alamatesoall
11-07-2011, 07:57 PM
يکی از شاخصهايي که برای شناخت شکاف ديجيتال در جهان امروز تدوين شده است؛ شاخص جامعة اطلاعاتی (ISI) استاين شاخص را بانک جهانی ارائه
کرده و برمبنای آن کليه کشورهای جهان به پنج گروه طبقه بندی شدهاند:
گروه اول (Skaters) گروهی هستند که بر اساس شاخص مزبور به گونهای شتابان در مسير دنيای ديجيتال گام برمیدارند.
گروه دوم (Striders) گروهی هستند که با گامهای بلند و مؤثر در راه ديجيتالی شدن حرکت میکنند.
گروه سوم (Sprinters) گروهی هستند که با تلاش فراوان در صددند تا راههای استفاده هر چه بيشتر از تکنولوژیهاي ديجيتال را فراهم آورند.
گروه چهارم (Strollers) گروهی هستند که مسائل ديجيتال معاصر را چندان جدی نمیگيرند و هم محدوديتهای مالی دارند و هم با ازدياد جمعيت مواجه میباشند.
اما گروه پنجم (Starters) گروهی هستند که در واقع جزو تازهواردان به زمانه و عرصة ديجيتال به حساب ميآيند.
حالا با توجه به آنچه طرح شد نخستين پرسش اين است که ايران در کدام گروه قرار دارد و يا میخواهد در کدام گروه قرار گيرد
من فکر ميکنم يکی از جنبهها و مفاهيم فرهنگ در زمانهای که در آن زندگی میکنيم ، فرآيند فرهنگ سازی در جهت همين کاربرد موثر تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعاتی است که بايد به عنوان يک ماموريت در دستور کار نهادهای مختلف اعم از دولتی، خصوصی و مدني قرار گيرد تا اين نکته مشخص شود که نهادهاي مربوطه در اين رابطه در کجا قرار دارند. اين کار از طريق سنجش سطح دانش و تجربة افراد درگير و شاغل در آنها در مورد تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعاتی به دست ميآيد
نکته دومی که بايد در کانون توجه باشد، نوع و ميزان ارتباط مهارتهای مرتبط با تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعاتی با اهداف نهادهای مختلف است.
وبالاخره سومين نکته هم چگونگی رسيدن به اهداف از طريق انطباق مهارتها بااهداف مربوطه است که در اين رابطه نوع برنامههای آموزشی برای کسب مهارتها هم بسيار مهم است
به اين ترتيب به نظر میرسد اکنون يکی از راههای موثر حفظ فرهنگها و اشاعه آنها اتکا به همين تکنولوژیهای نوين ارتباطی و اطلاعاتی است و اين تکنولوژیها به دليل غلبه بر زمان و مکان، قدرت شگفتانگيزی در تبلور فرهنگ و تحقق راهحلهای مرتبط با آنرا دارند.
همين شاخص جامعة اطلاعاتی در واقع شکل متمرکز شده بیست وسه متغير است که برخی از آنها مربوط به زيرساختهای كامپيوتری از جمله سرانه کامپيوتر است و برخی ديگر مربوط به ميزان تجارت الكترونيك و یا مربوط به تعداد كاربران خانگي اينترنت و تعداد كاربران اينترنت در محل کار و در سازمانهاي آموزشي و برخی هم مربوط به زيرساختهای ارتباطی نظير تعداد خطوط تلفن و فکس و ميزان تلويزيون و گيرنده راديو از نظر سرانه و آزاديهای مطبوعاتی و مدني.
و همانگونه که ملاحظه ميکنيد اين شاخصها عمدتا از جنس فرهنگ هستند، و مقولاتی اجتماعي و مربوط به رويههای كار هستند و مسائل شخصی و سازماني را در بر ميگيرند و ميتوانند باعث بروز الگوها و ساختارهاي جديد در هر دو عرصه شوند، ضمن اينکه باعث تبادل مفاهيم و نيز تبادل و تجارت كالاهاي فرهنگي شوند که در اين روزگار، خود به موضوع مهمي در تجارت جهاني تبديل شده است. بنابراين به گمان من، به همين دليل است که امروز انديشيدن به فرهنگ برای رسيدن به راه حلهای فرهنگی، بدون انديشيدن به جنبه ديجيتال فرهنگ، کار بسیار دشواری شده است.
منبع:رسانه کار
کرده و برمبنای آن کليه کشورهای جهان به پنج گروه طبقه بندی شدهاند:
گروه اول (Skaters) گروهی هستند که بر اساس شاخص مزبور به گونهای شتابان در مسير دنيای ديجيتال گام برمیدارند.
گروه دوم (Striders) گروهی هستند که با گامهای بلند و مؤثر در راه ديجيتالی شدن حرکت میکنند.
گروه سوم (Sprinters) گروهی هستند که با تلاش فراوان در صددند تا راههای استفاده هر چه بيشتر از تکنولوژیهاي ديجيتال را فراهم آورند.
گروه چهارم (Strollers) گروهی هستند که مسائل ديجيتال معاصر را چندان جدی نمیگيرند و هم محدوديتهای مالی دارند و هم با ازدياد جمعيت مواجه میباشند.
اما گروه پنجم (Starters) گروهی هستند که در واقع جزو تازهواردان به زمانه و عرصة ديجيتال به حساب ميآيند.
حالا با توجه به آنچه طرح شد نخستين پرسش اين است که ايران در کدام گروه قرار دارد و يا میخواهد در کدام گروه قرار گيرد
من فکر ميکنم يکی از جنبهها و مفاهيم فرهنگ در زمانهای که در آن زندگی میکنيم ، فرآيند فرهنگ سازی در جهت همين کاربرد موثر تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعاتی است که بايد به عنوان يک ماموريت در دستور کار نهادهای مختلف اعم از دولتی، خصوصی و مدني قرار گيرد تا اين نکته مشخص شود که نهادهاي مربوطه در اين رابطه در کجا قرار دارند. اين کار از طريق سنجش سطح دانش و تجربة افراد درگير و شاغل در آنها در مورد تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعاتی به دست ميآيد
نکته دومی که بايد در کانون توجه باشد، نوع و ميزان ارتباط مهارتهای مرتبط با تکنولوژیهای ارتباطی و اطلاعاتی با اهداف نهادهای مختلف است.
وبالاخره سومين نکته هم چگونگی رسيدن به اهداف از طريق انطباق مهارتها بااهداف مربوطه است که در اين رابطه نوع برنامههای آموزشی برای کسب مهارتها هم بسيار مهم است
به اين ترتيب به نظر میرسد اکنون يکی از راههای موثر حفظ فرهنگها و اشاعه آنها اتکا به همين تکنولوژیهای نوين ارتباطی و اطلاعاتی است و اين تکنولوژیها به دليل غلبه بر زمان و مکان، قدرت شگفتانگيزی در تبلور فرهنگ و تحقق راهحلهای مرتبط با آنرا دارند.
همين شاخص جامعة اطلاعاتی در واقع شکل متمرکز شده بیست وسه متغير است که برخی از آنها مربوط به زيرساختهای كامپيوتری از جمله سرانه کامپيوتر است و برخی ديگر مربوط به ميزان تجارت الكترونيك و یا مربوط به تعداد كاربران خانگي اينترنت و تعداد كاربران اينترنت در محل کار و در سازمانهاي آموزشي و برخی هم مربوط به زيرساختهای ارتباطی نظير تعداد خطوط تلفن و فکس و ميزان تلويزيون و گيرنده راديو از نظر سرانه و آزاديهای مطبوعاتی و مدني.
و همانگونه که ملاحظه ميکنيد اين شاخصها عمدتا از جنس فرهنگ هستند، و مقولاتی اجتماعي و مربوط به رويههای كار هستند و مسائل شخصی و سازماني را در بر ميگيرند و ميتوانند باعث بروز الگوها و ساختارهاي جديد در هر دو عرصه شوند، ضمن اينکه باعث تبادل مفاهيم و نيز تبادل و تجارت كالاهاي فرهنگي شوند که در اين روزگار، خود به موضوع مهمي در تجارت جهاني تبديل شده است. بنابراين به گمان من، به همين دليل است که امروز انديشيدن به فرهنگ برای رسيدن به راه حلهای فرهنگی، بدون انديشيدن به جنبه ديجيتال فرهنگ، کار بسیار دشواری شده است.
منبع:رسانه کار