه به آن توجه ميشود. امکان سرو غذا براي گردشگراني که از بيماريهاي خاص اما شايع مثل ديابت و پرفشاري خون رنج ميبرند ميتواند امکان مناسبي براي جلب رضايت گردشگر باشد.
به ياد بياوريم که گردشگر يک سفير است که ميتواند پيام ما را مستقيم يا غير مستقيم در طول سفر و يا در بازگشت به مبدا به مخاطبان ما انتقال دهد. البته نوع غذا و منوي پيشنهادي از شاخصههاي يک رستوران گردشگري است.
انتخاب نوع موسيقي ملايم که بتواند اکثريت سليقهها را جذب خود کند از اهميت برخوردار است. نوع انتخاب ميزها و صندليها بايد بتواند آرامش گردشگري را که ساعتها به گردش در شهر پرداخته و حالا به دنبال مکان مناسبي براي استراحت نيم روزه و ادامه گردشگر خود است، فراهم کند و در نهايت امکانات جانبي مثل وجود کتابهاي عکس در ابعاد کوچک، کتابچههاي راهنما و ... امکاني را براي گردشگر فراهم ميکند تا در فرصت انتظار براي صرف غذا جذب جاذبههاي يک رستوران شود.
رستورانها از نقطه نظر جلب رضايت گردشگر ميتوانند مورد ارزيابي قرار بگيرند که البته به طور معمول چنين نيست! انتخاب رستوران براي گردشگر نيز خود داراي شاخصههايي است. براي گردشگري که توان مالي بيشتري دارد انتخاب رستوران کمي متفاوت است. در گردشگران فرهنگي نيز اين انتخاب در بسياري از موارد با گردشگر عادي فرق دارد.
گردشگر فرهنگي به دنبال تجربههاي خاص منطقه است، بنابراين در جست و جوي غذاهايي است که او را به اين حس نزديکتر ميکند. براي اين گردشگر، به طور معمول تجربه غذاهاي سنتي و بومي منطقه فرصتي براي تکميل شناخت او از فرهنگ است پس رستوران از اين نقطه نظر ميتواند جايي براي اين تبادل فرهنگ باشد.
براي گردشگري که چندان در پي جاذبههاي فرهنگي نيست، بسته به اينکه تا چه حد تنوع غذايي برايش از جاذبه برخوردار باشد، تجربه حضور در رستورانهاي سنتي جذاب است. اما رستوران، چه سنتي باشد و چه معمولي يا حتي مدرن، آخرين قطعه از چيدمان گردشگري است.
رستوران شاخصههايي دارد که با رعايت آن ميتوان آن را به يک مقصد گردشگري تبديل کرد. اين شاخصهها مجموعهاي از خدمات، امکانات و رفتار است که فرصتي را براي حضور گردشگر و لذت بردن او از دقايق فراهم ميکنند و احيانا خدماتي جانبي را به او ارايه ميدهد.
اينکه رستوران در کجا قرار دارد و منطقه مورد نظر از چه ويژگيهايي برخوردار است به مديران يک رستوران کمک ميکند تا بتوانند تعريف درستي از مشتريان خود ارايه دهند. هرچه موقعيت مکاني يک رستوران به جاذبههاي گردشگري يک شهر نزديک باشد گردشگران بيشتري در آن حضور پيدا خواهند کرد پس چنين رستوراني بايد بتواند در روش فعاليتهاي مورد نظر خود براي گردشگر جاذبه بيافريند. اين خلق جاذبه جداي از استانداردهايي همچون نظافت و پاکيزگي است که هر رستوراني بايد داراي آن باشد.
فهرست غذاي يک رستوران گردشگري بايد بتواند براي گردشگر با هر فرهنگي که دارد پاسخگو باشد. وجود بخشي مجزا براي غذاهاي بومي منطقه در اين فهرست ضروري است. غذاهاي بينالملل و البته غذاهاي معمول نيز بايد به اين فهرست اضافه شوند.
وجود غذاهايي ويژه براي کودکان نيز فرصتي مناسب براي رقابت با ساير همکاران حوزه رستورانداري است. اقدامي که کمتر در اين حوزه به آن توجه ميشود. امکان سرو غذا براي گردشگراني که از بيماريهاي خاص اما شايع مثل ديابت و پرفشاري خون رنج ميبرند ميتواند امکان مناسبي براي جلب رضايت گردشگر باشد.
به ياد بياوريم که گردشگر يک سفير است که ميتواند پيام ما را مستقيم يا غير مستقيم در طول سفر و يا در بازگشت به مبدا به مخاطبان ما انتقال دهد. البته نوع غذا و منوي پيشنهادي از شاخصههاي يک رستوران گردشگري است.
انتخاب نوع موسيقي ملايم که بتواند اکثريت سليقهها را جذب خود کند از اهميت برخوردار است. نوع انتخاب ميزها و صندليها بايد بتواند آرامش گردشگري را که ساعتها به گردش در شهر پرداخته و حالا به دنبال مکان مناسبي براي استراحت نيم روزه و ادامه گردشگر خود است، فراهم کند و در نهايت امکانات جانبي مثل وجود کتابهاي عکس در ابعاد کوچک، کتابچههاي راهنما و ... امکاني را براي گردشگر فراهم ميکند تا در فرصت انتظار براي صرف غذا جذب جاذبههاي يک رستوران شود.