cute-baby
03-24-2011, 02:28 PM
بنا به دلايل متعدد چنان مي نمايد که کشورهاي پرجمعيت و فقير، الگوي طراحان و متوليان گردشگري ما در توسعه اين صنعت است. زيرا مي دانند که گردشگري تنها طي دهه اخير به ميران صد درصد افزايش داشته است.
اين افزايش به معني افزايش درآمد و افزايش گردش مالي است اما ظاهرا نمي دانند يا ترجيج ميدهند ندانند که اين افزايش به معني تشديد تنگناها، افزايش فشار بر منايع طبيعي و تشديد مخاطرات نيز هست. پديده اي که اکنون به بزرگترين دغدغه و نگراني جهاني مبدل شده است اما در ايران ظاهرا کسي از اين بابت هيچ نگراني ندارد.
بنابه گزارش ساينس ديلي، محققان برنامه زيست محيطي سازمان ملل طي اجراي يک برنامه پژوهشي بسيار جامع هشدار داده اند که تهديدها و مخاطرات بر اثر توسعه صددرصدي توريسم در نواحي حساس و ذخاير طبيعي جهان به مرزهاي خطرناکي رسيده است.
براساس همين گزارش، توسعه توريسم در حساسترين مناطق طبيعي جهان که بيش از هر جاي ديگري در تهديد و خطر قرار دارند، طي ده سال گذشته به ميزان غيرقابل اغماضي افزايش داشته است. از اينرو توسعه گسترده توريسم در غنيترين و حساسترين مناطق تنوع زيستي جهان طي ده سال گذشته يعني از دهه 1990 تا2000 ميلادي، ارزشمندترين مناطق طبيعي جهان را با تهديدهاي فوقالعاده شديدي مواجه کرده است. http://pnu-club.com/imported/2011/03/1864.jpg
اين موضوع طي تحقيقات انجام شده از سوي برنامه زيست محيطي سازمان ملل متحد اعلام شده که با عنوان "توريسم و تنوع زيستي: طراحي آثار و عوارض توريسم جهاني"، جامعترين تحقيق در نوع خود است که با تمرکز بر آثار و عوارض توريسم بر تنوع بيولوژيکي صورت گرفته است.
محققان در اين بررسي ها اعلام کردهاند که صنعت گردشگري بيش از 11 درصد از کل توليد ناخالص ملي جهان را دربرميگيرد. همچنين درحدود 200 ميليون نفر در مشاغل وابسته به اين صنعت به ويژه در بخش حمل ونقل مشغول بکارند و سالانه نزديک به 700 ميليون سفر در سطح جهاني صورت مي گيرد. اين درحالي است که انتظار مي رود اين ارقام تا 12 سال ديگر يعني تا 2020 به ميزان دوبرابر افزايش يابد. صنعت گردشگري باتوجه به اطلاعات يادشده اگر بزرگترين صنعت در تمام کره زمين نباشد يکي از بزرگترين صنايع جهان است.
در نتيجه هم اکنون توريسم به عنوان مهمترين اقلام صاداراتي در 49 کشور توسعه يافته است که در 39 کشور به عنوان اولين کالاي صاداراتي محسوب مي شود.
اين گزارشها اگرچه ممکن است براي بسياري از کارشناسان و طرفداران توسعه گردشگري با هدف تامين نيازهاي مالي و اقتصادي و جمعيت ايران (که همچنان بيرويه و بيبرنامه رو به ازدياد دارد) اغواگرانه باشد، اما به همان اندازه عبرتآموز نيز هست.
همچنان که اين گزارش تاکيد دارد اگرچه توريسم به طور بالقوه فرصتهاي مناسبي براي شناخت، آگاهي و در نتيجه حفاظت از طبيعت را مي تواند پديد آورد، توسعه نامناسب و ناهماهنگ و حساب نشده آن مي تواند تهديد بسيار بزرگ و ويرانگري براي طبيعت و محيط زيست به بار آورد.
اين مخاطرات شامل حذف و نابودي جنگلهاي بکر بر اثر اجراي پروژههاي عمراني براي تامين زيرساختهاي گردشگري، ايجاد و افزايش انواع آلودگيها در آب، هوا و خاک و همچنين انتقال و رشد گونههاي مهاجم غيربومي، کمبود آب و کاهش منابع و ذخاير آن است.
همه اين ارقام و آمار و عوارض ناشي از آن متاثر از فشار جمعيت انساني است که درواقع به معني افزايش مصرف و افزايش برداشت از ذخاير طبيعي در تمام حوزه هاي صنعت، کشاورزي و خدمات و ازجمله در صنعت گردشگري است.
روشن است که بنياد همه اين کمبودها ناشي از برهم خوردن تعادل طبيعي ميان نياز و مصرف جمعيت انساني از يکسو و قدرت توليد طبيعت از ديگرسو است.
با اين همه روشن نيست که چرا در بيشتر گزارشهاي ارائه شده در اين زمينه و ازجمله گزارش اخير سازمان ملل در باره توسعه توريسم و عوارض آن، به عامل مهم ازدياد يا انفجار جمعيت انسانها توجهي نشده است.
درحالي که رشد جمعيت در بررسي ميزان رشد صنايع و از جمله صنعت گردشگري و سهم آن در توليد درآمد ناخالص ملي در کشورها، افزايش ميزان اشتغال و ديگر مزاياي اقتصادي آن فاکتور تعيينکنندهاي است که به معني افزايش تقاضا براي بازار مصرف تمام توليدات ازجمله کالا و خدمات عرضه شده در صنعت گردشگري است.
بنابه آمار موجود، در سال 1900جمعيت جهان به يك ميليارد و 600ميليون نفر رسيد که در اواسط قرن بيستم اين رقم تقريباً 4 برابر افزايش يافت.
اين ميزان در سال 1999 به 6 ميليارد نفر رسيد و درحال حاضر نيز جمعيت جهان هر 14تا 15سال يكبار حدود يك ميليارد نفر افزايش مي يابد.
اين بدان معنا است كه رقم جمعيت جهان در سال 2013 ،7 ميليارد و در سال 2050 به 9 ميليارد و 200 ميليون نفر خواهد رسيد!
نکته مهمتر و ظريف در اين ارقام آن است که رشد صعودي جمعيت در كشورهاي به اصطلاح درحال توسعه عمدتا آسيايي، آفريقايي و آمريکاي لاتين صورت گرفته است و يكي از اولين پيامدهاي اين روند، افزايش جمعيت زاغهنشين و نيز گسترش مهاجرتها بوده است که اکنون جهان را با معضل فقر و کاهش منابع طبيعي روبرو کرده است.
اين معضل نيز به دليل مصرف بيش از اندازه از يکسو و تخريب و آلودگي منابع طبيعي از ديگر سو مطرح شده که خود از عوارض رشد جمعيت و گسترش صنايع است.
چنان که در گزارش سازمان ملل نيز آمده صنعت گردشگري نيز به دليل ضرورت تامين زيرساختهاي گردشگري، به ويژه در نواحي طبيعي و بخصوص در کشورهاي توسعهنيافته، سهم بالايي در تخريب و آلودگي منابع و ذخاير طبيعي جهان داشته است. زيرا در اين کشورها رشد جمعيت و افزايش تقاضا عملا هرگونه فرصت و امکانات لازم را براي برنامهريزيهاي مناسب از متوليان و مسئولان و طراحان پروژههاي صنعتي و ازجمله صنعت گردشگري سلب کرده است.
اما به عکس در كشورهاي صنعتي مانند آلمان يا انگليس به رغم رشد مهاجرت، همواره كودكان كمتري متولد مي شوند و شرايط براي کنترل عوارض احتمالي و فشار وارده بر منابع طبيعي مناسبتر و آسانتر است.
از اين زاويه آن بخش از گزارش محققان برنامه زيست محيطي سازمان ملل متحد بسيار جالب توجه است که طبق آن طي دهه گذشته توسعه توريسم در کشورهايي فقير در پاسخ به نياز جمعيت روزافزون اين کشورها سرعت شگفتآوري داشته است. مثلا توسعه توريسم با رشد بيش از 2000 درصد هم در لائوس و هم در کامبوج و نزديک به 500 درصد در جنوب افريقا و 300 درصد در کشورهاي برزيل، نيکاراگوا و السالوادور و 128 درصد در جمهوري دومينيکن، صورت گرفته که در نتيجه کمترين مديريت و بيشترين مخاطرات را براي گونههاي زيستي اين کشورها درپي داشته است.
در اين ميان جايگاه کشور ما با توجه به سيرصعودي جمعيت آن (که همچنان بدون آيندهنگري و با رشدي بيش از حد ظرفيت منابع طبيعي کشور ادامه دارد) تا حدي روشن مي شود. به اين معنا که سياستهاي گسترش توريسم و ازجمله اکوتوريسم به منظور کسب درآمد اقتصادي و ايجاد شغل براي گذران زندگي اين جمعيت انفجاري، بدون توجه به ضرورت کاهش هرچه بيشتر روند رشد جمعيت و ايجاد ثبات ميان تعداد مرگ و مير با ميزان زاد و ولد، از هماکنون شرايط بهتري را براي منابع طبيعي و زيستي ايران نمي توان متصور بود.
ضمن اينکه هم اکنون نيز که توسعه توريسم و اکوتوريسم در ايران با موانع مالي و اجتماعي مواجه است، منابع طبيعي ايران درمعرض خطر رشد افسارگسيخته جمعيت و به تاسي از آن درمعرض خطر توسعه يا به عبارت بهتر حمله صنايع مختلف براي تامين غذا و شغل اين جمعيت افسار گسيخته، زخمهاي شديدي خورده است.
مي توان تصور کرد در اثر ادامه روند کنوني رشد جمعيت کشور و ادامه يا افزايش روند کنوني مصرف و برداشت از منابع طبيعي براي رشد صنايع و ازجمله صنعت جديد از ورود توريسم و اکوتوريسم و ققدان آگاهي از مخاطرات زيست محيطي و حساسيت و شکنندگي اين منابع، انتخاب يا الگويي جز کشورهاي پرجمعيت و فقير، با تمام عوارض آن پيشروي ما نيست.
منبع:ماهنامه مسافران
اين افزايش به معني افزايش درآمد و افزايش گردش مالي است اما ظاهرا نمي دانند يا ترجيج ميدهند ندانند که اين افزايش به معني تشديد تنگناها، افزايش فشار بر منايع طبيعي و تشديد مخاطرات نيز هست. پديده اي که اکنون به بزرگترين دغدغه و نگراني جهاني مبدل شده است اما در ايران ظاهرا کسي از اين بابت هيچ نگراني ندارد.
بنابه گزارش ساينس ديلي، محققان برنامه زيست محيطي سازمان ملل طي اجراي يک برنامه پژوهشي بسيار جامع هشدار داده اند که تهديدها و مخاطرات بر اثر توسعه صددرصدي توريسم در نواحي حساس و ذخاير طبيعي جهان به مرزهاي خطرناکي رسيده است.
براساس همين گزارش، توسعه توريسم در حساسترين مناطق طبيعي جهان که بيش از هر جاي ديگري در تهديد و خطر قرار دارند، طي ده سال گذشته به ميزان غيرقابل اغماضي افزايش داشته است. از اينرو توسعه گسترده توريسم در غنيترين و حساسترين مناطق تنوع زيستي جهان طي ده سال گذشته يعني از دهه 1990 تا2000 ميلادي، ارزشمندترين مناطق طبيعي جهان را با تهديدهاي فوقالعاده شديدي مواجه کرده است. http://pnu-club.com/imported/2011/03/1864.jpg
اين موضوع طي تحقيقات انجام شده از سوي برنامه زيست محيطي سازمان ملل متحد اعلام شده که با عنوان "توريسم و تنوع زيستي: طراحي آثار و عوارض توريسم جهاني"، جامعترين تحقيق در نوع خود است که با تمرکز بر آثار و عوارض توريسم بر تنوع بيولوژيکي صورت گرفته است.
محققان در اين بررسي ها اعلام کردهاند که صنعت گردشگري بيش از 11 درصد از کل توليد ناخالص ملي جهان را دربرميگيرد. همچنين درحدود 200 ميليون نفر در مشاغل وابسته به اين صنعت به ويژه در بخش حمل ونقل مشغول بکارند و سالانه نزديک به 700 ميليون سفر در سطح جهاني صورت مي گيرد. اين درحالي است که انتظار مي رود اين ارقام تا 12 سال ديگر يعني تا 2020 به ميزان دوبرابر افزايش يابد. صنعت گردشگري باتوجه به اطلاعات يادشده اگر بزرگترين صنعت در تمام کره زمين نباشد يکي از بزرگترين صنايع جهان است.
در نتيجه هم اکنون توريسم به عنوان مهمترين اقلام صاداراتي در 49 کشور توسعه يافته است که در 39 کشور به عنوان اولين کالاي صاداراتي محسوب مي شود.
اين گزارشها اگرچه ممکن است براي بسياري از کارشناسان و طرفداران توسعه گردشگري با هدف تامين نيازهاي مالي و اقتصادي و جمعيت ايران (که همچنان بيرويه و بيبرنامه رو به ازدياد دارد) اغواگرانه باشد، اما به همان اندازه عبرتآموز نيز هست.
همچنان که اين گزارش تاکيد دارد اگرچه توريسم به طور بالقوه فرصتهاي مناسبي براي شناخت، آگاهي و در نتيجه حفاظت از طبيعت را مي تواند پديد آورد، توسعه نامناسب و ناهماهنگ و حساب نشده آن مي تواند تهديد بسيار بزرگ و ويرانگري براي طبيعت و محيط زيست به بار آورد.
اين مخاطرات شامل حذف و نابودي جنگلهاي بکر بر اثر اجراي پروژههاي عمراني براي تامين زيرساختهاي گردشگري، ايجاد و افزايش انواع آلودگيها در آب، هوا و خاک و همچنين انتقال و رشد گونههاي مهاجم غيربومي، کمبود آب و کاهش منابع و ذخاير آن است.
همه اين ارقام و آمار و عوارض ناشي از آن متاثر از فشار جمعيت انساني است که درواقع به معني افزايش مصرف و افزايش برداشت از ذخاير طبيعي در تمام حوزه هاي صنعت، کشاورزي و خدمات و ازجمله در صنعت گردشگري است.
روشن است که بنياد همه اين کمبودها ناشي از برهم خوردن تعادل طبيعي ميان نياز و مصرف جمعيت انساني از يکسو و قدرت توليد طبيعت از ديگرسو است.
با اين همه روشن نيست که چرا در بيشتر گزارشهاي ارائه شده در اين زمينه و ازجمله گزارش اخير سازمان ملل در باره توسعه توريسم و عوارض آن، به عامل مهم ازدياد يا انفجار جمعيت انسانها توجهي نشده است.
درحالي که رشد جمعيت در بررسي ميزان رشد صنايع و از جمله صنعت گردشگري و سهم آن در توليد درآمد ناخالص ملي در کشورها، افزايش ميزان اشتغال و ديگر مزاياي اقتصادي آن فاکتور تعيينکنندهاي است که به معني افزايش تقاضا براي بازار مصرف تمام توليدات ازجمله کالا و خدمات عرضه شده در صنعت گردشگري است.
بنابه آمار موجود، در سال 1900جمعيت جهان به يك ميليارد و 600ميليون نفر رسيد که در اواسط قرن بيستم اين رقم تقريباً 4 برابر افزايش يافت.
اين ميزان در سال 1999 به 6 ميليارد نفر رسيد و درحال حاضر نيز جمعيت جهان هر 14تا 15سال يكبار حدود يك ميليارد نفر افزايش مي يابد.
اين بدان معنا است كه رقم جمعيت جهان در سال 2013 ،7 ميليارد و در سال 2050 به 9 ميليارد و 200 ميليون نفر خواهد رسيد!
نکته مهمتر و ظريف در اين ارقام آن است که رشد صعودي جمعيت در كشورهاي به اصطلاح درحال توسعه عمدتا آسيايي، آفريقايي و آمريکاي لاتين صورت گرفته است و يكي از اولين پيامدهاي اين روند، افزايش جمعيت زاغهنشين و نيز گسترش مهاجرتها بوده است که اکنون جهان را با معضل فقر و کاهش منابع طبيعي روبرو کرده است.
اين معضل نيز به دليل مصرف بيش از اندازه از يکسو و تخريب و آلودگي منابع طبيعي از ديگر سو مطرح شده که خود از عوارض رشد جمعيت و گسترش صنايع است.
چنان که در گزارش سازمان ملل نيز آمده صنعت گردشگري نيز به دليل ضرورت تامين زيرساختهاي گردشگري، به ويژه در نواحي طبيعي و بخصوص در کشورهاي توسعهنيافته، سهم بالايي در تخريب و آلودگي منابع و ذخاير طبيعي جهان داشته است. زيرا در اين کشورها رشد جمعيت و افزايش تقاضا عملا هرگونه فرصت و امکانات لازم را براي برنامهريزيهاي مناسب از متوليان و مسئولان و طراحان پروژههاي صنعتي و ازجمله صنعت گردشگري سلب کرده است.
اما به عکس در كشورهاي صنعتي مانند آلمان يا انگليس به رغم رشد مهاجرت، همواره كودكان كمتري متولد مي شوند و شرايط براي کنترل عوارض احتمالي و فشار وارده بر منابع طبيعي مناسبتر و آسانتر است.
از اين زاويه آن بخش از گزارش محققان برنامه زيست محيطي سازمان ملل متحد بسيار جالب توجه است که طبق آن طي دهه گذشته توسعه توريسم در کشورهايي فقير در پاسخ به نياز جمعيت روزافزون اين کشورها سرعت شگفتآوري داشته است. مثلا توسعه توريسم با رشد بيش از 2000 درصد هم در لائوس و هم در کامبوج و نزديک به 500 درصد در جنوب افريقا و 300 درصد در کشورهاي برزيل، نيکاراگوا و السالوادور و 128 درصد در جمهوري دومينيکن، صورت گرفته که در نتيجه کمترين مديريت و بيشترين مخاطرات را براي گونههاي زيستي اين کشورها درپي داشته است.
در اين ميان جايگاه کشور ما با توجه به سيرصعودي جمعيت آن (که همچنان بدون آيندهنگري و با رشدي بيش از حد ظرفيت منابع طبيعي کشور ادامه دارد) تا حدي روشن مي شود. به اين معنا که سياستهاي گسترش توريسم و ازجمله اکوتوريسم به منظور کسب درآمد اقتصادي و ايجاد شغل براي گذران زندگي اين جمعيت انفجاري، بدون توجه به ضرورت کاهش هرچه بيشتر روند رشد جمعيت و ايجاد ثبات ميان تعداد مرگ و مير با ميزان زاد و ولد، از هماکنون شرايط بهتري را براي منابع طبيعي و زيستي ايران نمي توان متصور بود.
ضمن اينکه هم اکنون نيز که توسعه توريسم و اکوتوريسم در ايران با موانع مالي و اجتماعي مواجه است، منابع طبيعي ايران درمعرض خطر رشد افسارگسيخته جمعيت و به تاسي از آن درمعرض خطر توسعه يا به عبارت بهتر حمله صنايع مختلف براي تامين غذا و شغل اين جمعيت افسار گسيخته، زخمهاي شديدي خورده است.
مي توان تصور کرد در اثر ادامه روند کنوني رشد جمعيت کشور و ادامه يا افزايش روند کنوني مصرف و برداشت از منابع طبيعي براي رشد صنايع و ازجمله صنعت جديد از ورود توريسم و اکوتوريسم و ققدان آگاهي از مخاطرات زيست محيطي و حساسيت و شکنندگي اين منابع، انتخاب يا الگويي جز کشورهاي پرجمعيت و فقير، با تمام عوارض آن پيشروي ما نيست.
منبع:ماهنامه مسافران