Borna66
05-01-2009, 12:08 AM
درخت بقم، گياه بومي نواحي گرمسير آمريكاي مركزي و بخشهاي شمالي آمريكاي جنوبي ميباشد و در اين مناطق به همان خوبي كه در جزاير هند شرقي، هند و چين، خاور دور، جزاير آنتيل واقع در دهانه خليج مكزيك، برزيل، هندوستان، غنا و ماداگاسكار رشد و نمو ميكند قادر به ادامه حيات ميباشد. ارتفاع درخت بقم به 15 متر ميرسد، تنه گياه قرمز رنگ است و با گذشت زمان و بالا رفتن سن گياه در تنه، گرهها و پيچ و تابهايي ايجاد شده و پوشيده از تيغ ميگردد.
برگهاي كوچك قلبي شكل وارونه در كنار هم به صورت پر مانند رديف شدهاند. گلهاي زرد خوشهاي معطر در انتهاي ساق برگها قرار دارند. غلافهاي محتوي دانه كه مسطح ميباشند شبيه بال يا پره ميباشند كه بين 5-5/3 سانتيمتر طول داشته و حدود 4-1 دانه داخل آنها قرار گرفته است.
اگر چه گياه از طريق دانه به راحتي تكثير ميشود و نياز به شرايط خاصي ندارد ولي براي گل دهي نياز به شرايط آب و هوايي گرمسيري دارد.
اين گياه اولين بار در قرن شانزدهم ميلادي توسط فاتحان اسپانيايي در مكزيك كشف شد اما احتمالاً قبل از آن نيز توسط اقوام آزتك مورد استفاده قرار گرفته است. اين رنگزا پس از كشف به اسپانيا و از آن جا به سرعت به مناطق ديگر اروپا فرستاده شد. تاريخ ورود آن به انگلستان به اواسط قرن شانزدهم ميلادي بازميگردد. در سال 1581 در انگلستان قانوني در رابطه با منع ورود اين رنگزا به منظور حمايت از پرورش دهندگان داخلي نيل به تصويب رسيد اما همچنان بصورت قاچاق وارد ميشد. در آن دوران روشهاي دندانه دادن بسيار ابتدائي بود و آشكارا چندان مؤثر نبودند و اين احتمالاً اعتبار رنگزاهاي آبي را به واسطة ثبات پايين، تحت تاثير قرار ميداد. گياه بقم گرچه بيشتر در آن دوره به عنوان رنگزاي مشكي به كار ميرفت اما پس از لغو قانون منع ورود در سال 1661، به مقدار فراوان وارد شد. به موازات افزايش اهميت اين گياه به عنوان يك رنگزا، كشت آن در جامائيكا و بليز (با نام قبلي هندوراس بريتانيائي كه از مستعمرات انگلستان بود) آغاز شده بود كه گفته ميشد رشد و ترقي خود را به عنوان يك مستعمره مرهون گياه بقم بودهاند.
كشمكشها و نزاعهاي ما بين اسپانياييها و انگليسيها بر سر بهرهبرداري بيشتر از چوب، به طور فزايندهاي شدت ميگرفت و باعث بوجود آمدن جنگها و غارتهاي دريائي توسط راهزنان و دزدان دريائي شده بود. پونتينگ (1980) دربارة تاريخچة اين جدالها گزارشهائي تدوين كرده است. درختان كشت شده در جزائي هند و چين و جامائيكا به سرعت رشد ميكردند و از آنجا كندههاي چوب بقم در مقياس فراوان به اروپا و آمريكاي شمالي فرستاده ميشد.
بقم هنوز هم به عنوان يك ماده رنگزاي مهمّ باقي مانده است. كاردن (1990) گزارش داده كه از سال 1943 تاكنون بيش از 000/70 تن در سال از اين رنگزا در نقاط مختلف جهان مورد استفاده قرار گرفته است و تا همين اواخر نيز از اين ماده به عنوان رنگ مشكي براي رنگرزي ابريشم استفاده شده است و هنوز هم براي رنگرزي نايلون مورد استفاده قرار ميگيرد و اهميت آن بدليل آن است كه به عنوان رنگزاي طبيعي به محيط زيست آسيب وارد نميكند.
رنگزاي بقم در مغز چوب قرار دارد و در عمليات رنگرزي قابل دستيابي ميباشد. چوب را به قطعات كوچك خرد نموده و به مدّت 20 ساعت خيس ميگذارند سپس به مدّت نيم ساعت يا كمي بيشتر ميجوشانند.
30 گرم چيپس بقم براي رنگرزي 100 گرم پشم در يك شيد پر رنگ كافي ميباشد. چيپسها را ميتوان دوباره براي توليد شيدهاي روشنتر استفاده كرد. از چوب بقم چندين رنگ مختلف ميتوان بدست آورد كه اين رنگها عبارتند از آبي، بنفش و مشكي.
تجربه نشان داده كه با استفاده از قطعات چوب پودر شدة خشك (بدون خيساندن) و ريختن در آب جوش ميتوان يك گروه رنگ بسيار جالب بدست آورد. با روش جوشاندن سريع ميتوان شيد آبي كمرنگ را بر روي پشم فاقد دندانه، آبي مايل به صورتي بر روي پشم دندانه داده شده با كروم و آبي پروس بر روي پشم دندانه داده شده با مس بدست آورد. با افزودن قليائي به حمام رنگرزي رنگهاي تيرهتري را ميتوان ايجاد نمود. در حالي كه افزودن اسيد به حمام نتايج متفاوتي ارائه ميدهد. هنگام رنگرزي پشم با دندانه، چنانچه از دندانه آلوم استفاده شود، رنگ خرمايي، با دندانه كروم رنگ قهوهاي مايل به ارغواني و با دندانة مس رنگ مشكي روي ايجاد ميگردد. در حاليكه چوب بقم بر روي پشم بدون دندانه، رنگ زرد نخودي بوجود ميآرود. افزودن آهن به حمام رنگرزي باعث ايجاد رنگ خاكستري روي پشم فاقد دندانه و رنگ مشكي پشم داراي هر سه دندانه مذكور خواهد شد.
اگر مقداري حلال متيله شده به قطعات چوب بقم افزوده شود سپس كلافهاي نخ پشمي يا ابريشمي در محلول خيسانده شوند، ميتوان بدون افزايش دما، رنگهاي قويتري استخراج نمود. يك شيد خوب آبي بنفش بر روي پشم دندانه داده شده با آلوم، بنفش با پشم دندانه داده شده با كروم، آبي مشكي با پشم دندانه داده شده با مس و بنفش مايل به ارغواني بر روي پشم دندانه داده شده با قلع، قابل دستيابي ميباشد.
مطابق نسخههاي رنگرزي كاردن (1990) بهتر است كه مقدار رنگزاي بقم 30% وزن پشم باشد و در اين صورت با افزودن همان مقدار استات كلسيم به حمام ميتوان شيد آبي مشابه با آبي ايندگو بدست آورد و با تغيير ph و نيز روش پس دندانه با قلع ميتوان شيد به دست آمده را تغيير داد. شيد مشكي را به همين روش ميتوان به كمك دندانه كروم يا مس بر روي پشم ايجاد نمود. رنگزاهاي موجود شامل تانينها ميباشند كه در توليد رنگ مشكي از اهميت زيادي برخوردار ميباشند، رنگزاي آبي موجود در مغز چوب هماتوكسيلين است كه مقدار آن دقيقاً به اندازه فلاونيدها ميباشد. هنگام بريده شدن درخت بقم چوب زرد به رنگ مشكي درميآيد كه به دليل اكسيده شدن هماتوكسيلين به هماتين اتفاق ميافت
برگهاي كوچك قلبي شكل وارونه در كنار هم به صورت پر مانند رديف شدهاند. گلهاي زرد خوشهاي معطر در انتهاي ساق برگها قرار دارند. غلافهاي محتوي دانه كه مسطح ميباشند شبيه بال يا پره ميباشند كه بين 5-5/3 سانتيمتر طول داشته و حدود 4-1 دانه داخل آنها قرار گرفته است.
اگر چه گياه از طريق دانه به راحتي تكثير ميشود و نياز به شرايط خاصي ندارد ولي براي گل دهي نياز به شرايط آب و هوايي گرمسيري دارد.
اين گياه اولين بار در قرن شانزدهم ميلادي توسط فاتحان اسپانيايي در مكزيك كشف شد اما احتمالاً قبل از آن نيز توسط اقوام آزتك مورد استفاده قرار گرفته است. اين رنگزا پس از كشف به اسپانيا و از آن جا به سرعت به مناطق ديگر اروپا فرستاده شد. تاريخ ورود آن به انگلستان به اواسط قرن شانزدهم ميلادي بازميگردد. در سال 1581 در انگلستان قانوني در رابطه با منع ورود اين رنگزا به منظور حمايت از پرورش دهندگان داخلي نيل به تصويب رسيد اما همچنان بصورت قاچاق وارد ميشد. در آن دوران روشهاي دندانه دادن بسيار ابتدائي بود و آشكارا چندان مؤثر نبودند و اين احتمالاً اعتبار رنگزاهاي آبي را به واسطة ثبات پايين، تحت تاثير قرار ميداد. گياه بقم گرچه بيشتر در آن دوره به عنوان رنگزاي مشكي به كار ميرفت اما پس از لغو قانون منع ورود در سال 1661، به مقدار فراوان وارد شد. به موازات افزايش اهميت اين گياه به عنوان يك رنگزا، كشت آن در جامائيكا و بليز (با نام قبلي هندوراس بريتانيائي كه از مستعمرات انگلستان بود) آغاز شده بود كه گفته ميشد رشد و ترقي خود را به عنوان يك مستعمره مرهون گياه بقم بودهاند.
كشمكشها و نزاعهاي ما بين اسپانياييها و انگليسيها بر سر بهرهبرداري بيشتر از چوب، به طور فزايندهاي شدت ميگرفت و باعث بوجود آمدن جنگها و غارتهاي دريائي توسط راهزنان و دزدان دريائي شده بود. پونتينگ (1980) دربارة تاريخچة اين جدالها گزارشهائي تدوين كرده است. درختان كشت شده در جزائي هند و چين و جامائيكا به سرعت رشد ميكردند و از آنجا كندههاي چوب بقم در مقياس فراوان به اروپا و آمريكاي شمالي فرستاده ميشد.
بقم هنوز هم به عنوان يك ماده رنگزاي مهمّ باقي مانده است. كاردن (1990) گزارش داده كه از سال 1943 تاكنون بيش از 000/70 تن در سال از اين رنگزا در نقاط مختلف جهان مورد استفاده قرار گرفته است و تا همين اواخر نيز از اين ماده به عنوان رنگ مشكي براي رنگرزي ابريشم استفاده شده است و هنوز هم براي رنگرزي نايلون مورد استفاده قرار ميگيرد و اهميت آن بدليل آن است كه به عنوان رنگزاي طبيعي به محيط زيست آسيب وارد نميكند.
رنگزاي بقم در مغز چوب قرار دارد و در عمليات رنگرزي قابل دستيابي ميباشد. چوب را به قطعات كوچك خرد نموده و به مدّت 20 ساعت خيس ميگذارند سپس به مدّت نيم ساعت يا كمي بيشتر ميجوشانند.
30 گرم چيپس بقم براي رنگرزي 100 گرم پشم در يك شيد پر رنگ كافي ميباشد. چيپسها را ميتوان دوباره براي توليد شيدهاي روشنتر استفاده كرد. از چوب بقم چندين رنگ مختلف ميتوان بدست آورد كه اين رنگها عبارتند از آبي، بنفش و مشكي.
تجربه نشان داده كه با استفاده از قطعات چوب پودر شدة خشك (بدون خيساندن) و ريختن در آب جوش ميتوان يك گروه رنگ بسيار جالب بدست آورد. با روش جوشاندن سريع ميتوان شيد آبي كمرنگ را بر روي پشم فاقد دندانه، آبي مايل به صورتي بر روي پشم دندانه داده شده با كروم و آبي پروس بر روي پشم دندانه داده شده با مس بدست آورد. با افزودن قليائي به حمام رنگرزي رنگهاي تيرهتري را ميتوان ايجاد نمود. در حالي كه افزودن اسيد به حمام نتايج متفاوتي ارائه ميدهد. هنگام رنگرزي پشم با دندانه، چنانچه از دندانه آلوم استفاده شود، رنگ خرمايي، با دندانه كروم رنگ قهوهاي مايل به ارغواني و با دندانة مس رنگ مشكي روي ايجاد ميگردد. در حاليكه چوب بقم بر روي پشم بدون دندانه، رنگ زرد نخودي بوجود ميآرود. افزودن آهن به حمام رنگرزي باعث ايجاد رنگ خاكستري روي پشم فاقد دندانه و رنگ مشكي پشم داراي هر سه دندانه مذكور خواهد شد.
اگر مقداري حلال متيله شده به قطعات چوب بقم افزوده شود سپس كلافهاي نخ پشمي يا ابريشمي در محلول خيسانده شوند، ميتوان بدون افزايش دما، رنگهاي قويتري استخراج نمود. يك شيد خوب آبي بنفش بر روي پشم دندانه داده شده با آلوم، بنفش با پشم دندانه داده شده با كروم، آبي مشكي با پشم دندانه داده شده با مس و بنفش مايل به ارغواني بر روي پشم دندانه داده شده با قلع، قابل دستيابي ميباشد.
مطابق نسخههاي رنگرزي كاردن (1990) بهتر است كه مقدار رنگزاي بقم 30% وزن پشم باشد و در اين صورت با افزودن همان مقدار استات كلسيم به حمام ميتوان شيد آبي مشابه با آبي ايندگو بدست آورد و با تغيير ph و نيز روش پس دندانه با قلع ميتوان شيد به دست آمده را تغيير داد. شيد مشكي را به همين روش ميتوان به كمك دندانه كروم يا مس بر روي پشم ايجاد نمود. رنگزاهاي موجود شامل تانينها ميباشند كه در توليد رنگ مشكي از اهميت زيادي برخوردار ميباشند، رنگزاي آبي موجود در مغز چوب هماتوكسيلين است كه مقدار آن دقيقاً به اندازه فلاونيدها ميباشد. هنگام بريده شدن درخت بقم چوب زرد به رنگ مشكي درميآيد كه به دليل اكسيده شدن هماتوكسيلين به هماتين اتفاق ميافت