PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : به سوی جامعه اطلاعاتی



مژگان
05-17-2011, 11:01 AM
● نظام اطلاعاتی مدیریت انرژی در سازمانها
کنترل مصرف انرژی در سازمانها به‌عنوان راهی برای کاهش تلفات و افزایش راندمان انرژی تلقی می‌شود. شواهد نشان می‌دهد که کنترل صرف هزینه‌ها قادر به ارائه اطلاعات مورد نیاز برای مدیریت موثر انرژی نخواهد بود. برای کنترل مناسب مصرف انرژی، درک مناسب از جریان انرژی و اطلاعات دقیق مربوط در عین جامعیت و یکپارچگی آنها ضروری است. اطلاعات بخشی و تصمیم‌‌گیری مبتنی بر آن از اثربخشی چندانی برخوردار نیست و ضروری است ضمن درک کلیت نظام، گزینه‌های راه‌حل در چارچوبی جامع تعریف و بر اساس معیارهای مناسب، برنامه نهایی برای بهبود وضعیت ارائه شود.
نظام اطلاعات انرژی با استفاده از داده‌های مربوط به مصارف انرژی و پردازش آنها توسط نرم‌افزارهای رایانه‌ای به استنباط اطلاعات کلی می‌پردازد. داده‌ها به‌صورت همزمان خوانده می‌شود و همزمان، نظامهای تامین منابع، مدیریت ضایعات، تضمین کیفیت و طرح‌ریزی نگهداری و تعمیرات با آن در تعامل هستند. به‌طور کلی، مراحل اساسی نظام اطلاعات مدیریت انرژی عبارتند از:
▪ نظارت موثر: نظارت مشتمل بر سنجش و ثبت داده‌هاست و به‌عنوان پایه مدیریت اصولی انرژی تلقی می‌شود که به دنبال ایجاد اطمینان درباره حداکثر سودمندی اقتصادی انرژی در سازمان است. نظارت موثر انرژی منجر به موارد زیر خواهد شد: صیانت از صرفه‌جویی در هر مقطع از سرمایه‌های موجود، شناسایی فرصتهای جدید صرفه‌جویی و زمینه‌سازی برای انجام مقایسه. بدون برخورداری از تصویری روشن از مصارف انرژی، ارزیابی بهسازی و صرفه‌جویی ممکن بسیار مشکل خواهد بود. گزینه مناسب بستگی به هزینه‌ها و میزان صرفه‌جویی بالقوه دارد. با نظارت موثر مصرف انرژی می‌توان انرژی استفاده شده توسط هر گروه کاری سازمان را به‌طور جداگانه مورد بررسی دقیق قرار داد و مدیران مربوط را به بهبود روند سوق داد. در نظامهای اطلاعاتی کنونی، با توجه به تغییرات و وضعیت پیش‌بینی شده، هدفگذاری در قالب میزان انرژی مورد نیاز، اقدامات احتیاطی و تعمیرات زیرساختها و تجهیزات به‌صورت پویا انجام می‌شود.
▪ تحلیل داده‌ها: ابتدا، توافق درباره استانداردهای مصرف انرژی ضروری است. به‌عنوان مثال، چنانچه انرژی مورد استفاده برای گرمایش ساختمانها مورد ملاحظه قرار گیرد، استانداردها باید تغییرات فصلی هوا را مد نظر قرار دهند. در عملیات ساخت و تولید نیز باید مقادیر مجاز برای تولید، مونتاژ یا دیگر عوامل موثر در عملیات تعریف شود. استانداردها به‌عنوان معیارهای کنترل و ارزیابی مصرف انرژی تلقی می‌شوند. بر این اساس، شاخص مناسبی به‌عنوان معیار انرژی مصرفی و مرتبط با نتایج مورد نظر تعریف می‌شود. مثلا در گرمایش ساختمان می‌توان از شاخص مصرف انرژی در هر طبقه یا در ساخت از شاخص مصرف انرژی به ازای هر واحد قطعه، محصول یا خدمت استفاده کرد. اطلاعات کلیدی به‌دست آمده از این طریق را می‌توان به هزینه، مصرف مواد، میزان خروجی، تلفات و دستاوردها مرتبط کرد. نمایش ترسیمی اطلاعات یاد شده درک بهتری را نسبت به وضعیت ایجاد خواهد کرد. در تعیین راه‌حلهای ممکن برای بهبود وضعیت نیز می‌توان از مدیران و کارشناسان بخشهای مربوط سود جست. تغییر در نوع و نحوه فعالیتها، اصلاح ساختمان و تجهیزات و سرمایه‌گذاری در انرژی‌های کاراتر از جمله راه‌حلهای قابل ملاحظه است. رویکرد تحلیلی را باید برای نمایش تغییرات در الگوی مصرف انرژی در طول زمان طراحی کرد. شناخت الگوی مصرف موجود، شناسایی دور‌ه‌های زمانی تغییر در الگو و کمی کردن صرفه‌جویی ناشی از کاراسازی مصرف انرژی از اقدامات مهم در این راستا است. با ترسیم نمودارهای کنترلی می‌توان تفاوت بین مصرف دلخواه و واقعی انرژی را درک کرد.
▪ گزارش‌دهی: در گزارش باید ارائه اطلاعات مختصر و مفید مورد ملاحظه قرار گیرد. مخاطبان گزارشها عبارتند از: مدیران ارشد، مدیران واحدها، افراد کلیدی، کارکنان مدیریت انرژی، نمایندگان انرژی و عموم کارکنان که باید اطلاعات مناسب برای هر یک از آنها به‌طور ویژه ارائه شود. در این چارچوب، اطلاع‌رسانی و آموزش روشهای مصرف بهینه انرژی و نیز معرفی بهترین تجربیات حاصله در مقاطع مختلف مورد ملاحظه قرار می‌گیرد. توجه به علائق مخاطبان و درک درست پیام با به کارگیری رسانه و شکل پیام در ارائه گزارش ضروری است. مدیران ارشد به میزان صرفه‌جویی ناشی از مدیریت انرژی علاقه‌مندند و مدیران واحدها نیز به‌دنبال درک میزان دستیابی به اهداف مورد نظر و مشکلات احتمالی پیش رو هستند. کارکنان نظام مدیریت انرژی به‌دنبال درک میزان اثربخشی اقدامات خود و کارکنان عادی نیز علاقه‌مند به وضعیت عملکردی واحد خود هستند.
نظام اطلاعاتی مدیریت انرژی باید نقش هشداردهنده و در عین حال، ارائه‌کننده راه‌حل را در سازمان ایفا و انگیزه‌های لازم را برای بهبود وضعیت مصرف انرژی ایجاد کند. از مهمترین موارد انگیزه‌بخش در این راستا، میزان صرفه‌جویی مالی است که فقدان آگاهی لازم در این زمینه به‌عنوان مهمترین مانع در پشتیبانی و اجرای موفقیت‌آمیز سیاستهای مدیریت انرژی تلقی می‌شود. در اینجا باید خاطر نشان کرد که نظام مدیریت اطلاعات انرژی را نباید فقط نظامی خطی و تاخیری تلقی کرد. در نظامهای اطلاعاتی پیشرفته با رویکردی شبکه‌ای و بهره‌گیری از هوش مصنوعی، اغلب راه‌حلهای کوتاه‌مدت پیشنهاد یا اعمال می‌شود. چنین راه‌حلهایی باید جامع و متضمن لحاظ کردن تمامی جنبه‌های تولید و مصرف انرژی باشند. این ابزار بویژه در شبکه برق محلی و سراسری قادر هستند در تعامل با یکدیگر و با توجه به سیاست انرژی تعریف شده به انتخاب بهترین راه‌حلها و افزودن یا کاهش بار و مولدهای انرژی در شرایط مقتضی اقدام کنند.
● توانمندیهای لازم برای افراد فعال در نظامهای اطلاعاتی
مبانی تحلیل شایستگیها و توانمندیهای شغلی که عبارت از دانش، مهارت و نگرش افراد شاغل است، ساده و تا حدود زیادی ثابت است. از این‌رو، در مواجهه با پدیده‌های جدید، پیچیده کردن موضوع چندان ضروری نیست؛ فقط کافی است دانش، مهارت و نگرش اساسی مورد نیاز برای عملکرد مناسب افراد و گروههای متشکل از آنها را تعریف کنیم. دانش عبارت از دانسته‌های پایه و مهارت عبارت از توانایی در انجام هدفمند امور با به کارگیری دانش مربوط است. نگرش نیز عبارت از گرایش درونی و پشتیبان توجیهی است که برخی فطری و برخی دیگر قابل توسعه‌اند. با تعریف و سنجش شایستگیهای مورد نیاز برای انجام موفقیت‌آمیز یک شغل، می‌توان طرحی کلی را برای گزینش، آموزش و توسعه افراد در راستای ایفای نقش شغلی مربوط ارائه داد. بدین ترتیب می‌توان گفت که برخورداری از درکی کلی و دیدگاهی مبتنی بر عوامل اساسی موفقیت ضروری است.
در زمینه ویژه نظامهای اطلاعاتی اتخاذ نیز چنین رویکردی موثر است. به‌عنوان مثال در چنین فضایی توانایی تفکر خلاق ارزشمند است و چگونگی انجام توفان مغزی، درک منافع تفکر خلاق و روش درگیر کردن دیگران در فرایند مربوط نیز از شایستگیهای تعیین‌کننده به‌‌شمار می‌آیند. بر اساس مطالعات انجام شده توسط صاحبنظران و از جمله، کارهای انجام شده توسط موسسه گارتنر، می‌توان برای هر جایگاه شغلی در این عرصه، سه دسته شایستگی فنی، کسب و کار و رفتاری را مورد ملاحظه قرار داد. در گذشته بسیاری از مشاغل فقط بر یکی از این دسته‌ها متمرکز بودند که از آن جمله می‌توان به مشاغل فنی سطح پایین اشاره کرد که اهمیت زیادی برای توانمندیهای فنی قائل بودند. اما امروزه، شرایط به‌نحوی است که مهارتهای کسب و کار و رفتاری مورد ملاحظه ویژه‌ای هستند. فرد شایسته کسی است که از ویژگیهایی برخوردار است که او را قادر به انجام مناسب وظیفه مشخصی می‌کند.
ملاحظه میزان مشکل بودن ایجاد و توسعه هر دسته از شایستگیها ضروری است. ایجاد و توسعه مهارتهای فنی نسبتا ساده است. شایستگیهای رفتاری بستگی زیادی به افراد دارد و توسعه آنها مشکلتر است. استفاده از افراد برخوردار از شایستگیهای مناسب رفتاری و کسب و کار در مشاغل و آنگاه، ایجاد مهارتهای فنی دیدگاهی است که منجر به تحلیل معنی‌دارتری از شایستگیها خواهد شد. چنین رویکردی منجر به شناسایی افرادی خواهد شد که ساده‌تر توسعه می‌یابند و بهره‌ورتر هستند.
بنابراین، کافی است مجموعه‌ای از شایستگیها برای تعریف یک نقش انتخاب شوند و از تحلیل بیش از اندازه آنها پرهیز شود. نباید تعداد آنها زیاد باشد؛ زیرا در غیر این‌صورت، نظام سازمانی غیر قابل درک و مهار آنها مشکل می شود. از طرحهای پیچیده سنجش میزان شایستگیها باید پرهیز کرد. می‌توان از نظامی ساده و مبتنی بر سطوح عملکردی: (مبتدی، ماهر، خبره و مربی) برای درک میزان حرفه‌ای بودن افراد استفاده کرد. چنانچه فهرستی از شایستگیها که متمایز کننده یک نقش باشد، تهیه و هر یک در سطح چهارگانه عملکرد تعریف شود، می‌توان گفت که چارچوبی برای نقش‌آفرینی شغل ارائه شده است. یک چارچوب نقش عبارت از شایستگیها و سطوح عملکردی مورد نیاز برای ایفای نقش مطلوب است. از استانداردهای غیرضروری یا نامعقول باید پرهیز کرد و فقط کافی است شایستگیهایی انتخاب شوند که تمایز لازم را ایجاد می‌کنند و عملکردی را خاطر نشان سازد که گرچه بالاست، لیکن عالی بودن آنها ضروری نیست.
نظام اطلاعاتی باید شرایطی را فراهم کند که در آن، فناوری اطلاعات به‌عنوان توانمندساز کسب و کار تلقی می‌شود و این خود، شایستگیهای ویژه‌ای را نمایان می‌سازد. در شرکت بوت انگلستان بر اساس هوش هیجانی و هشت ویژگی رهبری، شایستگیهای نیروی انسانی فعال در زمینه نظامهای اطلاعاتی شناسایی می‌شود. هر یک از ویژگیها در شایستگیهای فردی به‌صورت مصداق مشخص می‌شود و خبرگی نیز به سه رتبه‌: ابتدایی، متوسط و کلاس جهانی تقسیم می‌شود. در این شرکت، ترکیب مناسبی از شایستگیها و رتبه‌ها برای هر نقش شغلی نظام اطلاعاتی تعریف شده است و افراد بر اساس آن مورد ارزیابی قرار می‌گیرند.
یزدان محمدبیگی خورتابسرا yazdanmb@yahoo.com

مژگان
05-17-2011, 11:01 AM
● نظامهای اطلاعات
انفجار اطلاعات روند نوینی را شكل داده است كه سوار شدن بر امواج تغییرات و هدایت آنها به شكل مناسب، مستلزم سازماندهی مناسب اطلاعات است. بر این اساس، نظامهای اطلاعاتی مدیریت شكل گرفته است كه عبارت از شبكه‌ای مشتمل بر اجزای مختلف است كه اطلاعات لازم را برای تصمیم‌گیری در اختیار مدیران می‌گذارد و شامل روشها، ابزار و شیوه‌هایی است كه برای جمع‌آوری، نگهداری، ارزیابی و تحلیل اطلاعات برای اشخاص معینی مورد استفاده قرار می‌گیرند. به‌نحوی دیگر می‌توان آن را نظامی رسمی برای تهیه و تنظیم گزارشها در راستای فرایند تصمیم‌گیری مدیریت تلقی كرد.
نظامهای تراكنش، داده‌پردازی، گزارش‌دهی، پشتیبانی تصمیم‌گیری، امور اداری و خبره از ابعاد نظامهای اطلاعاتی مدیریت در سازمانها محسوب می‌شوند كه در بر گیرنده طیف وسیعی از فعالیتها و نیروی انسانی در سازمانهای امروزی است. برآوردها نشان می‌دهد كه بیش از هفتاد درصد از نیروی كار ایالات متحده را افراد مرتبط با سازكارهای اطلاعاتی تشكیل می‌دهند. فناوری اطلاعات را می‌توان عامل پیونددهنده و سامان‌دهنده در چنین چارچوبی تلقی كرد. از اوایل دهه ۱۹۶۰ به این سو، رفته‌رفته رایانه‌ها و ابزارهای همبند با آنها در نظامهای اطلاعات مدیریت نقش محوری یافته‌اند. بررسیها نشان می‌دهد كه حدود نود درصد از تصمیمات مدیران مبتنی بر اصول و روشهای یكنواخت است كه چنین چیزی را به‌راحتی می‌توان به نظامهای مبتنی بر فناوری اطلاعات سپرد. همچنین، با توجه به قابلیت فراگیری نظامهای مبتنی بر این فناوری می‌توان در ده درصد بقیه نیز از گزینه‌های ارائه شده توسط ابزارهای مزبور سود جست.
نظامهای اطلاعاتی مدیریت تا حدود زیادی وابسته به منابع اطلاعاتی وابسته است. در این راستا باید اطمینان لازم درباره جمع‌آوری تمامی داده‌های مورد نیاز حاصل و با استفاده از روشهای مناسب و هدفمند به اطلاعات قابل استفاده تبدیل شود. در این راستا باید از افراد مناسب در زمان مناسب و به‌طور هماهنگ استفاده و اطلاعات به‌صورت پویا بهنگام شود. كسب اطلاعات، استفاده موثر از آن و به‌كارگیری آن در زمان مناسب را مدیریت اطلاعات و منابع آن گویند كه از آن به‌عنوان پشتوانه اساسی نظام اطلاعات مدیریت یاد می‌شود. پیچیدگی روزافزون فعالیتهای سازمانی و بهره‌گیری هر چه بیشتر از قابلیتهای فناوری اطلاعات باعث توجه جدی به این موضوع در سازمانهای امروزی شده است.
البته، سلسله‌مراتب نظامهای اطلاعات مدیریت در سازمانها به این دو ختم نمی‌شود و موارد فراوان دیگری را در بر می‌گیرد، اما آنچه امروزه از اهمیت بالایی برخوردار است، وجود ساختار اطلاعاتی یك‌ریخت، هماهنگ و سازگار در مجموعه سازمان است كه بر اساس آن، ارزش افزوده اطلاعات به‌حداكثر ممكن خواهد رسید.
جریان صحیح و موثر اطلاعات در سازمانها از دیگر مواردی است كه متضمن كارایی مجموعه است. اطلاعات باید در مجاری درست جریان یابد و در موقع مناسب بهره‌برداری و دستكاری شود. اطلاعات نباید بیش از حد نیاز جمع‌آوری و ذخیره شود و بهتر است در هر سطحی فقط وضعیت عوامل اساسی موفقیت (CSF&#۰۳۹;s) را تبیین كند. به‌عبارت دیگر، جریان روان اطلاعات مستلزم برقراری توازن بین جمع‌آوری، نگهداری، به‌كارگیری و حركت در مجاری مناسب است. تفسیر و تبیین داده‌ها و اطلاعات نیز از جمله موارد دیگری است كه به‌ویژه در تصمیم‌گیری نهایی تعیین‌كننده است. چنانچه تفاسیر از هماهنگی لازم برخوردار نباشد، تصمیمات، منطبق با واقعیات نخواهد بود و در مرحله اجرا نیز برداشت مناسبی از آنها ایجاد نخواهد كرد. همسویی در اجرا و دریافت و تحلیل بازخوردها در نتیجه همسویی ذهنیتها و معانی مشترك حاصل خواهد شد و این چیزی است كه به فرهنگ سازمان بر می‌گردد. در بسیاری از سازمانها مشاهده می‌شود كه بخشهای مختلف، خود به استقرار نظامهای اطلاعات مبادرت كرده‌اند و كلیت سازمان از رویكرد یكپارچه‌ای برخوردار نیست. از این‌رو، مدیریت عملكرد نظامهای اطلاعات مدیریت كه منبعث از اهداف و راهبردهای كلان سازمانی است، ضروری به‌نظر می‌رسد.
اساس نظامهای اطلاعاتی را می‌توان به درگاههای ارتباطی میان سازمان و تمامی ذی‌نفعان آن نسبت داد. گرچه این بخش از داده‌ها و اطلاعات بی‌شماری تشكیل می‌شود، لیكن بهره‌گیری از ابزارهای نوین فناوری اطلاعات و ارتباطات كمك شایانی به تسهیل كار و به‌ویژه یادگیری در این زمینه كه واقعا در نهایت چه داده‌ها و اطلاعاتی ارزشمند هستند و می‌توان از وضعیت آنها به‌عنوان نوعی شاخص و راهنمای تصمیم‌گیری و اجرا سود جست، كرده است. تاكنون از رویكردهای مختلفی برای طراحی و توسعه چنین نظامهای اطلاعاتی استفاده شده است. رویكردهای امروزی مبتنی بر یكپارچگی، روانی، شرایط واقعی كار، تجارب، ارتباطات، مشاركت و تفاهم متقابل است.
● مدیریت محصولات اطلاعاتی
موسسه خدمات اطلاعات فنی ملی ایالات متحده امریكا یگانه مرجع دولتی بررسی تخصصی جنبه‌های مختلف اطلاعات و محصولات اطلاعاتی است. این محصولات مشتمل بر انواع اطلاعات چاپی و غیر چاپی همچون: بر خط، دیسك، نوار كاست، بانك اطلاعاتی، میكرو فیش، صوتی و تصویری، دیسك فشرده و از این قبیل است. این موسسه با دستگاههای مختلف دولتی همكاری دارد و در چارچوب سیاست جریان و در دسترس قرار دادن اطلاعات دولت فعالیت می‌كند. موسسات مزبور از این طریق می‌توانند به سازماندهی فعالیتهای اطلاعاتی خود بپردازند و چارچوب علمی، فنی و مهندسی ویژه‌ای را دنبال كنند.
موسسه مزبور از طریق نظام مدیریت اطلاعات جامع و متمركز به ذخیره، پردازش، بازاریابی و توزیع محصولات اطلاعاتی می‌پردازد. فعالیتهای مختلف انتشاراتی، ارائه گزارشهای مطالعاتی، مشاوره، بازیابی اطلاعات، نرم‌افزارها، نوارهای ویدئویی، دیسك فشرده و بسته‌های چند رسانه‌ای در چارچوب ماموریتهای این موسسه دنبال می‌شود. برخی فعالیتهای این موسسه را می‌توان به‌صورت زیر بر شمرد:
▪ تهیه و ارائه خلاصه اسناد كتابی قابل جستجو درباره محصولات اطلاعاتی
▪ بازاریابی محصولات اطلاعاتی از طریق شبكه اطلاعاتی با استفاده از ابزارهای بر خط و سنتی
▪ انجام فعالیتهای اداری و مالی مربوط به فروش محصولات اطلاعاتی
▪ فعالیتهای اشتراك مجلات، تغییر آدرس، به‌روز كردن هشدارها، صدور صورتحساب و پرداخت وجوه
▪ ذخیره‌سازی اطلاعات و ایجاد قابلیت دسترسی به آنها در هر زمان ممكن
سازمانها علاوه بر استفاده از خدمات موسسه در زمینه سازماندهی و نگهداری اطلاعات، آن را به‌عنوان مرجعی قابل اعتماد برای هماهنگی محصولات با قوانین و مقررات فدرال می‌شناسند. موسسه نقش قابل توجهی در ارتقای كیفی محصولات اطلاعاتی ایفا می‌كند و كمكهای قابل توجهی در زمینه توسعه محصولات جدید و فرایندهای مربوط ارائه می‌كند. پروتكل‌های مشخصی در زمینه ارایه اطلاعات به عموم تنظیم شده است كه در چارچوب الزامات آن، سازمانهای دولتی مجاز به ارائه محصولات خود خواهند بود.
نقش موسسه در گردآوری جامع اطلاعات و ارائه منظم آنها به كتابخانه‌ها، كسب و كارها، دانشگاهها و افراد حقیقی در سرتاسر دنیا قابل ملاحظه است. در چنین چارچوبی می‌توان دسترسی كاربر اطلاعات را به بیشترین ارزش ممكن تضمین كرد.
● حاكمیت سیاسی
بهبود كیفی و كارایی حاكمیت در یك جامعه منجر به بروز اثرات مثبتی خواهد شد كه از آن جمله می‌توان به كاهش فاصله طبقاتی، شفافتر شدن جریان امور اقتصادی و اجتماعی و ایفای نقش مناسب گروهها و تفكرات مختلف در عرصه سیاستگذاری و اجرای كشور اشاره كرد. حاكمیت مناسب باعث افزایش مسئولیت‌پذیری و پاسخگویی، مشاركت و افزایش قابلیت پیش‌بینی تحركات اقتصادی و اجتماعی می‌شود. در این میان، جریان آزاد اطلاعات نقش تسهیل‌كننده‌ای را ایفا می‌كند. دولتهای مردمسالار باید به تسهیل مشاركت ذی‌نفعان مختلف در شكل‌گیری سیاستها و ایجاد شفافیت نسبت به بهره‌گیری از سرمایه‌های عمومی توجه ویژه‌ای داشته باشند. دسترسی گسترده آحاد مردم به داده‌ها و اطلاعات از نشانه‌های بارز حاكمیت مطلوب است. فناوری اطلاعات از این قابلیت برخوردار است كه شفافیت و مسئولیت‌پذیری را در بخشهای خصوصی و دولتی تسهیل بخشد.
حاكمیت الكترونیك از كارایی فنی و هزینه‌ای بیشتری نسبت به حاكمیت سنتی برخوردار است و می‌توان از این طریق در ارائه خدمات دولتی بهتر عمل كرد. بر این اساس، عموم به‌نحو بهتری به اطلاعات دسترسی خواهند داشت و دولت نیز نسبت به شهروندان مسئولانه‌تر عمل خواهد كرد. شهروندان به‌نحو مطلوب‌تری می‌توانند دیدگاههای خود را درباره موضوعات موثر بر زندگیشان ارائه دهند و مسئولان یا سازمانها نیز با حساسیت بیشتری به اقدامات خود می‌پردازند. در صورتی كه برخی خدمات دولتی، همچون: دریافت مالیات بر درآمد، گذرنامه، كنترل زاد و ولد و مرگ و میر، استعلام از پلیس، انتخابات، راهنمایی و راننگی، مجوز شهرداری، صدور اسناد مالكیت زمین و از این قبیل به‌صورت بر خط در اختیار قرار گیرد، اعتماد عموم به تشكیلات اداری افزایش خواهد یافت و وجود موانع بر سر چنین سطحی از دسترسی به اطلاعات باعث بدگمانی و بی‌اعتمادی به حاكمیت خواهد شد.
از دیگر وجوه حاكمیت الكترونیك و تحقق آن می‌توان به برنامه‌های توسعه سواد اطلاعاتی و یادگیری مادام‌العمر اشاره كرد كه هم‌اكنون تجارب قابل ملاحظه‌ای از چنین رویكردی در كشورهای توسعه‌یافته و در حال توسعه در دسترس است. فعالیتهای دولت محلی آندرا پرداش هندوستان نمونه خوبی برای كشورهای در حال توسعه است. هدف اصلی چنین برنامه‌هایی، ایجاد فرصت مناسب برای همگان در بهره‌گیری از مزایای زندگی الكترونیك است.
یزدان محمدبیگی yazdanmb@yahoo.com

مژگان
05-17-2011, 11:01 AM
مدیریت دانش و توسعه فكری
دانش سبب ایجاد تحرک و پویایی در سازمانها می‌شود. با این حال، مدیریت آن بنا به دلایل مختلف ضروری است و همانند دیگر داراییهای سازمان باید در این زمینه نیز سرمایه‌گذاری کرد. «تغییر بیرحمانه در انتظارات بازار و تقاضا برای محصولات جدید، جایگزینی تدریجی سرمایه و كار را با دانش، و كار عادی را با كار دانشی در بنگاهها به‌همراه داشته است» (تنكاسی و بولاند، ۱۹۹۶؛ استارباك، ۱۹۹۲).
توانایی در تحلیل و شناخت تغییر بستگی به تركیب پیچیده‌ای از دانش، مهارت و تجربه دارد. توازن بین این سه عنصر بسیار حیاتی است. دانش به كار گرفته شده، بدون برخورداری از مهارت و تجربه به رضایت موقتی منجر می‌شود.
مهارت بدون دانش و تجربه نیز به ناامیدی به‌ویژه در مواردی منجر می‌شود كه كار آن چنان كه انتظار می‌رود، پیشرفت نمی‌كند. همچنین، تجربه بدون دانش و مهارت به احساس جدایی فرد از دیگران و اهمیت دادن بیش از حد به خود منجر می‌شود. بنابراین، سازمانها باید بر اساس سازو کاری مشخص به ایجاد ترکیبی پایدار از این مقولات اهتمام ورزند. بنا به دلایل زیر، مدیریت دانش از ضرورت بالایی برخوردار است:
▪ تغییرات شدید در بازار و ضرورت پاسخگویی سازمانها به آنها، به‌طوری که بتوانند محصولات متنوع و با قیمت مناسب را ارایه کنند.
▪ رقابت شدید که سازمانها را مجبور به کاهش هزینه کرده است. یکی از روشهای کاهش هزینه، کاستن از نیروی کار بی‌بهره از دانش روز است. در صورتی که سازمان نتواند افراد را از دانش کافی برخوردار كند، حجم ورود و خروج نیروی انسانی بالا خواهد رفت که این موضوع به افزایش هزینه‌ها منجر می‌شود.
▪ مطرح بودن دانش به‌عنوان موضوع رقابت سازمانها
▪ لزوم جایگزینی دانش رسمی و شفاف به جای دانش غیررسمی برای بهره‌گیری بهینه از کارکنان و روشهای اجرایی
▪ نیاز به یادگیری مادام‌العمر به‌عنوان واقعیتی گریزناپذیر
▪ توسعه حوزه دانش به‌عنوان زمینه‌ای برای اثربخشی سازمانی
▪ شکست روشهای مالی در ایجاد پویایی در دانش سازمانی
▪ شکست فناوری اطلاعات به‌عنوان ابزاری کافی برای ایجاد منافع پایدار برای سازمانها
▪ نتایج نامطلوب دسترسی جهانی به اطلاعات
مدیریت دانش و حرکت به‌سوی ایجاد سازمانی دانشمدار و خردمدار زمینه‌ای را برای توسعه و تعالی سازمان فراهم می‌کند. چنین وضعیتی به پویایی سازمان و یادگیری موثر منجر خواهد شد که نتیجه آن، پایداری در عرصه دستیابی به اهداف و مقاصد راهبردی تعریف شده است. توسعه فکری، آن چنان که در الگوی زیر نشان داده شده است، ابعاد و پایه‌های مختلفی دارد.
● سنجش آمادگی الكترونیك
ظرفیت یا میزان آمادگی كشورها برای ورود به دنیای الكترونیك و جامعه جهانی مبتنی بر فناوری اطلاعات و ارتباطات با معیار آمادگی الكترونیك مورد سنجش قرار می‌گیرد. به‌عبارت دیگر، آمادگی الكترونیك به معنای میزان مشاركت یك جامعه در دنیای شبكه‌ای است. آمادگی مزبور مبتنی بر بررسی و پیگیری پیشرفتهای نسبی جوامع در زمینه‌های تعیین‌كننده فناوری اطلاعات و ارتباطات و كاربردهای آن است. با توجه به نتایج تحلیلهای مربوط می‌توان فرصتها و چالشهای پیش روی جوامع را در اشاعه و پذیرش فناوری اطلاعات و ارتباطات مورد شناسایی قرار داد. بدیهی است كه معیار مزبور باید به‌صورت متوازن به ارزیابی وضعیت كنونی و آینده بپردازد.
آمادگی الكترونیك علاوه بر تاكید بر استفاده بهینه از شرایط و امكانات موجود، اهم موارد قابل توجه كشورها را برای تداوم توسعه مبتنی بر انسجام فناوری اطلاعات و ارتباطات مشخص می‌كند. بر این اساس می‌توان تلاشها را از درون تمركز بخشید و پشتیبانیهای لازم را تشخیص داد. با این‌حال، ارزیابی مزبور كافی نیست و به كارگیری مؤثر این معیار مستلزم توجه به موارد زیر است:
▪ درك چگونگی كمك فناوری اطلاعات و ارتباطات به جوامع در دستیابی به مزایای اقتصادی و اجتماعی و چگونگی تنظیم اهداف واقع‌گرایانه بر این اساس؛
▪ تعیین مراحل و گامهای مؤثری در راستای كاربرد ثمربخش و پایدار فناوری اطلاعات و ارتباطات به‌منظور دستیابی آسان‌تر به اهداف توسعه.
شناخت درست روند آمادگی الكترونیك می‌تواند به سیاستگذاران در طراحی و پیاده‌سازی راهبردهای فناوری اطلاعات و ارتباطات كمك كنند. این امر به‌ویژه در كشورهای در حال توسعه بسیار اهمیت دارد؛ زیرا چنانچه از فناوری اطلاعات و ارتباطات به درستی استفاده شود،‌ امكانات بالقوه بسیاری را در اختیار مردم كشورهای در حال توسعه قرار می‌دهد تا بر موانع و مشكلات موجود بر سر راه توسعه فایق آمده و موجبات تحكیم و تقویت جوامع، نهادهای دموكراسی، مطبوعات آزاد و اقتصادهای محلی را فراهم سازند.
با تمامی قابلیتهای فناوری اطلاعات و ارتباطات در كمك به جوامع در رفع مشكلات اقتصادی و اجتماعی، باید به این موضوع توجه داشت كه تبدیل یك دیدگاه جامع به اقدامات عملی كه با ساختارهای موجود مطابقت داشته باشد كار ساده‌ای نیست. ارزیابی صحیح آمادگی الكترونیك، نخستین گام در راستای شناخت اولویتها و تبدیل اهداف و خواسته‌ها به برنامه‌های عملی است. هم‌اكنون شكاف دیجیتالی به‌عنوان مهمترین عامل آمادگی الكترونیك مورد توجه است و رهبران جوامع سعی می‌كنند با تعدیل آن، آمادگی الكترونیك خود را برای حضور موثرتر در جامعه اطلاعاتی افزایش دهند.
ریشه‌یابی این موضوع به تحلیلهای مختلفی منتهی شده است. برخی از تحلیلگران، توسعه رایانه و سخت‌افزارها و نرم‎‌افزارهای جدید را پیشنهاد می‌كنند و برخی دیگر، اقدامات دولتها را مانع توسعه و استفاده از فناوری اطلاعات و ارتباطات در كشورهای در حال توسعه می‌دانند و معتقدند تا سیاستهای دولت تغییر نكند، شكاف دیجیتالی برطرف نخواهد شد. برخی هم مشكل را فراتر از دسترسی فیزیكی می‌دانند و آن را به فرصتهای از دست رفته در بهره‌گیری مناسب از فناوری اطلاعات و ارتباطات نسبت می‌دهند. این دسته از افراد بر دانش چگونگی به كارگیری فناوریهای نوین و ارتباط آنها با سطح زندگی كاربران بالقوه و بالفعل تاكید می‌‌ورزند.
آمادگی الكترونیك به مولفه‌هایی همچون: زیرساخت ارتباطی،‌ منابع انسانی، چارچوبهای قانونی و سیاسی اشاره می‌كند. با ارزیابی شاخصهای توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات می‌توان راهبردهای توسعه در زمینه‌های مختلف فناوری اطلاعات و ارتباطات را تعیین كرد.
رویكردهای مختلفی برای ارزیابی آمادگی الكترونیك وجود دارد، اما تمامی آنها در موارد زیر مشتركند: بررسی كاربران نهایی، تجزیه و تحلیل آماری، بهترین تجربیات گزارش شده و تجربیات محققان.
ارزیابی شاخصهای مبتنی بر این مفاهیم، وضعیت را شفافتر می‌كند و به توسعه رویكردهای جدیدی در ارزیابی آمادگی الكترونیك منجر می‌شود. بر این‌اساس، ابزارهای گوناگونی در زمینه ارزیابی آمادگی الكترونیك جوامع مطرح است. این ابزارها با توجه به اهداف و نتایج مورد انتظار، از تعاریف گوناگونی برای آمادگی الكترونیك استفاده می‌كنند.
یزدان محمدبیگی