sara.it69
04-23-2011, 07:16 PM
http://pnu-club.com/imported/2011/04/813.jpg (http://www.barsam.ir/)پروفسور لئونارد کلینراک (http://en.wikipedia.org/wiki/Leonard_Kleinrock)، دانشمند و مدرس کامپیوتر در دانشگاه UCLA و نظریهپرداز شبکههای مخابراتی و یکی از اعضای کلیدی آژانس پژوهشهای پیشرفته آرپانت است. وی دکترای خود را از دانشگاه MIT دریافت کرده و مهمترین اثری که وی با آن شناخته میشود، نظریه صفبندی در شبکه است.
به گزارش پایگاه خبری فناوری اطلاعات برسام و به نقل از مجله کلیک (http://www.jamejamonline.ir/)، وی در ویدئوکنفرانسی در سال گذشته، نظریه خود را برای پیشرفت و آینده اینترنت اعلام کرده که خواندن آنها خالی از لطف نیست:
برای اینترنت در وضعیت کنونی آن نسبت به آینده مراحلی را میتوان در نظر گرفت که همین حالا هم در برخی از آنها کارهایی در حال انجام است. یکی از آنها چیزی است که من دوست دارم آنها را «رایانش کوچنشین» بنامم. تا بهحال مردم در بند ابزارهای محاسباتی رومیزی بودهاند. در واقع تا به حال ۳ ظرفیت محاسباتی قدرتمند و شگرف در خانه و محیط کار در اختیار داشتهاند. از لپتاپهای خود استفاده میکنند، کامپیوترهایی با توانای پردازش بسیار بالا دارند یا ایستگاههای ارائهدهنده خدمات کامپیوتری دم دستشان است و اتصالهای مناسب و شبکههای داخلی و دسترسیهای گیگابایتی و یک سرپرست شبکه خوب در اختیارشان بوده تا همه این امکانات به خوبی به کار انداخته شوند. به طور معمول کار یک سرپرست شبکه در یک دفتر کار بارگذاری نرمافزارها، ارتقای سختافزارها، سر هم بندی سیستمها و پشتیبانی شبکه است.
مرحله اول: امروزه وقتی ابزارهای محاسباتی قابل حملمان مثل لپتاپها را از محیط کار و خانه بیرون میبریم و مثلا در حین حرکت از آنها استفاده میکنیم، شبکه و پشتیبان آن را از چرخه حذف کردهایم. خب، حالا هر کجا که باشیم باید دنبال یک اتصال با دسترسی پر سرعت بگردیم، اما پشتیبان شبکه که همراهمان نیست تا اینکار را برایمان انجام دهد. تا مدتی چنین دگردیسیای در استفاده از ابزارهای محاسباتی، مشکلاتی نظیر دسترسی به کلمه عبور و تغییر آدرس آیپی و امثال آن به وجود خواهد آورد که تا به حال برای حلشان به همان پشتیبان شبکه نیازمند هستیم. اما حالا خیلی از اینها خودکار قابل انجامند. اما توانایی کسب درست همان کلاس از امکانات دفتر کار در راه و محیط بیرونی چیزی است که «رایانش کوچنشین» نامیده میشود و این همان چیزی است که این روزها اتفاق افتاده است.
در بخشی از نقاط جهان البته این دسترسیهای کوچنشین ناآمادهتر و دشوارترند، اما این روزها اگر به سفر برویم خیلی به این چیزها فکر نمیکنیم. به شبکههایی بیسیم با پهنای باند وسیع متصل شده و بی هیچ تنظیم خاصی از آن استفاده میکنیم. تا حالا چنین چیزی مقدور نبوده، اما این روزها کاملا عادی بهشمار میرود. اما با این وجود، قضیه در مواردی کمی بغرنج میشود. اگر از ویپیان یا همان شبکه مجازی اختصاصی و یا از آیپی آدرسهای ثابت یا چیزهایی نظیر اینها بر روی سیستمتان استفاده کنیم، آن وقت چه؟ حالا چهطور میخواهیم مشکل تنظیمات و اتصالات را برقرار سازیم؟ ….. «رایانش کوچنشین»؟ شاید، اما این تکنولوژی هنوز به بلوغ خود نرسیده است.
مرحله دوم: اکثر مردم فکر میکنند فضای مجازی جایی است پشت نمایشگرها و تلفنهای همراه و حالا اتفاقی در حال رخ دادن است و همان فضای مجازی آن پشت به بیرون میخزد و وارد فضای حقیقی و فیزیکی و محیط اطرافمان میشود. برای مثال دیوارهای اتاقتان قابلیت تشخیص شخصیت خواهند داشت و وقتی در اتاق نشستهایم، از دیگر اشیا تشخیصمان میدهد و ماهیتمان را هم میشناسد. در این صورت باید توانایی سرویس گرفتن از همین دیوارها را داشته باشیم و مثلا از آنها بخواهیم جای چاپگر یا پروژکتور یا نمایشگرهای وضوح بالا را نشانتان دهند و احتمالا جواب را نه تنها میشنویم، بلکه هالوگرامی (تصویر مجازی سه بعدی در فضا) هم از دیوار به بیرون سرک کشیده و به سراغمان خواهد آمد. صندلی پشت میز، عینک، خودرو، میز، اتاق هتل، همه و همه به اینترنت وصل خواهند بود. به این میگویند فناوری جاساز شده. ابزارهای فعالساز در ابعاد میکرو و نانو، حسگرها، پردازندههای منطقی، حافظهها، نمایشگرها، میکروفنها، پخش کنندهها… همه و همه در محیط اطراف جا ساز شدهاند. بهاین صورت اینترنت واقعا همه جا هست. در واقع ابزارهایی که ما امروز به سادگی حمل میکنیم، مانند تلفنهای موبایل، نسل های اولیه همان چیزهاییاند که قرار است اینترنت را بیرون کشیده و در محیط در اختیارمان قرار دهند. مساله دیگر اینکه این فضاهای هوشمندی که گفتم فضای مجازی را بیرون کشیده و وارد دنیای فیزیکیمان میکنند، از دیده پنهان خواهند بود، ما فقط از حضورشان مطلع بوده و قادر به دیدن و لمسشان نیستیم. حال همه چیز اینترنت مالی شده، این همان مرحله دوم خواهد بود.
مرحله سوم فراگیری است. یعنی هر جا که باشم، شبکه میبایست مرا بشناسد. این نتیجه همان کوچنشینی مرحله اول است. هر محیطی که به آن قدم میگذارم، باید فضای هوشمند باشد. این ظرفیت باید هر جا که قدم میگذارم، موجود و در دسترس باشد. در واقع اولین قدم این فراگیری در دسترسی به اینترنت سالها پیش با حضور مودمهای دایالآپ برداشته شد. آن موقع میتوانستیم مودم را برداشته و هر جا که تلفن وجود داشت به اینترنت وصل شویم؛ سرعت افتضاح، حجم زیاد سختافزار، سر و صدای فراوان، غیرقابل اطمینان، اما فراگیر و در دسترس. حالا همان ظرفیت فراگیری در سرعتهای بسیار بیشتر توسعه یافته، قابل اطمینانتر شده و با شبکههایی نظیر۳G و ۴G ظرفیتی فراگیر پیدا کرده و در حال تبدیل شدن به موجودی زنده است.
مرحله چهارم چیزی است که من دوست دارم مأموران مخفی بناممشان. نرمافزارهای هوشمند مأمور مخفی. این مأمور کوچولوها را در شبکه پخش خواهیم کرد تا برایمان انواع خدمات را ارائه دهند. آنها میدانند ما چه میخواهیم، دنبال چه چیز میگردیم، چه اخباری دوست داریم بشنویم یا ببینیم، چه زمانی باید چیزی یاد آوری شود و …… و همه اینها را برایمان جمعآوری خواهند کرد. به ما خواهند گفت در چه محیطی هستیم و سرویسهای مورد نیازمان را به زیر ساختهای آن محیط وصل خواهند کرد. چیزی که من به آن میگویم دنیای شخصیِ شخصیِ شخصی، جایی که هر کس نیازها، پروفایلها، مزیتها و مصونیتهای خود را دارد. محیط اطراف از تمام اینها آگاه بوده و آن مأمور مخفیهای کوچولو هر چه را بخواهید برایتان فراهم کرده و البته کنترل مجموعه عظیمی از همین خدمات را در جامعه بر عهده دارند.
به گزارش پایگاه خبری فناوری اطلاعات برسام و به نقل از مجله کلیک (http://www.jamejamonline.ir/)، وی در ویدئوکنفرانسی در سال گذشته، نظریه خود را برای پیشرفت و آینده اینترنت اعلام کرده که خواندن آنها خالی از لطف نیست:
برای اینترنت در وضعیت کنونی آن نسبت به آینده مراحلی را میتوان در نظر گرفت که همین حالا هم در برخی از آنها کارهایی در حال انجام است. یکی از آنها چیزی است که من دوست دارم آنها را «رایانش کوچنشین» بنامم. تا بهحال مردم در بند ابزارهای محاسباتی رومیزی بودهاند. در واقع تا به حال ۳ ظرفیت محاسباتی قدرتمند و شگرف در خانه و محیط کار در اختیار داشتهاند. از لپتاپهای خود استفاده میکنند، کامپیوترهایی با توانای پردازش بسیار بالا دارند یا ایستگاههای ارائهدهنده خدمات کامپیوتری دم دستشان است و اتصالهای مناسب و شبکههای داخلی و دسترسیهای گیگابایتی و یک سرپرست شبکه خوب در اختیارشان بوده تا همه این امکانات به خوبی به کار انداخته شوند. به طور معمول کار یک سرپرست شبکه در یک دفتر کار بارگذاری نرمافزارها، ارتقای سختافزارها، سر هم بندی سیستمها و پشتیبانی شبکه است.
مرحله اول: امروزه وقتی ابزارهای محاسباتی قابل حملمان مثل لپتاپها را از محیط کار و خانه بیرون میبریم و مثلا در حین حرکت از آنها استفاده میکنیم، شبکه و پشتیبان آن را از چرخه حذف کردهایم. خب، حالا هر کجا که باشیم باید دنبال یک اتصال با دسترسی پر سرعت بگردیم، اما پشتیبان شبکه که همراهمان نیست تا اینکار را برایمان انجام دهد. تا مدتی چنین دگردیسیای در استفاده از ابزارهای محاسباتی، مشکلاتی نظیر دسترسی به کلمه عبور و تغییر آدرس آیپی و امثال آن به وجود خواهد آورد که تا به حال برای حلشان به همان پشتیبان شبکه نیازمند هستیم. اما حالا خیلی از اینها خودکار قابل انجامند. اما توانایی کسب درست همان کلاس از امکانات دفتر کار در راه و محیط بیرونی چیزی است که «رایانش کوچنشین» نامیده میشود و این همان چیزی است که این روزها اتفاق افتاده است.
در بخشی از نقاط جهان البته این دسترسیهای کوچنشین ناآمادهتر و دشوارترند، اما این روزها اگر به سفر برویم خیلی به این چیزها فکر نمیکنیم. به شبکههایی بیسیم با پهنای باند وسیع متصل شده و بی هیچ تنظیم خاصی از آن استفاده میکنیم. تا حالا چنین چیزی مقدور نبوده، اما این روزها کاملا عادی بهشمار میرود. اما با این وجود، قضیه در مواردی کمی بغرنج میشود. اگر از ویپیان یا همان شبکه مجازی اختصاصی و یا از آیپی آدرسهای ثابت یا چیزهایی نظیر اینها بر روی سیستمتان استفاده کنیم، آن وقت چه؟ حالا چهطور میخواهیم مشکل تنظیمات و اتصالات را برقرار سازیم؟ ….. «رایانش کوچنشین»؟ شاید، اما این تکنولوژی هنوز به بلوغ خود نرسیده است.
مرحله دوم: اکثر مردم فکر میکنند فضای مجازی جایی است پشت نمایشگرها و تلفنهای همراه و حالا اتفاقی در حال رخ دادن است و همان فضای مجازی آن پشت به بیرون میخزد و وارد فضای حقیقی و فیزیکی و محیط اطرافمان میشود. برای مثال دیوارهای اتاقتان قابلیت تشخیص شخصیت خواهند داشت و وقتی در اتاق نشستهایم، از دیگر اشیا تشخیصمان میدهد و ماهیتمان را هم میشناسد. در این صورت باید توانایی سرویس گرفتن از همین دیوارها را داشته باشیم و مثلا از آنها بخواهیم جای چاپگر یا پروژکتور یا نمایشگرهای وضوح بالا را نشانتان دهند و احتمالا جواب را نه تنها میشنویم، بلکه هالوگرامی (تصویر مجازی سه بعدی در فضا) هم از دیوار به بیرون سرک کشیده و به سراغمان خواهد آمد. صندلی پشت میز، عینک، خودرو، میز، اتاق هتل، همه و همه به اینترنت وصل خواهند بود. به این میگویند فناوری جاساز شده. ابزارهای فعالساز در ابعاد میکرو و نانو، حسگرها، پردازندههای منطقی، حافظهها، نمایشگرها، میکروفنها، پخش کنندهها… همه و همه در محیط اطراف جا ساز شدهاند. بهاین صورت اینترنت واقعا همه جا هست. در واقع ابزارهایی که ما امروز به سادگی حمل میکنیم، مانند تلفنهای موبایل، نسل های اولیه همان چیزهاییاند که قرار است اینترنت را بیرون کشیده و در محیط در اختیارمان قرار دهند. مساله دیگر اینکه این فضاهای هوشمندی که گفتم فضای مجازی را بیرون کشیده و وارد دنیای فیزیکیمان میکنند، از دیده پنهان خواهند بود، ما فقط از حضورشان مطلع بوده و قادر به دیدن و لمسشان نیستیم. حال همه چیز اینترنت مالی شده، این همان مرحله دوم خواهد بود.
مرحله سوم فراگیری است. یعنی هر جا که باشم، شبکه میبایست مرا بشناسد. این نتیجه همان کوچنشینی مرحله اول است. هر محیطی که به آن قدم میگذارم، باید فضای هوشمند باشد. این ظرفیت باید هر جا که قدم میگذارم، موجود و در دسترس باشد. در واقع اولین قدم این فراگیری در دسترسی به اینترنت سالها پیش با حضور مودمهای دایالآپ برداشته شد. آن موقع میتوانستیم مودم را برداشته و هر جا که تلفن وجود داشت به اینترنت وصل شویم؛ سرعت افتضاح، حجم زیاد سختافزار، سر و صدای فراوان، غیرقابل اطمینان، اما فراگیر و در دسترس. حالا همان ظرفیت فراگیری در سرعتهای بسیار بیشتر توسعه یافته، قابل اطمینانتر شده و با شبکههایی نظیر۳G و ۴G ظرفیتی فراگیر پیدا کرده و در حال تبدیل شدن به موجودی زنده است.
مرحله چهارم چیزی است که من دوست دارم مأموران مخفی بناممشان. نرمافزارهای هوشمند مأمور مخفی. این مأمور کوچولوها را در شبکه پخش خواهیم کرد تا برایمان انواع خدمات را ارائه دهند. آنها میدانند ما چه میخواهیم، دنبال چه چیز میگردیم، چه اخباری دوست داریم بشنویم یا ببینیم، چه زمانی باید چیزی یاد آوری شود و …… و همه اینها را برایمان جمعآوری خواهند کرد. به ما خواهند گفت در چه محیطی هستیم و سرویسهای مورد نیازمان را به زیر ساختهای آن محیط وصل خواهند کرد. چیزی که من به آن میگویم دنیای شخصیِ شخصیِ شخصی، جایی که هر کس نیازها، پروفایلها، مزیتها و مصونیتهای خود را دارد. محیط اطراف از تمام اینها آگاه بوده و آن مأمور مخفیهای کوچولو هر چه را بخواهید برایتان فراهم کرده و البته کنترل مجموعه عظیمی از همین خدمات را در جامعه بر عهده دارند.