alamatesoall
07-01-2011, 06:46 PM
مراحل سیر اندیشه در جامعه شناسی-ص410
1) شیوه بسط اندیشه دورکیم در3 کتاب تقسیم کاراجتماعی ،خودکشی وصور بنیانی حیات دینی یکسان است،اودر ابتداموضوع مورد بررسی را تعریف میکند،ودرمرحله بعد تعاریف قبلی را نقد ورد میکند ودرمرحله سوم ازدیدگاه جامعه شناختی موضوع مورد بررسی را تعبیر میکند.
2) نوع تفکر دورکیم دررد تعابیرگفته شده همگی ازیک منشأ فکری ثابت میباشد.
3) دورکیم ثابت میکند که تبیین تمایز پذیراجتماعی برپایه کوشش برای بهره وری بیشتر، برپایه میل به خوشبختی ویاغلبه برتلاش ناممکن است.
4) دورکیم جامعه را برنمودهای فردی مقدم میداند،چرا که حجم وتراکم جمعیت به عنوان علل تمایزپذیری اجتماعی است.
5) در بحث خودکشی از طریق جنون یا الکلیسم بودن فرد رد میشودوگرایش اجتماعی به خودکشی را از فردی به فرد دیگر ، به دلایل اوضاع و احوال فردی متفاوت می بیند.
6) در نظر دورکیم جامعه شناسی ، مطالعه پدیده های اساسا" اجتماعی و تبیین آنهابه نحوی جامعه شناختی است.
ص411
7) دورکیم : ایجاد یک علم عینی مانند ،علوم دیگر،درباره پدیده اجتماعی امکانپذیر است.
8) برای اثبات وجود جامعه شناسی 2چیز لازم است:
الف) موضوعش خاص باشد،یعنی از موضوع های علوم دیگر متمایز باشد. ب) واینکه به نحوی همانندباپدیدههایی که موضوع علوم دیگرند مشاهده و تبیین شود.
9) پدیدههای اجتماعی را باید در حکم اشیأ واقعی در نظر گرفت ،خصیصه پدیده اجتماعی آن است که اجباری به افراد وارد میکند.
10) ژول مونرو معتقد است که پدیدههای اجتماعی شئی نیستند.
اما دورکیم معتقد است که به معنای دقیق وعلمی کلمه نمی دانیم که پدیدههای اجتماعی پیرامون ما که با آنها زندگی میکنیم چگونه اند؟ما نمی دانیم دولت ،حاکمیت،آزادی سیاسی،دموکراسی ،سوسیالیسم یاکمونیسم چیست؟البته این بدان معنا نیست که از این مفاهیم تصوری نداشته باشیم،بلکه تصورمان مبهم است ودرست بخاطر همین تصور مبهم ونامتمایز است که بایدپدیدههای اجتماعی را درحکم اشیای واقعی در نظر گرفت. یعنی باید خود رااز پیش داوری هاو مفاهیم قبلی که فلج کننده ادراک علمی اند رها کرد.و پدیدههای اجتماعی را همانطور که هستند،دید و کشف کردودراثر توهم درشناخت نمیتوان بدون واسطه،پدیدهها رامعلوم کرد.لذا باید پدیدههای اجتماعی را در حکم اشیأ در نظر گرفت.
11) تعریف اشیأ : همه چیزهای داده شده که دربرابرمشاهده ما قراردارد یاماناگزیرازمشاهده آنیم.
ص412
12) مسائل اجتماعی را نمیتوان براساس معنایی که ما بطور خود انگیخته به آنها می دهیم درک کنیم ،بلکه معنای حقیقی این مسایل را باید از طریق اکتشاف عینی وعلمی کشف کرد.
13) دورکیم : پدیده اجتماعی هر نوع شیوه عملی است ، که میتوانداجباری خارجی به فرد وارد کند،لذا پدیدههای اجتماعی رااز طریق اجباری که به فرد وارد میکنیم میشناسیم.
14) ویاقوانین ، اعتقادات وفرهنگ ها این خصلت را دارند که مستقل ازافرادند وبرهمگان تحمیل میشود وعلیت آنها به دلیل جمعی بودن آنهاست ، ودراثرتأثیرمتفاوت به افراد، بستر مادی آنها تمامی اجتماع است.
مراحل سیر اندیشه در جامعه شناسی- ص413
15) پدیده اجتماعی : هرنوع شیوه تثبیت شده یا نشده ای که میتواند اجباری خارجی بر فرد وارد کند یاضمن دارابودن هستی خاص (مستقل از تظاهرات فردی) خصلتی عام در پهنه جامعه دارد.
16) مفهوم شئی : هر نوع واقعیتی که میتوان وبایداز بیرون مشاهده کرد وطبیعت آن فورا" بر مامعلوم نیست.
17) اجبار فقط ملاکی خارجی است که با آن میشود پدیدههای اجتماعی راتشخیص داد.
ص414
18) دورکیم فیلسوفی از پیروان مفهوم گرائی است. (Conceptualisme ) وگرایش اواین است که مفاهیم را به عنوان واقعیات بپذیرد. او معتقد است موضوع را باید با تعریف مشکل مورد بحث شروع کرد ، زیرا بحث برسر جدا کردن دسته های واقعی است.
19) نخستین کار جامعه شناس این است که چیزهای مورد بررسی خود را تعریف کند تا همه وخوداو بدانند ، که مسئله چیست؟ این مهمترین شرط درهرگونه اثبات است.
20) دورکیم معتقد است ، همین که دسته ای از پدیدهها تعریف شوند ، پیدا کردن تبیین برای آنها امکانپذیراست ویک تبیین هم بیشتر وجود نخواهد داشت لذا معلول معین همیشه از علت معین بر می خیزد.
ص415
21) دسته ای از کردارها موجب واکنش خاص جامعه بصورت مجازات میشود ، لذا هر کردار مجازات پذیر راجرم می نامیم.
22) دورکیم : هر مذهبی چیزی جز پرستش جامعه نیست.
1) شیوه بسط اندیشه دورکیم در3 کتاب تقسیم کاراجتماعی ،خودکشی وصور بنیانی حیات دینی یکسان است،اودر ابتداموضوع مورد بررسی را تعریف میکند،ودرمرحله بعد تعاریف قبلی را نقد ورد میکند ودرمرحله سوم ازدیدگاه جامعه شناختی موضوع مورد بررسی را تعبیر میکند.
2) نوع تفکر دورکیم دررد تعابیرگفته شده همگی ازیک منشأ فکری ثابت میباشد.
3) دورکیم ثابت میکند که تبیین تمایز پذیراجتماعی برپایه کوشش برای بهره وری بیشتر، برپایه میل به خوشبختی ویاغلبه برتلاش ناممکن است.
4) دورکیم جامعه را برنمودهای فردی مقدم میداند،چرا که حجم وتراکم جمعیت به عنوان علل تمایزپذیری اجتماعی است.
5) در بحث خودکشی از طریق جنون یا الکلیسم بودن فرد رد میشودوگرایش اجتماعی به خودکشی را از فردی به فرد دیگر ، به دلایل اوضاع و احوال فردی متفاوت می بیند.
6) در نظر دورکیم جامعه شناسی ، مطالعه پدیده های اساسا" اجتماعی و تبیین آنهابه نحوی جامعه شناختی است.
ص411
7) دورکیم : ایجاد یک علم عینی مانند ،علوم دیگر،درباره پدیده اجتماعی امکانپذیر است.
8) برای اثبات وجود جامعه شناسی 2چیز لازم است:
الف) موضوعش خاص باشد،یعنی از موضوع های علوم دیگر متمایز باشد. ب) واینکه به نحوی همانندباپدیدههایی که موضوع علوم دیگرند مشاهده و تبیین شود.
9) پدیدههای اجتماعی را باید در حکم اشیأ واقعی در نظر گرفت ،خصیصه پدیده اجتماعی آن است که اجباری به افراد وارد میکند.
10) ژول مونرو معتقد است که پدیدههای اجتماعی شئی نیستند.
اما دورکیم معتقد است که به معنای دقیق وعلمی کلمه نمی دانیم که پدیدههای اجتماعی پیرامون ما که با آنها زندگی میکنیم چگونه اند؟ما نمی دانیم دولت ،حاکمیت،آزادی سیاسی،دموکراسی ،سوسیالیسم یاکمونیسم چیست؟البته این بدان معنا نیست که از این مفاهیم تصوری نداشته باشیم،بلکه تصورمان مبهم است ودرست بخاطر همین تصور مبهم ونامتمایز است که بایدپدیدههای اجتماعی را درحکم اشیای واقعی در نظر گرفت. یعنی باید خود رااز پیش داوری هاو مفاهیم قبلی که فلج کننده ادراک علمی اند رها کرد.و پدیدههای اجتماعی را همانطور که هستند،دید و کشف کردودراثر توهم درشناخت نمیتوان بدون واسطه،پدیدهها رامعلوم کرد.لذا باید پدیدههای اجتماعی را در حکم اشیأ در نظر گرفت.
11) تعریف اشیأ : همه چیزهای داده شده که دربرابرمشاهده ما قراردارد یاماناگزیرازمشاهده آنیم.
ص412
12) مسائل اجتماعی را نمیتوان براساس معنایی که ما بطور خود انگیخته به آنها می دهیم درک کنیم ،بلکه معنای حقیقی این مسایل را باید از طریق اکتشاف عینی وعلمی کشف کرد.
13) دورکیم : پدیده اجتماعی هر نوع شیوه عملی است ، که میتوانداجباری خارجی به فرد وارد کند،لذا پدیدههای اجتماعی رااز طریق اجباری که به فرد وارد میکنیم میشناسیم.
14) ویاقوانین ، اعتقادات وفرهنگ ها این خصلت را دارند که مستقل ازافرادند وبرهمگان تحمیل میشود وعلیت آنها به دلیل جمعی بودن آنهاست ، ودراثرتأثیرمتفاوت به افراد، بستر مادی آنها تمامی اجتماع است.
مراحل سیر اندیشه در جامعه شناسی- ص413
15) پدیده اجتماعی : هرنوع شیوه تثبیت شده یا نشده ای که میتواند اجباری خارجی بر فرد وارد کند یاضمن دارابودن هستی خاص (مستقل از تظاهرات فردی) خصلتی عام در پهنه جامعه دارد.
16) مفهوم شئی : هر نوع واقعیتی که میتوان وبایداز بیرون مشاهده کرد وطبیعت آن فورا" بر مامعلوم نیست.
17) اجبار فقط ملاکی خارجی است که با آن میشود پدیدههای اجتماعی راتشخیص داد.
ص414
18) دورکیم فیلسوفی از پیروان مفهوم گرائی است. (Conceptualisme ) وگرایش اواین است که مفاهیم را به عنوان واقعیات بپذیرد. او معتقد است موضوع را باید با تعریف مشکل مورد بحث شروع کرد ، زیرا بحث برسر جدا کردن دسته های واقعی است.
19) نخستین کار جامعه شناس این است که چیزهای مورد بررسی خود را تعریف کند تا همه وخوداو بدانند ، که مسئله چیست؟ این مهمترین شرط درهرگونه اثبات است.
20) دورکیم معتقد است ، همین که دسته ای از پدیدهها تعریف شوند ، پیدا کردن تبیین برای آنها امکانپذیراست ویک تبیین هم بیشتر وجود نخواهد داشت لذا معلول معین همیشه از علت معین بر می خیزد.
ص415
21) دسته ای از کردارها موجب واکنش خاص جامعه بصورت مجازات میشود ، لذا هر کردار مجازات پذیر راجرم می نامیم.
22) دورکیم : هر مذهبی چیزی جز پرستش جامعه نیست.