Borna66
05-02-2009, 02:17 PM
چکيده: آيندهپژوهي، فرايند کشف، بررسي و ارزيابي آيندههاي ممکن، متحمل و مرجح است که به برنامهريزي و سياستگذاريهاي کلان يک جامعه جهت انتخاب و پيريزي مطلوبترين آينده ميکند. الگوبرداري از آينده مطلوب را ميتوان مهمترين کارکرد آيندهپژوهي دانست. تلاشي که در دو فضاي الهي و مادي، قابل پيگيري و طرحريزي است. تصويرپردازي بصيرتبخش از آينده مطلوب الهي، اقدامي است بيشفعال که ميتوان در فضايي از آيندهنگري الهي با استعانت پيوسته از پروردگار و رجوع به معارف قرآن و اهلبيت(ع) صورتپذيرد. چه آنکه بصيرتبخشي (انعام ???، اعراف???، جاثيه??)، هدايت و تبيين( نحل?? ) در سرتاسر قرآن و معارف حقه اهلبيت(ع) موج ميزند. شيعه را در اين راستا ، منابعي بسيار غني و قيمتي است که گويي تنها از وجود آنها در گنجينهاي مخفي اطلاع داشته و بر آن ميبالد. و برخلاف جبهه باطل که در قبال آينده، راهبردي تهاجمي و پيشرو در پيگرفته است، جبهه حق، نسبت به آينده بيتوجه و يا کم توجه بوده؛ عزم بايد و شايد را جهت پيبردن به فضاي آينده مطلوب الهي، برنامهها (چه خواهدشد؟) و بايستههاي آن (چه بايد کرد؟) از خود نشان نميدهد. لذا بر تمامي پژوهشگران جبهه حق فرض است که با استعانت از حقتعالي و رجوع به هاديان الهي در اين ميدان وارد گشته و اين بخش از جبهه حق را رونق و ارتقاء دهند. اين امر دغدغه اصلي نگارنده، جهت تدوين چنين تحقيقي در حوزه مديريت و رهبري است. دغدغهاي که به طور خاص به آينده مطلوب الهي در (آخرالزمان و ظهور) معطوف ميگردد. بدين جهت تلاش نگارنده به محبت الهي در سه حوزه عمده ذيل متبلور شده است: نخست با استفاده از آيات و روايات و اتخاذ رويکردي بصيرتبخش به تصويرپردازي از آينده مطلوب الهي در (فضاي بعد از ظهور) پرداخته شده است. ثمره اين بخش از تحقيق را ميتوان در عبارت زيبا ، دلنشين، دقيق و از آن مهمتر، قرآني (بهشت ظهور) خلاصه نمود. واژهاي براي توصيف فضاي بعد از ظهور که طبق اين تحقيق در مقايسه با واژگاني چون مدينه فاضله، آرمانشهر، شهر موعود و ... انطباق بيشتر و کاملتري با آيات قرآن داشته، شاخصهاي اصلي تصويرپردازي بصيرتبخش از آينده (تمام خرد و کمال هنر) در آن با درجه بالاتري لحاظ شده است. اما ثمره تحقيق در حوزه دوم آن - که به نوعي بخش عمده و اصلي تحقيق است - بر ويژگيهاي مديران آينده جامعه بشري از جانب خداوند دلالت دارد. در اين بخش نيز ضمن استفاده از آيات قرآن و روايات اهلبيت(ع)، (صالحين) به عنوان مديران آينده جامعه بشري در آخرالزمان و ظهور معرفي گرديده؛ تلاش شده است تا با کنکاشي در مفهوم (صالحين) از مدخل مفهوم (عمل صالح)؛ صفات، ويژگيها، ارزشها، منطق، تفکر، و نشانههاي (مديران صالح آخرالزماني) و شرايط الحاق به ايشان، از آيات و روايات احصاء و تبيين شود. لزوم و قابليت الگوبرداري از ويژگيهاي صالحين - به عنوان مديران آينده جامعه بشري - دعوي اين قسمت از تحقيق حاضر است.
صالحيني که با واجد بودن دغدغه (برپايي ظهور)، تمام اعمال و صادرههايشان در اصلاح عالم و آدم به سوي ظهور؛ خلاصه ميگردد. در حوزه سوم، به مقايسه الگوي مديران صالح آخرالزماني با الگويهاي غير قرآني پرداخته شده. هر چند که در امکان اين مقايسه به لحاظ تفاوت اساسي در مبنا و سنخيت، شک و ترديد وجود دارد؛ اما به هر حال، نتيجه اين بخش از تحقيق بر وجود تفاوت ميان ويژگيهاي الگوي حاصل در تحقيق حاضر با الگوهاي مذکور دلالت دارد. نگارند را اميد بر آن است که با نگارش و تدوين اين تحقيق سهمي هرچند کوچک در ارتقاء آيندهنگري الهي جبهه حق داشته و آرزوي او چنين است که بواسطه رحمت و عطاي بدون استحقاق خداوند، در جرگه صالحين قرار داده شود. که اين مهم، آرزوي تمام خوبان، پس از توفيق در کلاسهاي تعليم و تربيت الهي است.
صالحيني که با واجد بودن دغدغه (برپايي ظهور)، تمام اعمال و صادرههايشان در اصلاح عالم و آدم به سوي ظهور؛ خلاصه ميگردد. در حوزه سوم، به مقايسه الگوي مديران صالح آخرالزماني با الگويهاي غير قرآني پرداخته شده. هر چند که در امکان اين مقايسه به لحاظ تفاوت اساسي در مبنا و سنخيت، شک و ترديد وجود دارد؛ اما به هر حال، نتيجه اين بخش از تحقيق بر وجود تفاوت ميان ويژگيهاي الگوي حاصل در تحقيق حاضر با الگوهاي مذکور دلالت دارد. نگارند را اميد بر آن است که با نگارش و تدوين اين تحقيق سهمي هرچند کوچک در ارتقاء آيندهنگري الهي جبهه حق داشته و آرزوي او چنين است که بواسطه رحمت و عطاي بدون استحقاق خداوند، در جرگه صالحين قرار داده شود. که اين مهم، آرزوي تمام خوبان، پس از توفيق در کلاسهاي تعليم و تربيت الهي است.