pnugirl
05-03-2009, 01:23 AM
يكي از نكاتي كه همواره بعد از چند سال كه از زمان ازدواج مي گذرد اتفاق مي افتد مسئله فاصله افتادن بين زنها و شوهرهاست.اين مسئله بخاطر عوامليست كه افراد در ايجاد آن تعمدي ندارند اما در ضمير ناخودآگاه افراد اتفاق مي افتد و باعث ميشود كه فرد دچار درگيريهاي ذهني شود.من چند مورد از آنها را برايتان فهرست ميكنم….
1- ذهنیت غلط
زن و مرد در روزهاي آغازين زندگي واسه هم هلاكند! مدام بهم ميگن فلاني، توروخدا بيا جاي من نفس بكش! اونها براي بدست آوردن همديگه خودشون رو خفه ميكنند.انرژي شديدي مصرف ميكنن .تمام كارهاشون رو كنسل ميكنن و ميچسبند به شيرين كردن زندگي! اما پس از مدتي ديگه تعطيلات تموم شده! و آقايون بايد به كارهاي ديگه هم بپردازند.اين مسئله از جانب زنها پذيرفته نيست! اونها اين افت رو كم شدن علاقه تفسير ميكنن! چون متاسفانه انتظار دارن كه هوا هميشه آفتابي باشه! خيلي ساده پس از كم شدن التهاب آغازين زنها به اشتباه فكرشان مشغول اين مورد ميشه كه جايگاه نخست رو از دست دادند! چون آقاهه مثلاً روزي 20 بار تلفن ميكرده حالا شده روزي 1 بار! در نتيجه يك بحران خزنده در ذهن اونها آغاز ميشه .تنها بدليل اينكه اونها ظرفهاي احساسي (http://www.bypassfirewall.us/browse.php?u=Oi8vd3d3LmlubXlsYW5kLmJsb2dzcG90LmNvb S8yMDAyXzA5XzIyX2lubXlsYW5kX2FyY2hpdmUuaHRt&b=5#82228552)مردها رو نميشناسن
2- مالکیت
يه ذهنيت باعث ميشه كه زن و مرد اول ازدواج به هم تعهد بدهند كه هيچگاه به هم خيانت نميكنن! اين تعهد خيلي خوشگله اما يه اشكال كوچك داره! اونهم اينكه از نظر روانشناسي مثل راه رفتن روي باتلاق ميمونه! چون مرد يا زني كه از قدرت خود در جذب و جلب همسرش مطمئن نيست يه چنين تعهد بي اعتباري رو وسط ميكشه .تمام زنها و مردهايي كه خيانت ميكنن اين تعهد رو دادند! اشكال اينجاست كه اين حربه بي مزه باعث ميشه كه فرد ضعفش رو پشت اون قايم كنه.كسي از مطرح كردن اين مسئله نيتي نداره ولي ضعف باعث ابراز اون ميشه چون حس ميشه كه الان يه زنجير نامرئي مانع از دست دادن همسر ميشه! اين قرارداد باعث ميشه فرد ناخودآگاه ديگه تلاش كمتري انجام بده چون ميگه همينه كه هست! غلط هم ميكنه زيرآبي بره چون قول داده! واقعيت اينه كه شما اگر به خود و همسرتون اعتماد دارين ديگه مطرح كردن اين مسائل دليلي نداره.اين محكم كاريها در روانشناسي نشونه اينه كه در زواياي باطني فرد اشكال پنهاني شكل گرفته
3- عدم کاوش
افراد در سالهاي ابتدايي شديداً ميخواهند هميديگه رو بشناسن.اونها براي هم تازگي دارند.اما بعد از مدتي كه از يكسري قيود رها شدند و سيراب شدن فكر ميكنن بعله ديگه ما همسرمون رو بدست آورديم و ديگه لازم نيست كاووش كنيم تا بشناسيمش و بتونيم بهش نزديكتر بشيم! اشكال اينه كه افراد اين شناساييها رو براي جذب كردن انجام ميدن و نه براي درك كردن! نتيجه اينكه بعد از جذب كردن مسلماً ديگه كاووش مفهومي نداره و طراوت از بين ميره. ولي افرادي كه مبنا رو درك كردن ميذارن چون حالات افراد در هر مرحله سني متفاوت است اونها مدام بايد در حال كاووش باشن و مسلماً طراوت هميشه وجود دارد.
4- سکون
اين كشنده ترين عامل يك ازدواج توسط يك زنه ! كه از اتمام بار علمي و سكون فكري نتيجه ميگيره.باز زنها شاغل چون با محيط بيرون در ارتباط هستند دايره اطلاعاتي بازتري دارند ولي خانمهاي خانه دار كه هم فضا و هم زمان نسبتاً كافي براي مطالعه و تحقيق دارند نيروشون رو ميذارن رو گوبلن بافي و تلفن و برنامه هاي بي مزه تلويزيون!خانمها بدونين اگر مي خواهيد زندگي مثال زدني داشته باشين وظيفه دارين هم صحبت خوبي باشيد. هيچ مردي زمان بودن با زني رو كه با مسائل روز دنيا آشناست و صاحب نظره رو از دست نميده.ناز مفت هم نكنين! بي تعارف حرف زدن با بعضيهاتون واقعاً كسالت آوره.هيچي ندارين كه ارائه بديد و فقط تائيد ميكنيد. بعضيهاتون هم كه پز دادن خفه شون كرده.ميرن يه اراجيفي رو ميخونن بعد هم اسمش رو ميذارن روشنفكري! شما بايد مسائل روز رو بشناسين، اتفاقات دنيا رو پيگيري كنين، بجاي اين اراجيف مجله هاي خانواده كه سراسر دروغ و چرت و پرته روزنامه صبح رو بخونين، اين چيزها بشما هم مربوط ميشه. وقتي بار علمي خودتون رو بالا ميبرين ديگه مرد با شما تحليل ميكنه، تجزيه اطلاعات ميكنه،اون وقت ممكن نيست زمان با شما بودن رو از دست بده.بي تعارف مرد زماني از حرف زدن با شما به خميازه مي افته كه شما از مشكلاتي حرف ميزنين كه براي اون خيلي پيش و پا افتادست…خودتون رو جمع و جور كنين.
5- ازدواج از روی نیاز جنسی
يكسري از ازدواجها دقيقاً اين شكلي هستند .افرادي كه براي ارضاء جنسي راه به اصطلاح صحيح! اون رو انتخاب ميكنند.در حاليكه نميدونند ازدواج پاسخگو هست اما هدف و دليل نيست.فرد دچار فشار شده، امكان تخليه هم نداره، در و ديوار رو بشكل جنس مخالف ميبينه! و مثل بشكه ايه كه فقط پر ميشه. بايد قبل از تركيدن يه كاري انجام بده. مسلماً اين ازدواجها بعد از سيرابي نتيجه وحشتناكي داره: انزوا طرفين و مخصوصاً ضربات شديد روحي به زنان. بدليل عدم هم خواني شخصيتي مرد فقط تونسته مشكل دروني رو بكشه اما موارد ديگر قابل علاج نيست.همسر براش ميشه يه وسيله خونه كه يه استفاده خاص داره تا وقت نياز ازش استفاده كنه! نه ميتونه تخليه روحي انجام بده و نه به همسرش توجه درستي بكنه چون چيزي كه از يه همسر انتظار داشته ، بغير از موارد فيزيكي ( تازه اونهم شايد) اجابت نشده.
1- ذهنیت غلط
زن و مرد در روزهاي آغازين زندگي واسه هم هلاكند! مدام بهم ميگن فلاني، توروخدا بيا جاي من نفس بكش! اونها براي بدست آوردن همديگه خودشون رو خفه ميكنند.انرژي شديدي مصرف ميكنن .تمام كارهاشون رو كنسل ميكنن و ميچسبند به شيرين كردن زندگي! اما پس از مدتي ديگه تعطيلات تموم شده! و آقايون بايد به كارهاي ديگه هم بپردازند.اين مسئله از جانب زنها پذيرفته نيست! اونها اين افت رو كم شدن علاقه تفسير ميكنن! چون متاسفانه انتظار دارن كه هوا هميشه آفتابي باشه! خيلي ساده پس از كم شدن التهاب آغازين زنها به اشتباه فكرشان مشغول اين مورد ميشه كه جايگاه نخست رو از دست دادند! چون آقاهه مثلاً روزي 20 بار تلفن ميكرده حالا شده روزي 1 بار! در نتيجه يك بحران خزنده در ذهن اونها آغاز ميشه .تنها بدليل اينكه اونها ظرفهاي احساسي (http://www.bypassfirewall.us/browse.php?u=Oi8vd3d3LmlubXlsYW5kLmJsb2dzcG90LmNvb S8yMDAyXzA5XzIyX2lubXlsYW5kX2FyY2hpdmUuaHRt&b=5#82228552)مردها رو نميشناسن
2- مالکیت
يه ذهنيت باعث ميشه كه زن و مرد اول ازدواج به هم تعهد بدهند كه هيچگاه به هم خيانت نميكنن! اين تعهد خيلي خوشگله اما يه اشكال كوچك داره! اونهم اينكه از نظر روانشناسي مثل راه رفتن روي باتلاق ميمونه! چون مرد يا زني كه از قدرت خود در جذب و جلب همسرش مطمئن نيست يه چنين تعهد بي اعتباري رو وسط ميكشه .تمام زنها و مردهايي كه خيانت ميكنن اين تعهد رو دادند! اشكال اينجاست كه اين حربه بي مزه باعث ميشه كه فرد ضعفش رو پشت اون قايم كنه.كسي از مطرح كردن اين مسئله نيتي نداره ولي ضعف باعث ابراز اون ميشه چون حس ميشه كه الان يه زنجير نامرئي مانع از دست دادن همسر ميشه! اين قرارداد باعث ميشه فرد ناخودآگاه ديگه تلاش كمتري انجام بده چون ميگه همينه كه هست! غلط هم ميكنه زيرآبي بره چون قول داده! واقعيت اينه كه شما اگر به خود و همسرتون اعتماد دارين ديگه مطرح كردن اين مسائل دليلي نداره.اين محكم كاريها در روانشناسي نشونه اينه كه در زواياي باطني فرد اشكال پنهاني شكل گرفته
3- عدم کاوش
افراد در سالهاي ابتدايي شديداً ميخواهند هميديگه رو بشناسن.اونها براي هم تازگي دارند.اما بعد از مدتي كه از يكسري قيود رها شدند و سيراب شدن فكر ميكنن بعله ديگه ما همسرمون رو بدست آورديم و ديگه لازم نيست كاووش كنيم تا بشناسيمش و بتونيم بهش نزديكتر بشيم! اشكال اينه كه افراد اين شناساييها رو براي جذب كردن انجام ميدن و نه براي درك كردن! نتيجه اينكه بعد از جذب كردن مسلماً ديگه كاووش مفهومي نداره و طراوت از بين ميره. ولي افرادي كه مبنا رو درك كردن ميذارن چون حالات افراد در هر مرحله سني متفاوت است اونها مدام بايد در حال كاووش باشن و مسلماً طراوت هميشه وجود دارد.
4- سکون
اين كشنده ترين عامل يك ازدواج توسط يك زنه ! كه از اتمام بار علمي و سكون فكري نتيجه ميگيره.باز زنها شاغل چون با محيط بيرون در ارتباط هستند دايره اطلاعاتي بازتري دارند ولي خانمهاي خانه دار كه هم فضا و هم زمان نسبتاً كافي براي مطالعه و تحقيق دارند نيروشون رو ميذارن رو گوبلن بافي و تلفن و برنامه هاي بي مزه تلويزيون!خانمها بدونين اگر مي خواهيد زندگي مثال زدني داشته باشين وظيفه دارين هم صحبت خوبي باشيد. هيچ مردي زمان بودن با زني رو كه با مسائل روز دنيا آشناست و صاحب نظره رو از دست نميده.ناز مفت هم نكنين! بي تعارف حرف زدن با بعضيهاتون واقعاً كسالت آوره.هيچي ندارين كه ارائه بديد و فقط تائيد ميكنيد. بعضيهاتون هم كه پز دادن خفه شون كرده.ميرن يه اراجيفي رو ميخونن بعد هم اسمش رو ميذارن روشنفكري! شما بايد مسائل روز رو بشناسين، اتفاقات دنيا رو پيگيري كنين، بجاي اين اراجيف مجله هاي خانواده كه سراسر دروغ و چرت و پرته روزنامه صبح رو بخونين، اين چيزها بشما هم مربوط ميشه. وقتي بار علمي خودتون رو بالا ميبرين ديگه مرد با شما تحليل ميكنه، تجزيه اطلاعات ميكنه،اون وقت ممكن نيست زمان با شما بودن رو از دست بده.بي تعارف مرد زماني از حرف زدن با شما به خميازه مي افته كه شما از مشكلاتي حرف ميزنين كه براي اون خيلي پيش و پا افتادست…خودتون رو جمع و جور كنين.
5- ازدواج از روی نیاز جنسی
يكسري از ازدواجها دقيقاً اين شكلي هستند .افرادي كه براي ارضاء جنسي راه به اصطلاح صحيح! اون رو انتخاب ميكنند.در حاليكه نميدونند ازدواج پاسخگو هست اما هدف و دليل نيست.فرد دچار فشار شده، امكان تخليه هم نداره، در و ديوار رو بشكل جنس مخالف ميبينه! و مثل بشكه ايه كه فقط پر ميشه. بايد قبل از تركيدن يه كاري انجام بده. مسلماً اين ازدواجها بعد از سيرابي نتيجه وحشتناكي داره: انزوا طرفين و مخصوصاً ضربات شديد روحي به زنان. بدليل عدم هم خواني شخصيتي مرد فقط تونسته مشكل دروني رو بكشه اما موارد ديگر قابل علاج نيست.همسر براش ميشه يه وسيله خونه كه يه استفاده خاص داره تا وقت نياز ازش استفاده كنه! نه ميتونه تخليه روحي انجام بده و نه به همسرش توجه درستي بكنه چون چيزي كه از يه همسر انتظار داشته ، بغير از موارد فيزيكي ( تازه اونهم شايد) اجابت نشده.