Borna66
04-01-2011, 12:18 AM
BPM فرآیندی منطقی برای مدیریت کسبوکار و تغییرات آن است. هر فرآیند باید با توجه به وضع مطلوب پیاده شود و سپس در طول زمان میتوان فرایند مورد نظر را بهبود بخشید. این روال ممکن است بارها در مورد هریک از فرآیندها اجرا گردد. از این رو چرخه حیات BPM به طور تکرارشونده است و در هر تکرار باید ارزش افزودهای به فرآیند و منطق کاری آن افزوده گردد. در مورد پروژههای BPM نیز مانند دیگر پروژههای اطلاعاتی سازمانی لازم است در سازمان، زمینهسازیهایی انجام شود که این امر میتواند شامل انواع فرهنگسازیهای سازمان نیز باشد.
http://pnu-club.com/imported/2011/03/177.png
در ابتدا برای اتوماسیون فرآیندهای سازمانی بهتر است فرایندهایی انتخاب شوند که در سازمان محوریت داشته باشند و در افزایش کارایی و کیفیت سرویسدهی به مشتریان مؤثر باشند. با وارد کردن این نوع فرآیندها در چرخه BPM، میتوان علاوه بر آنکه افزایش کارایی و کیفیت سرویسهای سازمان را زودتر مشاهده نمود، در آمادهسازی ذهن مدیریت کلان سازمان نیز گامهای مؤثرتری برداشت. بعد از آنکه گامهای ابتدایی در این زمینه انجام شد، میتوان فرآیندهای موردنظر را مدل کرد و در طول زمان بهینهسازی نمود تا بدین طریق راهحلهای کارا برای سازمان حاصل گردد. شکل زیر کلیات چرخه حیات BPM در سازمان را نشان میدهد.
چرخه حیات BPM
مدلسازی و طراحی
در این مرحله، منطق کسبوکار و فرآیندهای آن مدل میشوند. دیدگاه BPM بر این مبنا است که در ابتدا لازم نیست فرآیندهای کسبوکار بهینه گردند، بلکه میتوان وضعیت موجود را مدل ساخت و بعد با استفاده از مکانیزمهایی که سیستم BPM در اختیار میگذارد، فرآیندها را بهبود بخشید و آنها را بهینهتر ساخت. به منظور مدلسازی کامل منطق کسبوکار لازم است قوانین کسب و کار را مدلسازی نمود که این کار از طریق موتور قوانین کسبوکار ممکن میگردد. از طریق این موتور میتوان قوانین کسبوکار را مدل نمود و در طول زمان، تغییرات لازم را در آنها اعمال کرد؛ بدون آنکه نیازی به تغییر در سایر اجزای کسبوکار باشد.
توسعه و استقرار
بعد از شناخت و مدلسازی فرآیندهای کسبوکار لازم است فرآیندهای مربوطه را به همراه قوانین کسبوکار پیادهسازی نمود و در سازمان مستقر ساخت. کلیه سیستمهای قدیمی (Legacy) و موروثی از طریق سیستم BPM باید به هم متصل و یکپارچه شوند. جدا بودن محل نگهداری قوانین کسبوکار از فرآیندهای کسبوکار این امکان را فراهم میسازد که بتوان مدیریت تغییرات قوانین کسبوکار را بدون درگیر شدن با تغییرات در فرآیندها به انجام رساند.
مدیریت و تعامل
پس از استقرار سیستم در سازمان، کاربران مختلف در سازمان میتوانند فرآیندها را اجراکنند. در حین اجرای فرآیندها گروههای مختلفی از افراد سازمان با توجه به نقشی که در سازمان دارند، با فرآیندها به گونهای که خاص نقش آنها است درگیر خواهند شد. بهعنوان مثال، کاربران کسبوکار بعد از استقرار فرآیندهای مکانیزه شده در سازمان باید کارهایی از قبیل تأیید یا رد برخی تصمیمات کلیدی و مدیریت استثناهای خارج از استراتژی معمول سازمان را انجام دهند، مدیران و ناظران بر اجرای فرآیندها به طور مؤثر و بهینه نظارت کنند و متخصصان IT باید فرآیندهای مکانیزه را از لحاظ تطابق با استانداردهای مختلف مدیریت نمایند.
تحلیل و بهینهسازی
استقرار فرآیندها در سازمان به منزله اتمام کار نیست، بلکه از این پس کاربران حوزه کسبوکار باید بتوانند اجرای فرآیندها را بر اساس یک سری از پارامترهای کلیدی در زمینه اندازهگیری کارایی فرآیندها، تحلیل نمایند و در صورت لزوم، تغییرات لازم را در فرآیندها اعمال کنند تا از این طریق، کارایی فرآیندها افزایش یابد و هر نوع بهینهسازی مورد نیاز در مورد آنها اعمال گردد. به وسیله این قابلیت، کاربران حوزه کسبوکار میتوانند تصمیمگیریهای مرتبط با فرآیندها را در زمان اجرای سیستم مشخص نمایند و در همان جا آنها را اعمال کنند.
http://pnu-club.com/imported/2011/03/177.png
در ابتدا برای اتوماسیون فرآیندهای سازمانی بهتر است فرایندهایی انتخاب شوند که در سازمان محوریت داشته باشند و در افزایش کارایی و کیفیت سرویسدهی به مشتریان مؤثر باشند. با وارد کردن این نوع فرآیندها در چرخه BPM، میتوان علاوه بر آنکه افزایش کارایی و کیفیت سرویسهای سازمان را زودتر مشاهده نمود، در آمادهسازی ذهن مدیریت کلان سازمان نیز گامهای مؤثرتری برداشت. بعد از آنکه گامهای ابتدایی در این زمینه انجام شد، میتوان فرآیندهای موردنظر را مدل کرد و در طول زمان بهینهسازی نمود تا بدین طریق راهحلهای کارا برای سازمان حاصل گردد. شکل زیر کلیات چرخه حیات BPM در سازمان را نشان میدهد.
چرخه حیات BPM
مدلسازی و طراحی
در این مرحله، منطق کسبوکار و فرآیندهای آن مدل میشوند. دیدگاه BPM بر این مبنا است که در ابتدا لازم نیست فرآیندهای کسبوکار بهینه گردند، بلکه میتوان وضعیت موجود را مدل ساخت و بعد با استفاده از مکانیزمهایی که سیستم BPM در اختیار میگذارد، فرآیندها را بهبود بخشید و آنها را بهینهتر ساخت. به منظور مدلسازی کامل منطق کسبوکار لازم است قوانین کسب و کار را مدلسازی نمود که این کار از طریق موتور قوانین کسبوکار ممکن میگردد. از طریق این موتور میتوان قوانین کسبوکار را مدل نمود و در طول زمان، تغییرات لازم را در آنها اعمال کرد؛ بدون آنکه نیازی به تغییر در سایر اجزای کسبوکار باشد.
توسعه و استقرار
بعد از شناخت و مدلسازی فرآیندهای کسبوکار لازم است فرآیندهای مربوطه را به همراه قوانین کسبوکار پیادهسازی نمود و در سازمان مستقر ساخت. کلیه سیستمهای قدیمی (Legacy) و موروثی از طریق سیستم BPM باید به هم متصل و یکپارچه شوند. جدا بودن محل نگهداری قوانین کسبوکار از فرآیندهای کسبوکار این امکان را فراهم میسازد که بتوان مدیریت تغییرات قوانین کسبوکار را بدون درگیر شدن با تغییرات در فرآیندها به انجام رساند.
مدیریت و تعامل
پس از استقرار سیستم در سازمان، کاربران مختلف در سازمان میتوانند فرآیندها را اجراکنند. در حین اجرای فرآیندها گروههای مختلفی از افراد سازمان با توجه به نقشی که در سازمان دارند، با فرآیندها به گونهای که خاص نقش آنها است درگیر خواهند شد. بهعنوان مثال، کاربران کسبوکار بعد از استقرار فرآیندهای مکانیزه شده در سازمان باید کارهایی از قبیل تأیید یا رد برخی تصمیمات کلیدی و مدیریت استثناهای خارج از استراتژی معمول سازمان را انجام دهند، مدیران و ناظران بر اجرای فرآیندها به طور مؤثر و بهینه نظارت کنند و متخصصان IT باید فرآیندهای مکانیزه را از لحاظ تطابق با استانداردهای مختلف مدیریت نمایند.
تحلیل و بهینهسازی
استقرار فرآیندها در سازمان به منزله اتمام کار نیست، بلکه از این پس کاربران حوزه کسبوکار باید بتوانند اجرای فرآیندها را بر اساس یک سری از پارامترهای کلیدی در زمینه اندازهگیری کارایی فرآیندها، تحلیل نمایند و در صورت لزوم، تغییرات لازم را در فرآیندها اعمال کنند تا از این طریق، کارایی فرآیندها افزایش یابد و هر نوع بهینهسازی مورد نیاز در مورد آنها اعمال گردد. به وسیله این قابلیت، کاربران حوزه کسبوکار میتوانند تصمیمگیریهای مرتبط با فرآیندها را در زمان اجرای سیستم مشخص نمایند و در همان جا آنها را اعمال کنند.