pnugirl
05-06-2009, 02:05 AM
مفهوم منطق فازی (Fuzzy logic) اولین بار در پی تنظیم نظریهٔ مجموعههای فازی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D8%AC%D9%85%D9%88%D8%B9%D9%87%E2%80%8C%D9%8 7%D8%A7%DB%8C_%D9%81%D8%A7%D8%B2%DB%8C) به وسیلهٔ پروفسور لطفی زاده (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1_%D9%84%D8%B7%D9%81%DB%8C_ %D8%B2%D8%A7%D8%AF%D9%87) (۱۹۶۵ م) در صحنهٔ محاسبات نو ظاهر شد.
مقدمه
دانش مورد نیاز برای بسیاری از مسائل مورد مطالعه به دو صورت متمایز ظاهر میشود:
1- دانش عینی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4_%D8%B5%D8 %B1%DB%8C%D8%AD&action=edit&redlink=1) مثل مدلها، و معادلات، و فورمولهای ریاضی که از پیش تنظیم شده و برای حل و فصل مسائل معمولی فیزیک، شیمی، یا مهندسی مورد استفاده قرار میگیرد.
2- دانش شخصی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4_%D8%B6%D9%85%D9%86%DB%8C) مثل دانستنیهایی که تا حدودی قابل توصیف و بیان زبانی (linguistic) بوده، ولی، امکان کمی کردن آنها با کمک ریاضیات سنتی معمولا وجود ندارد.
از آن جا که در عمل هر دو نوع دانش مورد نیاز است منطق فازی میکوشد آنها را به صورتی منظم، منطقی، و ریاضیاتی بایک دیگر هماهنگ گرداند.
ملاحظات آغازین
منطق فازی از جمله منطقهای چندارزشی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8 C_%DA%86%D9%86%D8%AF%E2%80%8C%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D8 %B4%DB%8C) بوده، و بر نظریه مجموعههای فازی تکیه می کند. مجموعههای فازی خود از تعمیم و گسترش مجموعههای قطعی به صورتی طبیعی حاصل میآیند.
مجموعههای قطعی
مجموعههای قطعی (Crisp sets) در واقع همان مجموعههای عادی و معمولی هستند که در ابتدای نظریهٔ کلاسیک مجموعهها (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%87_%D9%85%D8%AC%D9%85% D9%88%D8%B9%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7) معرفی میشوند. افزودن صفت قطعی به واقع وجه تمایزی را ایجاد مینماید که به کمک آن میشود یکی از مفاهیم ابتکاری و حیاتی در منطق فازی موسوم به تابع عضویت (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%B9_%D8%B9%D8 %B6%D9%88%DB%8C%D8%AA&action=edit&redlink=1) را به آسانی در ذهن به وجود آورد.
در حالت مجموعههای قطعی، تابع عضویت فقط دو مقدار در برد (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%B1%D8%AF) خود دارد:
آری و خیر (یک و صفر) که همان دو مقدار ممکن در منطق دوارزشی کلاسیک (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82_%DA%A9%D9 %84%D8%A7%D8%B3%DB%8C%DA%A9&action=edit&redlink=1) هستند. بنابراین:
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
که در اینجا http://pnu-club.com/imported/mising.jpg تابع عضویت عنصر x در مجموعه قطعی A است.
مجموعههای فازی
برد تابع عضویت از {0,1} در مورد مجموعههای قطعی به بازهٔ بستهٔ [0,1] برای مجموعههای فازی تبدیل می شود.
متغیرهای زبانی
متغیرهای زبانی به متغیرهایی گفته میشود که مقادیر مورد قبول برای آنها به جای اعداد (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D8%AF)، کلمات (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D9%84%D9%85%D9%87) و جملات (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9%85%D9%84%D9%87) زبانهای انسانی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86_%D8%B7%D8%A8%DB%8C%D8%B9% DB%8C) یا ماشینی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86_%D9%85%D8 %A7%D8%B4%DB%8C%D9%86%DB%8C&action=edit&redlink=1) هستند.
به عنوان مثال، فشار را میشود متغیری زبانی در نظر گرفت، که مقادیری از قبیل پایین، بالا، ضعیف، متوسط، و قوی را می تواند در خود جای دهد. به زبان ریاضی داریم (T = Terms):
{پایین، بالا، ضعیف، متوسط، قوی} = (فشار)T
مقدمه
دانش مورد نیاز برای بسیاری از مسائل مورد مطالعه به دو صورت متمایز ظاهر میشود:
1- دانش عینی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4_%D8%B5%D8 %B1%DB%8C%D8%AD&action=edit&redlink=1) مثل مدلها، و معادلات، و فورمولهای ریاضی که از پیش تنظیم شده و برای حل و فصل مسائل معمولی فیزیک، شیمی، یا مهندسی مورد استفاده قرار میگیرد.
2- دانش شخصی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4_%D8%B6%D9%85%D9%86%DB%8C) مثل دانستنیهایی که تا حدودی قابل توصیف و بیان زبانی (linguistic) بوده، ولی، امکان کمی کردن آنها با کمک ریاضیات سنتی معمولا وجود ندارد.
از آن جا که در عمل هر دو نوع دانش مورد نیاز است منطق فازی میکوشد آنها را به صورتی منظم، منطقی، و ریاضیاتی بایک دیگر هماهنگ گرداند.
ملاحظات آغازین
منطق فازی از جمله منطقهای چندارزشی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8 C_%DA%86%D9%86%D8%AF%E2%80%8C%D8%A7%D8%B1%D8%B2%D8 %B4%DB%8C) بوده، و بر نظریه مجموعههای فازی تکیه می کند. مجموعههای فازی خود از تعمیم و گسترش مجموعههای قطعی به صورتی طبیعی حاصل میآیند.
مجموعههای قطعی
مجموعههای قطعی (Crisp sets) در واقع همان مجموعههای عادی و معمولی هستند که در ابتدای نظریهٔ کلاسیک مجموعهها (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%86%D8%B8%D8%B1%DB%8C%D9%87_%D9%85%D8%AC%D9%85% D9%88%D8%B9%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7) معرفی میشوند. افزودن صفت قطعی به واقع وجه تمایزی را ایجاد مینماید که به کمک آن میشود یکی از مفاهیم ابتکاری و حیاتی در منطق فازی موسوم به تابع عضویت (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D8%B9_%D8%B9%D8 %B6%D9%88%DB%8C%D8%AA&action=edit&redlink=1) را به آسانی در ذهن به وجود آورد.
در حالت مجموعههای قطعی، تابع عضویت فقط دو مقدار در برد (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%B1%D8%AF) خود دارد:
آری و خیر (یک و صفر) که همان دو مقدار ممکن در منطق دوارزشی کلاسیک (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D9%85%D9%86%D8%B7%D9%82_%DA%A9%D9 %84%D8%A7%D8%B3%DB%8C%DA%A9&action=edit&redlink=1) هستند. بنابراین:
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
که در اینجا http://pnu-club.com/imported/mising.jpg تابع عضویت عنصر x در مجموعه قطعی A است.
مجموعههای فازی
برد تابع عضویت از {0,1} در مورد مجموعههای قطعی به بازهٔ بستهٔ [0,1] برای مجموعههای فازی تبدیل می شود.
متغیرهای زبانی
متغیرهای زبانی به متغیرهایی گفته میشود که مقادیر مورد قبول برای آنها به جای اعداد (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A7%D8%B9%D8%AF%D8%A7%D8%AF)، کلمات (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%A9%D9%84%D9%85%D9%87) و جملات (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9%85%D9%84%D9%87) زبانهای انسانی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86_%D8%B7%D8%A8%DB%8C%D8%B9% DB%8C) یا ماشینی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B2%D8%A8%D8%A7%D9%86_%D9%85%D8 %A7%D8%B4%DB%8C%D9%86%DB%8C&action=edit&redlink=1) هستند.
به عنوان مثال، فشار را میشود متغیری زبانی در نظر گرفت، که مقادیری از قبیل پایین، بالا، ضعیف، متوسط، و قوی را می تواند در خود جای دهد. به زبان ریاضی داریم (T = Terms):
{پایین، بالا، ضعیف، متوسط، قوی} = (فشار)T