توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : »» همه چيز در مورد درختان و درختچه ها
Borna66
04-30-2009, 10:34 PM
با سلام.
در اين تاپيك به معرفي جامع درختان و درختچه ها پرداخته مي شود
اميدوارم مورد قبول شما قرار بگيرد
Borna66
04-30-2009, 10:35 PM
http://pnu-club.com/imported/2009/04/2930.jpg
http://pnu-club.com/imported/2009/04/2931.jpg
http://pnu-club.com/imported/2009/04/2932.jpg
Ginkgo biloba
اکثريت وسيعی از افرادی که مبتلا به عارضه «طنين صدا» در گوش هستند در طول تلاشهای خود برای رهايی يافتن از اين عارضه ی ممتد با درخت پر سياوش مويي يا همان Ginkgi biloba برخورد داشته اند. بعضی از اين افراد به استفاده از آن ادامه می دهند، بعضی با تأمل و درنگ در مورد مصرف آن تصميم می گيرندو بعضی از ترشحات برگهای خشک آن سود می برند. اين درخت از کهن ترين گونه های باقی مانده در روی زمين است که قدمت آن به حدود 200 ميليون سال پيش در عصر دايناسورها باز می گردد. زمانی بر اين باور بودند که درخت پرسياوش مويی دارای قدرتهای جادويی است و امروزه اين مطلب پذيرفته شده است که جينکو دارای نقش و اثر دارويي بر حقی است. ترشحات جينکو که به صورت قرص، مايع يا تزريق درون رگی تهيه می شوند به دلايل بسياری برای نارسايی مغزی مصرف می شوند. مکانيسم عمل آن به اين صورت است که با افزايش دادن جريان خون به سمت مغز و توسعه و بهبود ارسال پيامهای عصبی موجب کاهش نارسايي مغز می شود. همچنين اين محصول يک تنظيف کننده ی بدون راديکال آزاد است. نارسايی مغزی –که هنوز کارهای بيشتری برای درک ماهيت آن در حال انجام است- می تواند باعث ايجاد مشکلاتی در مهارتها و قابليتهای معمولی فردی، کاهش انرژی و توانايی فيزيکی، افسردگی، پرخاشگری، سرگيجه، سردرد و صدای زنگ در گوش شود. با آن که بعضی از افراد مبتلا به طنين صدا در گوش به مفيد بودن جينکو ايمان دارند افراد ديگری اعتقاد دارند که جينکو رويهمرفته در اين مورد بی اثر است.
يکی از جنبه های قابل درخواست جينکو –همان طور که قبلاً اشاره شد برای درمان طنين صدا در گوش است. مسئله ی مهم در مورد اين درمان آن است که از درمانهای تقريباً ارزان به شمار می رود و دارای عوارض جانبی بسيار جزئی و ناچيزی است.
يکی از دلايلی که استفاده از جينکو توسط بسياری از بيماران کنار گذاشته شد آن بود که اين گياه در مورد آنها باعث بهبود صدای گوش نشد و علاوه بر آن در حدود يک چهارم افراد اپيستاکسی (خونريزش بينی) ايجاد شد.
در مورد مکانيسم اين عمل بايد گفت مهمترين اجزای جينکو شامل فلاونوئيدها و ترپنوئيدها می شوند. جينکوليد B ،ترپنوئيدی که تا کنون وجود آن در هيچ گونه ی ديگری گزارش نشده است، در شرايط آزمايشگاهی از عمل عاملهای فعال کننده ی پلاکتهای خونی جلوگيری می کند. اين عامل ها برای شروع تجمع يافتن پلاکتهای خونی ضروری هستند و اين مرحله در حقيقت مرحله ی آغازين انعقاد خون است. پس بنابراين ممکن است جينکو بتواند در شرايط طبيعی بر روند لخته شدن خون تأثير منفی بگذارد. و اين می تواند دليلی باشد برای ان که چرا روز به روز بر تعداد خونريزش بينی در ميان افرادی که از جينکو استفاده می کنند افزوده می شود. پس اين سؤال ايجاد می شود که اگر جينکو واقعاً باعث خونريزش بينی می شودپس در داخل بدن چه تأثيراتی می تواند داشته باشد؟
در ژوئن 1996 نشريه ی عصب شناسی گزارشی را در مورد خانمی منتشر کرد که به مدت دو سال روزانه 120 ميلی گرم جينکو مصرف کرده بود و تومورهای لخته خونی روی دو طرف سر بر روی پوشش مغز او به وجود آمده بودند که به بافت مغز فشار وارد می کرد. اين بيمار هيچ سابقه ای در زخم های سر نداشت و تنها داروهايی که غير از جينکو مصرف کرده بود استامينوفن و نيز ارگوتامين/ کافئين در يک دوره ی کوتاه بود و به خصوص اين فرد هيچ داروی ضد لخته شدن خون مصرف نکرده بود. و نيز هيچ گونه آسپرين يا داروهای بدون استروئيد يا ضد اشتعال توسط وی مصرف نشده بود.
خونريزی او در مدت زمان طولانی ادامه يافت ولی با قطع مصرف جينکو پايان گرفت. البته اين بيمار مجبور به يک عمل جراحی اورژانسی برای برداشتند لخته های خون ايجاد شده در کاسه ی سر خود گرديد ولی خوشبختانه عمل او کاملاً موفقيت آميز بود.
معمولاً يک گزارش مجزا مانند اين علاقه انسان را به مقدار کمی تحريک می کند. هرچند که چنين گزارشهايی می توانند به چند دليل پر مزاحمت باشند:
1- بيشتر افراد وقتی توسط پزشک خود برای فهرست کردن داروهای مصرفی اخير خود درخواست می شوند، جينکو را جزو اين فهرست قرار نمی دهند.
2- بيشتر پزشکان علاقه ای به ديدن عناصری از قبيل جينکو در فهرست دارويی اخير فرد ندارند و نيز به تأثيرات آن اهميت نداده و مهم نمی شمارند.
3- بيشتر پزشکان تأثيرات ضد انعقادی جينکو را به حساب نمی آورند.
اين سه عامل می توانند بالقوه در گزارشهايی که از سوی بيماران می رسد همکاری داشته و مؤثر باشند.
در واقع 9 ماه پس از گزارشی که در مورد بيمار مبتلا به لخته های خون در مغز داده شد، يک مورد از هيفمای خود بخودی نادر که خونريزی در حفره ی جلويی چشم بود در مردی که برای مدت طولانی از جينکو استفاده کرده بود گزارش داده شد. بنابراين يک فرد محتاط در مورد مصرف جينکو بايد تجربيات ديگران و تأثير آن را در نظر داشته باشد. به هر حال به نظر منطقی است که بدترين حالت ممکنه ناشی از مصرف جينکو را در نظر داشته باشيم و به خاطر بياوريم در کنار تأثير مثبت جينکو در ساکت کردن صدای زنگ گوش، عوارض جانبی آن در جلوگيری از انعقاد خون قابل تأمل است. در واقع مصرف جينکو می تواند زمينه را برای انواع خونريزی (نه فقط خونريزش بينی) فراهم سازد. خوشبختانه يک تست مناسب برای سنجش مدت زمان انعقاد پلاکتهای خونی در شرايط آزمايشگاهی وجود دارد. به طور مثال اگر از تراکم پلاکتهای خونی توسط عاملی ممانعت به عمل آمده باشد مدت زمان انعقاد خون افزايش می يابد. مدت زمان انعقاد خون همچنين می تواند توسط يک فن شناس برآورد شود به اين طريق که شی نوک تيزی به سمت ساعد پرتاب می شود که يک شکاف بسيار سطحی (با عمق يک ميلی متر) در پوست ايجاد می کند و خون را با فشار 40 ميليمتر جيوه بيرون می راند که از اين طريق نيز می توان زمان لخته شدن خون را برآورد کرد.
با وجود تمام اين مسائل يک توافق جمعی وجود دارد که اگر جينکو در طول مدت سه ماه برای درمان عارضه ای مؤثر نباشد پس از اين مدت ديگر تأثيری نخواهد داشت و مصرف آن بايد قطع گردد. و اگر تأثير مساعد جينکو فرد را وادار کرد که برای مدت بيش از سه ماه از آن استفاده کند بايد برای پيشگيری از عوارض آن، هر شش ماه يکبار آزمون سنجش مدت زمان انعقاد خون بدهد. و اگر اين مدت زمان طی آزمايشهای متوالی افزايش يافته بود بايد با مشورت پزشک تصميمی گرفته شود مبنی بر اين که مصرف جينکو ادادمه يابد يا خير.
همچنين اگر لخته های خون، خونريزش بينی، اثار کبودشدگی و علائمی از اين قبيل در هنگام آغاز مصرف جينکو مشاهده شد بايد در مورد ادامه مصرف آن با پزشک مشورت گردد. اين مطلب در مورد فردی که از يک داروی ضد انعقاد خون استفاده می کند و نياز به شروع مصرف جينکو نيز دارد صادق است.
در هر صورت جينکو يک داروی مؤثر جهت برطرف ساختن صدای زنگ در گوش است و تحقيق در مورد آن همچنان ادامه دارد.
نام قديمی جينکو بيلوبا (Ginkgo biloba)، Salisburia adiantifolia بوده است و نيز دارای نامهای رايج درخت پر سياوش مويی و درخت چهل تاج می باشد و همچنين نامهای چينی زيادی برای آن وجود دارد. در ژاپن نيز به ان Icho و به ميوه ی آن Ginnan می گويند. اين درخت وقتی که جوان است دارای شکل هرمی باشاخه های بلند قائم و قلمی است و هنگامی که مسنتر شد تاج آن پراکنده و نامنظم می شود. اين درخت می تواند تا 35 متر طول و 10 متر قطر ساقه داشته باشد.
اين درخت برگ ريز است و برگهای آن بر روی شاخه های بلند پراکنده هستند در حالی که در رأس شاخه های کوتاه ترکام يافته اند. شاخه های کوتاه اين درخت نمود بسيار جالبی از گياه جينکو هستند که هر ساله تاجی از برگهای جديد درست می کنندو همچنين توليد ميکروسپورانژيوم و تخمک توسط اين شاخ های کوتاه صورت می گيرد.
شاخه های کوتاه پس از چند سال که زمان ان در واريته های مختلف فرق می کند بلند شده و توليد برگهای پراکنده و غير مجتمع می نمايند. شاخه های بلند معمولاً يک شاخه ی کوتاه انتهايی برای چند سال بعد ايجاد می نمايند. اين قابليت توليد شاخه های کوتاه می تواند دليل آن باشد که چرا مدت زمان رشد درخت در مقايسه با ساير نهاندانگان طولانی است. و همچنين می تواند روشن سازد که چگونه درخت می تواند از اين قابليت خوب برای بقا برخوردار باشد.
برگهای جينکو دارای دمبرگ بلند بوده و در شکل و اندازه های متنوع هستند. در کل برگهای جينکو دارای دو لوب، فاقد رگبرگ ميانی و به طور غير عادی کنگره دار هستند. رگبرگها مکرراً منشعب می شوند و بعضی از آنها در هم ادغام می گردند. (Anastomose). اين گياه دوپايه بوده و اسپورانژيومهای آن روی شاخه های کوتاه تشکيل می شوند. ميکرواسپورانژيومها با آرايش نگينی يا تسمه ای به تعداد 3 تا 6 عدد بر روی شاخه قرار گرفته اند و هر يک مانند يک محور نوسانی پرچمهای زيادی را که نزديک به هم مرتب شده اند، در بر می گيرند. پرچم در حقيقت يک برآمدگی با پايه کوتاه با 2 تا 4 کيسه گرده استکه به صورت طولی شکاف می خورند.
مگاسپورانژيومها معمولاً به تعداد 1تا 3 عدد به صورت افراشته بر روی شاخه قرار می گيرند و هر يک شامل يک شاخه بلند هستند کخ يک تخمک را در هر سمت خود نگه می دارد (بعضی اوقات سه تخمک در هر سمت قرار دارد).
تخمک بدون پايه و صاف بوده و در پايه دارای يقه می باشد و برهنه است. ميوه ی جينکو شفت مانند با گوشت نارنجی است که يک درون بر چوبی را می پوشاند.
جنين معمولاً 2 تا 3 لپه است. ميوه های جينکو در پاييز در هنگام افتادن مقادير زيادی بوتيريک اسيد توليد می کنند که سبب ايجاد بوی نامطبوع و زننده ای می شود.
الويس و هنری چند واريته از جينکو را در نشريه خود بر شمرده اند که عبارت است از: Variegata (لکه لکه)، آونگی، برگ بزرگ دندانه دندانه، برگ سه لوبی و درخت تاج نوک تيز جينکو که البته هيچ يک از اين واريته های در ژاپن وجود ندارد هرچند که دو نمونه از واريته آونگی در باغ گياهشناسی دولتی نيوزيلند نگه داری می شود. همچنين واريته ای با برگهای زرد کوچک، واريته ای با برگهای معمولی و واريته ای بينابين اين دو حالت وجود دارد و واريته ی برگ معمولی جينکو رايج ترين نوع جينکو در مناطق مختلف جهان است. همچنين واريته ای از جينکو وجود دارد که ميوه های بسيار کوچکی توليد می کند. يک پديده ی جالب ديگر در ميان واريته های جينکو که می تواند خود به عنوان يک واريته در نظر گرفته شود، هاتسوکی (Hatsuki) يا همان نوعی از جينکو است که بر روی برگهای خود توليد ميوه می کند. اين واريته بيش از 100 سال است که در فرهنگ ژاپن شناخته شده است. اين واريته ی جينکو بسيار کمياب است و فقط دو درخت از آن در ايباراکی وجود دارد که هر دو به عنوان گنجهای ملی تحت حفاظت قرار دارند. اين درختان ميوه و برگ را به طور طبيعی توليد می کنند و فقط بعضی از برگها ميوه بر روی خود توليد می کنند. هيچ صفت اشکاری در اين واريته جينکو وجود ندارد که بتوان به کمک آن جنسيت گياه را تشخيص داد. مگر توليد اسپورانژيومها در بهار و از آن جا که اين درخت به طور کلی هر 50 سال يک بار گل می دهد بايد زمان نسبتاً طولانی به انتظار نشست!! البته اين مطلب در مورد واريته های ديگر جينکو نيز صادق است.
ولی از طريق مقايسه مورفولوژيکی کروموزمومها می توان پی به جنسيت گياه برد زيرا جنس ماده جينکو فاقد يک قطعه ی ماهواره ای ک.چک بر روی يکی از کروموزمهای خود می باشد. بايد گفت که تعيين جنسيت اين درختان بيشتر در کشورهايی غير از چين و ژاپن مهم است زيرا به دليل بوی نامطبوع ميوه های رسيده ی آن در پاييز بيشتر کاشتن پايه های نر آن ترجيح داده می شوند. با اين حال به نظر می رسد مردم ژاپن به اين بو زياد اهميت نمی دهند زيرا بسياری از مردم دانه های آن را برای مصارف غذايي جمع می کنند.
گفته می شود که پايه های نر جينکو افراشته تر از پايه های ماده و هرمی هستند و پايه های ماده فشرده با شاخه های افتاده و آونگی هستند ولی حالت برعکس اين صفات نيز مشاهده شده است که استفاده از اين صفت را برای تشخيص جنسيت جينکو نامطمئن می سازد. به هر حال بهتر است جنسيت جينکو را از روی دانه های يآ نوعی آنتی بادی تعيين کنيم.
Chi-Chi يا نوک غده ای بيشتر در درختان مسن ايجاد می شود . به طور مثال يک پايه نر جينکو در باغ کيو در حال توليد چنين ساختاری است و حدود 200 سال عمر دارد. ولی اين غده های بر روی درختان ماده در سنين پايين تری در حدود 56 سال ايجاد می شوند. اين غده های به صورت منفرد يا خوشه ای توليد می شوندو در صورت رسيدن به زمين می توانند ايجاد ريشه نمايند.
پراکنش و خاستگاه
خاستگاه راسته جينکوآلس متعلق به دوره پرمين (200 تا 225 ميليون سال پيش) می باشد. به نظر می رسد که تکامل اين گياه در دوره ژوراسيک (100 ميليون سال پيش) به اوج خود رسيده باشد و فرم برگهای جينکو از آن زمان تغيير نکرده است. جينکو پراکندگی بسيار وسيعی در سطح کره ی زيمن داشته است و فسيل آن تقريباً در هر مکانی از جمله استراليا و نيوزيلند يافت می شود. شايان ذکر است که فسيل گونه ی ديگری به نام Baiera برگهايی بسيار شبيه به برگهای جوان جينکو و برگهايی که از پايه درخت توليد می شوند دارد. از اين سابقه مشخص می شود که چرا جينکو با نام «فسيل زنده» ناميده می شود. (اين اصطلاح برای اولين بار توسط داروين در مورد گونه هايی به کار برده شد که تمامی خويشاوندان آنها منقرض شده و تنها خود گونه بقا يافته بود). تکامل اين درخت در حدود 125 ميليون سال پيش هنگامی که هنوز دايناسورها بر روی زمين پرسه می زدند پايان يافت و از آن زمان بدون تغيير باقی مانده است.
جينکو بيلوبا در حقيقت يک عضو تنهای زنده از نژاد مقتدر گياهان شاخه ی خود است و بنابراين پيوست با ارزش و دقيقی ميان حال و گذشته ی دور زمين محسوب می شود.
امروزه درخت جينکو به طور طبيعی در مناطق کوهستانی دور در چين شرقی می رويد با اين حال به طور مصنوعی در مناطق وسيعی از جهان از جمله چين، کره و ژاپن کاشته می شود. قديميترين نمونه های جينکو در باغهای کهن معابد، قصرها و پرستشگاه های ژاپن وحود داردو چند درخت مشهور جينکو نيز در اين مکانها قرار دارد. به طور مثال درختی که در معبد هاچيمن در کاماکورا در جنوب توکيو قرار دارد به اين دليل مشهور است که يک فرد قاتل قبل از اثبات آن که قتل توسط او انجام شده در سال 1290 در پشت آن درخت پنهان شده بود! اين درخت هنوز هم در معبد وجود دارد و هر ساله دانه های زيادی توليد می کند. همچنين تعداد زيادی از پايه های گياه جينکو در پارکها و ميدانهای ژاپن کاشته می شود. همچنين ميدانهايی در تسکوبا از جينکو وجود داردکه گفته می شود تا 100 سال قدمت دارند. چرا درخت جينکو در ژاپن اينقدر محبوبيت دارد؟ برای اين مطلب دلايل چندی وجود دارد از جمله اين که برگهای جينکو در پاييز به زرد طلايي (مانند پاهای مرغابی طلايی) تبديل می شوند. که اين عبارت يکی از نامهايی است که مردم چين به برگهای جينکو داده اند. همچنين درخت جينکو در ژاپن سمبل طول عمر زياد است و ممکن است به همين دليل باشد که در پرستشگاه ها محبوبيت دارد. دانه های جينکو خوشمزه هستندو معمولاً همراه با نوعی خوراک فرنی تخم مرغ به نام «چاوان موشی» مصرف می شوند. جينکو همچنين به دليل مقاومت در برابر آلودگی هوا در شهرهای آلوده بسيرا مناسب است و نيز در برابر حملات قارچی و حشره ای و آفات مقاوم است.
چرا جينکو را مطالعه می کنيم؟
هنگامی که جينکو برای اولين بار به تاکسونوميستهای اروپايي شناسانده شد به عنوان يکی از اعضای خانواده مخروطيان مورد توجه قرار گرفت و در تاکزاسه طبقه بندی شد. با اين حال در 1895 گياه شناسی به نام هيراس در دانشگاه توکيو نتيجه تحقيق خود را مبنی بر اين که تخمکهای جينکو با اسپرمهای متحرک که توسط لوله هايی شبيه لوله های گرده نهاندانگان انتقال می يابند، تلقيح می شوند. اين خصوصيت جينکو را اساساً از ساير مخروطيان و گياهان گلدار که هسته نر غير متحرک دارند متمايز می سازد.
اسپرمهای متحرک تنها در گياهان ابتدايی، سرخس ها و سيکادها مشاهده شده است. اين کشف در واقع طبيعت منحصر به فرد جينکو را آشکار می سازد. بنابراین جينکو تنها گونه ی زنده در راسته است.
در حقيقت بايد جزئيات بيشتری از ساختار اسپرم های متحرک جينکو و تفاوتهای آنها با ساير اسپرمهای متحرک آشکار شود ولی اين مطالعه قدری مشکل است زيرا زمان آشکار شدن اسپرمها در يک دوره ی 14 روزه 2 ساعت در هر روز است که مطالعه دقيق در مورد آن را مشکل می سازد.
چرخه توليد مثلی:
وقايعی که نهايتاً منجر به توليد دانه های رسيده جينکو می شود حدود 14 ماه طول می کشد. تشکيل گرده، بلوغ گامتوفيت ماده و نر و لقاح در طول يک فصل (از آپريل تا سپتامبر درکره شمالی) انجام می شود ولی تشکيل جنين تا بهار سال بعد تکميل نمی گردد. درختان تنها هر 50 سال يک بار گل توليد می کنند به همين دليل است که يکی ديگر از نامهای محلی درخت جينکو در زبان چينی «کانگ سان شو» است که به معنی «درخت نوه و پدر بزرگ» می باشد. زيرا وقتی فردی جينکو را می کارد فقط نوه های او می توانند از ديدن گل و ميوه های آن لذت ببرند.
رشد شناسی (Ontogeny) اوليه گامتوفيت نر
ميکرواستروبيلها که در بهار به وجود آمده اند در تابستان رشد يافته و در پاييز به بالاترين حد رشد خود می رسند. در طول زمستان آنها در حالت ميکروسپوروسيت باقی مانده و تقسيم ميوز و توليد ميکروسپورانژيوم انجام می گيرد. مشاهده شده است که پايه های نر معمولاً توده های نگينی يا تسمه ای بر روی خود حمل می کنند که احتمالاً برای مقاومت در مقابل گرمای تابستان است.
رشد گامتوفيت نر
رشد گامتوفيت نر در جينکو بسيار شبيه به اين چرخه در سيکادهاست غير از آن که در مورد جينکو به جای يک سلول پروتالی دو سلول مشاهده می شود. با اين حال اولين سلول پروتالی بسيار تحليل رفته و در نهايت در زمان تشکيل اسپرماتوزوئيد از بين می رود. بعد از تقسيم ميوز و تشکيل تتراد، دانه ی گرده حاوی يک سلول منفرد آندوسپرمال می شود که با تقسيم خود يک سلول پروتالی اوليه را به وجود می آورد و يک دو جنسی ابتدايی را تشکيل می دهد. اين سلول بزرگتر از تقسيم خود دومين سلول پروتالی و يک آنتريدی ابتدايی را تشکيل می دهد و اين آنتريدی از تقسيم خود سلول زايشی و سلول لوله گرده را توليد می کند. در اين مرحله گرده ها آزاد می شوند. دانه های گرده جينکو توسط باد پراکنده می شوند و درون يک قطره موسيلاژی که از ميکروپيل های تخمک ترشح می شوند قرار گرفته وارد آن می شوند. سپس قطره موسيلاژی بازجذب يا تبخير می شود تا دانه گرده بتواند وارد اتاق دانه گرده شود يعنی جايی که لوله گرده مکنده تشکيل شده و آخرين مراحل تکامل گامتوفيت نر شکل می گيرد.
تشکيل و توسعه گامتوفيت ماده
در زمان تشکيل دانه گرده تخمک جوان شامل فقط يک ميکروسپورانژيوم طويل شده است که توسط پوششی که تقريباً در رأس خود دارای ميکروپيل است، احاطه می شود. تقسيم ميوز و تشکيل مگاسپورانژيوم تقريباً همزمان با تشکيل دانه گرده صورت می گيرد. توليد گامتوفيت ماده حدوداً از اواخر مارس تا ابتدای آگوست طول می کشد. تشکيل تخمک در جينکو با تقسيمهای آزاد هسته ای شبيه سيکادها و کاجها صورت می گيرد. بعد از اين مرحله که طی آن هشت هزار هسته آزاد توليد می شوند يک مرحله سلولی اتفاق می افتد که در طول آن تمامی پوششهای تخمدان و آرکگنها توليد می شوند. معمولاً 2 تا3 آرکگن توليد می شوند و پس از توليد آرکگن يک ستون ويژه از بافت گامتوفيت آنها بالا می رود. سپس در اواخر آگوست بافت هسته و مناطق نزديک غشای مگاسپور تخريب شده و يک اتاق آرکگن توليد می شود.
لقاح
در طول تابستان دانه های گرده تندش يافته و انتهای مکنده لوله گرده به ديواره اتاق گرده متصل می شود و از آنجا چند شاخه شده و چندين انشعاب شبه ريزوييدی را به درون سلولهای هسته می فرستند. انتهای پروتالی لوله گرده طويل شده و به طور آزاد به اتاق آرکگن آويخته می شود. سلول زايشی تقسيم شده و باعث بالارفتن سلول نازا و سلول اسپرماتوژنوس می شود. لقاح جينکو در توکيو در اواخر آگوست تا اوايل سپتامبر در طول يک دوره 10 تا 14 روزه انجام می گيرد.
هسته سلول اسپرماتوژنوس بدون تشکيل يک ديواره ی حايل شکل می گيرد (اسپرمها فاقد ديواره هستند) و باعث توليأ دو اسپرم می گردد. اين اسپرمها نيز به سرعت تاژه های فنری خود را تشکيل می دهند. اسپرماتوزوييد بالغ شبيه اسپرم سيکاد ولی کوچکتر است و فقط 5/2 دور پيچيده است که اين حالت در سيکادها 5 تا 6 دور است. فلاژلومهای متعدد (10 تا 12 هزار در سيکاد و غير قابل شمارش در جينکو) در طول فنر متصل شده اند. لوله گرده باز شده و اسپرمها ازاد می شوند يعنی از شکاف جانبی به بيرون می خزند و وارد مايع اتاق آرکگن می شوند که آن هم در اين مرحله ايجاد می شود. همان طور که می داين اسپرمهای جينکو قدرت شنا در مسافتهای طولانی مانند سرخسها را ندارند. اين اسپرمها بسيار انعطاف پذيرند و هنگامی که وارد گردن آرکگن می شونددر حالت بسيار کشيده قرار دارند.
در اين مورد اختلاف نظر وجود دارد که آيا اسپرماتيد به طور کامل وارد گردن آرکگن می شود يا فلاژلومها بيرون باقی می مانند. هسته اسپرماتوزوييد جدا شده و با هسته تخم تماس يافته و يک تخم ديپلوئيد را به وجود می آورد. پيشنهاد شده است که لقاح جينکو می تواند بر روی زمين يا روی درخت انجام گيرد. در درختان جينکو که در تسکوبا قرار دارند لقاح بر روی درخت انجام می گيرد اما ميوه بلافاصله پس از اين دوره بر روی زمين می افتد و تشکيل جنين احتمالاً بر روی زمين انجام می شود. که اين موضوع البته از منطقه ای به منطقه ی ديگر و نيز در شرايط آب و هوايی مختلف فرق می کند. از آنجايی که جدا کردن ميوه از درخت خللی در لقاح ايجاد نمی کند نتيجه می گيريم که لقاح بر روی زمين هم می تواند انجام بگيرد.
نمايي نزديکتر از سلولهای اسپرم
در طول جولای سلولهای زايشی ورم کرده و برای توليد سلولهای اسپرماتوژن و سلولهای نازا تقسيم می شوند. در اين مرحله سلول دوم پروتالی سريعاً بزرگ شده و توسط سلولهای نازا احاطه می شود. در اين مرحله يک بلفاروپلاست بعد از هسته شکل می گيرد و سپس تقسيم شده و يکی از بلفاروپلاستهای دختری به قطب مخالف هسته حرکت می کند. در اين هنگام همچنين يک محتوای سلولی غير عادی ديگر نيز رشد می يابد که شامل يک جفت گلوبول اسميوفيليک فرضی می باشد که به صورت مجزا بعد از هسته ايجاد می شود. به نظر می رسد که اين گلوبولها به عنوان انتقال دهنده های کروماتين در رأس اسپرم قبل از لقاح ايجاد نمی شوند (Lee.1955). هنگامی که اين رويدادها اتفاق می افتند هسته طويل شده و هسته های مجزايی از آن ايجاد می شوند.
يک مسئله ديگر که هنوز چيزی در مورد آن شناخته نشده است، ساختارهای رشته ای- دانه ای(microgranular) است که در انتهای پروتالی هسته رشد می يابند. اين ساختار دانه ای- رشته ای مانند سلول تقسيم می شود به نحوی که هر اسپرم قسمتی از آن را دارا می باشد. بعضی از محققين تشابه هايی را توسط ميکروسکوپ نوری بين هسته و جسم دانه ای رشته ای پيدا کرده اند. نکته جالب توجه در مورد تقسيم جينکو آن است که که پلاستيدها در هنگام تقسيم شدن هم فعال هستند و اين نشان می دهد که در جينکو وراثت مادری اتفاق نمی افتد.
بعد از تقسيم در طول آميزش بلفاروپلاستها با دوکهای قطبی، بلفاروپلاستها شکسته می شوند تا بتوانند پيوندهای فلاژلومی فنری را تشکيل دهند. گرچه نحوه تشکيل فنرها هنوز تحت بررسی است اما ساختارهای چند لايه به سرعت پس از شکسته شدن بلفاروپلاست ايجاد می گردند. پيوند فنری بر پايه يک ساختار چند لايه قرار گرفته است. در مورد اين ساختار اطلاعات زيادی دردسترس نيست. اما از لحاظ فيلوژنی بسيار مهم می باشند زيرا حداقل در جلبکهای سبز حضور يا غياب آنها عدم تقارن انواع کلاميدوموناس را که در آنها غايب است نشان می دهد و در انواع بدون تقارن پيشرفته تر حاضر می باشد.
ساختار چند لايه همچنين در غافث (Liverwort)، دم اسب و سيکاد وجود دارد. به هر صورت ساختار چند لايه از نظر تعداد لايه ها از دو عدد در سرخسها تا حدود 5 عدد در جينکو متفاوت است.
نتيجه گيری...
از آلبرت سواد (1938) که در مورد تاريخچه ی فسيلی جينکو در پيشرفتهای علمی نوشت اين طور نقل می شود که: «برای قرن ها بود که جينکو در تصور مشرقی مورد توجه بود؛ درختی با برگهايی شبيه پاهای مرغابی طلايی، شی مورد تقديس و پرستش و يک افسانه که در مورد آن معتقد به داشتن قدرتهای معجزه اسا بودند. ما نيز بر خلاف دورنماي غربی خود، با اين عقيده در مورد اين درخت مقدس اعلام اتفاق می کنيم زيرا داستانهای مربوط به آن بر روی شنهای تاريخ نقش بسته است و در واقع اين درخت پر سياوش با روح های تاريخی پيوند يافته است. ما اين درخت را به عنوان سمبل ثبات و عدم تغيير و ميراثی از گذشته ای بسيار دورتر از قدرت درک بشـر می پذيريـم، درختـی که رازهای گذشته ی ناشمردنی را در خود دارد».
Borna66
04-30-2009, 10:36 PM
درختان و درختچه ها
اهميت اينگونه درختان در باغ ايراني، بيشتر ايجاد سايه و زيبايي است. اينگونه درختان كه اكثراً غير مثمر هستند بيشتر در محور اصلي باغ كاشته ميشدند. در اينجا انواع درختان به ترتيب اهميت آنها در باغ ايراني معرفي ميگردند منابع مورد استفاده در اين مبحث، باغهاي ايراني ( پيرنيا، محمد كريم ) باغ ايراني (دانش دوست، يعقوب ) باغ ( ابوالقاسمي، لطيف ) گياهان پهن برگ مقاوم به شرايط نامساعد( يارايي، رامي) فلور ايران ( قهرمان، احمد ) و كتاب TREES Coombes,Allem هستند.
1- سروها: Cupressus Cupressaceae : تيره 1-1- سرو ناز:Cupressus sempervirns داراي تاج مخروطي شكل و زيباست و ميوه آن به صورت كروي است. برگهاي فلسي و متراكم دارد و نوك آن به سمت بالا قراردارد. زربين C.V var. horizon tallis با انشعابات فرعي و افقي و سرو شيرازC.v .var. Fastigiata كه بعنوان گياه تزئيني در باغهاي تاريخي و در محورهاي اصلي كاشته ميشده و به باغ زيبايي خاصي ميبخشيدهاند، از واريتههاي سروناز هستند. 1-2- سرو نقرهاي: Capressus arizonica داراي برگهاي نقرهاي است . بومي ايران نمي باشد. ولي در باغها كشت آن ديده شده است و ارتفاع آن به 8 متر مي رسد. 1-3- سرو خمرهاي Bieta orientalis داراي برگهاي فلسي شكل است. رنگ عمومي آن سبز و روشن است كه در زمستان كمي تغيير رنگ ميدهد. بعنوان پرچين هم از آن استفاده ميشود. ميوه آن مخروطي كوچك است. از2 الي 5 فلس تشكيل شده كه در كنار هر فلس دو دانه قرار گرفته است. سروها از گونههاي رايج در باغهاي ايراني هستند و در اكثر باغهاي تاريخي بويژه در باغهاي شيراز، باغ فين كاشان و باغ شاهزاده ماهان مشاهده ميشوند.
2- چنار درختي پهن برگ و خزان كننده، با پوست روشن (خاكستري) است. ارتفاع آن به 25 متر ميرسد. ميوه آن كركدار وگرد و داراي دنباله است. دنباله ميوهها اكثراً بين 6تا 8 سانتيمتر است .ميوه آن در پاييز ميرسد. برگها با پهنك داراي 5 تا 7 قطعه دندانهدار هستند. گرده آن باعث آلرژي در افراد ميشود مهمترين گونه آن P.orientalis است كه در باغهاي قديمي در مناطقي مانند تهران رواج بسيار داشته است و اصولاً تهران در قديم چنارستان بوده است. از گونههاي ديگر آن ميتوان به P.hispanica و P.aceiflia اشاره كرد.
3-كاج ايرانيPinus eldarica Pinaceae(Abistacaea) : تيره درختي بزرگ با ميوه مخروطي شكل است كه ارتفاع درخت به 20 تا30 متر ميرسد. شاخههاي آن نسبتاً بلند هستند برگهاي آن دائمي با يك رگبرگ ميباشد. دانه گرده ( ميكروسپور: اندام توليد مثلي نرگياه) آن داراي بادكنك است كه موجب تسهيل در عمل گرده افشاني ميگردد. دستگاه ماده مخروطي شكل و بر روي آن برگههاي متعددي موجود است كه آنها را برچه ( كوچكترين واحد مادگي) مي نامند، درون آن تخمك )مگاسپور: اندام توليد مثلي ماده گياه ( قرار دارد. چوب آن صمغي است و مصارف صنعتي دارد. اين گونه گياهي از حلب وارد ايران شده است. از گونههاي ديگر كاج كه در باغها كاشته ميشوند: كاج جنگلي P.sylvestris، كاج كاشفي P.longifolia، كاج سياه P.laricio ميباشد. كه اكثراً بومي ايران نميباشند. در بيشتر باغهاي تاريخي و در اكثر نقاط كشور به جز جنوب و حاشيه خليج فارس اين گونه گياهي وجود دارد.
4- صنوبرPopulus spp Salicacea : تيره اين درخت داراي ريشههاي سطحي بوده ولي رشد آنها بسيار عالي است و دركمتر از15 سال به ارتفاع 25 متر مي رسد. خزان كننده، پهن برگ و تك پايه(دانه گرده و مادگي روي يك گياه تشكيل و لقاح صورت مي گيرد) است. گلها منفرد، اكثراً كركدار، و با گل آذين(طرز قرارگرفتن گلها روي ساقه و يا شاخه) خوشهاي بوده و ميوهها كركدار است. گونه هاي آن عبارتند از: 4-1- سپيدار: P.alba درختي است ستوني شكل و بلند. پشت برگها روشنتر است و نقرهاي رنگ ميباشد ارتفاع آن 25-18 متر و بسيار مقاوم است. در باغهاي تاريخي و قديمي زياد كاشته ميشده است چه بعنوان باد شكن در حاشيهها و بعضاً در مسيرهاي اصلي نيز كاشته ميشد. 4-2- صنوبر خاكستري: P.canescens ارتفاع آن به 30 متر ميرسد. اندازه برگ آن با سپيدار تفاوت دارد. پوست تنه آن خاكستري مايل به زرد ميباشد. 4-3- تبريزي:( اشالك، صنوبرآسيايي، صنوبر لمباردي)P.nigra var Italica از درختان با ارتفاع زياد و زيبا ميباشد. معمولاً در كنار باغها كاشته ميشده است. برگهاي آن لوزي شكل و زيبا كه درازي برگها بيش از پهناي آن مي باشد. در پاييز به رنگ زرد قناري در ميآيد. 4-4- صنوبر لرزان: ( آشنگ ) P.tremula برگهاي آن شبيه نارون است.
4-5- پده P.eupratica مخصوص نواحي گرم است.
5- نارون ( وسك، قره آغاج )Ulmus Ulmaceae : تيره درختي است با پوست شكافدار، برگهاي متناوب، خزان كننده و رگبرگهاي شانهاي، دمبرگ كوتاه، پهنك معمولاً در قاعده مورب، حاشيهاي ارهاي مضاعف يا ساده. گوشوارك( زائده اي درقاعد ه برگ كه معمولاً زير برگ قرار دارد) ريزان دارد. گلهانر- ماده ( اندام جنسي نروماده روي يك گل قراردارد )يا تك جنسي(گلهاي نر و ماده از يكديگر جدا هستند)، قبل از ظهور برگ ظاهر ميشود. پوشش گل، استكاني ( منظور شكل گل آذين است) و داراي 4 تا 8 لوب است. پرچمها( اندام نر گياه) داراي ميله باريك و طويل هستند، ميوه فندقه بالدار( سامار: دراين نوع ميوهها ( اپيدرم (پوست خارجي) يك تخمدان رشد كرده و به صورت زائدههاي بال مانند در ميآيند) بوده بالها در انتها شكافدارهستند. تشكيل ميوه 3 تا 4 هفته بعد ازگل دهي انجام ميگيرد. در نواحي شمال، شمال غرب و شمال شرق ايران بيشتر ديده مي شود . خصوصاً درتهران بسيار زياد كشت مي شود. 5-1- نارون چتري:Ulmus umbraculifera برگها متقارن و داراي قاعده تقريباً قلبي شكل بوده و نوك داندنه ها تيز نيست. فصل گلدهي اواخر زمستان بوده و گياه متعلق به بخشهاي مركزي فلات ايران است. گونههاي نارون 5-2- ملج U. Montana 5-3- اوجا U. Campestris
ساير درختان سايهدار:
1- آزاد: Zelkova Carpini folia Ulmaceae : تيره درختي بلند به ارتفاع تا 35 متروداراي برگهاي بيضي شكل به طول حدود 8 و عرض 4 سانتي متر است.برگها اكثراً نوك هستند اما انواع نوك تيز نيز درآنها مشاهده شده است. حاشيه برگها ساده بدون كنگره، اما گاهي دندانههاي هلالي كند درآنها مشاهده ميشود. سطح فوقاني برگ نرم وسطح زيرين آن تقريباً بدون كرك است. پوست درخت خاكستري تيره است. دمبرگها كوتاه1،2و حداكثر 3 ميلي متر است. فصل گلدهي آنها اوايل بهار است. در شمال ايران زياد به چشم ميخورد و بيشتر درختي جنگلي محسوب ميشود.
2- داغداغان (تا): Celtis spp. Ulmaceae: تيره درخت يا درختچهاي با پوست صاف است كه پوست آن به آساني جدا نميشود. برگها متناوب، خزان كننده، داراي 3 رگبرگ مشخص در قاعده هستند. دمبرگ آنها مشخص است. گلها نرو ماده و از هم جدا يا به صورت هر ما فروديت (نرماده) ميباشد. زمان پيدايش آنها تقريباً همزمان با زمان پيدايش برگهاست.گلها در مادهها منفرد و در نرها مجتمع هستند. ميوه آن شفت، (داراي ميانبر ضخيم و گوشتي درونبر استخواني)، كروي يا تخم مرغي بوده، دمگل آن مشخص وهسته آن سخت است. از درختان قديمي بومي ايران است.
3- زبان گنجشگ: (ون) Fraxinus excelsior Oleaceae : تيره شاخههاي آن به سرعت به صورت عرضي رشد مي كنند. برگهاي آن ريز و كوچك بوده و به برگچههايي تبديل ميشوند. در بهار به برگ مينشيند. ارتفاع آن گاهي به 18 متر ميرسد. ميوه آن در تابستان ظاهر ميشود. درختي مقاوم با عمر طولاني است. دو واريته(Variety ) دارد: F.excelsior Var Jaspidea F.excelsior Var pendula در باغها در مسيرهاي فرعي كاشته ميشده است و سايه مناسبي دارد.
4- توس ( غان)Betula pendula Betu laceae : تيره درختي است خزان كننده و با رشد زياد. برگهاي آن نوك تيز و دندانهداراست. در پاييز رنگ برگها متمايل به زرد ميشوند. چوب اين درخت بسيار محكم است. بهتر است در نزديك درختان سبز خصوصاً سوزني برگان كاشته شود تا جلوه بيشتري پيدا كند. عمر اين درخت كم است. در هر نوع خاك بعمل ميآيد. محيط آفتابي يا نيم سايهدار را ميپسندد. پوست زيبايي دارد كه معمولاً به رنگ سفيد است
5- راش ( آلش، راج، مرس) Fagus sylvatica Fagaceae : تيره درختاني پهن برگ و خزان كننده با چوب صنعتي هستند كه برگهاي بيدندانه يا كم داندانه و گلهاي نر نزديك به هم دارند و همانند سنبلههاي توپي، 1 تا3 ميوه در گريباني(پوشش گل كه گلبرگها را در بر ميگيرد) چهار برگه خاردار بوجود ميآيد. ارتفاع آنها تا 30 متر و گاهي بيشتر مي رسد و شاخههاي فرعي زياد و برگهاي سبز براق آنها در پاييز زرد ميشوند. دندانه برگها ملايم است. بعنوان پرچين يا حصار هم ميتوان از آن استفاده كرد.
6- بيد معمولي:Salix alba Salicaceae : تيره بزرگترين بيد است كه ارتفاع آن به 15 متر ميرسد. برگهاي آن دراز و باريك و ميوه آن كم و بيش بدون كرك است. گونه S.chrysocoma يا بيد مجنون كه خيلي سريع رشد ميكند. در باغ ايراني كمتر مورد استفاده قرار ميگيرد به طور كلي از بيد در جاهايي كه سايه وجود داشته استفاده ميگرديده و هرگز كنار استخر يا در مسيرهاي اصلي باغ كاشته نميشده است.
7- بيدمشك : Salix aegyptica Sali caceae:تيره داراي گلهاي سفيد يا خاكستري بسيار معطر است. ازگل آن عرق بيدمشك تهيه مي شود كه استفاده داروئي دارد و استفاده از آن درگذشته بسيار معمول و متداول بوده است. اين درخت از جمله گياهاني است كه به جز جنبه زيبايي آن، داراي استفاده هاي فراوان ديگري نيز ميباشد.
8- درخت ابريشم:(شب خسب)Albizia julibrissin Mimosacae: تيره ارتفاع اين درخت به 8 متر ميرسد پوست آن خاكستري تيره است و برگهاي شانهاي دارد. محور برگ به طول 10تا 28 سانتي متر داراي يك غده در قاعده دمبرگ بوده و در محل بين آخرين جفت شانه،(برگهاي مقابل هم )گوشوارك دارد. شانه هاي برگ به تعداد 4 الي 14 جفت به طول 15 سانتي متر است كه تعداد برگچه هاي آن 10 الي 30 جفت مي باشد. طول برگچهها تا 18 و عرض آنها 3تا7 ميلي متر است. دانههاي گل به تعداد 8 تا 15 عدد بوده و فصل گلدهي آن بين خرداد تا مرداد ماه است و زمان رسيدن ميوه شهريور ماه تا مهرماه است .اين درخت در قديم بسيار استفاده بسيار مرسوم و متداول بوده است. بويژه در تهران كه اين درخت با آب و هواي اين شهر سازگاري دارد. اين درخت درشمال مركز ايران ديده ميشود. در شمال و مركز ايران ديده ميشود.
9-كهور ايراني: Prosopis Mimosaceae : تيره ارتفاع اين درخت به 10 متر و گاهي 15 متر ميرسد. پوست آن متمايل به خاكستري رنگ است. خارهايي بامنشأ اپيدرمي( خارجي ترين لايه گياه) دارد كه طول آنها بين 3 تا 7 ميلي متراست. خارها (اكثر درختان مناطق گرمسير خاردارند) معمولاً راست و گاهي خميده است. مخروطي شكل و قاعده آن پهن است.گل آذين آن شبه سنبله به طول 7تا 16 سانتي متر ميباشد گلهاي آن زرد، بدون كرك و كاسه گل كوچك است. طول گلبرگها 5/3 تا 5/4 سانتي مترو زمان گلدهي اسفند ماه تاس خرداد و زمان رسيدن ميوه خرداد و تير است.
10- ممرز( اولس):Carpinus betulus Mimosaceae : تيره بيشتر در نواحي شمال ميرويد و برگهاي آن دندانه داراست. گلهاي نر با خوشههاي دراز همراهند و ميوههاي آن شبيه ميوه رازك هستند. در هر نوع خاك حتي خاكهاي سنگين نيز بعمل ميآيد و در آفتاب يا نيم سايه بعمل ميآيد.
11-اقاقيا معمولي: Robinia psedo acaia Legaminosae :تيره ارتفاع اين درخت به 15 متر ميرسد تاج آن گسترده است و برگهاي آن متناوب، شاخهها شفاف و قهوهاي رنگ هستند، گل آن كاسه اي استكاني، جام سفيد، شيري رنگ معطر و موسم گل آن ارديبهشت مي باشد. اقاقيا درخت مقاومي است كه با انواع آب و هوا سازگاري يافته و در اكثر باغهاي قديمي نيز كاشته ميشده است.
12- ارغوانCeris siliquastrum Leguminoseae : تيره درخت يا درختچهاي به ارتفاع 5 تا 10 متر با برگهاي قلبي شكل با گل آذين صورتي ارغواني و به شكل خوشههاي كوچك است كه ميوه آن نيام (اين نوع ميوه از يك كارپل بوجود آمده و داراي دو رديف دانه است) نام دارد. موسم گلدهي آن فروردين و ارديبهشت قبل از پيدايش برگها مي باشد. درگرگان، گيلان، نواحي غرب كشور و زياد به چشم ميخورد.
13- بيد قرمز: Salix carmanica Salicaeae: تيره درخت كوچكي به ارتفاع 5 متر يا بيشتر است.و تنه آن ضخيم بوده و تا قطر 70 سانتي متر مي رسد. پوست آن خاكستري مايل به سياه با شكافهاي طولي عميق و شاخه هاي باريك كم و بيش آويخته است. پوست شاخه هاي جوان يكساله در پاييز و زمستان ارغواني و قرمز ميشود. گل اين درخت، تك جنسي، سنبله (به حالت خوشه سنبل)، تنك و سبز مات است. در نواحي خشك و كوهستاني، جنوب شرقي، بخش مركزي غرب آذربايجان و غرب ايران و كرمان، يزد، اصفهان، آذربايجان، اروميه و كرمانشاه انتشار دارد.
14- ختمي: Althea tehranica Malvaceae :تيره گياهي است پايا و پوشيده از كرك. ساقه آن به ظاهر فاقد كرك ولي پوشيده از كرك ستارهاي است. برگها به صورت سر نيزهاي پهن و گل به رنگ بنفش متمايل به قرمزاست. گلبرگها تخم مرغي واژگون و موسم گلدهي ارديبهشت تا تير ماه مي باشد. در تهران، شميرانات، قلهك، تپههاي ونك يافت ميشود.
Borna66
04-30-2009, 10:37 PM
درختان ميوه
باغ ايراني مظهر نظم و ثمر بخشي است. درگذشته در باغهاي تاريخي، درختان ميوه بخشي مهمياز باغ بوده و كاشت آنها درميان كرتها طبق قاعده و قانون و نظم خاص صورت ميپذيرفت. علاوه بر اقليمهاي متفاوت ايران كه در كاشت و انتخاب درختان ميوه در يك باغ موثر هستند، در قديم كاشت درختان ميوه داخل يك باغ نيز بسته به شرايط هر قسمت از باغ متفاوت بود. به طور مثال انجير را جايي ميكاشتند كه سايهدار بوده و از گزند باد و بارانهاي شديد محافظت شود و يا انار را در قسمتهاي خشك تر ميكاشتند. براي تهيه مطالب در خصوص درختان ميوه از كتاب درختكاري عملي تاليف غلامعلي وزيري كمك گرفته شده ه است، همچنين در مورد نوع درختان از منابع باغهاي ايراني (پيرنيا، محمد كريم) باغ ايراني (دانش دوست، يعقوب) استفاده شده است.
1- زردآلو:Prunus armeniaca Rosaceae : تيره درختي است كه ارتفاع آن تا 5 مترميرسد با برگهاي خزان كننده و به شكل قلب. روي برگها صاف و رنگ آنها سبز روشن است. شكوفههاي زردآلو تك گله و داراي دنباله دراز هستند. درخت آن داراي گلهاي مذكر و مونث و ميوهاي گوشتي و كروي است. زادگاه اصلي اين درخت ارمنستان، ايران و مصر است. درخت زردآلو در نواحي گرم و معتدل بهتر محصول ميدهد. ميوه درخت بيشتر روي شاخههاي يك ساله قوي ديده ميشود.
2-گيلاس: prunus cerasus Rosaceae : تيره درخت گيلاس از تيره گل سرخيها است كه برحسب نوع آن 4 تا 8 متر ارتفاع دارد. برگهاي آن غير دائميكشيده، نوك تيز و مضرس است. ميوههاي آن گوشتي به رنگ قرمز و صورتي ميباشد. گيلاس داراي انواع مختلفي است. يكي از واريتههاي آن آلبالوP.C.var avium است. كه ميوه آنها شفت و به مصرف خوراكي ميرسد. درخت گيلاس داراي تنهاي صاف است كه چوب آن در صنعت مصرف دارد. دم گيلاس وبرگ آن هم به مصارف دارويي ميرسد.
3-گوجه :Prunus spinosa Rosaceae : تيره درخت گوجه غالباً زمين عميق و تقريباً زمينهاي با خاك تازه را دوست دارد.خاك كميآهكي براي آن مناسب است. ارتفاع درخت به 5 تا 6 متر ميرسد. برگهايش متناوب، بيضي شكل كنگرهاي ودندانه دار است. گلهاي سفيد آن در فروردين ماه بعد از ظهور برگها، باز ميشود. ميوههايش به شكل بيضي تا گرد و رنگ آن سبز است. اين درخت بوميشمال ايران بوده و ممكن است در مناطق سرد با سرمازدگي مواجه شود.
4- بادام:Prunus amygdalus Rosaceae: تيره از تيره گل سرخيها ميباشد. بيشتر در باغهاي مناطق سردسير كشت ميشود اما سرما نبايد آنقدر زياد باشد كه باعث سرمازدگي بادام شود. درخت بادام پيوند شده روي گوجه بهتر از پايههاي ديگر به عمل ميآيد. داراي واريتههاي فراواني است.
5- هلو:prunus persica Rosaceae :تيره درخت هلو در بيشتر نقاط دنيا وجود دارد و مشهور است كه اصل درخت از ايران آمده است ولي بعضي معتقدند اصل آن از چين ميباشد. ارتفاع آن بين 3 تا 5 متر است. برگهاي آن كنگرهاي و غالباً در قاعده غدهدار است. گلهايش به پنج قسمت و به رنگ صورتي كم رنگ و پررنگ است. پوست آن پرزدار ولي در واريته شليل صاف ميباشد. درخت هلو در زميني كه خاك آن رس آهكدار و يارس شني است محصول زياد ميدهد. هلو را به وسيله كاشتن هسته و پيوند زدن تكثير ميكنند.
6- سيب:Malus Rosaceae: تيره در بيشتر نواحي ايران ميرويد و بارور ميشود و هر ناحيهاي سيب مخصوص خود دارد. سيب گلاب، سيب دماوند، سيب شميران، سيب قندك، سيب ترش، سيب خراسان، سيب شيرين و غيره. گل آن در اواسط بهار ظاهر ميشود. در خاك رسي و غني شده خوب محصول ميدهد. تكثير آن از دو طريق تخم و پيوند است.
7- به:Cydonia vulgaris Rosaceae : تيره از چهار هزار سال قبل در ايران كاشته ميشده است. ارتفاع آن از سيب و گلابي كمتر است و به 2 تا 4 متر ميرسد.برگ آن كركدار و شبيه بيضي، گلهايش درشت و منفرد و ميوه آن مخروطي يا كروي است. روي ميوه هم قشري كرك وجود دارد. از تخم به كه معروف به (به دانه) است لعابي ميگيرند، كه در نساجي برا ي آهار زدن پارچه و در طب براي درمان سرفه استفاده ميكنند، شكل برگ آن بيضي است كه زير آن داراي كركهاي سفيد است. شكوفهاش سفيد و ميوهاش زرد ميباشد. تكثير آن بوسيله قلمه، پاجوش، پيوند و خواباندن شاخه است. خطر سرمازدگي براي آن وجود دارد.
8- گلابي:Pyrus communis Rosaceae : تيره ارتفاع آن بين 5 تا 15 متر و شكل ميوه آن تخم مرغي است كه انتهاي آن باريك ميشود. برگهايش بيضي شكل و نوك تيز و دم دار و شاخههاي آن به شكل هرم است. گلهاي آن بصورت دسته اي به رنگهاي سفيد تا صورتي است. آب و هواي مناسب براي گلابي آب وهواي، معتدل است. گلابي را روي پايه (به) پيوند ميزنند. پيوند آن بر روي زالزالك نيز ديده شده است. نياز زيادي به هرس وكود دهي زمستانه و پاييزه دارد. بهتر است در زمينهاي عميق كشت شود. ميوه آن داراي دو نوع تابستانه و پاييزه است. و داراي واريتههاي بسيار متنوعي ميباشد
9- انجير: Ficus Moraceae : تيره اين درخت بوميجنوب اروپا است. اما از قديم در ايران نيز كشت ميشده است. درخت انجيردر اكثر اوقات بيشتر از يك بوته نيست، بخصوص در مناطق معتدل،كميسرد كه بيشتر اين حالت را دارد. برگهاي آن متفاوت غير دائميو پنجه اي شكل است. آنچه كه ما به عنوان ميوه انجير ميشناسيم مجموعهاي از پرچم و مادگي و ديگر اندامها ميباشد، كه در داخل آن جاي خالي باروري و لقاح گلهاي كوچك نرو ماده متحد با هم تعبيه شده است.
10- انگور:Vitis vinifera Vitaceae (Ampelidaceae ) : تيره بوته مو از دير باز كاشته ميشده است. تاريخچه اصلي آن نامعلوم است و به نظر ميرسد از آسيا به يونان وسپس به فرانسه و ايتاليا برده شده است. واريتههاي مختلف آن در آب و هواهاي مختلف به عمل ميآيد. در آب و هواي گرم يا معتدل و خشك عموماً اين درخت بهتر عمل ميآيد. در باغهاي قديميبه دو صورت ( سواره( و (پياده (1 كاشته ميشده است. معمولاً رو به سمت شرق باغ كه آفتاب آن بهتر است، كاشته ميشد. مو از طريق خوابانيدن يا قلمه زدن به خوبي تكثير ميشود در درخت مو در بيشتر نواحي ايران به عمل ميآيد. اين درخت با داشتن پيچكها به داربست يا درختان مجاور پيچيده ميشود و از آنها بالا ميرود يا اينكه ساقههايش كوتاه است و روي زمين ميخزد.
11- توت: Morus alba Moraceae : تيره درخت توت از درختان بزرگ و تنومند با برگهاي پهن و مفيد است كه به مصرف تغذيه كرم ابريشم ميرسد. ميوه آن ريز و آبدار و شيرين است. نوع معروف آن توت هرات است. توت مجنون نيز نوعي توت است كه شاخههاي آن چتري و مانند بيد مجنون اندكي آويخته و سرازير است.
12- شاهتوت:Morus nigra Citraceae:تيره درختي است بزرگ و تناور كه پيوند آن را به درخت توت رسميميزنند. ميوه آن توتي است سياه رنگ و آبدار كه اندكي ترش مزه است.
13- پرتقال: Citrus auratium Citraceae: تيره شاخههاي اين درخت تيغ دارد و برگش بيضي شكل و گل آن خوشبو است. در باغهاي شهرهاي گرمسيري مثل شيراز گاهي از مركبات به جاي درختان بيثمر در مسيرهاي اصلي هم استفاده ميشد. تكثير آن بوسيله تخم، پيوند و خوابانيدن انجام ميشود. كاشتن بذر آن باعث بوجود آمدن درخت پربار و تنومند ميشود معمولاً پرتقال را روي پايه نارنج پيوند ميزنند.
14- ليموترش: Citrus limonum Citraceae : تيره ليموترش در برابر سرما حساس تر از پرتقال و نارنگي است. از چاشنيهاي معروف غذايي است. پوست آن فوق العاده معطر است و عصاره خوشبويي دارد كه از آن عطر ميگيرند.
15- ليمو شيرين: Citrus limonum var. dulcisCitraceae: تيره ارتفاع اين درخت به 6 متر ميرسد. شاخههايش دراز بيتيغ وگلهاي آن سفيد است ميوهاش درشت و پرآب و شيرين است. خاك مناسب آن خاك رس است. اين درخت كه واريتهاي از ليموترش است را به وسيله پيوند زدن روي پايه نارنج تكثير ميكنند. از ديگرگونههايي كه مربوط به تيره Citraceae ميباشد و كشت آن در ايران از قديم رواج داشته است ميتوان به نارنج Citraceae vulgaris، نارنگي Citrus delicivsusو دارابيCitrus decumana اشاره كرد.
16- خرما(نخل): Phoenix dactylifera Palmaceae: تيره از مهمترين محصولات نواحي جنوبي ايران ميباشد. درخت خرما همه جا ميرويد ليكن فقط درمناطق گرمسير و آب و هواي گرم محصول ميدهد. تكثير آن بوسيله هسته و يا با جوش ميباشد. آبياري آن از اوايل بهار هفتهاي يكبار ميباشد. و براي هر 25 نهال ماده يك نهال نر غرس ميكنند. در باغهاي تاريخي قسمتهاي جنوبي و نواحي گرمسير كشور كشت آن معمول بوده است.
17- پسته:Pistacia vera Anacardinaceae : تيره درخت پسته در آب و هواي معتدل و زمينهاي با خاك سبك بارور ميشود. در شهرهاي كرمان، دامغان، سمنان و قزوين به عمل ميآيد. درخت پسته را از طريق بذر و خوابانيدن شاخه و پيوند زياد ميكنند. بهترين پيوند براي پسته پيوند لولهاي است. بهترين پايه پيوند درخت بنه يا پسته كوهي P.mutica است.
18- انار:Punica granatum Punicaceae : تيره درخت انار درآب و هواي معتدل و در خاكهاي رسي، شني عميق محصول ميدهد. درجنگلهاي شمال خود به خود ميرويد. داراي انواع مختلف است كه معروفتر از همه انار ساده و انارگن، انار شيرين و انار ترش است. درخت انار شيرين از سرماي زياد آسيب ميبيند درحاليكه انار ترش به سرما مقاوم است. درخت انار در آب و هواي خشك مشروط به اينكه مرتب آبياري ميشود بيشتر و بهتر بار ميدهد.
Borna66
04-30-2009, 10:37 PM
درخت آهن
نام علمي : Parrotia persica
نام عمومي:ironwood ، درخت آهن ، توی ، انجیلی
خانواده:Hamamelidaceae
این درخت با شكوه و به طور طبيعي بيش از 20 متر رشد مي كند كه به نام F.W.Parrotia كه يك طبيعی شناس آلماني ، جهانگرد و پروفسور علوم دارويي كه اولين صعود را از كوه عرفات در سال 1829 داشت است، نام گذاری شده است. اهل جنگل هاي منطقه ي جنوب و جنوب غربي درياي خزر است ، اولين بار در Kew در سال 1841 معرفي شد. در جنگل ها گاهي به صورت بوته ديده مي شود ، ساقه هايش به شكل گروهي محكم هستند . بعضي اوقات با خودش پيوند ميدهد يا با ساير گياهان، حتي يك ساقه ي تنها هم قادر به رشد كامل است . درختي برجسته است و اخيرا در منابع به درختاني از اين گونه با 80 پا اشاره شده است. چوب آن بافت بسيار ظريف و بهم پيوسته اي دارد ، سخت ومحكم است ، از اين رو اسم رايج آن ironwood است.
برگ ها بیضوی تا تخم مرغی، بطول حدود 12 سانتی متر و عرض 6 سانتی متر، در حاشیه مواج و در راس بصورت نوک تیز، سبز براق.
پوست ساقه قهوه ای تا خاکستری. گل ها کوچک، فاقد گلبرگ، و دارای پرچم های قرمز رنگ بوده و در اواخر زمستان تا اوایل بهار ظاهر می شوند. میوه فندقه مانند، کپسولی قهوه ای بطول 8 میلی متر.
Borna66
04-30-2009, 10:37 PM
پرورش درخت برف
درخت برف
Chionanthus virginica
درخت برف Chionanthus virginica L. گونه ای از گیاهان تیره زیتونها یا اولئاسه Oleaceae میباشد .
اصل این گیاه از کشور آمریکا بوده و درختچه ای است به بلندی 3 تا 4 متر .
خیلی پُرشاخه ، با برگهای کوچک متقابل کشیده و نوک تیز که در اردیبهشت و خردادماه گلهای خوشه ای راست سفید رنگ از بغل دمبرگها یا انتهای شاخه های آن بیرون می آید .
این درخت را باید در زمین قوی و خاک تازه بکارند .
تکثیر :
برای زیاد کردن این گیاه ، می توان به دو روش کاشتن بذر آن و یا قلمه زدن شاخه ها اقدام کرد .
همچنین چون این گیاه با درخت زبان گنجشک از یک تیره است گاهی آنرا روی زبان گنجشک پیوند می زنند . ولی این پیوندها بیش از چند سالی دوام ندارد .
Borna66
04-30-2009, 10:38 PM
جنگل حرا
جنگل حرا در ساحل شمال غربي جزيره قشم، از بندر لافت تا روستاي طبل در نواري به عرض 50 تا 500 متر كشيده شده و محدودهاي برابر 150 كيلومتر و مساحتي معادل 7236 هكتار را در برگرفته است. اگر آبهاي نواحي باتلاقي و مساحت نقاط خالي منظور نشود، مساحت واقعي اين جنگل در حدود 6012 هكتار ميباشد. امكان سفر دريايي و تفريحي در بين درختان حرا و ديدن بيش از 100 گونه از پرندگان بومي و مهاجر، زيبايي خاصي به سياحت مسافران ميدهد. وسعت منطقه نايبند حدود 22500 هكتار مي باشد با دارا بودن اكوسيستم ويژه و باارزش زيستگاه مناسبي براي گونه هاي مختلف حيات وحش از قبيل قوچ ، بز، ميش، جبير ( نوعي آهو) مي باشد. خليج نايبند در ساحل شمالي منطقه نايبند با وسعتي حدود 4130 هكتار مي باشد. خليج نايبند يكي از زيباترين و با ارزشترين زيستگاه هاي دريايي خليج فارس است. عمق مناسب آب ، آرامش نسبي آب و شفافيت آب سبب گسترش مجتمع هاي مرجاني و علف هاي دريايي در بستر خليج شده است. حوزه هاي متعدد، جنگل هاي حرا و ساحل ماسه اي در بخش شمالي وشرقي و سواحل صخره اي داراي حاشيه باريك ماسه اي در بخش جنوبي خليج و بخش غربي منطقه حفاظت شده نايبند و وجود درختان تنومند ليلك ( انجير معابد) در دماغه نايبند، زيباترين چشم انداز در اين نقطه از خليج فارس را بوجود آورده است. پوشش گياهي منطقه نايبند غني و متنوع مي باشد. جنگل هاي حرا كه در كناره سواحل ، خورها ، مصب ها و محيط آرام و كم تلاطم آب مأوا گزيده اند، شرايط زيستگاهي بسيار مطلوبي براي شمار بسياري از آبزيان دريايي و پرندگان آبزي ساكن و مهاجر بوجود آورده است وايت در سال 1984 نواحي داراي خورها، خليج ها ، سواحل شني، درختان حرا ، آبسنگهاي مرجاني ، مناطق داراي لاك پشت هاي دريايي ، گاو دريايي ، دلفين ، وال و دستجات پرندگان آبزي را به عنوان مناطقي كه داراي منابع حساس و آسيب پذير در مقابل آلودگي هاي زيست محيطي ناشي از تكنولوژي هاي صنعتي و فعاليت اقتصادي مخرب انسان هستند، معرفي نموده است. خليج نايبند همه اين پديده ها و مناظر بكر طبيعي را يك جا در بطن خويش همراه دارد. جنگ هاي حرا زيستگاه مناسبي جهت انواع پرندگان و نرم تنان و سخت پوستان مي باشد. اجتماعات مانگرو ( حرا ) درايران تنها داراي دو گونه مي باشد يكي به نام درخت حرا (Avicennia marina) و ديگري به نام درخت چندل ( Rhizophota mucronata) مي باشد. در گذشته از چوب درختان حرا براي سوخت مصرف مي شد اما در حال حاضر بيشتر از برگ آنها جهت علوفه دام و از گل هاي آنها براي تهيه عسل و زنبور داري ( به خصوص در منطقه نايبند) استفاده مي شود. زيستگاه آبسنگهاي مرجاني در مناطق كم عمق و گرم سواحل بندر طاهري و خليج چابهار مي باشد. از آبسنگهاي مرجاني در پيوند استخوان ، استخراج دارو و دندانپزشكي و چشم پزشكي استفاده مي شود.
جنگلهای مانگرو اکو سیستم های کاملاً ویژه ای هستند که اجتماعات گیاهی آنها در ارتباط با شرایط خاص شکل می گیرند.مانگرو به اکو سیستمی گفته میشود که اززمین های مرطوب حد واسط مناطق جزر مدی دریا همراه با مجموعه هایی از گیاهان بی نظیرو جانوران خاص که در مناطق ساحلی و کنار تالاب های این اکوسیستم تکثیر پیدا میکنند تشکیل شده است.این اکو سیستم ها در زمره ی غنی ترین و حاصلخیزترین اکو سیستم های دیا به حساب می آیند چرا که از اکسیژن مناسب- که از رودخانه ها به آن وارد میشوند- واز مواد معدنی غنی- برخوردارند.
جنگل های مانگرودرمرز بین خطوط جزر مد دریا می رویند.آنها هنگام جزر بیرون آب قرار دارند به طوری که حتی ریشه هایشان بیرون ازخاک استو هنگام مد بیش ازنیمی ازآنها به زیرآب فرو می روند.در جنگلهای مانگرو عمدتاً سه منطقه ی رویش کننده ی متفاوت با گیاهان متفاوت وجود دارد.که شامل سه منطقه ی رو به دریا منطقه ی حد واسط و سمت رو به خشکی دیده میشود.
از خصوصیات منحصربه فرد گیاهان مانگروکه آنها را ازسایر اکوسیستم ها مجزا میکند قابلیت مقاومت به غلظت بالای نمک در آب اطراف ریشه هاست اولین خط دفاعی بسیاری از گیاهان مانگرو ممانعت از ورود نمک به داخل گیاه بوسیله ی خاصیت نیمه تراوایی ریشه و جذب کردن انتخابی و ----- نمودن املاح است روش دیگر سازگاری ترشح سریع نمکی است که وارد سیستم گیاه شده است.برگهای بسیاری از گونه های مانگرو عدد نمکی ویژه ای دارند. به جرأت میتوان گفت این سیستم یکی از فعالترین سیستم های ترشح کننده ی نمک است که تا کنون شناخته شده است.
تا جایی کعه در گونه هایی از این گیاهان می نوان نمک را روی برگهای آن دید. ولی در برخی از این گونه ها بواسطه یمکانیسم اول از خشکی اجتناب میکنند،با ظاهری متفاوت جلوه گری کرده نمک به اندامهای آنها نمیرسند و برگها شور نیستند.
جمع آوری نمک و تغلیظ آن در برگهای پیر و در حال ریزش پوسته ی مرده ی گیاه راهکار دیگری است که در گیاهان مانگرو برای رهایی از شوری بکار میبرند،علاوه بر این فعل انفعالات وجود کتیکول های پوسته یموجود بر روی برگ درختان واکسی بسیار ضخیم و با پرزها وزایده های مومانند متراکم برای کاهش فراتراوش آب و تعرق از دیگر شاخص های درختهای جنگل های مانگرواست.این خصوصیات باعث تعرق دفع کمتر آب و همراه با آن جذب کمتر آب و کاهش ورود نمک ها که همراه با جذب آب به گیاه وارد میشوند می گردد.در این گیاهان روزنه های برگ در زیر برگ واقع شده اند که منجر به تعلق بیشتر آب میشوند،بسیاری از این درختان در مقایسه با سایر گیاهان سیستم ریشه یی گسترده ای در زیر زمین دارند. این گیاهان از عمق دو متری پایین تر نمی روند. که دلیل آن کمبود اکسیژن در اعماق بیشتر زمین است.
شناور بودن ميوه و دانه گياهان مانگرو بهترين مکانيسم توليد مثل و انتشار در شرايط خاص ساحلی است. دانه های بارور شده از همان ابتدا از گياه اصلی نمی افتد بلکه از قاعده ميوه شروع به جوانه زدن می کند و روی گياه ريشه و ساقه های نيزه مانند رشد می کند. اين مرحله يک تا سه سال طول می کشد و گياهی با حدود يک متر طول از گياه مادری جدا می شود داخل اب مب افتد و زندگی را مستقلانه ادامه می دهد. گياهان جديد روی آب درياها به حالت افقی قرار می گيرند و به سرعت حرکت می کنند و بعد از رسيدن به آبهای تازه مثل تالابها به حالت عمودی در می آيند تا ريشه ها به سمت پايين قرار گيرد و بتواند در گل و لای ريشه بدوانند و به مدت يک سال روی اب دريا معلق بمانند. در گونه ی Avicennia marina که گونه ی بومی استان هرمزگان است نحوه ی تکثير به شکل ديگری است. در اين گونه و گونه های نظير آن جوانه های بذر وقتی از گياه مادری می افتد هنوز داخل يک پوسته قرار دارند و در اين حالت روی اب شناور می مانند که گاهی سه يا چهار روز طول می کشد.
تقريبا در اکثر نقاط دنيا از گونه های مانگرو به عنوان هيزم استفاده می شود و در برخی مناطق حتی به عنوان منبع اصلی در آمد مردم به شمار می روند در بنگلادش از چوب درختان حرا برای تهيه چوب کبريت و کاغذ روزنامه استفاده می شود. در اندونزی که از بزرگتريت کشورهای توليد کننده خمير کاغذ در دنياست 20 درصد مواد خام اين خمير از گياهان مانگرو به دست می آيد. در فيليپين و سوماترا نيز درختان حرا نهایتاً به کاغذ تبدیل می شوند. بعضی گونه ها نوعی مواد خام بسیار مقاوم تولید می کنند که علاوه بر استفاده ی آنها در صنايع چوب برای تهیه قند و الکل هم استفاده می شود.
مناطقی که حد واسط رودخانه و دریا قرار دارند در تمام نقاط دنیا از لحاظ اکولوژیکی و زیست محیطی فوق العاده و به شدت حاصلخیزند. جنگلهای حرا هم از این قاعده مستثنا نیستند و با توجه به ویژگی خاصشان جایگاه خوبی برای رشد ماهیها و صنعت شیلات هستند. بعضی ماهیها حتما باید بخشی از چرخه زندگی خود را در جنگلهای مانگرو سپری کنند.
از این میان می توان به رشد بعضی صدفها اشاره کرد که به ریشه گیاهان حرا متصل شده و قابلیت رشد و پرورش در تالابها و مردابهای این جنگلها را دارند. برخی حلزونها و میگوها هم زندگی خود را مدیون جنگلهای حرا هستند؛ اما امروزه به دلیل آلودگیهایی که در سطح جنگلهای حرا اتفاق افتاده است صید ابزیان با کاهش چشمگیری مواجه شده است چرا که بسیاری از ماهیانی که لابلای شاخه ها و ریشه های درختان حرا تخم ریزی می کنند حالا پناهگاهی ندارند.
Borna66
04-30-2009, 10:38 PM
ژينكگو(Ginkgo) ـ بخش اول
درخت ژينكگو بيلوبا (Ginkgo biloba) يك درخت منحصر به فرد ويكي از قديمي ترين گونه هاي زنده در جهان است. اين درخت بهترين مثال براي فسيل زنده است(اصطلاحي كه چارلز داروين در كتاب منشا گونه ها به كار برد). از نظر موقعيت تاكسونوميك، اين گياه در شاخه ژينكگوفيتا، در رده ژينكگوپسيدا،در راسته ژينكگوآلز ودرخانواده ژينكگوآسه قرار دارد. ژينكگوها وسيكادها تنها گروه گياهان دانه دار(اسپرماتوفيت) زنده هستند كه سلولهاي نر متحرك دارند و در طبقه بندي هاي تاكسونوميكي قبل از مخروطيان قرار مي گيرند. نخستين شواهد فسيلي برگ خانواده ژينكگو (Ginkgoaceae)به حدود 250ميليون سال پيش دوره پرمين مربوط مي شود. درآن زمان تاكسونهاي چندي در اين خانواده گياهي وجود داشتند. در طول ژوراسيك مياني تحول چشمگيري در تعداد گونه ها روي داد و تنوع وسيعي در طول دوره كرتاسه، در مناطقي كه امروزه آسيا، اروپا و آمريكاي شمالي ناميده مي شود صورت پذيرفت اما بعد از آن زمان به دليل وقوع پديده هاي زمين شناسي اين تنوع رو به افول رفت كه احتمالا انقراض دايناسورها و خزندگان بزرگ به عنوان پراكنش گران مهم دانه درا ين افول نقش داشته است. فسيلهاي شاخه ژينكگوفيتا در خانواده ها و جنسهاي زير طبقه بندي مي شوند:
Ginkgoaceae : Arctobaiera, Baiera, Eretmophyllum, Ginkgo, Ginkgoites, Sphenobaiera, Windwardia
Trichopityaceae : Trichopitys
در پي عدم كشف شواهد فسيلي از ژينكگو از 5/2ميليون سال گذشته،دانشمندان تصور مي كردند كه نسل آن منقرض شده است اما در سال 1691، Engelbert Kaempfer آلماني آنرا در ژاپن يافت. ژينكگو در چين بقا يافته بود ودر آنجا عمدتا در كوهها و باغهاي معابد كه توسط راهبان كاشته شده بود(و از نظر آنان درختي مقدس بود) يافت مي شدو از چين به ژاپن و كره برده شده بود. همچنين دانه هاي آن در اوايل قرن هجدهم از ژاپن به اروپا برده شد و در اواخر قرن نيز به آمريكا انتقال يافت. زماني كه تاكسونوميست هاي اروپايي براي نخستين بار ژينكگو را شناختند آن را به عنوان يكي از مخروطيان در نظر گرفتند و در خانوادهTaxaceae قرار دادند، اما در سال 1895،هيراس كه گياهشناسي در دانشگاه توكيو بود كشف نمود كه تخمك ژينكگو توسط سلولهاي نر متحرك كه داراي لوله اي مشابه لوله گرده هستند تلقيح مي شود. سلولهاي نر متحرك تنها در گياهان پست تر، سرخسها و سيكادها وجود دارند. امروزه ژينكگو در دو منطقه كوچك در چين در حالت وحشي رويش دارد اما وضعيت وحشي آن كاملا قطعي نيست زيرا در اين مناطق هزاران سال است كه فعاليت هاي انساني صورت مي پذيرد. درخت ژينكگو در كشورهاي بسياري در دنيا و در اطراف اماكن مذهبي در كشورهاي آسياي شرقي به عنوان يك درخت تزئيني و مقدس كاشته شده است. علاوه بر زيبايي، ژينكگو يكي از متحمل ترين درختان شهري است كه به ندرت در گير بيماري مي شود يا در معرض حملات حشرات و قارچها قرار مي گيرد. بقاي ژينكگو مطمئنا به دليل ايمني طبيعي يا نوعي مزيت ژنتيكي است. اين درختان داراي عمرهاي طولاني هستند و يك درخت با عمر 3000سال در چين گزارش شده است. همچنين ژينكگوها موضوعات مناسبي در تهيه bonsai هستند گياهاني كه مي توانند به صورت مصنوعي كوچك نگه داشته شوند و بيش از چند قرن پايدار بمانند. برگ ژينكگوداراي تركيبات فلاوونوئيد و ترپنوئيد است كه داراي اثرات بسياري بر سيستم گردش خون، افزايش جريان خون به مغز بافتها و اندامها، سلامت چشمها و تقويت حافظه است (البته ممكن است كه در برخي افراد اثرات منفي هم داشته باشد). پس از بمباران اتمي هيروشيما در ژاپن به سال 1945كه تقريبا همه گياهان و جانوران در منطقه از بين رفتند، ژينكگوها از معدود موجودات زنده اي بودند كه در اين شرايط زنده ماندند. امروزه 4 درخت درفاصله 2- 1كيلومتري محل بمب گذاري رشد مي كنند. ژينكگو مقاومت نسبتا بالايي نسبت به عوامل جهش زا نظير تشعشعات دارد.
Borna66
04-30-2009, 10:38 PM
ژينکگو ـ بخش دوم
فرم رويشي(Habit)
ژينكگوها درختان دوپايه با اندازه هاي متوسط تا بزرگ هستند (35-20متر) وبرخي نمونه ها نيز در چين به بيش از 50 مترمي رسند. داراي تاجي زاويه دار وانشعابات طويل هستند. تاج به موازات افزايش سن درخت پهن تر مي گردد. ريشه در ژينكگو طويل است. برخي از ژينكگوهاي پير ريشه هاي هوايي توليد مي كنند كه اين ريشه ها بر روي سطوح زيرين شاخه هاي بزرگ تشكيل مي شوند. ژينكگو داراي يك تنه مركزي است. شكل هرمي دارد وداراي انشعابات منظم جانبي نامتقارن باز است. از جوانب شاخه هاي بلند كه داراي فواصل منظم برگي هستند شاخه هاي كوتاه در سال دوم رشد توسعه مي يابند. شاخه هاي كوتاه ميانگره هاي كوتاهي دارند وبه دليل وجود همين ميانگره ها به نظر مي رسد كه برگها به صورت خوشه در انتهاي شاخه هاي كوتاه قرار مي گيرند. تشكيل برگهاي جديد در بخشهاي مسن تر تاج در شاخه هاي كوتاه صورت مي پذيرد.برگها دولبه و بادبزني شكل و داراي رگبرگهاي دوشاخه هستند. برگهاي ژينكگو شبيه برگ سرخس آديانتوم است. تنوع زيادي از نظر درجه لبه دار شدن در يك درخت وهمينطور در بين درختان مختلف وجود دارد. رنگ برگ خاكستري ـ سبز تا زرد تا سبز تيره در فصل تابستان است و در پاييز زرد مي شود.
توليد مثل(Reproduction)
ژينكگو دو پايه است. درختان نر استروبيلهاي آويزاني(به حالت شاتون) را توليد مي كنند كه حاوي ميكروسپوروفيلهايي است كه هر يك دو ميكروسپورانژ را كه به صورت مارپيچي در اطراف يك محور قرار گرفته اند ايجاد مي نمايند. گياهان ماده تخمكها را به صورت دوتايي در انتهاي يك محور توليد مي كنند و پس از گرده افشاني به دانه نمو پيدا مي كنند. دانه 2ـ5/1سانتي متر است. لايه بيروني آن ساركوتستا به رنگ قهوه اي ـ زرد روشن نرم و شبيه ميوه آلوست (اما ميوه نيست چون اين گياهان فاقد ميوه هستند و دانه توسط ديواره تخمدان احاطه نمي شود). در زير ساركوتستا، اسكلروتستاي سخت، اندوتستا وخورش قرار دارد. جنين داراي دو يا سه لپه است. فرآيندهاي مربوط به توليد مثل و توليد دانه رسيده در حدود 14ماه طول مي كشد. گرده افشاني، بلوغ گامتوفيت هاي نر و ماده و لقاح دربهار و تابستان اتفاق مي افتد اما تكميل جنين زايي به زمان بيشتري تا بهار آينده نيازمند است.
Borna66
04-30-2009, 10:38 PM
كاربرد بيوتكنولوژي در كاهش اثر تنش هاي غير زنده ي محيطي بر جنگل ها و مراتع
چكيده :
جنگل ها و مراتع ، سرمايه هاي سبز با ارزشي هستند كه تخريب آن ها ، بستر بسياري عوامل موثر بر سلامتي جوامع انساني را دچار چالش مي كند . در شرايط فعلي ، بسياري از كشور ها در صدد هستند كه به هر شكل ممكن اين گنجينه ي طبيعي را حفظ كنند . بيوتكنولوژي به عنوان روشي موثر مي تواند تنش هاي محيطي را به كنترل درآورد . توليد پايه هاي مقاوم در مقابل تنش هاي خشكي ، از طريق بكارگيري روش هاي بيوتكنولوژي و مهندسي ژنتيك و انتقال ژن هاي مقاوم ، اهميت بسزايي در حفظ منابع طبيعي كشور دارد . براي مثال انتقال ژن هاي القا پذير در مقابل تنش كم آبي و ... به گياهان كه بتوانند شرايط كمبود آب را تحمل كنند ، قابل ذكر مي باشد . در مورد تنش شوري نيز بيوتكنولوژي با توليد پايه هايي كه بتوانند در شرايط شوري رشد و نمو كنند امكان زير كشت بردن ده ها هزار از اين اراضي بسيار مهم را فراهم مي آورد . همچنين نقش هورمون هاي گياهي و وجود آئرانشيم ها در مورد گياهاني كه تحت تنش غرقاب قرار دارند نيز از عواملي است كه توسط بيوتكنولوژي بررسي مي شود . گرچه تنش سرما به علت سازگاري طبيعي جنگل ها و مراتع از اهميت كمتري برخوردار است ، لكن بيونكنولوژي در اين زمينه نيز راهكارهايي را به در بر خواهد داشت . نتيجه گيري كلي اينكه تنش هاي محيطي تاثيرات زيادي بر عرصه هاي منابع طبيعي مي گذارد و تا كنون خسارات قابل توجهي نيز داشته است . توليد گونه هاي مقاوم به تنش هاي محيطي از طريق انتقال ژن هاي مقاوم به گونه هاي مختلف ، شايد از جمله بهترين روش هايي باشد كه بشر امروز مي تواند به خدمت بگيرد . مقاله حاضر اين هدف را دنبال مي كند كه نشان دهد بيوتكنولوژي ، مي تواند در خدمت حفظ جنگل ها و مراتع باشد .
مقدمه :
از جنگل ها و مراتع ، سرمايه هاي سبز با ارزشي هستند كه تخريب آن ها ، بستر بسياري عوامل موثر بر سلامتي جوامع انساني را دچار چالش مي كند . در شرايط فعلي ، بسياري از كشور ها در صدد هستند كه به هر شكل ممكن اين گنجينه ي طبيعي را حفظ كنند . براي دستيابي به اين هدف ، شيوه هاي گوناگوني به خدمت گرفته شده است . از آنجا كه تنش هاي محيطي غير زنده به نوعي بر عرصه هاي جنگلي تاثيرات منفي قابل توجهي مي گذارد ، كنترل اين تنش ها ، براي وجود محيط زيستي پايدار ، اجتناب ناپذير است . بيوتكنولوژي ، به عنوان روشي قدرتمند و موثر مي تواند تنش هاي مورد اشاره را به كنترل درآورد . تحقيقات بيوتكنولوژي و مهندسي ژنتيك با هدف افزايش بازده از يك سو و جلوگيري از خسارات و ضايعات از سوي ديگر ، اين امكان را مي دهد تا با حداقل ضايعات زيست محيطي و صرف حداقل سرمايه ، مشكلات اين بخش را حل كرده و موجبات افزايش توليد اين بخش جنگل ها و مراتع را در سطح كلان و با هدف توسعه پايدار فراهم كرد .
جنگل ها و مراتع كشور با گستره ي وسيع و پهناور از حيث تامين مواد غذايي جامعه ، مصنوعات چوبي و محصولات كاغذي ، تامين تعداد زيادي از مايحتاج عمومي جامعه ، جلوگيري از فرسايش و از بين رفتن خاك ، حفظ آب و نزولات آسماني ، نقش مهمي دارد و تلاش در جلوگيري از نابودي اين منابع براي رسيدن به خودكفايي از اهميت حياتي برخوردار است .
در گذشته ، اولين رهيافت براي كاهش اثرات تنش هاي محيطي ، عموماً بر استفاده از كودها ، اصلاح خاك ، آبياري و آفت كش ها متكي بود . چنين رهيافت هايي ، اكنون به عنوان عوامل بي ثباتي اكوسيستم تلقي شده و مسلماً گزينه اي براي رفع اين محدوديت ها نخواهد بود . بنابراين هدف اصلي در علوم گياهي جديد براي سازگار نمودن گياهان
به شرايط محيطي اين است كه مكانيسم هاي مقاومت گياهان به تنش ها درك گرديده و از اين دانش براي تغيير ژنتيكي گياهان و حتي به منظور افزايش مقاومت به تنش ها بهره برداري گردد . اين امر يكي از جالب ترين و پويا ترين زمينه هاي تنش هاي گياهي است كه جنبه هاي مختلفي از زيست شناسي مولكولي و سلولي را از طريق فيزيولوژي و اكولوژي گياهي تا قلمرو زراعت ، اصلاح نباتات و فن آوري زيستي ( بيوتكنولوژي ) در برمي گيرد .انجام تحقيقات بيوتكنولوژي در راستاي بهينه سازي استفاده از چوب ، فرآوري و افزايش بازده جنگل هاي طبيعي و دست كاشت و بهبود كيفي آن ها به منظور استفاده بهينه در بخش صنعت نقش به سزايي در رفع نيازهاي كشور خواهد داشت . و نيز در بحث مقاومت گونه هاي جنگلي در مقابل تنش هاي غير زنده به شكل چشمگيري مي تواند موثر واقع شود . مقاله ي حاضر قصد دارد در حد بضاعت اين مهم را مورد بررسي قرار دهد .
تنش هاي محيطي :
در يك تقسيم بندي كلي ، مي توان تنش ها را به دو گروه زنده و غير زنده تقسيم كرد و تنش هاي زنده شامل تاثير قارچ ها ، باكتري ها ، ويروس ها و حشرات بوده ، و تنش هاي غير زنده به تاثيرات سوء عواملي همچون خشكي ، شوري ، دما ، باد ، سرما و ... مربوط مي شود كه مجموع اين دو دسته تنش مي تواند تاثير منفي قابل توجهي بر عملكرد ، از بين رفتن حاصلخيزي خاك و در مواردي عدم امكان تداوم كشاورزي گردد. نوشتار حاضر بر تنش هاي غير زنده تاكيد خواهد داشت . گفتني است كه اصولاً تنش ها ، عواملي هستند كه به نوعي روند زندگي و زيستي گياهان اعم از زراعي و يا جنگلي را دچار اختلال مي كند . ذيلاً ضمن بررسي مختصر در مورد هر يك از عوامل تنش زا ، نقش بيوتكنولوژي در كاهش تنش مورد نظر روي جنگل ها نيز مورد كنكاش قرار مي گيرد .
تنش خشكي :
گياهان حدود 400 ميليون سال است كه از زمان ترك درياها و سكني گزيدن در خشكي هاي كره ي زمين همواره با تنش رطوبتي مواجه هستند . هنگامي كه خشكي روي مي دهد ، گياهان عالي هميشه مجبور بوده اند كه آن را تحمل نموده يا چرخه ي زندگي شان را جهت دوري جستن از آن تنظيم نمايند . لذا در تكامل گياهان خشكي زي ، نياز آن ها به جستجو ، جذب ، انتقال و نگهداري آب به عنوان يك نيروي عمده ي محرك عمل كرده است . با وجود اين ، خشكي ، هنوز عمده ترين محدوديت در توليد محصولات زراعي است . مكانيزم هاي متضمن مقاومت به خشكي ، كه در چنين دوره ي زماني طولاني به وجود آمده اند ، فراوان بوده و هنوز به طور كامل شناخته نشده اند .
در خصوص جنگل ها و مراتع نيز گفتني است كه كمبود آب و نزولات آسماني ، به ويژه در جنگل هاي زاگرس از عوامل عمده ي كاهش رشد و استقرار گونه ها در اين عرصه هاست . با توجه به گستره ي وسيع اين جنگل ها و مراتع و اهميت آن ها از نظر اكولوژيكي و نيز حفظ خاك و نزولات آسماني ، جستار هاي پژوهشي در اين مورد كاملاً ضروري است . توليد پايه هاي مقاوم در مقابل تنش هاي خشكي ، از طريق بكارگيري روش هاي بيوتكنولوژي و مهندسي ژنتيك و انتقال ژن هاي مقاوم ، اهميت بسزايي در حفظ منابع طبيعي كشور دارد . براي مثال انتقال ژن هاي القا پذير در مقابل تنش كم آبي و ... به گياهان كه بتوانند شرايط كمبود آب را تحمل كنند ، قابل ذكر مي باشد . اين مهم در حوزه ي فعاليت هاي بيوتكنولوژي قابل دستيابي است ، كه مي توان به انتقال ژن هايي همچون اسموتين اشاره كرد كه به منظور اصلاح و توليد گونه هايي كه در شرايط كمبود آب ، بهتر مستقر شده و رشد و نمو كنند ، راه حلي پويا و عملي در مبارزه با عارضه ي خشكي و عاري از پوشش شدن عرصه هايي است كه مقدار بارندگي در آن ها كم است .
تنش شوري :
وقتي كه خاك شور مي شود ، پتانسيل آب آن ( انرژي آزاد آب در يك سيستم ) توسط پتانسيل اسمزي ناشي از نمك هاي حل شده ، پايين مي آيد ، در نتيجه ، پتانسيل آب در كل گياه نيز در هر نقطه اي ، كم مي شود ( علامت مشخصه ي تنش آب ) كه در نهايت به صورت ترموديناميكي نسبت به شيب پتانسيل خاك به آب ، به حالت تعادل مي رسند .
شوري نيز از ديگر عواملي است كه به خصوص در كاهش توليد بخش مرتع ( گونه هاي جنگلي طبيعي ، اگر
ماندگار شده باشند ، با شرايط محيطي ، از جمله شوري سازگارند ) و بياباني شدن عرصه هاي مرتعي نقش اساسي دارد . عرصه هاي وسيعي از اراضي حاشيه كوير و اراضي حاشيه درياچه ها ( مانند درياچه اروميه ) به دليل شوري ، عاري از پوشش گياهي هستند ، كه راه حل مبارزه با اين مشكل ، اصلاح و توليد گياهاني است كه بتوانند در شرايط شوري رشد و نمو كنند ، كه اين مهم نيز از بيوتكنولوژي ساخته است . از سويي در مناطق وسيعي از كشور ، شرايط كشت براي توليد درختان سريع الرشد ، مناسب است . اين اراضي شامل سواحل درياچه اروميه و كناره ي رودخانه هاي پر آب جنوب كشور مي باشد . كاربرد بيوتكنولوژي براي توليد پايه هايي كه بتوانند در شرايط شوري رشد و نمو كنند ، امكان زير كشت بردن ده ها هزار هكتار از اين اراضي بسيار مناسب را فراهم مي آورد . بنابراين ، بهره گيري از بيوتكنولوژي براي توليد گياهان مقاوم به خشكي و شوري ، از نخستين عوامل موفقيت در امر بيابان زدايي است .
تنش غرقاب يا نقش اكسيژن :
به نظر مي رسد زنده ماندن ريشه ها در شرايط كمبود اكسيژن ، بسته به گونه گياهي ، مستلزم چندين مكانيسم مي باشد . دو مكانيسم متابوليكي مهم در اين خصوص وجود دارد . وجود آئرانشيم ها در گياهان مناطق مرطوب و مناطق غير مرطوب ، اثر قابل توجهي در مقاومت دراز مدت ريشه ها به شرايط بي هوازي با حمايت تنفس هوازي ريشه ها و رشد گياه در خاك هاي غرقاب دارد . نقش هورمون هاي گياهي در مقاومت به غرقاب هنوز روشن نيست . اطلاعات بشر در مورد غرقاب بودن و اثرات آن بر خاك يا نقش اكسيژن به واسطه ي مكانيسم هاي به كار گرفته شده در چند سال گذشته با استفاده از روش هاي مولكولي افزايش يافته است . گرچه برخي از آن ها جنبه هاي فرضيه اي داشته و نياز به شواهد بيشتري دارد .
تنش سرما :
اگر چه تنش سرما ، به ويژه به شكل يخ زدگي در اندام هاي گياهي ، همواره يكي از مشكلات جدي زراعت ها و باغ ها بوده است ، ليكن به نظر مي رسد در بخش جنگل و مرتع ، از اهميت كمتري برخوردار باشد ، چرا كه به ويژه در جنگل ها و مراتع طبيعي ، سازگاري طبيعي كه در طي زمان هاي طولاني صورت گرفته ، موجب گرديده كه اين گياهان از مقاومت لازم برخوردار باشند . معهذا در اينجا نيز بيوتكنولوژي با ايجاد و توليد گونه ها و ارقام مقاوم به سرما و تنش هاي دمايي پايين ، اين مشكل را تا حد زيادي كنترل نمايد .
نتيجه گيري :
تنش هاي محيطي غير زنده از قبيل : خشكي ، شوري ، سرما و ... مي تواند تاثيرات زيادي بر عرصه هاي منابع طبيعي ( جنگل ها و مراتع ) بگذارد و خسارات قابل توجهي را به همراه داشته باشد . يكي از بهترين شيوه هايي كه مي تواند اين تنش ها را كنترل كند ، بهره گيري از بيوتكنولوژي و مهندسي ژنتيك است . اگر چه از اين فن آوري جديد در بخش جنگل ها و مراتع ، همپاي زراعت و باغباني استفاده نشده است ، اما به ناچار براي حفظ تعادل زيست محيطي و دستيابي به توسعه پايدار ، بايستي از اين دست مايه علم بشري استفاده شود . توليد گونه هاي مقاوم به تنش هاي خشكي ، شوري ، غرقابي شدن و سرما و يخ زدگي از طريق انتقال ژن هاي مقاوم به گونه هاي مختلف ، شايد از جمله بهترين روش هايي باشد كه بشر امروز مي تواند به خدمت بگيرد . مقاله حاضر اين هدف را دنبال كرد كه نشان دهد بيوتكنولوژي ، مي تواند در خدمت حفظ جنگل ها و مراتع باشد .
فهرست منابع :
1- بسرا , آ . اس – بسرا ، آر . ك; ترجمه : كافي ، محمد – مهدوي دامغاني ، عبدالمجيد ; مكانيسم هاي مقاومت گياهان به تنش هاي محيطي ، چاپ اول ، زمستان 1379 ، دانشگاه فردوسي مشهد
2- نادري شهاب ، محبت علي ; استراتژي هاي توليد گياهان انتقال ژن يافته مقاوم به ويروس ها ، ( a ، 1376پژوهش و سازندگي ، شماره 34 ، بهار 1376 ، صفحه 65-62 )
3- نادري شهاب ، محبت علي ; ارزيابي بروز ژن پروتئين پوششي ويروس هاي گياهي در گياهان انتقال ژن يافته شبدر سفيد ( b ، 1376 ، پژوهش و سازندگي شماره 34 ، بهار 1376 ، صفحه 73-68)
4- نادري شهاب ، محبت علي ; 1377 ، تحقيقات بيوتكنولوژي در راستاي افزايش بازده جنگل ها و مراتع ، رهيافت ، شماره 19
5_ Blum A . and Sullivan C.Y . ( 1986 ) The comparative drought resistance of landraces of sorghum and millet from dry and humid regions . Annals of Botany , 57 , 835-846
6- Feiteston , J., S., Pyne , J . and Kim , L . 1992 . thuringiensis : insects and beyond . Biotechnology , Bacillus , 10 : 271-275 .7- Huang B., NeSmith D . S., Bridges D.C . and Johnson J.W. ( 1995 ) . Responses of squash to salinity , water logging , and subsequent drainage : Root and shoot growth . Journal of Plant Nutrition , 18 , 141-152
8- Leggewie , G., Willmitzer , L. and Reiesmier , 1997 . Two cDNAs from potato are able J.W. complement a phosphate uptake-deficien Homutant : identification of phosphate transporteryeasthigher plants . The plant cell , 9 : 381-392
Borna66
04-30-2009, 10:41 PM
اقلیم های ایران از نظر پرورش درختان میوه
از نظر پرورش درختان میوه می توان ایران را به پنج اقلیم بزرگ تقسیم کرد که عبارتند از :
اقلیم سردسیری شمالی و ارتفاعات بالای 1500 متر در استانهای جنوبی تر که مناسب پرورش درختان میوه سردسیری از قبیل گیلاس ٬ آلبالو ٬ سیب ٬ گردو ٬ بادام و .... هستند .
اقلیم نیمه سردسیری و خشک فلات مرکزی که بیشتر به کشت میوه های نظیر انگور ٬ انار ٬ انجیر و پسته اختصاص دارند.( انگور در مقیاس زیاد در اقلیم اول نیز کشت می شود )
اقلیم نیمه گرمسیری ساحلی در شمال و جنوب که به کشت مرکبات و سایر انواع میوه های نیمه گرمسیری از قبیل خرمالو اختصاص دارد.
اقلیم گرمسیری و خشک که بیشتر مخصوص کشت خرما است.
اقلیم گرمسیری که خیلی محدود بوده و در این اقلیم علاوه بر خرمالو میوه هایی نظیر موز انبه و پاپایا به عمل می آید .
Borna66
04-30-2009, 10:41 PM
ژینكگو(Ginkgo)
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
درخت ژینكگو بیلوبا (Ginkgo biloba) یك درخت منحصر به فرد ویكی از قدیمی ترین گونه های زنده در جهان است. این درخت بهترین مثال برای فسیل زنده است(اصطلاحی كه چارلز داروین در كتاب منشا گونه ها به كار برد). از نظر موقعیت تاكسونومیك، این گیاه در شاخه ژینكگوفیتا، در رده ژینكگوپسیدا،در راسته ژینكگوآلز ودرخانواده ژینكگوآسه قرار دارد. ژینكگوها وسیكادها تنها گروه گیاهان دانه دار(اسپرماتوفیت) زنده هستند كه سلولهای نر متحرك دارند و در طبقه بندی های تاكسونومیكی قبل از مخروطیان قرار می گیرند. نخستین شواهد فسیلی برگ خانواده ژینكگو (Ginkgoaceae)به حدود ۲۵۰میلیون سال پیش دوره پرمین مربوط می شود. درآن زمان تاكسونهای چندی در این خانواده گیاهی وجود داشتند. در طول ژوراسیك میانی تحول چشمگیری در تعداد گونه ها روی داد و تنوع وسیعی در طول دوره كرتاسه، در مناطقی كه امروزه آسیا، اروپا و آمریكای شمالی نامیده می شود صورت پذیرفت اما بعد از آن زمان به دلیل وقوع پدیده های زمین شناسی این تنوع رو به افول رفت كه احتمالا انقراض دایناسورها و خزندگان بزرگ به عنوان پراكنش گران مهم دانه درا ین افول نقش داشته است. فسیلهای شاخه ژینكگوفیتا در خانواده ها و جنسهای زیر طبقه بندی می شوند:
Ginkgoaceae : Arctobaiera, Baiera, Eretmophyllum, Ginkgo, Ginkgoites, Sphenobaiera,▪ Windwardia
▪ Trichopityaceae : Trichopitys
در پی عدم كشف شواهد فسیلی از ژینكگو از ۵/۲میلیون سال گذشته،دانشمندان تصور می كردند كه نسل آن منقرض شده است اما در سال ۱۶۹۱، Engelbert Kaempfer آلمانی آنرا در ژاپن یافت. ژینكگو در چین بقا یافته بود ودر آنجا عمدتا در كوهها و باغهای معابد كه توسط راهبان كاشته شده بود(و از نظر آنان درختی مقدس بود) یافت می شدو از چین به ژاپن و كره برده شده بود. همچنین دانه های آن در اوایل قرن هجدهم از ژاپن به اروپا برده شد و در اواخر قرن نیز به آمریكا انتقال یافت. زمانی كه تاكسونومیست های اروپایی برای نخستین بار ژینكگو را شناختند آن را به عنوان یكی از مخروطیان در نظر گرفتند و در خانوادهTaxaceae قرار دادند، اما در سال ۱۸۹۵،هیراس كه گیاهشناسی در دانشگاه توكیو بود كشف نمود كه تخمك ژینكگو توسط سلولهای نر متحرك كه دارای لوله ای مشابه لوله گرده هستند تلقیح می شود. سلولهای نر متحرك تنها در گیاهان پست تر، سرخسها و سیكادها وجود دارند. امروزه ژینكگو در دو منطقه كوچك در چین در حالت وحشی رویش دارد اما وضعیت وحشی آن كاملا قطعی نیست زیرا در این مناطق هزاران سال است كه فعالیت های انسانی صورت می پذیرد. درخت ژینكگو در كشورهای بسیاری در دنیا و در اطراف اماكن مذهبی در كشورهای آسیای شرقی به عنوان یك درخت تزئینی و مقدس كاشته شده است. علاوه بر زیبایی، ژینكگو یكی از متحمل ترین درختان شهری است كه به ندرت در گیر بیماری می شود یا در معرض حملات حشرات و قارچها قرار می گیرد. بقای ژینكگو مطمئنا به دلیل ایمنی طبیعی یا نوعی مزیت ژنتیكی است. این درختان دارای عمرهای طولانی هستند و یك درخت با عمر ۳۰۰۰سال در چین گزارش شده است. همچنین ژینكگوها موضوعات مناسبی در تهیه bonsai هستند گیاهانی كه می توانند به صورت مصنوعی كوچك نگه داشته شوند و بیش از چند قرن پایدار بمانند. برگ ژینكگودارای تركیبات فلاوونوئید و ترپنوئید است كه دارای اثرات بسیاری بر سیستم گردش خون، افزایش جریان خون به مغز بافتها و اندامها، سلامت چشمها و تقویت حافظه است (البته ممكن است كه در برخی افراد اثرات منفی هم داشته باشد). پس از بمباران اتمی هیروشیما در ژاپن به سال ۱۹۴۵كه تقریبا همه گیاهان و جانوران در منطقه از بین رفتند، ژینكگوها از معدود موجودات زنده ای بودند كه در این شرایط زنده ماندند. امروزه ۴ درخت درفاصله ۲- ۱كیلومتری محل بمب گذاری رشد می كنند. ژینكگو مقاومت نسبتا بالایی نسبت به عوامل جهش زا نظیر تشعشعات دارد.
فرم رویشی(Habit)
ژینكگوها درختان دوپایه با اندازه های متوسط تا بزرگ هستند (۳۵-۲۰متر) وبرخی نمونه ها نیز در چین به بیش از ۵۰ مترمی رسند. دارای تاجی زاویه دار وانشعابات طویل هستند. تاج به موازات افزایش سن درخت پهن تر می گردد. ریشه در ژینكگو طویل است. برخی از ژینكگوهای پیر ریشه های هوایی تولید می كنند كه این ریشه ها بر روی سطوح زیرین شاخه های بزرگ تشكیل می شوند. ژینكگو دارای یك تنه مركزی است. شكل هرمی دارد ودارای انشعابات منظم جانبی نامتقارن باز است. از جوانب شاخه های بلند كه دارای فواصل منظم برگی هستند شاخه های كوتاه در سال دوم رشد توسعه می یابند. شاخه های كوتاه میانگره های كوتاهی دارند وبه دلیل وجود همین میانگره ها به نظر می رسد كه برگها به صورت خوشه در انتهای شاخه های كوتاه قرار می گیرند. تشكیل برگهای جدید در بخشهای مسن تر تاج در شاخه های كوتاه صورت می پذیرد.برگها دولبه و بادبزنی شكل و دارای رگبرگهای دوشاخه هستند. برگهای ژینكگو شبیه برگ سرخس آدیانتوم است. تنوع زیادی از نظر درجه لبه دار شدن در یك درخت وهمینطور در بین درختان مختلف وجود دارد. رنگ برگ خاكستری ـ سبز تا زرد تا سبز تیره در فصل تابستان است و در پاییز زرد می شود.
تولید مثل(Reproduction)
ژینكگو دو پایه است. درختان نر استروبیلهای آویزانی(به حالت شاتون) را تولید می كنند كه حاوی میكروسپوروفیلهایی است كه هر یك دو میكروسپورانژ را كه به صورت مارپیچی در اطراف یك محور قرار گرفته اند ایجاد می نمایند. گیاهان ماده تخمكها را به صورت دوتایی در انتهای یك محور تولید می كنند و پس از گرده افشانی به دانه نمو پیدا می كنند. دانه ۲ـ۵/۱سانتی متر است. لایه بیرونی آن ساركوتستا به رنگ قهوه ای ـ زرد روشن نرم و شبیه میوه آلوست (اما میوه نیست چون این گیاهان فاقد میوه هستند و دانه توسط دیواره تخمدان احاطه نمی شود). در زیر ساركوتستا، اسكلروتستای سخت، اندوتستا وخورش قرار دارد. جنین دارای دو یا سه لپه است. فرآیندهای مربوط به تولید مثل و تولید دانه رسیده در حدود ۱۴ماه طول می كشد. گرده افشانی، بلوغ گامتوفیت های نر و ماده و لقاح دربهار و تابستان اتفاق می افتد اما تكمیل جنین زایی به زمان بیشتری تا بهار آینده نیازمند است.
Borna66
04-30-2009, 10:44 PM
درخت ژینکوبیلوبا
http://pnu-club.com/imported/2009/04/2933.jpg
این درخت از کهنترین گونه های باقی مانده در روی زمین است که قدمت آن به حدود ۲۰۰ میلیون سال پیش در عصر دایناسورها باز میگردد. زمانی بر این باور بودند که درخت پرسیاوش مویی دارای قدرتهای جادویی است و امروزه این مطلب پذیرفته شده است که جینکو دارای نقش و اثر دارویی بر حقی است.
● مکانیسم عمل ترشحات ژینکو برای بهبود بعضی بیماریها
ترشحات جینکو که به صورت قرص ، مایع یا تزریق درون رگی تهیه میشوند به دلایل بسیاری برای نارسایی مغزی مصرف میشوند. مکانیسم عمل آن به این صورت است که با افزایش دادن جریان خون به سمت مغز و توسعه و بهبود ارسال پیامهای عصبی موجب کاهش نارسایی مغز میشود. همچنین این محصول یک تنظیف کننده بدون رادیکال آزاد است. نارسایی مغزی میتواند باعث ایجاد مشکلاتی در مهارتها و قابلیتهای معمولی فردی ، کاهش انرژی و توانایی فیزیکی ، افسردگی ، پرخاشگری ، سرگیجه ، سردرد و صدای زنگ در گوش شود. با آن که بعضی از افراد مبتلا به طنین صدا در گوش به مفید بودن جینکو ایمان دارند افراد دیگری اعتقاد دارند که جینکو رویهمرفته در این مورد بیاثر است.
در مورد مکانیسم این عمل باید گفت مهمترین اجزای جینکو شامل فلاونوئیدها و ترپنوئیدها میشوند. جینکولید B ، ترپنوئیدی که تاکنون وجود آن در هیچ گونه دیگری گزارش نشده است. در شرایط آزمایشگاهی از عمل عاملهای فعال کننده پلاکتهای خونی جلوگیری میکند. این عاملها برای شروع تجمع یافتن پلاکتهای خونی ضروری هستند و این مرحله در حقیقت مرحله آغازین انعقاد خون است. پس بنابراین ممکن است جینکو بتواند در شرایط طبیعی بر روند لخته شدن خون تأثیر منفی بگذارد و این میتواند دلیلی باشد برای آنکه چرا روز به روز بر تعداد خونریزش بینی در میان افرادی که از جینکو استفاده میکنند افزوده میشود.
● اسامی ژینکو بیلوبا
نام قدیمی جینکو بیلوبا Salisburia adiantifolia بوده است و نیز دارای نامهای رایج درخت پر سیاوش مویی و درخت چهل تاج میباشد و همچنین نامهای چینی زیادی برای آن وجود دارد. در ژاپن نیز به آن Icho و به میوه آن Ginnan میگویند. این درخت وقتی که جوان است دارای شکل هرمی با شاخههای بلند قائم و قلمی است و هنگامی که مسنتر شد تاج آن پراکنده و نامنظم میشود. این درخت میتواند تا ۳۵ متر طول و ۱۰ متر قطر ساقه داشته باشد. این درخت برگ ریز است و برگهای آن بر روی شاخههای بلند پراکنده هستند در حالی که در رأس شاخههای کوتاه تراکم یافتهاند. شاخههای کوتاه این درخت نمود بسیار جالبی از گیاه جینکو هستند که هر ساله تاجی از برگهای جدید درست میکنند و همچنین تولید میکروسپورانژیوم و تخمک توسط این شاخهای کوتاه صورت میگیرد.
شاخههای کوتاه پس از چند سال که زمان آن در واریته های مختلف فرق میکند بلند شده و تولید برگهای پراکنده و غیر مجتمع مینمایند. شاخههای بلند معمولا یک شاخه کوتاه انتهایی برای چند سال بعد ایجاد مینمایند. این قابلیت تولید شاخههای کوتاه میتواند دلیل آن باشد که چرا مدت زمان رشد درخت در مقایسه با سایر نهاندانگان طولانی است. و همچنین میتواند روشن سازد که چگونه درخت میتواند از این قابلیت خوب برای بقا برخوردار باشد. برگهای جینکو دارای دمبرگ بلند بوده و در شکل و اندازههای متنوع هستند. در کل برگهای جینکو دارای دو لوب ، فاقد رگبرگ میانی و بطور غیر عادی کنگرهدار هستند.
رگبرگها مکررا منشعب میشوند و بعضی از آنها درهم ادغام میگردند. این گیاه دوپایه بوده و اسپورانژیومهای آن روی شاخههای کوتاه تشکیل میشوند. میکرواسپورانژیومها با آرایش نگینی یا تسمهای به تعداد ۳ تا ۶ عدد بر روی شاخه قرار گرفتهاند و هر یک مانند یک محور نوسانی پرچمهای زیادی را که نزدیک بهم مرتب شدهاند، در بر میگیرند. پرچم در حقیقت یک برآمدگی با پایه کوتاه با ۲ تا ۴ کیسه گرده است که به صورت طولی شکاف میخورند.
مگاسپورانژیومها معمولا به تعداد ۱تا ۳ عدد به صورت افراشته بر روی شاخه قرار میگیرند و هر یک شامل یک شاخه بلند هستند که یک تخمک را در هر سمت خود نگه میدارد. تخمک بدون پایه و صاف بوده و در پایه دارای یقه می باشد و برهنه است. میوه ی جینکو شفت مانند با گوشت نارنجی است که یک درون بر چوبی را می پوشاند. جنین معمولا ۲ تا ۳ لپه است. میوههای جینکو در پاییز در هنگام افتادن مقادیر زیادی بوتیریک اسید تولید میکنند که سبب ایجاد بوی نامطبوع و زنندهای میشود.
● پراکنش و خاستگاه
خاستگاه راسته جینکوآلس متعلق به دوره پرمین (۲۰۰ تا ۲۲۵ میلیون سال پیش) میباشد. به نظر میرسد که تکامل این گیاه در دوره ژوراسیک (۱۰۰ میلیون سال پیش) به اوج خود رسیده باشد و فرم برگهای جینکو از آن زمان تغییر نکرده است. جینکو پراکندگی بسیار وسیعی در سطح کره زمین داشته است و فسیل آن تقریبا در هر مکانی از جمله استرالیا و نیوزیلند یافت میشود. شایان ذکر است که فسیل گونه دیگری به نام Baiera برگهایی بسیار شبیه به برگهای جوان جینکو و برگهایی که از پایه درخت تولید میشوند دارد. از این سابقه مشخص میشود که چرا جینکو با نام فسیل زنده نامیده میشود. تکامل این درخت در حدود ۱۲۵ میلیون سال پیش هنگامی که هنوز دایناسورها بر روی زمین پرسه میزدند پایان یافت و از آن زمان بدون تغییر باقی مانده است.
جینکو بیلوبا در حقیقت یک عضو تنهای زنده از نژاد مقتدر گیاهان شاخه خود است و بنابراین پیوست با ارزش و دقیقی میان حال و گذشته دور زمین محسوب میشود. امروزه درخت جینکو بطور طبیعی در مناطق کوهستانی دور در چین شرقی میروید با این حال بطور مصنوعی در مناطق وسیعی از جهان از جمله چین ، کره و ژاپن کاشته میشود. قدیمیترین نمونههای جینکو در باغهای کهن معابد ، قصرها و پرستشگاههای ژاپن وحود دارد و چند درخت مشهور جینکو نیز در این مکانها قرار دارد. جینکو به دلیل مقاومت در برابر آلودگی هوا در شهرهای آلوده بسیرا مناسب است و نیز در برابر حملات قارچی و حشره ای و آفات مقاوم است.
دانشنامه رشد
Borna66
04-30-2009, 10:44 PM
تیره ی سرو :
انواع این تیرهه به صورت درخت و درختچه هایی با برگ های پایاست . برگ ها در تیره سرو اشکالی از قبیل سوزنی و فلسی و یا درفش مانند دارند. این تیره تو دنیا 13-15 جنس داره و نزدیک به 140 گونه !!
مهمترین جنس هاش سرو کوهی هستش در ايران داراى چهار گونه است:
ارس - Juniperus polycarpus
درخت ارس در قفقاز و آذربايجان و گرجستان انتشار دارد و در ايران هم مناطق استپى و ارتفاعات بختيارى و فارس و بلوچستان و خراسان و دامنههاى جنوبى البرز ديده مىشود و جامعهاى به اين نام تشکيل مىدهد و تصور مىرود در بعضى از مناطق با درخت اردوج مخلوط باشد. ارس درختى است روشنائىپسند و آهکجو که در مقابل خشکى بسيار مقاومت مىکند. رويش آن بسيار کند است. چوب ارس داراى چوب درون بسيار متراکم مىباشد، اين چوب در ايران به مصرف تيرهاى ساختمانى و يا سوخت مىرسد. بهعلت قطع بىرويه در نقاط مختلف کشور اين گونه، به صورت درختچه در آمده است ولى هنوز هم درختان قطور و کهن سال آن در جنوب کشور ديده مىشود.
ارس
يکى از جنگلهاى انبوه آن در گلستان بين مينودشت و بجنورد وجود دارد. درختى است دوپايه با قد متوسط و مخروطىشکل با برگهاى فلسى تخممرغى و مثلثى کشيده و نوکتيز در چهار رديف بر روى شاخهها تکيه نموده است. ميوهٔ آن گرد و نيلىرنگ متمايل به سياه است و بر سطح آن گرد سفيد رنگى ديده مىشود و تقريباً داراى چهار فلس و ۴ تا ۵ دانه تخممرغى شکل است.
پيرو - Juniperus communis
اين درخت در بالاى جنگلهاى شمال کشور و در حدفاصل جنگل و استپ مىرويد. اکثراً اين واريته به صورت درختچه و پشتهاى شکل ديده مىشود.
آردوج - Juniperus excelsa
اين درخت در شمال کشور تا ارسباران و همچنين شمال غرب و ارتفاعات البرز وجود دارد.
درختى است يک پايه با تاج تخممرغى و پوست قهوهاى رنگ و پوستهاي. انشعابات آن باريک و داراى برگهاى فلسى تخممرغى شکل مىباشد. ميوهٔ آن گرد و به قطر ۹ تا ۱۲ ميلىمتر مىباشد و داراى فلس و ۴ تا ۸ دانهٔ تخممرغى شکل و شاهبلوطى رنگ است.
ماىمرز - Juniperus sabina
در مرز فوقانى جنگل و حدفاصل جنگلهاى مرطوب با مناطق خشک استپى کوههاى البرز ديده مىشود. درختى است پشتهاى شکل و بر روى دانههاى کوهستانى مىخزد. داراى برگهاى فلسى شکل به رنگ سبز تيره و ميوهٔ گرد کوچک و سياه رنگ است.
برا دیدن عکسا می تونی تو گوگل اینو Juniperus سرچ کنی کلی عکس از این جنس بهت می ده !!
بعدا سر فرصت بیشتر توضیح می دم راجب سوالایی که پرسیدی !!
Borna66
04-30-2009, 10:45 PM
) سروها:
Cupressus Cupressaceae :تیره
۱-۱) سرو ناز:Cupressus sempervirns
دارای تاج مخروطی شکل و زیباست و میوه آن به صورت کروی است. برگهای فلسی و متراکم دارد و نوک آن به سمت بالا قراردارد. زربین C.V var. horizon tallis با انشعابات فرعی و افقی و سرو شیرازC.v .var. Fastigiata که بعنوان گیاه تزئینی در باغهای تاریخی و در محورهای اصلی کاشته میشده و به باغ زیبایی خاصی میبخشیدهاند، از واریتههای سروناز هستند.
۱-۲) سرو نقره ای: Capressus arizonica
دارای برگهای نقرهای است . بومی ایران نمی باشد. ولی در باغها کشت آن دیده شده است و ارتفاع آن به ۸ متر می رسد.
۱-۳) سرو خمرهای Bieta orientalis
دارای برگهای فلسی شکل است. رنگ عمومی آن سبز و روشن است که در زمستان کمی تغییر رنگ میدهد. بعنوان پرچین هم از آن استفاده میشود. میوه آن مخروطی کوچک است. از۲ الی ۵ فلس تشکیل شده که در کنار هر فلس دو دانه قرار گرفته است. سروها از گونههای رایج در باغهای ایرانی هستند و در اکثر باغهای تاریخی بویژه در باغهای شیراز، باغ فین کاشان و باغ شاهزاده ماهان مشاهده میشوند.
۲) چنار:
درختی پهن برگ و خزان کننده، با پوست روشن (خاکستری) است. ارتفاع آن به ۲۵ متر میرسد. میوه آن کرکدار وگرد و دارای دنباله است. دنباله میوهها اکثراً بین ۶تا ۸ سانتیمتر است .میوه آن در پاییز میرسد. برگها با پهنک دارای ۵ تا ۷ قطعه دندانهدار هستند. گرده آن باعث آلرژی در افراد میشود مهمترین گونه آن P.orientalis است که در باغهای قدیمی در مناطقی مانند تهران رواج بسیار داشته است و اصولاً تهران در قدیم چنارستان بوده است. از گونههای دیگر آن میتوان به P.hispanica و P.aceiflia اشاره کرد.
۳) کاج ایرانیPinus eldarica Pinaceae(Abistacaea :
تیره درختی بزرگ با میوه مخروطی شکل است که ارتفاع درخت به ۲۰ تا۳۰ متر میرسد. شاخههای آن نسبتاً بلند هستند برگهای آن دائمی با یک رگبرگ میباشد.
D دانه گرده (میکروسپور) :
اندام تولید مثلی نرگیاه) آن دارای بادکنک است که موجب تسهیل در عمل گرده افشانی میگردد. دستگاه ماده مخروطی شکل و بر روی آن برگههای متعددی موجود است که آنها را برچه ( کوچکترین واحد مادگی) می نامند، درون آن تخمک )مگاسپور: اندام تولید مثلی ماده گیاه ( قرار دارد. چوب آن صمغی است و مصارف صنعتی دارد. این گونه گیاهی از حلب وارد ایران شده است.
از گونههای دیگر کاج که در باغها کاشته میشوند:
کاج جنگلی P.sylvestris، کاج کاشفی P.longifolia، کاج سیاه P.laricio میباشد. که اکثراً بومی ایران نمیباشند. در بیشتر باغهای تاریخی و در اکثر نقاط کشور به جز جنوب و حاشیه خلیج فارس این گونه گیاهی وجود دارد.
۴) صنوبرPopulus spp Salicacea :
تیره این درخت دارای ریشههای سطحی بوده ولی رشد آنها بسیار عالی است و درکمتر از۱۵ سال به ارتفاع ۲۵ متر می رسد. خزان کننده، پهن برگ و تک پایه(دانه گرده و مادگی روی یک گیاه تشکیل و لقاح صورت می گیرد) است. گلها منفرد، اکثراً کرکدار، و با گل آذین(طرز قرارگرفتن گلها روی ساقه و یا شاخه) خوشهای بوده و میوهها کرکدار است. گونه های آن عبارتند از:
۴-۱) سپیدار: P.alba
درختی است ستونی شکل و بلند. پشت برگها روشنتر است و نقرهای رنگ میباشد ارتفاع آن ۲۵-۱۸ متر و بسیار مقاوم است. در باغهای تاریخی و قدیمی زیاد کاشته میشده است چه بعنوان باد شکن در حاشیهها و بعضاً در مسیرهای اصلی نیز کاشته میشد.
۴-۲) صنوبر خاکستری: P.canescens
ارتفاع آن به ۳۰ متر میرسد. اندازه برگ آن با سپیدار تفاوت دارد. پوست تنه آن خاکستری مایل به زرد میباشد.
۴-۳) تبریزی:
( اشالک، صنوبرآسیایی، صنوبر لمباردی)P.nigra var Italica از درختان با ارتفاع زیاد و زیبا میباشد. معمولاً در کنار باغها کاشته میشده است. برگهای آن لوزی شکل و زیبا که درازی برگها بیش از پهنای آن می باشد. در پاییز به رنگ زرد قناری در میآید.
۴-۴) صنوبر لرزان: ( آشنگ ) P.tremula
برگهای آن شبیه نارون است.
۴-۵) پده P.eupratica مخصوص نواحی گرم است.
۵) نارون ( وسک، قره آغاج )Ulmus Ulmaceae :
تیره درختی است با پوست شکافدار، برگهای متناوب، خزان کننده و رگبرگهای شانهای، دمبرگ کوتاه، پهنک معمولاً در قاعده مورب، حاشیهای ارهای مضاعف یا ساده. گوشوارک( زائده ای درقاعد ه برگ که معمولاً زیر برگ قرار دارد) ریزان دارد. گلهانر- ماده ( اندام جنسی نروماده روی یک گل قراردارد )یا تک جنسی(گلهای نر و ماده از یکدیگر جدا هستند)، قبل از ظهور برگ ظاهر میشود. پوشش گل، استکانی ( منظور شکل گل آذین است) و دارای ۴ تا ۸ لوب است. پرچمها( اندام نر گیاه) دارای میله باریک و طویل هستند، میوه فندقه بالدار( سامار: دراین نوع میوهها ( اپیدرم (پوست خارجی) یک تخمدان رشد کرده و به صورت زائدههای بال مانند در میآیند) بوده بالها در انتها شکافدارهستند. تشکیل میوه ۳ تا ۴ هفته بعد ازگل دهی انجام میگیرد. در نواحی شمال، شمال غرب و شمال شرق ایران بیشتر دیده می شود . خصوصاً درتهران بسیار زیاد کشت می شود.
۵-۱) نارون چتری:Ulmus umbraculifera برگها متقارن و دارای قاعده تقریباً قلبی شکل بوده و نوک داندنه ها تیز نیست. فصل گلدهی اواخر زمستان بوده و گیاه متعلق به بخشهای مرکزی فلات ایران است. گونههای نارون
۵-۲) ملج U. Montana ۵-۳- اوجا U. Campestris
Borna66
04-30-2009, 10:45 PM
درخت شناسی
جنگلهای مانگرو در ایران
جنگلهای مانگرو ایران در گستره جزر و مد مصب ها ، دلتا ها جزایر بین خورها در طول سواحل کشیده شده اند که بصورت جوامع بزرگ و کوچک گسسته یا پیوسته دیده می شوند یکی از جوامع و چهرهای جالب گیاهی سرزمین ایران جنگلهای مانگرو هستند که در نوار ساحلی خلیج فارس و دریای عمان قرار گرفته اند .
رویشگاه مانگرو ها در ایران پذیرای دو گونه مانگرو Avicennia marina و Rhizophora mucronta است ، که برای گونه های مربور منحصربفرد است و سایر گونه ها قابلیت با مانگرو ها را ندارند و از محیط حذف می شوند بنابراین مانگرو ها حاکم مطلق اراضی خود در منطقه محسوب شده و بصورت غالب مستقر هستند .
اما ا******************یستم مانگرو از اجتماعات جانوری بی نظیری برخوردارند ، به گونه ای که برای گونه های بی شماری از بی مهرگان تا مهرداران خشکی زی و آبزی زیستگاهی یگانه و منسجم فراهم می کند .
جنگلهای مانگرو با سایر ا******************یستم های جنگلی تفاوت اساسی دارند ، این جنگلها نه به خشکی تعلق دارند و نه به دریا ، بلکه هدیه و ارمغان مشترک آب و خشکی به شمار می روند .
این جنگلها که تالابهای جنگلی نیز محسوب می شوند ، ا******************یستم هایی هستند با شرایط اکوتونی که در گذرگاه آب و خشکی سازگاری پیدا کرده اند ، در واقع ا******************یستم آنها متاثر از ا******************یستم های خشکی و آبی می باشد .
مانگرو ها گرچه در برابر آب شور مقاوم هستند ، اما به جریان دائمی آب شیرین نیز نیاز دارند بر خلاف ا******************یستم های خشکی محیط زیستی نا آرام ، پویا و در حال تغییر دارند .
در اکو سیستم مانگرو ها کلیه عوامل از طریق فرآیند هایی به یکدیگر مرتبط هستند که بواسطه آنها تبادل و جذب مداوم انرژی روی می دهد .
فرآیند های درونی تثبیت انرژی ، انباشت بیوماس ، تجزیه مواد آلی مرده و چرخه مواد معدنی به شدت تحت تاثیر شماری از فرآیند های بیرونی قرار دارند که ثبات زیستگاه را تنظیم می کنند و تعیین کننده تنوع زیستی و سرشت کارکردی ا******************یستم هستند .
در صورتیکه این فرآیندها حفظ شوند ا******************یستم پایدار خواهد ماند و اختلال در هر یک از آنها منجر به تخریب و انهدام ا******************یستم می گردد.
جنگلهای مانگرو ایران در سال 1972 به عنوان تنها اجتماعات معرف اقلیم حیاتی پالئوترپیک بات برخورداری از معیارهای برنامه انسان و زیستگره یوشکو MaB بعنوان ذخیره گاه زیستگره برگزیده و در شبکه جهانی ذخیره گاهها ثبت گردید .
جنگلهای مانگرو ایران به عنوان یکی از مهمترین مراکز زیستی پرندگان مهاجر آبزی و آبزیان دریایی برای کنوانسیون رامسر از اهمیت ویژه ای بر خودار هستند .
این جنگلها به دلیل موقعیت گذرگاهی و به آن علت غنای زیستی خود با بیشتر معیارهای این کنوانسیون همخوانی داشته و عنوان گرفتن تالاب بین المللی امری طبیعی و مناسب برای آنها محسوب می شود .
اکو سیستم مانگرو ها نه تنها به عنوان زیستگاههای حساس از نظر اهداف و حفاظت از اولویت بر خوردارند بلکه بدلیل کارکرد ارزشهای غیر قابل جانشین خود از یکسو و اهمیت آنها از نظر زیستگاهی از سوی دیگر در کانون توجه کنوانسیون تنوع زیستی نیز قرار گرفته است .
جنگلهای مانگرو ایران بعنوان رویشهای ساحلی ویژه در کنگره سوم پارک های ملی دریایی اندونزی جهت احداث پارکهای ملی دریایی نیز مورد تأکیـد قرار گرفته اند .
جنگلهای مانگرو در سواحل جنوبی ایران با وسعت 9200 هکتار در مناطق متعددی حد فاصل مدارهای25 درجه و 11 دقیقه تا 27 درجه و 25 دقیقه گسترش یافته است .
این اجتماعات گیاهی که تنها رویشهای چوبی ناحیه جزر ومدی سواحل گرمسیری می باشند در 65 کشور با وسعت حدود میلیون هکتار پراکنده شد ه اند که تنها از 63 گونه درختی و درختچه ای به عنوان گونه های اصلی تشکیل یافته اند و با بیش از 100 گونه علفی پیچیده و درختچه ای در رویشگاه های خود همراهی می کردند .
از مشخصه های درختان مانگرو و وجود ریشه های هوایی با اشکال مختلف در آنها وجود پدیده زنده زایی یا شبه زنده زایی در اندامهای زایشی آنها می باشد .
همچنین توانائی مقابله با شوری آبهای دریائی به واسطه مکانیسم های مختلف از دیگر ویژگی های انحصاری این گیاهان به شمار می رود .
مانگرو ها که در کناره سواحل ، خورها ، مصبها، خلیج های کوچک ساحلی بر روی اراضی دانه ریز و در محیط های آرام و کم تلاطم آب ها را می گیرند .
از شرایط زیستگاهی مطلوب برای شماری بسیاری از آبزیان دریائی و پرندگان آبزی برخوردار می باشند ، آبراهه های اجتماعات مانگرو به واسطه غنی بودن از خورده های گیاهی آلی (Detritus ) و دریافت مواد مغذی نشت یافته از اراضی خشکی ارزش پرورشگاهی بالائی برای گونه های آبزی دارا می باشند و از این رو نقش غیر قابل جانشینی در زنجیره غذایی دریا عهده دار هستند .
ویژگی های اصلی مانگرو به این شرح :
1-این دسته از گیاهان تنها در بین درختان و درختچه ها یافت می شوند و گونه های علفی جزو گونه های اصلی مانگرو به حساب نمی آیند .
2-درختان و درختچه های مانگرو تنها در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری وجود دارند .
3-اجتماعات مانگرو در مناطق رویشی خود تنها در نواحی جزر و مدی در کنار سواحل ، دلتاها ، مصعب رودخانه ها خور ها ، جزایر گلی ماسه ای مستقر می گردند .
4-درختان مانگرو در مرداب های گرمسیری دارای ریشه های تنفسی هستند که به صورت مختلف (سینوس ، حلقه ای ، عصائی ) نمایان می شوند .
5-بذر درختان مانگرو بخشی از مراحل رویشیخود را بر روی پایه مادری سپری می کند ، و به همین دلیل زنده زا یا شبه زنده زا هستند .
اجتماعات مانگرو ایران تنها از 2 گونه درختی با نام درخت حرا ( Avicennia marina ) و درخت چندل (Rhizophora mucronata ) تشکیل
یافته است.
بنابراین جنگلهای مانگرو ایران به نام جنگلهای حرا نامیده می شوند و این امر به دلیل غلبه درختان فوق در اکثر رویشگاههاست .
Borna66
04-30-2009, 10:45 PM
نارگیل
خاستگاه
خاستگاه این گیاه یکی از موضوعات مورد بحث است بعضی از کارشناسان معتقدند نارگیل یکی از گیاهان بومی شبه جزیره جنوب شرقی آسیا است درحالیکه برخی دیگر شمال شرقی آمریکای جنوبی را خاستگاه این گیاه میدانند. فسیلهای بدست آمده در نیوزیلند نشان میدهد در حدود 15 میلیون سال پیش گیاهان کوچکی شبیه نارگیل در این ناحیه رویش میکردند. حتی سنگوارههای قدیمی تر که در راجستان در هند کشف شدهاند علیرغم خاستگاه نارگیل ها، در بیشتر این مناطق گرمسیری بخصوص درطول خطوط ساحلی استوایی پراکنده هستند. چون میوه نارگیل سبک و شناور است این گیاه به آسانی توسط جریانات دریایی تا مسافتهای طولانی حمل میشود. نخل نارگیل در خاکهای ماسهای و نمکدار و در مناطق دارای نور خورشید فراوان و بارندگیهای منظم (سالانه 100- 75 سانتیمتر) رشد میکنند بنابراین علت تجمع این گیاه در نواحی کرانهای تا حدی مشخص میشود. میوههایی که از دریا در نواحی شمالی مثل نروژ جمع آوری شدهاند بسیار زیستا بوده و سپس تحت شرایط مناسب مذکور رشد نموده اند. ازاینرو نارگیل در جزائر هاوایی یک پلی نزی وارداتی قلمداد میشود که ابتدا دریانوردان پلینزیایی آنها را از سرزمینهای مادریشان در اقیانوس آرام جنوبی به این جزایر آوردند.این گیاه به سمت آب خم میشود و هر چه بیشتر رشد میکند، بیشتر خم میشود در نتیجه، خشک میوه آن توسط آب دریا به اطراف پراکنده میشود. پوست سبک این میوه باعث میشود روی سطح آب شناور گردد. وقتی میوه نارگیل بهوسیله آب دریا به ساحل برده شد، شروع به سبز کردن برگ کرده سپس تعداد زیادی ریشه بلند در میآورد. این ریشههای بلند در میآورد. این ریشههای بلند محکم به درختهای در حال رشد میچسبند و در مقابل باد تند ساحلی مقاومت میکنند.
كليات گياه شناسي
نارگيل
نارگيل در حدود سه هزار سال پيش در جنوب آُسيا كشت مي شده است . در حال حاضر درخت نارگيل در تمام مناطق استوائي وجود دارد .
مردم اقيانس آرام نارگيل را بعنوان يك غذاي اصلي مصرف مي كنند و از تمام قسمت هاي اين درخت استفاده مي برند . ضرب المثلي در اين مناطق وجود دارد كه مي گويد هر كس كه درخت نارگيل مي كارد براي خودش و براي بچه هايش ،لباس ،ظرف ،نوشابه ،غذا و خانه درست مي كند .
نارگيل معمولا از هندوراس ، پاناما و جمهوري دومينيكين به كانادا وارد مي شود .مقدر بسيار كمي نارگيل در فلوريدا توليد مي شود كه به مصرف داخلي مي رسد
نارگيل درختي است كه بطور قائم بالا مي رود . ارتفاع آن به 30 متر و قطر تنه آن تا يك متر مي رسد
برگهاي آن دراز و بطول 4 تا 5 متر و مركب از چند برگچه باريك و دراز است . طول برگچه ها حدود يك متر مي باشد . رنگ ها سبز روشن است
درخت نارگيل در هر سال حدود پنجاه عدد نارگيل مي دهد . نارگيل هنگاميكه نارس است مقدر يبشتري شير دردولي بتدريج ميوه مي رسد مقدرشير آن كمتر مي شود .
میوه نارگیل
با بیان گیاه شناسی، نارگیل عبارت از یک میوه یکپارچه و خشک است که بصورت یک شفت لیف دار شناخته (نه مغز) شناخته میشود. پوسته (میان بر) نارگیل لیفی است و دارای یک هسته داخلی (درون بر) میباشد. این درون بر سخت سه روزنه جوانه زنی دارد که اگر پوسته برداشته شود به آسانی بر روی سطح خارجی قابل رویت است. ریشه اولیه هنگام روییدن رویان از یکی از این روزنهها بیرون میآیند. با بررسی زیاد متوجه میشوید درون بر و روزنههای جوانه زنی به شکل صورت میمون هستند و نام پرتغالی آن coco است. مردم اقيانس آرام نارگيل را بعنوان يك غذاي اصلي مصرف مي كنند و از تمام قسمت هاي اين درخت استفاده مي برند . ضرب المثلي در اين مناطق وجود دارد كه مي گويد هر كس كه درخت نارگيل مي كارد براي خودش و براي بچه هايش ،لباس ،ظرف ،نوشابه ،غذا و خانه درست مي كند . ميوه نارگيل مانند خوشه ، شامل چندين نارگيل با اندازه هاي مختلف است . ميوه نارگيل كروي شكل است كه قسمت خارجي آن ضخيم و سفت و متشكل از الياف نباتي و داخل آن نيز صاف و سخت مي باشد . در قاعده نارگيل سه سوراخ ديده مي شود كه چشم هاي نارگيل ناميده مي شود . براي استفاده از مايع داخل نارگيل كه شير نارگيل ناميده مي شود اين سوراخها را بايد با جسم نوك تيزي باز كرد و مايع دارون آنرا بيرون آورد . سپس با چكش آنرا بشكنيد و ا گوشت داخل آن استفاده كنيد . البته مي توانيد بعد از بيرون كشيدن شير ، نارگيل را در داخل فر در درجه حرارت 350 درجه فارنهايت بمدت نيمساعت قرار دهيد تا نارگيل خود را بشكند .
کاربردها
تمامی بخشهای نخل نارگیل (شاید بجز ریشه ها) مفید بوده و این درختان محصول نسبتاً زیادی دارند (سالانه بیش از 75 میوه)؛ لذا ارزش اقتصادی بسیار مهمی دارد. در زبان سانسکریت نخل نارگیل را kalpa vriksha مینامند که بصــورت " درختی که تمامی نیازمندیهای زندگی را تأمین میکند"ترجمه میشود. کاربرد قسمتهای مختلف نخل نارگیل به شرح زیر است:
بخش سفید و گوشت دار دانه آن خوراکی است که در آشپزی بصورت تازه یا خشک شده مصرف میشود.
حفرهای که با آب نارگیل پر شده است حاوی شکر میباشد که بهعنوان یک نوشیدنی گوارا مورد استفاده قرار میگیرد.
شیر نارگیل (که دارای تقریباً 17% چربی است) از بعمل آوردن نارگیل رنده شده با آب گرم که روغن و ترکیبات معطر استخراج میکند تهیه میشود.
شیرهای که از شکافتن سنبله گلهای نارگیل بدست میآید، یک نوشیدنی به نام تادی تولید میکند که در فیلیپین توبا نامیده میشود.
شکوفههای نوک گیاهان بالغ خوراکی بوده و بهعنوان " کلم نخل" معروفند.(اگرچه کندن آن موجب از بین رفتن درخت میشود)
بخش درونی و درحال رشد نوک درخت که " قلب نخل" نامیده میشود خوراکی بوده و در سالادهایی که بعضی اوقات " سالاد پولدارها" نامیده میشود مصرف میگردد (کندن این قسمت هم باعث مرگ نخل میشود).
کوار رشتهای است که از پوسته نارگیل تهیه میشود و در طنابها، حصیر ها، برسها، کیپ کردن درز قایقها و بهعنوان فیبرهای پرکننده کاربرد دارد.
نارگیل خشک منبع روغن نارگیل بشمار میآید.
از تنه درختان نارگیل الوار ساختمانی تولید میگردد.
از برگ آنها موادی برای گالی پوش کرده بام (پوشش بام) و ساخت سبد تهیه میشود.
پوسته و سخت پوست آن را میتوان بهعنوان سوخت بکار برد و منبع بسیار خوبی برای زغال چوب بشمار میآید.
مردم اهل هاوایی تنه آن را خالی میکنند و با آن طبل، ظروف یا حتی بلم میسازند.
تركيبات شيميايي
گوشت نارگيل داراي آنزيم هاي مختلف مانند انورتين ، اكسيداز و كاتالاز مي باشد . در شير نارگيل اسيد هاي آمينه مختلفي مانند هيستدين ، آرژينين ،ليزين ف تايروزين ،تريپتوفان ، پرولين ،لوسين و آلانين موجود است .
در صد گرم گوشت تازه نارگيل مواد زير موجود است
انرژي 350 كالري
آب 50 كالري
پروتئين 3/5 گرم
چربي 35 گرم
مواد نشاسته اي 9 گرم
كلسيم 12 ميلي گرم
پتاسيم 250 ميلي گرم
سديم 25 ميلي گرم
فسفر 95 ميلي گرم
آهن 1/8 ميلي گرم
ويتامين ب 1 0/05 ميلي گرم
ويتامين ب 2 0/02 ميلي گرم
ويتامين ب 3 0/5 ميلي گرم
ويتامين ث 3/2 ميلي گرم
همانطور كه گفته شد به مايعي كه در داخل نارگيل وجود دارد شير نارگيل گفته مي شود . ولي بايد اضافه كرد كه با له كردن و چرخ كردن گوشت سفيد نارگيل نيز شيري بدست مي آيد كه بان شير نارگيل گفته مي شود . و در اكثر مورد منظور از شير نترگيل شير است كه از گوش نارگيل گرفته مي شود .
شير نارگيل يك غذاي كامل است كه مي توان آن را با شير مدر مقايسه كرد
آب 65 گرم
پروتئين 3/2 گرم
چربي 25 گرم
مواد نشاسته اي 5 گرم
كلسيم 16 ميلي گرم
فسفر 100 ميلي گرم
آهن 1/5 ميلي گرم
ويتامين ب 1 0/03 ميلي گرم
ويتامين ب 2 0/01 ميلي گرم
ويتامين ب 3 0/8 ميلي گرم
ويتامين ث 2 ميلي گرم
خواص داروئي
خواص داروئي: گوشت سفيد نارگيل از نظر طب قديم ايران گرم و خشك است و شير نارگيل كمي گرم و مرطوب است
1) نارگيل بدليل داشتن چربي زياد و مواد مغذي چاق كننده است
2) حرارت داخلي بدن را افزايش مي دهد
3) براي خوشبو كردن دهان مفيد است
4) ضعف كبد را درمان مي كند
5) براي برطرف كردن بواسير مفيد است
6) ادرار را زياد مي كند
7) درد مثانه را رفع مي كند
8) زخم هاي بدن را مدا.ا مي كند
9) كرم معده و روده ، مخصوصا ركم كدو را از بين مي برد
10) براي تقويت دستگاه هاضمه مفيد است
11) ريشه درخت نارگيل ضد تب و ادرار آور است
12) ريشه درخت نارگيل براي ناراحتي هاي كبدي مانند يرقان مفيد است
13) دم كرده ريشه درخت نارگيل براي معالجه اسهال خوني مفيد است
14) براي دفع سنگ كليه شير نارگيل را با برگ سنا مخلوط كرده و بنوشيد
--------------------------------------------------------------------------------
خواص شير نارگيل:
1- شير نارگيل هم ملين و هم ضد اسهال است
2- براي رفع اسهال خوني مفيد است
3- براي برطرف كردن آب آوردگي بدن از شير نارگيل استفاده كنيد
4- شير نارگيل ضد سم است
5- براي پائين آرودن تب مفيد است
6- براي معالجه بيماريهاي پوستي مفيد است
--------------------------------------------------------------------------------
خواص روغن گوشت نارگيل :
روغن نارگيل از تقطير گوشت سفيد نارگيل بدست مي آيد
1- براي معالجه بيماريهاي پوستي بكار مي رود
2- حافظه و هو ش را تقويت مي كند
3- درد مثانه را رفع مي كند
4- كرم كدو و ركمهاي ديگر روده را دفع مي كند
5- در درمان كمر درد موثر است
6- معالج بواسير است
7- محرك نيروي جنسي است
مضرات
نارگيل دير هضم است و در بدن خلط توليد مي كند بنابراين بهتر است با شكر خورده شود
چون نارگيل گرم است ممكن است در گرم مزاجان اشكالاتي توليد كند از اين نظر اينگونه افراد بايد آنرا با ميوه هاي ترش ، ليمو و يا هندوانه بخورند . خوردن آن براي سردمزاجان و سالمندان بسيار مفيد است و اشكالي توليد نمي كند.
Borna66
04-30-2009, 10:47 PM
درخت افرا
مقدمه
درخت افرا در نواحی جنگلی و در خاکهای گچی میروید و به خصوص در چنگلهای شمال ایران فراوان و گونههایی از آنها در باغها و پارکها برای زینت کاشته میشوند. در بعضی از گونهها مواد قندی بسیاری وجود دارد از درختان پهن برگ با چوب صنعتی و بعضی زینتی هستند و در زمستان خزان میکنند.برگها اکثراً پنجهای متقابل شانهای شامل 5-3 برگچه نوکدار با دانههای نامنظم است. میوهها فندقی دارای دو بال به شکل8 با زاویه بین دو بال که از 45درجه تا 180درجه متغیر میباشد و در تابستان میرسند افراها به بیشتر خاکها و شرایط مقاوم هستند.
مکان کاشت افرا
درخت افرا در هر نوع خاکی به عمل میآید ولی گونههای مختلف آن در خاکهای آهکی سازگارتر هستند و به آفتاب کامل نیاز دارند.
در مورد درخت افرا هرس لازم نیست فقط کافی است در بهار شاخههای خشک و بیمار حذف شوند.
روشهای تکثیر افرا
بذرکاری
بذر اکثر افراها در پائیز میرسند قبل از کاشت اگر بذر به مدت یک هفته در آب غوطه ور باشد و هر روز آب آن عوض شود در جوانه زنی مؤثر خواهد بود بطور کلی بذر افراها را نباید گذاشت که خشک شوند و موقع کاشت در عمق یک سانتیمتری با پوشش نازک از ماسه و در محلی سایهدار کاشته میشود.
قلمه
قلمه علفی افراها که در خارج از فصل خود تهیه میشوند در تحت شرایط گلخانهای و با استفاده از ایجاد زخم و پودر دو درصد اسید ایندول بوتریک (IBA) و 5 در صد بنومیل ریشهدار میشوند. قلمه نیمه خشبی افرای سیاه در تحت شرایط گلخانه و زخم زنی و پودر تالک به میزان 8000ppm ریشهدار میشود. قلمه افرای چینی هم در باز و هم در شرایط گلخانه میتواند ریشهدار شود به شرطی که مدتی را در زیر ماسه(حداقل یک ماه) مانده باشد و سپس اقدام به کشت شود.
پیوندزنی
اگر پیوند در فضای باز و در خزانه روی نهالهای بذری زده شود، با موفقیت از پیوند T (تی) یا شکمی از نیمه تابستان تا آخر آن استفاده کرد و در بهار سال بعد به محض رویش پیوندک نهال را از بالای آن سربرداری نمود. در صورتی که امکانات گلخانه ای در دسترس باشد گیاهان پایه بذری یکساله در خزانه که در پائیز سال اول به داخل گلدانهای کوچک منتقل شدهاند و در طی سال دوم در درون گلدان بودهاند، در آخر زمستان (اواخر بهمن یا اوایل اسفند) برای آماده شدن پیوند زنی به گلخانه آورده میشوند به محض اینکه ریشهها علامت رشد را نشان دادند پایه برای پیوند زدن آماده است. برای این منظور قبلاً پیوندک را به صورت شاخه در طول فصل رویشی جمع آوری و در یخچال نگهداری مینمایند.
انواع درخت افرا
افرای سیاه (افرای سه برگی)
این درخت به ارتفاع 10 تا20متر بوده و یک درخت سریع الرشد و مردم پسند است. برگهایش شانهای، گلهایش کوچک و به شکل خوشههایی از شاخهها آویخته میگردد. رویشگاه اصلی آن آمریکای شمالی است. شاخهها باریک بوده و در مقابل بادهای شدید مقاومت چندانی ندارد. گلهای نر و ماده روی پایههای جداگانه قرار دارند و تنها پایههای نر جنبه تزئینی دارند گونه دیگر افرای سیاه به شکل پایه ماده دیده میشود که برگهای آن حالت ابلق دارند. کلهایش چندان جلب توجه نمیکند ولی میوههای بالدار سفید رنگ آن بسیار جذاب است.
افرای پر چینی یا افرای دشتی
یک درخت مرتعی به ارتفاع 8-6 متر است برگهایش دارای 5 - 3 لوب و پهنای آن بین 10- 5 سانتیمتر بوده که لوب میانی خود به 3 لوب کوچکتر تقسیم میگردد. کلها سبز رنگ با گل آذین ایستاده است درختانی کم مقاوم اما غیر تماشایی هستند. این درخت برای خاکهای قلیایی ، گیاهی بسیار ارزشمند به شمار میآید ولی میتواند با هر نوع خاک دیگر نیز خود را سازش دهد همچنین به نور آفتاب نیز نیازمند است.
افرای کوهستانی یا افرای نروژی
این درخت بیشترین جذابیت را در بین انواع افراها دارد. برگها پنجهای بزرگ و چاکدار با تقسیمات دندانهدار نوک تیز ولی رنگ آنها سبز مایل به زرد است که در پائیز به زرد تیره تبدیل میشود گل آذین آن رو به بالا قرار دارد. برگها دارای 7 - 5 لوب و دمبرکها بلند و حاوی شیرابه سفید رنگی هستند. ساقه نهال جوان کبود رنگ کرکدار و سپس قهوهای مایل به سبز میشود.
افرای برگ چناری
این نوع افرا به ارتفاع 6متر و دارای برگهایی چنار مانند با لبههای کرم رنگ است.
افرای سرخ
این نوع افرا دارای برگهای قرمز ارغوانی به ارتفاع حداکثر 5 متر میباشد و در شرایط آب و هوایی مرطوب رشد میکند. افرای سرخ سایه پسند بوده و در پارکها جهت پر کردن فضای خالی درختان بلند مناسب است.
افرای بزرگ صنعتی شبه چناری
این نوع افرا ، افرای زیبایی نیست اما فوق العاده سریع الرشد بوده و به سرعت به ارتفاع حدود 9متر و بیشتر میرسد. این درخت مخصوص مناطقی است که نیاز به پر کردن فضاهای خالی با درختان زود رشد است. برگها پنجهای شکل است روی برگ سبز رنگ و پشت آن سفید رنگ است گلها آویخته است.
افراهای با پوست ساقه جذاب مانند :
افرای با پوست قهوهای نازک و قابل جدا شدن
افرای با پوست ساقه به شکل پوست مار
افرای با پوست خاکستری مایل به زرد
ارتباط با سایر علوم
تاکسونومی: گیاه افرا بر حسب خویشاوندی با سایر گیاهان رده بندی میشود و جایگاه این گیاه از نظر رده بندی در سطح گونه مشخص میشود.
مورفولوژی: تنوع ریختی گیاه افرا مطالعه میشود به عبارتی تنوع ریختی گیاه افرا باعث میشود تا بدانیم که با شرایط متفاوت در زیستگاههای مختلف سازگاری این گیاه چگونه صورت میگیرد.
آناتومی: ساختمان داخلی گیاه افرا را مورد مطالعه قرار میدهد.
مورفوژنز: از ابتدای تشکیل تخم گیاه افرا تا بوجود آمدن شکل گیاه افرا با این علوم مطالعه میشود.
فیزیولوژی: نحوه کار و فعالیت گیاه افرا از سطح اندامکهای درون سلول تا بافتها ، اندامها و خود گیاه مطالعه میشود.
سیتولوژی: به مطالعه درباره رشد، تولید مثل و رفتار سلول گیاه افرا میپردازد.
اکولوژی: به مطالعه چگونگی سازش گیاه افرا با محیط و ارتباط آنها با یکدیگر میپردازد.
ژنتیک: چگونگی انتقال صفات وراثتی و عوامل انتقال دهنده و ساختار شیمیایی این عوامل را در گیاه افرا بررسی می کند
Borna66
04-30-2009, 10:47 PM
درخت فندق
شناسنامه
فندق Corylaceae :تیره
Corylus avellana :نام لاتین
Filber tree –Hazelnut tree -cobnut :نام انگلیسی
فندق – گلوز – گلا غوزه :نام فارسی
نبدق – جلوز - مثجرالنبدق :نام عربی
شرح گیاه
درختچه ای به ارتفاع 5/1 متر که در اماکن مساعد به ارتفاع6 تا 7 متر (گاهی بیشتر) درمی می آید و به سهولت جنگلی انبوه بوجود می آورد. برگهائی پهن و نوک تیز با دو ردیف دندانه، به رنگ سبز و گلهائی بر دو نوع نر وماده دارد.نوع نر این گلها دارای 3 تا 8 پرچم است و مجموعه آن به صورت سنبله های آویخته در پائیز ظاهر می شود. میوه آن که فندق نامیده می شود، در حالت تازه از پوشش سبز رنگی پوشیده شده است.ولی تدریجاً پس از خشک شدن از آن جدا می شود. گونه C.avellana به عنوان فندق اروپائی شناخته شده و بصورت تجاری کاشته می شود. در اثر دو رگه گیری این گونه با سایر گونه های موجود در این جنس تنوع زیادی در ارقام فندق ایجاد شده است. ارقام فندق : رقم بارسلونا، رقم باتلر، رقم انیس رقم ایستاریکی ، رقم نور تامتون ، رقم آنا، رقم سلف ها سگر (پوست آزاد)، رقم اسکینر، رقم توندا جنیتل
نیاز اکولوژیکی
درختان فندق به زمستان نسبتاً سرد و تابستان خنک نیاز دارند برای رشد و تکامل میوه تابستان خنک و طولانی از تابستان گرم و طولانی مناسبتر است. درختان فندق برای رفع نیاز سرمایی بایدمدت نسبتاً طولانی در معرض سرمای متوسط قرار گیرند. در مناطق مرطوب درختها نسبت به عوامل بیماریزا حساس هستند. درختان فندق مقاوم به سرما هستند. شاتونها و گلهای ماده فندق در مقایسه با گلهای باز شده مقاومت بیشتری نسبت به سرما دارند. در صورتیکه گلهای ماده باز شده باشند دمای 5/9- درجه سانتی گراد به آنها صدمه می زند بین حداقل و حداکثر دمای هوا با تاریخ های گل دهی گل آذین نر و ماده رابطه مستقیمی وجود دارد افزایش مجموع درجه حرارتهای موثر ظهور کلاله را در ارقام زودرس به تاخیر می اندازد. مقاومت بافتها نسبت به سرما تعیین شده است که از حساس تا مقاوم عبارتند از : استوانه مرکزی، آوندهای چوب، کامبیوم و پوست. در اواسط زمستان مقاومت جوانه های رویشی نسبت به سرما بیشتر از گلهای ماده است. همچنین مقاومت اکثر گلهای ماده در دی ماه بیشتر از گلهای نر است از کاشت فندق در مناطق پست که هوای سرد در آنجا باقی می ماند باید خودداری کرد و همینطور بادهای خشک نیز نباید در آن منطقه وجود داشته باشد مناطقی که دارای بارندگی متوسطی بوده و توزیع بارندگی نیز در طول فصل مناسب است برای کاشت موفقیت آمیز فندق خیلی مناسب هستند. خاکهای خنثی تا کمی اسیدی با 6= pH برای کاشت فندق مناسب است.
آماده سازی خاک
نوع خاک مناسب برای کاشت فندق در مناطق مختلف متغیر است ولی بطور کلی خاک باید عمیق، حاصلخیز و دارای زهکشی خوبی باشد. در خاکهای عمیق مقدار زیادی آب و مواد غذایی ذخیره می شود که در طی فصول خشک مورد استفاده قرار می گیرد. ریشه های درخت فندق تا عمق 5/2 تا 4 متر بسرعت رشد می کند. عوامل نامساعدی مثل وجود لایه غیر قابل نفوذ، بالا بودن سطح آب زیرزمینی وجود سنگ و شن و عدم وجود تهویه در خاک، رشد ریشه ها را محدود می کند. خاک باید تا عمق 4 متر دارای تهویه خیلی باشد درختان فندق در مقایسه با درختان گردو تحمل بیشتری نسبت به خاکهای فشرده دارند. ازدیاد فندق از دیاد به دو رویش از دیاد به وسیله بذر و از دیاد رویشی انجام می گیرد. در ازدیاد به وسیله بذر با کاشت فندق بلافاصله پس از برداشت همراه با پریکارپ به مقدار زیادی جوانه زنی را کاهش می دهد. حذف پوسته بذر مثل حذف پریکارپ جوانه زنی را تا 81 درصد افزایش می دهد. خواب بذر با یک دوره استراتیفیکاسیون به مدت 6 ماه برطرف می شود. در صورتیکه فندق دیر برداشت شود (آخر شهریور) پریکارپ میوه ها سخت می شود در اینصورت ابتدا یک دوره استراتیفیکاسیون گرم در 20 درجه سانتی گراد ضروری است و بدنبال آن بذور فندق باید در معرض یک دوره سرما (4 درجه سانتی گراد) قرار گیرند. در میوه هایی که زود برداشت می شوند (آخر مرداد) آندوسپرم و جنین اغلب به اندازه کافی رشد نمی کند و جوانه زنی این قبیل بذور بخوبی صورت نمی گیرد. برای از بین بردن خواب بذور فندق اگر آنها را به مدت 6 هفته در معرض سرمای 5 درجه سانتی گراد قرار داده و سپس به 20 درجه سانتی گراد منتقل شوند اسید جیبرلیک در بذر تجمع یافته و موجب جوانه زنی می شود. در ازدیاد رویشی روشهای مختلفی وجود دارد که عبارتند از : از دیاد بوسیله قلمه – ازدیاد بوسیله خوابانیدن – ازدیاد بوسیله پیوند – ازدیاد بوسیله ریزازدیادی
تاریخ و فواصل کاشت
زمینهای شیب دار قبل از کاشت باید تراس بندی شوند تا بتوان درختان فندق را با فواصل مناسب در آنها کاشت این عمل استفاده از کودهای شیمیایی ، دامی و نیز آبیاری را تسهیل می کند. در هنگام کاشت باید دقت شود داخل چاله ها عاری از سنگ باشد زیرا وجود سنگ ریشه ها را محدود می کند کاشت فندق در اواخر زمستان یا در بهار صورت میگیرد. در هنگام کاشت پس از حفر گودالها در ته هر گودال مقداری خاک را به صورت کپه ریخته و ریشه نهال را در روی آن قرار می دهند سپس بقیه گودال را با خاک رویی پر کرده و آنرا سفت می کنند. اطراف نهال را با خاک اره یا خاک سست پوشانده و آنرا آبیاری می کنند. برای کاهش تعداد پا جوش ها و حذف آسانتر آنها نهالها را از ارتفاع 50 تا 75 سانتی متری سربرداری می کنند و تنه نهالها را به منظور جلوگیری از آفتاب سوختگی با یک ماده سفید رنگ آمیزی کرده و یا با کاغذ سفید آنرا می پوشانند.
کاشت
در صورتیکه فندق بصورت بوته ای یا پرچین پرورش داده نشود فاصله کاشت 6 متر است. عملکرد فندق در حالت درخت بشتر از حالت بوته ای است. در حالت بوته ای قسمت مرکزی ضعیف مانده و یا در اثر سایه قسمتهای بیرونی از بین میرود. فاصله کاشت بسته به اینکه در بین درختان فندق چیز دیگری هم کاشته شود متفاوت است.
داشت
مراقبت از درختان فندق از جنبه های مختلفی صورت می گیرد. که بقرار زیر است : هرس:در درختان بارده شاخه های جانبی که بر روی شاخه های اصلی قرار دارند هر سال هرس شده مر شاخه های ضعیف حذف می شوند. اگر در هنگام کاشت هرس ریشه صورت گرفته باشد در مراحل بعدی نیاز به هرس کمتر خواهد بود ولی وقتی درختان فندق 12 تا15 ساله شدند بهتر است مقدار زیادی از شاخه های جانبی هرس شوند تا رشد شاخه های قوی تحریک شود. در این حالت در هر درخت 8 تا 10 شاخه باقی می گذارند تا میوه بهتر پر شده و محصول افزایش یابد. اضافه کردن کود دامی به مقدار 30 تن در پائیز به همراه 600 کیلوگرم در هکتار سوپرفسفات و در بهار 400 تا 500 کیلوگرم سولفات آمونیوم یا 300 تا 400 کیلوگرم سیانید کلسیم و یا 150 تا 300 کیلوگرم در هکتار نیترات آمونیوم پیشنهاد می شود. مبارزه با آفات : آفات فندقها از قبیل کنه فندق، سرخور طومی فندق ، سوسک چوب خوار، کنه مولد کال فندق، سپردار فندق ، نماند ، پژمردگی باکتریابی، پژمردگی فندق ، پوسیدگی قهوه ای یا آنتراکوز کپک خاکستری و بیماری ویروس موزائیک می باشد. آبیاری : اگر فندق در خاکهای حاصلخیز که ظرفیت نگهداری آب زیادی دارند کاشته شود به آبیاری کمی نیاز خواهد داشت. حذف پاجوشها : حذف پاجوشها در اطراف تنه فندق ضروری است به منظور حذف موثر پا جوشها ضروری است که عمل حذف 3 تا 4 بار در سال و تا چند سال پس از کاشت صورت گیرد.حذف پا جوشهای جدید باید تا حد امکان از نزدیک محل رشد آنها صورت گیرد.مبارزه با علف های هرز که توسط علف کش های شیمیایی صورت می گیرد. گل دهی : گل دهی فندق 3 تا 4 سال پس از کاشت صورت می گیرد ولی معمولاً باردهی از سال 5 یا 6 شروع می شود مدت باردهی 10 تا 20 سال است شاخه هایی که طول آنها 16 تا 25 سانتی متر است بیشترین ظرفیت باردهی را دارند.تمام گونه های جنس Corylus یک پایه بوده، گلهای یک جنسی تولید می کنند و گرده افشانی آنها توسط باد صورت می گیرد. دوره گل دهی فندق در شرایط طبیعی حدود 3 ماه طول می کشد که با گرده افشانی ارقام زودرس شروع شده و با مرحله اوج گل دهی در ارقام دیررس تمام می شود. فندق گیاهی خود ناسازگار است لذا برای انجام گرده افشانی مطلوب باید ارقام مختلف با هم کاشته شود. کاشت 12درصد درختان گرده افشان در شرایط مساعد برای گرده افشانی رقم اصلی کافی است.
برداشت
میوه های فندق پس از رسیدن بر روی زمین می ریزند میوه هایی که به روی زمین می ریزند در اثر رطوبت خاک تغییر رنگ می دهند از این رو برای جلوگیری از آن باید در اولین فرصت پوست میوه ها جدا شود.میوه ها در طول فصل باید 2 تا 3 بار جمع آوری شوند. عملکرد درختان فندق بسته به سن و قدمت درخت فاصله کاشت ، عملیات آماده سازی خاک و عوامل دیگر متفاوت است اگر یک هکتار باغ 2200 کیلوگرم محصول تولید کند محصول خوبی داشته است عملکرد درختان، بارده از سالی به سال بعد دچار نوسان میگردد.
دامنه انتشار
آذربایجان کلیبر،اهر (در 1200 متری) قره داغ، ارسباران ، اردبیل، آستارا، آسپینا در طالش (در ارتفاعات 1500 متری) جواهرده، جیرکوه (رامسر) و در بعضی از نقاط کشور پرورش داده می شود.
Borna66
04-30-2009, 10:47 PM
درخت سنجد
شناسنامه
شرح گیاه
کاربرد
نام درخت
دامنه انتشار
شناسنامه
سنجد Elaeagnanceae :تیره
Elaeagnus angustifolia L. :نام لاتین
Oiltree – Oleaster – Russian olive :نام انگلیسی
درخت سنجد :نام فارسی
نقد – بل - زقوم :نام عربی
شرح گیاه
درخت سنجد بومی اروپا و آسیای شمالی است و تا هیمالیا انتشار دارد. نام علمی جنس آن از دو واژه یونانی Elaios به معنای زیتون و نوعی بید گرفته شده است در ایران نیز در نواحی استپی کشور بصورت خودرو یافت می شود. در ارتفاعات خراسان و کردستان و دره کرج و جبال بختیاری کم و بیش انتشار دارد. درخت سنجد دارای ساقه ای به ارتفاع 2 تا 5 متر، خار دار و یا فاقد آن می باشد. برگهائی بیضوی دراز و نوک تیز با دمبرگ کوتاه دارد رنگ پهنک آن در سطح فوقانی سبز مایل به خاکستری ولی در سطح تحتانی به رنگ سفید نقره ای است. گلهای آن کوچک به شکل زنگ به رنگ زرد در سطح داخل و به رنگ نقره ای در سطح خارجی پوشش گل است. عطر قوی گلهای آن نیز غالباً ایجاد ناراحتی و حساسیت می کند. مخصوصاً اگر تعدادی از پایه های آن در ناحیه ای وجود داشته باشد گلهای آن به سه صورت نر – ماده ، نر و ماده است در گلهای نر درخت سنجد 4 پرچم ولی در گلهای ماده منحصراً یک مادگی دیده می شود گلهای هر مافردویت آن 4 پرچم و یک مادگی تواماً دارد. میوه اش بیضوی ، گوشتدار ، شبیه زیتون ، به رنگ زرد نارنجی مایل به قرمز و دارای طعم ملایم ، قابض و قابل مصرف است روی ریشه آن نیز مانند بعضی درختان Alnus برجستگی های دارای میکوریزها مشاهده می شود.
کاربرد
گره های چوب آن در صنایع چوبی مورد توجه است خصوصاً در کردستان از آن اشیاء ظریف ساخته می شود. در اطراف کاشان برای جلوگیری از پیشروی شنهای روان به عنوان باد شکن کاشته شده است و در اغلب مناطق استپی برای پرچین باغها و تهیه هیزم کاشته می شود. البته برگ و میوه آن کاربردهای دیگر نیز دارد.
نام درخت
درخت سنجد را درکتب مختلف به نام های غبیده بادام ، چوب دانه ، نقد ، بل، صرع الکلبه ذکر کرده اند ولی نام عمومی آن سنجد است. دیگر نامهای آن سرین چک (در کردستان) ایده (آذربایجان) پستانک و سپتانک (اطراف تهران)
دامنه انتشار
آذربایجان : قره داغ ، نزدیک ارومیه ، کالیبار ، کردستان : سندج در 1500 تا 1600 متری ، راه سنندج به کرمانشاه در ارتفاعات 1350 متری کرمانشاه ، همدان ، اصفهان ، شیراز ، بلوچستان، کوه تفتان ، خراسان : تربت حیدریه، تهران : شهرستانک ، کوه توچال ، نزدیک ونک ، قزوین و قم : راجرد در 2200 متری
Borna66
04-30-2009, 10:48 PM
مقدمه
کلمه بلوط را میتوان به صورت عمومی در مورد صدها گونه درخت از رده Quercus بکار برد. این رده ، بومی نیمکره شمالی است که شامل گونههای برگریز و همیشه سبز میباشد که از نواحی سردسیر تا گرمسیری آسیا و آمریکا گسترش دارند. درخت بلوط ، درختی آشنا و تنومند است که برگهایش در زمستان میریزد و طول آن تا چهل متر میرسد و شاخ و برگهای آن دورا دور تنه درخت را که پوستی صاف و خاکستری رنگ دارد و با گذشت سالیان شکافهایی بر میدارد، میپوشانند. برگهای دوک مانند آن در هر طرف 3 تا 7 لوب دارند و گلهای شاتوتی در کنار آنها ظاهر میشوند. در فصل پاییز گلهای بارور درخت ماده ، میوههای بلوط به رنگ قهوهای مایل به سبز را تولید میکنند.
بلوطها درختانی هستند دارای شکل توپر ، حجیم و گسترده با تاجی گنبدی شکل و برگهای موجدار در لبه و همچنین میوههایی ایجاد میکنند که درون یک محفظه فنجان مانند قرار دارند. بلوط یک بخش اساسی از نواحی روستایی ما در غرب کشور است که به صورت درخت و درختچه وجود دارد. برگهای کنگرهدار بلوط ممکن است بیضی شکل یا کشیده و باریک باشند و یا در پاییز به ارغوانی روشن بگرایند. این درختان دارای تنهای بزرگ و برگهایی که برای تصفیه هوا و سایه افکنی ارزش بسیاری دارند و البته مناسب برای خاکهای کم عمق نیستند.
واریتهها
Quercus.robur درختی بلند ، دارای برگهایی با برندگی دندانهای نوک تیز یا بریدگی عمیق کنگرهدار. این درخت به علت رشد زیاد برای فضاهای کوچک و متوسط مناسب نمیباشد. دارای یک واریته ستون مانند است که برای فضاهای کوچک مناسب است. برای خاکهای گچدار Quercus.petraea که خیلی شبیه بلوط معمولی است مناسب میباشد. بلوط سریعالرشد ترکی (Quercus.corris) دارای رشد سریع و جوانههای زمستانه با ریشک بلند است.
بلوط قرمز (Quercus.rubra) نیز به سرعت رشد میکند و به صورت یک درخت بزرگ تا ارتفاع 24 متر میرسد و اگر در خاک اسیدی کاشته شود برگها در پایان فصل به ارغوانی میگرایند. بلوط دائم سبز (Quercus.ilex) بابرگهای کشیده بدون دندانه که میتوان آن را به صورت درختچه نیز تربیت نمود و از آن به عنوان پرچین استفاده کرد چون هرس شدید را به خوبی تحمل میکند.
گونههای بومی
Quercus.castaneifera درجنگلهای شمال ، Quercus.sessilifolia بلوط کوهی مخصوص نواحی مرتفع جنگل ، Quercus.macranthera بلوط آذری مخصوص نقاط بسیار بلند ، Quercus.atropatana گز و مازو ، بلوط جنگلی در نقاط نیمه مرطوب. Quercus.persica مازوی گزانگبین در نقاط خشک.
زیستگاه طبیعی
درخت بلوط در خاک پر رس مرطوب رشد میکند، ولی خاکهای شنی را نیز تحمل مینماید. این درخت در مناطق جنگلی و پست یافت میشود. بلوط سفید یک گیاه بومی آمریکای شمالی است که از آن استفادههای دارویی میشود.
هرس
هرس گونههای خزان کننده در آذر ماه و گونههای همیشه سبز در فروردین انجام میگیرد.
تکثیر
بوسیله کشت بذر بطور معمول انجام میپذیرد. دو گروه بلوط موجود است: گروه بلوطهای سیاه (که میوهها در سال دوم میرسند) و گروه بلوطهای سفید (که میوهها در همان سال اول میرسند). بذر گروه بلوطهای سفید یا بدون دوره استراحت یا دوره استراحت کوتاه بوده و به جز چند اسثتناء به محض رسیدن در پاییز قابل کشت هستند. بذر گروه بلوطهای سیاه دارای دوره رشد جنینی بوده و نیاز به استراتیفیه شدن (0 تا 2 درجه سانتیگراد) برای یک تا سه ماه دارند. میوهها اغلب مورد حمله سر خرطومی (مخصوصا در انبار) قرار میگیرند. فرو بردن میوه ها در آب ْ49 درجه سانتیگراد به مدت 30 دقیقه از میزان خسارت آفت بسیار خواهد کاست.
در موقع کاشت ابتدا بذرها را درون ظرف آب فرو برده و آنهایی که شناور میمانند غیر قابل کاشت هستند. جهت جلوگیری از رشد طولی ریشه به خاطر اینکه بتوان نهال بذری را به راحتی جابجا کرد بهتر است در زیر محل بذرکاری از صفحات سیمی مشبک مسی استفاده نمود. نوک ریشه اصلی به این صفحه برخورد کرده و از رشد باز میماند. روشهای مختلف پیوند با موفقیت بر روی بلوطها انجام میپذیرد فقط پیوند بلوطهای گروه سفید روی پایههای این گروه و پیوند بلوطهای گروه سیاه بر روی پایههای این گروه امکان پذیر است. تکثیر بلوط از راه قلمه یا خوابانیدن معمولا با عدم موفقیت همراه بوده است.
خواص چوب بلوط
چوب بلوط فشره و محکم است و نماد قدرت و استقامت میباشد و از گذشته خیلی دور یکی از مهمترین مصالح ساختمانی در اروپای شرقی بوده است. در گذشته علاوه بر مصرف انبوه الوار بلوط در ساختمانسازی ، از چوب بلوط برای ساختن کشتیهای بازرگانی و جنگی استفاده گسترده میشده است .
درخت بلوط در میان مردم کشورهای اسکاندیناوی ، یونان و روم محل سکونت الهه باروری و نشان دهنده قدرت و باروری بوده است. روزگاری از تمام قسمتهای درخت، استفادههای پزشکی به عمل میآمده است.
در افسانههای عامیانه قرون وسطا آمده که تماس یک میخ با قسمت صدمه دیدهی بدن و سپس فرو کردن همان میخ در درخت بلوط سبب میشده است که بیمار شفا یابد. زمانی برگهای بلوط را بر روی زخم و بریدگیهای بدن میگذاشتند تا زخم التیام پیدا کند، اما امروزه گیاه پزشکان تنها از پوست درخت بلوط استفاده دارویی میکنند. خاصیت قابضکنندگی پوست بلوط ، عامل قطعی درمان اسهالهای شدید میباشد و خاصیت گندزدایی و ضد میکروبی آن برای مداوای عفونتهای گلو تجویز میشود. چای پوست بلوط یک تقویتکننده است و مخلوط پوست و میوهی درخت بلوط یک پادزهر را بوجود میآورد. میوه درخت بلوط معمولا برشته و آسیاب میشود و از آن قهوه تهیه مینمایند .
Borna66
04-30-2009, 10:48 PM
درخت گردو
نام گردو به هر گونه درخت از رده Juglans که به خانواده گردوها یا Juglandaceae تعلق دارد اطلاق می شود. آنها درختانی برگریز هستند به ارتفاع 45-10 متر، با برگهای شانه ای به طول 90-20 سانتیمتر، تعداد 25-5 برگچه و جوانه ها دارای درونه حفره دار هستند که این ویژگی در همه (Pterocarya) Wingnut مشترک است بجز گردوهای آمریکایی (Carya) در همین خانواده.
شاید معروف ترین اعضای این رده گردوی سیاه (Juglans nigra) متعلق به شرق آمریکای شمالی و گردوی ایرانی یا معمولی (Juglans regia) که بومی بالکان در جنوب شرقی اروپا، مرکز و جنوب غربی آسیا تا هیمالایا و جنوب غربی چین است، باشد. گردوی معمولی را درآمریکا اغلب ولی به صورت نادرست گردوی انگلیسی می نامند. (این گونه بومی انگلیسی نیست).
این دو گونه از نظر چوب قابل توجهی که دارند دارای اهمیت می باشند. گریبانه های گردو به علت دارا بودن مقدار زیادی رنگ زرد – قهوه ای، منبع مهمی برای رنگ به شمار می رود.
دانه تمامی گونه هایی که در بالا به آنها اشاره شد و سایر گونه ها، خوراکی هستند اما گردوهایی که در فروشگاهها موچود می باشند از نوع گردوی ایرانی هستند. نوع باغی که به جهت پوسته های نازک مغز . پایداری در مناطق معتدله انتخاب گشت را گاهاً گردوی کارپات می نامند. گردو سرشار از روغن است و بصورت گسترده هم به شکل تازه و هم در غذا خورده می شود. آنها را باید در مکانهای خشک و خنک نگهداری کرد چون در شرایط گرم در مدت چند هفته- مخصوصاً بعد از کندن پوسته آن، فاسد می شوند.
گردو آمریکایی
این گردو بومی آمریکای شمالی است و زمانی، منبع غذای مقوی برای سرخپوستان آمریکای جنوبی بوده است. در کشور آمریکا از آن در تهیه انواع کیک و نان استفاده می شود. گردو آمریکایی منبع انواع ویتامین و مواد معدنی، بویژه ویتامین A))،((B و E، کلسیم، فسفر، منیزیم، روی و پتاسیم است.
خواص گردو:
گردو از دوران ما قبل تاریخ وجود داشته است. در قرون وسطی اعتقاد بر این بود که گردو سر درد را معالجه می کند حتی شواهد دال بر وجود یک باغ گردوی بسیار زیبا در باغهای معلق بابل وجود دارد. گردو هم به صورت خشکبار و هم به صورت تازه و خورده می شود و از آن در تهیه برخی از غذاها استفاده می شود. گردو منبع خوبی از فسفر، پتاسیم، منیزیم، پروتئین و ویتامین E است.
Borna66
04-30-2009, 10:49 PM
درخت پسته
دید کلی
بطور کلی انواع مختلف پسته را از حیث شکل ظاهری به دو دسته میتوان تقسیم کرد. یکی بادامی و دیگری فندقی. در شکل بادامی طول پسته از عرض یا قطر آن خیلی زیادتر است به قسمی که شکل کشیده بادامی به پسته میدهد در صورتی که در شکل فندقی تفاوت بین طول و قطر پسته خیلی کم است. علاوه بر این در شکل بادامی فاصله دو لب داخلی پوست پسته خندان کمتر از همین فاصله در شکل فندقی است. در پسته بادامی گاهی اتفاق میافتد که نوک باریک پسته کمی به شکل نوک خنجر خمیده است این شکل پسته را خنجری مینامند.
موطن اصلی و قدمت درخت پسته
درخت پسته معمولی و یا پسته ایرانی پیستاکیا ورا (Pistacia vera) به شکل جنگلهای انبوه در شمال شرقی ایران دیده میشود لذا میتوان گفت که اصل این جور پسته از ایران است. درخت پسته از ایران به سایر نقاط مخصوصا به سواحل دریای مدیترانه (جنوب اروپا و شمال آفریقا) رفته است.
مشخصات گیاه شناسی درخت پسته
درخت پسته گیاهی است دو پایه یعنی گلهای نر و ماده جدا از یکدیگر و روی درخت مجزا قرار گرفته است. گل آذین درخت پسته بطور کلی خوشهای است و در خوشه نر که گلها به یکدیگر فشرده و متراکم هستند. تعداد زیادتری گل مشاهده میشود تا در خوشه ماده که فاصله از گلها یکدیگر زیاد است و به همین علت این نوع گلها خوشه افشان و شلی تشکیل میدهند.
گلهای ماده دارای یک تخمدان و یک تخمچه هستند ولی کلاله منشعب و دارای سه شاخه است. برگ درخت پسته از 5 تا 7 برگچه تشکیل شده است. ریشه درخت محوری و عمودی است و تا عمق بیشتر از دو متر در داخل خاک فرو میرود. تلقیح گلهای ماده بوسیله باد انجام میگیرد.
آب و هوای مطلوب پسته
درخت پسته به سرمای شدید زمستان و گرمای زیاد تابستان هر دو مقاوم است. درخت پسته با هوا و زمین مرطوب سازگاری ندارد. رطوبت زیاد در زمین باعث تولید بیماری صمغ و پوسیدگی یقه درخت میشود که به تدریج درخت را ضعیف و بالاخره خشک میکند. درخت پسته به کم آبی و خشکی مقاومت زیاد نشان میدهد بطوری که درختان کهن را میتوان بدون آبیاری بر مدت خیلی طولانی (شادی چند ده سال) زنده نگاه داشت.
خاک مطلوب پسته
بهترین خاکها برای کاشت درخت پسته خاکهای لیمونی سبک یعنی شن و رس میباشد. در اراضی سبک مصرف کود برای برداشت رضایت بخش است ولی در اراضی رسی سنگین که رطوبت را به مقدار زیاد و برای مدتی طولاتی در خود نگاه میدارد کاشت این گیاه نتیجه رضایت بخشی نمیدهد و مقدار محصول چندان قابل توجه نخواهد بود. درخت پسته تا اندازهای تحمل شوری خاک را میکند.
کود
درخت پسته احتیاج به کود فراوان دارد و کود دامی به تنهایی نمیتواند رفع احتیاجات درخت پسته را از حیث مواد غذایی برای محصول زیاد بکند. لذا باید علاوه بر کود دامی از کودهای شیمیایی نیز استفاده کرد. کود دامی را پاییز به درخت میدهند و کود شیمیایی را در دو دفعه یکی در اسفند ماه و دیگری در خرداد ماه با خاک مخلوط میکنند.
ازدیاد درخت پسته و کاشت آن در باغ
از نظر گیاه شناسی درخت پسته را به دو طریق میتوان تکثیر کرد یکی بوسیله خواباندن شاخه و دیگری بوسیله کاشت بذر. ولی در باغبانی و از نظر اقتصادی تنها راه ازدیاد درخت پسته کاشت بذر برای تهیه پایه و پیوند نهال حاصله با انواع مرغوب پسته میباشد.
آفات پسته در ایران
زنجرک پسته ایدیو سروس ستالی (آفت شیره)
پسیل پسته که به شیره خشک معروف است.
شپشک واوی پسته
لارو برگ خوار پسته
کرم ریشه پسته
سرشانه خوار پسته
زنبورهای مغز خوار پسته
Borna66
04-30-2009, 10:49 PM
درخت بادام
مقدمه
بادام با نام علمی Prunus amygdalus یکی از گیاهان تیره گل سرخ متعلق به دو لپهایها میباشد. بادام یک درخت بومی آسیای غربی ، کرانه جنوبی دریای مدیترانه و مراکش است. این درخت اندازه ای متوسط ، برگهای نیزهای با حاشیه دندانهدار و دارای گل در اوایل بهار است. میوه آن یک شفت با پوشش خارجی پرزدار است که برونبر نامیده میشود و پوسته سخت و شبکهدار یا درونبر را دربرمیگیرد. دانه آن یک مغز است که بوسیله این پوششها محصور میگردد.
مشخصات گیاه شناسی
درخت به ارتفاع تا 8 متر ، شاخههای جوان بدون کرک ، اول سبز و بعد قهوهای مایل به قرمز. شاخههای سال گذشته خاکستری ، برگها تخم مرغی- نیزهای ، نیزهای یا بیضی کشیده ، به طول تا 10 ساتیمتر و عرض 2 تا 3 سانتیمتر ، قاعده گوهای پهن تا مورب ، نوک باریک ، نوک کشیده و یا به ندرت نوک کند ، سطح فوقانی برگ بدون کرک ، سطح تحتانی برگ بدون کرک یا با مقدار کمی کرک در اوایل سبز شدن ، حاشیه برگ دندانهای- ارهای همراه با یک غده کوچک روی هر دندانه است.
دمبرگ 1 تا 2 سانتیمتر ، گل درشت به قطر تا 4 سانتیمتر ، سفید یا صورتی ، دمگل کوتاه حداکثر تا 5 میلیمتر. میوه تخم مرغی مورب تا تخم مرغی کشیده به طول 2.5 تا 5 سانتی متر و 1.5 تا 3 سانتی متر عرض ، دارای نوک کشیده ، پوشیده از کرکهای مخملی خاکستری ، هسته قایقی شکل ، بدون شیار طوی مشخص ، سوراخدار و گاهی دارای شیار کوچک در قاعده و فصل گلدهی اواخر زمستان و اوایل بهار میباشد.
پراکندگی جغرافیایی
گیاه متعلق به منطقه ایرانو- تورانی ، ترکیه ، ایران ، قفقاز ، آسیای مرکزی و شما آفریقا. نمونه تیپ از موریتانی واقع در شمال افریقا ، پراکندگی آن در ایران در شمال غرب و غرب می باشد.
انواع بادام
دو نوع درخت بادام وجود دارد یک نوع دارای گلهای صورتی بادام شیرین تولید میکند و نوع دیگر آن با گلهای سفید بادام تلخ دارد. مغز نوع اول حاوی روغن نافرار و امولسیون است. تا اوایل قرن بیستم از آن به صورت خوراکی در پزشکی استفاده میشد اما به این شرط که بادام نوع تلخ به آن اضافه نشده بود. در پزشکی نوین هم نسبتا متداول بود اما پزشکان دیگر آنرا تجویز نکردند. بادام تلخ نسبتا پهنتر و کوتاهتر از نوع شیرین است و حاوی تقریبا 50 درصد روغن نافرار موجود در بادامهای شیرین میباشد. همچنین دارای امولسیون مخمر است که در حضور آب روی آمیگدالین و گلوکوئید اثر کرده ، تولید گلوکز ، سیانور و روغن عصارهای بادام تلخ یا بنزالدئید میکند. ممکن است بادامهای تلخ بین 6 تا 8 درصد سیانید هیدروژن تولید نمایند.
بادام شیرین عملا فاقد نشاسته است بنابراین میتوان از آن در تهیه کیک و بیسکویت برای بیماران دیابتی یا هر نوع دیگری از بیماریهای قندی استفاده کرد. همچنین عصاره بادام میتواند جایگزین مناسبی برای عصاره وانیل دربین بیماران دیابتی باشد. هر دو نوع بادام تلخ و شیرین بومی خاورمیانه است، اما قرنهاست که در اروپا و آمریکا نیز کاشته میشود. کالیفرنیا از زمان عرضه بادام در اواسط دهه اول قرن هجدهم ، بزرگترین تولید کننده این محصول به حساب آمده است و بادام هفتمین ماده غذایی صادراتی کلان کالیفرنیا محسوب میشود. بعد از کالیفرنیا دومین تولید کننده بزرگ بادام کشور اسپانیا است که انواع تجاری و عظیم بادامهای شیرین را تولید میکند.
ابعاد فرهنگــــــــی
بادام در بعضی از فرهنگها بسیار مقدس است. در بین یهودیان به علت گل آوری زود هنگام آن نماد هشیاری و تعهد میباشد در حالی که برای مردم چین نماد اندوه جاودانی و زیبایی زنان به حساب میآید. نمادگرایان مسیحی اغلب از شاخههای بادام به عنوان سمبلی برای تولد مسیح از مریم باکره استفاده می کنند. نقاشیها بیشتر شامل بادامهایی است که مسیح را در کودکی احاطه کردهاند و نمادی برای حضرت مریم میباشد. بادام بسیار مورد علاقه فراعنه مصر بوده است و آنها طعم بادام را در نان خود بسیار دوست داشتند. بادام در فرهنگ نژادی مناطق مختلف جایگاه مهمی داشته است. رومیها بادام را در مراسم عروسی به عنوان سمبل خوشبختی و باروری به عروس و داماد هدیه میدادند. این سنت هنوز هم در ایتالیا رواج دارد.
خواص دارویی
شیره میوه بادام با شکر سرفه را آسان و سینه و حنجره را نرم میکند و برای تنگی نفس و سینه پهلو مفید است و از خونریزی ریوی جلوگیری میکند. اگر پوست سخت میوه بادام را که سوخته و به سر حد خاکستر شدن نرسیده باشد گرد دندان نموده و به دندانهای خود بمالید لثه و دندان را محکم میکند و دندان را سفید میکند. بادام به سبب لعابی که دارد جهت زخم روده و مثانه و اسهال و پیچش شکم مفید است. مربای بادام در چاق کردن افراد لاغر اثری معجزه آسا دارد. مغز کهنه و فاسد شده بادام باعث زیاد شدن غم و غصه شده و اشتها را سد میکند و اگر ایجاد قی نکند تولید غش خواهد نمود.
Borna66
04-30-2009, 10:50 PM
درخت گلابي
گلابی میوه خوراکی درختانی است که به رده Pyrus تعلق دارند. گلابی یکی از مهمترین میوه های مناطق آب و هوایی معتدل به حساب می آید. این درختان برای میوه دهی به یک دوره سرما نیاز دارند. درختان گلابی از نظر پایداری دقیقاً همانند درختان سیب نمی باشند اما شباهت زیادی به آنها دارند. میوه گلابی نیز مانند سیب یک شفت است.
اکنون هزاران گونه گلابی پرورش یافته (اهلی) ، وجود دارد. در مناطق استوایی بکلمه گلابی را می توان برای نامیدن آووکادو (Persea Americana) که هیچ ارتباطی هم با گلابی های واقعی ندارد بکار برد. گلابی دارای گونه های متعددی می باشد که مهمترین آنها از نظر تولید میوه Pyrus communis (گلابی اروپایی یا ساده) و pyrus pyrifolia (گلابی آسیایی یا گلابی-سیب) هستند. از سایر گونه ها بعنوان پیوند برای گلابی های آسیایی و اروپایی و یا بعنوان درختان تزیینی استفاده می شود با پیوند زدن نوع pyrus ussuriensis (گلابی سیبریایی که میوه هایی بی مزه تولید می کند ) با نوع pyrus communis گونه هایی از گلابی که پایدارتر هستند حاصل می گردد.
به منظور حفظ گلابیهای اروپایی بصورت یکدست و با بهترین کیفیت، باید آنها را پس از رشد کامل اما قبل از رسیدن، از درخت چید. اغلب میوه هایی که بر روی درخت می رسند قبل از اینکه بتوانیم آنها را برداشت کنیم از روی درخت کنده شده و به زمین می افتد در هر صورت چیدن گلابیها بدون آبگز شدن دشوار خواهد بود.
اگر بتوانیم گلابیها را در محلهای خنک نگهداری کنیم تا بعداً بطور کامل رسیده شوند، می توان آنها را به راحتی انبار و حمل نمود. برخی از گونه های گلابی فقط در معرض هوای سرد رسیده می شوند. گلابیهای آسیایی روی درخت شیرین و ترد می باشند.این میوه به شکل تازه، کنسرو و یا آب میوه مصرف می گردد.
آب گلابیهای تبخیر شده را perry می نامند. از چوب درخت گلابی در ساخت وسایل خانه و نیز سازهای بادی با کیفیت بسیار بالا استفاده می شوند.
Borna66
04-30-2009, 10:50 PM
درخت به
مقدمه
به ، به راسته گل سرخ و تیره گل سرخ تعلق دارد. در این راسته قطعات گل استقرار مارپیچی دارند ولی تعداد آنها بویژه در تیره کراسولاسه هنوز در 5 تثبیت نشده و طرح عمومی آن مبتنی بر 5 کاسبرگ ، 5 گلبرگ ، 2 چرخه 5 تایی پرچم و حداقل 5 برچه است. گلها تقریبا همیشه نر ماده ، منظم یا نامنظم هستند. این راسته شامل تیرههای متعدی است. که یکی از مهمترین تیرههای آن ، تیره گل سرخ است.
تیره گل سرخ
گیاهانی علفی یا چوبی با برگهای منفرد و دارای گوشوارک هستند. گلها عموما منظم هستند. تیره گل سرخ تیره مهمی است که دارای 90 تا 100 جنس و بیش از 2000 تا 3000 گونه است. این تیره از یک سو به علت داشتن اختصاصات بسیار کهن مستقیما به تیره آلاله مربوط میشود. غالبا تیرههای گل سرخ در نواحی معتدل نیمکره شمالی پراکنده هستند و در عین حال بعضی از طایفههای آن مانند طایفه کیلاژه تقریبا همگی در نواحی گرمسیری میرویند.
جنس به
چنس به با نام علمی Cydonia درختان تقریبا کوتاه ، حداکثر تا ارتفاع 5 متر ، با برگهای ساده و پوشیده از کرک هستند. کاسه گل 5 لبه ، جام شامل 5 گلبرگ ، تخمدان 5 خانه با 5 خامه است. میوه آن سیب مانند ، 5 خانه و هر خانه محتوی دانههای متعدد با درونبر غضروفی و دانههای پوشیده از لعاب و میانبر گوشتی است. از این جنس گونهای به نام Cydonia oblogna در نواحی شمال ایران و در جنگلهای سواحل دریای خزر با نام محلی شغالبه یا شالبه میروید. به اهلی و خوراکی از واریتههای مختلف این گونه است.
خواص به
به دارای ویتامین A و B بوده و دارای آهک و تانن است و از این رو برای مبتلایان به بیماری سل غذای مطلوبی است. ملین بوده و طبل شکم را خالی میکند و در کوچک کردن شکم موثر است. آب میوه به برای معالجه اسهال خونی و خونریزی معده تجویز میشود. اگر پوست میوه به را 15 روز در الکل خیس کنند و با آب آن صورت را مالش دهند، چین و چروک را از بین میبرد. اشتها را زیاد میکند و میوه آن بوی بد دهان را از بین میبرد. مربای به برای جهت نرم کردن و درمان سرفه و تنگی نفس سودبخش میباشد.
ضماد برگ و میوه به جهت فرو بردن ورمهای گرم مخصوصا ورم چشم نافع است. از این ضماد میتوان برای رفع سوزش محل نیش حشرات سمی استفاده نمود. ضماد برگ به به تنهایی جهت معالجه زخمهای چرکی مفید میباشد. کرک روی پوست میوه به بسیار قابض است و برای گلو و آواز خوب نیست. چنانچه آب میوه به را در روغن زیتون ریخته و آن را غلیظ نمایید جهت معالجه اسهال و زخم معده اثر معجزه آسا دارد.
بهدانه
بهدانه بیشتر از انواع جنگلی به بدست میآید. لعاب دانه آن در نرم کردن سینه و درمان سرفه شهرت زیادی دارد. معده را نرم میکند. لعاب آن گلو را نرم میکند. حرارت معده و تب را تسکین میکند. سوزش دهان و زبان را درمان میکند و یبوست را برطرف مینماید. لعاب به دانه جهت آفتابزدگی و سوختن با آتش و دفع ضرر تابش آفتاب نافع است. شما که به دریا میروید قبلا پوست خود را با لعاب به دانه نرم کنید تا از آفتاب زدگی شدید جلوگیری نمایید. جویدن بهدانه کندی دندان را برطرف میکند. لعاب به دانه در عطرسازی هم استفاده میشود.
Borna66
04-30-2009, 10:50 PM
درخت گيلاس
دید کلی
نام علمی گیلاس Cerasus avium میباشد از جنس Cerasus و از تیره Rosaceaeاست. درخت گیلاس بدون خار و دارای میوه گوشتدار و محتوی یک هسته است. دارای گونههای متعدد و در تمام ایران پراکنده می باشد. از گیلاس علاوه بر مصرف به عنوان میوه خام ، مربا و کمپوت ساخته میشود. برگ آن به صورت دم کرده برای درمان بیماری کلیه و کبد مورد استفاده قرار میگیرد.
اصل و قدمت گیلاس
این گیاه احتمالا از منطقهای بین دریای سیاه و دریای خزر منشا گرفته است. ولی به نظر میرسد که در زمانهای قدیم آن را به اروپا برده باشند. بیشتر ارقام کشت شده آن در سرتاسر دنیا از اروپا منشا گرفتهاند، ولی تعدادی از ارقام مهم ، در مناطق گیلاس خیز محلی انتخاب یا اصلاح گردیدهاند.
اطلاعات گیاه شناسی گیلاس
گلها به رنگ سفید یا به رنگ سرخ ، معمولا با دمگل فرعی ، منفرد یا گروهی یا خوشهای ، لوله گل فنجانی شکل یا لولهای و گلها بدون دمگل ، خامه شیاردار ، کلاله چالدار ، تخمدان معمولا بدون کرک ، هسته صاف یا شیاردار و سوراخ سوراخ.
گلهای گیلاس
گلهای گیلاس در دستجات غیر مختلط 2 تا 4 تایی به صورت جانبی روی اسپورهای کوتاه یا نزدیک به قاعده شاخههای طویلتر تشکیل میشود. در گیلاس گلها فقط روی جوانههایی که در آنها برگهای همراه نسبتا زودتر در تابستان باز میشوند، بوجود میآید. گل معمولا دارای یک مادگی هستند، ولی بعد از تابستانهای خیلی داغ ممکن است دو مادگی در هر گل تشکیل شود، که منجر به بوجود آمدن میوههای دو تایی میشود که یک وضعیت نامطلوبی را بوجود میآورد.
آب و هوای مطلوب درخت گیلاس
سطح پراکندگی و انتشار این درخت خیلی وسیع است یعنی در آب و هوای گرم معتدل و سرد معتدل سبز شده و محصول کافی می دهد. مع هذا بهترین هوا برای زندگی این درخت نقاط معتدل سرد مانند نواحی کوهستانی میباشد با توجه به اینکه گیلاس در مقابل پوسیدگی قهوهای ، حساس میباشد، بایستی در جایی که آب و هوا برای توسعه این بیماری ، خیلی سرد یا خیلی خشک میباشد کشت گردد. در مناطقی که دارای بارانهای زمستانه خوب و تابستانهای خشک و خنک هستند ایدهآل میباشند.
خاک مرغوب درخت گیلاس
درخت گیلاس در هر نوع زمین روئیده و رشد کافی مینماید. فقط از زمینهای رسی مرطوب و یا خیلی خشک گریزان هستند. درخت گیلاس را در هر جهت میکارند ولی در فرمهای پهن از کشت آن رو به جنوب یعنی نقاطی که در مقابل آفتاب قرار میگیرد باید خودداری نمود.
رسیدن گیلاس
افزایش مواد جامد قابل حل (قندها) و افزایش رنگ میوه به عنوان بهترین شاخص رسیدگی مورد توجه قرار گرفته است، ولی شواهد اخیرا نشان میدهد که نیروی لازم برای جدا کردن میوه از درخت ممکن است بهتر باشد. وقتی میوه میرسد اتصال بین شاخه میوه سست شده و نیروی کاهش یافته لازم برای جدا کردن میوه از درخت را میتوان اندازهگیری کرده و به عنوان شاخص رسیدگی بکار برد.
تکثیر گیلاس
معمولا درخت گیلاس را بوسیله بذر و پیوند ازدیاد مینمایند برای پیوند گیلاس بهترین پایه محلب C.mahleb است که آن را آلبالو تلخه مینامند.
پیوند
برای پیوند گیلاس از پیوند شکمی ، شکافی و پیوند انگلیسی استفاده مینمایند ولی پیوند شکمی از سایر انواع پیوندها بسیار معمول است. برای پیوند شکمی باید در اوایل شهریور اقدام نمود. مخصوصا اگر پایه از بذر عمل آمده باشد و یا آلبالو تلخه باشد، باید یک ماه دیرتر یعنی در مهر ماه باید اقدام به این امر نمود. در پارهای از انواع گیلاسهای خارجی باید همیشه و حتما نزدیک سطح زمین یعنی 10 تا 15 سانتیمتری پیوند نمود. راجع به پیوند انگلیسی این نکته قابل توجه است که هر گاه عمل پیوند از اواخر شهریور تا اواسط مهر ماه انجام بگیرد بهترین نتیجه را میدهد.
Borna66
04-30-2009, 10:50 PM
درخت آلبالو
اگر آلو بصورت تازه و از درخت مصرف شود خوشمزه تر است اما به صورت خشک شده نیز خوراک مختصر خوبی محسوب می شود. اثر فیبر این میوه در بدن انسان که از دیربازشناخته شده به علت وجود ماده ای در پوست آلو است که مسئول این عملکرد می باشد.اگر پوست آلو راجدا کنید تاثیر این فیبراز بین می رود اما همچنان تامین کننده مواد غذایی می باشد.
قبلاً آلوها مثل کشمش ، روی درخت و در نور خورشید خشک می شدند اما اکنون آنها را در تونل هوا که با گاز گرم می شود خشک می کنند تا آنها ظاهری هماهنگ داشته باشند. آلوهائیکه برای خشک کردن چیده می شوند نسبت به آنهایی که برای مصرف تازه یا کمپوت برداشت می شوند رسیده تر هستند.
آلوها به دو گروه اصلی تقسیم می شوند:آلوی ژاپنی و اروپایی یا آلوی مخصوص خشک کردن. آلوی ژاپنی بصورت تازه ، کمپوت ، مربا یا داخل ژله مصرف می شود . آلوی اروپایی را خشکی می نامند چون آنها را می توان بدون خارج کردن هسته خشک نمود.در واقع مردم بیشتر این نوع آلو را بصورت خشک شده می بینند.البته آلوی اروپایی را می توان به شکل تازه یا درون غذا مصرف کرد.تقریباً 90 درصد آلوی مصرفی آمریکا در کالیفرنیا کشت می شوند که بیشتر آنها در دره San Joaquin پرورش می یابند.ودازده گونه ژاپنی سه چهارم تولید آلوی کالیفرنیا را تشکیل می دهد. آلو همچنین در واشنگتن ، آیداهو ، میشیگان و نیویورک بعمل می آید.
بجز آمریکا ، کشور شیلی عمده تولید کننده گونه های ژاپنی و اروپایی آلو می باشد.درصد زیادی از محصول آنها به آمریکا صادر می گردد.کشورهای دیگر تولیدکننده آلو عبارتند از آلمان ، ترکیه و ژاپن.
آلوهای اروپایی ( خشکی) همیشه هسته جدا هستند یعنی گوشت میوه به هسته نچسبیده همچنین رنگ آنها همیشه آبی یا ارغوانی است.
انتخاب و گزینش
هنگام انتخاب آلو به دنبال انواعی باشید که رنگ خوبی از گونه خود را داشته و قدری سفت هستند اما آلوهایی که در مقابل فشاری اندک ، کمی اثر نشان می دهند نیز خوب می باشند.از آلوهایی که هنگام فشردن خیلی سفت یا خیلی شل هستند ، رنگشان خوب نیست یا پوستی چروک ، کبود یا شکسته دارند اجتناب کنید.بهترین زمان چیدن آنها هنگام بلوغ است اما زمانیکه کاملاً نرسیده اند.
آنها را تا قبل از رسیدن کامل و آماده شدن برای خوردن در دمای اطاق ( بین 51 تا 77درجه فارنهایت) نگهداری کنید. برای افزایش فرآیند رسیده هنگام آوردن آلو به خانه آنها را میوه های تولید کننده گاز اتیلن ازقبیل موز ، سیب یا گلابی درون پاکتهای کاغذی قراردهید.آلوها زمانی کاملاً رسیده اند و آماده خوردن هستند که بوی خوش آنها ساطع شود و زیر فشار کم انگشتان نرم باشند.هنگام رسیدن آنها را در یخچال نگهداری کنید اما دور از میوه های تولید کننده اتیلن باشند در این صورت آلوها بیش از حد پخته نمی شوند.
آماده سازی
برای جدا کردن هسته در انواع هسته جدا شکاف میوه را تا رسیدن به هسته برش دهید سپس دو نیمه را در جهتهای مختلف بپیچانید. بعد می توان هسته را به آسانی درآورد.گوشت انواع هسته دار به هسته چسبیده لذا بهتر است این آلوها را از پوست تا هسته قطعه قطعه کرد.پوست آلو را می توان به آسانی جدا کرد برای این کار باید مدت 30 ثانیه آنرا جوشاند سپس فوراً در آب یخ قرار داد. پوست آلو را می توان با همان روشی که در مورد گوجه فرنگی انجام می شود جدا نمود.اگرچه آلو را بیشتر بصورت تازه مصرف می کنند نمک زده و پخته آنها بعنوان مخلفات غذا مورد استفاده است. استفاده از آنها در مربا ، ترشی ، سس و سوپ بسیار لذیذ است. آشپزها آلو را اغلب با دارچین ، جوز ، لیمو و پرتقال مصرف می کنند.
پیشنهاد Tony
به یاد داشته باشید یک آلو خشک شده همیشه یک آلو است اما یک آلو را نمی توان همیشه خشک کرد.
گونه های ژاپنی
دوازده گونه عمده از آلوی ژاپنی وجود داردکه تقریباً 70 درصد کل آلوی تولیدی آمریکا را تشکیل می دهند. Red Beautyو Black Beauty دوتا از ابتدایی ترین گونه ها می باشند. گونه های معروف دیگر عبارتند از the Santa Rosa, Queen Rosa, Casselman, Black Amber,
Red beautyآلوی وقتی کاملاً رسیده است پوستی سیاه – ارغوانی خواهد داشت و زیر فشار کم انگشتان دست ، نرم است.طعم آنها شیرین و بسیار آبدارند ؛ پوستشان قدری ترش می باشد.
آلوهای Black Beauty از نظر شکل و اندازه نظیر گونه قبلی است اما پوستشان تیره تر و سیاه مایل به ارغوانی هستند.
آلوی Santa Rosa محبوب ترین آلو در کالیفرنیا و آریزونا محسوب می شود و دارای طعمی تند و آبدار است.پوست آنها ارغوانی مایل به قرمز است و گوشتشان کهربایی با سایه ای از قرمزمی باشد.
آلوی Queen Rosa از نظر بخشهای خارجی شباهت بسیار زیادی به Santa Rosa دارد بجز رنگ زرد مایل به سبز آن در قسمت بالا نزدیک ساقه. گوشت کهربایی و آبدار آن وقتی می رسد تند می گردد.
گونه Casselman خوشمزه ترین آلوی آخر فصل است.رنگ پوست آنها قرمر زوشن است و گوشت آن کهربایی تیره است که دارای طعمی بسیار شیرین و گوشتدار است.
گونه Black Amber بسیار درشت ، زیبا و سیاه رنگ است که بیشتر برای تهیه سسها ، کیکها و دسر pudding بکار می رود.
گونه Angelino آلویی درشت و ارغوانی رنگ و بسیار شیرین با گوشتی زرد است.این گونه بسیار تطبیق پذیر بوده و برای کیک ، مربا و سس مناسب است. این نوع آلو درصورتیکه به شکل تازه خورده شود نیز بسیار لذیذ است.
گونه Simka بسیار درشت و قلب مانند و ارغوانی رنگ است دارای بوی بسیار خوش و گوشتی طلایی می باشد.
گونه Laroda آلویی است ارغوانی تیره مشابه Santa Rosa اما بزرگتر از آن که 5 تا6 هفته دیرتر از آن برداشت می شود.یکی از بهترین انواع آلوی تازه است که بسیار آبدار می باشد.
آلوی El Dorado پوست قرمز روشن تا مایل به صورتی با بخشهایی ارغوانی دارد. دارای گوشت ارغوانی و خوش عطر است. این آلو در غذا همچنان سفت باقی می ماند که این خاصیت آنرا برای کنسرو مناسب کرده است.
گونه Friar یا پوستش آبی تیره و یا سیاه مایل به ارغوانی است و گوشت آن ارغوانی رنگ می باشد.وقتی این نوع آلو می رسد بسیار شیرین می گردد.
پوست آلوی Kelsey سبز است که هنگام رسیدن به رنگ زرد با قسمتهای قرمز تبدیل می شود. این آلوی درشت و معطر هنگام بلوغ عطر بسیار خوبی دارد.
گونه های اروپایی
آلوی ایتالیایی که در واشنگتن رشد می کند معروف ترین گونه آلوی اروپایی محسوب می شود.وقتی این آلو می رسد رنگ آن از آبی مایل به قرمز به آبی – ارغوانی با گلهای سفید تغییر می کند.این آلوی سفت در تهیه غذا و کنسرو کاربرد دارد.
آلوی Stanleys آبی – سیاه دارای گوشتی سفت و زرد مایل به سبز است.
Blufre(Blue Free) شبیه Stanleys اما کمی است.
Damsons آلوهایی کوچک و آبی با طعمی عالی هستند .آنها بیشتر در کنسور بکار می روند.
گونه های پیوندی
Plumcot پیوندی است خوشمزه بین آلو و زردآلو.این گونه سرخ رنگ دارای گوشتی قرمزاست این پیوند که بهترین نوع دومیوه را شامل می شود دارای تعادل شکر و اسید است که نتیجه آن تولید میوه ای شبیرین تراز آلو و زردآلواست.
Borna66
04-30-2009, 10:50 PM
درخت ارس
قبيله ي ارس ها Junipereae
فلسهاي مخروط گوشتي ‘ 3تايي و به صورت مارپيچي و يا
متقابل آرايش يافته اند
جنس ارس Juniperus
ارس جنس بزرگي مشتمل بر 60 گونه است كه به طور گسترده در نيمكره ي شمالي ‘ از مناطق سرد و قطبي مانند گريلند ‘ شمال سيبري و آلاسكا تا كوههاي بلند مناطق گرمسيري انتشار يافته است ‘ همه ي گونه هاي اين جنس هميشه سبز ‘ به صورت درختاني بلند ‘ كوچك و يا درختچه اي و خزنده بوده ‘ دير زيستي و عمر برخي درختان آن بسيار زياد و حتي تا بيش از 2000 سال مي رسد. به جز گونه ي J. deppeana معمولا پوست به فلس هاي طولي از تنه جدا مي شود .شاخه هاي پيراموني گسترده و نا منظم هستند ‘ برگها فلسي و آرايش انها متقابل متللاقي و يا در چرخه هاي 3 تايي ‘ در درختان جوان هميشه سوزني يا نيشتري شكل ‘ ولي در درختان مسن به صورت يكي از دو نوع نامبرده و يا هر دو با هم ديده مي شوند . معمولا دو پايه ‘ به ندرت تك پايه ‘ گلهاي نر شاتوني ‘ به شكل تخم مرغي يا واژ تخم مرغي و بر روي شاخه ها ي كوتاه انتهايي و يا محوري هستند ‘ گل آذين يا مخروط ماده به شكل كروي و از 3 تا 6 فلس تشكيل شده است در زير بعضي و يا همه ي انها 1 يا 2 تخمك وجود دارد . مخروط كروي شكل ‘ شفت مانن ‘ غير شكوفا و در سال اول و يا دوم از رشد خود رسيده ‘ فلسها 3 تا 6 عدد ‘ كم و بيش گوشتي به صورت بسته و چسبيده به هم ‘ معمولا موقع رسيدن به رنگ آبي تيره و يا از غبار سفيد رنگي پوشيده شده و خيلي صمغ دار هستند ‘ در داخل هر مخروط 1 تا 10 دانه گرد ‘ تخم مرغي و يا گوشه دار با پوشش سخت و بدون بال قرار دارد . لپه 2 يا 4 تا 6 عدد مي باشد.
گونه هاي اين جنس قادرند سرماي شديد و خشكي هوا را به خوبي تحمل نمايند
برخي از انواع آن:
اردوج foetidissima Juniperus
ارس Juniperus polycarpos = Juniperus excelsa
ارس چيني Juniperus chinensis
ارس چيني هرمي Juniperus chinensis L. Pyramidalis(Male)
پيرو communis Juniperus
پيرو خزنده commmunis L.ssp hemisphaerica Juniperus
ارس ژاپني conferata Juniperus
ارس خزنده horizontalis Moench Juniperus
ارس هيبريدي Xmedia Van Melle Juniperus
چتنه oblonga Bieb Juniperus
ريسoxycedrus L.ssp oxycedrus Juniperus
ماي مرز Sabina Juniperus
ارس نپال squamata D.DON ‘Meyeri‘ Juniperus
ارس ويرجينياvirginiana Juniperus
Borna66
04-30-2009, 10:51 PM
درخت كاج وبازدانگان
بازدانگان (Gymnosperms) زیر شاخهای از گیاهان گلدار هستند که قدیمیتر از نهاندانگان میباشند. این زیر شاخه خود به ردههای متعددی تقسیم میشود.
مقدمه
گیاهان دانهدار که قبلا تحت نام پیدازادان یا گیاهان گلدار مورد مطالعه قرار میگرفتند وجود دانه یکی از صفات مشخص کننده آنهاست. با تشکیل دانه نسل تازهای از گیاه به نام رویان در درون آن شروع به رشد میکند بنابراین در این گیاهان دانه عامل بقا و انتشار این گیاهان بشمار میرود. این شاخه تحت دو زیر شاخه بازدانگان (Gymnosperms) و نهاندانگان (Angiosperms) مورد مطالعه قرار میگیرند.
در رده بندیهای قدیمی و کلاسیک بازدانگان را در سه رده پرفانروگامها که دارای آنتروزوئید تاژکدار و تخمک برهنه هستند ، بازدانگان واقعی یا مخروطداران یعنی گیاهانی که تخمک آنها برهنه ولی گامت نر آنها فاقد تاژک است و آنتروزوئید بوسیله لوله گرده هدایت میشود و رده کلامیدوسپرمها که آنتروزوئید آنها فاقد تاژک و دانه گرده واجد لوله گرده و تخمک در محفظه پیاله مانندی که بطور ناقص آن را میپوشاند قرار گرفته است تقسیم میکنند. کلامیدوسپرمها گیاهان حد واسط بازدانگان و نهاندانگان هستند.
ساختمان بازدانگان
بازدانگان گیاهان چوبی ، گلدار و دانهدار هستند و در مناطق معتدل ، سرد ، یا در کوهستانها میرویند. عدهای از آنها نیز در ارتفاعات زیاد یا در مناطق قطبی یافت میشوند. شاخههای این گیاهان معمولا از یک تنه اصلی منشعب میشوند. برگهایشان غالبا متناوب و به ندرت متقابل ، معمولا پایا و سوزنی شکل هستند. برخی از بازدانگان دارای برگهایی مرکب از پولکهای ضخیمند و به ندرت در بین آنها انواعی با پهنک مسطح و پهن (ژنکگو) دیده میشوند. در این گیاهان رگبرگها بدون انشعاب هستند.
بازدانگان همچون نهاندانگان ساختار پسین دارند. آوندهای چوبی آنها از نوع آوندهای چوبی ناقص (تراکئید) هستند و بافت آبکشی آنها فاقد یاختههای همراه آوندهای آبکش است. ولی یاختههای آبکشی به دنبال هم قرار میگیرند و شیره پرورده را از خود عبور میدهند. مغز فقط در ساقه آنها وجود دارد ولی ریشه بدون مغز است این گیاهان یکپایه یا دو پایهاند. گلهای نر ماده فاقد گلپوش و دارای وضع مجتمع هستند بطوری که میتوان مجموعه آنها را یک گل آذین بشمار آورد.
مادگی فاقد کلاله و تخمدان است به عبارت دیگر مادگی به تخمکهای برهنه روی پولکهای حامل تخمک منحصر میشود. پولکها هیچ گاه محفظه مسدودی برای پوشاندن تخمکها تشکیل نمیدهند از اینرو این گیاهان را بازدانه نامیدهاند. پولکهای حامل کیسه گرده با برچههای بازدانگان همیشه روی محور مشترکی قرار دارند مجموعهای مخروطی بوجود میآورند. تعداد لپههای جنین بازدانگان معمولا بیش از دو است.
رده بندی بازدانگان
پرفانروگامها
این گروه از گیاهان که از نقطه نظر سیستماتیکی گاه معادل یک شاخه به حساب میآیند در دو رده پتریدوسپرمها و کوردائیتها رده بندی میشوند. انواع زنده این گیاهان در دو راسته سیکادالها و ژنکوالها قرار میگیرند. این گیاهان حد واسط نهانزادان آوندی و بازدانگان هستند. وجود تخمک و عدم تشکیل دانه یکی از ویژگیهای مهم این گروه گیاهی است.
مخروطداران
گیاهانی هستند به صورت درخت یا درختچه که در بین آنها گیاهان بزرگی مانند درخت غول به ارتفاع 50 متر هم دیده میشود. این گیاهان به گروههای زیر رده بندی میشوند.
بازدانگان فسیل که دارای یک راسته به نام لابیال است.
راسته پینال که دارای یک تیره به نام کاج است که این کاج دارای جنسهای مختلفی است.
راسته کوپرسال که سرو از مهمترین گیاهان این راسته بشمار میرود.
راسته تاکسال که شامل تیره سرخدار است.
راسته آروکاریال که شامل تیره کاج مطبق است.
کلامیدوسپرمها
این گیاهان صفاتی از نهاندانگان و بازدانگان را تواما نشان میدهند. این صفات حد واسط در ساختمان ظاهری ، تشریحی و گل آنها مشاهده میشود. این گیاهان نیز دارای راستههایی مانند افدرا هستند. این گیاهان از نقطه نظر فیلوژنی به سوی نهاندانگان تحول یافتهاند.
چرخه زندگی بازدانگان
چرخه زندگی کاج به عنوان نمونهای از بازدانگان شرح داده میشود همه مخروطیان دو نوع هاگ تولید میکنند: میکروسپورها و مگاسپورها. هاگها بر روی مخروطهای نر و ماده که شکل ظاهری متفاوت دارند پدید میآیند. کاج مانند بیشتر مخروطیان گیاهی یکپایه است و مخروطهای نر و ماده آن جدا از هم ، ولی روی یکی درخت قرار دارند.
درخت کاج دارای دو نوع شاخه (کوتاه و بلند) و دو نوع برگ سوزنی ، و پولک مانند و دو نوع مخروط نر و ماده است. مخروطهای نر ، دانههای گرده را تولید میکنند. روی هر یک از پولکهای تشکیل دهنده مخروط ماده ، دو تخمک وجود دارد. در داخل تخمک ، گامتوفیت ماده و روی آن آرکگونها و در داخل آنها گامتهای ماده بوجود میآیند. پس از آمیزش گامتها ، تخم بر روی گامتوفیت ماده میروید و تخمک به دانه بالدار تبدیل میشود.
مقایسه ویژگیهای نهاندانگان و بازدانگان
نهاندانگان به صورت درخت ، درختچه و یا علفی هستند. ولی بازدانگان فقط درخت و درختچه هستند. مغز در تک لپهایها (به استثنای چند نمونه) در ریشه و ساقه ولی در دو لپهایها فقط در ساقه وجود دارد. در حالی که در بازدانگان ساقه دارای مغز و ریشه فاقد آن است. در نهاندانگان لایه زاینده فقط در گیاهان چند ساله وجود دارد در حالی که در بازدانگان لایه زاینده در همه گونهها وجود دارد.
در نهاندانگان گل داری پرچم و مادگی ولی در بازدانگان مخروط نر و ماده معمولا پولکهای نر و ماده دارد. در نهاندانگان میکروسپور در کیسه بساک است ولی بازدانه میکروسپور در میکروسپورانژ است و در نهاندانگان مگاسپور درون بافت خورش است ولی مگاسپور در مگاسپورانژ است. در نهاندانه تخمک درون تخمدان بسته است ولی در بازدانه تخمک در سطح فلس است.در نهاندانگان لقاح مضاعف باعث تشکیل تخم و یاخته ضمیمه میشود ولی در بازدانگان لقاح مضاعف نبوده و یاخته ضمیمه وجود ندارد.
در نهاندانگان کیسه جنینی (داخل تخمک) به عنوان گامتوفیت ماده است ولی در بازدانه گامتوفیت ماده درون تخمک است و در نهاندانه آنتریدی (اندام دارای اسپرم) وجود دارد ولی در بازدانه آنتریدی وجود ندارد. در نهاندانگان فقط در لوله گرده اسپرم غیر متحرک تشکیل میشود و یاختههای قرینه دارای آرکگوناند و جنین درون پوسته دانه قرار دارد. گامتوفیت ماده وجود ندارد ولی در بازدانه اسپرم متحرک فقط در چند گونه قدیمی تولید میشود بقیه انواع اسپرم غیر متحرک تولید و آرکگون کاملا تحلیل یافته و در گامتوفیت ماده فرو رفته و جنین درون گامتوفیت ماده است.
مقایسه دانه ذرت (نهاندانه) با دانه کاج (بازدانه)
در دانه ذرت پوسته دانه با دیواره تخمدان یکپارچه شده است و دانه یک لپهدار و غذا در بافت ذخیرهای آندوسپرم اندخته شده است ریشهچه بوسیله غلافی محافظت میشود و اولین جوانه بوسیله غلاف محافظ میشود ولی در ذرت تخمدان دیواره ندارد. دانه چند لپه دارد غذا در گامتوفیت ماده اندوخته شده است. ریشهچه فاقد غلاف است و اولین جوانه بوسیله لپهها محافظت میشود.
Borna66
04-30-2009, 10:51 PM
درخت سیب
تاریخچـــــه
گونه های سیب
طعم سیبهـــــــا
پرورش سیب
شروع به احداث باغ
موقعیـت
گرده افشانـــــــی
سرما هنگام گل دهی
کاستن از بار درخت
آفــــــــــات
برداشت
تجـــــــارت
کاربردهــــــــا
ابعاد فرهنگـــــی
سیب ( دقیقا" یک میوه شفتدار) میوه درختی ازطبقه Malus است که عضوی از خانواده گل سرخیان بوده ( روزاسیا) و در طول تاریخ کشت می شده است . بیشتر گروه سیبها به گونه M. domesticaیا پیوندیهای آن تعلق دارند.
اجداد وحشی سیبها احتمالا" درختی به نام Malus sieversii ( که فاقد اسم همگانی است) بود که هنوز هم در قزاقستان یافت می شود.محققان در حال مطالعه روی M. sieversii که در برابر بسیاری از بیماریها و آفات مقاوم است می باشند تا بتوانند یک سیب مقاوم تر در برابرسرما بوجود آورند.
تاریخچـــــه
در کلیه مناطق آب و هوایی خنک ، سیب غذای بسیار مهمی بوده است . نسبت به سایرمیوه های درختی ( احتمالا" بجز مرکبات) سیب را می توان برای ماهها انبار نمود درحالیکه همچنان ارزش غذایی خود را حفظ می کند. سیبهای زمستانی که در اواخر پاییز چیده شده و در دمای بالای انجماد در سردخانه یا اتاق سیب نگهداری می کنند از سال 1800 غذای مهمی در اروپا و آمریکا به شمار می رفته است .
گونه های سیب
بیش از 7500 گونه سیب شناسایی شده است . این گونه ها در نقاط فراشمالگانی ، نیمه حاره و معتدل وجود دارند. چون درختان سیب به شرایط خنک کننده( chilling requirement) نیازدارند در آب و هوای استوایی گل نمی دهند.
در بین رایج ترین گونه های تجاری سیب می توان به این موارد اشاره کرد Braeburn( نیوزیلند) ، سیب نارنجی cox «بریتانیا – گونه قدیمی که امروزه محبوبیت گذشته را ندارد) ، فوجی ( آسیا، استرالیا) ، گالا( نیوزیلند) ، سیب طلائی( آمریکا ، اروپا) ، گرانی اسمیت ( استرالیا و کالیفرنیا) ، جونا گلد( آمریکا) ، جوناتــــان ( آمریکا) ، مکین تــاش ( کانــادا) ، سیب قرمـز( آمریکا) و نوعی سیب زمستانی ( آمریکا). تمامی این سیبها بجز نوع آخر شیرین و رنگین هستند. گرانی اسمیت ترش است و بعضی از مردم آنرا بصورت تازه می خورند در ضمن برای آشپزی هم مطلوب هستند. پوست آن سبز روشن خالدار است . این گونه سیب برای رشد کامل نیازمند آب و هوایی گرم بوده و فصل رشد طولانی مدتی دارد اگرچه میوه های نامرغوب تر در مناطق نامناسب رویش می کنند. ] تصویر معروفی از سیب گرانی اسمیت بر روی آرم Apple Records وجود دارد) یک شرکت سازنده ترانه که آهنگهای گروه Beatlesرا منتشر می کند .
طعم سیبهـــــــا
مزه سیبها برای اشخاص متفاوت است و در طول زمان تغییر می کند. مثلا" شهر واشنگتن ( آمریکا) به کشت سیب قرمز شهرت داشت اما در سالهای اخیرکشت گونه های دیگرنیز محبوبیت یافته است ؛ بعضی از مردم آمریکا سیب قرمز را بعنوان سیبی نا مرغوب با طعمی بسیار ملایم و ساختاری نرم به حساب می آورند. این افراد به سیبهای ترد مثل فوجی و گالا تمایل یافته اند.
معمولا" سیبهای جدید شیرین تر از انواع قدیمی هستند. بیشتر سیبهای آمریکای شمالی و اروپا طعمی شیرین و ملس دارند اما سیبهای ترش طرفداران بسیار اندکی دارند. سیبهای خیلی شیرین با طعم کم ترش در آسیا محبوبیت دارند. تمامی گونه سیبهای جدید نرم ولی ترد هستند. سایر موارد مورد نیاز در پرورش سیب عبارت است از پوست رنگین ، عدم وجود رنگ قهوه ای ، راحتی حمل ونقل ، امکان انبار، محصول فراوان ، مقاومت در برابر بیماریها، نمونه شکل سیب قرمز واشنگتن ، ساقه بلند( تا آفت کشها امکان نفوذ به تمامی قسمتهای میوه را داشته باشند) و طعمی قابل قبول برای میانگین افراد. گونه های قدیمی اغلب ترش ، دارای شکلهای نابهنجارو قهوه ای هستند و دارای رنگ وساختار گوناگون می باشند. امروزه تعداد بسیار کمی از گونه های قدیمی در سطح کلان تولید می شود اما بسیاری ازاین گونه ها توسط باغداران خانگی و کشاورزانی که مستقیما" محصولشان را در بازارهای محلی عرضه می کنند به عمل می آیند.بسیاری از گونه های خارق العاده و از نظربومی مهم ، با طعم و ظاهر منحصر به فردشان برای کشف وجود دارند ؛ مبارزاتی برای حفظ سیب در سراسر جهان آغاز شده تا ازانقراض چنین میراث بومی جلوگیری شود.
گونه هایی از سیب را بخصوص برای تولید آب سیب کشت می کنند . سیبهای آب گیری قطعا" برای خوردن بسیار ترش وزننده هستند اما با آنها یک نوشیدنی خوش طعمی تولید می شود که با سیبهای خوراکی معمولی نمی توان تهیه نمود.
پرورش سیب
سیبها مانند بیشتر گیاهان چند ساله معمولا" بصورت لقاح غیر جنسی واز طریق پیوند تکثیر می شوند. سیبهای بذری گاهی اوقات بطور اساسی با درخت مادرتفاوت دارند. بیشتر گونه های جدید سیب بصورت سرچشمه بذری دارند که یا شانسی رشد کرده اند ویا از طریق باروری عمدی گونه های پرآتیه پرورش یافته اند. اصطلاحات بذری ، دانه سیب و تخم که در نان گونه سیب وجود دارد بیانگر منشاء بذری سیب می باشد. همچنین سیبها می توانند جوانه هایی غیرعادی بوجود آورند( جهشهایی بر روی یک شاخه مجزا) . بعضی از جوانه های غیرعادی منجر به نسلهایی بهتر از گونه های مادریشان می شوند. بعضی از آنها به قدری از درخت مادر متفاوت می شوند که دیگر گونه هایی جدید به حساب می آیند.
بعضی از پرورش دهندگان سیبهای معمولی را با سیبچه یا سیبهای غیر عادی مقاوم در برابر سرما پیوند می زنند تا گونه های مقاوم تری بوجود آورند. مثلا" از دهه 40 مرکز آزمایشات Excelsior در دانشگاه مینه سوتا و ویسکانسین پیشرفت دائمی را در سیبهای مقاوم مهم که هم از نظر تجاری و هم باغداری خانگی رشد گسترده ای دارند در سراسر مینه سوتا و ویسکانسین ایجاد کرده اند . مهمترین ابداع آنها شامل Haralson فراوان ترین سیب کشت شده در مینه سوتا ، Wealthy،Honeygold و Honeycrisp می باشد. شیرینی و ساختار Honeycrisp به قدری مورد علاقه مصرف کنندگان است که باغداران مینه سوتا درختان پاگرفته و پربار خود را قطع می کنند تا برای این نوع سیب انبار احداث کنند – عملی که تاکنون انجام نشده بود.
شروع به احداث باغ
باغهای سیب را با کاشت درختان دو یا سه ساله احداث می کنند. این درختان کوچک معمولا" از گلخانه که در آنجا درختان را با روش پیوند جوانه تولید می کنند تهیه می شود. ابتدا با استفاده از کشت بافت یا خوابانیدن شاخه یک گیاه پیوندی بصورت بذری یا کلون شده بعمل می آورند که برای رشد آن ، یک سال وقت لازم است . سپس بخش کوچکی از شاخه یک درخت بالغ ( قلمه) از گونه مورد نظررا تهیه می کنند. ساقه بالایی و شاخه های گیاه پیوندی را بریده و به جای آن قلمه را قرار می دهند. دیر یا زود این دو قسمت با هم رشد کرده و درخت سالمی را بوجود می آورند.
گیاهان پیوندی دراندازه نهایی درخت تاثیر دارند . در حالیکه بسیاری برای پرورش دهندگان ،دارای گیاهان پیوندی زیادی هستند ، این گیاهان پیوندی به صاحبان خانه فروخته می شود که فقط به داشتن چند درخت از یک یا دو گونه مختلف تمایل دارند : گیاه پیوندی بذری معمولی که یک درخت کامل بوجود می آورد یا گیاه پیوندی نیمه کوتاه که درخت تاحدی کوچکتربه بار می آورد. گیاهان پیوندی کوتاه عموما" در برابر آسیبهای ناشی از سرما و باد آسیب پذیرترهستند. درختان کوتاه کامل اغلب بوسیله پایه و داربست تثبیت شده و در باغهای چگالی بالا کاشته می شوند این باغات برای کشت آسانتر بوده و و حاصلخیزی هر واحد از زمین را تا حد زیادی افزایش می دهد.
بعضی از درختان از طریق پیوند" بین ساقه ای" بین گیاه پیوندی راست ساقه و درخت که نتیجه رشد هر دو پیوند است بوجود می آیند.
پس از کاشت درخت کوچک درباغ ، باید قبل ازکسب توانایی تحمل مقدار زیادی غذا 3 تا 5 سال ( نیمه کوتاه) یا 4 تا 10 سال ( درختان معمولی) بزرگتر شوند .در طول این مدت پرورش مناسب شاخه های بزرگ و چیدن جوانه هایی که رشد نا درست دارندازاهمیت زیادی برخوردار می باشد همچنین ساخت داربستی مناسب که در آینده سنگینی بار میوه را تحمل کند.
موقعیـت
درختان سیب نسبتا" به شرایط خاک بی تفاوت هستند و در دامنه گسترده ای ازمقادیر PH و سطوح حاصلخیزی رشد می کنند. آنها حتما" باید در مقابل باد مراقبت شده ونباید در مناطق پست که در معرض آخرین سرماهای بهاری می باشند کاشته شوند. برای این درختان زهکشی مناسب ضروری بوده و خاکهای سنگین یا زمین مسطح باید به گونه ای محکم شود تا از عدم قرار گرفتن سیستم ریشه ها درخاک اشباع شده با آب مطمئن شویم.
گرده افشانـــــــی
درختان سیب با خود آمیزش پذیر نیستند ونیازبه گرده افشانی بصورت دگرگشنی دارند. مدیریت گرده افشانی بخش مهمی از پرورش درخت سیب محسوب می شود. قبل از کاشت درخت مرتب کردن تولید کنندگان گرده بسیار مهم است ( گونه های سیب یا سیبچه که تامین کننده گرده هایی فراوان ، رستنی و آمیزش پذیر هستند). ممکن است باغهای میوه دارای ردیفهای یک در میان گونه های گشنی پذیریا درختان سیبچه متناوب ویا شاخه های پیوند خورده سیبچه باشند. بعضی گونه ها گرده های بسیارمعدود یا گرده های نابارورتولید می کنند بنابراین گرده افشانان خوبی به حساب نمی آیند. پرورشگاههای گل و گیاه خوب دارای لیست گشنی پذیری گرده افشانان هستند.
گاهی اوقات پرورش دهندگانی که دارای باغستانهای قدیمی با یک گونه درخت هستند برای گرده افشانی ، دسته هایی از گلهای سیبچه را درون بشکه یا سطلهایی فراهم می کنند. پرورش دهندگان خانگی که دارای یک درخت بوده و فاقد گونه های دیگر در همسایگی اشان هستند نیز می توانند از این روش البته در مقیاس کوچک تر استفاده کنند.
پرورش دهندگان درخت هر سال هنگام گل دادن معمولا" از گرده افشانهایی را برای جابجایی گرده تهیه می کنند. عموما"از کندو زنبور عسل استفاده می شود و انجام این کار توسط زنبوردارانی صورت می گیرد که در ازاء مزد به تهیه کندو مبادرت می ورزند. در باغات تجاری از زنبورهای کارگر باغی نیزبعنوان گرده افشانهــــــای مکمل استفاده می شود. چون آنها نیش نمی زنند احتمالا" پرورشدهندگان خانگی در مناطق حومه ازاین زنبورها استفاده می کنند. بعضی زنبورهای وحشی مثل زنبورهای درودگر و زنبورهای تک زی دیگر ممکن است به این امر کمک کنند. بعضی مواقع ملکه های زنبورهای درشت در باغات حضور دارند اما معمولا" تعدادشان به قدری نیست تا گرده افشانهای با اهمیتی به حساب آیند.
گرده افشانی ناکافی علائمی بسیارکم داشته و برای سیبها ناگوار است و موجب کندی رسیده شدن میوه می گردد. برای ارزیابی گرده افشانی باید دانه ها را شمرد. سیبهایی که به خوبی گرده افشانی شده اند دارای 7 تا 10 دانه بابهترین کیفیت می باشند. سیبهایی که کمتر از 3 دانه دارند معمولا" نمی رسند و در اوایل تابستان از روی درخت خواهند افتاد. گرده افشانی نا مناسب یا نتیجه کمبود گرده افشانها و یا کمبود گرده تولید شده ویا به سبب شرایط آب و هوایی نامناسب برای گرده افشانی در زمان گلدهی می باشد.
سرما هنگام گل دهی
یک مشکل کلی ، سرمای دیرهنگام است که موجب نابودی ساختارخارجی ظریف گل می شود. بهتر است برای ----- سازی هوا درختان درزمینهای شیبدارکاشته شوند اما شیب نباید رو به جنوب باشد ( در نیمکره شمالی) چون این کار موجب گل دادن زودرس درخت ودرنتیجه افزایش آسیب آن در برابرسرما خواهد شد. اگر سرما زیاد جدی نباشد می توان صبح قبل از تابش خورشید روی شکوفه ها روی درخت آب پاشید با این کار امکان نجات شکوفه ها وجود دارد. آسیبهای ناشی از سرما را می توان 24 ساعت پس از سرما تخمین زد. اگر مادگی گیاه به سمت عقب برگشته بود نشان دهنده ازبین رفتن گل و عدم تولید میوه خواهد بود.
وجود منبع آب در نزدیکی محل پرورش سیب موجب تاخیر گرمای بهار می شود که نتیجه این مزیت به تاخیرافتادن شکوفایی تا زمان به حد اقل رسیدن احتمال سرما می گردد. مناطقی از آمریکا مثل ساحل شرقی دریاچه میشیگان ، ساحل جنوبی دریاچه انتاریو و اطراف برخی دریاچه های کوچکتر که این تاثیر خنک کنندگی آب به همراه خاک مناسب و خوب زهکشی شده وجود دارد پرورش سیب را در این نواحی ممکن ساخته است .
پرورش دهندگان خانگی سیب احتمالاً امکان استفاده از منبع آب را ندارند اما آنها می توانند از شیبهای رو به شمال یا سایر ویژگیهای جغرافیایی برای تاخیراندازی شکوفایی در بهار استفاده کنند. درختان سیب ( یا هر میوه دیگر) که در آمریکا در شیبهای رو به جنوب کاشته شوند خیلی زود شکوفه داده و دربرابر سرمای بهار بسیار آسیب پذیر خواهند بود.
کاستن از بار درخت
درختان سیب هر دوسال مستعد باردهی است. اگر میوه را در مواقعیکه درخت محصول زیادی دارد ،بار آن را کم نکنند موجب کاهش گل دهی در سال بعد خواهد شد. کم کردن از بار درخت حتی خارج از زمان آن ، به برداشت محصول قابل توجه درهرسال کمک می کند.
آفــــــــــات
درختان سیب در مقابل تعداد از بیماریهای قلرچی و باکتریایی و آفات حشره ای آسیب پذیر هستند. تقریباً در تمامی باغات میوه برنامه های فعال سمپاشی برای حفظ کیفیت خوب میوه ها ، سلامتی درخت و محصول زیاد انجام می شود. یکی از جریانات در حال انجام در مدیریت باغها ، استفاده از IPM یا کنترل یکپارچه آفات است که سمپاشیهای غیر ضروری را هنگام عدو وجود آفت یا ( محتمل تر) هنگام کنترل طبیعی آنها کاهش می دهد.
سمپاشی برای آفات حشره ای نباید زمان شکوفه دهی انجام شود چون این امرموجب مرگ گرده افشانها می شود. و نیز در باغاتی که در آنها ازآفت کشها استفاده می شود نباید اجازه رشد گیاهانی که مورد توجه زنبورها هستند داده شود. شبدر سفید هلندی یکی از انواع فراوان علفها هستند که بسیاری از زنبورها در زمان تماس با گلهای آن در سطح باغات مسموم می شوند.
از بین بیشترین بیماریهـــــای خطرناک می توان به fireblight ( بیماری باکتریایــی (و دو بیماری قارچی به نامــــهای black spot وخال زدگی سیب ( cedar-apple rust ) اشاره کرد.
plum curlico جدی ترین آفت حشره ای محسوب می شود. سایر این آفات عبارتند از : کرم حشره و کرم سیب .
پرورش سیب بدون استفاده از مواد شیمیایی بسیار دشوار است اگرچه در تعداد معدودی باغ با استفاده از گونه های مقاوم در برابربیماری و کنترلهای پرورشی بسیارخوب این کاربصورت تجاری موفق ، انجام شده است. آخرین ابزاردر پرورش طبیعی ، اسپری کردن لایه نازکی ازخاک معدنی کائولین است که موجب تشکیل مانعی طبیعی در مقابل بعضی آفات شده و مانع آفتاب سوختی سیب می گردد.
برداشت
بیشتر درختان بالغ هر سال معمولاً 10-5 بوشل ( 200-100 کیلوگرم) محصول سیب دارند. سیبها را با استفاده از نردبانهای سه شاخه که بگونه ای طراحی شده اند تا بین شاخه ها ثابت شوند، برداشت می کنند. گونه های کمی که چیده نمی شوند ضمن رشد بسیار زیاد محصول فراوانی می دهند که تقریباً برداشت آن ممکن نیست. درختان کوتاه هر سال تقریبا" 5-3 بوشل ( 100-50 کیلوگرم) محصول ببار می آورند.
گونه های مختلف براساس محصولشان و اندازه نهایی درخت متفاوتند حتی اگرپیوند یکسانی داشته باشند.
تجـــــــارت
45 میلیون تون ( سنجه وزن برابر 1000 کیلو) سیب در سال 2002 به ارزش تقریباً 10 بیلیون دلار آمریکا در جهان پرورش یافته است که تقریباً نیمی از آنرا چین تولید نموده است. آمریکا با تولید 10 درصد محصول جهان دومین تولید کننده عمده سیب می باشد. ترکیه هم یکی از تولید کنندگان بزرگ این محصول محسوب می شود. فرانسه ، ایتالیا ، آفریقای جنوبی و شیلی در بین صادر کنندگان عمده سیب قرار دارند .
Powered by vBulletin™ Version 4.2.2 Copyright © 2024 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.