sara.it69
05-11-2011, 02:12 PM
استرس اونی نیست که در وحله اول شما فکر میکنین ...
يه خانوم خوشگل كنار بزرگراه سوار ميكني، تا اینجاش که بی استرس.
ناگهان اون احساس مريضي ميكنه و غش ميكنه و شما اونو به بيمارستان ميرسوني.
حالا استرس زيادي داري یا لااقل خودت که اینجوری فکر میکنی.
اما نهايتا توي بيمارستان به شما ميگن كه حالش خوبه و شما دارين پدر ميشين.
شما ميگين كه من پدر بچه نيستم اما دختره به پرستار ميگه چرا ایشون پدر
بچه من هستن!!!
شما استرس رو بيشتر حس ميكني...
بعد شما تقاضاي تست دي ان اي ميكني ودر دادگاه ثابت ميشه كه شما پدر بچه نيستي
شما اكنون كاملا خلاص شدي.
الان دیگه فکر میکنی استرست رسیده به صفر
میری پیش دکتر که بابت تشخیص درستش ازش تشکر کنی
دكتر به شما ميگه اصلا نگران نباشيد چون اصولا شما از زمان تولد نابارور بوديد
اما توي راه خونه…….
داري به سه تا بچه هاي خودت فكر ميكني
……….
…………………..
حالا به اين ميگن
استرسس
يه خانوم خوشگل كنار بزرگراه سوار ميكني، تا اینجاش که بی استرس.
ناگهان اون احساس مريضي ميكنه و غش ميكنه و شما اونو به بيمارستان ميرسوني.
حالا استرس زيادي داري یا لااقل خودت که اینجوری فکر میکنی.
اما نهايتا توي بيمارستان به شما ميگن كه حالش خوبه و شما دارين پدر ميشين.
شما ميگين كه من پدر بچه نيستم اما دختره به پرستار ميگه چرا ایشون پدر
بچه من هستن!!!
شما استرس رو بيشتر حس ميكني...
بعد شما تقاضاي تست دي ان اي ميكني ودر دادگاه ثابت ميشه كه شما پدر بچه نيستي
شما اكنون كاملا خلاص شدي.
الان دیگه فکر میکنی استرست رسیده به صفر
میری پیش دکتر که بابت تشخیص درستش ازش تشکر کنی
دكتر به شما ميگه اصلا نگران نباشيد چون اصولا شما از زمان تولد نابارور بوديد
اما توي راه خونه…….
داري به سه تا بچه هاي خودت فكر ميكني
……….
…………………..
حالا به اين ميگن
استرسس