PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مردم دروغ‌گو، دزد و كلاه‌بردارند!



alamatesoall
03-17-2011, 11:07 PM
مردم دروغ‌گو، دزد و كلاه‌بردارند!



روانالد پاترافرون. پاتريشيا پاتر افرون

مهدي مجردزاده كرماني
پرسش: اين جهان براي زندگي تا چه حد امن است؟
پاسخ بدگمان: جهان به هيچ‌وجه جاي امني نيست. بايد مراقب باشيد. به كسي اعتماد نكنيد. مردم دروغ‌گو، دزد و كلاه‌بردارند، به مال‌تان چشم دارند. عزيزان‌تان را از راه به در مي‌كنند. حتي ممكن است به خودتان حمله‌ور شوند. پس بايد در هر لحظه آماده باشيد تا از خودتان دفاع كنيد. از حالت دفاعي خارج نشويد.
بدگماني، به معني ظنين بودن بيش از حد و بي‌اعتمادي به ديگران است، يعني اطمينان به اينكه ديگران قصد آزار شما را دارند، بدون اينكه دليلي در دست داشته باشيد. البته توصيه نمي‌كنيم كه كوركورانه به هر كسي اطمينان كنيد. اما بيشتر مردان و زنان داراي آن مقدار تشخيص هستند كه بدانند به چه كسي مي‌توان اعتماد كرد. ملاك اين تشخيص هم رفتار ديگران است. به كساني اعتماد مي‌كنند كه اعتمادشان را جلب مي‌كنند. به افراد نادرست غيرمسئول، خطرناك يا گوشه‌گير اعتماد نمي‌كنند.

اما دنياي افراد بدگمان، دنياي ديگري است. در اين دنيا، هيچ‌كس قابل اعتماد نيست، هر قدر هم كه در گذشته از او درستي ديده باشند. اعتماد افراد بدگمان را نمي‌توان جلب كرد. سال‌ها پيش از اين، دريافته‌اند كه جهان، آكنده از دشمن است. اكنون دائماً به دنبال دليلي مي‌گردند تا آن فرض را ثابت كند. بدبينان، در كشف نقشه‌هايي كه عليه آنان كشيده شود، استادند. اگر مي‌توانستند از سوءظن خود همچون ابزاري براي كشف منابع زيرزميني استفاده كنند، هر بار نفت پيدا مي‌كردند.
كلمه بدگماني از نظر ما شامل همه مواردي است كه شخص نسبت به اعمال و انگيزه‌هاي ديگران، بيش از حد بدبين باشد. اما بدگماني نوعي خشم هم هست و معني سخن اين است كه بدگماني ممكن است به شيوه‌اي عادتي براي برخورد با اين جهان تبديل شود.
شايد هر كسي درجات خفيفي از بدبيني را در خود داشته باشد. پايه بي‌اعتمادي، مفيد واقع مي‌شود. كمي بدبيني به بقاي ما كمك مي‌كند. بهتر است اكنون كمي شكاك باشيم تا اينكه بعداً دچار تأسف فراوان شويم.
اگر حد اعتدال بدبيني را بررسي كنيم، بدبيني بعضي‌ها بيشتر از اين حد است. بي‌اعتمادي بعضي‌ها را بايد با سنگ كيلو اندازه گرفت. اينها كساني هستند كه هميشه منتظرند «لنگه ديگر كفش هم به زمين بيفتد.»
رفتارشان با ديگران، ظاهراً بد نيست، اما در زير دوستي ظاهري، لايه‌اي از ترديد هست. هرگز كاملاً خاطرجمع نيستند و سپر نمي‌اندازند. هميشه از زخم‌هاي كهنه‌اي مي‌گويند كه هنوز، التيام نيافته‌اند. دل‌شان مي‌خواهد اعتماد كنند، اما...
غير از اينها كساني هم هستند كه ميزان بدبيني‌شان را بايد با تن سنجيد. اينها شك ندارند، بلكه مي‌دانند كه ‌كسي قابل اعتماد نيست. يقين دارند كه ديگران آنها را تنها خواهند گذاشت، آبروشان را خواهند ريخت، آنها را ناديده خواهند گرفت، از آنها بهره‌كشي خواهند كرد، و آزارشان خواهند داد. فقط تاريخش نامعلوم است.
اين دو دسته، يعني افراد شكاك و افراد بي‌اعتماد، گرفتار خشم همراه با بدگماني هستند.

صورتك بي‌گناهي
خشم همراه با بدگماني هم از انواع خشم پوشيده است. افراد بدگمان نيز مانند خشم‌گريزان و رياكاران، قبول ندارند كه تا چه حد دچار خشم هستند. بجاي آن تصور مي‌كنند كه ديگران هميشه نسبت به آنان خشمگين‌اند؛ خودشان، قربانيان بي‌گناهي بيش نيستند.
با صورتك بدگماني، چگونه مي‌توان خشم را پنهان كرد؟
ابتدا سعي كنيد نسبت به كسي خشمگين شويد. در واقع بسيار عصباني شويد. طوري خلق‌تان تنگ شود كه دل‌تان بخواهد آسيبي به طرف مقابل بزنيد. فكر كنيد سيلي زدن به او، يا نابود كردن اموالش، يا به هم‌زدن روابطش چه لذتي دارد. تهاجم خيالي!
اما خير، شما قادر به اين كار نيستيد، شما قرار نيست كه خشمگين شويد. قابل قبول نيست. ممكن است ادب‌تان كنند. اجازه پرخاش نداريد.
علاوه بر اين، نبايد افكار بد را به خود راه دهيد. اين فكرها را از ذهن‌تان پاك كنيد. فكر آزار ديگران را از سر بيرون كنيد. خيال تجاوز هم مانند خود تجاوز زشت است. مكافات خواهيد شد. به جهنم خواهيد رفت. در هنگام خشم، بايد احساس گناه كنيد.
اكنون چه بايد كرد؟ خشمگين هستيد، ولي نمي‌توانيد حمله كنيد. ناراحت هستيد، ولي نمي‌توانيد افكار خشم‌آلود را به مغز خود راه دهيد. بيش از آن جوش آورده‌ايد كه به شيوه خشم‌گريزان عصبانيت خود را سركوب كنيد. و بيش از آن هيجان داريد كه به شيوه رياكاران، هيچ كاري نكنيد. پس تكليف اين خشم، چه مي‌شود؟
چرا خشم را اظهار نكنيد؟ چرا آن را همچون غذايي كه دهن‌تان را سوخته است به سر و روي ديگران نپاشيد؟ بجاي اينكه بر آنها خشم بگيريد، بگذاريد آنها به شما خشم بگيرند.
افراد بدبين، به اين صورت‌اند كه بر عواطف خود صورتك مي‌گذارند. آنها خشم خود را به ديگران مي‌بخشند. خشم را به بيرون منعكس مي‌كنند. انعكاس، به اين معني است كه خشم را در ديگران مشاهده مي‌كنند، و حال آنكه خشم، در خود آنهاست.
بدبينان، خشم را در چهره، گفتار و رفتار ديگران احساس مي‌كنند. به مثالي در اين مورد توجه كنيد:
چند هفته پيش، فرد فرصت ارتقاي مقام را از دست داد. شغل مورد نظر او را به علي دادند آيا فرد خشمگين است. بدون ترديد. آيا متوجه خشم خودش هست؟ خير. او فكر مي‌كند اين علي است كه نسبت به او عصباني است. «پسر، علي اين‌قدر عصباني است كه مي‌خواهد با نگاهش مرا تكه‌تكه كند.» در واقع، اوست كه دلش مي‌خواهد علي را خرد و خاكشير كند، ولي برعكس فكر مي‌كند.
ترس فرد، غالباً غيرواقعي و بي‌منطق جلوه مي‌كند.
به نظر نمي‌رسد كه علي نسبت به كسي خشمگين باشد. رفتار او كاملاً عادي است. در واقع، فرد بدبين خشم خود را به ديگران نسبت مي‌دهد. خود فرد متوجه موضوع نيست، ولي مثل اين است كه در آينه نگاه بكند. فرد، خشم خودش را در علي مي‌بيند و او را خطرناك مي‌پندارد.
اكنون به بخش شگفت‌انگيزتر قضيه مي‌رسيم. رضا كه فردي بدگمان است. واقعاً فكر مي‌كند كه علي تهديدي براي اوست. خود را قرباني بي‌گناهي مي‌يابد. تا آنجا كه به رضا مربوط است، كاري در جهت آزار علي نكرده است. اما اگر زودتر دست به كار نشود، علي به آزار او خواهد پرداخت.
رضا فكر مي‌كند كه دفاع از خويشتن، حق اوست. چنين هم مي‌كند. قدم‌زنان به علي مي‌گويد كه از توطئه‌هاي او خبر دارد و اگر هر چه زودتر از كارهاي خود دست برندارد، چنين و چنان خواهد كرد! علي تصور مي‌كند كه در حال حمايت از خويشتن است. به‌عبارتي، همين‌طور هم هست. او در برابر خشمي كه در علي مي‌بيند به دفاع برخاسته است اما در واقع، خشم در خود اوست. سرانجام فرد پرخاش و تجاوز خود را اين‌‌گونه توجيه مي‌كند.
صورتك بدبيني، به‌طور خلاصه چنين است: افراد بدگمان ميل دارند كه به ديگران حمله‌ور شوند، اما اين ميل، قابل قبول نيست. در نتيجه، خشم خود را منعكس مي‌كنند و مي‌پندارند كه ديگران از آنها كينه دارند. پس به حفظ خويشتن در برابر خشم ديگران مي‌پردازند. بنابراين هميشه در حالت دفاع، بدگماني، و دشمني نسبت به ديگران هستند. اما خود را گناهكار نمي‌دانند، چرا كه فكر مي‌كنند كاري به جز حفظ و دفاع از خويشتن نكرده‌اند.
بدگماني، موضوعي پيچيده است. ولي مي‌توان آن را به اين صورت خلاصه كرد: بدبينان تنها در صورتي مي‌توانند خشم خود را بپذيرند كه احساس كنند بدون گناه، مورد حمله ديگران واقع شده‌اند. بنابراين بدون احساس گناه به حمله و دفاع مي‌پردازند.

alamatesoall
03-17-2011, 11:07 PM
حرص، گناه و وظيفه دفاع
«من همه‌اش را مي‌خواهم.»
افراد حريص، هر چه را كه جلو چشم‌شان باشد، مي‌خواهند. از پستي و خشم، ابايي ندارند و همانند سگان گرسنه، با غرش و هاف‌هاف، سگان ديگر را از اطراف طعمه مي‌رانند. اشخاص حريص، سيري‌ناپذيرند و مدام مي‌خواهند و بيشتر مي‌خواهند.
آزمندي، افزون‌خواهي، به حق خود قانع نبودن و حرص احساس ناخوشايندي نيست و كسي دلش نمي‌خواهد ديگران را در كمين خود بداند، تا آنچه را كه حق او است، از وي بدزدند.
بيشتر مردم دچار حرص پنهاني هستند، اما ياد گرفته‌اند تا اميال خود را مهار كنند. اين افراد، آموخته‌اند كه اگر توقعات خود را خيلي زياد كنند، ديگران به آنها چنگ و دندان‌شان را نشان خواهند داد. پس راه سالم اين است كه با ديگران بخورند. اما طمع، گاهي به آنها نيش مي‌زند. مثلاً وقتي كه پدر ثروتمندي بميرد و فرزندانش بر سر ميراث، به جان هم بيفتند.
احساس گناه نيز سبب مي‌شود كه افراد، حرص خود را محدود كنند. اشخاص افزون‌طلب احساس گناه مي‌كنند، به‌خصوص اگر اين‌طور تعبير شود كه به مال ديگران چشم دارند. اشخاص بدبين، دائماً با احساس گناهي كه با حرص همراه است، مي‌جنگند. اين افراد، براي اينكه احساس گناه نكنند، همه حرص خود را به ديگران انعكاس مي‌دهند، همچنان كه خشم خود را هم به ديگران منسوب مي‌كنند.
خشمگينان بدبين، يقين دارند كه ديگران مي‌خواهند هر چيزي را كه مهم باشد، از ايشان بقاپند. مال، شغل، والدين، فرزندان و زندگي‌شان در امان نيست. صد البته خودشان هرگز حريص نيستند. ديگران‌اند كه غيرقابل اعتمادند.
بدگمانان، همچون سربازاني كه در محاصره افتاده باشند، دائماً در حال آماده‌باش‌اند. استراحت در كار نيست. آرام نمي‌گيرند. به جاي آرامش، ديگران را مي‌پايند و آماده مبارزه‌اند. «ايست، چه‌كسي آنجاست؟» به‌شدت مراقب‌اند كه در اطراف‌شان اثري از حرص، خشم و خطر نباشد. به همه‌كس شك دارند و با مهارت فوق‌العاده، سرنخ‌هايي پيدا مي‌كنند، هر چند كه ممكن است ديگران با آنان موافق نباشند. «ببين چه نگاه نفرت‌انگيزي دارد! چه اخمي كرده است. يعني چه كه متوجه چيزي نمي‌شوي. يقين دارم كه از دستم ناراحت است. حتماً از اين مي‌سوزد كه اتومبيل تازه‌اي خريده‌ام».
مشكل اينجاست كه افراد بدگمان، حرص را در جايي مي‌بينند كه اصلاً وجود ندارد. باعث تأسف است، گمان مي‌كنند كه ديگران در كمين آنها هستند. لاك دفاعي، چيز خطرناكي است، آنها همه دشمنان خيالي را از دم تيغ مي‌گذرانند و مدعي مي‌شوند كه از خودشان دفاع كرده‌اند. خود را قرباني مي‌دانند نه مهاجم. به انگيزه‌ها، هدف‌ها و شخصيت ديگران حمله مي‌كنند و انتظار دارند ديگران هم با آنها همدردي كنند. گاهي هم موفق مي‌شوند و آنگاه همه به جان هم مي‌افتند. در بيشتر موارد، افراد از اطراف شخص بدبين پراكنده مي‌شوند. وقتي كسي فكر كند كه همه دنيا دارند عليه او توطئه مي‌كنند طبعاً ديگران هم مايل نخواهند بود كه به او نزديك باشند.

alamatesoall
03-17-2011, 11:07 PM
تمرين عملي
اگر شما جزو افراد بدبين و كج‌خيال باشيد، مشكل بزرگ‌تان اين است كه با ديگران با خشم برخورد مي‌كنيد، پيش از آنكه متوجه رفتار خود شويد. خشم را به دور افكندن و ترس را جايگزين آن كردن، سرپوش خوبي است. آن‌قدر خوب است كه گاهي اصلاً متوجه نمي‌شويد كه از اين سرپوش يا صورتك استفاده كرده‌ايد. تيري در مي‌كنيد كه بگوييد «ديگران حق ندارند. با من چنين رفتار كنند.» ولي تير به پاي خودتان مي‌خورد. بر اثر تحريك‌پذيري و ميل به دفاع، اعمال خشم‌آلودي انجام مي‌دهيد كه با شرايط و واقعيات، سازگار نيست و در نتيجه، اعتبار شما از ميان مي‌رود. اعتماد ديگران از شما سلب مي‌شود، واقعاً از دست شما خشمگين مي‌شوند، و شما را خطرناك و غيرقابل پيش‌بيني تلقي مي‌كنند.
در اينجا راهي عملي را پيشنهاد مي‌كنيم تا بتوانيد خساراتي را كه در اثر خشم بدبينانه پديد مي‌آيد، كاهش دهيد. يك قوطي كوچك، مثلاً قوطي كبريت، پيدا كنيد و تصوير يك پاي برهنه را در آن قرار دهيد. اگر هم كفشي شبيه كفش شما پوشيده باشد، مانعي ندارد. اين قوطي را در جيب‌تان بگذاريد. هر وقت به نظرتان رسيد كه ديگران خيال بدي درباره شما دارند، يا فكر مشابهي در ذهن‌تان خطور كرد، آن قوطي را درآوريد، درش را باز كنيد و به درون آن بنگريد. بدانيد كه در معرض خطر هستيد و اگر براساس آن فكر، عملي ناگهاني از شما سر بزند، ممكن است تير را به پاي خودتان شليك كنيد. پس طرز فكر خود را تغيير دهيد. چند دقيقه مكث كنيد تا آرام و بر خود مسلط شويد.