PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تمامی چالشهای پیش روی کارلوس کئیروش -گاو نر می خواهد و مرد کهن!



pnugirl
04-05-2011, 03:33 PM
به عنوان یک واقعیت غیرقابل انکار، فوتبال ملی امروز ایران در مقایسه با تیمهای 96 و 98 استعدادهای درخشان کمتری از نوع دایی، باقری، عزیزی، عابدزاده یا مهدوی کیا است.


فوتبال ملی در سراشیبی، شاید بتوان از این توصیف برای آنچه بعد از جام جهانی 2006 برای تیم ملی ایران اتفاق افتاده از این عبارت استفاده کرد. مرداد ماه 1385 امیر قلعه نوعی با چیزی به اسم خرد جمعی از نوع داریوش مصطفوی مربی تیم ملی ایران شد، نتیجه نهایی حذف از دور یکچهارم نهایی جام ملتهای آسیا با شکست در برابر کره جنوبی بود.
مربیان بعدی با سرعت منصوب شدند، تیم دایی با شکست برابر عربستان در تهران شانس صعود به جام جهانی را از دست داد و افشین قطبی در حالی که منتقدانش او را به دلیل عدم شجاعت و فقدان توانایی گره گشایی در بازی منجر به حذف در جام ملتها سرزشن می کردند ایران را ترک کرد. نتایج ضعیف تنها داستان فوتبال ملی ایران نیست، شاید بتوان از نگاهی امید از دست رفته و عدم اقبال مردمی از این تیم را مشکل عمده تیم ملی دانست.
اکنون کارلوس کئیروش مربی تیم ملی ایران شده است، کسی که نسل طلایی فوتبال پرتغال را تحت تیمی که جام جهانی جوانان را فتح کرده سازماندهی کرده، به عنوان دستیار متفکری که برای یونایتد فرگوسن ایده تولید می کند شناخته می شود و سوابق سرمربی گری در رئال مادرید و تیم ملی پرتقال را در نه در سالهای دور که در همین 6 سال اخیر داشته است.
فارغ از سوابق، با انجام مقایسه ای کوچک بین امیر قلعه نوعی مربی تیم صدر نشین لیگ ایران و شانس اخیر مربی گری تیم ملی، می توان انتخاب کئیروش را اتفاقی مثبت برای فوتبال ایران دانست، اتفاقی که امیدهایی در مورد امکان موفقیتهای آتی تیمهای ملی و امید و البته بازگشت شور فوتبال ملی بین هواداران فوتبال به وجود اورده است.
مربی پرتغالی در اولین کنفرانس مطبوعاتی در ایران از قابلیت تعامل و البته تطبیق با شرایط، به عنوان یک ویژگی مهم یک مربی فوتبال نام برده و گفته است " مربی‌گری یعنی وفق دادن مربی به ذهنیت، فرهنگ، فضا و بازیکنان جایی که قرار است کار کند. با توجه به تجربه‌ای که در ژاپن، آمریکا، انگلیس، رئال مادرید، استرالیا، چین و امارات دارم، فکر کنم این‌جا هم بسیار سریع خود را با شرایط و سنن ایرانی وفق دهم. من در تمام قاره‌ها با بازیکنانی از سراسر دنیا کار کرده‌ام، و رویای این را دارم که در کره ماه هم کار کنم!" با این همه به نظر می رسد در ایران داستان به این سادگی نخواهد بود، به نظر می رسد که کارلوس کئیروش در طول کار در ایران چالشهایی متفاوت با کشورهایی که پیشتر در انها کار کرده است را تجربه خواهد کرد. این یادداشت در ادامه نگاهی به این چالشهای احتمالی پیشرو دارد.
مدیریت ورزشی ایران
نگاهی گذرا به پروسه تعیین سرمربی تیم ملی، حاکی از عدم یک دستی
در بدنه فدراسیون فوتبال ایران در تصمیم گیری می باشد، عباس ترابیان مدیر روابط بین الملل فدراسیون به عنوان شخصی با اختیارات کافی مذاکره با گزینه های خارجی را آغاز کرد با این همه مصاحبه هایی از او در ماههای گذتشه وجود دارد که از دخالت در روند مذاکرات شکایت کرده است. از سویی دیگر همیشه زمزمه هایی مبنی بر اعمال نظر سازمان تربیت بدنی در امور فدراسیون فوتبال وجود داشته است به طوری که فوتبال ایران یک بار در سال 2007 به همین دلیل تعلیق شده است. از تغییرات احتمالی در راس سازمان تربیت بدنی یا قدرت گرفتن جریاناتی در فدراسون فوتبال که به هر دلیلی موافق کئیروش نباشد می تواند به عنوان امکانی برای ناپایداری روی نیمکت تیم ملی و یک منشا مشکل نام برد.
افکار عمومی
سکوهای تماشاگران در استادیومهای ایران تقریبا هر هفته شاهد شعارهایی از جنس حیا کن رها کن است، طعنه دار این است که احتمالا همان در هفته های قبلی با القابی اسطوره ای توسط همین هواداران تشویق می شده است. تقریبا کمتر مربی مطرح ایرانی است که این جو را تجربه نکرده باشد از امیر قلعه نوعی و ناصر حجازی که به تناوب روزهایی محبوب و منفور سکوهای آبی بوده اند تا علی دایی که از موضوع اس ام اس های نه چندان مودبانه پس از جام جهانی به شخصیت محبوب جامعه پس قهرمانی با سایپا تبدیل شد و البته تا به امروز چندین بار این حرکت سینوسی را روی موج افکار عمومی طی کرده است. کئیروش احتمالا در ایران با تماشاگرانی مواجه خواهد شد که پس از یک برد او را یکی از بهترینهای جهان بدانند و پس از یکی دو باخت خواهان رفتنش شوند.
رسانه ها
نکته طنزی در این مورد وجود دارد؛ احتمالا یکی از اولین خاطرات مربی پرتغالی از حضورش در ایران به کنفرانس مطبوعاتی اش در تهران باز می گردد، جایی که به دلیل کمبود وقت فقط دو خبرنگار امکان سوال پرسیدن پیدا کردند، یکی از سوالات از سرمربی سابق رئال مادرید این بود "نظر شما در مورد چلوکباب، غذای سنتی ایرانی، چیست؟" شاید بتوان از منظری عمده قشر ورزشی نویس و خبرنگار ایرانی را دارای مهارتهای شغلی و دانش مربوطه دانست با این همه نمی توان کتمان کرد که انتقادات غیر کارشناسی و صحبتهای بی پایه از سوی بخش غیرعقلانی رسانه های ورزشی ایرانی مشکلی دیگر برای کارلوس کئیروش خواهد بود.
عالمان بی عمل
خان ها، سلطانها، غزالهای تیزپا و سایر دوستان بخشی از فوتبال ایران هستند. پیشکسوتهایی که احترامشان بر همه واجب است، زمانی بازیکنان یا مربیان موفقی بوده اند ولی امروز به جفای روزگار بیرون نشسته اند ولی خب همچنان تمام مسایل فوتبال مملکت را زیر نظر دارند والبته همیشه برای اظهار نظرهای منطقی یا غیر منطقی مختار هستند. چندین سال پیش بلاژویچ سیاه کار نامیده می شد، مربیانی مانند برانکو، وینگادا کرانچار و حتی ایویچ مورد انتقاداتی عجیب قرار گرفته اند ولی ماه پشت ابر نمانده است و گذر زمان محتوا یا عدم محتوای این انتفادا را مشخص کرده است. می توان حدس زد که بیرون گود نشسته ها چه طوربا اولین نتیجه ضعیف احتمالی فغان ازقرارداد گران مربی پرتغالی برخواهند داد و چه توجیهات فنی هم نخواهند داشت.

کارلوس کیئروش به عنوان نفر اول
رزومه کارلوس کئیروش حاوی نکات درخشانی است. او به همراه نسل طلایی پرتغال و به عنوان سرمربی موفق به قهرمانی در مسابقات جام جهانی جوانان در سال 1991 شده است و چندین عنوان با ارزش دیگر به عنوان سرمربی جوانان را در سالهای مابین 1988 تا 1991 در کارنامه خود دارد. این مربی به عنوان یک تولید کننده ایده در بخشی از موفقیتهای تیم منچستر یونایتد شریک بوده است و البته افتخار نشستن بر روی نیمکت مربی گری رئال مادرید و تیم ملی پرتقال بخشهایی دیگر از زندگی ورزشی او هستند. نتایج او به عنوان سرمربی در سالهای اخیر خارق العاده نبوده اند، یک عنوان چهارمی علی رغم شروع خوب در رئال مادرید و حذف در مرحله حذفی جام جهانی برابر اسپانیا قهرمان جام در کارنامه او ثبت شده است. اکنون او نفر اول نیمکتی تیم ملی ایران است.
نیروی انسانی تضعیف شده
به عنوان یک واقعیت غیرقابل انکار، فوتبال ملی امروز ایران در مقایسه با تیمهای 96 و 98 استعدادهای درخشان کمتری از نوع دایی، باقری، عزیزی، عابدزاده یا مهدوی کیا است. بازی با کره جنوبی می تواند مثالی از عدم حضور بازیکن ستاره در ترکیب تیم ملی ای باشد که مجبور به دفاع مطلق در برابر حریف شد و منقدان فقدان بازیکن گره گشا در ترکیبش به چشم آمد. تیمی که کئیروش در اختیار خواهد گرفت بازیکنان خوب بسیاری دارد، باید منتظر ماند و دید که آیا تعدادی از آنها تحت تاکتیک تدبیر شده این مربی تبدیل به ستاره خواهند شد یا خیر؟
برای کارلوس کئیروش به عنوان یک مربی با سابقه آرزوی موفقیت در فوتبال ایران می کنیم.