توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : دانستنيهاي جالب و خواندني از حيوانات
Borna66
04-28-2009, 11:20 PM
با سلام
در اين تاپيك به معرفي دانستنيهاي جالب و خواندني از حيوانات پرداخته مي شود.
اميدوارم مورد قوبل شما قرار بگيرد
Borna66
04-28-2009, 11:21 PM
قبول دارید ماهی ها هم دارای ضرایب متفاوتی از IQU هستند؟
وقتی که شروع به نگهداری ماهی کردم هیچ گاه فکر نمی کردم که این موجودات هم ممکن است دارای درک قابل توجهی باشند. خیلی از حیوانات – به استثنای بعضی گونه ها - تمام فعالیت هایشان تنها از روی غریزه است و مغز آنها آنقدر پیشرفته نیست که کاری را از روی فکر، اندیشه و با طرح نقشه قبلی انجام دهند. حتی تصور اینکه یک ماهی قدرت تشخیص چهره افراد را داشته باشد و یا اینکه مثلاً سعی کند برخی از کارهایش را از صاحبش مخفی کند برای من بسیار جالب بود.
در بین ماهی ها – حتی بین ماهی های یک گونه – ممکن است برخی دارای هوش بالایی بوده و برخی چندان بهره ای از هوش نبرده باشند.
مدتی قبل تعدادی ماهی از جمله چهارparrot Fish ( طوطی ماهیِ )، دو پنکوسی،تعدادی گلدفیش، دو گوآرامی و چند بچه ماهی اسکار داشتم. یکی از مسائلی که در ابتدا هنگام غذا دادن به ماهی ها متوجه شده بودم و حتماً همه شما نیز چنین حالتی را تجربه کردید این بود که پس از مدت کوتاهی آنها مرا به عنوان صاحب خود به طور دقیق می شناختند و حتی در مقاطعی که غذای آنها را روزانه بطور منظم و دقیق می دادم در همان ساعت بخصوص شاهد تغییر واضحی در حالات و حرکات آنها بودم ( حتی اگر بدون غذا در مقابل آکواریم می نشستم )
اما نكته جالب تر اينكه آنها علاوه بر خود من نوع غذايي را كه قصد دادن آن را داشتم نيز تشخيص مي دادند. مثلاً يك جفت ماهي اسكار بزرگ داشتم كه از وقتي كوچكتر بودند فقط به خوردن ماهي جوبي عادت كرده بودند و زياد تمايلي به خوردن دل گاو از خود نشان نمي دادند. بزرگتر هم كه شدند ماهي كيلكا برايشان مي انداختم. طوري كه هر كدام هر روز يك وعده يا گاهي دو وعده، يك ماهي كيلكاي كامل را مي خوردند. در عوض طوطي ماهي ها و بچه اسكارها علاقه شديدي به دل گاو داشتند و گوآرامي ها و گلدفيش ها هم بيشتر به غذاهاي روي آبي و يا نوزاد ميگو تمايل داشتند.
و اما نكته اي كه برايم جالب بود اين است كه هر گاه با ظرف محتوي ماهي كيلكا جلوي آكواريم مي نشستم، فقط همان دو ماهي اسكار بودند كه با حركات جالب خود در جلوي شيشه و نگاه مستقيم به من و ظرف ماهي بيصبرانه انتظار غذا را مي كشيدند. بلافاصله وقتي كه با تكه اي دل گاو جلوي آكواريم مي نشستم در فاصله اي كه مشغول ريز كردن آن بودم، طوطي ماهی ها و بچه اسكارها كه تا قبل از اين به حركات معمولي و هميشگي خود مشغول بودند، خود را بيصبرانه به اصطلاح به در و دیوار مي كوبيدند و يكديگر را كنار مي زدند تا شايد اولين قطعه گوشت نصيبشان شود. در تمام اين مدت گوآرامي ها و گلدفيش ها وضعيت طبيعي خود را داشتند. آنها هم ظرف صورتي رنگ محتوي غذاي خود را خوب مي شناختند بطوري كه وقتي همراه آن ظرف به آكواريم نزديك مي شدم هنوز كاملاً جلوي آكواريم مستقر نشده، با تجمع ملتمسانه آنها روبرو مي شدم كه چشم به ظرف غذا دوخته بودند. تا اينجا شايد نياز خاصي به هوش سرشار احساس نشده باشد و بتوان گفت كه با اندك دركي كه هر حيواني دارد قادر به شناسايي اينگونه موارد است كه ارتباط مستقيم با نيازهاي طبيعي آنها دارد. درواقع همان كمي هوش براي شناسايي يك چنين موقعيت هايي كافي بنظر مي رسد.
و اما ماهي با هوش؛ برخي ماهي ها واقعاً هوش سرشاري دارند و از اين لحاظ يك سرو گردن از بقيه گونه ها و حتي از همنوعان خود بالاترند. به عنوان نمونه مي توانم يكي از بچه اسكارهايم را نام ببرم كه با حركتش بي نهايت من را شگفت زده كرد. يك روز كه حال و حوصله ام برقرار بود و با علاقه و توجه به ماهي ها غذا مي دادم با كمال تعجب متوجه شدم وقتي دل گاو را درون آكواريم مي ريزم در بين همه پَروت ها و بچه اسكارها كه به طور طبيعي وعده اي را كه نصيبشان مي شد مي خوردند، يكي از بچه اسكارها با حركاتي سريع و زبلانه تكه هاي بزرگ گوشت را از جلوي دهان بقيه هم كه شده شكار كرده و بسرعت فرار مي كند و به پشت يكي از سنگها كه به گوشه آكواريم تكيه داده شده بود پناه مي برد. پيش خودم از زبلي اين بچه اسكار خوشم آمد. ولي وقتي كمي بيشتر دقت كردم ديدم كه خيلي زودتر از حالت طبيعي دوباره به دنبال غذا آمده و هنوز بقيه فرصت كامل بلعيدن لقمه اول را پيدا نكرده اند، اين بچه اسكار به همين ترتيب، سه چهار تكه غذاي بزرگ شكار مي كند. هر چه فكر كردم نتوانستم قبول كنم كه به اين سرعت ميتوانداين غذاها را بخورد اين بود كه به گوشه آكواريم رفتم و با كمال تعجب ديدم كه اين غذاها را پشت آن سنگ برده و در گوشه اي رها مي كند و بسرعت برمي گردد. آنقدر اين كار را تكرار مي كند تا تكه گوشت هاي شناور در آب تمام مي شود و دراين هنگام كه ماهي ها از يافتن يك لقمه چرب و نرم ديگر نااميد مي شوند و به دنبال خرده غذاهاي ریز ته آب مي روند، بچه اسكار زبل به پشت آن سنگ رفته با تكه هاي چرب و نرم گوشت حسابي براي خود جشن مي گيرد و به سختي هم از آن ناحيه دفاع مي كند. كار دفاع هم زياد سخت نيست، چون زورش به علت تغذيه خوبي كه داشت به ساير بچه اسكارها مي چربيد و از ناحيه ماهي هاي بزرگتر هم نگراني نداشت، چون به علت بزرگي، اصلاً نمي توانستند به قلمرو تنگ و باريك او حتي نزديك شوند. ( وقتی که این موضوع را با همسرم و سایر افراد خانواده در میان گذاشتم تا مدتی از غذا دادن به ماهی ها محروم بودم، چون آنها که تا آنروز چندان تمایلی به اینکار نشان نمی دادند، تا مدتی موقع غذا دادن به ماهی ها که می شد، همگی جلوی آکواریم صف می کشیدند تا شاهد این صحنه ها باشند !)
و اما چه بگویم از ماهی های کودن!!!. به عنوان مقدمه بگویم که من در ابتدا دو بچه پَروت سرخ رنگ داشتم که به مرور بزرگ شدند و مشخص شد که هر دو ماده هستند، ولی چون خوشرنگ هستند و بسیار به آنها علاقه مند شدم به فکر تعویض هیچ کدام نیافتادم و دو بچه پَروت زرد هم خریدم که اتفاقاً این دفعه هر دو نر از آب در آمدند. خلاصه اولین ماجرا نحوه غذا خوردن این دو بچه پَروت بود. یکی با هوش معمولی و دیگری آخر خپلی. هر دو را یک اندازه انتخاب کرده بودم ولی الان اندکی اختلاف سایز دارند و مربوط می شود به نحوه غذا خوردن آنها. اولی مثل همه ماهی ها غذا می خورد، ولی دومی که من فکر می کنم بجای هوش صفت طمع در عقل او تزریق شده، وقتی که غذا به آکواریم ریخته می شود، بسرعت و شاید به اصطلاح خودش با زرنگی تمام، به سمت بزرگترین تکه گوشت حمله ور شده و آنرا به دهان می گیرد. ولی لقمه بزرگتر از دهان گرفتن عاقبتش بهتر از این نمی شود. بله ، این پَروت مثلاً زرنگ ما، وقتی از خوردن تکه گوشت بزرگ مأیوس می شود که دیگر لقمه ای اندازه دهانش باقی نمانده است و تنها چیزی که برایش می ماند ناکامی است و گرسنگی. (حالا بماند که چقدر تلاش می کنم که این پَروت کودن را به طور اختصاصی سیر کنم) و اما بشنوید از دست گل جدید این ماهی خپل که مدتی است او را بی خانمان هم کرده. این جریان مربوط به همین اواخر است. در واقع مدتی پیش ماهی های اسکار را به علت رشد زیاد و نیاز به فضای بیشتر فروخته ام و از زمان فروختن آنها، یکی از پَروت های ماده که ظاهراً دیگر عامل مهاجمی در آکواریم احساس نمی کند، به تخم افتاده و تقریباً هر سه هفته یکبار تخم می کند و جالب اینکه در موعد هر تخم ریزی، دو بچه پَروت زرد بر سر جفت شدن با او رقابت می کنند و جالب اینکه در سه یا چهار مرتبه ای که این اتفاق افتاده فقط یک بار آنهم همان اول پَروت خپل ما برنده شده بود. ( که خود جای تعجب دارد) به هر حال این جریانات می گذشت تا ماه پیش که دکوراسیون آکواریم را تغییر دادم و بعد از تمیز کردن آن یک کوزه بزرگ در یک گوشه آکواریم قرار دادم، چون می دانستم که پَروت ها به کوزه علاقه شدیدی دارند. خلاصه یک طرف دیگر آکواریم هم دستگاه تصفیه دست سازی را که حدود 45 سانت طول دارد بطور مایل قرار دادم و یک سنگ به دیواره آن تکیه داده ام که فضایی شبیه غار بوجود آورده است. ( البته این قسمت از اول به همین شکل بود) برایم جالب بود که بدانم کدام یک از پَروت های ماده کوزه را برای خود تصرف خواهد کرد. بالاخره بعد از اینکه مدتی اوضاع داخل آکواریم را بررسی کردند آن یکی که تخم ریزی نمی کند جرأت کرد وارد کوزه شود و آن را صاحب شد. ( به همین راحتی !) خلاصه مگر کوزه را ول می کرد. ماهی تخم گذار هم تازه فهمید چه فرصتی را از دست داده. (بخصوص اینکه داخل کوزه امن ترین جا برای تخم ریزی بود و خودم هم بیشتر دوست داشتم ماهی تخمگذار آن را تصرف کند، چون به هر حال همانطور که می دانید تخم پَروت ها بعلت عدم توانایی 99% از نرهایشان، باز نمی شود و با توجه به این مسئله که بعد از چند روز تخم ها به علت تجمع باکتریها سفید می شوند و باعث آلودگی آب می گردند، خارج کردن آنها هم به این شکل راحت تر بود) خلاصه ماهی تخمگذار هم شاید به همین تصور که محیطی امن برای تخمگذاری بدست آورد، بر سر فتح کوزه روی به جنگ آورد. ولی بعد از چند روز کشمکش ناامید شد و به همان فضای غار مانند زیر لوله تصفیه قناعت کرد. اوضاع آرام شد و پَروت تخمگذار هم برای اوقاتی که احساس می کرد نیاز به تنهایی دارد به پناهگاه خودش می رفت. و اما بشنوید از وضعیت بچه پَروت های نر. پَروت بزرگتر که طبق معمول همیشه با ماهی تخمگذار بود گهگاه به پناهگاه او می رفت ولی ماهی ماده دیگر حتی فرصت نزدیک شدن به دهانه کوزه را هم به او نمی داد. این در حالی بود که پروت نر خپل، که شانس به او روی آورده بود، بدون دردسر می توانست داخل کوزه رفت و آمد نماید. ولی مگر کودنی می گذارد کسی با شانس هم به جایی برسد. بله، این اوضاع به همین منوال بود تا این دفعه آخر که ماهی تخم گذار، تخم ریزی کرد. ( البته احتمالاً به دلیل جریانات آب زیر تصفیه ترجیح داده بود تخمهایش را در قسمت دیگری از آکواریم بگذارد ). و اما نکته جالب توجه این بود که این بار ماهی کودن ما بالاخره موفق شده بود که در رقابت پیروز شود و او بود که به عنوان جفت ماهی تخمگذار از تخمها مراقبت می کرد! حتماً حدس زدید چطور؟
بله، ظاهراً ماهی نر زرنگ از این فرصت استفاده کرده و با کوتاه آمدن و تعویض جفت بالاخره به رؤیای خودش که رسیدن به کوزه بود دست یافت. جالب تر از همه اینجاست که حالا بعد از تمام شدن قضیه تخم ها طوطی ماهی خپل ما نه اجازه ورود به کوزه را دارد و نه طوطی ماهی تخم گذار او را به پناه گاه خود راه می دهد. خلاصه حسابی از اینجا رانده و از آنجا مانده شده است و ویران و سرگردان و بی خانمان در آکواریم پرسه می زند.
Borna66
04-28-2009, 11:21 PM
مهارت شگفت انگيز هشت پا در استتار
يك گروه از محققان دانشگاه بركلى با فيلمبردارى از رفتار هشت پا در اعماق دريا موفق شده اند از شگرد حيرت آور نحوه عمل اين جانور دريايى در استتار خود اطلاعات دقيقى به دست آورند. اين محققان در تلاش براى تهيه فيلم از شيوه عمل دو گونه هشت پا با شگفتى متوجه شدند زمانى كه دوربين به اين جانوران نزديك مى شود، آنها خود را به صورت يك توپ گرد
درمى آورند و سپس با استفاده از دو بازوى عقبى خود كه از آن به عنوان دو پا استفاده مى كنند، مى كوشند خود را از صحنه خطر دور سازند بدون آنكه حساسيتى در تعقيب كننده برانگيزند. محققان دانشگاه بركلى كه نتايج مشاهدات خود را در نشريه علمى «ساينس» درج كرده اند متذكر شدند در ميان دو گونه مورد بررسى، تفاوت هاى كوچكى در نوع راهبرد استتار به چشم مى خورد. يكى از اين دو گونه كه بومى اندونزى است چنانچه توضيح داده شد خود را به صورت يك توپ گرد يا يك نارگيل گرد بزرگ در مى آورد و وانمود مى كند كه نظير نارگيلى كه در آب افتاده همراه جريان آب در حركت است. اين جانور براى حركت به طور ظريفى از دو بازوى عقب خود استفاده مى كند. گونه دوم كه بومى استراليا است از شش بازوى خود براى تبديل خود به يك علف دريايى بزرگ استفاده مى كند و سپس در همان حال كه شكل علف به خود گرفته به آرامى و با سرعت ۱۴سانتى متر در ثانيه از محل خطر فرار مى كند. در اينجا نيز جانور به گونه اى رفتار مى كند كه گويى جريان آب سرگرم حركت دادن علف دريايى است. به اعتقاد محققان شيوه استتار هشت پا كه براى اولين بار مشاهده شده به اندازه كافى فريب دهنده است و به راحتى مى تواند جانورانى كه قصد حمله به هشت پا را دارند در خصوص تشخيص خود در مورد وجود هشت پا دچار ترديد كند.
Borna66
04-28-2009, 11:21 PM
ماهی پیرانا؛ گوشتخوار و هراس انگیز
ماهيهای پيرانا به خاطر قدرت تاييد شده شان در بلعيدن حيوانات بزرگ –و حتی انسانها- در زمانی کم شناخته شده هستند. اگرچه تا کنون رويدادی از مرگ انسان به وسيله ی اين ماهی ثبت نشده است. بر خـلاف انسانـها پيرانا را برای مصرف غذايـی صيـد می کنند زيرا گوشت پيرانا خوش طعم و مطبوع است.
پيرانا معمولا از ماهيهای کوچکتر تغذيه می کند و اين کار اغلب به سادگی با گازگرفتن از فلس يا باله ی آنها صورت می پذيرد. ولی اين ماهيها تحت شرايط معين به خصوص اگر در يک درياچه ی خشک به دام بيافتند به هر نوع حيوان ديگری که اشتباهاً در آب بيافتد حمله خواهند کرد. البته فقط چهار يا پنج گونه از مجموع 20 گونه ی پيرانا از اين لحاظ خطرناک هستند.
ماهی های پيرانا منطقه هايی از آبهای آمريکای جنوبی را که دارای آبهای تازه است به عنوان محل زندگی انتخاب می کنند، و گونه های گوشتخوار درقالب دسته های بزرگ ماهی به سوی خون و همچنين حرکت در آب جذب می شوند.
بعضی از قبايل هندی ساکن آمريکای جنوبی به طور سنتی از دندانهای پيرانا به عنوان ابزارهای بريدن استفاده می کنند.
محل زندگی پيرانای شکم سرخ يک منطقه ی کاملا وسيع در آمريکای جنوبی است و تقريباً در هر شاخه از رودخانه ی آمازون لانه می گزيند.
با اين که پيرانا به درنده خويی مشهور است، کودکان هندی بدون هيچ درنگی به درون رودخانه هايی می پرند که پر از پيراناست. زيرا افراد محلی می دانند که پيرانا هيچگاه در رودخانه ای که پر از انواع ماهی های ريز است، به انسان حمله نمی کند. زيرا در آنـجا غذای کافـی برای او وجـود دارد. پيرانـاها فقط در صورتـی خطرناک می شوند که بدون غذای کافی در مردابهای در حال خشک شدن اسير شوند و شديدا به حال گرسنگی بيافتند.
با اين همه پيرانا ماهی مهاجم و درنده ای است که بايد با احترام قابل ملاحظه ای در آکواريومها نگه داشته شود زيرا ممکن است با دندانهای غيرعادی خود صاحبان آکواريوم را گاز بگيرد!
با اين همه بسياری از افراد ممکن است علاقه داشته باشند پيرانا را در آکواريومهای شخصی نگه داری کنند. در واقع بايد گفت پيرانا – مخصوصا ماهی بالغ- برای يک آکواريم خانگی مناسب نيست. البته يک گروه از ماهيهای جوان پيرانا را می توان چندين مـاه در يک آکواريـوم 150 ليتری نگهداری کـرد ولی وقتی ماهيـها بالـغ می شوند به طور معنی داری به افزايش فضای زيست احتياج پيدا می کنند.
با اين که ماهيهای پيرانا به طور دسته جمعی زندگی می کنند ولی هر فرد بالغ از اجتماع اين ماهيها به فضای امن کافی برای زندگی نياز دارد. و در صورت محدود شدن فضای زيست آنها يک جريان دور زننده به وجود می آيد به اين صورت که ماهيهای بالغ نسبت به هم عصبانی و متشنج و بسيار پرخاشگر می شوند. و به زودی حملات جدی و شديدی را آغاز می کنند که در پايان فقط ماهيهای قويتر از اين برخوردها جان به در می برند و اين حالت برای ماهی پيرانا به هيچ وجه مناسب نيست زيرا همان طور که گفته شد پيرانا يک ماهی اجتماعی با زندگی دسته جمعی می باشد. به طور متوسط برای هر پيرانای بالغ به اندازه ی 100 ليتر حجم بايد در نظر گرفته شود که اين به معنی 600 ليتر برای شش پيرانای بالغ می باشد.
جنسيت پيرانا قبل از بلوغ از نظر ظاهری قابل تشخيص نيست (هر دو 12 سانتيمتر طول دارند)، ولی در هنگام بلوغ پيرانای نر دارای پوستی تيره تر و پيرانای بالغ دارای شکمی بزرگتر می شود.
ماهيهای پيرانا برخلاف ديگر اعضای خانواده ی خود يعنی کاراسينها، تخمهای خود را نمی خورند بلکه از آنها مراقبت می کنند.
نام «پيرانای شکم سرخ» به دوگونه ی مختلف از ماهی پيرانا اطلاق می شود که عبارتند از: پيگوسنتروس نترری (مربوط به مناطق آمازون و راه آبهای آن)، پيگوسنتروس پيرايا (که يک نمونه ی 57 سانتيمتری از اين جنس بوده و فقط در ريو سان فرانسيسکو يافت می شود).
ساير گونه های بدنامی که اعضای جنس سراسالموس هستند، مثل پيرانا به وحشی بودن معروف نيستند.
يک واقعيت جالب توجه در مورد ماهيهای پيرانا اين است که آنها دندانهای خود را مانند جنس کروکوديل، در طول دوران زندگيشان جايگزين می کنند. البته آنها به جای جايگزين کردن دندانها به طور يکی يکی، کل رديف دندانهايشان را به چهار قسمت تقسيم کرده (يعنی هر رديف به دو قسمت)، و سپس هر يک چهارم از دندانها را که جايگزين کردند نوبت به يک چهارم بعدی می رسد و همين طور تا آخر؛ و اين روند بدان معنی است که در يک زمان حداکثر يکی از چهار قسمت تعيين شده ممکن است بدون دندان باقی بماند. و دندانهای جديد دو روز بعد در جای دندانهای قبلی که افتاده اند، رويش پيدا می کند. علت اين نحو ريختن دندان، شکل خاص استخوان بندی دندانی در پيرانا است که در آن هر دندان در دندانهای اطراف خود قفل می شود. و اين يعنی در بين دندانهای پيرانا درز وجود نداشته و لثه ی آن نيز فقط در قسمت فوقانی دندانها بوده و تا بين دندانها پيش روی نمی کند پس کل رديف دندانها مثل لبه ی يک چاقوی برنده به هم چفت می شوند که اين قابليت به آنها امکان می دهد تکه های بزرگی از گوشت شکار خود را به آسانی پاره کنند. و نيازی به ياد آوری نيست که دندانهای پيرانا به قدری محکم و سخت هستند که می توانند اين لبه ی تيز را تا مدت زيادی حفظ کنند. و در صورت کند شدن آن پيرانا دندانهای خود را همانطور که شرح داده شد، جايگزين می نمايد.
اين ماهيهای قوی دارای بدنی به رنگ نقره ای و طوسی و شکمی به رنگ قرمز هستند و هنگامی که دندانهای تيز و برنده ی خود را نمايش می دهند بسيار تهديدآميز به نظر می رسند. همچنين وقتی در برابر نور خورشيد قرار می گيرند بدن آنها تلألو طلايی رنگی از خود نشان می دهند.
نحوه ی توليدمثل اين ماهيها به اين صورت است که پس از جفتگيری ماهی ماده تخمريزی می کند و ماهی نر وظيفه ی مراقبت از تخمها را بر عهده می گيرد. در طول مدت محافظت از تخمها ماهی نر بسيار پرخاشگر است و به هيچ ماهی ديگری اجازه ی نزديک شدن به توده ی تخمها را نمی دهد.
500 گونه از پيرانا وجود دارد که بيشتر آنها گياهخوار هستند و بيشتر ترجيح می دهند از ميوه به عنوان غذا استفاده نمايند.
در هر حال گونه ی مورد بحث از پيرانا، يک جانور گوشتخوار است و اگر در شرايط سختی از نظر تأمين مواد غذايي قرار گرفته باشد، حتی ممکن است انگشت فردی را هم که با بی احتياطی در آب قرار گرفته است، گاز بگيرد. همين طور در حالت عادی پيرانا به انسان يا هر نوع جانور ديگر که زخمی شده باشد و در آب قرار گرفته باشد نيز حمله ور می شود. به طور مثال اگر يک گاو زخمی از روی يک پل به درون رودخانه ای که پيرانا در آن زيست می کند، پرت شود در حدود 15 دقيقه ی بعد استخوانهای گاو بر روی آب مشاهده می شود. و اين کار معمولاً توسط يک گروه از پيراناهای بالغ قابل انجام است.
در حقيقت به طور قطع ماهی های پيرانا يکی از درنده خوترين ماهی های شناخته شده در نوع خود می باشند. و از اين حيث در آمريکای غربی مشهور می باشند. ولی بر اساس مطالعات برخی محققان بسياری از گونه های پيرانا بی خطر می باشند و تنها گونه ی گوشتخوار اين موجود همان پيرانای شکم سرخ( Serrasalmus Nattereri ) می باشد. بر اساس تحقيقات دانشمندان جمعيتهای وسيع از پيرانای شکم سرخ برای به دست آوردن غذا به آن حمله می کنند، بلکه بايد با نا اميدی اعلام کرد که اين جانوران خود را استتار می کنند و سپس به آرامی به طعمه نزديک می شوند و در موقعـيت مناسب به آن حملـه ور شده و آن را می ربايند. همچنين مطالعات نشان می دهد که پيرانای شکم سرخ ترجيح می دهد از ناحيه ی باله ی دمی يا فلس طعمه –در صورتی که ماهی باشد- تغذيه کند، تا اين که آن را يک جا ببلعد.
يکی از محققان در جريان بررسيهای خود در مورد گستره ی زندگی ماهيهای پيرانا، به جنوب آمريکا سفر می کند و در آنجا در می يابد که شمار کثيری از اين ماهيها در رودخانه های آمريکای جنوبی وجود دارند و تعداد آنها بسيار بيشتر از مقداری است که تصور می شد. همچنين در رودخانه های ونزوئلا و پرو بيشتر گونه های بی خطر اين ماهی يافت می شوند. ولی در آبهای اين مناطق نيز انواع درنده ی اين جانور وجود دارند که ماهيگيران محلی با قرار دادن طعمه هايی از گوشت آنها را شکار می کنند که بايد گفت اين کار به مهارت زيادی احتياج دارد زيرا در صورتی که ماهيهای پيرانـای بزرگـی به طرف طعمه جذب شوند آن گاه خطر خود صياد را نيز تهديد خواهد کرد.
همان طور که می دانيد ماهيها خونسرد هستند و تا کنون به طور تخمينی 20000 گونه ماهی شناخته شده است که بعضی از گونه های آنها تنها محدوده ی کوچکی از تغييـرات محيط زيسـت خود را تحمل می کنند. در ميان ماهيها ماهی پيرانا به خانواده ی کاراسين تعلق داردکه 1100 گونه ديگر علاوه بر پيرانا در اين خانواده قرار دارند و بدين ترتيب اين خانواده بزرگترين گروه از ماهيها را در ميان خانواده های ماهيان ساکن آبهای شيرين، تشکيل می دهد. همه ی ماهيهای خانواده ی کاراسين دارای بدنی رنگی با رنگهای روشن و درخشان هستند. نيز در اين خانواده گونه های گوشتخوار و گياهخوار با هم وجود دارد. و بسياری از گونه ها مثل پيرانای شکم سرخ اجتماعی زندگی می کنند.
از ميان 1100 گونه ماهی موجود در خانواده ی کاراسين در حدود 30 گونه مربوط به پيرانا می شود که در مورد رفتار آنها از لحاظ درنده بودن مبالغه شده است زيرا همان طور که گفته شد فقط گونه های محدودی گوشتخوار بوده و از اين ميان فقط پيرانای شکم سرخ می تواند برای انسان خطرناک باشد. و بوميان آمريکای جنوبی نيز از اين مطلب آگاه بوده و به راحتی در رودخانه هايی که گونه های مختلف پيرانا در آن زندگی می کند، شنا می کنند و حتی گوشت پيرانا يک منبع رايج غذايی برای مردم آن سرزمين به شمار می رود.
پيرانای شکم سـرخ ماننـد ساير ماهيهای گوشتخوار به بوی خون در آب حساس می باشد و در حقيقت مکانيسم جذب اين راهی به سمت طعمه همان احساس بوی خون در آب می باشد و در گونه های بزرگتر اين حساسيت بيشتر نيز می شود. همان طور که گفته شد دندانهای پيرانا برای تکه کردن و بلعيدن طعمه سازش يافته است؛ شکل دندانهای او مثلثی و بسيار تيز است تا جايی که بوميان مناطق آمازون از دندانهای پيراناهای بزرگ برای ساختن نوعی قيچی استفاده می کنند.
پيراناها در طول به ثمر رسيدن تخمهايشان دارای يک رفتار بسيار تهاجمی هستند و به هيچ ماهی ديگری اجازه ی نزديک شدن به قلمرو خود را نمی دهند.
گستره ی انتشار اين ماهی به طور عمده در شمال آمريکای جنوبی است. اين ماهی برای نگهداری در آکواريوم ماهی مناسبی به شمار می رود به شرط آن که اندازه ی آکوايوم با افزايش سن او افزايش يابد و همچنين اين ماهی به کيفيت آب بسيار حساس است و بايستی آب با pH و کيفيت مناسب برای او تهيه کرد (موارد مورد نياز برای نگهداری پيرانا در آکواريوم در جدول مورد نظر آمده است).
پيرانای شکم سرخ بيشتر عمر خود را بی حرکـت می گذراند ولی در صورت نياز می تواند با سرعت غير قابل انتظاری شنا کند.
در حقيقت بايد گفت اين ماهی در مناطق آمريکای جنوبی در جايی که زيستگاه او محسوب می شود، شهرت زيادی به درندگی و خونريزی دارد. اين ماهی به صورت دسته جمعی در آبهای کم عمق زندگی می کند و می تواند به هر موجودی که ممکن است بر حسب اتفاق در رودخانه پرت شود حمله کرده و در مدت زمان خيلی کمی اسکلت او را خالی از گوشت پس بفرستد!
به هر حال توصيه می شود اگر مايل به خريد يک ماهی زيبا و با شکوه برای آکواريوم خود هستيد، قبل از تصميم گيری در مورد خريد پيرانا همه ی اطلاعات لازم در مورد ايم ماهی گوشتخوار را به دست آوريد. زيرا در صورت عدم اطلاع از موراد لازم ممکن است در انتها از خريد اين ماهی نا اميد شويد! البته در ايالتهايی از آمريکا که دارای آب و هوای گرمتری هستند، نگه داری اين ماهی ممنوع است زيرا اين ماهی استوايی است و در آب و هوای گرم تکثير پيدا می کند و با آزاد شدن در رودخانه خطـری برای ديگر شکلهای حيات در يک زيستـگاه مشتـرک محسـوب می شود.
اين ماهيها از نظر رنگ تنوع زيادی دارند و حتی افراد يک گونه نيز با قرار گرفتن در شرايط زيستی مختلف، خصوصيات ظاهری مختلفی از خود نشان می دهند. همچنين اين خصوصيات ظاهری در سنين مختلف نيز برای افراد يگ گونه از پيرانا متفاوت است. چنان که نمونه های جوان دارای بدنی کشيده هستند و پشت بدن آنها در امتداد ستون مهره ها آبی- خاکستری است و دو پهلوی آنها دارای رنگ سبز زيتونی ظريف و زيبايی می باشد و نقاط متعدد نقره ای فلز رنگی نيز بر روی بدن آنها وجود دارد که ظاهر زيبايی به آن می بخشد. اين ماهی در حالت بالغ علاوه بر خصوصيات ياد شده دارای شکم قرمز رنگی نيز می شود که نام او نيز از اين جا گرفته شده است.
پيرانای شکم سرخ در مواقعی که نتواند به قلمرو قابل قبولی برای خود دست پيدا کند و از لحاظ حرکت و انتقال در محدوديت قرار بگيرد رفتار اجتماعی خود را از دست می دهد و به يک ماهی درنده و مهاجم تبديل می شود. و اين حالت به خصوص در آکواريومهايی که فضای کافی برای نگهداری اين ماهی ندارند بيشتر به وجود می آيد و اگر ادامه پيدا کند منجر به اين می شود که ماهيها به يکديگر حمله می کنند و صدمات جدی و غير قابل برگشتی نيز در ناحيه ی باله ی دمی يا بدن به يکديگر وارد می سازند.
در هنگام خريد پيرانا برای آکواريم بايد يک دسته ی جوان که در آن هر ماهی اندازه ی کوچکی داشته باشد، انتخاب شود و نيز بايد دقت کرد که همه ی ماهيها بايد در يک نوبت وارد آکواريوم شوند و پس از جايگزين شدن آنها در آکواريوم نبايد ماهی ديگری از آن گونه به جمع اضافه شود. انتخاب و خريد اين ماهيها به صورت گروهی و قرار دادن آنها در زيستگاهشان در يک زمان به آنها اجازه می دهد که با يکديگر خو گرفته و يک گروه را تشکيل دهند.
ماهيهای پيرانا در آکواريوم خيلی زود در بـرابـر شرايـط نامساعـد واکنش نشـان مـی دهند و در مقابل شوکهای احتمالی ترسيده می شوند. برای فراهم کردن محيطی آرام برای اين ماهی بايد از گياهان آبی مناطق آمازون در آکواريوم قرار داد و به اين ماهی اجازه داد تا قلمرو امنی در ميان اين گياهان برای خود اختيار کند. بهترين و زيباترين حالت اين ماهی را می توان هنگامی مشاهده کرد که نور خورشيد به طور مستقيم به آکواريوم بتابد. در اين حال ماهيهای بالغ در انعکاس نور بسيار زيبا به نظر می رسند و لکه های نقره ای بدن آنها در نور آفتاب می درخشد.
تغذيه ی پيرانای شکم سرخ بايد بنابر طبيعت او انجام گيرد. اين جانور گوشتخوار است و معمولاً از طعمه های زنده مانند کرم خاکی يا ماهی های کوچک ديگر تغذيه می کند. ولی تکه های گوشت گاو يا قلب آن نيز می تواند مورد استفاده قرار بگيرد. در هنگام غذا دادن به پيرانا نبايد دست را داخل آکواريوم کرد.
همچنين شرايط آبی که پيرانا در آن نگه داری می شود بايد به اين شرح باشد؛ اين ماهی فعال به مقدار زيادی اکسيژن محلول در آب نياز دارد و آب نبايد ساکن باشد بلکه بايستی به وسيله ی تجهيزاتی از قبيل فيلترهای نيروی خارجی آب را در آکواريوم در جريان نگه داشت. همين طور آب بايد مقدار کمی اسيدی باشد و pH آب در حدود 4/6 تا 8/6 مناسب است. رنگ اين ماهی در آبهای سخت تغيير چندانی از خود نشان نمی دهد. دمای مناسب برای اين ماهی 75 تا 81 درجه ی فارنهايت است.
Borna66
04-28-2009, 11:22 PM
دانستنيهاي حيوانات
- هر چه از استوا به سمت قطب پيش ميرويم اندازه موجودات بزرگتر ميشود مثل پنگوئن ها - روباه - وال.
- گاو نر کور رنگ است و فقط نسبت به حرکات شنلي که گاو باز در مقابل چشمانش تکان ميدهد به خشم ميايد و ديگر فرقي نميکند که شنل به چه رنگي باشد.
- وزن کل موريانه هاي جهان ده برابر وزن کل انسانها است.
- ادرار موش در زير اشعه ماورا بنفش ميدرخشد و همين امر باعث ميشود که بازها بتوانند آنها را شکار کنند.
- کانگروها قادر نيستند بسوي عقب راه بروند.
- مارها و ببرهاي استراليايي که چشمهايشان توسط پرندگان کور شده اند به راحتي ميتوانند به زندگي خود ادامه دهند
- يکي از سمي ترين حيوانات دنيا نوعي عروس دريائي است که سم آن در کمتر از دو دقيقه قرباني خود را ميکشد.
- فقط سي درصد از مارهاي دنيا سمي هستند.
- عقربها تنها موجوداتي هستند که اشعه راديو اکتيويته تاثيري به آنها ندارد و جالب تر اينکه عقربها دو دشمن دارند يکي از آنها يک نوع سار است و ديگري مگس.
- مار «آناکوندا» تنها نمونه افعي است که بچه مي زايد.
- ملکه موريانه پنجاه بار بزرگتر از جفت مذکر خود مي باشد.
- زمان بارداري فيل به ۲ سال مي رسد.
- نوعي ماهي وجود دارد که با کمک باله هايش به سطح آب مي آيد و يک و نيم دقيقه در هوا پرواز مي کند و به شکار طعمه خود مي پردازد.
- اسب ماده سي دندان و اسب نر سي و شش دندان دارد.
- حس بوياييه مورچه با حس بوياييه سگ برابري ميكند.
- از بزاق يک نوع خفاش خون آشام داروي ساخته اند که جلوي سکته مغزي را ميگيرد.
- در صورت نبودن غذا تمساح قوي همنوع ضعيفتر از خود را مي خورد.
- كوچكترين سگ جهان ، داركيده پيترزبورگ با ۶۰۰ گرم وزن مي باشد.
- پنگوئن نر در طول دو ماه محافظت از تنها تخم پگوئن ماده چيزي نمي خورد و چهل درصد وزن خود را از دست دهد.
- قلب گنجشك ۱۰۰ بار در دقيقه مي زند ، درضمن ميدانستي که گنجشکها روي زمين راه نمي روند بلكه مي پرند.
- مار ميتواند تا نيم ساعت بعد از قطع شدن سرش نيش بزند.
- بزرگترين مار جهان ، ۸ متر طول و ۱۲۵ كيلوگرم وزن دارد.
- قدرت بينايي جغد هشتاد و دو برابر انسان است.
- دلفينها و فيلها فقط ۲ ساعت در شبانه روز مي خوابند.
- حداكثر سرعت لاك پشت هاي غول پيكر چهار و نيم متر در دقيقه است كه خرگوش اين فاصله را در كمتر از نيم ثانيه مي پيمايد.
- بزرگترين جانور بي مهره ماهي مركب غول پيكر است د بلنديش ممكن است تا حدود ۱۵ متر برسد.
- شمپانزه، اورانگوتان، گوريل، ميمون، سگ، گربه، راكون، خوك، فيل و اسب ۱۰ تا از باهوشترين حيوانات هستند.
- وزن مغز گوريل ۶۰۰ گرم است و مغز فيل يك هزارم وزن بدن اوست.
- سگها دنيا را بيرنگ و مات مي بينند د آنها نزديك بين بوده و تنها سايه هاي خاكستري رنگ را تشخيص مي دهند.
- ماهي قزل آلا يكي از بهترين و معروفترين ماهيهاي پرورشي آبهاي شيرين است و نوع رنگين كمان آن نخستين بار از آمريكا به نقاط ديگر برده شده است.
- فيل از گوشهايش بعنوان تهويه هوا نيز استفاده ميکند د فيل دماي بدنش را توسط گوشهايش متعادل نگه ميدارد ، چون سطح بزرگي دارد که حيوان ميتواند از طريق آن گرماي بدنش را کاهش دهد.
- ضربان قلب مرغ مگس خوار ۱۰۰۰ مرتبه در دقيقه است.
- حيواناتي چون سگ و گربه تنها از طريق نفس زدن تند ، تند به دفع گرماي بدن خود مي پردازند و بدين علت است که سگ در هواي گرم دهان خود را باز کرده و له له مي زند ، تا بدينگونه از حرارات و گرماي بدن خود بکاهد.
- بعضي از پرندگان چنان درجه حرارت بدنشان بالاست که مجبورند براي حفظ اين گرما ، غذاي زيادي بخورند د بطوريکه اگر شما بخواهيد باندازه اين نوع پرندگان غذا بخوريد بايد در هر وعده غذا حداقل ده کيلو غذا بخوريد.
Borna66
04-28-2009, 11:22 PM
به زندگي گاو تغيير يافته ژنتيكي خاتمه داده شد
به زندگي گاو تغيير يافته ژنتيكي خاتمه داده شد
زندگي "هرمان", اولين گاو تغيير يافته ژنتيكي حامل ژن انساني, به دليل ابتلا به ورم مفاصل, با تزريق كشنده به پايان رسيد. وي به هنگام مرگ 13 سال داشت كه براي گاو سني طبيعي قلمداد ميشود.به گفته مقامات موزه "ناتوراليس" در ليدن, هلند (جايي كه هرمان آخرين سالهاي عمرش را گذراند) ناراحتي مزمن وي ربطي به ژن هاي دستكاري شده وي نداشت. هدف از افزودن ژن انساني به ريخته ارثي هرمان -كه در مرحله جنيني وي در سال 1990 ميلادي/1369 خورشيدي وارد سلول وي شده بود- وادار كردن نتاج ماده اين گاو به توليد پروتئين شير انسان بود. اين راهكار در آن زمان پديده اي نو به شمار ميرفت, اما از آن زمان تا كنون بهبود فراواني يافته و امروزه رواج زيادي پيدا كرده است. نتيجه اين آزمايش موفقيت بزرگي در بر نداشت: هرچند شير نتاج هرمان حاوي پروتئين انساني بود, ميزان آن به حدي نبود كه استحصال آن توجيه اقتصادي داشته باشد."هانس داتزبرگ" سخنگوي موزه "ناتوراليس" گفت كليه مفاصل اين گاو از رشد عادي بازمانده بود. وي توضيح ميدهد: "از وي به دقت نگهداري ميشد, با اين وجود كاملا معلوم بود كه درد ميكشد. او زانوانش را خم نميكرد و وقتي ميخوابيد تا مدت مديدي تمايل به برخاستن نداشت."گوسفند موسوم به "دالي" كه اولين جاندار همسانه سازي شده به شمار ميرود نيز دچار ورم مفاصل شده بود, و پس از اينكه معلوم شد به بيماري حاد ريه اي مبتلاست, به زندگيش خاتمه داده شد.شركت "فارمينگ ان وي" كه ريخته ارثي هرمان را دستكاري كرده بود در سال 2001 ميلادي/1380 خورشيدي از نظر اقتصادي دستخوش تغييراتي بنيادي شد. بعد از اتمام آزمايشهاي كيفيت شير, كليه 55 نتاج هرمان معدوم شدند. بنا بود هرمان نيز سرنوشت مشابهي داشته باشد, كه در يك برنامه تلويزيوني تصوير وي در حال ليسيدن يك بچه گربه پخش شد.اين برنامه توجه عده زيادي از جمله فعالان حمايت از حيوانات را برانگيخت, تا اينكه مجلس هلند حكمي مبني بر زنده ماندن وي, مشروط به اخته شدن, صادر كرد. وي زندگي خود را در يك مزرعه سپري كرد تا زماني كه بودجه نگهداري از وي به پايان رسيد و به آغلي متعلق به موزه ناتوراليس منتقل شد.هرمان تا زمان انتقال به بيمارستان دامپزشكي براي تزريق كشنده, در همان آغل همراه با دو همسانه خود موسوم به "هالي" و "بل" زندگي كرد.داتزبرگ اعلام كرد پوست هرمان براي نمايش در موزه نگهداري خواهد شد.اين گاو 1.2 تني از آميزش دو نژاد هلندي "زوارتبونت هلشتاين فريزيان" و "گرونينگه بلاركوپ" به وجود آمده بود."ماري دو ووس" مسئول نگهداري هرمان اعتقاد داشت وي علاقه عجيبي به موسيقي داشت. وي توضيح ميدهد: "او 24 ساعته به صداي يك ايستگاه راديويي موسيقي رپ گوش ميكرد. اين كار به او آرامش ميداد"
منبع: آسوشيتد پرس
Borna66
04-28-2009, 11:22 PM
ميگال يا عنكبوت وحشي
ميگال يا عنكبوت وحشي
قبل از هر چيز بايد روي اين مسيله تاكيد شود كه ميگال ها وحشي و زهردار هستند و باقي خواهند ماند هر چند كه بعضي ان را همانند يك حيوان اهلي در خانه نگاه ميدارند.
بعضي از انواع عنكبوتها يعني از بين 35000 نوع عنكبوت بيش از حد رشد ميكنند و بزرگ ميشوند كه يكي از اين گروه عنكبوتها گروه ميگالهاست.
كلمه ميگال از ريشه mugalê است كه به معني پستاندار كوچك حشره خوار ميباشد.
ميگال ها برخلاف انچه كه عموم تصور ميكنند جزو حشرات نبوده بلكه به دسته اي از مهره داران به نام ARACHNIDES تعلق دارند و عقرب هم جزو همين گروه ميباشد.
ARACHNIDES ها داراي 4جفت پا ميباشند در حاليكه حشرات نظير عنكبوت داراي 3 جفت پا هستند.
ARACHNIDES ها فاقد بال بوده در حاليكه حشرات بالدارند كه اين بالا ميتوانند تغيير شكل داده و به صورتي ديگر درامده باشند.
ARACHNIDES ها برعكس حشرات فاقد شاخك ميباشند و در ازا داراي قلابهاي زهري ميباشند كه در حشرات وجود ندارد.
و بالاخره بدن ARACHNIDES ها دو بخشه و بدن حشرات داراي سه بخش يا قسمت ميباشد.
ميگال ها در مناطق گرمسير يافت ميشوند :
در قاره افريقا : كامرون - كنيا - سيرالااون - توگو - زيمباوه
در امريكاي شمالي : ايالات متحده امريكا - مكزيك
در امريكاي جنوبي : بوليوي - برزيل - كلمبيا - پاراگويه - ونزويلا
در امريكاي لاتين : كاستاريكا - پورتوريكو
در اسيا : چين جنوبي - مالزي - سريلانكا - تايلند - ويتنام
و بالاخره در در بعضي از مناطق استراليا و در اروپاي غربي
نوع خوراك ميگالها بستگي به موقعيت جغرافيايي يعني محيط زيست انها و نوع يا نژاد انها دارد اما بيشتر از حشرات و خزندگان تغذيه ميكنند و باز اينهم بستگي به جثه و قدرت بلع انها دارد. ميگالهايي ديده شدهاند كه پرندگان و يا عقربها را بلعيده اند ولي اين مسيله نادر بوده است.
براي انهايي كه در خانه ميگال نگاه ميدارند لازم به تذكر است كه نوع خوراك او را در طول سال و تا اندازه اي كه امكان پذير است تغيير بايد داد. از طرفي غذاي يك ميگال بستگي به سن او نيز دارد.
ميگال هاي بالغ قادرند كه چندين هفته و يا چندين ماه بدون غذا زندگي كنند تنها خطري كه انها را تهديد ميكند و ممكن است منجر به مرگشان شود خطر تشنگي است. اگر ابشخور انها به اندازه كافي اب داشته باشد شما ميتوانيد با خاطري اسوده و بدون نگراني براي ميگال خود به سفر برويد.
توصيه ميشود كه خوراك زياد به انها داده نشود چون باعث كوتاهي عمر انها يعني چيزي حدود 15 تا 20 سال در نزد ماده ها ميشود.
توصيه ميشود كه تا قبل از بلوغ هفته اي دو بار و بهد از ان هر پانزده روز يكبار به انها غذا داده شود. البته اين به مقدار غذايي هم كه به انها داده ميشود دارد.مثلا يك ميگال بالغ با خوردن يك موش جوان قادر است تا هفته ها بدون خوراك سر كند.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
Borna66
04-28-2009, 11:22 PM
حافظه و يادگيرى در ماهيها
بيش از ۱۲۵ نوع ماهى طلايى در دنيا وجود دارد. اين تنوع حاصل توليدمثل انتخابى موفق آنهاست كه به هزاران سال قبل، زمانى كه اين ماهى براى نخستين بار به وسيله چينى ها مورد آموزش قرار گرفت، باز مى گردد. در واقع ماهى طلايى از قبل چيزى در مورد چگونگى موفقيت خود نمى دانست. باور عام بر اين است كه هيچ ماهى طلايى نمى تواند چيزى كه چند ثانيه قبل به وقوع پيوسته است را به ياد بياورد. بنابراين براى ماهى طلايى كه در يك آكواريوم يا درياچه شنا مى كند، هيچ مسيرى آشنا نبوده و انگار براى نخستين بار است كه از آنجا عبور مى كند. چرا كه فرض بر اين است آنها نمى توانند آخرين مسير شناى خود در آكواريوم يا درياچه را به ياد بياورند.آيا ماهى ها داراى حافظه اند؟ و چگونه مى توان نشان داد كه آنها داراى حافظه اند؟ يا اينكه چگونه مى توان اين مسئله را در مورد ديگر موجودات به اثبات رساند؟
به وضوح مى دانيم كه «فندق شكن كلارك» داراى حافظه اى عالى است. اين پرنده كه در جنوب غربى آمريكا زندگى
مى كند معمولاً مقدارى غذا براى زمستان خود ذخيره مى كند. با فرا رسيدن پائيز، هر پرنده نزديك به ۳۳ هزار دانه كاج جمع آورى مى كند. او سپس نزديك به ۷ هزار سوراخ مخفى ايجاد كرده و در هر يك از آنها نزديك به ۴ تا ۵ دانه مخفى مى كند. حافظه اين جانور بسيار خوب بوده و قادر است پس از گذشت چند ماه محل دقيق اين ۷ هزار مخفيگاه را به ياد بياورد. او به راحتى سوراخ ها را پيدا كرده، مى كند و از دانه هاى ذخيره شده در آن براى گذران زمستان خود استفاده مى كند. بنابراين هيچ كس نمى تواند در اينكه اين پرنده حافظه بسيار خوبى دارد شك و ترديدى داشته باشد
.
آيا انسان نيز قادر به انجام چنين كارى است؟ در حقيقت افراد كمى مى توانند چنين كارى را انجام دهند، به استثناى
«هيرويوكى گوتو» از دانشگاه «كيو» در توكيو. «هيرويوكى» در فوريه سال ۱۹۹۵ توانست محل ۴۲ هزار و ۱۹۴ سوراخ را به درستى نشان دهد.
«
جاناتان لاول» از انستيتوى تحقيقات دريايى دانشگاه «پلى موت» پس از بررسى هاى بسيار قانع شد كه تعدادى از ماهى ها نيز داراى حافظه هستند. او موفق شد يك ماهى را براى شنا به سمت صدايى مشخص آموزش دهد. در واقع او توانست نشان دهد كه اگر يك ماهى را آموزش داده و سپس او را به داخل آب هاى آزاد رها كنيم اين ماهى با شنيدن صداى مخصوص غذا خوردن كه نسبت به آن آموزش هاى لازم را ديده است، به سمت صدا بازگشته و به دنبال غذا مى گردد.«كالم براون» از انستيتوى زيست شناسى جمعيت و جانورى «سل» در دانشگاه ادينبورو ماهى قزل آلاى رنگين كمان كوئينزلند را مورد بررسى قرار داد. او ماهى اى را كه آكواريوم محل زندگى خود را به خوبى مى شناخت با ماهى اى كه جديداً به داخل آكواريوم انداخته شده بود، مورد مقايسه قرار داد. در ادامه او داخل آكواريوم تورى كه سوراخى در وسط آن تعبيه شده بود، قرار داده و شروع به حركت دادن اين تور در داخل آكواريم كرد. ماهى اى كه با محيط آكواريوم كاملاً آشنا بود به راحتى از سوراخ وسط تور فرار كرد اما ماهى ديگر در داخل تور گير افتاد. از نظر «براون» از آنجا كه ماهى اول محيط داخل آكواريوم را به خوبى مى شناخت تور براى او يك محيط غيرآشنا بوده و سعى مى كرد هرچه سريع تر خود را به محيط آشنا و بدون خطر قبلى برساند. اين آزمايش، ۱۱ماه بعد نيز تكرار شد و ماهى اى كه آكواريوم محل زندگى خود را خوب مى شناخت پس از گذشت ۱۱ ماه باز هم مى توانست به راحتى از سوراخ وسط تور فرار كند.
به عبارت ديگر ۱۱ ماه چيزى در حدود يك سوم از طول زندگى ۳ساله اين ماهى است. ۱۱ ماه مدت زمان زيادى است كه يك ماهى بتواند حادثه اى كه فقط يك بار برايش اتفاق افتاده را به خاطر بسپارد. ۱۱ ماه براى اين ماهى معادل ۲۵ سال براى انسان است. آيا شما حادثه اى كه ۲۵ سال قبل برايتان به وقوع پيوسته را به خوبى به ياد داريد؟
«يوئيچى اودا» از دانشگاه اوزاكاى ژاپن ساليان سال را وقت بررسى حافظه در ماهيان طلايى كرده است. و در حال حاضر قانع شده كه ماهى طلايى داراى حافظه است. تعدادى از ماهى هاى طلايى هنگامى كه كسى داخل اتاق شروع به حركت مى كند به سمت شيشه آكواريوم حركت مى كنند. اين ماهى ها اين درك را يافته اند كه حركت انسان مى تواند به معناى غذا يا حداقل چيزى براى آنها باشد. به عبارت ديگر مى توان گفت كه از نظر ماهى هاى طلايى حضور انسان در اتاق مساوى با غذا است. اين رفتار «يادگيرى شركت پذير» (associative learning) ناميده مى شود. در واقع ماهى حضور انسان را با غذا مرتبط مى داند.
ماهى ها همچنين داراى «يادگيرى اجتماعى» هستند. بدين معنا كه آنها با مشاهده ماهى هاى ديگر چيزى را ياد مى گيرند. ماهى ها در يادگيرى اجتماعى بسيار عالى عمل مى كنند زيرا چندين گونه از ماهى ها بسيار اجتماعى هستند. براى ماهى ها بقا اهميت زيادى دارد و به همين دليل مدت زمان زيادى را صرف توجه و دقت در كارهايى مى كنند كه همنوعانشان در حال انجام آنها هستند. تعدادى از ماهى ها مى توانند موسيقى ياد بگيرند. يادگيرى موسيقى براى آنها بسيار حائز اهميت است چرا كه بايد بتوانند صداهاى مختلفى كه در محيط زيست شان به گوش مى رسد را از يكديگر تشخيص دهند. «آوا چيس» از انستيتوى «رولان» براى مدتى با كمك اسپيكرهاى نصب شده درون آكواريوم براى ماهى ها موسيقى جاز پخش كرده و پس از پخش موسيقى به آنها غذا مى داد. پس از مدتى كه ماهى ها به اين وضعيت عادت كردند، «چيس» نوع موسيقى را عوض كرده و در ادامه مشاهده كرد كه ماهى ها از آمدن به وسط آكواريوم اجتناب مى كنند. تعدادى از افراد معتقدند ماهى هاى طلايى كه آنها را در آكواريوم خانه خود نگهدارى مى كنند قيافه آنها را مى شناسند چرا كه با نزديك شدنشان به آكواريوم ماهى ها به شيشه آكواريوم نزديك مى شوند اما با مشاهده يك فرد غريبه فرار كرده و براى مدت يك ساعت يا بيشتر در گوشه اى از آكواريوم مخفى مى شوند. عده اى نيز ادعا مى كنند ماهى هاى طلايى آنها پس از آنكه در يك ساعت بخصوص به آنها غذا داده اند زمان غذاى خود را به خاطر سپرده و سر همان ساعت در وسط آكواريوم ديده مى شوند. اين مسئله بسيار هيجان انگيز و احساس برانگيز است. چرا كه مى بينيم هيچ چيز را نمى توان مثل غذا يافت كه آنها از نظر ژنتيكى براى خوردن آن برنامه ريزى شده باشند.
Borna66
04-28-2009, 11:22 PM
بند پایان
بند پا یک بی مهره است که دارای محفظه سخت و پاهای بند بند می باشد. حدود بیش از یک میلیون گونه از بند پایان وجود دارد که شامل عنکبوتیان،سخت پوستان ٬صدپایان و هزار پایان و حشرات ( که بزرگترین گروه گونه های حیوانات را تشکیل می دهند) می گردد. پوسته سخت بند پا رشد نمی کند و او پوسته قدیمی را می اندازد و یک پوسته بزرگتر را در فواصل معین زمانی در می آورد.
در حدود 70000 گونه از بند پایان تا کنون شناسایی شده، اما تعداد واقعی آنها احتمالا" خیلی بیشتر از این رقم است. این عنکبوتها در سراسر جهان مشاهده شده و تمام آنها روی زمین زندگی می کنند.
عنکبوتیان
سخت پوستان
صدپایان و هزار پایان
حشرات
http://pnu-club.com/imported/2009/04/2819.jpg
http://pnu-club.com/imported/2009/04/2820.jpg
عنکبوتیان
http://pnu-club.com/imported/2009/04/2821.jpg
مثل دیگر بند پایان این جانوران بی مهره دارای اسکلت خارجی سخت و پاهای مفصلی می باشند.عنکبوت شامل عنکبوتها، عقربها،کنه ها و هیره ها می باشند بیشتر آنها روی زمین زندگی می کنند. معمولا" بدن آنهااز دو قسمت تشکیل شده در جلو سر و سینه که بوسیله یک مفصل به همدیگر متصل شده اند. و درقسمت عقب شکم. بیشتر بند پایان دارای چهار جفت پاهای آرواره ای هستند. یک عقرب طعمه خود را توسط چنگکهایش به دام می اندازد و بعد بوسیله نیش خود او را مسموم می کند.
حقایق ثبت شده:
عنکبوتهای پرنده خوار جزو بزرگترین بندپایان جهان هستند،و دارای عرض بدن به طول (11اینچ)28 سانتیمتر می باشند، پرندگان فقط بخش کوچکی از غذای از روزانه آنها را تشکیل می دهند بند پایان والدین محافظت کننده خوبی هستند. عنکبوتها از بچه های خود مراقبت کرده و برای اینکار نگهبانی می دهند و عقربهای ماده بچه های خود را روی دوششان حمل می کنند. فقط گونه های محدودی از عقربها می توانند به انسان صدمه بزنند. عقربهای کوچک که درافریقا یافت میشوند جزو سمی ترین عقربها می باشند.
عنکبوتها
هیره هاوکنه ها
عنکبوت طلایی تار گرد
شلاق کژدمان
کنه تب دانه دار
عنکبوت سیاه زهردار صوبی
عنکبوتها
http://pnu-club.com/imported/2009/04/2822.jpg
عنکبوتها بزرگترین گروه بند پایان را تشکیل می دهند همه آنها گوشتخوار هستند. بعضی گونه های عنکبوت برای به دام انداختن طعمه تار می بافندولی انواع دیگر در سوراخهای خود به کمین شکار می نشینند. عنکبوتها دهان بسیار کوچکی دارند و دارای دندانهای نیش تیز و سمی هستند. آنها مایع هضم کننده ای در درون بدن طعمه خود وارد می کنند و بعد مایعات مغذی درون بدن طعمه را می مکند و پوسته خالی آن را رها می کنند.
هیره هاوکنه ها
هیره ها و کنه ها معمولترین و شایع ترین عضو گروههای بند پایان هستند. این بند پایان بر خلاف دیگر انواع خود، دارای بدن دو قسمتی نیستند. بیشتر هیره ها دارای بدن نرم بوده و غیر انگلی هستند. آنها انواع مختلف غذاها از برگهای فاسد شده گرفته تا تکه های پوست انسان را می خورند. کنه ها بزرگتر و انگلی هستند. آنها از طریق مکیدن خون زندگی می کنند. بعد از غذا خوردن، بدن یک کنه تا ده برابر اندازه طبیعی اش بزرگ می شود.
عنکبوت طلایی تار گرد
http://pnu-club.com/imported/2009/04/2823.jpg
این گونه استوایی عنکبوتها، در بین گونه های آمریکایی، بزرگترین تارگرد را می سازد. هر تار گرد می تواند تا قطر (2پا)61 سانتیمتر بزرگ شود که از جنس ابریشم زرد و سختی ساخته می شود. صدها عدد از این عنکبوتها در کنار همدیگر زندگی م یکنند و تارهای آنها انبوهی از نخ را ایجاد می کند که می تواند بزرگترین حشرات را به دام بیاندازد. عنکبوتهای دیگر وابسته به این تارها بوده و حشراتی که روی تار های تندیده شده توسط دیگر عنکبوتهای تار گرد، به دام افتاده اند،می دزدند.
شلاق کژدمان
http://pnu-club.com/imported/2009/04/2824.jpg
این ساکنین صحراهای خشک عقربهای واقعی و دارای نیشهای زهرآگین نیستند. اما به هر حال این جانوران دارای چنگالهای خارداری هستند که در واقع قسمتی از دهان آنها محسوب می شود. و آنها قادر هستند که ماده سمی خطر ناکی ازقسمت عقب بدنشان به طرف مهاجمین بپاشند. این جانور بیشتر در شب شکار می کند و پاهای بلند جلویی خود را برای پیدا کردن غذا بکار برد و بعد از یافتن غذا آن را بوسیله چنگالهایش می گیرد. در طول روز در زیر سنگها یا سوراخ زمین پنهان می گردد.
کنه تب دانه دار
هر ساله بیش ار هزار نفردر آمریکا دچار تب دانهدار (تب و لرز ) میشوند این بیماری توسط کنهها که باکتریهای آلوده را حمل میکنند٬منتقل میشوند.این بیماری گاهی مرگبار است .نوع ماده کنه تب دانهدار قبل از تخم گذاری خون مینوشد.آنها پستانداران کوچگ را نیش میزنند و همچنین انسانهایی که از مناطق سرسبز عبور میکنند ٬ توسط این کنهها گزیده میشوند.
عنکبوت سیاه زهردار صوبی
http://pnu-club.com/imported/2009/04/2825.jpg
هر چند بیشتر عنکبوتها مایع سمی از خود تولید می کنند. اما، این عنکبوت یکی از معدود گونه های عنکبوتها می باشد که برای انسان خطر آفرین می باشد.این عنکبوت به طورمعمول خجالتی است و از حشراتی که در تار خود به دام می اندازد تغذیه می کند. به هر حال در صورتی که او را لمس کنید ممکن است در مقابل شما را نیش بزند. زهر او به سرعت درد شدیددرقربانی ایجاد کرده و ممکن است او را فلج کند. امریکا، این گونه عنکبوت هر سال در حدود 6 نفر را می کشد.
محمد فريد قندي
Borna66
04-28-2009, 11:23 PM
غزالها كبد و قلب خود را كوچكتر مي كنند تا از ميزان مصرق اكسيژن در ايام خشكسالي بكاهند
چطور غزالها و ديگر پستانداراني كه در صحاري خشك وكويرها زندگي مي كنند فيزيولوژي بدن خود را براي زنده ماندن ، تحمل كم آبي وكم غذايي تطبيق مي دهند ؟ مطالعات جالب توجهي كه اخيرا در نشريه Physiological and Biochemical Zoology منتشر شده نشان مي دهد كه غزالهاي صحاري عربستان سعودي برخي از اندامهايي كه مصرف اكسيژن بالايي دارند را كوچك ميكنند تا از شدت تنفس ريوي آنها كاسته شود . كاهش تنفس ريوي ميزان اتلاف آب به صورت تبخير ازدستگاه تنفسي را در دوره خشك كاهش مي دهد
استفان اتروفسكي و پاسكال مزوچينا از مركز پژوهشهاي ملي حيوانات وحشي عربستان سعودي و همچنين ژوزف بي ويليام از دانشگاه ايالتي اوهيو مي نويسند : ما در اين پژوهشها در يافتيم كه غزالها كمترين ميزان آب را در ميان سم داران نواحي خشك از طريق تبخير ششي از دست مي دهند .قلب و كبد غزالهاي شني– كه عوامل مهمي در تعيين سرعت و ميزان سوخت و ساز هستند – بطور معني داري در طول مدت 4 ماه از سال كه آب و غذا كم است از نظر حجم و وزن كاهش مي يابد. بر عكس ديواره معده كه مسئول سنتز 28 تا 46 درصد از كل محتواي پروتئين بدن نشخوار كنندگان است از نظر وزني دچار كاهش معني داري نمي شود .منابع آب آشاميدني براي حيوانات در كوير بسيار اندك است و بنا برين غزالها لاجرم بايد بر گياهان كويري براي تامين هم غذا و هم آب مورد نيازشان متكي باشند .
نويسندگان اين مقاله توضيح مي دهند كه چگونه صحراهاي شبه جزيره عربستان ازنظر زيست محيطي از فقير ترين زمينهاي روي كره زمين مي باشند كه در آنجا بارندگي بساير بسيار كم و اصولا غير قابل پيش بيني است و متوسط درجه حرارت هوا نيز بالا است . در چنين شرايطي غزالهاي شني بايد تا حد ممكن از تبخير آب ارزشمند بدن خود از طريق تنفسي بكاهند كه عامل موفقيت آنان همين كوچك شدن اندامهاي كبد و قلب است .
بطور غير منتظره اي محققين همچنين دريافتند كه غزالهايي كه در شرايط سخت وخشك كويري قرار گرفته اند ذخيره چربي بيشتر در مغز خود دارند كه نشان مي دهد به احتمال بسيار غزالها مقداري چربي نيز براي اطمينان در مغز خود ذخيره سازي مي كنند تا مغزآنها در مواقع كم آبي و كم غذايي دچار كاهش فعاليتهاي متابوليكي نگردد .
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
Powered by vBulletin™ Version 4.2.2 Copyright © 2024 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.