Borna66
04-01-2011, 12:33 AM
در حوزه کسب و کار سازمان ها، توجه جدي به فرآيندهاي كسب و كار و اهميت مديريت آنها براي دستيابي سازمان به چشم انداز و اهداف خود، از كار پورتر در اوايل دهه 80 ميلادي و طرح "زنجيره ارزش" (Value Chain) توسط وي شروع شد. همر و چمپي نيز در نيمه دوم همين دهه با طرح ايده "مهندسي مجدد فرآيندهاي كسب و كار" (BPR) نشان دادند كه سازمانها براي باقي ماندن در عرصه رقابت ناگزير از باز انديشي در فرآيندهاي كاري خود و طراحي مجدد آنها هستند. پس از وي نيز، نظريهپردازان مديريت در دهه 90 ميلادي و بعد از آن تا کنون توجه روزافزوني به مفاهيم فرآيندهاي كسب و كار و مهندسي فرآيندهاي کسب و کار نشان دادند و كوشيدند تا ميان تمامي اين حوزههاي مديريت و مفاهيم آنها پيوند برقرار كنند، بهگونهاي كه مكتب مديريتي حاكم بر اين دهه را برخي "مديريت مبتني بر فرآيند" ناميدهاند.
در اين دوره روشها و رويكردهاي مديريتي متعددي مانند "مهندسي مجدد فرآيندهاي كسب و كار" (BPR) ، تعالي، مديريت دانش، 6-Sigma، مديريت کيفيت جامع (TQM)، تفكر ناب، و ... همه و همه برپايه مفهوم فرآيندهاي كسب و كار طرح شدند.
همه اين روشها بر شناخت، تحليل، بازنگري و اصلاح فرآيندهاي كسب و كار براي دستيابي سازمان به اهداف راهبردي خود و موفقيت در عرصه رقابت تأكيد دارند. الگوي فكري كه در حال حاضر در مديريت حاکم است، بهبود اقتضايي و مستمر فرآيندهاي سازمان بجاي اصلاح تدريجي و يا تغيير يكباره آنها است. از اين الگو گاهي بهعنوان "مديريت فرآيندهاي کسب و كار" يا BPM تعبير ميشود كه در امتداد رويكردهاي "مهندسي مجدد فرآيندهاي كسب و كار" (BPR) و يا "بهبهود مستمر فرايندهاي کسب و کار" (BPCI) و ساير رويکردهاي مبتني بر فرايند بعنوان يک رويکرد جامع و کل نگر مطرح گرديده است.
با توجه به آنچه گفته شد ديده مي شود که در چند دهه اخير همواره تاکيد بر بحث فرايندها و تفکر فرايندگرايي در سازمان ها مطرح بوده است و اين بحث موضوع جديدي نيست، اما در اين ميان صنعت فنآوري اطلاعات و ارتباطات تا قبل از ظهور فنآوري هاي جديد حوزه خود مانند معماري سرويس گرا (SOA) مبتني بر وب،مباحث معناشناسي و فرا داده ها (MetaData) و فرا مدل ها (MetaModel) ... از ارائه بستر و راه حلي جامع و شايسته براي تحليل، تعريف، اجرا، کنترل، بهينه سازي و ... و بعبارتي مديريت جامع فرايندهاي سازماني ناتوان بوده است. با ظهور BPM موج سوم تحقق عملي بسياري از ديدگاه هاي آکادميک مطرح شده در طي سال هاي گذشته امکان پذير شد و فناوري اطلاعات و ارتباطات در اينجا نيز نقش راهبردي خود (بعنوان يک توانمندساز) و نقش ابزاري خود (مجموعه ابزارهاي مديريت فرايندهاي کسب و کار) را در تحقق اين فنآوري (BPM) به شايستگي نشان داد.
در اين دوره روشها و رويكردهاي مديريتي متعددي مانند "مهندسي مجدد فرآيندهاي كسب و كار" (BPR) ، تعالي، مديريت دانش، 6-Sigma، مديريت کيفيت جامع (TQM)، تفكر ناب، و ... همه و همه برپايه مفهوم فرآيندهاي كسب و كار طرح شدند.
همه اين روشها بر شناخت، تحليل، بازنگري و اصلاح فرآيندهاي كسب و كار براي دستيابي سازمان به اهداف راهبردي خود و موفقيت در عرصه رقابت تأكيد دارند. الگوي فكري كه در حال حاضر در مديريت حاکم است، بهبود اقتضايي و مستمر فرآيندهاي سازمان بجاي اصلاح تدريجي و يا تغيير يكباره آنها است. از اين الگو گاهي بهعنوان "مديريت فرآيندهاي کسب و كار" يا BPM تعبير ميشود كه در امتداد رويكردهاي "مهندسي مجدد فرآيندهاي كسب و كار" (BPR) و يا "بهبهود مستمر فرايندهاي کسب و کار" (BPCI) و ساير رويکردهاي مبتني بر فرايند بعنوان يک رويکرد جامع و کل نگر مطرح گرديده است.
با توجه به آنچه گفته شد ديده مي شود که در چند دهه اخير همواره تاکيد بر بحث فرايندها و تفکر فرايندگرايي در سازمان ها مطرح بوده است و اين بحث موضوع جديدي نيست، اما در اين ميان صنعت فنآوري اطلاعات و ارتباطات تا قبل از ظهور فنآوري هاي جديد حوزه خود مانند معماري سرويس گرا (SOA) مبتني بر وب،مباحث معناشناسي و فرا داده ها (MetaData) و فرا مدل ها (MetaModel) ... از ارائه بستر و راه حلي جامع و شايسته براي تحليل، تعريف، اجرا، کنترل، بهينه سازي و ... و بعبارتي مديريت جامع فرايندهاي سازماني ناتوان بوده است. با ظهور BPM موج سوم تحقق عملي بسياري از ديدگاه هاي آکادميک مطرح شده در طي سال هاي گذشته امکان پذير شد و فناوري اطلاعات و ارتباطات در اينجا نيز نقش راهبردي خود (بعنوان يک توانمندساز) و نقش ابزاري خود (مجموعه ابزارهاي مديريت فرايندهاي کسب و کار) را در تحقق اين فنآوري (BPM) به شايستگي نشان داد.