alamatesoall
04-24-2011, 06:39 PM
مهاجرت پديدهاي است كه در 4-3 دهه گذشته بسيار رواج پيدا كرده است و متأسفانه يا خوشبختانه هر كدام از اين مهاجرين، از طريقي دلبسته موطن خود ميمانند: يكي محل تولدش را دوست دارد، ديگري خانواده يا دوستانش را و حتي کسانی هستند كه به خاطر يك غذاي سنتي يا بستني كودكي يا جواني خود، در غربت اشك ميريزند. روانشناسان واژهHomesick يا بيماري خانه را توصيف مناسبي براي اين گروه از افراد ميدانند.
شدت اين غم به حدي است كه فردي پس از 30 يا 40 سال زندگي در كشوري ديگر، همچنان بر سر دوراهي ماندن و برگشتن دست و پا ميزند. از سويي مسائل عاطفي او را به اين سمت ميكشاند و از سويي ديگر كار و زندگي و رفاه و آرامش محل زندگي او را تشويق به ماندن ميكند. بعضي آدمها نيز به دلايلي بيشتر در معرض غم غربتند. مثلا كسي كه طلاق گرفته يا وابستگي عاطفي شديد به خانواده دارد. البته بعضيها هم كمتر غم غربت را تجربه ميكنند، مثلا افرادي كه خودشان مهاجرت به كشوري ديگر را انتخاب كردهاند و يا كساني كه ماجراجوتر هستند و اشتياق بيشتري به تجربه كردن چيزهاي جديد دارند. براي شكستن اين سد چند كار ميتوان انجام داد:
1- پيش از رفتن (يك يا دو ماه قبل) از شيوه تصويرسازي ذهني استفاده كنيد:
چشمهايتان را ببنديد و خود را در حال قدم زدن در خيابانهاي شهر جديد، غذا خوردن در رستوران با مردمي بيگانه كه دورو برتان نشستهاند، خريد كردن از فروشگاه و... ببينيد. ميبينيد كه ناخودآگاه ضربان قلبتان تند و زبانتان خشك ميشود. در مرحله بعد خود را در خانه ديگري ببينيد كه داريد تلفني با عزيزانتان حرف ميزنيد. اينگونه تصويرسازيهاي ذهني به شما كمك ميكند تا با پيش زمينه قبلي مهاجرت كنيد و كمتر از نظر روحي لطمه بخوريد.
2-ارتباطتان را با دنياي قديم حفظ كنيد:
تماسهاي تلفني و خبر گرفتن از حال دوستان و آشنايان به شما كمك ميكند تا همچنان خود را نزديك به عزيزانتان حس كنيد. خدا را شكر كه با وجود تكنولوژيهاي پيشرفته ای مانند رايانه، دوربينهاي ديجيتال و فيلمبرداري، ايميل و.... ارتباط بر قرار كردن بسيار راحتتر از قبل شده است.
3- با يك دوست صميمي از غم غربت حرف بزنيد:
همه ما ميدانيم كه حرف زدن و درد دل كردن با يك دوست خوب، غصهها را كم ميكند اما اينكه با چه كسي حرف ميزنيم نيز بسيار مهم است. يكي از انتخابهاي نادرست كه بسياري از افراد آن را انجام ميدهند صحبت با نزديكاني است كه در وطن حضور دارند. مثلا فكر كنيد كه در اوج ناراحتي با صدايي بغضآلود به مادرتان زنگ بزنيد و درد دل كنيد. با اين كارتان هم مادرتان را غصهدار ميكنيد و هم با صداي غصهدار مادر كه خواهش ميكند پيش او برگرديد، غم و غصه خودتان بيشتر ميشود. در اين جور مواقع حضور يك دوست خوب و صميمي كه گوش شنوا نيز داشته باشد موهبت بزرگي است.
4-دوستان جديدي پيدا كنيد:
سعي كنيد از خانه بيرون برويد و در فعاليتهاي اجتماعي شركت كنيد. اگر سر كار نميرويد، حتما در كلاسي مثل كلاس زبان يا هر زمينهاي كه علاقه داريد ثبتنام كنيد. ورزش كردن نيز بسيار مؤثر است هر چند گاهي غم غربت چنان به شخص فشار ميآورد كه حال و حوصله ورزش را ندارد. داشتن يك دوست همراه و همدل ميتواند به شما بيشترين كمك را بكند تا اين مرحله از زندگي را پشت سر بگذاريد.
نگارش یافته توسط راضیه مخبریان نژاد
برگرفته از سایت روان پژوه
شدت اين غم به حدي است كه فردي پس از 30 يا 40 سال زندگي در كشوري ديگر، همچنان بر سر دوراهي ماندن و برگشتن دست و پا ميزند. از سويي مسائل عاطفي او را به اين سمت ميكشاند و از سويي ديگر كار و زندگي و رفاه و آرامش محل زندگي او را تشويق به ماندن ميكند. بعضي آدمها نيز به دلايلي بيشتر در معرض غم غربتند. مثلا كسي كه طلاق گرفته يا وابستگي عاطفي شديد به خانواده دارد. البته بعضيها هم كمتر غم غربت را تجربه ميكنند، مثلا افرادي كه خودشان مهاجرت به كشوري ديگر را انتخاب كردهاند و يا كساني كه ماجراجوتر هستند و اشتياق بيشتري به تجربه كردن چيزهاي جديد دارند. براي شكستن اين سد چند كار ميتوان انجام داد:
1- پيش از رفتن (يك يا دو ماه قبل) از شيوه تصويرسازي ذهني استفاده كنيد:
چشمهايتان را ببنديد و خود را در حال قدم زدن در خيابانهاي شهر جديد، غذا خوردن در رستوران با مردمي بيگانه كه دورو برتان نشستهاند، خريد كردن از فروشگاه و... ببينيد. ميبينيد كه ناخودآگاه ضربان قلبتان تند و زبانتان خشك ميشود. در مرحله بعد خود را در خانه ديگري ببينيد كه داريد تلفني با عزيزانتان حرف ميزنيد. اينگونه تصويرسازيهاي ذهني به شما كمك ميكند تا با پيش زمينه قبلي مهاجرت كنيد و كمتر از نظر روحي لطمه بخوريد.
2-ارتباطتان را با دنياي قديم حفظ كنيد:
تماسهاي تلفني و خبر گرفتن از حال دوستان و آشنايان به شما كمك ميكند تا همچنان خود را نزديك به عزيزانتان حس كنيد. خدا را شكر كه با وجود تكنولوژيهاي پيشرفته ای مانند رايانه، دوربينهاي ديجيتال و فيلمبرداري، ايميل و.... ارتباط بر قرار كردن بسيار راحتتر از قبل شده است.
3- با يك دوست صميمي از غم غربت حرف بزنيد:
همه ما ميدانيم كه حرف زدن و درد دل كردن با يك دوست خوب، غصهها را كم ميكند اما اينكه با چه كسي حرف ميزنيم نيز بسيار مهم است. يكي از انتخابهاي نادرست كه بسياري از افراد آن را انجام ميدهند صحبت با نزديكاني است كه در وطن حضور دارند. مثلا فكر كنيد كه در اوج ناراحتي با صدايي بغضآلود به مادرتان زنگ بزنيد و درد دل كنيد. با اين كارتان هم مادرتان را غصهدار ميكنيد و هم با صداي غصهدار مادر كه خواهش ميكند پيش او برگرديد، غم و غصه خودتان بيشتر ميشود. در اين جور مواقع حضور يك دوست خوب و صميمي كه گوش شنوا نيز داشته باشد موهبت بزرگي است.
4-دوستان جديدي پيدا كنيد:
سعي كنيد از خانه بيرون برويد و در فعاليتهاي اجتماعي شركت كنيد. اگر سر كار نميرويد، حتما در كلاسي مثل كلاس زبان يا هر زمينهاي كه علاقه داريد ثبتنام كنيد. ورزش كردن نيز بسيار مؤثر است هر چند گاهي غم غربت چنان به شخص فشار ميآورد كه حال و حوصله ورزش را ندارد. داشتن يك دوست همراه و همدل ميتواند به شما بيشترين كمك را بكند تا اين مرحله از زندگي را پشت سر بگذاريد.
نگارش یافته توسط راضیه مخبریان نژاد
برگرفته از سایت روان پژوه