PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : حکایت عرفانی کودک و دیدار فامیل خدا :



sara.it69
04-18-2011, 01:10 PM
حکایت عرفانی کودک و دیدار فامیل خدا :
(http://www.cloob.com/etc/main/redirector/?url=http://www.tanziran.com/?p=2875)



کودکی با پاهای برهنه بر روی برفها ایستاده بود
وبه ویترین فروشگاهی نگاه می کرد
زنی در حال عبور او را دید .
او را به داخل فروشگاه برد و برایش لباس و کفش خرید
و گفت: مواظب خودت باش
کودک پرسید: ببخشید خانم شما خدا هستید؟
زن لبخند زد و پاسخ داد: نه من فقط یکی از
بنده های خدا هستم
کودک گفت:می دانستم با او نسبت دارید ……
چون من از خدا خواسته بودم یکی نفر بفرسته اگه خودش نمی رسه یکی از فامیل اشو بفرسته
” خدا یک جوری با هر بنده اش لطف داره که انگار همین یک بنده را داره ”