tania
07-06-2011, 11:08 PM
واژه «شکنجه» (Torture) در لغت به معنای «ایذاء، آزار و رنج، تعذیب و در اصل شکستن و پیچیدن و عذاب دادن دزد و گنهکار» است.[1] هنگامی که این واژه در حقوق و به ویژه در نظام بینالمللی حقوق بشر به کار برده میشود مفهومی خاص از آن مدنظر است. اصطلاح شکنجه در برخی از اسناد بینالمللی حقوق بشری نظیر ماده یک اعلامیه حمایت از تمامی اشخاص در مقابل شکنجه و سایر رفتارها یا مجازات ظالمانه، غیر انسانی و تحقیرآمیز (1975)،[2] ماده یک کنوانسیون منع شکنجه و دیگر رفتارها یا مجازاتهای بیرحمانه (ظالمانه)، غیرانسانی یا تحقیر آمیز (1984)[3] و بند 2 ماده 7 اساسنامه دیوان بینالمللی کیفری تعریف شده است. این دو سند به طور خاص در خصوص ممنوعیت شکنجه تدوین شدهاند.
تعریفی که در کنوانسیون منع شکنجه (1984) بیان شده است علاوه بر این که در یک سند جهانی والزام آور آمده، شامل تمامی قیودی است که در سایر تعاریف آورده شده و همچنین مورد تأیید و توجه دادگاه کیفری بینالمللی یوگسلاوی سابق و کمیته حقوق بشر نیز بوده است.
بند 1 ماده 1 کنوانسیون مذکور بیان میکند: «برای اهداف این کنوانسیون واژه شکنجه یعنی تحمیل هر فعل عمدی که به وسیله آن درد یا صدمه شدید اعم از جسمی یا روحی به منظور دستیابی به اهدافی، از قبیل کسب اطلاعات یا اقرار از قربانی یا شخص ثالث، مجازات قربانی برای عملی که وی یا شخص ثالث مرتکب شده یا مظنون به ارتکاب آن است، مرعوب نمودن یا اعمال فشار بر قربانی یا شخص ثالث یا به هر علتی که براساس هرگونه تبعیضی باشد، بر شخصی تحمیل شود، هنگامی که چنین درد یا صدمهای توسط مأمور رسمی یا تحت نظارت یا با رضایت یا سکوت وی و در حدود صلاحیت رسمی او صورت پذیرد. این تعریف شامل درد دو رنجی نیست که صرفاً ذاتی یا لازمه ضمانت اجراهای قانونی است» مطابق تعریف حاضر، جهت تحقق شکنجه وجود چهار عنصر ضروری است:
1- عمدی بودن عمل ارتکابی
2- ایجاد صدمه یا درد شدید
3- عنصر هدف
4- انجام شکنجه توسط مأمور رسمی یا با دستور یا رضایت یا سکوت وی.
لازم به ذکر است که رکن مادی شکنجه میتواند به صورت فعل یا ترک فعل تحقق یابد و عناصر هدف بر شمرده در تعریف حاضر از باب نمونه و مثال است (حصری نیست). کمیته ضد شکنجه به عنوان نهاد ناظر بر این کنوانسیون نظارت دارد.
همچنین شکنجه از جهت تیپشناسی به «شکنجه جسمی» (Physical Torture) و «شکنجه روحی» (Mental Torture) تقسیم میشود که این گونه تقسیمها تنها از جهت نظری و آموزشی حایز اهمیت است و تأثیر ماهوی ندارند.
ممنوعیت شکنجه یکی از مهمترین ارزشهای اساسی جوامع دمکراتیک به شمار میآید. از این روی امروزه در بیشتر قوانین اساسی کشورها به ممنوعیت شکنجه افراد به عنوان یکی از حقوق اساسی تصریح شده است در اصل 38 قانون اساسی کشورمان به این امر تصریح شده است و در قوانین کیفری هم مقرراتی درباره حفظ این حق وضع شده است.
حق آزادی از شکنجه به عنوان یکی از حقوق بنیادین بشر، حقی مطلق (Absolute) و غیرقابل انحراف (غیر قابل تعلیق) (Non-Derogable) است. از این جهت این حق تحت هیچ شرایطی، حتی در وضعیتهای اضطراری عمومی یا به دستور مافوق یا حالت جنگی و تهدید خطرات عمومی تروریستی نباید مورد نقض قرار گیرد.
ممنوعیت شکنجه و سایر رفتارهای غیرانسانی یا حق آزادی از شکنجه در بسیاری از اسنادی که در خصوص حمایت از حقوق بشر و آزادیهای اساسی در سطوح مختلف بینالمللی، منطقهای و ملی به صورت الزام آور یا غیرالزامآور تدوین شدهاند، تصریح شده است.
به عنوان نمونه علاوه بر اسناد مذکور در قسمت تعریف، ماده 7 میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (1966)[4] ، ماده 37 و 39 کنوانسیون حقوق کودک (1989)[5]، ماده 5 اعلامیه جهانی حقوق بشر (1948)[6] و... از جمله اسناد بینالمللی هستند که در آنها به ممنوعیت شکنجه تصریح شده است.
در برخی از اسناد منطقهای حمایت از حقوق بشر نظیر ماده 3 کنوانسیون اروپایی حمایت از حقوق بشر و آزادیهای اساسی (1950)[7]، ماد ه 5 کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر (1969)[8]، ماده 5 منشور آفریقایی حقوق بشر و ملتها (1981)[9]، ماده 13 منشور عرب راجع به حقوق بشر (1994)[10]، مواد 25 و 26 اعلامیه آمریکایی حقوق و وظایف انسان (1948)[11] و... نیز به ممنوعیت شکنجه تصریح کردهاند.
از این روی مطابق رویکرد نظام بینالمللی حقوق بشر، هیچ تردیدی در ممنوعیت شکنجه وجود ندارد و ممنوعیت شکنجه جزء قواعد عرفی حقوق بینالملل و بلکه بالاتر از آن جزء قاعده آمره بینالمللی محسوب میشود.
از این جهت نقض این حق در شمار نقض فاحش حقوق بشر و تجاوز به کرامت انسان ذکر شده است.
منابع:
1- Conde, H,victor, A Hand book of International Human Rights Terminology , Second Edition , United States, 1003 .
2- In gelse, chris, The UN Committee Against Torture An Assessment, First published , Kluwer law In ternational, The Hague/ London/ Boston, 2001.
3- Joseph s, schaltz J., Castan M., The International covenant on civil and political rightsi cases, materials and commentary , oxford university press, 2000.
4- smith, rhone k.m., text book on international human rights, first published, oxford university press, 2005.
محمدابراهیمی
[1] . علیاکبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 349، ج 31، ص 520.
[2] .Un Doc. A/3452/Res. XXX.
[3] . UN Doc. A/39/51
[4] .UN DOC.A/636(1966)
[5] . UN DOC.A/44/49(1989)
[6] .UN DOC.A/810 , 10 DEC. 1948
[7] . 213 UNTS 222 (1950).
[8] . OEA / SER. L. VII.23 DOC. REV.2.
[9] . OAU DOC. CBA/LEG/97/3 REV.5
[10] . THE Arab Charter on Human Rights 1994, Art. 13, Res. 5437
[11] OEA/Ser.l.vii.DOC.6, Rev.1.
تعریفی که در کنوانسیون منع شکنجه (1984) بیان شده است علاوه بر این که در یک سند جهانی والزام آور آمده، شامل تمامی قیودی است که در سایر تعاریف آورده شده و همچنین مورد تأیید و توجه دادگاه کیفری بینالمللی یوگسلاوی سابق و کمیته حقوق بشر نیز بوده است.
بند 1 ماده 1 کنوانسیون مذکور بیان میکند: «برای اهداف این کنوانسیون واژه شکنجه یعنی تحمیل هر فعل عمدی که به وسیله آن درد یا صدمه شدید اعم از جسمی یا روحی به منظور دستیابی به اهدافی، از قبیل کسب اطلاعات یا اقرار از قربانی یا شخص ثالث، مجازات قربانی برای عملی که وی یا شخص ثالث مرتکب شده یا مظنون به ارتکاب آن است، مرعوب نمودن یا اعمال فشار بر قربانی یا شخص ثالث یا به هر علتی که براساس هرگونه تبعیضی باشد، بر شخصی تحمیل شود، هنگامی که چنین درد یا صدمهای توسط مأمور رسمی یا تحت نظارت یا با رضایت یا سکوت وی و در حدود صلاحیت رسمی او صورت پذیرد. این تعریف شامل درد دو رنجی نیست که صرفاً ذاتی یا لازمه ضمانت اجراهای قانونی است» مطابق تعریف حاضر، جهت تحقق شکنجه وجود چهار عنصر ضروری است:
1- عمدی بودن عمل ارتکابی
2- ایجاد صدمه یا درد شدید
3- عنصر هدف
4- انجام شکنجه توسط مأمور رسمی یا با دستور یا رضایت یا سکوت وی.
لازم به ذکر است که رکن مادی شکنجه میتواند به صورت فعل یا ترک فعل تحقق یابد و عناصر هدف بر شمرده در تعریف حاضر از باب نمونه و مثال است (حصری نیست). کمیته ضد شکنجه به عنوان نهاد ناظر بر این کنوانسیون نظارت دارد.
همچنین شکنجه از جهت تیپشناسی به «شکنجه جسمی» (Physical Torture) و «شکنجه روحی» (Mental Torture) تقسیم میشود که این گونه تقسیمها تنها از جهت نظری و آموزشی حایز اهمیت است و تأثیر ماهوی ندارند.
ممنوعیت شکنجه یکی از مهمترین ارزشهای اساسی جوامع دمکراتیک به شمار میآید. از این روی امروزه در بیشتر قوانین اساسی کشورها به ممنوعیت شکنجه افراد به عنوان یکی از حقوق اساسی تصریح شده است در اصل 38 قانون اساسی کشورمان به این امر تصریح شده است و در قوانین کیفری هم مقرراتی درباره حفظ این حق وضع شده است.
حق آزادی از شکنجه به عنوان یکی از حقوق بنیادین بشر، حقی مطلق (Absolute) و غیرقابل انحراف (غیر قابل تعلیق) (Non-Derogable) است. از این جهت این حق تحت هیچ شرایطی، حتی در وضعیتهای اضطراری عمومی یا به دستور مافوق یا حالت جنگی و تهدید خطرات عمومی تروریستی نباید مورد نقض قرار گیرد.
ممنوعیت شکنجه و سایر رفتارهای غیرانسانی یا حق آزادی از شکنجه در بسیاری از اسنادی که در خصوص حمایت از حقوق بشر و آزادیهای اساسی در سطوح مختلف بینالمللی، منطقهای و ملی به صورت الزام آور یا غیرالزامآور تدوین شدهاند، تصریح شده است.
به عنوان نمونه علاوه بر اسناد مذکور در قسمت تعریف، ماده 7 میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی (1966)[4] ، ماده 37 و 39 کنوانسیون حقوق کودک (1989)[5]، ماده 5 اعلامیه جهانی حقوق بشر (1948)[6] و... از جمله اسناد بینالمللی هستند که در آنها به ممنوعیت شکنجه تصریح شده است.
در برخی از اسناد منطقهای حمایت از حقوق بشر نظیر ماده 3 کنوانسیون اروپایی حمایت از حقوق بشر و آزادیهای اساسی (1950)[7]، ماد ه 5 کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر (1969)[8]، ماده 5 منشور آفریقایی حقوق بشر و ملتها (1981)[9]، ماده 13 منشور عرب راجع به حقوق بشر (1994)[10]، مواد 25 و 26 اعلامیه آمریکایی حقوق و وظایف انسان (1948)[11] و... نیز به ممنوعیت شکنجه تصریح کردهاند.
از این روی مطابق رویکرد نظام بینالمللی حقوق بشر، هیچ تردیدی در ممنوعیت شکنجه وجود ندارد و ممنوعیت شکنجه جزء قواعد عرفی حقوق بینالملل و بلکه بالاتر از آن جزء قاعده آمره بینالمللی محسوب میشود.
از این جهت نقض این حق در شمار نقض فاحش حقوق بشر و تجاوز به کرامت انسان ذکر شده است.
منابع:
1- Conde, H,victor, A Hand book of International Human Rights Terminology , Second Edition , United States, 1003 .
2- In gelse, chris, The UN Committee Against Torture An Assessment, First published , Kluwer law In ternational, The Hague/ London/ Boston, 2001.
3- Joseph s, schaltz J., Castan M., The International covenant on civil and political rightsi cases, materials and commentary , oxford university press, 2000.
4- smith, rhone k.m., text book on international human rights, first published, oxford university press, 2005.
محمدابراهیمی
[1] . علیاکبر دهخدا، لغتنامه دهخدا، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، 349، ج 31، ص 520.
[2] .Un Doc. A/3452/Res. XXX.
[3] . UN Doc. A/39/51
[4] .UN DOC.A/636(1966)
[5] . UN DOC.A/44/49(1989)
[6] .UN DOC.A/810 , 10 DEC. 1948
[7] . 213 UNTS 222 (1950).
[8] . OEA / SER. L. VII.23 DOC. REV.2.
[9] . OAU DOC. CBA/LEG/97/3 REV.5
[10] . THE Arab Charter on Human Rights 1994, Art. 13, Res. 5437
[11] OEA/Ser.l.vii.DOC.6, Rev.1.