PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تکنیک های چرب زبانی و مارمولک بازی



amir26arak
06-03-2011, 04:02 AM
چرب زبانی و مخ زنی تکنیک های خاصی دارد که خیلی از آدمها در آنها مهارت دارند،

در اینجا بیایید این تکنیک ها رو مطرح کنیم هم فان هست هم اگر آدم مارمولکی یا به اصطلاح ***** هستید (مودبانه اش میشه خوش برخورد و خوش زبان و دارای روابط عمومی بالا) میتوانید در آینده از آنها استفاده کنید :156:

amir26arak
06-03-2011, 04:05 AM
درس اول - معرفت نداری!؟

این معرفت بطور کلی سلاحی است که در همه جا میتوان از آن استفاده کرد به نمونه زیر توجه کنید


حسن - قلی جان قربون اون هیکل ورزشکاریت برم حالا درسته که من با ماشین از روی بچت رد شدم ولی حالا تو باید بری پیش پلیس؟
قلی - بابا آخه بچه من رو کشتی مرد حسابی باید چکار میکردم؟
حسن - قلی جان بابا تو میدونی و وضعیتم خرابه الان فدای اون معرفتت بشم تو که میدونی من تورو خیلی دوست دارم خوب یکم معرفت نداری تو آدم از رفیقش میره شکایت میکنه؟ اونم منی که برای تو جون میدم!
قلی - دیگه شرمنده آخه مراحل قانونیش رو باید طی کنه پول دیه و اینها رو باید قانوناً بگیرم
حسن - قربونت برم معرفت مهمتره یا پول؟ پول من و تو داره اصلا؟

amir26arak
06-03-2011, 04:06 AM
درس دوم- جای دوری نمیره!

کلاً اینطور جلوه بدید که پول ارزشی نداره و کلاً این چیزها چیزی نیست! بعد هم سرعت معامله رو ببرید بالا و سریع تمومش کنید بره!

حسن - قلی جان ما چقدر به شما بدهکار شدیم سر جریان این ماشینه؟
قلی - پنج میلیون و هفتصد هزار تومن حسن جان
حسن - خوب ما چهار میلیون بدیم خوبه دیگه؟
قلی - بابا چی چی چهار میلیون؟ من تازه کلی تخفیف دادم بهت چون آشنایی، پنج و هفتصد قیمت آخرشه
حسن - بیا بگیر این چهار میلیون خودتو لوس نکن مرتیکه آدم سر آشنا که کلا نمیذاره بیا بگیر جای دوری نمیره نترس پول من و تو نداره، این زرنگ بازیهاتو سر بقیه در بیار
قلی - آخه...
حسن - باز میگه آخه، آخه و کوفت، آخه و زهر مار بیا بگیر برو پی کارت بچه! من اینجا کارو زندگی دارم، به بابا سلام برسون!

amir26arak
06-03-2011, 04:07 AM
درس سوم - من یه کادو برای شما در نظر دارم!

طمع رو در طرف مقابل تقویت کنید بطوری که طرف فکر کنه اینجا که ضرر میکنه خیالی نیست در آینده شما به او سود بسیار زیادی خواهید رساند!

حسن - قلی جان این قالیچه ای که برای ما آوردی چقدر شد؟
قلی - دو میلیون حسن جان قابل تو رو هم نداشت!
حسن - نه بابا دیگه لوس بازی در نیار ماچ که ندادی برای این قالیچه پول دادی بالاش دیگه!
قلی - نه بابا این حرفها رو نداریم من و تو که
حسن - چرا بیا، این یک و نیم میلیون رو بگیر فعلاً من برای تو یه کادوی توپ هم در نظر دارم!
قلی - حسن جان من این دو میلیون رو قرض کرده بودم شما لطف کن پونصد بذار روش درست میشه!
حسن - کادوت چی میشه پس؟! کادو نمیخوای؟! خره شاید کادوت یه لامبورگینی باشه توی الاغ چرا اینقدر خری؟!

amir26arak
06-03-2011, 04:08 AM
درس پنجم - الگوی تخیلی یا بت سازی

برای طرف یک الگوی تخیلی بوجود بیاورید

حسن - قلی جان عیدی چقدر به بچه های من دادی؟
قلی - چیزی نبود که بابا، نفری پنج هزار تومن
حسن - بابا خیلی زیاده، البته اینا یه دائی دارن این عیدی پنجاه هزار تومن داد بهشون
قلی - عمو جان بیا این چهل و پنج هزار تومن رو من یادم رفته بود بذارم روی اون پنج هزار تومنت بیا قربونت برم!

amir26arak
06-03-2011, 04:08 AM
درس ششم - کل شخص سومی

برای تحقیر نشدن و کم نیاوردن، بجای اینکه خود را رودر رو کنید شخص سومی ایجاد کنید

حسن - قلی این ماشینت رو چند گرفتی؟ خیلی خوشگله، آفرین!
قلی - قابل نداره، هفتاد میلیون تومن خریدمش!
حسن - آره؟ خیلی گرونه، بابا ماشالله، یه دستتم بذار روی سر ما
قلی - دیگه چیکار کنیم دیگه، مثل سگ یه عمر کار کردیم!
حسن - اتفاقاً پسرخاله منم یه بنز خریده بود 120 میلیون تومن، باید میدیدی خیلی خوشگل بود
قلی - آها، آقا ما بریم کاری باری؟

amir26arak
06-03-2011, 04:09 AM
درس هفتم - اظهار بدبختی و مشقت

از یک اتفاق وحشتناک و تخیلی که براتون افتاده تعریف کنید

حسن - قلی این پول مارو کی میخوای بدی نازنین؟
قلی - بیا نصفشو بگیر
حسن - بده بیاد، من خیلی حالم گرفتس امروز داشتم از جلوی یه مغازه رد میشدم دست یه دختر بچه رفت توی چرخ گوشت آقا اومدیم درش بیاریم دستش کنده شد خون پاشید تمام سر و صورتمون بعد بچه ها رفت اونورتر یهو گاو صندوق افتاد روش این بچه صاف شد با کارتک اومدن جمعش کردن، ریختنش روی توی یک کیسه سیاه گذاشتن دم در آشغالی بیاد ببره من گفتم بابا چرا میذارید دم در نگاه کنید ا لان گربه ها ریختن دارن میخورن تیکه های بدنشو...
قلی - جدی میگی؟ وای چه وحشتناک!
حسن - آره بابا ندیدی چه ناراحت بودم اومدم تو؟ آقا نمیشه همه پول مارو بدی؟
قلی - چرا بیا...

amir26arak
06-03-2011, 04:10 AM
درس هشتم - رقابت کاذب

حسن - آقا این بچه خواهر ما میگفت بیام دائی جان کامپیوترت رو درست کنم یه چنتا بازی هم برات بریزم خیلی بچه واردیه، دانشجوی کامپیوتره همه میگن نابغس!
قلی - چه خوب خوش به حالت چنین خواهر زاده ای داری
حسن - آره والله، راستی شما چایی تو خوردی میخوای یه نگاه بنداز ببین این کامپیوتر لامصب چشه خیلی کند شده اخیراً!

amir26arak
06-03-2011, 04:11 AM
درس نهم تحقیر همراه با شک

حسن - قلی جان شما به نظر میاد خیلی ضعیف هستی چیه مشکلت غذا نمیخوری به اندازه کافی؟
قلی - چرا این حرف رو میزنی مگه من چمه؟!
حسن - همچین مردنی به نظر میرسی برو اون جعبه هارو از دم در بیار تو ببینم میتونی یا نه؟

amir26arak
06-03-2011, 04:12 AM
درس دهم - منتقد شخص سوم

انتقاد و نکات منفی را از زبان شخص سومی مطرح کنید نه خودتان

حسن - قلی جان دیروز سعید زنگ زده بود
قلی - آره؟ چی میگفت؟
حسن - میگفت این قلی عجب آدم مسخره و مزخرفیه این همه اومده خونه ما یکبار مارو دعوت نکرد بیایم خونش!
قلی - غلط کرد چنین حرفی زد همین فردا بیا تو خونه من مهمونی

amir26arak
06-03-2011, 04:13 AM
درس یازدهم - کاهش کمیت

وقتی میخواهید انتقادی کنید کمیت انتقاد رو کاهش دهید

حسن - قلی جان من خیلی تورو دوست دارم ولی...
قلی - ولی چی؟
حسن - یک کمی همچین یکمی اون موهات رو بیشتر مرتب کنی بیشتر بهت میاد

amir26arak
06-03-2011, 04:14 AM
درس دوازدهم، عادی جلوه دادن و بهانه دادن

حسن - قلی جان خوبی؟
قلی - بد نیستم
حسن - قلی جان چرا اینقدر بوی بد میدی حتماً خیلی مشغول بودی نتونستی دوش بگیری، طبیعیه همه ورزشکارا همینطورن!

amir26arak
06-03-2011, 04:15 AM
درس سیزدهم - خواستم حالت رو بپرسم و x

وقتی میخواهید برای x به کسی تلفن بزنید بگید هدف از تماس حال و احوال پرسی بوده فقط

حسن - الو قلی جان سلام!
قلی - سلااااااام، خوبی؟
حسن - مرسی قربونت برم فدات شم من زنگ زدم فقط حالت رو بپرسم
قلی - بد نیستم من تو خوبی؟
حسن - منم بد نیستم دیگه چه خبر؟
قلی - سلامتی
حسن - بابا اینا خوبن؟
قلی - مرسی
حسن - راستی این پول مارو کی میخوای بدی؟

amir26arak
06-03-2011, 04:16 AM
درس چهادهم - شیر کردن و تحریک

حسن - قلی این سعیدو میبینی؟ این اینقدر آدم فهمیده و دوست داشتنی هست باورت نمیشه!
قلی - جدی میگی؟ چطور مگه؟
حسن - هیچی اصلاً این بشر همیشه به فکر دوستاش هست به فکر همه هست دست همرو میگیره!
قلی - آفرین چه خوب
حسن - آره هروقت مشکلی چیزی داشتی بیا پیش این، کارش خیلی درسته دستشم برکت داره،
سعید - خجالت میدید مارو
حسن - نه بابا چه خجالتی، حقیقت رو باید گفت! آقا راستی یه پنجاه تومن پول داری دستی به ما بدی سعید جان؟

amir26arak
06-03-2011, 04:17 AM
درس پانزدهم، فرار از نادانی

بجای "من نمیفهمم چی میگی، اگر میشه بیشتر توضیح بده" میتونید از عبارت های زیر استفاده کنید:

هر کسی یک سری باورهایی داره
همه چیز نسبیه!
از چه نظر؟

حسن - قلی خوبی؟
قلی - بد نیستم مرسی ولی از چند وقت در گیر کتاب هستی نیستی سارتر هستم مغزم سوت میکشه
حسن - از چه نظر؟!

amir26arak
06-03-2011, 04:21 AM
درس شانزدهم تکه کلام رایج
چرب زبانی و دو رو بازی و گفتارهای مسخره و بیهوده و تمجیدهای بی اساس و منت کشی های بی شرمانه واقعا در فرهنگ ایرانی ما رسوخی عمیق داره
بسیاری از کلمات تک مضرابی هم کنایه های سخیفی هستند که بد نیست از آونها هم نام ببرید.
مثال :
آخه مومن ؟
پسر خوب؟
وجملاتی که حتما به قصد تلکه کردن طرف بکار میرود:
بعد از کلی توهین : با آرزوی روزی خوش/آرزوی سلامتی /در پناه حق باشید/
به خاطر خودت میگم
به من ربطی نداره ها ولی...........
همش مقصر خودتی وگرنه
تو با ابن اخلاق خوبت چرا ...............
تو که این همه تحمل کردی حالا.........
خیره انشائالله........
تو که دستت در راه خدا بکاره حالا..........
تو خیلی خوبی اما ......
هر چه داریم مال شماست ....
قابل شما رو اصلا نداره ....

...........

amir26arak
06-03-2011, 04:25 AM
درس هفدهم ور رفتن با طرف مقابل بعنوان ايجاد حس نزديكي و دوستي :
حسن آقا : آخه اين چه وضعشه . آدم توي رفاقت نارو ميزنه ؟
قلي خان :اين نخ چيه روي لباست ؟ (در همان حال با دست آنرا برميدارد !)
حسن آقا : مرد مومن ، من فكر ميكردم تو دوست مني چرا رفتي پشت سرم حرف زدي ؟
قلي خان : اين يقه كت شما چرا نامرتبه ؟( درهمان حال دست ميبرد و يقه كت حسن آقا را درست ميكند )
حسن آقا : مرسي ، مرسي . .....ولي واقعا ازتو انتظار نداشتم .
قلي خان (آرام در گوش حسن آقا نجوا ميكند ): زيپت پايينه .....
حسن آقا : آخ ، ببخشيد ( زيپش را بالا ميكشد )....... به هر حال اشكالي نداره ما دوستان خيلي قديمي هستيم .گذشته ها گذشته . پيش مياد، براي اينكه همه چيز فراموش بشه بريم امروز ناهار جوجه كباب مهمون من ..............!!!!

amir26arak
06-03-2011, 04:29 AM
درس هجدهم بیهوده گوئی و سوء استفاده از واکنشها
در این نوع مارمولک بازی طرف سعی می کنی با بهره گیری از شهرت بیهوده خود طرف رو به چالش بکشونه و از این رهگذر هم خودشو یه جورائی باسواد نشون بده و هم اینکه طرف مقابل رو وادار کنه که یک موضوع حاشیه ای رو به متن بیاره و وبه واکنش طرف بخنده و اونو دنبال نخود سیاه بفرسته .
قلی باسواد:
(با یک لبخند رذیلانه و زیر سبیلی )گوش کن بی سواد
حسن:
بی سواد خودتی
قلی باسواد: عزیزم از این جهت می گم بی سواد که تو در باره فیزیک کوانتوم چیزی بلد نیستی؟
حسن :
آهان فهمیدم .

صحنه دیگر:واکنش منطقی به این مارمولک
حسن :
بی خرد ،خشک مغز
قلی با سواد : به من می گی من که در سواد شهره شهرم .
حسن :نه بابا منظورم اینه که تو نمی فهمی و درک لازم رو نداری فقط یه چیزائی رو از بر کردی ،
قلی باسواد : بهره کش خونخوار ،واسه من مارمولک بازی در میاری من خودم بابا بزرگ مارمولکام.

amir26arak
06-03-2011, 04:31 AM
درس نوزدهم بازی تخریب
در این نوع مارمولک بازی قلی بدبخت که دستش برای همه رو شده و نمی تونه دیگه یاری برای خودش دست و پاکنه ،و همه تافته هاش نیز پشم شدند . در صدد بر میاد که دیگران رو تخریب کنه و یه جوری خودشو نشون بده ، و از هر موضوعی برای اثبات خودش استفاده کنه ، اون در صدد بر میاد که نقطه مشترکی با افراد بر جسته پیدا کنه و از همونجا لینک بزنه و هم طرفهای مخالفشو تخریب کنه و هم دلی به درد خور بدست بیاره .
قلی بدبخت :
راستی حسن اون یارو بی سواده رو که می شناسی ،آدم جالبی نیست و کمی به نظرم نادونه ها (تمایل به تایید دانائی خود توسط مخاطب)
حسن تیز هوش:
کی رو می گی :
قلی بدبخت:
روم نمی شه یه چورائی با شعر برات می گم ببینم دو هزاریت میافته
حسن تیز هوش:
گرفتم ، اما فهمیدم می خوای چی بگی ، خودت نادونی
قلی بد بخت :
خوب هیچی به وقتش نشونت می دم

صحنه دیگر: واکنش غیر منطقی به این مارمولک
قلی بدبخت :
راستی حسن اون یارو بی سواده رو که می شناسی ،آدم جالبی نیست و کمی به نظرم نادونه ها ،
حسن ملنگ:
کی رو می گی :
قلی بدبخت:
روم نمی شه یه چورائی با شعر برات می گم ببینم دو هزاریت میافته
حسن ملنگ:
گرفتم ، آره راست می گی
قلی بد بخت :
(با یک لبخند رذیلانه :39: جانمی جان

amir26arak
06-03-2011, 04:33 AM
درس بیستم - بابا شوخی بود!

کلاً شما میتونید هر چیزی رو به هر کسی بگید بعدش اگه کار خراب شد میتونید بگید "بابا شوخی کردم!"
از این رسم میتوان در ریسک کردن استفاده کرد، یه چیزی به طرف میگید اگر قبول کرد که شما بردید اگر شاکی شد میگید بابا شوخی کردم تو چقدر ساده ای!

حسن - حسن جان پاشو بیا خونه ما من پول تاکسیتو میدم!
قلی - باشه میام! (قلی میرود به خانه حسن)
قلی - حسن جان این پول تاکسی مارو بده، بیست هزار تومن شد!
حسن - تو پاشدی اومدی اینجا من برای چی باید پولتو بدم؟ خجالت نمیکشی اینهمه ناهار و شام و میوه کوفت کردی آخرشم میگی پول؟
قلی - بابا خودت گفتی پول تاکسیتو میدم! خیلی نامردی!
حسن - بابا شوخی کردم بیا این پولت گدا، چقدر تو آدم ساده ای هستی مگه من تاحالا شده بگم کاریو میکنم بعد نکنم؟

amir26arak
06-03-2011, 04:34 AM
درس بیست ویکم - اعتراف مصلحتی برای جلب اعتماد

وقتی دروغ میگویید و احساس میکنید شخص مقابل فهمیده که دارید دروغ میگید میتونید به یک مسئله کوچیک و غیر مهم اعتراف کنید که اعتماد طرف مقابل جلب بشه.

حسن - قلی جان بهت گفته بودم من توی دوی صد متر المپیک سیدنی دوم شدم؟
قلی - باز تو شروع کردی خالی بندی؟
حسن - نه بابا! بجون تو راست میگم!
قلی - بابا تو قبلاً هم خالی بستی یادته یبار گفته بودی دیوار چین رو از نزدیک دیدی؟
حسن - اون رو هم راست گفتم ولی یه دروغ کوچیکی من یبار به تو گفتم راستش رو بخوای یکبار تو زنگ زدی من خواب بودم گوشی رو برداشتم گفتی خواب بودی گفتم نه بابا خواب چیه، من اون موقع واقعاً خواب بودم!

amir26arak
06-03-2011, 04:35 AM
درس بیست و دوم- تشکیل تیم

به سرعت به دنبال "ما" شدن بگردید و تیمی تشکیل بدهید که خودتون و طرف مقابل از اعضاش هستید و بین این تیم روابط بسیار دوستانه در حد فک و فامیلی وجود داره

حسن - قلی جان ماشینتون میدی من آخر هفته برم شمال؟
قلی - نه من ماشین دست کسی نمیدم روی این موضوع حساسم
حسن - بابا مشتی ما جفتمون آسیایی و شرقی هستیم خجالت بکش اگر ما هوای همدیگرو نداشته باشیم کی میخواد به ماها حال بده؟ خوبه من برم ماشین از چینی ها قرض بگیرم؟!
قلی - باشه بیا سویچ

amir26arak
06-03-2011, 04:35 AM
درس بیست و سوم - مغضوب ثالث

حسن - آقا من دیروز یه مسافر داشتم، صد تومن بالای قیمت بهش گفتم وایساده میگه چرا؟!
قلی - جدی؟
حسن - آره بابا بهش گفتم مردک تازه به دوران رسیده گدا گشنه گری گوری حالا صد تومن بیشتر بدی چی ازت کم میشه بی لیاقت بی ادب؟
قلی - سکوت
حسن - حالا کرایه شما هم میشه 500 تومن (بجای 400 تومن).

amir26arak
06-03-2011, 04:36 AM
درس بیست و چهارم تكنيك زير آب زني سوم شخص غايب !!

حسن : اين باجناقت خيلي آدم مزخرفيه . ديشب شام خونه ما مهمون بود . ميگفت اين قلي يك ذره رانندگي بلد نيست ، هفته پيش تو چالوس نزديك بود همه ما رو به كشتن بده ، الاغ هم نبايد داد دست قلي !!
قلي : خوب تو چي گفتي ؟
حسن : من جوابش رو دادم . گفتم كه نه بابا قلي دست فرمونش حرف نداره ، تا چند سال پيش مسابقه ميداد تو استاديوم آزادي ! قبل از اون هم تو خيابونا با هم لايي بازي ميكرديم .
قلي : دمت گرم خوب جوابش رو دادي ، يك حالي از اين مرتيكه بگيرم .... راستي بيا اين سوييچ رو بگير فردا ميخواستي بري شمال ، وسيله داشته باشي ، به بچه ها سخت نگذره!!

amir26arak
06-03-2011, 04:39 AM
درس بیست و پنجم، دعا!

حسن- قلی جان یه دو میلیون داری به من قرض بدی؟
قلی- نه!
حسن- جون مولا! ایشالله خدا 8 برابرش رو بهت بده، به بنده خدا کم کن! انشالله عروسی بچه هات!
قلی- باشه بیا اینم دو میلیون!

amir26arak
06-03-2011, 04:40 AM
درس بیست و ششم، خود را ثروتمند جا زدن!

برای انجام معامله خیلی خوبه چون اولاً باعث میشه طرف فکر کنه شما خیلی مایه دارید و اینجوری هم چونه نمیزنه زیاد هم اعتماد میکنه.

حسن- آقا این ماشین قیمتش 4 میلیونه
قلی- من چهار میلیون ندارم سه و هشتصد دارم
حسن- مشتی دویست تومن که چیزی نیست جور کن دیگه! من خودم میخواستم یه برج بخرم حدود صد میلیارد کم داشتم، خدا زود میرسونه یخورده جیباتو بتکون دو تا زنگی چیزی بزن ردیف میشه
قلی- باشه! حتماً


نمونه دوم

قلی- آقا ما کولر شما رو درست کردیم میشه 200 هزار تومن
حسن- باشه بیا بعداً بهت میدم
قلی- لطف کنید الان زحمت بکشید بدید
حسن- باباجان من سرم شلوغه بیا برو بعداً بیا بهت میدم من الان کلی کار دارم شعبه پاریس و لندن شرکت بچه ام الان کولرش خراب شده باید میلیون میلیون پول خرج کنیم اینور اونور، برو فردا بیا حال و حوصله تو ندارم!
قلی- باشه آقا چشم

amir26arak
06-03-2011, 04:43 AM
درس بیست و هفتم !!
وقتي ميبينيد حريف خيلي قدره و ممكنه كه ضربه فني بشيد در نتيجه ضايع بشيد ،يا اينكه اصلا در حد و اندازه حريف نيستيد ، از همون اول خيلي زيركانه بهانه اي بتراشيد يا فتوايي صادر كنيد و خودتونو خلاص كنيد :
نمونه 1
حسن - قلي من با تو كشتي نميگيرم
قلي - چرا ؟
حسن - چون 200 سال پيش ،جد تو به جد من فحش ناموسي داده ! ما هم تو فاميلمون رسمه با كسايي كه فحش ميدن كشتي نميگيريم !!!
------------------------
نمونه 2-
حسن - قلي من با تو طرف گفتگو نيستم
قلي - چرا ؟
حسن - چون من عقيده دارم جنيفر خيلي جيگره ، اما تو ميگي بريتني خيلي جيگره و من اصولا با كساني كه چنين عقايدي دارند صحبتي ندارم كه بكنم !!!

amir26arak
06-03-2011, 04:44 AM
درس بیست هشتم - قاط زدن مصلحتی
یکم صداتون رو الکی میبرید بالا و قیافه رو میبرید توهم خیلی وقتها کار میکنه

حسن - قلی جان میذاری من زودتر از تو برم نون بگیرم؟
قلی - برای چی؟ خوب نوبت من جلوتر از تو هست
حسن - اعصاب من رو خورد نکن میگیرم همینجا با تیپا میزنم تو گوشت اشکت در بیادا
قلی - خوب بیا
حسن - دستت درد نکنه مرامت رو بخورم

amir26arak
06-03-2011, 04:45 AM
درس بیست و نهم- اتهام توهین

هر انتقادی میشه سریع میگن توهین شد و دیگه لازم نیست این وسط به انتقاد هم جوابی داده بشه

حسن - قلی جان حساب شما میشه 1000 تومن
قلی - برای چی آخه؟ من که همش 700 تومن خرج داشتم
حسن - آخرین بارت باشه به من توهین میکنی ها، خوبه منم بگم مامانت فلانه؟
قلی- چه توهینی آقاجون؟
حسن- این حرفت به نوعی توهین به منه، بازم داری تکرار میکنی که!
قلی - نه قربونت بیا بگیر 1000 تومن رو

amir26arak
06-03-2011, 04:47 AM
درس سی ام - تبدیل پرسش اخلاقی به پرسش حقوقی!

در انجام بسیاری از اعمال قانونی اجباری وجود ندارد مثلاً کسی مجبور نیست سیگار بکشد در حالی که سیگار کشیدن قانونیست
در مورد تمام این دسته از قوانین هر کس همچنین حق دارد که آنکار را انجام ندهد به همین دلیل وقتی از کسی پرسیده میشود که "چرا فلان کار را کردی" اینکه او بگوید "چون حق انجام آنکار را داشتم" کافی نیست، بلکه باید استدلال اخلاقی برای توجیه آن عمل آورده شود.

از همین قضیه میتوان در مارمولک بازی استفاده کرد هرگاه عمل شما از لحاظ اخلاقی مورد پرسش قرار میگیرد میتوانید نوک نیزه منتقد را به سوی حقوق خود ببرید و اینگونه از پاسخ فرار کنید.

قلی - حسن شنیده ام رفتی یواشکی زن گرفتی و به خانومت هم خبر ندادی
حسن - آره خوب، تازه دو تا صیغه هم دارم
قلی - مرد حسابی خانومت مگه چه گناهی کرده این چه کاریه کردی؟
حسن - خلاف شرع که نکردم عزیز من، حقم بوده!


قلی - حسن جان برای چی سیگار میکشی برات خوب نیست!
حسن - بابا حقمه که سیگار بکشم، تریاک که نیست کشیدن سیگار قانونیه!
قلی - آره ولی خوب...
حسن - ولی خوب نداره قانون مهمتره یا نظر شخصی تو؟

amir26arak
06-03-2011, 04:48 AM
درس سی ویک

دودره کردن طرف.

جواد:کجا می ری؟
قاسم: میرم خونه.یه 10 داری به ما قرض بدی؟.
جواد:هفته پیش که بهت قرض دادم ،هنوز ندادیش اونو.
قاسم:10 دیگه بده این خودنویسم مال تو ،الله وکیلی 50 قیمشه!از ممد بپرس.
جواد:اینکه 5 ام نمی ارزه؟
قاسم: ابله.این اصل جاپونه.
جواد:آقا مال من ! بیا این دهم روش،بیست تومن... خیرشو ببینی.

*****************************

جواد:این کلاهت خیلی توپه اگه تریپی نیس بدش به من.
قاسم:نه بابا اینو تازه دیروز خریدم،بی خیال.
جواد: ولش کن اصلا"...آآمار اون سری رو داری که رفتیم بیرون..
قاسم:آهان .چی شد؟.
جواد:خداوکیلی اون رفیقت خدادتومان کرد تو پاچه ما.
قاسم: کاری که نکرد!،ولی شرمنده دیگه یه کم شوته.
جواد:خوب من دیگه بایست برم،مثکه صدا بچه میاد؟.
قاسم:جدی.من برم ببینم چه خبره.
جواد:یاع علی ما رفتیم.(کلاه در دم عدم (دودره)می شه).

amir26arak
06-03-2011, 04:58 AM
پیش خودتون نگید این چه مارمولکیه اگه مارمولک بودم اینا رو بتون اموزش نمیدادم
هدف از این تایپیک اینه گول نخورید نه این که گول بزنید هر کس سو استفاده کرد از مطالبم کوفتش بشه من نیتم رسوا کردن مارمولک بود نه پرورش مارمولک
تو رویط دختر پسر هم ترفندا خوبی رو میتونستم اموزش بدم که به یه سری دلایل نمی گم
مواردی که به ذهن نرسید رو بیان کنید دوستان