alamatesoall
10-30-2011, 06:45 PM
http://pnu-club.com/imported/2011/10/801.jpg
اختلال تبديلي كه قديم ترها هيستري ناميده مي شد، اختلال نسبتا شايع روان پزشكي است كه بازتابي از تعارضات ناخودآگاه بوده و در عين حال كه وجود يك اختلال طبي ديگر را به ذهن مي آورد، ناشي از عوامل روان شناختي است.
حدود يك سوم مردم دنيا در طول عمر دچار بعضي از علايم اين اختلال مي شوند ولي لزوما بيمار هيستريك نيستند.
اين اختلال حدود 5 تا 15 درصد مشاوره هاي روان پزشكي در بيمارستان هاي عمومي را شامل مي شود.
زنان حداقل دو برابر و گاهي تا 10 برابر مردان مبتلا مي شوند و علايمي كه نشان مي دهند سمت چپ بيشتر از سمت راست بدن است.
اين اختلال در تمام سنين يعني از كودكي تا كهنسالي ديده مي شود ولي شروع آن قبل از 10 سالگي و پس از 35 سالگي نادر است.
همچنين اين اختلال در افراد كم سواد و طبقات اقتصادي پايين و روستاييان و همچنين افراد نظامي كه موقعيت هاي جنگي را تجربه كرده اند بيشتر ديده مي شود.
اين بيماري در افراد خانواده بيماران مبتلا بيشتر ديده مي شود كه تا حدودي ناشي از يادگيري فرزندان از والدين است.
اختلالات جسمي و خصوصا بيماري هاي عصبي شيوع قابل ملاحظه اي در ميان اين مبتلايان دارند و از ميان اختلالات روان پزشكي، افسردگي و اختلالات اضطرابي، با اختلال تبديلي در زنان ارتباط دارند. اختلالات شخصيت نيز به كرات همراه با اختلال تبديلي مشاهده مي شوند، خصوصا اختلال شخصيت نمايشگر در زنان و اختلال شخصيت ضد اجتماعي در مردان.
علت
اختلال تبديلي در اثر واپس زدن تعارضات ناخودآگاه و تبديل اضطراب به يك علامت جسمي ايجاد مي شود.
علايم اين اختلال بيمار را قادر مي سازد به ديگران چنين القا كند كه وي نياز به توجه ويژه و درمان به خصوص دارد و همچنين يك ابزار غيركلامي براي كنترل كردن يا بازي دادن ديگران مي باشد.
با تصويربرداري از مغز، مشخص شده است كه در اين بيماران، متابوليسم نيمكره غالب، كاهش و متابوليسم نيمكره غير غالب، افزايش مي يابد.
اين اختلال زماني تشخيص داده مي شود كه درمانگر، ارتباطي ضروري و اساسي بين علت علايم عصبي و عوامل روان شناختي پيدا كند و اين نشانه ها نبايد نتيجه تمارض و يا اختلال ساختگي (كه در آن فرد علايم يك بيماري را آگاهانه تقليد مي كند) باشند.
علايم
در اختلال تبديلي، بي حسي و مورمور شدن در اندام ها، كري، كوري، حرف نزدن و فلج عمومي بدن ديده مي شود.
علايم حركتي نيز شامل حركات غيرطبيعي، اختلال در راه رفتن، ضعف عمومي، فلج، لرزش، تيك و حركات پرتابي مي باشد.
تشنج هاي كاذب علامت ديگري در اختلال تبديلي است و تفكيك آن ها از تشنج هاي واقعي گاهي سخت است.
بيمار مبتلا به اختلال تبديلي با كنار زدن تعارض هاي دروني و همچنين جلب توجه ديگران به منافع خود مي رسد و همين موضوع موجب تكرار اين رفتار مي شود.
علايم ايجاد شده مدت كوتاهي طول مي كشند و معمولا خود به خود برطرف مي شوند.
درمان
روان درماني حمايتي درمان را تسهيل مي كند.
مهم ترين ويژگي درمان، برقراري ارتباط درمانگر با بيمار است. نبايد به بيمار گفت كه تو مشكلي نداري و يا اين كه علايم خيالي هستند زيرا بيماري وي شديدتر مي شود.
مي توان از داروهاي ضداضطراب و همچنين آرام سازي عضلاني (ريلاكسيشن) استفاده كرد.
هيستري جمعي
يكي از جالب ترين انواع هيستري ها، هيستري جمعي است. اين اختلال كه نمونه اي از رفتارهاي جمعي است شامل گسترش سريع و ناگهاني يك علامت يا يك سري علايم در يك گروه از افراد سالم است كه هيچ توجيه فيزيكي و طبي براي آن يافت نمي شود.
در حقيقت اين افراد به طور ناگهاني اعتقاد پيدا مي كنند كه به وسيله يك عامل خارجي بيمار شده اند.
به تعبير ديگر هيستري جمعي بروز يك سري علايم فيزيكي در عدهاي از افراد به صورت دسته جمعي است به صورتي كه يك بيماري ارگانيك را مطرح مي كنند ولي در واقع از يك علت رواني منشأ مي گيرند.
اولين مورد گزارش شده از هيستري جمعي در ايران در سال 1365 در يك مدرسه دخترانه در استان كرمان بوده است، به طوري كه افراد مبتلا به صورت حاد دچار اضطراب و نگراني شده بودند. در سال 1371 و بعد از واكسيناسيون كزاز نمونه گيري از هيستري جمعي در 21 دختر دانش آموز در يك روستا از استان كرمان گزارش شد. بعد از تزريق واكسن علايمي به صورت غش و صرع كاذب، لرزش، اختلال ديد، سردرد، تعريق و سوزش دست در يكي از دانش آموزان بروز كرد و به دنبال آن 9 دانشآموز ديگر نيز علايم مشابهي را تجربه كردند.
اصول درمان اين اختلال عبارت است از: حفظ خونسردي و آرامش، جدا كردن افراد مبتلا از غيرمبتلا، خالي كردن محل بروز براي بررسي دقيق. به طور مثال تعطيل كردن مدرسه، بررسي دقيق تمام علت هاي احتمالي، بهره گيري از تكنيك هاي كاهش اضطراب و... .
دكتر پرويز مظاهري - دبير علمي انجمن روان پزشكان ايران
اختلال تبديلي كه قديم ترها هيستري ناميده مي شد، اختلال نسبتا شايع روان پزشكي است كه بازتابي از تعارضات ناخودآگاه بوده و در عين حال كه وجود يك اختلال طبي ديگر را به ذهن مي آورد، ناشي از عوامل روان شناختي است.
حدود يك سوم مردم دنيا در طول عمر دچار بعضي از علايم اين اختلال مي شوند ولي لزوما بيمار هيستريك نيستند.
اين اختلال حدود 5 تا 15 درصد مشاوره هاي روان پزشكي در بيمارستان هاي عمومي را شامل مي شود.
زنان حداقل دو برابر و گاهي تا 10 برابر مردان مبتلا مي شوند و علايمي كه نشان مي دهند سمت چپ بيشتر از سمت راست بدن است.
اين اختلال در تمام سنين يعني از كودكي تا كهنسالي ديده مي شود ولي شروع آن قبل از 10 سالگي و پس از 35 سالگي نادر است.
همچنين اين اختلال در افراد كم سواد و طبقات اقتصادي پايين و روستاييان و همچنين افراد نظامي كه موقعيت هاي جنگي را تجربه كرده اند بيشتر ديده مي شود.
اين بيماري در افراد خانواده بيماران مبتلا بيشتر ديده مي شود كه تا حدودي ناشي از يادگيري فرزندان از والدين است.
اختلالات جسمي و خصوصا بيماري هاي عصبي شيوع قابل ملاحظه اي در ميان اين مبتلايان دارند و از ميان اختلالات روان پزشكي، افسردگي و اختلالات اضطرابي، با اختلال تبديلي در زنان ارتباط دارند. اختلالات شخصيت نيز به كرات همراه با اختلال تبديلي مشاهده مي شوند، خصوصا اختلال شخصيت نمايشگر در زنان و اختلال شخصيت ضد اجتماعي در مردان.
علت
اختلال تبديلي در اثر واپس زدن تعارضات ناخودآگاه و تبديل اضطراب به يك علامت جسمي ايجاد مي شود.
علايم اين اختلال بيمار را قادر مي سازد به ديگران چنين القا كند كه وي نياز به توجه ويژه و درمان به خصوص دارد و همچنين يك ابزار غيركلامي براي كنترل كردن يا بازي دادن ديگران مي باشد.
با تصويربرداري از مغز، مشخص شده است كه در اين بيماران، متابوليسم نيمكره غالب، كاهش و متابوليسم نيمكره غير غالب، افزايش مي يابد.
اين اختلال زماني تشخيص داده مي شود كه درمانگر، ارتباطي ضروري و اساسي بين علت علايم عصبي و عوامل روان شناختي پيدا كند و اين نشانه ها نبايد نتيجه تمارض و يا اختلال ساختگي (كه در آن فرد علايم يك بيماري را آگاهانه تقليد مي كند) باشند.
علايم
در اختلال تبديلي، بي حسي و مورمور شدن در اندام ها، كري، كوري، حرف نزدن و فلج عمومي بدن ديده مي شود.
علايم حركتي نيز شامل حركات غيرطبيعي، اختلال در راه رفتن، ضعف عمومي، فلج، لرزش، تيك و حركات پرتابي مي باشد.
تشنج هاي كاذب علامت ديگري در اختلال تبديلي است و تفكيك آن ها از تشنج هاي واقعي گاهي سخت است.
بيمار مبتلا به اختلال تبديلي با كنار زدن تعارض هاي دروني و همچنين جلب توجه ديگران به منافع خود مي رسد و همين موضوع موجب تكرار اين رفتار مي شود.
علايم ايجاد شده مدت كوتاهي طول مي كشند و معمولا خود به خود برطرف مي شوند.
درمان
روان درماني حمايتي درمان را تسهيل مي كند.
مهم ترين ويژگي درمان، برقراري ارتباط درمانگر با بيمار است. نبايد به بيمار گفت كه تو مشكلي نداري و يا اين كه علايم خيالي هستند زيرا بيماري وي شديدتر مي شود.
مي توان از داروهاي ضداضطراب و همچنين آرام سازي عضلاني (ريلاكسيشن) استفاده كرد.
هيستري جمعي
يكي از جالب ترين انواع هيستري ها، هيستري جمعي است. اين اختلال كه نمونه اي از رفتارهاي جمعي است شامل گسترش سريع و ناگهاني يك علامت يا يك سري علايم در يك گروه از افراد سالم است كه هيچ توجيه فيزيكي و طبي براي آن يافت نمي شود.
در حقيقت اين افراد به طور ناگهاني اعتقاد پيدا مي كنند كه به وسيله يك عامل خارجي بيمار شده اند.
به تعبير ديگر هيستري جمعي بروز يك سري علايم فيزيكي در عدهاي از افراد به صورت دسته جمعي است به صورتي كه يك بيماري ارگانيك را مطرح مي كنند ولي در واقع از يك علت رواني منشأ مي گيرند.
اولين مورد گزارش شده از هيستري جمعي در ايران در سال 1365 در يك مدرسه دخترانه در استان كرمان بوده است، به طوري كه افراد مبتلا به صورت حاد دچار اضطراب و نگراني شده بودند. در سال 1371 و بعد از واكسيناسيون كزاز نمونه گيري از هيستري جمعي در 21 دختر دانش آموز در يك روستا از استان كرمان گزارش شد. بعد از تزريق واكسن علايمي به صورت غش و صرع كاذب، لرزش، اختلال ديد، سردرد، تعريق و سوزش دست در يكي از دانش آموزان بروز كرد و به دنبال آن 9 دانشآموز ديگر نيز علايم مشابهي را تجربه كردند.
اصول درمان اين اختلال عبارت است از: حفظ خونسردي و آرامش، جدا كردن افراد مبتلا از غيرمبتلا، خالي كردن محل بروز براي بررسي دقيق. به طور مثال تعطيل كردن مدرسه، بررسي دقيق تمام علت هاي احتمالي، بهره گيري از تكنيك هاي كاهش اضطراب و... .
دكتر پرويز مظاهري - دبير علمي انجمن روان پزشكان ايران