توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سه مبنای بنیادی برای اخلاق
amir26arak
04-26-2011, 03:00 AM
در فلسفه ی غرب سه مبنای بنیادین برای توجیه موضعگیری های اخلاقی در میان است:
قانون طبیعی natural law
فایده گرایی utilitarianism
حکم مطلق categorical imperative
به طور خلاصه:
قانون طبیعی عبارتست از انگاشتن یک هدف برای هر چیزی در طبیعت و تصمیم گیری برای کارهای انسانی در راستای آن هدف.
فایده گرایی که اشاره دارد تصمیم گیری برای هر عملی بر اساس میزان رضایت و سود آن باید انجام شود. به وارونِ قانون طبیعی، چیزی در درون یک سامانه یا چیز وجود ندارد که تصمیم های اخلاقی را بسازد، بلکه این نتیجه و برآیندِ برآمده از کار است.
حکم مطلق از ایده های کانت ناشی میشوند. در دو گزاره میتوان این را شرح داد:
به کاری عمل کن که آرزو داشته باشی این کار فراگیر شود.
به سانی کار کن که در برابر مردم، آنها هدف باشند نه وسیله.
amir26arak
04-26-2011, 03:03 AM
قانون طبیعی
در آغاز کتاب اخلاق نیکوماخوس (Nicomachean Ethics) ارسطو میگوید:
Every art and every inquiry, and similarly every action and pursuit,is thought to aim at some good; and for this reason the good has rightlybeen declared to be that at which all things aim
"تصور اینست که انگیزهی هر هنر و پژوهش و نیز هر کار و جستجویی نوعی خیر است.
به همین سبب است که به درستی گفته شدهاست که انگیزهی همه چیز خوب بودن است."
با این نگرش در مییابیم که از نظر ارسطو خیری در پس هر سامانه و چیزی وجود دارد که وجود آن برای رسیدن به این خیر است. با این ایده می توان به روشنی و به لحاظ
عینی، خوبی و بدی کاری را دانست. به دیگر سخن، داوری دربارهی اخلاقی بودن و نبودن یک کار آسان میشود.
پس، هر کاری در صورتی که انگیزههای راستین خود را برآورده کند درست و اخلاقی است و اگر چنین نباشد نا اخلاقی است.
amir26arak
04-26-2011, 03:07 AM
سود گرایی یا فایده گرایی
فایده گرایی بیش از همه منسوب به بنتام و میل است. ولی بسیار پیش ازاین دو اپیکور پایه و اساس این اندیشه را بنا نهاد.
وی باورمند بود که انگیزهی زندگی لذت بردن است. او باور داشت که خرد (wisdom) باید ما را به سوی یک زندگی بدون نگرانی و ناراحتی ببرد. اگر
بتوان سودی برای اخلاقیات انگاشت، همانا افزودن بر لذتهای زندگی است.(اندکی دادههای بیشتر +)
این نظریه لذت گرایی (Hedonism) نام دارد که رسیدن به شادکامی را انگیزهی اصلی زندگی میداند. نکته اینکه اپیکور بین لذتهای خردمندانه و
حیوانی فرق میگذاشت و بر این پایه نمیتوانیم هواداران او را لذت پرست (به دید توده) به شمار آوریم.
بر پایهی سودگرایی چیزی درست است که میزان رضایت و خوشی را به بیشینه برساند. پس اساس این نظریه را نه نادرستی یا درستی هر کنش،
که نتیجههای آن نشان میدهد. چیزی درست است که اکثریت از آن سود ببرند.
***********
چند نکته و چالش:
های همهی کنشها قابل بررسی و دانستن نیستند. مانند آثار و نتیجه فدا کردن جان.
دربارهی نتیجههای خوب یا بد یک کنش نمیتوان یقین داشت. مانند اینکه اگر روزی کودکی را از رفتن به زیر ماشین نجات بدهیم نمیتوانیم مطمئن باشیم که آیا او روزی فرد خوبی خواهد شد یا قاتل و جانی!
خوشی و خرسندی که انگیزهی سودگرایی است به شکل عینی (objective) قابل تعریف نیست. شاید کاری که شما آن را عامل خوشی و خرسندی میدانید برای آنها اینگونه نباشد. در عمل، داوری دربارهی میزان خوشی و خرسندی یک کنش، خود نیاز به داوری دارد که ممکن است این داوری هم اخلاقی باشد!
amir26arak
04-26-2011, 03:09 AM
فایده گرایی دو گونه دارد. یکی فایده گرایی عملی (که در پست پیشین از آن سخن گفتیم) و دیگری فایده گرایی قانونی است.
فایده گرای عملی به بررسی برآیندهای هر کنش میپردازد. ولی فایده گرایی قانونی پی آمدهای کنشها را بر جامعه بررسی میکند. چرا که یک کنش میتواند برای شخص یا عدهای سودآور باشد ولی برای عدهی دیگری خیر. اینجاست که فایده گرایی قانونی در سطح همبودگاه (جامعه) بیان میشود.
فایده گرایی قانونی بر دو گونه است: قوی و ضعیف.
گونهی قوی بر این پایه است که شکستن یک قانون هیچگاه و در هیچ شرایط پذیرفته نیست. گونهی ضعیف هم به وارون آن بیان میکند که شکستن یک قانون و یا به دیگر سخن، انجام یک کنش گاهگاهی میتواند بی دشواری باشد.
*************
چالش:
آیا بر اساس فایده گرایی عملی، میتوان یک جوان سالم و قدرتمند را به بهانهی بکارگیری اعضای بدنش برای بیماران نیازمندی کشت؟
ملاک قانون گذاری برای فایده گرایی قانونی چیست؟ آیا چیزی جز اخلاق است؟ اگر بله پس چطور است که اخلاق خود پایهی فایده گرایی اخلاقی است و در همان سان فایده گرایی قانونی را برای داوریهای اخلاقی بکار گیریم؟
amir26arak
04-26-2011, 03:15 AM
حکم مطلق
سومین پایه ی اخلاق حکم مطلق است. کانت را به طور خلاصه میتوان به اینگونه بیان کرد:
به کاری عمل کن که آرزو داشته باشی آن کار فراگیر شود.
به سانی کار کن که در برابر مردم، آنها هدف باشند نه وسیله.
مورد نخست میگوید کاری از سوی شما درست است که اگر شخص دیگری آن را انجام دهد، شما با آن مخالفت نداشته باشید. مثلن اگار دوست دارید در کنار پیاده روی ادرار کنید، نخست تصور کنید که آیا اگر فرد دیگری این کار را بکند، شما خشنود میشوید یا ناراحت؟
مورد دوم هم میگوید انسان باید در هر عملی، به همنوع خود سود برساند (یا ضرر نرساند). در این مدل شاید گمان کنید مورد دوم شبیه به فایده گرایی است. شاید هم همینطور باشد، ولی فایده گرایی مورد نخست را در خود ندارد.از طرفی وسیله قرار دادن انسانها، برابر با بهره کشی از آنهاست. انسانی که در یک فرآیند، وسیله باشد، مورد بهره برداری قرار گرفته است. ولی اگر هدفتان را بر روی او قرار دهید، این هدف از آنجا که در مورد اول به احتمال بسیار زیاد "خوب" است، به او سود رساندهاید.
حکم اخلاقی کانت در هر شرایط و موردی قابل پیگیری است. به شرایط خاص و یا نتایج برخاسته از کردار بستگی ندارد. این در حالی است که فایده گرایی به نتیجه بستگی دارد.
Powered by vBulletin™ Version 4.2.2 Copyright © 2025 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.