PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : موانع جامعه‌شناسی در ایران



alamatesoall
10-29-2011, 06:01 PM
مسأله‌ای که در این مقاله مطرح می‌شود این است که چرا جامعه‌شناسی در ایران از یک سطح نازل توسعه برخوردار نیست. در حالی که بیش از پنج دهه از توسعة جامعه‌شناسی بطور رسمی در ایران می‌‌گذرد (لهسائی‌زاده، مهدی، 1374) هنوز ما شاهد یک دیسیلپین علمی تمام عیار در این مملکت نمی‌باشیم. در مدت نیم‌قرن، جامعه‌شناسی خود به صورت یک مسأله در ایران مطرح بوده است. چه عواملی باعث بروز این نقصان گردیده است. اگر دیگر علوم توانسته‌اند به راحتی جای خود را در نظام معرفتی این جامعه باز کنند، چرا جامعه‌شناسی هنوز درگیر مسایل دست و پاگیر معرفتی و شناخت شناسی خود در ایران است. چه عوامل داخلی و خارجی باعث بروز این کاستی‌ها برای این علم در ایران گشته است. آیا تمام گناهان عوامل باز‌دارنده را باید به گردن عوامل داخلی انداخت و یا برعکس آنها را ناشی از عوامل خارجی بدانیم. و یا اینکه هم عوامل داخلی و هم عوامل خارجی را در این رابطه مقصر بدانیم. اینها همه سئوالاتی است که در این مقاله تلاش شده است به آنها پاسخ منطقی داده شود.

بررسی موانع جامعه‌شناسی در ایران از آنها جهت اهمیت دارد که تاکنون متفکران و جامعه‌شناسانی از داخل و خارج از مملکت به موضوع پرداخته‌اند (Tavassoli,1976 , Tehranian et al, 1987 Lahsaeizadeh & Mahdi, 1992, ، آزاد ارمکی، 1378). اگر این موضوع بررسی و راه‌ حل برای آن پیدا نگردد، با رشد روز‌افزون تقاضا برای این رشته، مشکل عدم توسعة جامعه‌شناسی در ایران با جامعه‌شناسی در ایران یدک می‌شود و مشکل را روز به روز پیچیده‌تر می‌نماید. اگر عالمان این رشته نتوانند مشکلات رشتة خود را در ایران حل نمایند، چگونه با جامعه‌شناسی بعنوان یک ابزار می‌خواهند مشکلات جامعة ایران را حل کنند.

هدف کلی مقالة حاضر بررسی موانع بطور کلی در جامعه شناسی ایران است. برای رسیدن به این هدف، مقاله اهداف جزئی را در راستای هدف کلی به شرح زیر بررسی خواهد کرد. نخست اینکه موانع فلسفی و پارادایمی این رشته در ایران چیست. دوم، چه خطوط قرمز اجتماعی و سیاسی به عنوان مانع این رشته عمل می‌کنند. سوم، مشکلات آموزشی این رشته کدامند. چهارم، چه کمبود‌های پژوهشی در ایران برای این رشته وجود دارد. پنجم، فقر ارتباطات بین‌المللی جامعه‌شناسی در ایران چیست و تا چه اندازه همگام با توسعه جهانی جامعه‌‌شناسی حرکت کرده‌ایم. و بالاخره اینکه راه حل‌های علمی رفع موانع جامعه‌شناسی در ایران کدامند.


موانع فلسفی و پارادایمی
زمانی که به تاریخ پیدایش و توسعه جامعه‌شناسی در غرب نظاره می‌کنیم در می‌یابیم که ابتدا فلسفه در غرب به سمت «روشنگری» سوق داده شد و متفکران اجتماعی اولیه عصر روشنگری زمینه را برای بوجود آمدن یک علم اجتماعی فراهم نمودند (ترنر و بیگلی، 1384). سپس با آن زمینه فلسفی مهیا کنندة علم‌الاجتماع، اندیشمندان با عنایت به گرایشات علمی و روش‌شناسی‌های خاص، «پارادایم‌های» مشخصی را عرضه نمودند (Iman, 1997). نخست فلسفه «عینیّت گرائی» ، نگرش‌های اجتماعی را از قیود «ذهنیت گرائی» و ایده‌آلیسم رهانید و آنچه که پیش نیاز یک علم تجربی بود را به عرصه مشاجرات اجتماعی وارد نمود. بنابراین از همان ابتدا، علم جدید مبتنی بر عینیت‌گرایی و تجربه‌گرائی شد. و این دو عنصر شاخصه‌های اصلی یک علم واقعی بودند.
از همان ابتدای فراهم شدن زمینه‌های فلسفی علوم اجتماعی، سه پارادایم «اثباتی» «انتقادی» و «تفسیری» بوجود آمدند. هر کدام از این پارادایم‌ها دارای طرفداران خاص خود بود و هر یک توانستند جامعه‌شناسی را بعنوان یک علم نوپا به سمت و سوئی بکشند. طرفداران این سه پارادایم، خود را مدیون جامعه‌شناسان کلاسیکی نظیر دور‌کیم، مارکس و وبر می‌دانستند. بعد‌ها با گسترش نظریه‌ها و روش‌های تحقیق در جامعه‌شناسی، مکاتب خاص به دنبال توسعة این پارادایم‌ها شدند. امروزه در جامعه‌شناسی معاصر، تنوعی در مکاتب وجود دارد که هر کدام تلاش می‌کنند با یک پارادایم‌ اهداف جامعه‌شناختی خود را به جلو ببرند (Turner, 2003 )

در ایران، تا به امروز فلسفه‌های رایج زمینه‌های لازم و کافی برای گسترش یک نگرش تجربی به دنیای اطراف ما فراهم نیاورده‌اند. فلسفه بیشتر مشغول مسایل ذهنی بوده است و تجربه‌گرائی نه تنها رواجی نیافته بلکه مورد عنایت هم نبوده است. لذا نگرش به دنیای روزمره، نگرش‌های کاملاً ذهنی بوده است. البته قابل ذکر است که متفکرانی بوده‌اند که زمینه‌های نگرش تجربی به جهان اطراف خود داشته‌اند اما فلاسفه آنها در جرگة فلسفه نمی‌دانسته‌اند و تعامل فلسفی چندانی با آنها نداشته‌اند.

از سوی دیگر، اندیشمندانی در تاریخ تفکر ایرانی وجود داشته‌اند که توجه خاصی به مسایل اجتماعی روز خود می‌نمودند اما این توجهات به هیچ وجه منتهی به نگرش سیستماتیک به پدیده‌ها نمی‌گردیده و عمدتاً مصلحانه و از روی دلسوزی بوده است. آنچه در اینجا مطرح می‌تواند باشد این است بین فلسفه‌های رایج و نگرش‌های عادی اجتماعی به دنیای روزمره، هیچگاه پارادایمی شکل نگرفت و فلسفه به راه خود ادامه و نگرش‌های مصلحان به خط سیر خود ادامه داده است.

با ورود جامعه‌شناسی به عنوان یک علم به ایران، از همان ابتدا به شکل یک کالای وارداتی به آن نگریسته شد که مثل تمام کالا‌ها چنین القا می‌نمود که ساخته و پرداختة خارجی‌هاست و وابستگی به منابع خارج از ایران دارد. از سوی دیگر با مدرن شدن و پیچیده‌تر شدن جامعة ایران و بروز مسایل و مشکلات روز‌افزون اجتماعی، جامعه نیاز به ابزاری برای شناسایی مسایل اجتماعی خود داشت. چون چنین ابزاری از قبل موجود نبود، بنابراین دست‌اندر‌کاران اجتماع متوسل به جامعه‌شناسی وارداتی شدند. این علم به دو شکل آموزشی و پژوهشی در ایران بکار گرفته شد.

از همان ابتدا، بنا بر دلایل متعددی، موانعی بر سر راه بکار‌گیری این ابزار در ایران بوجود آمد. برخی از موانع ساختاری بودند (برای نمونه موانع پارادایمی و خطوط قرمز) و برخی دیگر عملیاتی به نظر می‌رسیدند (برای مثال مشکلات آموزشی و پژوهشی). در ابتدا جامعه‌شناسی در ایران مورد بی‌لطفی رژیم پهلوی قرار گرفت و چنین به نظر می‌رسید که جامعه‌شناسان نطفه‌های ضد‌سلطنتی و ضد امپریالیستی را در جامعه رواج می‌دهند و بذر ضدیت با استبداد را می‌افکنند لذا به جامعه‌شناسی بهای کافی داده نمی‌شد و جامعه‌شناسان زیر نظر بودند. پس از انقلاب 1357 ، چنین القا شده بود که جامعه‌شناسی علم بی‌دینان است و کفر و الحاد را ترویج می‌کند لذا در جوّ انقلابی هم مورد بی‌عنایتی قرار گرفت. در حالیکه روز به روز جامعه پیچیده‌تر می‌شود و نیاز به جامعه‌شناسی برای حل معضلات بیشتر است.


خطوط قرمز اجتماعی – سیاسی
ورود جامعه‌شناسی به ایران با چالش‌های اجتماعی و سیاسی توأم بوده است. اصولاً جامعه‌شناسی یک دانش آزاده‌نگر و آزاده خواه است. بدون توجه به اینکه جامعه‌شناسی چه پارادایمی را با خود حمل کند و یا به عبارت دیگر به چه پارادایمی مسلح باشد، معمولاً طرفدار آزادی و آزاد اندیشیدن است. جامعه‌شناسی به دنبال شناخت واقعیت‌های اجتماعی است. جامعه‌شناسی در پی ریشه‌یابی پدیده‌های اجتماعی است. جامعه‌شناسی می‌خواهد دریابد که چه عواملی باعث استحکام برخی از پدیده‌ها می‌شوند. همچنین، جامعه‌شناسی به دنبال این است که چه ساز و کار‌هایی منجر به تغییرات اجتماعی و یا نهایتاً از بین رفتن پدیده‌ها می‌گردد.

ریشه‌یابی، تعیین استحکام نوع روابط و بالاخره مشخص نمودن علل تغییرات و احیاناً از بین رفتن همه و همه عواملی است که خوشایند حاکمان نیست. از همین روی معمولاً چون جامعه‌شناسان به دنبال شناسایی این عوامل هستند، در نظر حاکمان، عالمان مناسبی نیستند. لذا در حوزه کارشناسان سنگ‌اندازی آغاز می‌گردد.

معمولاً جامعه‌شناسان عمل گروه‌های مختلف را بررسی می‌کنند و کاستی آنها را مورد شناسایی قرار داده و افشا می‌کنند. طبیعی است که گروه‌های اجتماعی که دموکراتیک نباشند، از اینکه زیر ذره‌بین جامعه‌شناسان قرار گیرند ناخشنود هستند، لذا بعضاً برای تحقیقات جامعه‌شناختی و فعالیت‌های جامعه‌شناسان محدودیت‌ قائل می‌شوند. جامعه‌شناسان جریانات استثماری را در آثار خود نمایان می‌سازند. کدام گروه استثمار‌گر است که این آثار را برتابد و عکس‌العمل شدید نشان ندهد. اینجاست که جامعه‌شناسان مورد غضب قرار می‌گیرند.

قسمتی از وظایف جامعه‌شناسان، ارزیابی روابط بین دولتها و مردم است. نشان دادن نوع روابط بین دولتها و مردم در بسیاری از موارد نحوة کنترل‌های اجتماعی – سیاسی بی‌جای دولتها را برملا می‌سازد و خود این امر دولتها را نسبت به جامعه‌شناسان بدبین می‌کند و در نتیجه واکنش‌ها مشخص خواهد بود: بها ندادن به کار جامعه‌شناسان و به حاشیه راندن آنها.

جامعه‌شناسان مسلح به پارادایم‌ انتقادی، همچنان که واضح است با یک عینک انتقادی به مسایل اجتماعی جامعه خود نگاه می‌کنند. همین نگرش، بسیاری از مسؤولین مملکتی و کارکرد آنها را به زیر سؤال می‌برد. این امر طبیعت نگرش یک جامعه‌شناس انتقادی است و اگر جامعه‌شناس نتواند از ابزاری که انتخاب کرده استفاده نماید، پس دیگر جامعه‌شناسی انجام نداده است.

برخی از جامعه‌شناسان در مکتب تضاد با برخورد روبرو هستند. بطور طبیعی انتظار می‌رود که تحلیل‌های اجتماعی و جامعه‌شناختی آنها مبتنی بر روابط متضاد بین افراد و گروه‌های اجتماعی باشد. نتایج کار اینگونه جامعه‌شناسان خوشایند گروه‌های غیر‌رسمی و رسمی نیست لذا در واکنش باعث بوجود آوردن موانع بر سر راه جامعه‌شناسی می‌شوند. در مجموع عوامل متعدد سیاسی و اجتماعی وجود دارد که راه برای کار جامعه‌شناسان ناهموار می‌کند.


منبع:پرتال جامع علوم انسانی