tania
04-10-2011, 06:52 PM
قرار در اصطلاح، عبارت است از نوعی رأی و تصمیم دادگاه در امر ترافعی كه كلاً یا بعضاً قاطع خصومت نباشد.[1]
رویه بر این است كه در قوانین جدید آیین دادرسی كیفری، برای افرادی كه تحت تعقیب كیفری هستند محدودیتهایی ایجاد كنند. این محدودیتها نسبت به افرادی اجرا میشود كه هنوز حكم قطعی دربارهی آنان صادر نشده است. اجرای محدودیتهای مالی و شخصی برای افرادی كه هنوز حكم محكومیت ایشان صادر نشده و فقط تحت تعقیب هستند با عدالت كیفری سازگاری ندارد؛[2] اما لزوم اجرای مجازات یا اقدامات تأمینی، متنبّه كردن متهم و دیگران، حفظ نظم عمومی و رعایت حقوق بزهدیدگان میتواند در برخی موارد قانونگذار را مجبور كند تا به مقام قضایی اجازه دهد، قبل از صدور حكم محكومیت در مورد موضوع اتهام بعضی از آزادیهای متهم را سلب كند.[3]
طبق مادهی ۱۳۲ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور كیفری، پس از آنكه قاضی اتهام را متوجه متهم دید ملزم است قرار تأمین اخذ نماید، بنابراین در مواردی هم كه قاضی علم به حضور متهم در مواقع لازم و عدم فرار یا تبانی دارد باز هم مؤظف است تأمین اخذ كند، زیرا گرفتن تأمین جزء قواعد آمره است و تخطی از آن جایز نیست.[4] با توجه به اینكه قرارهای تأمین كیفری، بهنحوی آزادی متهم را سلب میكند و بر خلاف اصل برائت میباشند، پس باید اولاً تعداد آنها بر مبنای انحصاری بودن قرارهای تأمین كیفری مشخص باشد؛[5] ثانیاً تأمین اخذشده با جرم ارتكابی متهم متناسب باشد. تطبیق نوع و میزان تأمین با جرم. ارتكابی را متناسبكردن قرار تأمین مینامند.[6]
قرار التزام به حضور با قول شرف، سبكترین و كماهمیتترین نوع قرارهای تأمین كیفری است و در عینحال کماستفادهترین آنها میباشد.[7] در این نوع تأمین متهم آبرو، شرف و حیثیت خود را در گروی مقام قضایی میگذارد تا هر وقت او را احضار كرد حاضر شود.[8] این قرار باید تنها در مورد متهمینی صادر شود كه خصوصیات اخلاقی فردی و موقعیت اجتماعی آنان نشان میدهد به قول خود پایبند بوده و نسبت به وثیقه گذاشتن شرف خویش در برابر وجدان خود احساس مسئولیت میكنند.[9]
سیر قانونگذاری
این قرار در اصلاحات سال ۱۳۳۵ به تأمینهای مذكور در مادهی ۱۲۹ قانون آیین دادرسی كیفری افزوده شد. [10] پیش از آن مادهی ۱۲۸ ق.آ.د.ك اصلاحی ۱۳۱۱ صرفاً اشاره به عدم اجازه خروج متهم از حوزهی مشخص شده توسط مستنطق داشت و التزامی برای آن گرفته نمیشد.
مادهی ۱۲۹ ق.آ.د.ك. اصلاحی ۱۳۳۵ بیان میكرد: «برای جلوگیری از فرار یا پنهان شدن متهم، بازپرس میتواند یكی از قرارهای تأمین ذیل را صادر نماید:
۱. التزام عدم خروج از حوزهی قضایی با قول شرف؛ ...»
بند ۱ این ماده، عبارت التزام و عدم خروج از حوزهی قضایی را بهكار برده بود. منظور از حوزهی قضایی، حوزهای است كه مقام قضایی تعیین میكند و علی الاصول باید حوزهی قضایی مرجع رسیدگی را شامل گردد.[11]
گرفتن چنین التزامی در حالی صورت میگرفت كه در هنگام قرار تأمین اخذ وثیقه متهم اجازه داشت از حوزهی قضایی خارج شود، با توجه به اینكه قرار التزام عدم خروج با قول شرف در مورد اتهامات بسیار خفیفتر صادر میشود گرفتن التزام عدم خروج توجیه ناپذیر بود به همین دلیل مقنن در قانون جدید «التزام به حضور با قول شرف» را جایگزین كرده است.[12]
مادهی ۱۳۲ ق.آ.د. ع.ا.ك. بیان میكند: « به منظور دسترسی به متهم و حضور به موقع وی در موارد لزوم و جلوگیری از فرار یا پنهان شدن یا تبانی با دیگری قاضی مكلّف است پس از تفهیم اتهام به وی یكی از قرارهای تأمین كیفری زیر را صادر نماید: ۱. التزام به حضور با قول شرف؛ و...»
نكته دیگری كه در مقایسهی دو قانون به چشم میخورد این است كه در قانون سال ۱۳۳۵ قانونگذار با آوردن كلمهی «میتواند» گرفتن تأمین را به صورت اختیاری قرار داده بود، حال آنكه آیین دادرسی كنونی، مقام قضایی را مكلّف به اخذ تأمین كرده است.[13]
ضمانت اجرا:
قانونگذار ضمانت اجرای خاصی برای عدم رعایت تعهد از سوی متهم درنظر نگرفته است، البته با توجه به ماهیت این قرار شاید نیازی هم بر ضمانت اجرا در مورد این قرار نباشد؛ زیرا متهم آبرو و حیثیت خود را در گرو مقام قضایی مینهد تا در موقع احضار، حضور یابد و اگر حضور نیابد این امر میتواند عهدشكنی به شمار رفته و نشانهی آن باشد كه وی شخص متعهد و مسئولی نیست در نتیجه نوعی ضمانت اجرای معنوی دارد.[14] این فرد اگرچه از نظر اخلاقی مستحق نكوهش است اما از نظر قضایی اثری بر این عدم رعایت تعهد مترتب نیست و احتمالاً همین امر از موجبات توسل هرچه كمتر قضات تحقیق به این قرار جانشینی باید محسوب شود.[15]
بنابراین بهتر است این قرار در مورد بزهكاران حرفهای و افراد سابقهدار یا در جرایم مهم صادر نگردد، ولی بهكارگیری آن در جرایم سبك و بویژه نسبت به متهمانی كه از فرهنگ اجتماعی پیشرفتهای برخوردارند و به قول شرف خود ارزش مینهند موجه و مناسب است. البته مرجع تحقیق میتواند با تشدید تأمین، اقدام به صدور قرار تأمین شدیدتری نماید. درصورتی هم كه فرد التزام به شرف را قبول نكند میتواند با وحدت ملاك حكم قسمت اخیر بند۲ مادهی ۱۳۳ ق.آ. د. ع.ا.ك. قرار مزبور به نوع دوم یعنی قرار التزام با حضور با تعیین وجه التزام تبدیل نمود.[16] افرادي كه تحت كيفري هستند محدوديتسي كيفري 1388،چاپ اول، واژه قرار-
[1] . ملكزاده، فهيمه؛ اصطلاحات تشريحي آيين دادرسي، تهران، مجد، 1388، چاپ اول، واژة قرار.
[2] . آخوندي، محمود،؛ آيين دادرسي كيفري، تهران، ميزان، 1384، چاپ دوم، جلد5، ص133
[3] . همان.
[4] . زراعت، عباس، علي مهاجري؛ شرح قانون آيين دادرسي دادگاههاي عمومي انقلاب در امور كيفري، قم، نشر فيض، 1378، چاپ اول، جلد اول،ص345.
[5] . زراعت، عباس، حميدرضا حاجيزاده، قانون دادرسي كيفري در نظم حقوقي كنوني، تهران، خط سوم، 1383، ص419.
[6] . آخوندي، محمود؛ پيشين، ص216.
[7] . خالقي، علي؛ آيين دادرسي كيفري، تهران، مؤسسهي مطالعات و پژوهشهاي حقوقي شهر دانش، تهران، چاپ سوم، ص 196.
[8] . آخوندي، محمود؛ پيشين، ص146.
[9] . خالقي، علي؛ پيشين.
[10] . زراعت، عباس علي مهاجري؛ پيشين، ص346.
[11] . آخوندي، محمود ؛ پيشين، ص147.
[12] . آشوري، حمد، آيين دادرسي كيفري، سمت، تهران، 1386، چاپ هشتم، جلد دوم، ص۱۲۰
[13] . آخوندي، محمود؛ پيشين، ص 137.
[14] . آخوندي، محمود؛ پيشين، ص135.
[15] . آشوري، محمد؛ پیشین.
[16]. خالقي، علي؛ پيشين، ص197.
رویه بر این است كه در قوانین جدید آیین دادرسی كیفری، برای افرادی كه تحت تعقیب كیفری هستند محدودیتهایی ایجاد كنند. این محدودیتها نسبت به افرادی اجرا میشود كه هنوز حكم قطعی دربارهی آنان صادر نشده است. اجرای محدودیتهای مالی و شخصی برای افرادی كه هنوز حكم محكومیت ایشان صادر نشده و فقط تحت تعقیب هستند با عدالت كیفری سازگاری ندارد؛[2] اما لزوم اجرای مجازات یا اقدامات تأمینی، متنبّه كردن متهم و دیگران، حفظ نظم عمومی و رعایت حقوق بزهدیدگان میتواند در برخی موارد قانونگذار را مجبور كند تا به مقام قضایی اجازه دهد، قبل از صدور حكم محكومیت در مورد موضوع اتهام بعضی از آزادیهای متهم را سلب كند.[3]
طبق مادهی ۱۳۲ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور كیفری، پس از آنكه قاضی اتهام را متوجه متهم دید ملزم است قرار تأمین اخذ نماید، بنابراین در مواردی هم كه قاضی علم به حضور متهم در مواقع لازم و عدم فرار یا تبانی دارد باز هم مؤظف است تأمین اخذ كند، زیرا گرفتن تأمین جزء قواعد آمره است و تخطی از آن جایز نیست.[4] با توجه به اینكه قرارهای تأمین كیفری، بهنحوی آزادی متهم را سلب میكند و بر خلاف اصل برائت میباشند، پس باید اولاً تعداد آنها بر مبنای انحصاری بودن قرارهای تأمین كیفری مشخص باشد؛[5] ثانیاً تأمین اخذشده با جرم ارتكابی متهم متناسب باشد. تطبیق نوع و میزان تأمین با جرم. ارتكابی را متناسبكردن قرار تأمین مینامند.[6]
قرار التزام به حضور با قول شرف، سبكترین و كماهمیتترین نوع قرارهای تأمین كیفری است و در عینحال کماستفادهترین آنها میباشد.[7] در این نوع تأمین متهم آبرو، شرف و حیثیت خود را در گروی مقام قضایی میگذارد تا هر وقت او را احضار كرد حاضر شود.[8] این قرار باید تنها در مورد متهمینی صادر شود كه خصوصیات اخلاقی فردی و موقعیت اجتماعی آنان نشان میدهد به قول خود پایبند بوده و نسبت به وثیقه گذاشتن شرف خویش در برابر وجدان خود احساس مسئولیت میكنند.[9]
سیر قانونگذاری
این قرار در اصلاحات سال ۱۳۳۵ به تأمینهای مذكور در مادهی ۱۲۹ قانون آیین دادرسی كیفری افزوده شد. [10] پیش از آن مادهی ۱۲۸ ق.آ.د.ك اصلاحی ۱۳۱۱ صرفاً اشاره به عدم اجازه خروج متهم از حوزهی مشخص شده توسط مستنطق داشت و التزامی برای آن گرفته نمیشد.
مادهی ۱۲۹ ق.آ.د.ك. اصلاحی ۱۳۳۵ بیان میكرد: «برای جلوگیری از فرار یا پنهان شدن متهم، بازپرس میتواند یكی از قرارهای تأمین ذیل را صادر نماید:
۱. التزام عدم خروج از حوزهی قضایی با قول شرف؛ ...»
بند ۱ این ماده، عبارت التزام و عدم خروج از حوزهی قضایی را بهكار برده بود. منظور از حوزهی قضایی، حوزهای است كه مقام قضایی تعیین میكند و علی الاصول باید حوزهی قضایی مرجع رسیدگی را شامل گردد.[11]
گرفتن چنین التزامی در حالی صورت میگرفت كه در هنگام قرار تأمین اخذ وثیقه متهم اجازه داشت از حوزهی قضایی خارج شود، با توجه به اینكه قرار التزام عدم خروج با قول شرف در مورد اتهامات بسیار خفیفتر صادر میشود گرفتن التزام عدم خروج توجیه ناپذیر بود به همین دلیل مقنن در قانون جدید «التزام به حضور با قول شرف» را جایگزین كرده است.[12]
مادهی ۱۳۲ ق.آ.د. ع.ا.ك. بیان میكند: « به منظور دسترسی به متهم و حضور به موقع وی در موارد لزوم و جلوگیری از فرار یا پنهان شدن یا تبانی با دیگری قاضی مكلّف است پس از تفهیم اتهام به وی یكی از قرارهای تأمین كیفری زیر را صادر نماید: ۱. التزام به حضور با قول شرف؛ و...»
نكته دیگری كه در مقایسهی دو قانون به چشم میخورد این است كه در قانون سال ۱۳۳۵ قانونگذار با آوردن كلمهی «میتواند» گرفتن تأمین را به صورت اختیاری قرار داده بود، حال آنكه آیین دادرسی كنونی، مقام قضایی را مكلّف به اخذ تأمین كرده است.[13]
ضمانت اجرا:
قانونگذار ضمانت اجرای خاصی برای عدم رعایت تعهد از سوی متهم درنظر نگرفته است، البته با توجه به ماهیت این قرار شاید نیازی هم بر ضمانت اجرا در مورد این قرار نباشد؛ زیرا متهم آبرو و حیثیت خود را در گرو مقام قضایی مینهد تا در موقع احضار، حضور یابد و اگر حضور نیابد این امر میتواند عهدشكنی به شمار رفته و نشانهی آن باشد كه وی شخص متعهد و مسئولی نیست در نتیجه نوعی ضمانت اجرای معنوی دارد.[14] این فرد اگرچه از نظر اخلاقی مستحق نكوهش است اما از نظر قضایی اثری بر این عدم رعایت تعهد مترتب نیست و احتمالاً همین امر از موجبات توسل هرچه كمتر قضات تحقیق به این قرار جانشینی باید محسوب شود.[15]
بنابراین بهتر است این قرار در مورد بزهكاران حرفهای و افراد سابقهدار یا در جرایم مهم صادر نگردد، ولی بهكارگیری آن در جرایم سبك و بویژه نسبت به متهمانی كه از فرهنگ اجتماعی پیشرفتهای برخوردارند و به قول شرف خود ارزش مینهند موجه و مناسب است. البته مرجع تحقیق میتواند با تشدید تأمین، اقدام به صدور قرار تأمین شدیدتری نماید. درصورتی هم كه فرد التزام به شرف را قبول نكند میتواند با وحدت ملاك حكم قسمت اخیر بند۲ مادهی ۱۳۳ ق.آ. د. ع.ا.ك. قرار مزبور به نوع دوم یعنی قرار التزام با حضور با تعیین وجه التزام تبدیل نمود.[16] افرادي كه تحت كيفري هستند محدوديتسي كيفري 1388،چاپ اول، واژه قرار-
[1] . ملكزاده، فهيمه؛ اصطلاحات تشريحي آيين دادرسي، تهران، مجد، 1388، چاپ اول، واژة قرار.
[2] . آخوندي، محمود،؛ آيين دادرسي كيفري، تهران، ميزان، 1384، چاپ دوم، جلد5، ص133
[3] . همان.
[4] . زراعت، عباس، علي مهاجري؛ شرح قانون آيين دادرسي دادگاههاي عمومي انقلاب در امور كيفري، قم، نشر فيض، 1378، چاپ اول، جلد اول،ص345.
[5] . زراعت، عباس، حميدرضا حاجيزاده، قانون دادرسي كيفري در نظم حقوقي كنوني، تهران، خط سوم، 1383، ص419.
[6] . آخوندي، محمود؛ پيشين، ص216.
[7] . خالقي، علي؛ آيين دادرسي كيفري، تهران، مؤسسهي مطالعات و پژوهشهاي حقوقي شهر دانش، تهران، چاپ سوم، ص 196.
[8] . آخوندي، محمود؛ پيشين، ص146.
[9] . خالقي، علي؛ پيشين.
[10] . زراعت، عباس علي مهاجري؛ پيشين، ص346.
[11] . آخوندي، محمود ؛ پيشين، ص147.
[12] . آشوري، حمد، آيين دادرسي كيفري، سمت، تهران، 1386، چاپ هشتم، جلد دوم، ص۱۲۰
[13] . آخوندي، محمود؛ پيشين، ص 137.
[14] . آخوندي، محمود؛ پيشين، ص135.
[15] . آشوري، محمد؛ پیشین.
[16]. خالقي، علي؛ پيشين، ص197.