tania
06-21-2011, 06:18 PM
طرح واژه:
درگذشته، حقوق بشر و حقوق بين الملل بشر دوستانه بصورت مجزا شكل گرفته و توسعه يافتند، حقوق بشر را حقوق زمان صلح و حقوق بين الملل بشر دوستانه را حقوق زمان جنگ قلمداد ميكردند. بنابراين تصور اين بود كه هيچ رابطه و نسبتي ميان اين دو واژه وجود ندارد. اما در پي تغيير و تحولاتي كه در نظام حقوق بين الملل در دو عرصۀ حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه صورت گرفت و قلمرو اجرايي مكاني و زماني اين دو حقوق گسترش پيدا كرد، حقوق بشر دوستانه و حقوق بشر در جهت همگرايي به منظور حمايت از انسان و كرامت انساني او توسعه يافته و بتدريج به سمت نزديك شدن حركت نمودند بدين ترتيب رابطه ميان حقوق بشر دوستانه و حقوق بشر در دو نظام حقوق بين الملل معاصر شكل گرفت كه در دراسه مطلب بصورت اجمالي رابطه مذكور را بررسي مينماييم.
الف – تعريف حقوق بين الملل بشر دوستانه (Droit International Humanitarium lav)
«حقوق بين الملل بشر دوستانه شامل اصول و قواعد حقوقي است كه هدف آن حمايت از افراد و اموالي است كه در معرض تاثيرات درگيريهاي مسلحانه بين المللي و غير بين المللي دارند و همچنين تجديد روشها، شيوهها و ابزار آلات جنگي است»[1]
ب – حقوق بشر(Droit del Homme)
«حقوق بشر مجموعهاي از ارزشها، مفاهيم، اسناد حقوقي بين المللي و ساز و كارهایي است كه در همۀ زمانها و مكانها از مقام، منزلت و كرامت انساني همۀ افراد و يا گروهها صرفاٌ بدليل، اينكه انسانند در مقابل همۀ دولتها حمايت ميكند».[2]
با در نظر گرفتن اين دو تعريف، در مييابيم كه هدف اصلي و اساسي اين دو شاخۀ حقوق بين الملل حمايت از انسان، انسانيت و كرامتي انساني است .این دو واژه داراي نقاط اشتراك ديگري است كه در ادامه مطلب مهمترين آنها را بيان ميكنيم.
1- حقوق بشر و حقوق بين الملل بشر دوستانه، هر دو شاخهاي پر اهميّت از حقوق بين الملل (عمومي) محسوب ميشوند.
2- اصل احترام به انسان و كرامت ذاتي او پايه و اساس هر دو حقوق است.
3- معاهدات حقوق بين الملل بشر دوستانه و نيز معاهدات حقوق بشري، هر دو بر خلاف ساير معاهدات بين المللي مبتني بر اصل تقابل[3] نميباشند؛
4- اين دو حقوق در توسعه و تدوين يكديگر تاثير متقابل داشتهاند از جمله تأثير حقوق بشر در تدوين پروتكلهاي الحاقي به كنوانسيونهاي چهارگانه ژنف و تأثير حقوق بشر دوستانه در تدوين كنوانسيون حقوق كودك؛
5- قلمرو اجرايي اين دو حقوق مكمّل يكديگرند. بدين صورت كه حقوق بشر هم در زمان صلح و هم در زمان جنگ قابل اجراست[4] و حقوق بين الملل بشر دوستانه مطلقاٌ حقوق مربوط به زمان مخاصمات مسلحانه بين المللي و غير بين المللي نيست بلكه در زمان صلح نيز حقوق بين الملل بشر دوستانه اهميّت دارد و در اين هنگام بايستي آن را توسعه داد و به آموزش آن افراد مربوطه پرداخت.
6- در حوزۀ اين دو حقوق، قواعد و مقرراتي مشتركي يافت ميشود كه هم در زمان صلح و هم در زمان جنگ قابليت اجرايي دارند از جمله منع شكنجه و آزار منع رفتار بيرحمانه، منع لطمه به حيثيّت اشخاص و....
موارد مذكور در بالا مؤيد رابطه ميان حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه است اما پرفسور ژان پيتكه تفاوت موجود ميان اين دو حقوق را به طور بسيار صريح و آشكار در سه اصل مشترك بيان مينمايد:
1- اصل مصونيت كه حق احترام به زندگي، تماميّت جسماني و ويژگيهاي جدا ناشدني از شخصيت انسان را براي هر فرد غير رزمنده تضمين ميكند؛
2- اصل عدم تبعيض كه رفتار تبعيض آميز را به هر شكل كه باشد محكوم ميكند؛
3- اصل امنيت كه حق امنيت شخصي را به هر فرد انساني اعطاء ميكند؛ اما عليرغم وجود پيوند و نزديكي ميان حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه به دلايل ذيل نميتوان آن دو را يكي پنداشت و يا يكي را جزئي از ديگري دانست:
1- در حقوق بشر، انسان حق دارد و نه تكليف، بلكه تکلیف متوجه دولتهاست اما در حقوق بين الملل بشر دوستانه، دولتها و افراد، هر دو هم حق دارند و هم تكليف.
2- ضمانت اجرا در حقوق بشر و بشر دوستانه متفاوت است.[5]
3- اسناد بين المللي حقوقي آنها مشترك نيست مهمترين اسناد حقوق بشر شامل اعلاميّه جهاني حقوق بشر، ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي و ميثاق بين المللي حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي ميباشد ولي مهمترين اسناد حقوق بشر دوستانه شامل كنوانسيونهاي لاهه و كنوانسيونهاي چهارگانه ژنو و پروتكل الحاقي به كنوانسيون اخیر ميباشد.4- سازمان ملل متحد و اركان آن[6] نقش برجسته و تعيين كنندهاي در توسعه حقوق بشر ايفاء نمودهاند به طوري كه حقوق بشر در چارچوب سازمان ملل متحد شكل گرفته است. اما در توسعه حقوق بين الملل بشر دوستانه معاصر نقش كميتۀ بين المللي صليب سرخ پر اهميّت است[7] .
5- در منشور سازمان ملل متحد صريحاٌ به حقوق بشر و رعايت آن اشاره شده است اما منشور، حقوق بين الملل بشر دوستانه را وسيلهاي براي رسيدن به هدف اصلي خود يعني صلح و امنيت بين المللي قلمداد نموده است؛
6- برخلاف حقوق بشر كه تحت تاثير سياست بين الملل قرار گرفته و بشدّت سياسي شده است حقوق بين الملل بشر دوستانه با نظارت و پشتيباني كميته بين المللي صليب سرخ از خلط شدن با سياست بين الملل محفوظ مانده است؛
با در نظر گرفتن وجوه اشتراك و افتراق بين حقوق بين الملل بشر دوستانه و حقوق بشر، رابطه و نسبت موجود بين اين دو حقوق به صورت ذيل ارزيابي ميشود:
با انعقاد پروتكل 1977 در زمينه مخاصمات مسلحانه بين المللي و غير بين المللي تقارب ميان حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه به روشني ظاهر ميشود و همگرايي قابل توجهي بين آنها بوجود ميآيد اما اين رابطه به معني وابستگي يكي به ديگري و يا تشابه يكي با ديگري نيست. بلكه اين دو شاخه حقوق بين الملل همچنان مجزا و مستقل از يكديگر و مكمل يكديگرند».
منابع
1- قربان نيا، ناصر؛ نسبت ميان حقوق بشر و حقوق دوستانه، رسالۀ دكترا، دانشگاه تهران، دانشكده حقوق و علوم سياسي، سال 1385.
2- دكتر محمد رضا ضيائي بيگدلي، حقوق بشر، حقوق بشر دوستانه و حقوق بين الملل بشر، بررسي تحولات اخير حقوق بشر دوستانه بين المللي، دبيرخانه كميته ملي حقوق بشر دوستانه، نشر نسیم 1382، ص 79- 88.
3- دكتر امير اردشير ارجمند، رابطه حقوق بشر دوستانه و حقوق بشر، مجموعه مقالات همايش اسلام و حقوق بين الملل بشر دوستانه، گروه نويسندگان، چاپ اول، زمستان 1386، ص 582 – 601.
4- ممتاز. جمشيد، قربان نيا. ناصر، چارچوب هنجاري نظام بين الملل حقوق بشر و بشر دوستانه، نامه مفيد، سال دوازدهم، شماره 55، نامۀ حقوقي، جلد 2 شماره 1، ص 3 – 18.
[1] . براي مطالعه بيشتر:ر.ك: برگزيدهاي از كتاب «خدمت و حمايت»، حقوق بشر دوستانه در عملكرد حرفهاي پليس، ترجمه كتايون حسين نژاد، تهران، نشر سير سپهر، سال 1383، ص 18.
[2] . براي مطالعه بيشتر ر ك: حقوق بشر دوستانه و حقوق بين الملل بشر، دكتر محمد رضا ضيائي بيگدلي، بررسي تحولات امير حقوق بشر دوستانه بين المللي، دبيرخانه كميته ملي حقوق بشر دوستانه، نشر نسيم، 1382، ص 81.
[3] . مفهوم اصل عدم تقابل اين است كه رعايت حقوق بشر و حقوق دوستانه منوط به رعايت آنها از سوي دولت متقابل نيست.
[4] . تصويب قطعنامه احترام به حقوق بشر در زمان مخاصمات مسلحانه در سال 1968 توسط مجمع عمومي سازمان ملل متحد در اين راستا بوده است.
[5] . در صورت نقص حقوق بشر، مسئوليت متوجه دولت ميشود اما در صورت نقض حقوق بين الملل بشر دوستانه علاوه بر دولتها، افراد نيز مسئوليت دارند.
[6] . اركان سازمان ملل متحد عبارتند از: شوراي امنتيت، ديوان بين المللي دادگستري، مجمع عمومي، شوراي اقتصادي اجتماعي، شوراي قيموميّت.
[7] . اگر چه كميته بين المللي صليب سرخ در توسعه حقوق بين الملل بشر دوستانه نقش برجستهاي دارد اما نميتوان نقش سازمان ملل متحد و يا ساير نهادي بين المللي را در اين باره ناديده گرفت.
درگذشته، حقوق بشر و حقوق بين الملل بشر دوستانه بصورت مجزا شكل گرفته و توسعه يافتند، حقوق بشر را حقوق زمان صلح و حقوق بين الملل بشر دوستانه را حقوق زمان جنگ قلمداد ميكردند. بنابراين تصور اين بود كه هيچ رابطه و نسبتي ميان اين دو واژه وجود ندارد. اما در پي تغيير و تحولاتي كه در نظام حقوق بين الملل در دو عرصۀ حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه صورت گرفت و قلمرو اجرايي مكاني و زماني اين دو حقوق گسترش پيدا كرد، حقوق بشر دوستانه و حقوق بشر در جهت همگرايي به منظور حمايت از انسان و كرامت انساني او توسعه يافته و بتدريج به سمت نزديك شدن حركت نمودند بدين ترتيب رابطه ميان حقوق بشر دوستانه و حقوق بشر در دو نظام حقوق بين الملل معاصر شكل گرفت كه در دراسه مطلب بصورت اجمالي رابطه مذكور را بررسي مينماييم.
الف – تعريف حقوق بين الملل بشر دوستانه (Droit International Humanitarium lav)
«حقوق بين الملل بشر دوستانه شامل اصول و قواعد حقوقي است كه هدف آن حمايت از افراد و اموالي است كه در معرض تاثيرات درگيريهاي مسلحانه بين المللي و غير بين المللي دارند و همچنين تجديد روشها، شيوهها و ابزار آلات جنگي است»[1]
ب – حقوق بشر(Droit del Homme)
«حقوق بشر مجموعهاي از ارزشها، مفاهيم، اسناد حقوقي بين المللي و ساز و كارهایي است كه در همۀ زمانها و مكانها از مقام، منزلت و كرامت انساني همۀ افراد و يا گروهها صرفاٌ بدليل، اينكه انسانند در مقابل همۀ دولتها حمايت ميكند».[2]
با در نظر گرفتن اين دو تعريف، در مييابيم كه هدف اصلي و اساسي اين دو شاخۀ حقوق بين الملل حمايت از انسان، انسانيت و كرامتي انساني است .این دو واژه داراي نقاط اشتراك ديگري است كه در ادامه مطلب مهمترين آنها را بيان ميكنيم.
1- حقوق بشر و حقوق بين الملل بشر دوستانه، هر دو شاخهاي پر اهميّت از حقوق بين الملل (عمومي) محسوب ميشوند.
2- اصل احترام به انسان و كرامت ذاتي او پايه و اساس هر دو حقوق است.
3- معاهدات حقوق بين الملل بشر دوستانه و نيز معاهدات حقوق بشري، هر دو بر خلاف ساير معاهدات بين المللي مبتني بر اصل تقابل[3] نميباشند؛
4- اين دو حقوق در توسعه و تدوين يكديگر تاثير متقابل داشتهاند از جمله تأثير حقوق بشر در تدوين پروتكلهاي الحاقي به كنوانسيونهاي چهارگانه ژنف و تأثير حقوق بشر دوستانه در تدوين كنوانسيون حقوق كودك؛
5- قلمرو اجرايي اين دو حقوق مكمّل يكديگرند. بدين صورت كه حقوق بشر هم در زمان صلح و هم در زمان جنگ قابل اجراست[4] و حقوق بين الملل بشر دوستانه مطلقاٌ حقوق مربوط به زمان مخاصمات مسلحانه بين المللي و غير بين المللي نيست بلكه در زمان صلح نيز حقوق بين الملل بشر دوستانه اهميّت دارد و در اين هنگام بايستي آن را توسعه داد و به آموزش آن افراد مربوطه پرداخت.
6- در حوزۀ اين دو حقوق، قواعد و مقرراتي مشتركي يافت ميشود كه هم در زمان صلح و هم در زمان جنگ قابليت اجرايي دارند از جمله منع شكنجه و آزار منع رفتار بيرحمانه، منع لطمه به حيثيّت اشخاص و....
موارد مذكور در بالا مؤيد رابطه ميان حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه است اما پرفسور ژان پيتكه تفاوت موجود ميان اين دو حقوق را به طور بسيار صريح و آشكار در سه اصل مشترك بيان مينمايد:
1- اصل مصونيت كه حق احترام به زندگي، تماميّت جسماني و ويژگيهاي جدا ناشدني از شخصيت انسان را براي هر فرد غير رزمنده تضمين ميكند؛
2- اصل عدم تبعيض كه رفتار تبعيض آميز را به هر شكل كه باشد محكوم ميكند؛
3- اصل امنيت كه حق امنيت شخصي را به هر فرد انساني اعطاء ميكند؛ اما عليرغم وجود پيوند و نزديكي ميان حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه به دلايل ذيل نميتوان آن دو را يكي پنداشت و يا يكي را جزئي از ديگري دانست:
1- در حقوق بشر، انسان حق دارد و نه تكليف، بلكه تکلیف متوجه دولتهاست اما در حقوق بين الملل بشر دوستانه، دولتها و افراد، هر دو هم حق دارند و هم تكليف.
2- ضمانت اجرا در حقوق بشر و بشر دوستانه متفاوت است.[5]
3- اسناد بين المللي حقوقي آنها مشترك نيست مهمترين اسناد حقوق بشر شامل اعلاميّه جهاني حقوق بشر، ميثاق بين المللي حقوق مدني و سياسي و ميثاق بين المللي حقوق اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي ميباشد ولي مهمترين اسناد حقوق بشر دوستانه شامل كنوانسيونهاي لاهه و كنوانسيونهاي چهارگانه ژنو و پروتكل الحاقي به كنوانسيون اخیر ميباشد.4- سازمان ملل متحد و اركان آن[6] نقش برجسته و تعيين كنندهاي در توسعه حقوق بشر ايفاء نمودهاند به طوري كه حقوق بشر در چارچوب سازمان ملل متحد شكل گرفته است. اما در توسعه حقوق بين الملل بشر دوستانه معاصر نقش كميتۀ بين المللي صليب سرخ پر اهميّت است[7] .
5- در منشور سازمان ملل متحد صريحاٌ به حقوق بشر و رعايت آن اشاره شده است اما منشور، حقوق بين الملل بشر دوستانه را وسيلهاي براي رسيدن به هدف اصلي خود يعني صلح و امنيت بين المللي قلمداد نموده است؛
6- برخلاف حقوق بشر كه تحت تاثير سياست بين الملل قرار گرفته و بشدّت سياسي شده است حقوق بين الملل بشر دوستانه با نظارت و پشتيباني كميته بين المللي صليب سرخ از خلط شدن با سياست بين الملل محفوظ مانده است؛
با در نظر گرفتن وجوه اشتراك و افتراق بين حقوق بين الملل بشر دوستانه و حقوق بشر، رابطه و نسبت موجود بين اين دو حقوق به صورت ذيل ارزيابي ميشود:
با انعقاد پروتكل 1977 در زمينه مخاصمات مسلحانه بين المللي و غير بين المللي تقارب ميان حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه به روشني ظاهر ميشود و همگرايي قابل توجهي بين آنها بوجود ميآيد اما اين رابطه به معني وابستگي يكي به ديگري و يا تشابه يكي با ديگري نيست. بلكه اين دو شاخه حقوق بين الملل همچنان مجزا و مستقل از يكديگر و مكمل يكديگرند».
منابع
1- قربان نيا، ناصر؛ نسبت ميان حقوق بشر و حقوق دوستانه، رسالۀ دكترا، دانشگاه تهران، دانشكده حقوق و علوم سياسي، سال 1385.
2- دكتر محمد رضا ضيائي بيگدلي، حقوق بشر، حقوق بشر دوستانه و حقوق بين الملل بشر، بررسي تحولات اخير حقوق بشر دوستانه بين المللي، دبيرخانه كميته ملي حقوق بشر دوستانه، نشر نسیم 1382، ص 79- 88.
3- دكتر امير اردشير ارجمند، رابطه حقوق بشر دوستانه و حقوق بشر، مجموعه مقالات همايش اسلام و حقوق بين الملل بشر دوستانه، گروه نويسندگان، چاپ اول، زمستان 1386، ص 582 – 601.
4- ممتاز. جمشيد، قربان نيا. ناصر، چارچوب هنجاري نظام بين الملل حقوق بشر و بشر دوستانه، نامه مفيد، سال دوازدهم، شماره 55، نامۀ حقوقي، جلد 2 شماره 1، ص 3 – 18.
[1] . براي مطالعه بيشتر:ر.ك: برگزيدهاي از كتاب «خدمت و حمايت»، حقوق بشر دوستانه در عملكرد حرفهاي پليس، ترجمه كتايون حسين نژاد، تهران، نشر سير سپهر، سال 1383، ص 18.
[2] . براي مطالعه بيشتر ر ك: حقوق بشر دوستانه و حقوق بين الملل بشر، دكتر محمد رضا ضيائي بيگدلي، بررسي تحولات امير حقوق بشر دوستانه بين المللي، دبيرخانه كميته ملي حقوق بشر دوستانه، نشر نسيم، 1382، ص 81.
[3] . مفهوم اصل عدم تقابل اين است كه رعايت حقوق بشر و حقوق دوستانه منوط به رعايت آنها از سوي دولت متقابل نيست.
[4] . تصويب قطعنامه احترام به حقوق بشر در زمان مخاصمات مسلحانه در سال 1968 توسط مجمع عمومي سازمان ملل متحد در اين راستا بوده است.
[5] . در صورت نقص حقوق بشر، مسئوليت متوجه دولت ميشود اما در صورت نقض حقوق بين الملل بشر دوستانه علاوه بر دولتها، افراد نيز مسئوليت دارند.
[6] . اركان سازمان ملل متحد عبارتند از: شوراي امنتيت، ديوان بين المللي دادگستري، مجمع عمومي، شوراي اقتصادي اجتماعي، شوراي قيموميّت.
[7] . اگر چه كميته بين المللي صليب سرخ در توسعه حقوق بين الملل بشر دوستانه نقش برجستهاي دارد اما نميتوان نقش سازمان ملل متحد و يا ساير نهادي بين المللي را در اين باره ناديده گرفت.