Borna66
05-02-2009, 01:39 PM
چکيده: امروزه مسئله نقش و اهميت موضوع فرهنگ و هنر در مسير تعالي، رشد و پويايي نظامها و جوامع مختلف به عنوان موضوعي مورد پذيرش، قابل توجه و تدقيق است. به اين ترتيب نياز جامعه امروز ايران به اقدامات و فعاليتهاي فرهنگي هنري مورد تائيد و نقش تصميمات استراتژيک فرهنگي صحيح از يک طرف و اهميت ارزيابي تصميمات فرهنگي اتخاذ شده در نهادهاي فرهنگي و هنري جامعه، از طرف ديگر در کنار مسئله پذيرش نقش و جايگاه حوزه هنري در نظام فرهنگي کشور، به عنوان يک نهاد اثرگذار فرهنگي، بيانگر ضرورت انجام اين پژوهش است.
فرهنگ را مجموعهاي از آداب رسوم، عقايد، ارزشها، هنجارها، رفتارها، و ... ميدانند که جوامع را در برگرفته است. هنر نيز به عنوان جزئي از فرهنگ هم بر آن تاثير ميگذارد و هم از آن تاثير ميگيرد. از آنجا که موصوع فرهنگ و هنر مقولهاي بلند مدت است، و مشاهده تاثيرات فعاليتهاي فرهنگي و هنري عملا" نيازمند گذر زمان است ناگريز تصميمات در اين عرصه بايد با رويکرد بلند مدت اتخاذ گردند.
اين پژوهش پس از شناسايي دورههاي مختلف تصميمگيري در حوزه هنري و احصاء تصميمات اتخاذ شده در هر يک از دورهها به ارزيابي آنها براساس ويژگيهاي تصميمات استراتژيک در حوزه فرهنگ و هنر ميپردازد ويژگيهاي که به تائيد خبرگان و کارشناسان عرصه مديريت استراتژيک و مديريت اسلامي رسيده باشد. پس از آن بايد به ارزيابي اين مسئله پرداخت که تصميمات اتخاذ شده در هر يک از دورههاي تصميمگيري حوزه هنري تا چه ميزان در جهت تحقق حداقل يکي از اهداف آن بوده است. به اين ترتيب با تشکيل يک ماتريس که در آن تصميمات اتخاذ شده در هر يک از دورههاي تصميمگيري حوزه هنري بر اساس ويژگيهاي تصميمات اسلامي و ويژگيهاي تصميمات استراتژيک فرهنگي و اهداف حوزه هنري ميشوند ميتوان به نتايج نهايي دست يافت.
فرهنگ را مجموعهاي از آداب رسوم، عقايد، ارزشها، هنجارها، رفتارها، و ... ميدانند که جوامع را در برگرفته است. هنر نيز به عنوان جزئي از فرهنگ هم بر آن تاثير ميگذارد و هم از آن تاثير ميگيرد. از آنجا که موصوع فرهنگ و هنر مقولهاي بلند مدت است، و مشاهده تاثيرات فعاليتهاي فرهنگي و هنري عملا" نيازمند گذر زمان است ناگريز تصميمات در اين عرصه بايد با رويکرد بلند مدت اتخاذ گردند.
اين پژوهش پس از شناسايي دورههاي مختلف تصميمگيري در حوزه هنري و احصاء تصميمات اتخاذ شده در هر يک از دورهها به ارزيابي آنها براساس ويژگيهاي تصميمات استراتژيک در حوزه فرهنگ و هنر ميپردازد ويژگيهاي که به تائيد خبرگان و کارشناسان عرصه مديريت استراتژيک و مديريت اسلامي رسيده باشد. پس از آن بايد به ارزيابي اين مسئله پرداخت که تصميمات اتخاذ شده در هر يک از دورههاي تصميمگيري حوزه هنري تا چه ميزان در جهت تحقق حداقل يکي از اهداف آن بوده است. به اين ترتيب با تشکيل يک ماتريس که در آن تصميمات اتخاذ شده در هر يک از دورههاي تصميمگيري حوزه هنري بر اساس ويژگيهاي تصميمات اسلامي و ويژگيهاي تصميمات استراتژيک فرهنگي و اهداف حوزه هنري ميشوند ميتوان به نتايج نهايي دست يافت.