alamatesoall
03-17-2011, 11:49 PM
روانشناسي كودك
چهار روش پايه در تربيت كودك
ترجمه و تنظيم: شيرين شاهيفر
پدران و مادران براي تربيت فرزندانشان، در خانه، روشهاي گوناگوني بهكار ميبرند كه آقاي «گري اسمالي»، آن را به چهار گروه زير تقسيم ميكند:
١ـ والد سالارمنش يا سلطهگر
والدين سالارمنش، منفيترين خصلتها را در كودكان پرورش ميدهند و بهطور معمول معيارها و انتظارات زيادي دارند. با وجود اين، بهندرت از كودكانشان دلسوزانه حمايت ميكنند و درباره مقررات خشكشان، كمتر توضيح ميدهند. آنان انعطافناپذير و سرسختاند و بهعلت باورهاي سفت و سختشان، از فرزندان ميخواهند از انجام برخي فعاليتها، خودداري نمايند. اما از آنجايي كه بچهها دلايل غلط بودن آن فعاليتها را نميدانند، ممكن است مخفيانه آنها را انجام دهند.
برخي نظرها و اعمال سالارمنشانه اين پدر و مادران عبارتاند از:
ـ قانون، قانون است. دير كردهاي، برو بخواب، از شام خبري نيست.
ـ احتياجي به دليلبافي نيست، فقط چيزي رو كه بهت ميگم، انجام بده.
ـ مهم نيست چند تا از دوستانات اونجا هستند. تو نميري و نميخوام كلمهاي هم درباره اون بشنوم. شنيدي چي گفتم؟
ـ چند بار به تو گفتهام اون كار رو نكن؟ برو اون كاري رو كه گفتم، انجام بده.
كودكاني كه والدين سلطهگر دارند، اغلب خصوصيات رواني زير را نشان ميدهند:
ـ داراي اعتماد به نفس پاييني هستند و براي سازگاري با قوانين و مقررات، توانايي لازم را ندارند.
ـ سختگيريهاي خشك والدين، روح كودك را ميآزارد و او را به مقاومت، مخالفت يا حتي شورش ميكشاند.
ـ كودك، بهطور معمول نميخواهد كاري با قوانين و ارزشهاي پدر و مادرش داشته باشد و تمايل دارد آرمانهاي آنان را كنار بگذارد.
ـ كودك، ممكن است جذب كودكاني كه عليه والدينشان يا قوانين كلي جامعه قيام ميكنند، شود.
ـ ممكن است با صداي بلند، خواهان حق و حقوق خود شود.
٢ـ والد غافل
والد غافل، هم در عشقورزيدن به كودكان و هم در مهار كردن آن، كوتاهي ميكند. روش آنان دلسوزانه و پخته نيست و تنها زماني بهناچار به كودك روميآورند كه خيلي عصباني باشند. اين پدر و مادران با استخدام پرستاران كودك، تمايل دارند خود را از فرزندانشان دور نگه دارند و در فعاليتهاي شغلي خود غرق شوند.
«دكتر آرماند نيكولي»، روانپزشك و استاد دانشكده «هاروارد» اعتقاد دارد كه والدين غافل، فقط وقتي از خانه دورند، غايب نيستند بلكه زماني هم كه در منزل هستند، حضورشان حس نميشود و فرزندان از مهمترين عاملهاي زندگي يعني دسترسي به عواطف محروماند. در خانه هم كه هستند، معمولاً به حرف بچهها توجهي نشان نميدهند.
٣ـ والد آسانگير
والدين آسانگير تمايل دارند گرم، مهربان و حمايتكننده باشند، اما در اجراي مقررات، قوانين و تعيين حدود براي فرزندانشان، ضعيف هستند. بسيار گرم و مهرباناند و كودك را بهخوبي ميپذيرند. خبري از مقررات سفت و سخت نيست. آنان بهطور معمول در برابر خواستههاي كودك، تسليم هستند. حتي زماني كه كودك مزاحمت ايجاد ميكند، او را تنبيه نميكنند و نظم و انضباط را به او نميآموزند.
شايد نيت آنان، خير است، اما ملايمتشان در كودك، تأثير منفي دارد. اين گروه از والدين، همه تصميمات در زمينه گذراندن ساعتهاي فراغت را به خود كودك ميسپارند.
يكي از عمدهترين دلايلي كه برخي پدر و مادران بسيار آسان ميگيرند، اين است كه ميترسند، نكند اگر خيلي جدي باشند، به فرزندانشان آسيبي برسد، غافل از اينكه ترس از روبهرو شدن با كودكان، ممكن است عملاً همان چيزهايي را كه از آن ميترسيدند، بر سرشان آورد.
با زياد آسان گرفتن، كودك به انجام اعمال نامطلوب مانند كتكزدن كودكان ديگر، روي در و ديوار نوشتن و شكستن اشياء ميپردازد.
اظهار نظرها و اعمال زير، نمونهاي از عملكردهاي والدين آسانگير است:
ـ باشه، اشكالي نداره. تو ميتوني اينبار دير بخوابي. ميدونم اين برنامه رو دوست داري.
ـ بدم مياد تو رو زير اينهمه بار تكاليف مدرسه ببينم. چرا فردا استراحت نكني؟ به معلمت ميگم كه مريض بودي.
ـ نشنيدي براي شام خوردن صدات كردم؟ باشه، اشكالي نداره، بشين. دوست ندارم شامات سرد بشه.
كودكاني كه والدين آسانگيري دارند، واكنشهاي زير را نشان ميدهند:
ـ كودك احساس ناامني ميكند، اگرچه به ديوار محكمي تكيه ميدهد اما ديوار فروميريزد.
ـ كودك اعتماد به نفس كمي دارد، زيرا ياد نگرفته زمان و زندگياش را مديريت كند و نظم و ترتيب را رعايت نمايد.
ـ كودك ميآموزد از آنجاكه معيارها محكم نيست، ميتواند مقررات را بشكند.
٤ـ والد مهربان و جدي
آنان بهطور معمول براي مقررات، محدوديتها و معيارهاي زندگي، تعاريف روشني دارند و براي تعليم اين محدوديتها به فرزندانشان، وقت صرف ميكنند. البته با ابراز محبت جسماني و وقت گذاشتن براي شنيدن حرفهاي كودك، حمايت لازم را از او به عمل ميآورند. آنان انعطافپذيرند و تمايل دارند به همه حقايق، گوش فرادهند.
والد مهربان و جدي، تركيب سالم و متوازني از والد «سالارمنش» و «آسانگير» است. استوارند و مقررات تعريف شدهاي دارند، مانند: «تو نبايد به عمد به ديگران صدمه بزني.» اما اين تأكيد، با محبت و ملايمت ابراز ميگردد.
والدين مهربان و جدي، نظرهاي خود را اينگونه بيان ميكنند:
ـ تو دوباره سر شام دير اومدي، ما چگونه ميتونيم با هم اين مسئله رو حل كنيم؟ (پدر و مادر براي پيدا كردن راهحل، همراه كودك، وقت صرف ميكنند.)
ـ اي كاش ميتونستم به تو اجازه بدم امشب ديرتر بخوابي، اما ما روي اين ساعت، با هم به توافق رسيدهايم.
ـ وقتي هر دو آروم شديم، بيا ببينيم لازمه چه كاري انجام بديم.
ـ تو واقعاً گير كردهاي، درسته؟ اينبار به تو كمك ميكنم، ببينم دفعه بعد، خودت چه ميكني؟
ـ تو اجازه داري به تلفن جواب بدي، اما اول بايد جواب درست دادن رو بياموزي!
خصوصيات كودكاني كه والدين مهربان و جدي دارند:
ـ حمايت گرم و محدوديتهاي روشن و تعريفشده، اعتماد به نفس را در كودك پرورش ميدهد.
ـ ميآموزد در موقعيتهاي مختلف، رفتار كنترلشدهاي نشان دهد و از اين امر، احساس رضايت نمايد.
ـ وقتي كودك درك ميكند، محدوديتهايي هست كه تخطيناپذيرند و او علت آنها را ميفهمد، دنياي امنتري خواهد داشت.
ـ از آنجاكه روابط كودك با پدر و مادرش، گرم و ذهنش براي پذيرش افكار ديگران، باز است، احتمال سركشيهاي دوران نوجواني، كمتر ميشود.
ـ كودكاني كه داراي پدر و مادري مهربان و جدي هستند، داراي بالاترين رتبه اعتماد به نفس، سازگاري با مقامات مدرسه و محيط علاقه بيشتر به باورهاي مذهبي و اعتقادي هستند.
چهار روش پايه در تربيت كودك
ترجمه و تنظيم: شيرين شاهيفر
پدران و مادران براي تربيت فرزندانشان، در خانه، روشهاي گوناگوني بهكار ميبرند كه آقاي «گري اسمالي»، آن را به چهار گروه زير تقسيم ميكند:
١ـ والد سالارمنش يا سلطهگر
والدين سالارمنش، منفيترين خصلتها را در كودكان پرورش ميدهند و بهطور معمول معيارها و انتظارات زيادي دارند. با وجود اين، بهندرت از كودكانشان دلسوزانه حمايت ميكنند و درباره مقررات خشكشان، كمتر توضيح ميدهند. آنان انعطافناپذير و سرسختاند و بهعلت باورهاي سفت و سختشان، از فرزندان ميخواهند از انجام برخي فعاليتها، خودداري نمايند. اما از آنجايي كه بچهها دلايل غلط بودن آن فعاليتها را نميدانند، ممكن است مخفيانه آنها را انجام دهند.
برخي نظرها و اعمال سالارمنشانه اين پدر و مادران عبارتاند از:
ـ قانون، قانون است. دير كردهاي، برو بخواب، از شام خبري نيست.
ـ احتياجي به دليلبافي نيست، فقط چيزي رو كه بهت ميگم، انجام بده.
ـ مهم نيست چند تا از دوستانات اونجا هستند. تو نميري و نميخوام كلمهاي هم درباره اون بشنوم. شنيدي چي گفتم؟
ـ چند بار به تو گفتهام اون كار رو نكن؟ برو اون كاري رو كه گفتم، انجام بده.
كودكاني كه والدين سلطهگر دارند، اغلب خصوصيات رواني زير را نشان ميدهند:
ـ داراي اعتماد به نفس پاييني هستند و براي سازگاري با قوانين و مقررات، توانايي لازم را ندارند.
ـ سختگيريهاي خشك والدين، روح كودك را ميآزارد و او را به مقاومت، مخالفت يا حتي شورش ميكشاند.
ـ كودك، بهطور معمول نميخواهد كاري با قوانين و ارزشهاي پدر و مادرش داشته باشد و تمايل دارد آرمانهاي آنان را كنار بگذارد.
ـ كودك، ممكن است جذب كودكاني كه عليه والدينشان يا قوانين كلي جامعه قيام ميكنند، شود.
ـ ممكن است با صداي بلند، خواهان حق و حقوق خود شود.
٢ـ والد غافل
والد غافل، هم در عشقورزيدن به كودكان و هم در مهار كردن آن، كوتاهي ميكند. روش آنان دلسوزانه و پخته نيست و تنها زماني بهناچار به كودك روميآورند كه خيلي عصباني باشند. اين پدر و مادران با استخدام پرستاران كودك، تمايل دارند خود را از فرزندانشان دور نگه دارند و در فعاليتهاي شغلي خود غرق شوند.
«دكتر آرماند نيكولي»، روانپزشك و استاد دانشكده «هاروارد» اعتقاد دارد كه والدين غافل، فقط وقتي از خانه دورند، غايب نيستند بلكه زماني هم كه در منزل هستند، حضورشان حس نميشود و فرزندان از مهمترين عاملهاي زندگي يعني دسترسي به عواطف محروماند. در خانه هم كه هستند، معمولاً به حرف بچهها توجهي نشان نميدهند.
٣ـ والد آسانگير
والدين آسانگير تمايل دارند گرم، مهربان و حمايتكننده باشند، اما در اجراي مقررات، قوانين و تعيين حدود براي فرزندانشان، ضعيف هستند. بسيار گرم و مهرباناند و كودك را بهخوبي ميپذيرند. خبري از مقررات سفت و سخت نيست. آنان بهطور معمول در برابر خواستههاي كودك، تسليم هستند. حتي زماني كه كودك مزاحمت ايجاد ميكند، او را تنبيه نميكنند و نظم و انضباط را به او نميآموزند.
شايد نيت آنان، خير است، اما ملايمتشان در كودك، تأثير منفي دارد. اين گروه از والدين، همه تصميمات در زمينه گذراندن ساعتهاي فراغت را به خود كودك ميسپارند.
يكي از عمدهترين دلايلي كه برخي پدر و مادران بسيار آسان ميگيرند، اين است كه ميترسند، نكند اگر خيلي جدي باشند، به فرزندانشان آسيبي برسد، غافل از اينكه ترس از روبهرو شدن با كودكان، ممكن است عملاً همان چيزهايي را كه از آن ميترسيدند، بر سرشان آورد.
با زياد آسان گرفتن، كودك به انجام اعمال نامطلوب مانند كتكزدن كودكان ديگر، روي در و ديوار نوشتن و شكستن اشياء ميپردازد.
اظهار نظرها و اعمال زير، نمونهاي از عملكردهاي والدين آسانگير است:
ـ باشه، اشكالي نداره. تو ميتوني اينبار دير بخوابي. ميدونم اين برنامه رو دوست داري.
ـ بدم مياد تو رو زير اينهمه بار تكاليف مدرسه ببينم. چرا فردا استراحت نكني؟ به معلمت ميگم كه مريض بودي.
ـ نشنيدي براي شام خوردن صدات كردم؟ باشه، اشكالي نداره، بشين. دوست ندارم شامات سرد بشه.
كودكاني كه والدين آسانگيري دارند، واكنشهاي زير را نشان ميدهند:
ـ كودك احساس ناامني ميكند، اگرچه به ديوار محكمي تكيه ميدهد اما ديوار فروميريزد.
ـ كودك اعتماد به نفس كمي دارد، زيرا ياد نگرفته زمان و زندگياش را مديريت كند و نظم و ترتيب را رعايت نمايد.
ـ كودك ميآموزد از آنجاكه معيارها محكم نيست، ميتواند مقررات را بشكند.
٤ـ والد مهربان و جدي
آنان بهطور معمول براي مقررات، محدوديتها و معيارهاي زندگي، تعاريف روشني دارند و براي تعليم اين محدوديتها به فرزندانشان، وقت صرف ميكنند. البته با ابراز محبت جسماني و وقت گذاشتن براي شنيدن حرفهاي كودك، حمايت لازم را از او به عمل ميآورند. آنان انعطافپذيرند و تمايل دارند به همه حقايق، گوش فرادهند.
والد مهربان و جدي، تركيب سالم و متوازني از والد «سالارمنش» و «آسانگير» است. استوارند و مقررات تعريف شدهاي دارند، مانند: «تو نبايد به عمد به ديگران صدمه بزني.» اما اين تأكيد، با محبت و ملايمت ابراز ميگردد.
والدين مهربان و جدي، نظرهاي خود را اينگونه بيان ميكنند:
ـ تو دوباره سر شام دير اومدي، ما چگونه ميتونيم با هم اين مسئله رو حل كنيم؟ (پدر و مادر براي پيدا كردن راهحل، همراه كودك، وقت صرف ميكنند.)
ـ اي كاش ميتونستم به تو اجازه بدم امشب ديرتر بخوابي، اما ما روي اين ساعت، با هم به توافق رسيدهايم.
ـ وقتي هر دو آروم شديم، بيا ببينيم لازمه چه كاري انجام بديم.
ـ تو واقعاً گير كردهاي، درسته؟ اينبار به تو كمك ميكنم، ببينم دفعه بعد، خودت چه ميكني؟
ـ تو اجازه داري به تلفن جواب بدي، اما اول بايد جواب درست دادن رو بياموزي!
خصوصيات كودكاني كه والدين مهربان و جدي دارند:
ـ حمايت گرم و محدوديتهاي روشن و تعريفشده، اعتماد به نفس را در كودك پرورش ميدهد.
ـ ميآموزد در موقعيتهاي مختلف، رفتار كنترلشدهاي نشان دهد و از اين امر، احساس رضايت نمايد.
ـ وقتي كودك درك ميكند، محدوديتهايي هست كه تخطيناپذيرند و او علت آنها را ميفهمد، دنياي امنتري خواهد داشت.
ـ از آنجاكه روابط كودك با پدر و مادرش، گرم و ذهنش براي پذيرش افكار ديگران، باز است، احتمال سركشيهاي دوران نوجواني، كمتر ميشود.
ـ كودكاني كه داراي پدر و مادري مهربان و جدي هستند، داراي بالاترين رتبه اعتماد به نفس، سازگاري با مقامات مدرسه و محيط علاقه بيشتر به باورهاي مذهبي و اعتقادي هستند.