لطفا نظر بدین

[saeidking]

دوستان دارم یه کتاب برای خودم مینویسم!یه جمله از فصل دومش رو میزارم اینجا,اگه لطف کنید و نظرتون رو بگید که از این چی دریافت می کنید,ممنون میشم,دوست دارم ببینم چطور افکارم برداشت میشه و ارتباطم با مخاطبم چگونه هست

قلبم را آهسته میرانم از کنار دیوارهای بلندی که قامتش,قامتم را می پوشاند و گاه گاه سایه ی روشن نور را بر پرده دلم میتاباند و
نوای حرکتم را کند و تند می کند و چشمان خیسم را بی نظاره گر پاک می کند و صدایم را در پشت قلبم,میسوزاند.....این گونه در کنار رویاهایم بی هدف چادر میزنم و به رهگذرانی که از آنجا میگذرند نگاه میکنم,چه حرکتی؟!,زیباترین لحظه هایم را در گام های دیگران می جویم,دریغ از پاهای خودم....

[alamatesoall]

سلام ابتدا تشکر میکنم از نوشته ی قشنگتون آقا سعید
اما راستشو بخوایین من چیز زیادی دستگیرم نشد نه اینکه خدایی نکرده شما فکر کنی من بخوام بگم که مشکل از نوشته ی شماست...نه... شاید ایراد از ذهن خسته ی من باشه چون حقیقتش این روزا بخاطر فشار درس ذهنم کمی خسته س و کشش نداره :36:
ولی با این حال من نظرمو به شما میگم اگه اشتباه نکنم شما احتمالا میخواستین توی نوشته یه حس معنوی رو منتقل کنید.
من از قسمت آخرش خیلی خوشم اومد اونجا که نوشته بودی :.....این گونه در کنار رویاهایم بی هدف چادر میزنم و به رهگذرانی که از آنجا میگذرند نگاه میکنم,چه حرکتی؟!,زیباترین لحظه هایم را در گام های دیگران می جویم,دریغ از پاهای خودم....

این قسمت چنتا معنی متفاوت میتونه داشته باشه من چنتا برداشت ازین قسمت داشتم اما نزدیکترینشون رو واستون میگم. قسمت آخر میتونه مربوط به کسی باشه که در رویاها سیر میکنه اما در زندگی حقیقی و در واقعیت راکد مونده بی هیچ تلاشی و حرکتی و زمانی که دیگران رو در تکاپوی رسیدن به اهدافشون میبینه در برابر اونا احساس عجز و ناتوانی میکنه یعنی شخصی که فقط میشینه و به اهدافش فکر میکنه ولی واسه رسیدن به اونها هیچ تلاشی نمیکنه.
خب البته این نظر شخصی من هستش من نمیدونم چقد به منظور شما نزدیک و یا چقد از اون دوره ولی در هر صورت امیدوارم که منظورمو رسونده باشم

[joojoo21]

دوستان دارم یه کتاب برای خودم مینویسم!یه جمله از فصل دومش رو میزارم اینجا,اگه لطف کنید و نظرتون رو بگید که از این چی دریافت می کنید,ممنون میشم,دوست دارم ببینم چطور افکارم برداشت میشه و ارتباطم با مخاطبم چگونه هست

قلبم را آهسته میرانم از کنار دیوارهای بلندی که قامتش,قامتم را می پوشاند و گاه گاه سایه ی روشن نور را بر پرده دلم میتاباند و
نوای حرکتم را کند و تند می کند و چشمان خیسم را بی نظاره گر پاک می کند و صدایم را در پشت قلبم,میسوزاند.....این گونه در کنار رویاهایم بی هدف چادر میزنم و به رهگذرانی که از آنجا میگذرند نگاه میکنم,چه حرکتی؟!,زیباترین لحظه هایم را در گام های دیگران می جویم,دریغ از پاهای خودم....
سعید خیلی سنگینه از نظر من
فکر میکنم خیلی روش فکر کردی تا اینجوری نوشتی نه؟

[اقاقی]

سعید خیلی سنگینه از نظر من
فکر میکنم خیلی روش فکر کردی تا اینجوری نوشتی نه؟

شایدم کش رفته؟:39:

[donya88]

چی بگم از این چند تا جمله نمیشه برداشت کرد. شاید نداشتن اراده نزدیکترین چیزی باشه که بتونم تصور کنم

[saeidking]

چی بگم از این چند تا جمله نمیشه برداشت کرد. شاید نداشتن اراده نزدیکترین چیزی باشه که بتونم تصور کنم

ممنون

[saeidking]

شایدم کش رفته؟:39:

اینطور نیست

[saeidking]

سعید خیلی سنگینه از نظر من
فکر میکنم خیلی روش فکر کردی تا اینجوری نوشتی نه؟

برای شروع باید فکر کرد,بقیه ش خودش میاد,من اینطوری مینویسم,بقیه رو نمیدونم

[یکی مثل خودت]

خیلی با کلمات بازی شده ،یکم دلی تر بنویسید ،نترسید حرفی که از دل براید بر دل نشیند
وسواس زیادی در ارائه کلمات دیده میشه ولی بعضی از ترکیبات جالب هستن مثل "صدایم را در پشت قلبم میسوزاند" اما احساس میشه بی معنی هستن وهدف نویسنده از بکار بردنش چیه ... بی هدف "در کنار رویاهایم چادر میزنم " یعنی رویاهاتون به شما نزدیک هستن ...پس چرا بهشون نمیرسید نظرتوندرباره این جمله چیه؟؟؟ :
در آرزوی رسیدن،به خیال رو یاهایم شبیخون میزنم با خسته از رسیدن ،در کنار این دیوار چادر میزنم
به رهگذرانی که از آنجا میگذرند نگاه میدهم و گذر زمان میگیرم اما این تیکه کار نویسنده های تاپ من که خیلی لذت بردم : زیباترین لحظه هایم را در گام های دیگران می جویم,دریغ از پاهای خودم....:104:

[saeidking]

خیلی با کلمات بازی شده ،یکم دلی تر بنویسید ،نترسید حرفی که از دل براید بر دل نشیند
وسواس زیادی در ارائه کلمات دیده میشه ولی بعضی از ترکیبات جالب هستن مثل "صدایم را در پشت قلبم میسوزاند" اما احساس میشه بی معنی هستن وهدف نویسنده از بکار بردنش چیه ... بی هدف "در کنار رویاهایم چادر میزنم " یعنی رویاهاتون به شما نزدیک هستن ...پس چرا بهشون نمیرسید نظرتوندرباره این جمله چیه؟؟؟ :
در آرزوی رسیدن،به خیال رو یاهایم شبیخون میزنم با خسته از رسیدن ،در کنار این دیوار چادر میزنم
به رهگذرانی که از آنجا میگذرند نگاه میدهم و گذر زمان میگیرم اما این تیکه کار نویسنده های تاپ من که خیلی لذت بردم : زیباترین لحظه هایم را در گام های دیگران می جویم,دریغ از پاهای خودم....:104:

صدایم را در پشت قلبم میسوزان: یعنی اون ناملایمتی هایی که توی زندگی حس میکنم اونقدر پست و پلید هستن که چنان من رو افسرده خسته کردن, که حتی فریادهای نگفته من رو از بین میبرند و اجازه صدا بهم نمیدن,منظور از پشت قلب اینه که حرف هایی که حتی از زهنم هم رد نشده(میخواد عمق فاجعه رو برسونه)


در آرزوی رسیدن،به خیال رو یاهایم شبیخون میزنم با خسته از رسیدن ،در کنار این دیوار چادر میزنم
به رهگذرانی که از آنجا میگذرند نگاه میدهم و گذر زمان میگیرم : حس یه انسان آرزو مند بازمانده از تفکرات زیبای خودش که مجبوره شرایطی رو تحمل کنه که اصلا دوست نداره و تلاش های نافرجامی برای هدف های خودش میکه,و همین مسئله باعث ناراحت تر و غمگین تر شدنش میشه