Borna66
05-01-2009, 11:19 PM
چکيده: بسياري از مصاديق فناوري در دنياي امروز، ماحصل تسلسل زنجيره وار يک سري ازخلاقيتها ونوآوريهاي نوع بشر در طول تاريخ است که روندي تکاملي را طي کرده و به موجوديت کنوني رسيده است . زنجيرههاي تکاملي خلاقيت وجهي ديگر از تکامل پيوسته دانش وفناوري هستند که در آنها نقش حلقههاي (مراحل) تکامل بارزتراست. رشد اين زنجيره ها تا پيش از اين ، حالت خودجوش داشته و عمدتاً مديون درخشش افراد خلاق و نوآور بوده است، اما امروزه انتظار مي رود که مديريت خلاقيت و نوآوري نقش بارزتري در تکامل وهدايت هدفمند زنجيرههاي خلاقيت ايفا کند. تحقق اين امر با توجه به چالشهاي قرن حاضر مستلزم بازنگري در مفهوم، مأموريتها و مکانيزمهاي اعمال مديريت نوآوري است . در اين مقاله ضمن تشريح مفاهيم زنجيره وشبکه خلاقيت، تلاش شده است با بررسي موردي يک زنجيره، مصداقي عيني براي اين مفاهيم آورده وبا استناد به آن بحثهاي نظري در قلمرو مديريت خلاقيت ارائه شود.
1. مقدمه
براي واژه هاي خلاقيت و نوآوري تعاريف متعددي ارائه شده است [3 و 34]. وجه مشترک اين تعاريف ارائه وتوسعه فکروطرح جديد است[24]. واژه پردازان و صاحبنظران اصطلاحات خلاقيت ونوآوري را معادل هم نميدانند و براي آنها تعاريف جداگانهاي ارائه ميکنند [3 و 24]. در اين مقاله از تمايزات تعريفي بين اين دو واژه صرفهنظر شده است و با تکيه برقلمرو مشترکات مفهومي آنها معادل يکديگر به کاررفتهاند.
پي بردن به اهميت خلاقيت و نقش اساسي افراد خلاق در رشد علوم و فناوريها و توسعه جوامع موجب شده است تا انديشمندان حوزههاي مختلف از ديدگاه تخصصي خود به اين موضوع بنگرند و نظريات متنوعي را از ديدگاههاي فلسفي، اجتماعي، روانشناسي، آموزشي، سازماني و مديريتي در باره خلاقيت اظهار کنند. [3 و 21]. .محتواي اين مقاله در حيطه مديريت خلاقيت است. در خصوص مديريت خلاقيت و نوآوري [36] نيز تعاريف مختلفي ارائه شده است که بعضاً مقوله نوآوري را در سازمانها به طور کلي مد نظر قرارمي دهند. [33 و 35] ميتوان گفت که وجه بارز در تعريف مديريت خلاقيت و نوآوري، زمينه سازي براي بروز و هدايت نوآوري هاست.
2. جنبش مديريت خلاقيت
اکثر سازمانها نوآوري را مزيتي رقابتي [20] ومديريت نوآوري را امري اجتناب ناپذير مي دانند [2] وحتي صاحبنظران معتقدند که نوآوري رمز بقاي سازمان است [7].
درحالي که برخي از سازمانها بحث مديريت نوآوري را به صورت درون سازماني دنبال ميکنند، عده اي ازصاحبنظران و سازمانها به صورت فراسازماني به اين موضوع مي نگرند.ماحصل نگرش فراسازماني به موضوع مديريت نوآوري پديدارشدن ضرورت تعاملات بين سازماني در اين زمينه و به تبع آن تشکيل سازمانهايي خاص باهدف بسترسازي تعاملات بين سازماني براي شناسايي، پرورش وتکامل ايدههاي نو ست، مانند تشکيل مرکز سلامت بهتر، در دانشگاه واندربيلت براي تبادل ايدهها و همکاري در زمينه نوآوريهاي پزشکي [6].
حيطه مديريت نوآوري در چارچوب سازماني و فرا سازماني محدود نمانده و در سطوح ملي و بين المللي نيز نمايان شده است. برنامهريزي و تلاش کشورها براي شناسايي و پرورش افراد نخبه و فراهم آوردن زمينه براي تعامل و فعاليت و هدايت خلاقيتهاي آنها گستره و شتاب روزافزوني يافته است و دور از انتظار نيست که اظهارشود سازماندهي خلاقيتها چالش عمده قرن 21 است.[26].
فراگيرشدن موضوع مديريت خلاقيت ونوآؤري درسطوح سازماني ، ملي و جهاني در قرن حاضر آنچنان گستره و شتابي يافته است که نگارنده آن را جنبش جهاني مديريت خلاقيت مي نامد .
درجريان چنين جنبشي عده اي معتقدند که پرورش خلاقيتها مأموريت اصلي دانشگاهها در آينده است.[26].
3- اقدامات وجهت گيري هاي عمده درجنبش مديريت خلاقيت
شايد بتوان از ايجاد بانکهاي اطلاعاتي نوآوري هادرزمينه هاي مختلف، ايجاد مراکز همکاري و تبادل نوآوريها، ايجاد سازمانهاي متولي حمايت از نوآوريها در سطوح ملي و بين المللي، ايجاد نظامهاي ثبت و حفظ مالکيتهاي معنوي، برگزاري کنفرانسها و سمينارها، برگزاري مسابقات و جشنوارههاي علمي، ايجاد دروس و رشتههاي تحصيلي در دانشگاهها در ارتباط با موضوع خلاقيت و ايجاد نظامهاي تشويقي در سازمانها براي بروزنوآوريها به عنوان مصاديق بارز برنامهريزي و اعمال مديريت نوآوري درحال حاضر نام برد.
به اعتقاد نگارنده چنين اقداماتي گرچه به دليل فراهم آوردن فرصت تعامل بين نوآوران، تسهيل دسترسي به اطلاعات، ايجاد انگيزه و اشتياق نوآوري در افراد و... حايز ارزش واهميتاند، اما به دليل استوار نبودن آنهابرچارچوبهاي نظري قوي ازانسجام وهدفمندي مطلوب برخوردارنيستند.
ازديدگاه نگارنده انتقادات زير به جنبش جهاني مديريت خلاقيت وارد است:
3-1- باوجود برنامه ريزيها و اقدامات گسترده و چشمگير در زمينه مديريت خلاقيت هنوزهم در روند تکاملي نوآوريهاي سرنوشتساز، نقش اصلي با درخشش افراد نابغه و جرقههاي ذهني ايشان است، نه عملکرد برنامههاي مديريتي.
3-2- مديريت خلاقيت و نوآوري در بررسي چرخه حيات يک نوآوري عمدتاً مراحل و چگونگي تبديل يک ايده جديد به يک کالا يا خدمت را مدنظر قرار ميدهد[18 و 21] و حداکثر روند اتصال آن به چرخه حيات محصول را دنبال ميکند در حالي که به چگونگي شکلگيري ايده و مباني آن کمتر توجه و بررسي تاريخچه تکامل ايده ها تارسيدن به نوآوري مورد نظرونکات قابل استفاده آن را مهجورمي گذاردواين در حاليست که اين مباحث مهم در جايي خارج ازمحدوده مديريت خلاقيت مثلا در حيطه تاريخ علم يا داستانهاي علمي ممکن است مدنظر قرارگيرد.
3-3- دولتمردان وصاحبان سازمانها وحرف، سردمداران و داعيه داران اصلي جنبش مديريت خلاقيت راتشکيل ميدهند، در حاليکه انديشمندان و نظريهپردازان مديريت کمتر اين داعيه را دارند. شايد اين امر بدان علت باشد که مديريت نوآوري هنوز درحال طي کردن دوره تجربي خود است و بلوغ لازم را براي مطرح شدن به عنوان يک علم ندارد.
3-4- مديريت خلاقيت بيشتر در حال گسترش سطح [وسيع شدن زمينههايي که به آن ميپردازد] است تا عمق يافتن؛ به عبارت ديگر، توسعه عرضي مديريت خلاقيت بيشتر مشهود است تا توسعه طولي آن .
به نظر ميرسد که عمق بخشيدن به مديريت خلاقيت مستلزم نگرشهاي جديد است. يکي از اين نگرشهاي جديد ميتواند توجه به زنجيرهها و شبکههاي خلاقيت باشد.
4- زنجيره خلاقيت
زنجيره خلاقيت را ميتوان توالي خلاقيتها و نوآوريهاي مرتبط با هم در طي يک روند تکاملي ناميد.
نمودار زير نمونهاي از يک زنجيره خلاقيت را نشان ميدهد.
اختراع چرخ اختراع گاري اختراع موتورهاي درون سوز اختراع اتومبيل
طبيعتاً هر نوآوري در طول يک زنجيره، يک حلقه را تشکيل ميدهد و قابل انتظار است که برخي از حلقههاي يک زنجيره، درخشانتر باشند، اما همه حلقهها مهمند.
از ديد مديريت خلاقيت بايد به اين سؤالات پاسخ داد که زمينههاي شکلگيري زنجيرهها و ظهور حلقههاي جديد چيست؟ عوامل تأثيرگذار مربوط کدامند؟ چگونه ميتوان اثرگذاري اين عوامل را هدايت کرد؟ چرا مدت زمان اضافه شدن حلقههاي جديد گاهي اوقات طولاني و گاهي کوتاه است؟
احتمالاً وابسته بودن حلقههاي مياني زنجيرههاي خلاقيت به توسعه ساير زنجيرهها يکي از علل طولاني شدن زمان اضافه شدن حلقههاي جديد است . به عنوان مثال، در زنجيره ياد شده، اختراع موتورهاي درون سوز تا قبل ازاختراع/ کشف بنزين امکان پذير نبوده است.
معمولاً آخرين بودن حلقه آخر در يک زنجيره خلاقيت تا زماني تداوم دارد که يک نوآوري جديد، حلقه جديدي را به زنجيره اضافه کند. زنجيرهاي که رشد آن در يک مرحله براي هميشه متوقف شود، زنجيره ناکام يا منحط يا منسوخ خواهد بود. مهمترين علت انحطاط ، ظهور زنجيره هاي جايگزين است.
بااين توضيح ، يکي از مأموريتهاي مديريت خلاقيت ونوآوري اين است که زنجيرههايي را که رو به ناکامي هستند، به موقع شناسايي کند و مانع از سرمايهگذاري روي توسعه آنها شود.
همچنين، نظام مديريت خلاقيت بايد تشخيص دهد که براي تحقق اهداف رويائي اما ارزشمند، سرمايهگذاري روي کدام زنجيرهها مفيدتر است.
5- شبکه خلاقيت
ارتباط چند زنجيره خلاقيت يک شبکه خلاقيت را به وجود مي آورد. اين ارتباط زماني به وجود مي آيد که يک نوآوري ، زمينه ظهور دو يا چند نوآوري مختلف را پديد آورد يا اينکه يک نوآوري بر مبناي دو يا چند نوآوري از زنجيره هاي مختلف ظهور يابد.
نمونه اي از يک شبکه خلاقيت در زير ارائه شده است :
6- زنجيره خلاقيت از مثلث ريلوکس تا دريلهاي چندوجهي
اگربه مرکزيت هريک از اضلاع يک مثلث متساوي الاضلاع دايرهاي به شعاع اضلاع آن مثلث رسم شود، کمانهاي حاصل از تقاطع دايرهها در اطراف مثلث اوليه ، يک مثلث متساوي الاضلاع محدب را پديد مي آورد که به افتخار فرانزريلوکس [27] (1905-1829) به نام مثلث ريلوکس [28] ناميده مي شود [11]. نحوه ترسيم يک مثلث ريلوکس در شکل 1 به تصويرکشيده شده است [8].
اين مثلث داراي خواص هندسي زيادي است [11، 13، 14، 8، 15]، ازجمله اينکه مي تواند درحين دوران حول مرکز خود ، سطح يک مربع را که طول اضلاع آن برابر با طول اضلاع اين مثلث باشد، پوشش دهد[29]. مانند آنچه در شکل 2 نشان داده شده است[8]. اشاره به اين نکته لازم است که دوران مثلث ريلوکس در داخل چنين مربعي مستلزم آن است که مرکز آن علاوه بر حرکت وضعي، يک حرکت انتقالي نيز در يک مدار تقريباً بيضي شکل داشته باشد.مسير چنين حرکت انتقالي در مرکز شکل 2 مشهود است [11] .
شکل 1 شکل2
مثلث ريلوکس باداشتن خواص هندسي ويژه کاربردهاي فراواني در علوم و صنايع مختلف يافت، از جمله استفاده از شکل ظاهري آن در گچبريها و کارهاي تزئيني.[13].در شکل 3 يک نمونه از کاربردهاي اين شکل هندسي در پيشه معماري نشان داده شده است[13]. اما نزديک به يک قرن گذشت تا درسال 1914 ايدهاي که با بهرهگيري از خواص هندسي و رياضي مثلث ريلوکس در ذهن خلاق هري وات [32] جرقه زد اساس ساخت يکي از اختراعات ارزشمند صنعتي و در واقع، يکي ازحلقههاي اين زنجيره خلاقيت را رقم زد[11].
ايده وات اين بود که اگر مثلث ريلوکس ميتواند به هنگام دوران سطح يک مربع را پوشش دهد، پس ميتوان از آن به عنوان سطح مقطع متهاي براي ايجاد سوراخهاي مربعي استفاده کرد. مشکلي که براي تحقق ايده او وجود داشت، طراحي يک محورخاص براي اين مته بود، به نحوي که حرکت انتقالي مورد نياز مرکز مثلث ريلوکس را تأمين کند. وات بابهره گيري مجدد ازذهن خلاق خود توانست چنين محوري را مانند آنچه در شکل 4 نشان داده شده است، طراحي کند و بسازد[11] .
شکل 3 شکل 4 ايده بعدي که تحقق آنها منجر به شکل گرفتن حلقههاي بعدي اين زنجيره شده، اين بود که اگر ميتوان سوراخهاي چهاروجهي ايجاد کرد، پس مي توان سوراخهاي پنج ، شش و....وجهي نيز ايجاد کرد. البته، تحقق بخشيدن به اين ايده مستلزم رجعت مجدد ومددگرفتن از علم رياضيات بود[8]، اما مهم اين بود که تحقق يافت. امروزه، شرکت برادران وات انواع مختلف دريلها را که قادرند سوراخهاي چند وجهي ايجاد کنند توليد وبه بازار صنعت عرضه ميکند[11].
7- حلقه هاي باقيمانده اين زنجيره
شايد از نگاه يک فرد عادي اختراع متههاي چند وجهي آخرين حلقه اين زنجيره خلاقيت باشد، اماازنگاه افرادخلاق اينگونه نخواهد بود. احتمالاً افراد خلاق با انديشيدن در باره سؤالات زيرويافتن پاسخ براي آنها حلقههاي بعدي اين زنجيره را تکميل خواهند کرد :
7-1- آيا ميتوان متههايي ساخت که سوراخهايي با سطح مقطع مستطيل، نيم دايره، هلالي يا ستارهاي شکل حفر کنند؟
7-2- آيا ميتوان دريلهايي ساخت که قادر به حفر سوراخهايي با امتداد غيرمستقيم مثلا u شکل، هلالي يا مارپيچ باشند؟
7-3- آيا ميتوان از خواص مثلث ريلوکس در دنيايي غير از دنياي مته ها بهره برد؟
شايد پاسخ به سؤال آخر بود که منجر به بهره گيري از مثلث ريلوکس در ساخت موتوروانکال[31] شد [30]. ساخت موتور وانکال را ميتوان زنجيرهاي منشعب از زنجيره خلاقيت مورد بحث دانست .
8- مديريت خلاقيت، خلأ محسوس درتکامل طولاني مدت زنجيره ريلوکس
از ديد نگارنده، طرح سوالات زير خلأ مديريت خلاقيت در تکامل زنجيره ريلوکس را محسسوس ميسازد :
8-1- اگرنوآوري فرانز ريلوکس در قرن 19 و هري وات در قرن 20 ظهورنمييافت، چند سال ديگر طول مي کشيد تا با ظهور افرادخلاق ديگري با خصوصيات آنها اين نوآوريها پديدار شوند؟
8-2- آيا اگر همزمان با کشف ريلوکس نظامي وجود داشت که هوشمندانه با شناسايي نيازبالقوه (کشف نشده) صنعت و شناسايي کشف رياضي ريلوکس و ارتباط دادن آنها در همان زمان، زمينه سازظهور نوآوري هري وات ميشد، سرعت رشد اين زنجيره چه تغييري مييافت؟
9- سؤالات کلي تر، رقم زننده مأموريتهاي مورد انتظار از نظام مديريت خلاقيت
9-1- سرنوشت روند تکاملي زنجيرههاي جاري خلاقيت درآينده به دست کيست ؟
9-2- آياتکامل زنجيرههاي جاري همچنان متکي به ظهور نوابغ خواهد بود يا اين نظامهاي مديريت خلاقيت روند تکامل آنهاراهدايت ميکنند و زمينهساز ظهور ايدههاي نو خواهند بود؟
9-3- اگر چنين انتظاري از نظامهاي مديريت خلاقيت و نوآوري ميرود، مکانيزمهاي آن کدامند؟
9-4- آيامصاديق جاري اعمال مديريت خلاقيت به گونه اي که بند3 شرح داده شد، اين مأموريت را تحقق خواهند بخشيد يا خود نيازمند نوعي سازماندهي واعمال مديريت هستند؟
به نظر ميرسد پرداختن به اين سؤالات چالش اصلي مديريت خلاقيت درقرن حاضر است و پاسخگويي به آنها نيازمند حضور جدي انديشمندان وصاحبنظران علم مديريت [والبته نوآوران] در اين عرصه وارائه اصول نظريِِِ استوار توسط ايشان خواهد بود.
10- نتيجه گيري وتوصيه
10-1 – تکنولوژيهاي موجود در جهان امروز به ندرت ماحصل يک خلاقيت / نوآوري يک مرحلهاياند، بلکه ماحصل سير تکاملي زنجيرههاي خلاقيت هستند. معمولاً اولين حلقههاي زنجيرههاي خلاقيت را نوآوريهاي علوم پايه تشکيل ميدهند. بنا براين، تقويت علوم پايه در مقاطع مختلف تحصيلي که احتمالاً نقش مهمي در زمينهسازي ظهور نوآوريهاي پايه خواهد داشت، توصيه مي شود.
10-2- ارتباط زنجيرههاي خلاقيت شبکههاي خلاقيت را به وجود ميآورند. شبکههاي خلاقيت ميتوانند در سطوح علوم تخصصي، سازماني، فراسازماني، بخشي، ملي وبين المللي مطرح باشند.
10-3- بسترسازي براي ظهور نوآوريها کافي نيست، بلکه ارزشمند بودن زمان وسرمايه ايجاب ميکند که زنجيرهها وشبکههاي خلاقيت و نوآوري بهطور هدفمندهدايت شوند.
10-4- بسترسازي ، سازماندهي وهدايتگري زنجيره هاي نوآوري ، ماموريت هاي اصلي مديريت خلاقيت ونوآوري هستند.
10-4- اعمال مديريت برزنجيرهها وشبکههاي خلاقيت، نظام و مکانيزم ميخواهد و ايجاد چنين نظامهايي قبل از هر چيز مستلزم داشتن مباني وچارچوبهاي استوار نظري است .
10-5- به نظر مي رسد که تاکنون در عمل، دولتمردان و صاحبان صنايع وسازمانها داعيه داران اصلي مديريت نوآوري بودهاند واين امر ناشي از آن است که مديريت خلاقيت و نوآوري در حال حاضر دوران تجربي خود را ميگذراند. لازمه مطرح شدن آن به عنوان يک علم، گذار از مرحله تجربي و طي کردن دوران بلوغ است.
10-6- يکپارچگي شبکههاي خلاقيت ميتواند منجر به ايجاد کهکشان خلاقيتها شود و يکپارچگي نظامهاي مديريت خلاقيت و نوآوري ميتواند منجر به شکلگيري نظام جهاني مديريت نوآوري شود. اگر به مقتضاي کهکشان خلاقيتها نظام جهاني مديريت نوآوري مبتني برچارچوبهاي نظري علمي شکل گيرد، مسير توسعه جهاني هموارتر و سرعت آن بيشترخواهد بود.
1. مقدمه
براي واژه هاي خلاقيت و نوآوري تعاريف متعددي ارائه شده است [3 و 34]. وجه مشترک اين تعاريف ارائه وتوسعه فکروطرح جديد است[24]. واژه پردازان و صاحبنظران اصطلاحات خلاقيت ونوآوري را معادل هم نميدانند و براي آنها تعاريف جداگانهاي ارائه ميکنند [3 و 24]. در اين مقاله از تمايزات تعريفي بين اين دو واژه صرفهنظر شده است و با تکيه برقلمرو مشترکات مفهومي آنها معادل يکديگر به کاررفتهاند.
پي بردن به اهميت خلاقيت و نقش اساسي افراد خلاق در رشد علوم و فناوريها و توسعه جوامع موجب شده است تا انديشمندان حوزههاي مختلف از ديدگاه تخصصي خود به اين موضوع بنگرند و نظريات متنوعي را از ديدگاههاي فلسفي، اجتماعي، روانشناسي، آموزشي، سازماني و مديريتي در باره خلاقيت اظهار کنند. [3 و 21]. .محتواي اين مقاله در حيطه مديريت خلاقيت است. در خصوص مديريت خلاقيت و نوآوري [36] نيز تعاريف مختلفي ارائه شده است که بعضاً مقوله نوآوري را در سازمانها به طور کلي مد نظر قرارمي دهند. [33 و 35] ميتوان گفت که وجه بارز در تعريف مديريت خلاقيت و نوآوري، زمينه سازي براي بروز و هدايت نوآوري هاست.
2. جنبش مديريت خلاقيت
اکثر سازمانها نوآوري را مزيتي رقابتي [20] ومديريت نوآوري را امري اجتناب ناپذير مي دانند [2] وحتي صاحبنظران معتقدند که نوآوري رمز بقاي سازمان است [7].
درحالي که برخي از سازمانها بحث مديريت نوآوري را به صورت درون سازماني دنبال ميکنند، عده اي ازصاحبنظران و سازمانها به صورت فراسازماني به اين موضوع مي نگرند.ماحصل نگرش فراسازماني به موضوع مديريت نوآوري پديدارشدن ضرورت تعاملات بين سازماني در اين زمينه و به تبع آن تشکيل سازمانهايي خاص باهدف بسترسازي تعاملات بين سازماني براي شناسايي، پرورش وتکامل ايدههاي نو ست، مانند تشکيل مرکز سلامت بهتر، در دانشگاه واندربيلت براي تبادل ايدهها و همکاري در زمينه نوآوريهاي پزشکي [6].
حيطه مديريت نوآوري در چارچوب سازماني و فرا سازماني محدود نمانده و در سطوح ملي و بين المللي نيز نمايان شده است. برنامهريزي و تلاش کشورها براي شناسايي و پرورش افراد نخبه و فراهم آوردن زمينه براي تعامل و فعاليت و هدايت خلاقيتهاي آنها گستره و شتاب روزافزوني يافته است و دور از انتظار نيست که اظهارشود سازماندهي خلاقيتها چالش عمده قرن 21 است.[26].
فراگيرشدن موضوع مديريت خلاقيت ونوآؤري درسطوح سازماني ، ملي و جهاني در قرن حاضر آنچنان گستره و شتابي يافته است که نگارنده آن را جنبش جهاني مديريت خلاقيت مي نامد .
درجريان چنين جنبشي عده اي معتقدند که پرورش خلاقيتها مأموريت اصلي دانشگاهها در آينده است.[26].
3- اقدامات وجهت گيري هاي عمده درجنبش مديريت خلاقيت
شايد بتوان از ايجاد بانکهاي اطلاعاتي نوآوري هادرزمينه هاي مختلف، ايجاد مراکز همکاري و تبادل نوآوريها، ايجاد سازمانهاي متولي حمايت از نوآوريها در سطوح ملي و بين المللي، ايجاد نظامهاي ثبت و حفظ مالکيتهاي معنوي، برگزاري کنفرانسها و سمينارها، برگزاري مسابقات و جشنوارههاي علمي، ايجاد دروس و رشتههاي تحصيلي در دانشگاهها در ارتباط با موضوع خلاقيت و ايجاد نظامهاي تشويقي در سازمانها براي بروزنوآوريها به عنوان مصاديق بارز برنامهريزي و اعمال مديريت نوآوري درحال حاضر نام برد.
به اعتقاد نگارنده چنين اقداماتي گرچه به دليل فراهم آوردن فرصت تعامل بين نوآوران، تسهيل دسترسي به اطلاعات، ايجاد انگيزه و اشتياق نوآوري در افراد و... حايز ارزش واهميتاند، اما به دليل استوار نبودن آنهابرچارچوبهاي نظري قوي ازانسجام وهدفمندي مطلوب برخوردارنيستند.
ازديدگاه نگارنده انتقادات زير به جنبش جهاني مديريت خلاقيت وارد است:
3-1- باوجود برنامه ريزيها و اقدامات گسترده و چشمگير در زمينه مديريت خلاقيت هنوزهم در روند تکاملي نوآوريهاي سرنوشتساز، نقش اصلي با درخشش افراد نابغه و جرقههاي ذهني ايشان است، نه عملکرد برنامههاي مديريتي.
3-2- مديريت خلاقيت و نوآوري در بررسي چرخه حيات يک نوآوري عمدتاً مراحل و چگونگي تبديل يک ايده جديد به يک کالا يا خدمت را مدنظر قرار ميدهد[18 و 21] و حداکثر روند اتصال آن به چرخه حيات محصول را دنبال ميکند در حالي که به چگونگي شکلگيري ايده و مباني آن کمتر توجه و بررسي تاريخچه تکامل ايده ها تارسيدن به نوآوري مورد نظرونکات قابل استفاده آن را مهجورمي گذاردواين در حاليست که اين مباحث مهم در جايي خارج ازمحدوده مديريت خلاقيت مثلا در حيطه تاريخ علم يا داستانهاي علمي ممکن است مدنظر قرارگيرد.
3-3- دولتمردان وصاحبان سازمانها وحرف، سردمداران و داعيه داران اصلي جنبش مديريت خلاقيت راتشکيل ميدهند، در حاليکه انديشمندان و نظريهپردازان مديريت کمتر اين داعيه را دارند. شايد اين امر بدان علت باشد که مديريت نوآوري هنوز درحال طي کردن دوره تجربي خود است و بلوغ لازم را براي مطرح شدن به عنوان يک علم ندارد.
3-4- مديريت خلاقيت بيشتر در حال گسترش سطح [وسيع شدن زمينههايي که به آن ميپردازد] است تا عمق يافتن؛ به عبارت ديگر، توسعه عرضي مديريت خلاقيت بيشتر مشهود است تا توسعه طولي آن .
به نظر ميرسد که عمق بخشيدن به مديريت خلاقيت مستلزم نگرشهاي جديد است. يکي از اين نگرشهاي جديد ميتواند توجه به زنجيرهها و شبکههاي خلاقيت باشد.
4- زنجيره خلاقيت
زنجيره خلاقيت را ميتوان توالي خلاقيتها و نوآوريهاي مرتبط با هم در طي يک روند تکاملي ناميد.
نمودار زير نمونهاي از يک زنجيره خلاقيت را نشان ميدهد.
اختراع چرخ اختراع گاري اختراع موتورهاي درون سوز اختراع اتومبيل
طبيعتاً هر نوآوري در طول يک زنجيره، يک حلقه را تشکيل ميدهد و قابل انتظار است که برخي از حلقههاي يک زنجيره، درخشانتر باشند، اما همه حلقهها مهمند.
از ديد مديريت خلاقيت بايد به اين سؤالات پاسخ داد که زمينههاي شکلگيري زنجيرهها و ظهور حلقههاي جديد چيست؟ عوامل تأثيرگذار مربوط کدامند؟ چگونه ميتوان اثرگذاري اين عوامل را هدايت کرد؟ چرا مدت زمان اضافه شدن حلقههاي جديد گاهي اوقات طولاني و گاهي کوتاه است؟
احتمالاً وابسته بودن حلقههاي مياني زنجيرههاي خلاقيت به توسعه ساير زنجيرهها يکي از علل طولاني شدن زمان اضافه شدن حلقههاي جديد است . به عنوان مثال، در زنجيره ياد شده، اختراع موتورهاي درون سوز تا قبل ازاختراع/ کشف بنزين امکان پذير نبوده است.
معمولاً آخرين بودن حلقه آخر در يک زنجيره خلاقيت تا زماني تداوم دارد که يک نوآوري جديد، حلقه جديدي را به زنجيره اضافه کند. زنجيرهاي که رشد آن در يک مرحله براي هميشه متوقف شود، زنجيره ناکام يا منحط يا منسوخ خواهد بود. مهمترين علت انحطاط ، ظهور زنجيره هاي جايگزين است.
بااين توضيح ، يکي از مأموريتهاي مديريت خلاقيت ونوآوري اين است که زنجيرههايي را که رو به ناکامي هستند، به موقع شناسايي کند و مانع از سرمايهگذاري روي توسعه آنها شود.
همچنين، نظام مديريت خلاقيت بايد تشخيص دهد که براي تحقق اهداف رويائي اما ارزشمند، سرمايهگذاري روي کدام زنجيرهها مفيدتر است.
5- شبکه خلاقيت
ارتباط چند زنجيره خلاقيت يک شبکه خلاقيت را به وجود مي آورد. اين ارتباط زماني به وجود مي آيد که يک نوآوري ، زمينه ظهور دو يا چند نوآوري مختلف را پديد آورد يا اينکه يک نوآوري بر مبناي دو يا چند نوآوري از زنجيره هاي مختلف ظهور يابد.
نمونه اي از يک شبکه خلاقيت در زير ارائه شده است :
6- زنجيره خلاقيت از مثلث ريلوکس تا دريلهاي چندوجهي
اگربه مرکزيت هريک از اضلاع يک مثلث متساوي الاضلاع دايرهاي به شعاع اضلاع آن مثلث رسم شود، کمانهاي حاصل از تقاطع دايرهها در اطراف مثلث اوليه ، يک مثلث متساوي الاضلاع محدب را پديد مي آورد که به افتخار فرانزريلوکس [27] (1905-1829) به نام مثلث ريلوکس [28] ناميده مي شود [11]. نحوه ترسيم يک مثلث ريلوکس در شکل 1 به تصويرکشيده شده است [8].
اين مثلث داراي خواص هندسي زيادي است [11، 13، 14، 8، 15]، ازجمله اينکه مي تواند درحين دوران حول مرکز خود ، سطح يک مربع را که طول اضلاع آن برابر با طول اضلاع اين مثلث باشد، پوشش دهد[29]. مانند آنچه در شکل 2 نشان داده شده است[8]. اشاره به اين نکته لازم است که دوران مثلث ريلوکس در داخل چنين مربعي مستلزم آن است که مرکز آن علاوه بر حرکت وضعي، يک حرکت انتقالي نيز در يک مدار تقريباً بيضي شکل داشته باشد.مسير چنين حرکت انتقالي در مرکز شکل 2 مشهود است [11] .
شکل 1 شکل2
مثلث ريلوکس باداشتن خواص هندسي ويژه کاربردهاي فراواني در علوم و صنايع مختلف يافت، از جمله استفاده از شکل ظاهري آن در گچبريها و کارهاي تزئيني.[13].در شکل 3 يک نمونه از کاربردهاي اين شکل هندسي در پيشه معماري نشان داده شده است[13]. اما نزديک به يک قرن گذشت تا درسال 1914 ايدهاي که با بهرهگيري از خواص هندسي و رياضي مثلث ريلوکس در ذهن خلاق هري وات [32] جرقه زد اساس ساخت يکي از اختراعات ارزشمند صنعتي و در واقع، يکي ازحلقههاي اين زنجيره خلاقيت را رقم زد[11].
ايده وات اين بود که اگر مثلث ريلوکس ميتواند به هنگام دوران سطح يک مربع را پوشش دهد، پس ميتوان از آن به عنوان سطح مقطع متهاي براي ايجاد سوراخهاي مربعي استفاده کرد. مشکلي که براي تحقق ايده او وجود داشت، طراحي يک محورخاص براي اين مته بود، به نحوي که حرکت انتقالي مورد نياز مرکز مثلث ريلوکس را تأمين کند. وات بابهره گيري مجدد ازذهن خلاق خود توانست چنين محوري را مانند آنچه در شکل 4 نشان داده شده است، طراحي کند و بسازد[11] .
شکل 3 شکل 4 ايده بعدي که تحقق آنها منجر به شکل گرفتن حلقههاي بعدي اين زنجيره شده، اين بود که اگر ميتوان سوراخهاي چهاروجهي ايجاد کرد، پس مي توان سوراخهاي پنج ، شش و....وجهي نيز ايجاد کرد. البته، تحقق بخشيدن به اين ايده مستلزم رجعت مجدد ومددگرفتن از علم رياضيات بود[8]، اما مهم اين بود که تحقق يافت. امروزه، شرکت برادران وات انواع مختلف دريلها را که قادرند سوراخهاي چند وجهي ايجاد کنند توليد وبه بازار صنعت عرضه ميکند[11].
7- حلقه هاي باقيمانده اين زنجيره
شايد از نگاه يک فرد عادي اختراع متههاي چند وجهي آخرين حلقه اين زنجيره خلاقيت باشد، اماازنگاه افرادخلاق اينگونه نخواهد بود. احتمالاً افراد خلاق با انديشيدن در باره سؤالات زيرويافتن پاسخ براي آنها حلقههاي بعدي اين زنجيره را تکميل خواهند کرد :
7-1- آيا ميتوان متههايي ساخت که سوراخهايي با سطح مقطع مستطيل، نيم دايره، هلالي يا ستارهاي شکل حفر کنند؟
7-2- آيا ميتوان دريلهايي ساخت که قادر به حفر سوراخهايي با امتداد غيرمستقيم مثلا u شکل، هلالي يا مارپيچ باشند؟
7-3- آيا ميتوان از خواص مثلث ريلوکس در دنيايي غير از دنياي مته ها بهره برد؟
شايد پاسخ به سؤال آخر بود که منجر به بهره گيري از مثلث ريلوکس در ساخت موتوروانکال[31] شد [30]. ساخت موتور وانکال را ميتوان زنجيرهاي منشعب از زنجيره خلاقيت مورد بحث دانست .
8- مديريت خلاقيت، خلأ محسوس درتکامل طولاني مدت زنجيره ريلوکس
از ديد نگارنده، طرح سوالات زير خلأ مديريت خلاقيت در تکامل زنجيره ريلوکس را محسسوس ميسازد :
8-1- اگرنوآوري فرانز ريلوکس در قرن 19 و هري وات در قرن 20 ظهورنمييافت، چند سال ديگر طول مي کشيد تا با ظهور افرادخلاق ديگري با خصوصيات آنها اين نوآوريها پديدار شوند؟
8-2- آيا اگر همزمان با کشف ريلوکس نظامي وجود داشت که هوشمندانه با شناسايي نيازبالقوه (کشف نشده) صنعت و شناسايي کشف رياضي ريلوکس و ارتباط دادن آنها در همان زمان، زمينه سازظهور نوآوري هري وات ميشد، سرعت رشد اين زنجيره چه تغييري مييافت؟
9- سؤالات کلي تر، رقم زننده مأموريتهاي مورد انتظار از نظام مديريت خلاقيت
9-1- سرنوشت روند تکاملي زنجيرههاي جاري خلاقيت درآينده به دست کيست ؟
9-2- آياتکامل زنجيرههاي جاري همچنان متکي به ظهور نوابغ خواهد بود يا اين نظامهاي مديريت خلاقيت روند تکامل آنهاراهدايت ميکنند و زمينهساز ظهور ايدههاي نو خواهند بود؟
9-3- اگر چنين انتظاري از نظامهاي مديريت خلاقيت و نوآوري ميرود، مکانيزمهاي آن کدامند؟
9-4- آيامصاديق جاري اعمال مديريت خلاقيت به گونه اي که بند3 شرح داده شد، اين مأموريت را تحقق خواهند بخشيد يا خود نيازمند نوعي سازماندهي واعمال مديريت هستند؟
به نظر ميرسد پرداختن به اين سؤالات چالش اصلي مديريت خلاقيت درقرن حاضر است و پاسخگويي به آنها نيازمند حضور جدي انديشمندان وصاحبنظران علم مديريت [والبته نوآوران] در اين عرصه وارائه اصول نظريِِِ استوار توسط ايشان خواهد بود.
10- نتيجه گيري وتوصيه
10-1 – تکنولوژيهاي موجود در جهان امروز به ندرت ماحصل يک خلاقيت / نوآوري يک مرحلهاياند، بلکه ماحصل سير تکاملي زنجيرههاي خلاقيت هستند. معمولاً اولين حلقههاي زنجيرههاي خلاقيت را نوآوريهاي علوم پايه تشکيل ميدهند. بنا براين، تقويت علوم پايه در مقاطع مختلف تحصيلي که احتمالاً نقش مهمي در زمينهسازي ظهور نوآوريهاي پايه خواهد داشت، توصيه مي شود.
10-2- ارتباط زنجيرههاي خلاقيت شبکههاي خلاقيت را به وجود ميآورند. شبکههاي خلاقيت ميتوانند در سطوح علوم تخصصي، سازماني، فراسازماني، بخشي، ملي وبين المللي مطرح باشند.
10-3- بسترسازي براي ظهور نوآوريها کافي نيست، بلکه ارزشمند بودن زمان وسرمايه ايجاب ميکند که زنجيرهها وشبکههاي خلاقيت و نوآوري بهطور هدفمندهدايت شوند.
10-4- بسترسازي ، سازماندهي وهدايتگري زنجيره هاي نوآوري ، ماموريت هاي اصلي مديريت خلاقيت ونوآوري هستند.
10-4- اعمال مديريت برزنجيرهها وشبکههاي خلاقيت، نظام و مکانيزم ميخواهد و ايجاد چنين نظامهايي قبل از هر چيز مستلزم داشتن مباني وچارچوبهاي استوار نظري است .
10-5- به نظر مي رسد که تاکنون در عمل، دولتمردان و صاحبان صنايع وسازمانها داعيه داران اصلي مديريت نوآوري بودهاند واين امر ناشي از آن است که مديريت خلاقيت و نوآوري در حال حاضر دوران تجربي خود را ميگذراند. لازمه مطرح شدن آن به عنوان يک علم، گذار از مرحله تجربي و طي کردن دوران بلوغ است.
10-6- يکپارچگي شبکههاي خلاقيت ميتواند منجر به ايجاد کهکشان خلاقيتها شود و يکپارچگي نظامهاي مديريت خلاقيت و نوآوري ميتواند منجر به شکلگيري نظام جهاني مديريت نوآوري شود. اگر به مقتضاي کهکشان خلاقيتها نظام جهاني مديريت نوآوري مبتني برچارچوبهاي نظري علمي شکل گيرد، مسير توسعه جهاني هموارتر و سرعت آن بيشترخواهد بود.