توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : >> مجموعه مقالات مربوط به کاربردهای فن آوری نانو <<
Borna66
04-26-2009, 08:40 PM
با سلام خدمت دوستان عزيز.
در اينجا به معرفي مجموعه مقالات مربوط به کاربردهای فن آوری نانو (http://forum.p30world.com/showthread.php?t=26933)پرداخته مي شود.
اميدوارم مورد قبول شما عزيزان قرار بگيرد.
(http://forum.p30world.com/showthread.php?t=26933)
Borna66
04-26-2009, 08:46 PM
ساختار و مفاهیم كلی نانو تكنولوژی
یكی از پیشوندهای مقیاس اندازه گیری در سیستم SI نانو به معنی یك میلیاردم واحد آن مقیاس است.برای مثال یك نانومتر معادل یك میلیاردم متر است. با توجه به اینكه یك سلول بدن بیش از صدها نانومتر است می توان به كوچكی این مقیاس پی برد. از آنجایی كه علوم نانو بخش وسیعی برگرفته از مباحث شیمی، فیزیك، بیولوژی، پزشكی، مهندسی و الكترونیك را در بر می گیرد،گروه بندی آن بسیار پیچیده است.
یكی از پیشوندهای مقیاس اندازه گیری در سیستم SI نانو به معنی یك میلیاردم واحد آن مقیاس است.برای مثال یك نانومتر معادل یك میلیاردم متر است. با توجه به اینكه یك سلول بدن بیش از صدها نانومتر است می توان به كوچكی این مقیاس پی برد. از آنجایی كه علوم نانو بخش وسیعی برگرفته از مباحث شیمی، فیزیك، بیولوژی، پزشكی، مهندسی و الكترونیك را در بر می گیرد،گروه بندی آن بسیار پیچیده است. دانشمندان، علوم نانو را به چهار گروه شامل مواد (گروه اول)، مقیاسها (گروه دوم)، تكنولوژی الكترونیك، اپتوالكترونیك، اطلاعات و ارتباطات (گروه سوم) و بیولوژی و پزشكی (گروه چهارم) طبقه بندی كرده اند. این طبقه بندی باعث سهولت در بررسی این علوم شده است البته تداخل برخی از بخش ها در یكدیگر طبیعی است. برنامه های توسعه این تكنولوژی به سه بخش كوتاه مدت (كمتر از پنج سال)، میان مدت( بین۱۵-۵ سال) و بلند مدت (بیش از۲۰ سال) تقسیم بندی شده است.
مواد نانو (nanomaterials) قابلیت كنترل ساختار تشكیل دهنده مواد پیشرفته (از فولادهای ساخته شده در اوایل قرن۱۹ تا انواع بسیار پیشرفته امروزی) در ابعاد كوچك و كوچكتر، در اندازه های میكرو و نانو بوده است. هر قدر بتوانیم این مواد را در ابعاد ریزتر و كنترل شده ای تولید كنیم خواهیم توانست مواد جدیدی را با قابلیت و عملكردهای بسیار عالی به دست آوریم.
تاكنون تعاریف متعددی از مواد نانو ارائه شده است اما در یك تعریف جامع می توان گفت موادی در این گروه قرار می گیرند كه یكی از ابعاد اضلاع آنها از۱۰۰ نانومتر كوچكتر باشد. یكی از این گروهها »لایه ها« است. لایه ها یك بعدی هستند كه در دو بُعد دیگر توسعه می یابند مانند فیلم های نازك و پوششها. برخی از قطعات كامپیوتر جزو این گروه هستند. گروه بعدی شامل موادی است كه دارای دو بعد هستند و در یك بعد دیگر گسترش می یابند و شامل لوله ها و سیمها می شوند. گروه مواد سه بعدی در نانو شامل ذرات، نقطه های كوانتمی (ذرات كوچك مواد نیمه هادیها) و نظایر آنها می شوند. دو ویژگی مهم، مواد نانو را از دیگر گروهها متمایز می سازد كه عبارتند از افزایش سطح مواد و تاثیرات كوانتمی. این عوامل می توانند باعث ایجاد تغییرات و یا به وجود آمدن خواص ویژه ای مانند تاثیر در واكنشها، مقاومت مكانیكی و مشخصه های ویژه الكتریكی در مواد نانو شوند. همانگونه كه اندازه این مواد كاهش می یابد، تعداد بیشتری از اتمها در سطح قرار خواهند گرفت. برای مثال، اتم های موادی به اندازه۳۰ نانومتر به میزان۵ درصد،۱۰ نانومتر به میزان۲۰ درصد و۳ نانومتر به میزان۵۰ درصد در سطح قرار دارند. در نتیجه مواد نانو با ذرات كوچكتر در مقایسه با مواد نانو با ذرات بزرگتر دارای سطح بیشتری در واحد جرم هستند. با توجه به ازدیاد سطح در این مواد، تماس ماده با سایر عناصر بیشتر شده و موجب افزایش واكنش با آنها می شود. این عمل منجر به تغییرات عمده در شرایط مكانیكی و الكترونیكی این مواد خواهد شد. برای مثال سطوح بین ذرات كریستالها در بیشتر فلزات باعث تحمل فشارهای مكانیكی بر آن می شود. اگر این فلزات در مقیاس نانو ساخته شوند، با توجه به ازدیاد سطح بین كریستالها، مقاومت مكانیكی آن به شدت افزایش می یابد.
برای مثال فلز نیكل در مقیاس نانو مقاومتی بیشتر از فولاد سخت شده دارد. به موازات تاثیرات ازدیاد سطح، اثرات كوانتمی با كاهش اندازه مواد (به مقیاس نانو) موجب تغییر در خواص این مواد می شود (تغییر در خواص بصری، الكتریكی و جاذبه). موادی كه تحت تاثیر این تغییرات قرار می گیرند ذرات كوانتمی، لیزرهای كوانتمی برای الكترونیك بصری هستند. همانگونه كه بیش از این گفته شد مواد نانو، به سه گروه یك، دو و سه بُعدی طبقه بندی شده اند. مواد نانوی یك بعدی: این مواد شامل فیلم های بسیار نازك و سطوح مهندسی است و در ساخت ابزار الكتریكی و شیمیایی و مدارهای الكترونیكی ساده و مركب كاربرد وسیعی دارند. امروزه كنترل ضخامت لایه ها تا اندازه یك اتم صورت می پذیرد و ساختار این لایه ها حتی در مواد پیچیده ای مانند روانكارها شناخته شده است. لایه های مونو كه قطر آنها به اندازه یك ملكول و یا یك اتم است، در علوم شیمی كاربرد وسیعی دارند. یكی از كاربردهای این لایه ها ساخت سطوحی است كه خود را بازسازی كنند. مواد نانوی دوبعدی: به تازگی كاربرد مواد نانوی دو بعدی در تولید سیم و لوله ها افزایش یافته و توجه دانشمندان را به دلیل وجود خواص ویژه مكانیكی و الكترونیكی به خود جلب كرده است.
در زیر به چند نمونه ساخته شده در این گروه اشاره می شود. نانو لوله های كربنی، CNTs : از رول كردن ورقهای گرافیتی یك یا چند لایه ساخته شده و قطر آنها چند نانو و طولشان چند میكرومتر است.ساختار مكانیكی این مواد مانند الماس بسیار سخت است اما در محورهای خود نرم و تاشو هستند.همچنین این مواد هادی الكتریكی بسیار عالی هستند. نوع غیر عالی نانو لوله های كربنی مانند مولیبید یوم دی سولفاید پس از CNTs ساخته شده است. این مواد دارای ویژگی های منحصر به فردی همچون روانكاری، مقاومت در برابر ضربات امواج شوكها، واكنشهای كاتالیزی و ظرفیت بالا در ذخیره هیدروژن و لیتیم هستند. لوله های مواد پایه اكسیدی مانند اكسید تیتانیم، برای كاربردهای كاتالیزی، كاتالیزرهای نوری و ذخیره انرژی به صورت تجاری به بازار عرضه شده اند. نانو سیمها: این سیمها از قرار گرفتن ذرات بسیار ریز از مواد مختلف به صورت خطی ساخته می شوند. نانوسیمهای نیمه هادی از سیلیكون، نیترات گالیم و فسفات ایندیوم ساخته شده و دارای قابلیتهای بسیار خوب نوری، الكتریكی و مغناطیسی است و نوع سیلیكونی این سیمها می تواند بخوبی در یك شعاع بسیار كوچك بدون آسیب رسانی به ساختار سیم خم شود.
این سیمها برای ثبت مغناطیسی اطلاعات در حافظه كامپیوترها، وسایل نانوالكترونیكی و نوری و اتصال مكانیكی ذرات كوانتمی به كار می روند. بیوپلیمرها: انواع گوناگون بیوپلیمرها، مانند ملكولهای DNA ، در خودسازی نانوسیمها در تولید مواد بسیار پیچیده به كار می روند. همچنین این مواد دارای قابلیت اتصال نانو و بیوتكنولوژی برای ساخت سنسور و موتورهای كوچك هستند. مواد نانوی سه بعدی: این مواد به آن گروه تعلق دارد كه قطری كمتر از۱۰۰ نانومتر داشته باشند. مواد نانوی سه بعدی در اندازه های بزرگتر ساختار متفاوتی داشته و طیف وسیعی از مواد را در جهان تشكیل می دهند و صدها سال است كه به صورت طبیعی در زمین یافت می شوند. مواد تولید شده از عوامل فتوشیمیایی، فعالیت های آتش فشانها، مواد محترق از پختن غذا، مواد متصاعد از احتراق سوخت ماشین ها و مواد آلاینده تولید شده در صنایع جزو این گروه از مواد هستند. این مواد به علت رفتار متفاوت در واكنش های شیمیایی و بصری بسیار مورد توجه قرار دارند. برای مثال اكسید تیتانیوم و روی كه بصورت شفاف و فرانما، جاذب و منعكس كننده نور ماورای بنفش در صفحات خورشیدی به كار می روند در ابعاد نانو هستند.
این مواد كاربردهای بسیار ویژه ای در ساخت رنگها و داروها (به ویژه داروهایی كه تجویز آنها فقط برای یك عضو مشخص بدن و بدون تاثیر بر سایر اعضاست) دارند. مواد نانوی سه بُعدی شامل مواد بسیاری می شود كه به چند نمونه از آنها اشاره می كنیم. كربن۶۰ (فوله رنس Fullerenes) : در اوایل سال۱۹۸۰ گروه جدیدی از تركیبات كربنی بنام كربن۶۰، ساخته شد. كربن۶۰ ، كروی شكل، به قطر۱ نانومتر و شامل۶۰ اتم كربن است كه به علت شباهت ساختار مولكولی آن با گنبدهای كروی ساخته شده توسط مهندس معماری بنام بوخ مینستر فولر بنام »فوله رنس« نامگذاری شد. در سال۱۹۹۰ ، روش های ساخت كوانتم های كربن۶۰ با مقاومت حرارتی میله های گرافیتی در محیط هلیم بدست آمد. این ماده در ساخت بلبرینگ های مینیاتوری و مدارهای الكترونیكی كاربرد وسیعی دارند. دِن دریمرز (Dendrimers) : دن دریمرز از یك ملكول پلیمر كروی تشكیل شده و با یك روش سلسله مراتبی خود سازی تولید می شوند.
انواع گوناگونی از این مواد به اندازه های چند نانومتر وجود دارند. دن دریمرز در ساخت پوششها، جوهر و حمل دارو به بدن كاربرد فراوانی دارند. همچنین در تصفیه خانه ها به منظور بدام انداختن یونهای فلزات كه می توان به وسیله فیلترهای مخصوص از آب جدا شوند از این مواد استفاده می شود. ذرات كوانتمی: مطالعات در مورد ذرات كوانتمی در سال۱۹۷۰ شروع شد و در سال۱۹۸۰ این گروه از مواد نانوی نیمه هادی ساخته شدند. اگر ذرات این نیمه هادی ها به اندازه كافی كوچك شوند، تاثیرات كوانتمی ظاهر شده و می توانند میزان انرژی الكترونها و حفره ها را كاهش دهند. از آنجایی كه انرژی با طول موج ارتباط مستقیم دارد در نتیجه خواص نوری مواد بصورت بسیار حساس قابل تنظیم خواهد شد و می توان با كنترل ذرات، جذب یا دفع طول موج خاص در یك ماده را امكان پذیر ساخت. به تازگی با ردگیری مولكولهای بیولوژی با كنترل سطح انرژی این ماده، كاربردهای جدیدی از آن كشف شده است. در حال حاضر استفاده از مواد نانو رو به افزایش است و به علت خواص بسیار ویژه آنها، تحقیقات در یافتن مواد جدید همچون گذشته ادامه دارد.
Borna66
04-26-2009, 08:46 PM
كاربردهاي نانوتكنولوژي در كشاورزي و علوم دامي
خلاصه:نانوتكنولوژي به عنوان يك فناوري قدرتمند، توانايي ايجاد تحول در سيستم كشاورزي و صنايع غذايي آمريكا و سر تاسر دنيا را دارد. نمونه هايي از كاربردها و پتانسيلهاي بالقوه نانوتكنولوژي در كشاورزي و صنايع غذايي، شامل سيستم هاي جديد آزاد كننده دارو براي درمان بيماريها، ابزارهاي جديد بيولوژي سلولي و مولكولي، امنيت زيستي و تضمين سلامتي محصولات كشاورزي و غذايي و توليد مواد جديد مورد استفاده براي شناسايي عوامل بيماريزا و حمايت از محيط زيست مي باشد. تحقيقات اخير، امكان استفاده از نانوشلها و نانوتيوپها را در سيستمهاي جانوري براي تخريب سلولهاي هدف، به روشني ثابت نموده است. امروزه از نانوپارتيكل ها كه اجرام بسيار كوچكتر از حد ميكرون هستند، براي رها سازي داروها و يا ژنها به داخل سلولها استفاده مي كنند و مورد انتظار است كه اين تكنولوژيها در 10 الي 15 سال آتي مورد بهره برداري كامل قرار گيرد. با روند رو به رشد تحقيقات اخير، اين پيش بيني منطقي است كه در دهه آينده، صنعت نانوتكنولوژي با توسعه بي نظير خود، منجر به ايجاد انقلاب عظيم در بخش پزشكي و بهداشت و همچنين توليدات دارويي دام و آبزيان گردد.كلمات كليدي: سيستمهاي آزاد كننده دارو، نانوپارتيكل، نانوتكنولوژي، شناسايي اجرام بيماري زا
مقدمه:نانوتكنولوژي به عنوان يك فناوري قدرتمند نوين، توانايي ايجاد انقلاب و تحولات عظيم را در سيستم تامين مواد غذايي و كشاورزي ايالت متحده آمريكا و در گستره جهاني دارد. نانوتكنولوژي قادر است كه ابزارهاي جديدي را براي استفاده در بيولوژي مولكولي و سلولي و همچنين توليد مواد جديدي، براي شناسايي اجرام بيماري زا معرفي نمايد و بنابراين چندين ديدگاه مختلف در نانوتكنولوژي وجود دارد كه مي تواند در علوم كشاورزي و صنايع غذايي، كاربرد داشته باشد. به عنوان مثال امنيت زيستي توليدات كشاورزي و مواد غذايي، سيستمهاي آزاد كننده دارو بر عليه بيماريهاي شايع، حفظ سلامتي و حمايت از محيط زيست از جمله كاربردهاي اين علم مي باشد.علم نانوتكنولوژي چيست؟ انجمن ملي نوبنياد نانوتكنولوژي كه يك نهاد دولتي در كشور امريكا مي باشد ، واژه نانوتكنولوژي را چنين توصيف مي كند: "تحقيق و توسعه هدفمند، براي درك و دستكاري و اندازه گيريها مورد نياز در سطح موادي با ابعاد در حد اتم"، مولكول و سوپرمولكولها را نانوتكنولوژي مي گويند. اين مفهوم با واحدهايي از يك تا صد نانومتر، همبستگي دارد. دراين مقياس خصوصيات فيزيكي، بيولوژيكي و شيميايي مواد تفاوت اساسي با يكديگر دارند و غالبا اعمال غير قابل انتظار از آنها مشاهده مي شود. در سيستم كشاورزي امروزي، اگردامي مبتلا به يك بيماري خاص شود، مي توان چند روز و حتي چند هفته يا چند ماه قبل علائم نامحسوس بيماري را شناسايي كنند و قبل از انتشار و مرگ و مير كل گله، دامدار را براي اخذ تصميمات مديريتي و پيشگيري كننده آگاه كند و بنابراين مي توان نسبت به مقابله با آن بيماري اقدام نمايد. نانوتكنولوژي به موضوعاتي در مقياس هم اندازه با ويروسها و ساير عوامل بيماري زا مي پردازد و بنابراين پتانسيل بالايي را براي شناسايي و ريشه كني عوامل بيماري زا دارد. نانوتكنولوژي امكان استفاده از سيستمهاي آزاد كننده داروئي را كه بتواند به طور طولاني مدت فعال باقي بماند، فراهم مي كند. به عنوان مثال استفاده از سيستمهاي آزاد كننده دارو، مي توان به ايمپلنتهاي ابداع شده مينياتوري در حيوان اشاره كرد كه نمونه هاي بزاقي را به طور مستمر كنترل مي كنند و قبل از بروز علائم باليني و تب، از طريق سيستمهاي هشدار دهنده وسنسورهاي ويژه، مي تواند احتمال وقوع بيماري را مشخص و سيستم خاص ازاد كننده دارو معيني را براي درمان موثر توصيه كنند. طراحي سيستمهاي آزاد كننده مواد دارويي، يك آرزوي و روياي هميشگي محققان براي سيستمهاي رها كننده داروها، مواد مغذي و پروبيوتيكها بوده و مي باشد. نانوتكنولوژي به عنوان يك فناوري قدرتمند به ما اجازه مي دهد كه نگرشي در سطح مولكولي و اتمي داشته و قادر باشيم كه ساختارهايي در ابعاد نانومتر را بيافرينيم. براي تعيين و شناسايي بسيار جزئي آلودگيهاي شيميايي، ويروسي يا باكتريايي در كشاورزي و صنايع غذايي معمولا از روشهاي بيولوژيكي، فيزيكي و شيميايي استفاده مي گيرد. در روشهاي اخير نانوتكنولوژي براي استفاده توام اين روشها، يك سنسور در مقياس نانو طراحي كرده اند در اين سيستم جديد، مواد حاصل از متابوليسم و رشد باكتريها با اين سنسورها تعيين مي گردد. سطوح انتخابي بيولوژيكي، محيطي هايي هستند كه عمده واكنشهاي و فعل و انفعالات بيولوژيكي و شيميايي در آن محيط انجام مي شود. چنين سطوحي همچنين توانايي افزايش يا كاهش قدرت اتصال ارگانيزمها و ملكولهاي ويژه را دارد. از جنبه هاي كاريردي استفاده از اين سطوح، طراحي سنسورها، كاتاليستها، و توانايي جداسازي يا خالص سازي مخلوطهاي بيومولكولها مي باشد. نانومولكولها موادي هستند كه اخيرا از طريق نانوتكنولوژي به دست آمده اند و يا در طبيعت موجودند و بوسيله اين ساختارها، امكان دستكاريهاي درسطح نانو و تنظيم و كاتاليز واكنشهاي شيميايي وجود دارد. نانو مواد از اجزاي با سايز بسيار ريز تشكيل شده اند و اجزا تشكيل دهنده چنين ساختارهايي بر خواص مواد حاصل در سطح ماكرو تاثير مي گذارد. ساختارهاي كروي توخالي (buckey balls ) كه با نام ديگر فلورن هم شناخته شده اند، مجموعه از اتمهاي كربن متحدالشكل به صورت كروي هستند كه در چنين ساختاري هر اتم كربن به سه اتم كربن مجاورش متصل شده. دانشمندان اكنون به خوبي مي دانند كه چگونه يك چنين ساختاري را به وجود آورند و كاربردهاي بيولوژيكي آن امروزه كاملا شناخته شده است. از جمله كاربردهاي چنين ساختارهايي براي رها سازي دارو يا مواد راديواكتيو در محلهاي مبتلا به عوامل بيماريزا مي باشد. ايده استفاده از60 اتم كربن به جاي 80 اتم، ساختارهاي توخالي را براي آزاد سازي دارو فراهم مي كند. هدف از اين كار در نهايت رسيدن به گروهاي قابل انحلال پپتيدها در آب مي باشد كه نتيجتا اين مولكولها به جريان خون راه پيدا مي كنند. نانوتيوپها ساختارهاي توخالي ديگري هستند كه از دو طرف باز شده اند و گروههاي اتمي ديگري به آنها اضافه شده اند و يك ساختار شش گوشه را تشكيل مي دهند. نانوتيوپها مي توانند به عنوان يك ورقه گرافيت در نظر گرفته شوند كه به دور يك لوله پيچيده شده اند.كاربرد پلي مرهاي سنتزي در داروسازي پيشرفتهاي چشمگيري داشته است. سبكي، نداشتن آثار جانبي و امكان شكل دهي پلي مرها، كاربرد آنها را در زمينه پزشكي و دامپزشكي افزايش داده است. در روشهاي دارورساني مدرن، فرآورده شكل دارويي موثر خود را با يك روند مشخص شده قبلي براي مدت زمان معلوم بطور سيستماتيك به عضو هدف آزاد مي كند. پليمرها نه تنها به عنوان منابع ذخيره دارو و غشا و ماتريكس هاي نگهدارنده عمل مي كنند بلكه مي توانند سرعت انحلال آزاد سازي و تعادل دفع و جذب آزاد را در بدن كنترل كنند.دندريمر(پلي مر) يك طبقه جديد از مولكولهاي سه بعدي مصنوعي هستند كه از مسير و راه نانوسنتزي به دست آمده اند كه اين دندريمرها از تواليها و شاخه اي تكراري حاصل آمده اند. ساختار چنين تركبيباتي از يك درجه بالاي تقارن برخوردار است.نقاط كوانتومي، كريستالهايي در مقياس نانومتري هستند كه اساسا در اواسط 1980 براي كاربردهاي اپتوالكترونيك به كاربرده شدند. آنها در طي سنتز شيميايي در مقياس نانو ايجاد مي شوند و از صدها يا هزاران اتم در نهايت يك ماده نيمه هادي معدني تشكيل شده اند كه اين ماده به اتمها خاصيت فلورنس مي دهد. وقتي يك نقطه كوانتومي با يك پرتو نور برانگيخته مي شود آنها دوباره نور را منتشر مي كنند. ميزان يك طيف نشري متقارن باريك مستقيم به اندازه كريستال بستگي دارد. اين بدان معني است كه اجرام كوانتومي مي توانند به خوبي براي انتشار نور در طول موجهاي مختلف طراحي شوند. نانوشلها يك نوع جديد از نانوذرات كه از هسته دي الكتريك مانند سيليكا تشكيل شده اند كه با يك لايه فلزي فوق العاده نازك(به عنوان مثال طلا) پوشش داده شده اند. نانوشلهاي طلا، داراي خواص فيزيكي مشابه به آنهايي هستند كه از كلوئيدها طلا ساخته شده اند. پاسخهاي نوري نانوشلهاي طلا به طور قابل توجهي به اندازه نسبي هسته نانوذرات و ضخامت لايه طلا بستگي دارد. دانشمندان قادرند نانوشلهايي را بسازند كه ملكولهاي آنتي ژنها بر روي آنها سوار شوند و در مجموع سلولهاي سرطاني و تومورهاي موجود را تحت تاثير قرار دهند. اين ويژگي مخصوصا در رابط با نانوشلها مي باشد كه اين ساختارها قادرند فقط تومورهاي موجود را تحت تاثير قرار دهند و سلولهاي مجاور تومور دست نخورده باقي مي ماند. از طريق حرارتي كه به طور انتخابي در سلولهاي توموري ايجاد مي كند منجر به از بين بردن اين سلولها مي شود.
كاربردهاي نانوتكنولوژي در علوم دامي
سلامتي دامهاي اهلي از جمله مسائلي است كه با اقتصاد دامداريها در ارتباط مي باشد. يك دامپزشك مي نويسد كه "علم نانوتكنولوژي توانايي و پتانسيل بالقوه اي بر روي رهيافتهاي آتي دامپزشكي و درمان دامهاي اهلي خواهد داشت". تامين اقلام غذايي براي دامهاي اهلي همواره با افزايش هزينه و نياز به مراقبتهاي خاص دامپزشكي و تجويز دارو و واكسن همراه بوده است و نانوتكنولوژي توانايي ارائه راهكارهاي مناسب براي حل اين معضلات را دارد.
سيستمهاي سنتيتيك آزاد كننده مواد داروئيامروزه مصرف آنتي بيوتيكها، واكسنها، پروبيوتيكها و عمده داروها از طريق وارد كردن آنها از راه غذا يا آب دامها و يا از راه تزريق عضلاني صورت مي گيرد. رها سازي يك مرحله اي دارو در برابر يك ميكروارگانيزم علارغم تاثيرات درماني و اثرات بازدارنده پيشرفت يك بيماري معمولا با بازگشت مجدد علائم بيماري وتخفيف اثرات دارويي مصرفي همراه است. روشهاي موجود در سطح نانو، قابليت تشخيص و درمان عفونت،اختلالات تغذيه اي و متابوليكي را دارا مي باشد. سيستمهاي سنتتيك رها سازي دارو مي تواند خواص چند جانبه براي حذف موانع بيولوژيكي در افزايش بازده درماني داروي مورد استفاده و رسيدن آن به بافت هدف داشته باشد كه از جمله اين خواص مي توان به موارد ذيل اشاره كرد.1- تنظيم زماني مناسب براي آزاد سازي دارو 2- قابليت خود تنظيمي3- توانايي برنامه ريزي قبليبنابراين در آينده نزديك پيشرفتهاي بيشتر تكنولوژي امكانات زير را فراهم مي كند:1- توسعه سيستمهاي سنتيتيك رها سازي داروها،پروبيوتيكها، مواد مغذي2- افزايش سرعت شناسايي علائم بيماري و كاربرد روشهاي درماني سريع3- توسعه سيستمهاي رها سازي اسيدهاي نوكلئيك و مولكولهاي DNA4- كاربرد نانومولكولها در توليد واكسنهاي داميتشخيص بيماري و درمان دامهاتصور امكان تزريق نانوپارتيكها به دامها و فعال شدن تدريجي ماده موثر همراه با اين نانوذرات در بدن حيوان براي از بين بردن و تخريب سلولهاي سرطاني، افق تحقيقاتي جديدي را به روي محققان بازكرده است. محققان دانشگاه رايس مراحل مقدماتي كاربرد نانوشلها را براي تزريق به جريان خون ارزيابي كردند. اين ذرات نانو به گيرنده هاي غشاسلولهاي سرطاني متصل مي شوند و با ايجاد امواج مادون قرمز باعث بالا رفتن دماي سلولهاي مذكور به 55 درجه و تركيدن و از بين رفتن تومورهاي موجود مي گردند. همچنين نانوپارتيكهايي كه از اكسيدهاي آهن ساخته مي شوند، با ايجاد امواج مگنتيك در محل استقرار سلولهاي سرطاني باعث از بين بردن اين سلولها مي شوند. يكي از اساسي ترين محورهاي تحقيقاتي كنوني، توسعه سيستمهاي رها سازي DNA غيرزنده، با بازدهي مناسب و با حداقل هزينه و عوارض جانبي و سمي مي باشد، كه در ژن درماني مورد استفاده قرار مي گيرند. اصلاح نژاد داممديريت تلاقي و زمان مناسب جفتگيري دامها، از جمله مواردي است كه در مزارع پرورش گاوشيرده به هزينه و زمان طولاني نياز دارد. از راهكارهايي كه اخير مورد استفاده قرار گرفته است، استفاده از نانوتيوپها خاص در داخل پوست مي باشد كه زمان واقعي پيك هورمون استروژن و وقوع فحلي را دار دامها نشان مي دهد و لذا با علائمي كه سنسورهاي موجود به دستگاه مونيتور مي فرستد، زمان دقيق و واقعي تلقيح را به دامدار نشان مي دهد.
منبع: پارس بيولوژي
Borna66
04-26-2009, 08:48 PM
رفع چسبندگي سيستمهاي جداسازي با کليدهاي مولکولي
ابزارهاي ميکروسيالاتي با عبور دادن مولکولها از ميان مجراهاي نانومقياسي که روي يک بستر پليمري حک شدهاند، مولکولها را شناسايي و از هم جدا ميکنند. ولي مواد زيستي به اين کانالها چسبيده و آنها را مسدود مينمايند، بدين ترتيب کارآيي سيستم پايين ميآيد.محققان موسسه پليتکنيک Rensselaer (RPI) براي حل اين مشکل مادهاي يافتهاند: مادهاي که با تابش نور از حالت لغزنده به حالت چسبنده تبديل ميشود.اين ماده يک نوع پليمر ميباشد و زماني که در معرض نور ماوراي بنفش قرار ميگيرد، به يک ماده لغزندهتر از تفلون تبديل شده و باعث ميشود موادي که بر روي آن چسبيدهاند، جدا شوند. اين خاصيت موجب ميگردد که حتي کانالهاي ميکروسيالاتي که کاملاً مسدود ميباشند، پاک شوند.محققان پيشبيني ميکنند اين پليمر براي جداسازي پروتئينها از سيستمهاي زيستي که معمولاً موجب گرفتگي حفرات فيلترهاي معمولي ميگردند، مفيد خواهند بود. غشاهاي پليمري به طور وسيعي براي جداسازي زيستي و همچنين در ابزارهاي ميکروسيالاتي به کار ميروند، اما مسدود شدن حفرات آنها موجب کوتاهي عمر آنها ميگردد. پروفسور Georges Belfort استاد RPI با بررسي پليمرهايي که ويژگيهاي سطحي آنها تغيير ميکنند، دريافت، اين تغييرات موجب ميشود بدون استفاده از حلالهاي قوي، و يا بدون آنکه نياز به جايگزيني کل سيستم باشد، ميتوان آنها را تميز کرد.اين ماده جديد مبتني بر پلي اتر سولفون ميباشد و سطح آن با يک ماده قابل تغيير با نور به نام اسپيروپيران اشباع شده است. اسپيروپيران يک کليد مولکولي است که وقتي در معرض تابش نور ماوراي بنفش قرار ميگيرد، از حالت کاملاً غيرفعال و بدون بار، به حالت کاملاً فعال و بسيار قطبي تبديل ميشود.مطابق گفته محققان، زماني که اين مولکول به حالت قطبي درميآيد، ميتوان مواد چسبيده را با استفاده از آب به راحتي شست. تابش ماوراي بنفش دوم، آن را به حالت اوليه غيرقطبي برميگرداند.اين مؤسسه اختراعي در زمينه نحوه اشباع نمودن PES با اسپيروپيران ثبت کرده است.محققان پيشبيني ميکنند، علاوه بر استفاده از اين ماده در سيستمهاي «آزمايشگاه بر روي تراشه»، ميتوان از آن براي غشاهاي جداسازي مواد زيستي و رهايش زمانبندي شده دارو بهره برد. در سيستمهاي ميکروسيالاتي ميتوان با استفاده از اين ماده دريچههايي ساخت که از طريق ايجاد چسبندگي سلولها به مجراي اين دريچه و يا نچسبيدن آنها، عبور سلولهاي منفرد را کنترل نمود.
Borna66
04-26-2009, 08:48 PM
توليد سطوح ابرآبگريز با استفاده از نانوتمشکها
محققان دانشگاه فناوري آيندهوون در هلند با تقليد از برگ گياه نيـلوفر آبي، ساختارهـايي با برجستگيهاي داراي دو انـدازة (Dual-sized) متفاوت توليد نمودهاند که سطوح آبگريز بسيار قوي را ايجاد نمايند. اين روکش از ذرات تمشک مانند سيليکا که بر روي يک فيلم پليمري اپوکسي نشانده شدهاند، تشكيل شده است.Weihua Ming يکي از اين محققان ميگويد: ”طبيعت بزرگترين معلم انسان است. به عنوان مثال، برجستگيهاي دواندازهاي سطح برگ نيلوفر آبي، يک ابرآبگريز خوب ميباشد. در عين حال، ميوة تمشک به طور طبيعي داراي شکلبندي دواندازهاي ميباشد. ما به سادگي اين دو ويژگي را از اين دو محصول اتخاذ نموده و فيلمهاي ابرآبگريز خود را توليد نموديم“. اين محققان معتقدند که ساخت فيلمهاي آنها سادهتر و ارزانتر از سيستمهاي ابرآبگريز ديگر بوده و استحکام آنها نيز بيشتر ميباشد، در نتيجه اين فيلمها براي بسياري از کاربردها مناسب ميباشند.Ming ميگويد: ”ما روشي ساده براي توليد ساختارهاي ميکرو و نانو به صورت کنترل شده گزارش نمودهايم. استفاده از مواد معمولي و شيمي ساده، بسياري از کاربردها را براي اين روش امکانپذير ساخته است.“Ming و همکارانش براي ساخت اين روکش، از طريق متصل نمودن ذرات سيليکاي داراي گروه عاملي آمين به قطر 70 نانومتر، به سطح ذرات سيليکاي داراي گروه عاملي اپوکسي با قطر 700 نانومتر، ذرات سيليکاي شبيه تمشک را توليد كردهاند. اين تيم از طريق ايجاد واکنش بين گروه آميني و گروه اپوکسي و ايجاد پيوند کووالانسي، اين نانوذرات را به هم متصل كردهاند به اين ترتيب كه هر ذره بزرگتر به چندين ذره کوچکتر متصل ميشود.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
θe: زاویه تماس در حالت ایستا؛ θa: زاويه تماس پيشروي؛ θr : زاويه تماس پسروي
سپس اين محققان اين تمشکها را به فيلم پليمري داراي پيوندهاي عرضي، که از يک سيستم آمين-اپوکسي تشکيل شده بود، پيوند دادند. پيوندهاي آميني معلق در سطح تمشکها به گروههاي اپوکسي پليمر متصل شدند. آنان در نهايت براي ايجاد آبگريزي، سطح فيلم را با لايهاي از پلي(ديمتيل سيلوکسان) (PDMS) پوشاندهاند.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
تصاوير AFM حاصل از فيلمهاي ابرآبگريز شامل ذرات مبتني بر سيليکا
زاوية تماس پيشروي (Advancing Contact Angle) (ACA) فيلمهاي ابرآبگريز توليد شده با آب، 165 درجه، و زاوية غلطش براي يک قطره 10 ميکروليتري از آب، حدود 3 درجه بود. بدون حضور PDMS، زاويه تماس پيشروي براي آب 22 درجه، يعني کمتر از مقدار اين زاويه براي سطح اپوکسي صاف (66 درجه) بود. اين امر نشان ميدهد که براي داشتن يک سطح ابرآبگريز هم به يک ساختار دواندازهاي و هم به يک لاية آبگريز (PDMS) نياز ميباشد. زاوية تماس پيشروي براي يک سطح صاف اپوکسي که با PDMS تغيير يافته باشد، 107 درجه ميباشد.Ming ميگويد: ”از آنجايي که امکان کنترل سادة اندازة ذرات تمشک مانند وجود دارد، مايليم تا بررسيهاي بيشتري بر روي رابطة مابين بافت سطح و ويژگيهاي ترشدن انجام دهيم. ما همچنين مطالعاتي در زمينة امکان توليد فيلمهاي ابرچربيگريز با اين روش انجام خواهيم داد.“اين محققان نتايج کار خود را در مجلة NanoLetters به چاپ رساندهاند.
Borna66
04-26-2009, 08:49 PM
استفاده از نانوتكنولوژي در فراوري مواد معدني
مقدمه
امروزه فناوري نانو به عنوان يك چالش اصلي علمي و صنعتي پيش روي جهانيان است. در سال هاي اخير مشخصات سايز محصولات براي مواد پيشرفته به شكل بسيار چشمگيري ريز شده است كه در بعضي اوقات به محدوده نانو سايز مي رسد لذا استفاده از نانوتكنولوژي در رسيدن به اين هدف بسيار مفيد و كارا خواهد بود. در نانوتكنولوژي شما قادر به ايجاد ساختارهايي از مواد خواهيد بود كه در طبيعت موجود نبوده و شيمي مرسوم نيز قادر به ايجاد آن مي باشد. برخي از مزاياي اين فناوري را مي توان توليد مواد قوي تر، قابل برنامه ريزي و كاهش هزينه هاي فعاليت برشمرد. تعريف نانوفناوري بر اساس برنامه پيشگامي ملي آمريكا (يك برنامه تحقيق و توسعه دولتي جهت هماهنگي ميان تلاش هاي صورت گرفته از طرف حوزه هاي علمي، مهندسي و فناوري) عبارتست از:
• توسعه علمي و تحقيقاتي در سطوح اتمي، مولكولي يا ماكرومولكولي، در محدوده اندازه هاي طولي از ۱ تا ۱۰۰ نانومتر.
• ساخت و كاربرد ساختارها، تجهيزات و سيستم هايي كه به علت ابعاد كوچك و يا متوسط خود داراي ويژگي ها و كاركردهاي نوين و منحصر به فردي هستند.
• توانايي كنترل و اداره كردن [مواد و فرآيندها] در ابعاد اتمي
نانوفناوري اشاره به تحقيقات و توسعه صنعتي در سطوح اتمي، مولكولي و ماكرومولكولي دارد. اين تحقيقات با هدف ايجاد و بهره برداري از ساختارها و سيستم هايي صورت مي گيرند كه به واسطه اندازه كوچك خود داراي خواص و كاربردهاي منحصر به فردي باشند.
تفاوت اصلي فناوري نانو با فناوري هاي ديگر در مقياس مواد و ساختارهايي است كه در اين فناوري مورد استفاده قرار مي گيرند. در حقيقت اگر بخواهيم تفاوت اين فناوري را با فناوري هاي ديگر به صورت قابل ارزيابي بيان نماييم، مي توانيم وجود عناصر پايه را به عنوان يك معيار ذكر كنيم. عناصر پايه در حقيقت همان عناصر نانومقياسي هستند كه خواص آنها در حالت نانومقياس با خواص شان در مقياس بزرگتر تفاوت مي كند. به علت توسعه خواص پودرهاي بسيار ريز نظير شيمي سطح، خواص تراكم، مقاومت، خواص نوري و واكنشهاي سينيتيكي و همچنين افزايش تقاضا براي پودرهاي ريز در صنايع، خردايش بسيار ريزتر در بسياري از رشتهها مانند كانيها، مواد سراميكي، رنگدانهها، محصولات شيميايي، ميكروارگانيسمها، داروشناسي و كاغذسازي استفاده ميشود. به عنوان مثال، پودر سنگ آهك به عنوان پركننده در پلاستيكها جهت بهبود مقاومت در برابر گرما، سختي، استحكام رنگ و پايداري مواد به كار گرفته ميشود.
اين ماده همچنين در كاغذسازي به عنوان پوشش و پركننده جهت توليد كاغذهاي روشن با مقاومت مناسب در برابر زردي و كهنگي و همچنين جهت سنگ آهك قابليت چاپ، پذيرش جوهر و صافي و همواري كاغذ كاربرد فراواني دارد. لذا خردايش بسيار ريز پودر سنگ آهك، به شكل وسيعي در نقاشي، رنگدانهها، مواد غذايي، پلاستيكها و صنايع داروشناسي، به عنوان مواد پركننده كاربرد دارد.
تاريخچه فناوري نانو
در طول تاريخ بشر از زمان يونان باستان، مردم و به خصوص دانشمندان آن دوره بر اين باور بودند كه مواد را مي توان آنقدر به اجزاي كوچك تقسيم كرد تا به ذراتي رسيد كه خردناشدني هستند و اين ذرات بنيان مواد را تشكيل مي دهند، شايد بتوان دموكريتوس فيلسوف يوناني را پدر فناوري و علوم نانو دانست چرا که در حدود ۴۰۰ سال قبل از ميلاد مسيح او اولين كسي بود كه واژه اتم را كه به معني تقسيم نشدني در زبان يوناني است براي توصيف ذرات سازنده مواد به كار برد.
با تحقيقات و آزمايش هاي بسيار، دانشمندان تاکنون ۱۰۸ نوع اتم و تعداد زيادي ايزوتوپ كشف كرده اند. آنها همچنين پي برده اند كه اتم ها از ذرات كوچكتري مانند كوارك ها و لپتون ها تشكيل شده اند. با اين حال اين كشف ها در تاريخ پيدايش اين فناوري پيچيده زياد مهم نيست.
نقطه شروع و توسعه اوليه فناوري نانو به طور دقيق مشخص نيست. شايد بتوان گفت كه اولين نانوتكنولوژيست ها شيشه گران قرون وسطايي بوده اند كه از قالب هاي قديمي براي شكل دادن شيشه هايشان استفاده مي كرده اند. البته اين شيشه گران نمي دانستند كه چرا با اضافه كردن طلا به شيشه رنگ آن تغيير مي كند. در آن زمان براي ساخت شيشه هاي كليساهاي قرون وسطايي از ذرات نانومتري طلا استفاده مي شده است و با اين كار شيشه هاي رنگي بسيار جذابي به دست مي آمده است. اين قبيل شيشه ها هم اكنون در بين شيشه هاي بسيار قديمي يافت مي شوند. رنگ به وجودآمده در اين شيشه ها برپايه اين حقيقت استوار است كه مواد با ابعاد نانو داراي همان خواص مواد با ابعاد ميكرو نمي باشند.
در واقع يافتن مثال هايي براي استفاده از نانو ذرات فلزي چندان سخت نيست. رنگدانه هاي تزييني جام مشهور ليکرگوس در روم باستان (قرن چهارم بعد از ميلاد) نمونه اي از آنهاست.
اين جام هنوز در موزه بريتانيا قرار دارد و بسته به جهت نور تابيده به آن رنگ هاي متفاوتي دارد. نور انعکاس يافته از آن سبز است ولي اگر نوري از درون آن بتابد، به رنگ قرمز ديده مي شود. آناليز اين شيشه حکايت از وجود مقادير بسيار اندکي از بلورهاي فلزي ريز۷۰۰ (nm) دارد، که حاوي نقره و طلا با نسبت مولي تقريبا ۱۴ به يك است حضور اين نانوبلورها باعث رنگ ويژه جام ليکرگوس گشته است.
در سال۱۹۵۹ ريچارد فاينمن مقاله اي را درباره قابليت هاي فناوري نانو در آينده منتشر ساخت. باوجود موقعيت هايي كه توسط بسياري تا آن زمان كسب شده بود، ريچارد. پي. فاينمن را به عنوان پايه گذار اين علم مي شناسند. فاينمن كه بعدها جايزه نوبل را در فيزيك دريافت كرد در آن سال در يک مهماني شام كه توسط انجمن فيزيک آمريكا برگزار شده بود، سخنراني كرد و ايده فناوري نانو را براي عموم مردم آشكار ساخت. عنوان سخنراني وي «فضاي زيادي در سطوح پايين وجود دارد» بود. سخنراني او شامل اين مطلب بود كه مي توان تمام دايره المعارف بريتانيكا را بر روي يك سنجاق نگارش كرد. يعني ابعاد آن به اندازه۲۵۰۰۰/۱ابعاد واقعيش كوچك مي شود. او همچنين از دوتايي كردن اتم ها براي كاهش ابعاد كامپيوترها سخن گفت (در آن زمان ابعاد كامپيوترها بسيار بزرگتر از ابعاد كنوني بودند اما او احتمال مي داد كه ابعاد آنها را بتوان حتي از ابعاد كامپيوترهاي كنوني نيز كوچكتر كرد. او همچنين در آن سخنراني توسعه بيشتر فناوري نانو را پيش بيني كرد.
كاربرد فناوري نانو
فناوري نانو به سه زير شاخه بالا به پايين، پايين به بالا (روش هاي ساخت) و نانو محاسبات (روش هاي مدل سازي و شبيه سازي) تقسيم بندي مي شوند كه هر كدام از اين روش ها نيز به شاخه هاي گوناگون تقسيم مي شوند.
كاهش اندازه ميكرو ساختاري مواد موجود مي تواند تاثيرات بزرگي را به وجود آورد. مثلاً همان طور كه اندازه دانه يا كريستال در يك فلز به سمت نانو مقياس حركت مي كند، نسبت اتم هاي موجود بر روي مرزهاي دانه هاي اين جسم جامد افزايش پيدا مي كند و آنها رفتاري كاملاً متفاوت از اتم هايي كه روي مرز نيستند بروز مي دهند. رفتار آنها شروع به تحت تاثير قرار دادن رفتار ماده مي كنند و در نتيجه در فلزات، افزايش استحكام، سختي، مقاومت الكتريكي، ظرفيت حرارتي ويژه، بهبود انبساط حرارتي و خواص مغناطيسي و كاهش رسانايي حرارتي ديده مي شود.
در اختلاط شديد از انواع همزن هاي دور بالا، همگن سازها، آسياب هاي كلوييدي و غيره مي توان براي تهيه قطرات ريز يك مايع در مايع ديگر (نانو كپسول ها) سود جست. البته عوامل فعال سطحي (خودآرايي) نقش كليدي در ايجاد و پايداري اين نانو امولسيون ها دارد.
در روش استفاده از آسياب گلوله اي با آسيا و يا پودر كردن مي توان براي ايجاد نانو ذرات استفاده كرد. خواص نانو ذرات حاصل تحت تاثير نوع ماده آسياكننده، زمان آسيا و محيط اتمسفري آن قرار مي گيرد. از اين روش مي توان براي توليد نان ذراتي از مواد استفاده كرد كه با روش هاي ديگر به آساني توليد نمي شوند. البته آلودگي حاصل از مواد محيط آسياب كننده هم مي تواند مشكل ساز باشد.
نانو ذرات در حال حاضر از طيف وسيعي از مواد ساخته مي شوند. معمول ترين آنها نانو ذرات سراميكي بوده كه به بخش سراميك هاي اكسيد فلزي (نظير اكسيدهاي تيتانيوم، روي، آلومينيوم و آهن و نانو ذرات سيليكاتي (عموماً به شكل ذرات نانو مقياسي رس) تقسيم مي شود. طبق تعريف حداقل بايد يكي از ابعاد آنها كمتر از ۱۰۰ نانومتر باشد. نانو ذرات سراميكي فلزي يا اكسيد فلزي معمولاً اندازه يكساني از دو يا سه نانو متر تا ۱۰۰ نانو متر – در هر سه بعد دارند شايد شما انتظار داريد كه چنين ذرات كوچكي در هوا معلق بمانند اما در واقع آنها به وسيله نيروهاي الكترواستاتيك به يكديگر چسبيده و به شكل پودر بسيار ريزي رسوب مي كنند. كاربردهاي بازارپسند اين نانو مواد بسيار زياد است.
خردايش يك فرآيند منحصر به فردي است كه در محدوده وسيعي از كابردهاي صنعتي جهت توليد ذرات ريز كاربرد دارد اما بسيار مشكل است كه توسط خردايش، ذرات را به سايز بسيار ريز تبديل كنيم و علاوه بر اين، خردايش بسيار ريز به علت ظرفيت پايين آسيا و مصرف انرژي بالا، بسيار گران است.
بنابراين افزايش در كارآيي خردايش، تاثير مفيد اساسي بر روي مصرف انرژي خردايش و هزينه خواهد داشت. براي رسيدن به اين هدف، انتخاب آسياي مناسب و عمليات در شرايط بهينه آسيا كردن لازم و ضروري به نظر ميرسد. در اين جهت از آسيای سانتريفيوژ استفاده می شود كه، يك آسياي با قدرت بالا بوده و ميتواند جهت خردايش بسيار ريز مواد مورد استفاده قرار گيرد.
اين آسيا با به كارگيري نيروهاي سانتريفيوژ توليد شده توسط دوران محور لوله آسيا در يك چرخه فعاليت ميكند.
همچنين در فناوري نانو ميتوان توسط فرآيند شيمی مکانيکی ترکيبات اكسي فلورايد لانتانيوم (Loaf) را در حد سايز بسيار ريز نانو به دست آورد. اكسي فلورايد لانتانيوم مي تواند يك فعال كننده، ماده ميزبان فسفر، كاتاليزور براي جفت شدن اكسايشي متان و يا اكسايش هيدروژن زدايي متان باشد. اين ماده توسط دو روش مهم تركيب مي شود. اولين شيوه، فرآيند تركيبي حالت جامد تحت فشار و حرارت بالا بوده و فعل و انفعالات مستقيمي را در بين مواد موجب مي شود و ديگري فرآيند electro_winning است كه جهت آماده سازي به يك محلول آبدار و يا يك نمك گداخته نياز دارد. در اين روش هاي تركيبي، از فلورايد لانتانيوم يا آمونيوم فلورايد به عنوان يك منبع فلورايد مورد استفاده قرار مي گيرد كه طبعاً داراي هزينه بالايي نيز است.
روش جايگزين ديگر جهت تركيب مواد كاربردي بدون استفاده از گرما مي باشد. در اين روش تنها از يك دستگاه خردايش با قدرت بالا نظير آسياي Planetary استفاده مي شود، به طوري كه در اين روش مسائل آلودگي هاي زيست محيطي به حداقل رسيده و دليل آن عدم وجود مواد مضري چون فلوئورين در گازهاي خروجي آن است. جهت جلوگيري از وجود ناخالصي هاي ناشي از پوشش گلوله هاي مورد استفاده در آسيا در زمان خردايش، از گلوله هاي از جنس زيركنيوم استفاده مي شود كه در مقابل سائيدگي مقاوم است.
تهيه: مهسا شهبازي
منبع: سایت مهندسی معدن
Borna66
04-26-2009, 08:51 PM
استفاده از نانو مواد در باتری های لیتیومی
مواد نانوساختار به دليل سطح تماس زياد، تخلخل و. . . بسيار مورد توجه صنعت باتريهاي ليتيومي قرار گرفتهاند. اين مشخصات امکان انجام واکنشهاي فعال جديد، کاهش مسير انتقال يونهاي ليتيوم، کاهش سرعت جريان سطح ويژه و بهبود پايداري و ظرفيت ويژه باتريهاي جديد را فراهم کرده است. علاوه بر اين، مواد نانوکامپوزيتي که براي مسيرهاي هادي الکتروني طراحي ميشوند، ميتوانند مقاومت داخلي باتريهاي ليتيومي را کاهش داده، سبب افزايش ظرفيت ويژه، حتي در سرعت جريانهاي شارژ/ تخليه بالا شوند.
نانومواد به طور گسترده در علوم زيستي، فناوري اطلاعات، محيط زيست و ديگر زمينههاي مرتبط استفاده گستردهاي دارند. اخيراً مواد نانوساختار توجه پژوهشگران براي کاربرد در تجهيزات ذخيره انرژي[1 و 2] به خصوص در انواعي که سرعت جريان شارژ و تخليه بالايي دارند، مثل باتريهاي ليتيومي، جلب کردهاند[3]. توسعه تجهيزات ذخيره انرژي با توان و دانستيه انرژي بالاتر، کليد موفقيت وسايل نقليه الکتريکي و الکتريکي هيبريدي (EV وHEV) است[ 4 و 5] و انتظار ميرود جايگزين حداقل بخشي از وسايل نقليه امروزي شده، مشکلات آلودگي هوا و تغييرات اقليمي را رفع کند. اين فناوريهاي ذخيره انرژي متکي به علوم مواد جديد هستند که به عنوان نمونه ميتوان از توسعه الکترودهايي نام برد که قابليت شارژ و تخليه در سرعت جريان بالا را دارند.
باتريهاي ليتيومي قابل شارژ شامل يک الکترود مثبت (کاتد)، الکتروليت حاوي يونهاي ليتيوم و يک الکترود منفي (آند) هستند (شکل 1) . جنس الکترودهاي مثبت و منفي اغلب باتريهاي تجاري ليتيومي بهترتيب از LiCoO2 و گرافيت است که هر دو به عنوان جايگاههاي تبادل يونهاي ليتيوم عمل ميکنند. در حين فرايند شارژ کردن باتري، يونهاي ليتيوم از الکترود LiCoO2 جدا، همزمان به وسيله الکترودگرافيت جذب شده و با گرفتن الکترون بار کلي را خنثي نگه ميدارند. در حين فرايند تخليه باتري، يونهاي ليتيوم از الکترود منفي خارج و در همان زمان بر روي الکترد مثبت جاي ميگيرند.
اين فرايند الکتروشيميايي، يک واکنش اکسيد- احياي حالت جامد است که طي آن، انتقال الکتروشيميايي بار بين يونهاي متحرک و ساختار يک جامد هادي يون و الکترون صورت ميگيرد. معمولاً حالت مطلوب آن است که مقدار انرژي ذخيره شده در واحد جرم يا حجم باتري تا حد ممکن بالا باشد. براي مقايسه محتواي انرژي باتريهاي ليتيومي، از پارامتر دانستيه ويژه انرژي ( Wh/Kg) و دانستيه انرژي (Wh/l ) استفاده ميشود؛ در حالي که قابليت سرعت، برحسب دانستيه ويژه توان ( Wh/Kg) و دانستيه توان (Wh/Kg ) بيان ميشود. براي HEVها دانستيه ويژه انرژي مورد نياز و دانستيه ويژه توان باتريهاي ليتيومي بايد بهترتيب 50Kw/kgبيش از3Wh/Kgو باشد؛ حال آنکه EVها مقادير خيلي بيشتري نياز دارند، پس به نظر ميرسد الکترودهاي نانوساختار اميد بخشترين مسير براي رسيدن به اين هدف هستند.
به طول کلي مزاياي بالقوه الکترودهاي نانوساختار را ميتوان به شرح زير خلاصه کرد:
1. واکنشهاي جديد که امکان انجام آنها با مواد تودهاي وجود ندارد؛
2. سطح تماس زياد الکترود- الکتروليت که منجر به سرعت بيشتر شارژ و تخليه ميشود؛
3. مسير انتقال کوتاهتر الکترونها و يونهاي ليتيوم (که امکان عمل در هدايت پايين يونهاي ليتيوم و الکترونها يا در توانهاي بالاتر را فراهم ميکند) .
در اين مقاله برخي از نتايج تجربي اخير را که نشاندهنده مزاياي الکترودهاي نانوساختار است، مرور ميکنيم.
واکنشهاي جديد
در سالهاي اخير تلاشهاي زيادي در زمينه تحقيق بر روي موادي صورت گرفت که به نظر ميرسد در حالت تودهاي از نظر الکتروشيميايي غيرفعالند، ولي عملکرد الکتروشيميايي خوبي در مقياس نانو از خود بروز ميدهند. به عنوان مثال، نانوذرات اکسيد، سولفيد، فلوئوريد و نيتريد برخي از فلزات واسطه ميتوانند به عنوان آند در باتريهاي ليتيومي بهکار روند. واکنش اين ترکيبات با ليتيوم منجر به تشکيل نانوذرات جاسازي شده در بستر LizX ميشود (X ميتواند N، F، S يا O باشد) .
فلزات واسطه با ليتيوم آلياژ فلزي تشکيل نميدهند؛ بنابراين، سازوکار واکنشپذيري ليتيوم با فرايندهاي استخراج – الحاق ليتيوم يا آلياژ شدن ليتيوم متفاوت است. فرايند متداول استخراج- الحاق ليتيوم در شکل 1 نشان داده شده است؛ در حالي که واکنش آلياژ شدن ليتيوم به صورت زير نوشته ميشود:
1)
که M ميتواند Sn، Si، Pb، Bi، Sb، Ag، Al يا يک آلياژ مرکب باشد. در عوض، سازوکار واکنش ترکيبات فلزات واسطه با Li در حين فرايند شارژ و تخليه، شامل تشکيل و رسوب LizX به همراه احيا و اکسيد شدن نانوذرات فلزي است.
مکانيسم کلي به وسيله معادله زير توصيف ميشود [ 4 و 6 و7 ]:
2)
که M در اينجا يک فلز واسطه مانند Fe، Co، Ni، Cu و. . . است. همان طور که در اين معادلات ديده ميشود، تفاوت اصلي بين معادلات 1 و 2 تشکيل و رسوب LizX يا آلياژي از ليتيوم است.
در يک مطالعه اصولي، Poizot و Coauthors [7[ نشان دادند که الکترودهاي ساخته شده از نانوذرات اکسيد عناصر واسطه در هنگام شارژ يا تخليه با پتانسيل 5/3 تا 01/0 ولت (نسبت بهLi+/Li )، ميتوانند ظرفيت ويژه 700mah/g با ماندگاري ظرفيت 100 درصد براي حدود صد بار عمل شارژ/ تخليه و سرعت جريان بالاي شارژ مجدد داشته باشند. ظرفيت بالاي ذخيره ليتيوم در نانوذرات اکسيد فلزي واسطه در پتانسيل کم به وسيله سازوکار بينسطحي ذخيره بار تفسير ميشود[8 و9]. مطابق اين مدل، يونهاي ليتيوم بر روي بخش اکسيدي سطح مشترک ذخيره ميشوند؛ در حالي که الکترونها با استقرار بر روي بخش فلزي، منجر به جدايي بار ميشوند. بر اين اساس، محدود کردن اندازه ذرات فلزي، فعاليت الکتروشيميايي آنها را در تشکيل و رسوب دادن Li2O افزايش ميدهد. با کاهش اندازه ذره، سهم تعداد کل اتمها در نزديکي سطح يا روي آن افزايش مييابد که اين امر واکنشپذيري الکتروشيميايي ذرات را بيشتر و مؤثرتر ميکند. اين بررسيها علت وابستگي زياد کارايي اين مواد به درجه تجمع و به هم پيوستگي آنها را نشان ميدهد. به طور نمونه، kim و همکارانش[10]، اخيراً نشان دادند که ذرات SnO2 با قطر سه نانومتر نسبت به ذرات چهار تا هشت نانومتري، ظرفيت قابل توجه و پايداري چرخه بيشتري دارند؛ زيرا توزيع اين مواد در بستر Li2O مناسبتر است که اين امر منجر به تجمع کمتر نانوذرات Sn در خوشههاي اتمي ميشود.
الکترودهاي نانوساختار نه تنها قادر به انجام برخي واکنشهاي جديد هستند؛ بلکه ميتوانند خواص الکتروشيميايي نظير ظرفيت ويژه ذخيره انرژي، توانايي جريان شارژ/ تخليه بالا و پايداري چرخه را نسبت به نمونههاي معمولي بهبود بخشند. اين امر از مسير نفوذ کوتاهتر و سطح تماس زياد بين مواد فعال و الکتروليت ناشي ميشود. نفوذ يونهاي ليتيوم شديداً به طول مسير انتقال و مکانهاي قابل دسترسي به روي سطح مواد فعال بستگي دارد. ترکيباتي که داراي ضريب نفوذ ليتيوم کمتري هستند معمولاً در حالت توده و به خصوص در سرعتهاي جريان بالا، ظرفيت ذخيره ليتيوم کمتري از خود نشان ميدهند. اين حالت مخصوص نوع TiO2 روتيل است که تنها ميتواند مقادير ناچيزي از يونهاي ليتيوم را در دماي اتاق در خود جاي دهد[11-13]. نفوذ يونهاي ليتيوم در TiO2 روتيل شديداً ناهمسانگرد است و نفوذ در طول کانالهاي محور C با سرعت بيشتري روي ميدهد. ضمناً انحراف قابل توجه در ساختار روتيل نفوذ يوني ليتيوم را در صفحات b-a در دماي پايين کند ميکند ( ) . اين امر مانع رسيدن يونهاي ليتيوم به مکانهاي چهاروجهي مناسب در صفحات a-b و سبب جداسازي آنها در مجاري C ميشود[14-16].
با اين وجود، اين جايگزيني در مقياس نانو کاملاً متفاوت است. براي ذرات TiO2 روتيل با ميانگين قطر 15 نانومتر بيشترين مقدار استقرار ليتيوم (x>1 in LixTiO2) در مطالعات اخير ما مشاهده شدهاست]17[. علاوه بر اين، به طور متوسط حدود 7/0 يون ميتواند بهطور برگشتپذير در هر ذره TiO2 روتيل ذخيره شده، و در چرخه بعدي رها شود (شکل2) . نتايج مشابهي نيز از سوي Hu ] 18[ و Reddy ]19[ گزارش شده است.
ولي در الکترود TiO2 روتيل نانوساختار، کوتاهي مسير نفوذ، نفوذ يونهاي ليتيوم در صفحات a-b را محدود کرده است. بدين معني که يونهاي ليتيوم در يک زمان معين ميتوانند محلهاي چهاروجهي بيشتري را در اين صفحات اشغال کنند. در کنار اين، مطالعه تئوري Stashans و همکارانش[20] نشان داد که در پايدارترين حالت- صفحه (0 1 1) TiO2 روتيل-استقرار ليتيوم بيشتر يک اثر سطحي است، زيرا اتم ليتيوم در توده نفوذ نميکند.
سطح تماس زياد الکترود- الکتروليت
همان طور که گفته شد، ذخيره سطحي ليتيوم نقش مهمي در ظرفيت نهايي نانوالکترودها ايفا ميکند. علاوه بر اين، همان طور که در بسياري از مواد آندي ديديم، سطح تماس بيشتر الکترود- الکتروليت ميتواند به اصلاح ظرفيت جريان شارژ و تخليه بالا منجر شود. اين امر با توجه به دو عامل توصيف ميشود:
نخست آنکه اندازه کوچک ذرات، يعني طول انتقال کوتاه، نفوذ کامل ليتيوم را در زمان کمتر يا به عبارت ديگر سرعت جريان بالاتر شارژ يا تخليه را امکانپذير ميسازد. از طرف ديگر ذخيره سطحي ليتيوم فقط به مساحت سطح بستگي دارد نه به زمان نفوذ؛ بنابراين سطح تماس بيشتر الکترود- الکتروليت براي عمل در سرعت جريان بالا مفيد است.
دوم آنکه با استفاده از نانوالکترودها ميتوان دانسيته جريان ويژه مواد فعال را به دليل سطح تماس زياد تا حد زيادي کم کرد. دانسيته جريان ويژه کمتر ميتواند الکترود را به طور مؤثري پايدار کرده، ظرفيت بالا را در دانسيته جريان بالا حفظ کند[3]. به عنوان مثال Poizot و همکارانش[7] نشان دادند که نانوالکترودهاي CoO ميتواند حدود 85 درصد از کل ظرفيت را در سرعت C2 (C سرعت جريان تئوري مورد نياز براي شارژ يا تخليه ظرفيت باتري در يک ساعت است) نگه دارد. همچنين در کنار ظرفيت ويژه بالا، عملکرد بسيار سريع براي نانوالکترودهاي TiO2 روتيل مشاهده شده است[ 18]. اين يافتهها براي اسپينل ليتيوم تيتانات (Li4Ti5O12) نيز صادق است. Li4Ti5O12 به دليل در حين فرايند استخراج – الحاق يک آند بسيار فعال به شمار آمده، سبب پايداري فوقالعاده چرخه ميشود. ولي ماهيت نيمهرسانايي آن نشان ميدهد که عملکرد شارژ و تخليه آن در جريانهاي بالا نسبت به ماده تودهاي ضعفيفتر است. Kavan و همکارانش]21[ نشان دادند که الکترودهاي Li4Ti5O12 نانو بلورين فعاليتي عالي نسبت به جاسازي ليتيوم حتي در سرعت شارژ برابر با ( 1C=175)250C نشان ميدهند. اين مواد با سطح تماسي بين 20 تا صد متر مربع بر گرم ميتوانند تقريباً تا حد کل ظرفيت ظاهري Li4Ti5O12 و در محدوده وسيعي از سرعت جريان (از 2C تا 250C) شارژ يا تخليه شوند.
در مطالعه ديگري، وابستگي ظرفيت ذخيره ليتيوم و عملکرد سريع الکترودهاي TiO2 آناتاز با اندازه ذرات بررسي]22[ و مشخص شد که با کاهش اندازه ذرات الکترود آناتاز باريک شدگي صفحات استخراج – الحاق ليتيوم در سرعت جريانهاي بالا به تأخير ميافتد. همچنين مشخص شد که سهم ذخيره سطحي ليتيوم تقريباً مستقل از سرعت جريان و تعداد چرخههاست. اين امر منجر به عملکرد مناسب و پايدار چرخه شارژ- تخليه در نانوالکترودهاي TiO2 آناتاز، حتي در سرعت جريانهاي بالا ميشود (شکل 3) .
مسير انتقال کوتاه
به طور کلي فرايند شارژ- تخليه شامل يک واکنش اکسيد- احياست که در آن انتقال يونهاي ليتيوم و الکترونها مخصوصاً در شارژ يا تخليههاي سريع نقش مهمي دارند. مواد نانوساختار ميتوانند مسير انتقال يونها و الکترونها را کوتاه کنند. در مقابل، الکترودهاي باتريهاي تجاري اغلب از مواد ميکروني مثلاً پودرهاي حاوي ذرات ميکروني با سطح ويژه کم ( ) تشکيل شدهاند. از لحاظ نفوذ، اين مواد ميکروني بهدليل طولاني بودن مسير انتقال يونهاي ليتيوم و کم بودن سطح تماس بين الکترود و الکتروليت براي فرايندهاي شارژ – تخليه سريع مناسب نيستند.
نفوذ يونهاي ليتيوم به دليل ماهيت فاز الکتروليت، سطح مشترک مايع- جامد، و پيچ و خم مسير نفوذ يک پديده پيچيده است و لازم است که اندازه ذرات مورد توجه قرار گيرد]13[. اگر فقط به کل فرايند توجه کنيم و فرض کنيم که ضريب نفوذ تنها به اين عوامل وابسته است، ميتوان طول نفوذ را با استفاده از رابطه تعيين کرد که D و T به ترتيب ضريب نفوذ و زمان هستند. ظرفيت ويژه باتري (Q) به وسيله رابطه Q=IT به دست ميآيد که I دانسيته جريان ويژه شارژ- تخليه در واحدA/Kg ياMa/g است. در ظرفيت ثابت، افزايش I منجر به کاهش سريع (T) ميشود. بنابراين، ظرفيت ويژه مؤثر به نسبت حجم (r3- (r-L) 3) /r3 بستگي دارد که r شعاع ذرات فعال است]3[. براي رسيدن به حداکثر ظرفيت ويژه، طول نفوذ مورد نياز (L) بايد از (r) بزرگتر باشد]23[. ذراتي با اندازه r2 بايد حدود دو نانومتر باشند. اين موضوع نشان ميدهد که مواد الکترودي نانوساختار براي تبديل و ذخيره دانستيه انرژي و توان بالا ضرورياند.
در حدود مواد فعال و متخلخل TiO2 نيز صادق است]3[. TiO2 متخلخل يک مزوساختار ششوجهي حاوي حفرات يکنواخت با قطر چهار تا پنج نانومتر از نانوبلورهاي TiO2 آناتاز است که در دانستيه جريان بالا (10m2/g ) ظرفيت ويژه بالايي ( 260mah/g) از خود نشان ميدهند]2[. نتايج مشابهي براي نانوبلورهاي TiO2 آناتاز با قطر شش نانومتر (شکل 3)، نيز مشاهده شده است]22[.
براي اصلاح عملکرد شارژ- تخليه با سرعت جريان بالا، مسير انتقال الکترون نيز بايد تا حد ممکن کوتاه باشد. از معمولاً کربن دوده به عنوان يک ماده هادي کمکي در باتريهاي ليتيومي استفاده ميشد. ولي مشکلاتي نظير سطح تماس، آلودگي سطح و. . . در فرآيند اختلاط مکانيکي مواد هادي کمکي و مواد فعال الکترود وجود داشت؛ بنابراين کاهش مقاومت از طريق کوتاه کردن مسير انتقال الکترون در فرايند شارژ- تخليه هنوز مطرح است. برخي روشهاي سنتز شيميايي براي سنتز مستقيم مواد فعال الکترود نظير V2O5 ] 24[، TiO2 ]25[ و MnO ]26[ بر روي کربن دوده استيلني ابداع و گزارش شدهاند. اخيراً روشي براي سنتز مواد فعال متخلخل از قبيل No ]27[، Fe2O3 ]28[ و Co3O2 ]29[ براي تشکيل مواد نانو/ميکروساختار پوسته – هسته بر روي يک سطح مشبک نيکلي گزارش شد (شکل 4) . Tarascon و همکارانش]6[ اولين کساني بودند که نشان دادند الکترودهاي منفي شامل NiO، FeO يا CoO، داراي ظرفيت ويژه بالا تا حد 700 در سرعت جريان شارژ- تخليه پايين هستند، ولي استفاده از مواد هسته- پوسته فعال ميکرو/نانوساختار سنتزي، ظرفيت ويژه مشابهي را حتي در سرعت شارژ- تخليه خيلي بالا نشان ميدهند.
ظرفيتهاي ويژه در حدود 695mah/g (درA/g 10) و 780mah/g (در 13)، به ترتيب با استفاده از مواد فعال پوسته- هسته Ni- NiO و Ni- Fe2O3 به دست آمدند (شکل 5) .
در مواد فعال نانو/ميکروساختار پوسته- هسته، قطر سيم نيکلي خيلي نازک است. لذا سيمها و نانولولههاي هادي با قطر چند نانومتر تا چند ده نانومتر براي انتقال الکتروني به عنوان يک هسته مناسبتر هستند. مواد فعال نانوبلوري سنتز شده بر روي نانولولههاي کربني نيز براي باتريهاي ليتيومي پرسرعت مورد بررسي قرار گرفتهاند و رفتار شارژ- تخليه اصلاح شدهاي را در دانسيته جريان بالا نشان دادهاند]30[.
با وجود اين، سنتز مواد فعال نانوساختار بر روي نانولولهها و نانوسيمهاي هادي هنوز يکي از اميدبخشترين زمينههاي تحقيقاتي است.
الکترودهاي نانوساختار براي عملکرد پايدار چرخه
الکترودهاي نانوساختار در کنار عملکرد بسيار مناسب در سرعت جريانهاي بالا، پايداري چرخه خوبي دارند]3، 17، 18، 22 و 31[.
کم شدن ظرفيت باتريهاي ليتيومي در حين چرخه شارژ و تخليه معمولاً به دليل انقباض و انبساط حجمي زياد ناشي از فرايندهاي استخراج – الحاق ليتيوم يا آلياژ شدن ليتيوم در باتري است. به عنوان مثال، Si به عنوان الکترود منفي باتريهاي ليتيومي داراي بالاترين ظرفيت تئوري 4200 است ]32-34[.با وجود اين، استفاده تجاري از آن به واسطه تغييرات قابل توجه حجم در حين فرآيند محدود شده است]34[. الکترودهاي نانوساختار ميتوانند انبساط و انقباض حجم را از بين برده، سبب پايداري چرخه عملکرد باتري شوند.
به طور نمونه، نوع جديدي از الکترودهاي نانوکامپوزيتي Si/C ظرفيت برگشتپذير خيلي بالا (حدود 1000) و ماندگاري ظرفيت خوبي (8/99 درصد) از خود نشان ميدهند]35[. گمان ميرود که نقش الکترود کامپوزيتي نانوساختار در کاهش تغييرات حجم Si در حين فرايندهاي شارژ و تخليه، علت ظرفيت و پايداري بالا در اين باتريها باشد.
منبع:ستاد ویژه ی توسعه ی فناوری نانو
Borna66
04-26-2009, 08:52 PM
قابليتهاي استفاده از فناورينانو در صنايع دريايي
فناورينانو در دهه اخير از سوي کشور ما مورد توجه جدي قرار گرفته است. همزمان با آن صنايع دريايي نيز دچار تحولات اساسي شده و سرمايهگذاريهاي هنگفتي در آن انجام شده است. امروزه ثابت شده است که صنايع دريايي ميتواند گرانيگاه رشد و توسعه در مناطق ساحلي کشور باشد. ايران با داشتن 2900 کيلومتر مرز آبي، در زمينه صنايع دريايي، کشوري در حال توسعه محسوب ميشود، در حالي که برخي از کشورهاي اروپايي با کمتر ازيک پنجم اين مرز آبي، جزو کشورهاي قدرتمند در زمينه صنايع دريايي قرار دارند و به واسطه اين توانمندي، سلطه خود را بر دنيا تحميل کردهاند. صنايع دريايي شامل حوزه وسيعي از صنايع ميشود که هر كدام ميتوانند پشتوانه و مهد توسعه علم و فناوري در کشور باشند. سه دستهبندي کلي صنايع دريايي عبارتند از: 1 صنايع کشتيسازي: ساخت انواع کشتيها از قبيل کشتيهاي کانتينربر، نفتکشهاي غول پيکر، ناوچهها و زيردريايي. در اين زمينه شرکتهاي بزرگي نظير صدرا، ايزوايکو، اروندان و فجر در کشور شکل گرفتهاند که هر يك تجربه ساخت دهها فروند شناور دارند. 2 صنايع فرا ساحل: شامل ساخت سکوهاي ثابت و متحرک دريايي و لولهگذاري در دريا ميشود که در پروژههاي عظيم نفت و گاز به خصوص در حوزههاي پارس جنوبي، ابوذر و ميادين بزرگ نفتي کاربرد دارند. شرکتهاي بزرگي از قبيل تأسيسات دريايي، صدف و صدرا در اين زمينه شکل گرفتهاند که تجربه ساخت دهها سکوي ثابت و متحرک دريايي و صدها کيلومتر لولهگذاري دريايي را در كارنامه فعاليت خود دارند. 3 صنايع ساحلي و بندري: شامل ساخت اسکله، موجشکن و سازههاي نزديک ساحل (پايانههاي نفتي) که در بنادر شهيد رجايي، باهنر، بوشهر، امام خميني و جزيره خارک تجارب بسياري در اين زمينه اندوخته شده است که از جمله آنها ميتوان به قرارگاه سازندگي نوح و شرکت صدرا اشاره کرد. فناورينانو در زمينه صنايع دريايي، به خصوص ساخت شناورها از اهميت خاصي برخوردار است و كاربردهاي آن را ميتوان بهطور كلي شامل موارد زير دانست: 1 ايجاد پوششهاي مناسب در برابر اثرات محيط دريا؛ 2 توليد مواد جديد براي ساخت بدنه و اجزاي آن بهمنظور افزايش استحکام و کاهش نويز و ارتعاش منتشر شده از بدنه؛ 3 توليد مواد جديد براي افزايش قابليت عملکرد شناور مانند سوختهاي جديد، باتريهاي با ذخيره انرژي بسيار بالا و پيلهاي سوختي.
پتانسيلهاي كاربرد در صنايع دريايي
صنايع دريايي گستره وسيعي از صنايع مانند شناورهاي سطحي (کشتيها)، زيرسطحي (زيردرياييها) ، سکوهاي دريايي و کليه صنايع مرتبط با دريا را در برميگيرد.
برخي از پتانسيلهاي کاربرد فناورينانو در اين صنايع
1 کليه تحولاتي که در فناوري کامپيوتر، الکترونيک و مخابرات براساس فناورينانو ايجاد ميگردد، قطعاً بر صنايع دريايي تأثير ميگذارد؛ زيرا اين صنايع مانند ساير صنايع، وابستگي بسياري به اين فناوريها دارند. 2 الکترودهاي جوشکاري دما پايين: اين الکترودها با استفاده از فناورينانو، داراي دماي کاري بسيار پاييني نسبت به الکترودهاي جوشکاري موجود هستند. مواد اين الکترودها بهگونهاي است که در ازاي حرارت اندک، اتحاد مولکولي مستحکمي را بين مولکولهاي دو قطعه فلز ايجاد ميکنند و عملکردي شبيه چسبهاي حرارتي معمولي خواهند داشت. اين الکترودها با ايجاد اعوجاج بسيار ناچيز در فلزات، تأثير شگرفي بر فناوري جوشکاري، به خصوص جوشکاري آلومينيوم خواهند داشت. کاربرد و حجم زياد جوشکاري در صنايع دريايي ميتواند عاملي براي تأثير فوقالعاده فناورينانو در اين زمينه باشد. 3 سوخت: کشتي و کليه شناورها براي تأمين قدرت حرکت در دريا، معمولاً چندين تن سوخت حمل ميکنند و کشتيهاي اقيانوسپيما نيز در طول مسير دريانوردي مجبور هستند، چندين بار براي سوختگيري توقف کنند. فناورينانو با ارائه سوختهاي پرانرژي، کشتيها را از توقفهاي متعدد در دريا و حمل چندين تن سوخت بينياز خواهد کرد. اين سوختها بهصورت بستههاي پرانرژي مولکولي است که از اثرات مولکولها بريکديگر، انرژي زيادي آزاد ميکنند، به طور كهيک ليتر از اين سوختها، معادل دهها ليتر سوخت معمولي انرژي آزاد ميکند[2]. از آنجا که ذرات نانومتري موجب افزايش سرعت سوخت ويکنواختي آن ميگردد، در سوختهاي جديد ميتوان جهت افزايش قدرت سوخت از آنها استفاده کرد [3]. 4 نانوفايبرگلاس و نانوکامپوزيتها: فايبرگلاس با آرايش تار و پودي (ماتريسي) ، استحکام زيادي دارد. در اين مواد، الياف شيشه به صورت تارهاي نازک و تحت شرايط خاصي توليد شده، به صور متفاوتي به هم بافته ميشوند؛ رايجترين نوع آنها الياف بافته شده بهصورت حصيري و الياف سوزني است. فناورينانو با اعمال آرايش تار و پودي بين مولکولها، نانوفايبرگلاسهاي بسيار محکم و سبکي ايجاد ميکند که نسبت به فايبرگلاسهاي امروزي برتري بسياري دارند. نانوکامپوزيتها دسته جديدي از مواد مورد مطالعه جهاني است که شامل پليمرهاي قديمي تقويت شده با ذرات نانومتري ميشود. کامپوزيتها با داشتن آرايشهاي مولکولي متفاوت، کاربردهاي وسيعتر و جديدتري را تجربه خواهند کرد. از جمله خواص مهم کامپوزيتها، استحکام زياد در عين وزن کم، مقاومت بالا در برابر خوردگي و خاصيت جذب امواج راداري است. اين خاصيت به منظور ساخت هواپيماها و زيردرياييهايي که به وسيله رادار قابل شناسايي نيستند، مورد استفاده قرار ميگيرد [4]. 5 جاذبهاي ارتعاشي: جاذبهاي ارتعاشي امروزي، موادي حجيم و سنگين هستند. فناورينانو با ارائه جاذبهاي ارتعاشي جديد، تحول عميقي را در اين زمينه ايجاد خواهد کرد. اين نانومواد، انرژي ارتعاشي را به مقدار بسيار بالايي در بين شبکه مولکولي خود ذخيره ميکنند و ساختارهاي مولکولي ويژه آنها، تا حد زيادي از انتقال انرژي ارتعاشي به مولکولهاي جانبي جلوگيري ميکند؛ بدين ترتيب ارتعاش به خوبي مهار ميشود. اين مواد در کشتيهاي مسافربري، شناورهاي نظامي و زيردرياييها کاربردهاي بسياري دارند و اغلب در زير موتورها و اجزاي دوار شناورها نصب ميگردند. 6 جاذبهاي صوتي: اين جاذبها نيز مانند جاذبهاي ارتعاشي، عليرغم سبک و نازک بودن، انرژي صوت را بهطور کامل ميرا ميکنند. جاذبهاي صوتي امروزي با وجود سنگين و حجيم بودن، نسبت به فرکانس و جهت صوت برخوردي، بازدهي متفاوتي دارند. فناورينانو انواعي از جاذبهاي صوتي را ارائه ميکند که ساختار مولکولي آنها با جهت برخورد صوت و فرکانس صوت قابل تطابق باشد؛ به گونهاي که بتوانند بيشترين مقدار انرژي صوت را جذب کنند. اين مواد در کشتيهاي مسافربري، شناورهاي نظامي و زيردرياييها کاربردهاي بسياري دارند و قسمت داخلييا خارجي بدنه از اين مواد پوشيده ميشود. 7 رنگهاي دريايي: خوردگي بسيار زياد محيط دريا به خصوص درياهاي آب شور مانند خليج فارس، از معضلات اساسي نگهداري سکوهاي دريايي و کشتيهاست. شرايط خاص محيط دريا ايجاب ميکند که بهطور متوسط، هر سه ساليکبار بدنه سکوها و کشتيها رنگآميزي شود. فناورينانو رنگهاي جديد بسيار مقاوم در برابر خوردگي و اثرات محيط ارائه مينمايد که با توجه به طول عمر شناورها و دوام بيش از 20 سال اين رنگها بر بدنه شناورها، ميتوان اين امر را به معناي مادامالعمر بودن اين رنگها دانست. 8 جاذبهاي انرژي موج دريا و نور آفتاب: فناورينانو نسل جديدي از مواد را ارائه ميکند که همانند سلولهاي فتوالکتريک انرژي موج دريا و نور آفتاب را جذب ميکنند و به مثابه منبع تأمين انرژي خواهند بود. ويژگي منحصر به فرد اين مواد اين است که همانند پوششهاي معمولي دريايي قابل اتصال به بدنه شناور هستند که ميتواند مدت دوام شناور در دريا را چندين برابر نمايد و از انرژيهاي محيط استفاده کند. استفاده از اين منابع انرژي مزيتهاي زيستمحيطي نيز دارد. 9 نانوفيلتراسيون: از جمله ويژگيهاي اين فناوري ميتوان به جذب ذرات بسيار ريز محيط اشاره كرد كه در جذب مونوکسيد و دياکسيد کربن كاربرد دارند. پوشش داخلي زيردرياييها در زير آب محيطي بسته و مناسب با بکارگيري اين فناوري است. مطابق اين فناوري، بلورهاي اکسيد تيتانيوم نيمهرسانا که اندازهشان فقط 40 نانومتر است بهوسيله نور ماوراء بنفش شارژ شده، براي حذف آلودگيهاي آلي استفاده مي شوند. 10 نانومورفولوژي: با استفاده از فناورينانو ميتوان مواد بسيار مقاوم در برابر آتش ساخت که در اشتعال ناپذيري به خاک تشبيه ميشوند. استفاده از اين مواد در شناورها به منظور ايمني در برابر آتشسوزي بسيار حائز اهميت است. در شناورهاي نظامي خطر آتش سوزي بسيار زياد است؛ لذا استفاده از اين فناوري بسيار حياتي است. 11 تحول در فناوري پيل سوختي: پيل سوختي در شناورها به خصوص شناورهاي زيرسطحي و زيردرياييها، کاربردهاي وسيعي دارد. امروزه روشهاي مختلفي براي ذخيرهسازي هيدروژن مورد نياز در پيل سوختي استفاده ميشود؛ از جمله به صورت مايع (که دماي بسيار پايينيا فشار بسيار بالايي نياز دارد) ، هيدرات فلزي (که وزن بسيار زيادي را به شناور تحميل ميکند) و کربن فعال (که استفاده از آن معضل زياد و بازده کمي دارد) . اكنون مي توان از نانولولههاي کربني براي ذخيره هيدروژن استفاده كرد؛ زيرا ديگر نيازي به دماي پايين، فشار بسيار بالا و تحمل وزن سنگين نخواهد داشت؛ اين كار تحول عظيمي را در فناوري پيل سوختي ايجاد خواهد كرد. 12 باتريهاي با ذخيره انرژي بسيار بالا: امروزه انواع مختلفي از باتريهاي قابل شارژ وجود دارند که داراي وزن زياد و ذخيره انرژي اندکي هستند [4]؛ اين باتريها در شناورها به خصوص در قايقهاي تفريحي، زيردرياييها و کشتيها (به عنوان منبع برق اضطراري) کاربردهاي حياتي و مهمي دارند، امّا انرژي اندكي كه ذخيره ميكنند زمان ماندن زيردرياييهاي ديزل الکتريک در زير آب را محدود ميکنند. در موقع حرکت سطحي که ديزل قادر به فعاليت است، انرژي الکتريکي توليد شده ديزل در باتريها ذخيره ميشود و در موقع حرکت در زير سطح آب که به علت دسترسي نداشتن به هوا امکان کار براي ديزل وجود ندارد، از اين انرژي الکتريکي استفاده ميشود. فناورينانو با ارائه باتريهاي با ذخيره انرژي بسيار بالا، زيردرياييهاي ديزل الکتريک را قادر ميکند تا دهها برابرِ زمان فعلي خود در زير آب بمانند. علاوه بر آن فناورينانو با كاهش وزن بستههاي باطري، کاربردهاي ارزندهاي در فناوري هوافضا، هواپيماهاي بدون سرنشين، اتومبيل و شناورهاي تفريحي کوچک پديد ميآورد. 13 گرافيت و سراميک: فناورينانو با ارائه مواد بسيار مستحکم که دهها برابر مقاومتر از فولاد هستند، تأثير چشمگيري در ساخت سازههاي دريايي و صنايع دريايي خواهد داشت. سراميكها از جمله اين موادند كه در بدنه غوطهورشوندههاي آب عميق (حدود 11 هزار متر) بهکار خواهند رفت. اين مواد با داشتن استحکام فوقالعاده، وزن سبک، مقاومت بسيار زياد در برابر خوردگي و دوام در شرايط دمايي بسيار متغير، گزينه بسيار مناسبي براي سازههاي عظيم دريايي به خصوص غوطهور شوندهها و زيردرياييها هستند.
جايگاه صنايع دريايي و فناورينانو در ايران
در ايران صنايع دريايي به معناي واقعي خود؛ يعني ساخت سکوهاي ثابت و متحرک دريايي، کشتيهاي اقيانوس پيما، غوطهور شوندهها، زيردرياييها و غيره، حدوديک دهه از عمرشان ميگذرد و صنعتي نوپا محسوب ميگردد. فناورينانو نيز در دنيا قدمت چنداني ندارد و از معدود فناوريهايي است که در همان بدو مطرح شدنش در دنيا، در ايران نيز مطرح شده است. فناورينانو با توجه به تأثيرات شگرفي که در همه صنايع دارد، مورد توجه قرار گرفته است. صنايع دريايي در حال رسيدن به دوران تکامل خود در کشور است و فناورينانو هم ميتواند به تکامل هدفمند و روزافزون آن کمک کند. کاربردهايي از فناورينانو که بيان شد، تنها گوشهاي از کاربردهاي گسترده آن در صنايع دريايي است و آينده، اين کاربردها را قطعيتر و مشخصتر خواهد کرد؛ لذا مديران کليه بخشهاي صنعتي کشور از جمله صنايع دريايي نبايد خود را نسبت به فناورينانو بيگانه بدانند، بلکه همواره بايد پيشرفتهاي اين شاخه از دانش و فناوري مولکولي را در دنيا زير نظر داشته، از پيشرفت اين فناوري جديد در کشور، حمايتهاي مادي و معنوي لازم را به عمل آورند. چه بسا که ورود فناورينانو به هر صنعتي، تحولات شگرفي را باعث شود و غافلگيري و ورشکستگي رقبا را به دنبال داشته باشد. از طرف ديگر، نهادهاي مرتبط بايد پيشرفتهاي روز دنيا در زمينه فناورينانو را به صنايع مربوطه معرفي کنند که اين امر مستلزم شناخت نيازهاي هر بخش از صنعت در زمينه فناورينانو است. لازم است، متوليان فناورينانو بايک تقسيمبندي منطقي در صنايع موجود در کشور، نيازهاي هريک را به تفکيک بررسي کنند و با شناسايي نيازهاي بازار، توسعه فناورينانو را در کشور جهتدهي نمايند. به علاوه، پشتوانه مالي مناسبي نيز براي توسعه فناورينانو فراهم نمايند، زيرا نشناختن نيازها به معناي بيراهه رفتن فناورينانو در کشور است. پيشنهاد نگارندگان اين مقاله به مسئولين امر، سرمايهگذاري در زمينه باتريهاي داراي ذخيره انرژي بالا است که در زيردرياييها کاربرد دارند لازم به ذكر است كه پژوهشکده زير سطحي دانشگاه صنعتي مالک اشتريکي از حاميان اين طرح است
Borna66
04-26-2009, 08:52 PM
كلوييدها - نانوذرات قديمي
يك روش خوب براي درك مفاهيم نانويي، مطالعهي نقاط شروع اين فناوري در دنياي علم است. در قرن بيستم، به دنبال كشف قابليتهاي گستردهي مولكولها در ساختن مواد جديد، دانشهاي مرتبط با ذرات ريز توسعه يافتند. يكي از اين يافتهها كه امروزه توسعهي چشمگيري پيدا كرده، كلوييد و انواع مختلف آن است.
كلوييد چيست؟
اگر در يك لولهي آزمايش تا يكسوم گنجايش آن الكل معمولي بريزيم و به آن نصف قاشق چايخوري گَرد گوگرد اضافه كنيم و سپس مخلوط حاصل را بهملايمت داخل يك بِشِر آب داغ گرما بدهيم و هم بزنيم، ميبينيم كه گوگرد در الكل حل ميشود. اما اگر چنين محلولي را در يك ظرف سرد خالي كنيم، ميبينيم كه پديدهي ديگري به وجود ميآيد. در مخلوط جديد، گوگرد به صورت ذرات ريزي درميآيد و هر ذره با آنكه خيلي ريز است، از صدها و گاه هزاران اتم تشكيل شده است. اين ذرات را «كلوييد» مينامند.
كلوييد چگونه كشف شد؟
در سال 1861، توماس گراهام، عبور موادّ مختلف را از درون غشاي تراوا آزمايش كرد. او دريافت كه گروهي از اجسام بهآساني از درون غشا عبور ميكنند و گروه ديگر به هيچ وجه از آن نميگذرند. اين دانشمند، اجسام گروه اول را كريستالوئيد (شبه بلور) وگروه دوم را كلوييد (شبه چسب) ناميد.
كلوييدها محلول نيستند
كلوييدها ظاهري محلولمانند دارند. يعني بهظاهر همگن و شفافاند و مانند محلولها از سوراخهاي كاغذ صافي ميگذرند. با وجود اين، چهار تفاوت اساسي ميان كلوييدها و محلولها ديده ميشود:
1 - دركلوييدها، اندازهي ذراتِ پخششده، از اندازهي ذرات حلشده در محلولها، يعني مولكولها و يونها، بزرگتر و بين 10-7 و10-8 سانتيمتر است؛ در حالي كه اندازهي ذرات حلشده در محلولها در حدود 10-9 متر (نانومتر) است، يعني ابعاد يونها.
2 - اگرچه معمولاً اندازهي ذرات سازندهي كلوييدها آن اندازه كوچك است كه از سوراخهاي كاغذ ميگذرند، اما آن اندازه بزرگ هم هست كه وقتي در مسير نور قرار گيرند، بتوانند نور را به اطراف بپراكنند. اگر در يك جاي تاريك، دو ظرف، يكي شامل محلولي مانند آب نمك و ديگري شامل كلوييدي مانند FeCl3 در آب جوش را در كنار يكديگر قرار دهيد و باريكهي نوري به آن بتابانيد و از پهلو به آن دو نگاه كنيد، ميبينيد كه مسير عبور نور در داخل محلول مشخص نيست، ولي در داخل كلوييد كاملاً مشخص است؛
3 - كلوييدها برخلاف محلولها حالت پايدار ندارند، بلكه با گذشت زمان تغيير ميكنند؛
4 - ذرات سازندهي كلوييدها بر خلاف ذرات سازندهي محلولها، در شرايط معين، مثلاً بر اثر سرد كردن يا گرم كردن يا در مجاورت با برخي ذرات ديگر، به يكديگر متصل ميشوند و ذرات بسيار بزرگتري را تشكيل ميدهند. در اين صورت، كلوييد حالت «نيمهجامد» يا «ژله» به خود ميگيرد، يا اينكه لخته ميشود.
اندازههاي كلوييدي
اگر جسمي را كه نرم ساييده شده است در آب بريزيم، يكي از سه حالت زير پيش ميآيد:
1. ممكن است يك «محلول حقيقي» تشكيل شود كه نتيجهي پراكنده شدنِ اتمها، مولكولها يا يونهاي آن جسم در يك حلاّل است. اندازهي ذرات در اين محلول از حدود 1nm تجاوز نميكند؛
2. اين امكان وجود دارد كه ذراتِ بزرگتر از حدود 100nm باقي بمانند. اين ذرات ميكروسكوپي، بهتدريج تهنشين ميشوند. از آنجا كه اين ذرات به طور موقت معلقاند و بر اثر ماندن تهنشين ميشوند، به مخلوط حاصل، «مخلوط معلق» يا «سوسپانسيون» ميگويند؛
3. ذراتي كه اندازهي آنها از 1nm تا حدود 100nm تغيير ميكند، معمولاً به صورت پراكنده در همهجاي محيط باقي ميمانند. اين نوع مخلوط «كلوييد» ناميده ميشود. به عبارت ديگر، در يك مخلوط كلوييدي با «نانوذرات» سروكار داريم.
كلوييدها در ميانهي سوسپانسيونها و محلولها قرار ميگيرند، ولي ناهمگن به شمار ميروند. محيطهاي پيوسته ــ همچون آب يا الكل ــ و جسم پراكنده، هركدام وضعيت جداگانهاي به وجود ميآورند.
چند نكته
الف ـ حركت براوني ذرات كلوييدي
اگر يك قطره شير را با ميكروسكوپ نوري بهدقت نگاه كنيد، ذرات تشكيلدهندهي آن را در حال حركت دائم ميبينيد. اين ذرات پيوسته و به طور نامنظم تغيير جهت ميدهند. ذرات كلوييدي هنگاميكه به هم ميرسند، در برخورد با يكديگر تغيير مسير ميدهند. به اين حركت دائمي و نامنظم ذرات كلوييدي «حركت براوني» ميگويند.
ب ـ دستگاه الكتروفورِز
دستگاهي است كه براي مطالعهي حركت ذرات كلوييدي در ميدان الكتريكي مورد استفاده قرار ميگيرد.
ج ـ دياليز
فرايند جدا كردن يونها از ذرات كلوييدي «دياليز» ناميده ميشود. اين كار معمولاً به كمك يك غشاي مناسب صورت ميگيرد. امروزه از دياليز به طور گسترده براي تصفيهي خون استفاده ميشود.
مطالعه و آزمايش بر روي انواع كلوييدهاي جامد در مايع آسان و ارزانتر از زمينههاي ديگر نانوفناوري به نظر ميرسد. شايد شما هم بتوانيد نانوذرات مفيدي بسازيد! حالا كه ميدانيد سابقه و ريشهي نانوذرات همان كلوييدها هستند، منابع علمي بيشتري در اختيار داريد؛ مخصوصاً به زبان شيرين پارسي!
منبع : www.nanoclub.ir (http://forum.p30world.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.nanoclub.ir)
Borna66
04-26-2009, 08:53 PM
کاربردها و چالشهاي زيستي نانولولههاي کربني
خلاصهيکي از پرکاربردترين ساختارهاي مورد بحث در فناوري نانو که به عرصه علوم زيستي وارد شدهاست، نانولولههاي کربني هستند. اين نانوساختارها، بهجهت بهرهمندي از ويژگيهاي منحصربهفرد فيزيکي و شيميايي بالقوه، از تواناييهايي براي استفاده در حسگرهاي زيستي، حمل و نقل مولکولي، جستجوي الکتروشيميايي نمونههاي بيولوژيک، داربست بافتي، فرستنده سيگنال به سلولها و روشهاي تشخيصي برخوردارند. اما پيش از بهکارگيري نانولولههاي کربني در موجودات زنده، بايد از سازگاري اين ساختارها در بافت زنده مطمئن شد. به اين منظور پژوهشهاي زيادي صورت گرفتهاست که تا حدودي سميت نانولولههاي کربني و عوامل مؤثر بر آن مثل دوز، ساختمان، دنبالههاي شيميايي، سطح فعال و خلوص را مشخص نمودهاست. دانشمندان تاکنون توانستهاند از نانولولههاي کربني در حسگرهاي پروتئيني، ناقلهاي پروتئيني، ميکروسکوپها، داربست بافتي سلول استخواني و عصبي، کانالهاي مولکولي و فرستنده سيگنال به سلولهاي عصبي استفاده کنند.
يکي از پرکاربردترين ساختارهاي مورد بحث در فناوري نانو که به عرصه علوم زيستي وارد شدهاست، نانولولههاي کربني هستند. اين نانوساختارها، بهجهت بهرهمندي از ويژگيهاي منحصربهفرد فيزيکي و شيميايي بالقوه، از تواناييهايي براي استفاده در حسگرهاي زيستي، حمل و نقل مولکولي، جستجوي الکتروشيميايي نمونههاي بيولوژيک، داربست بافتي، فرستنده سيگنال به سلولها و روشهاي تشخيصي برخوردارند. اما پيش از بهکارگيري نانولولههاي کربني در موجودات زنده، بايد از سازگاري اين ساختارها در بافت زنده مطمئن شد. به اين منظور پژوهشهاي زيادي صورت گرفتهاست که تا حدودي سميت نانولولههاي کربني و عوامل مؤثر بر آن مثل دوز، ساختمان، دنبالههاي شيميايي، سطح فعال و خلوص را مشخص نمودهاست. دانشمندان تاکنون توانستهاند از نانولولههاي کربني در حسگرهاي پروتئيني، ناقلهاي پروتئيني، ميکروسکوپها، داربست بافتي سلول استخواني و عصبي، کانالهاي مولکولي و فرستنده سيگنال به سلولهاي عصبي استفاده کنند.
1. معرفي نانولولههاي کربني
1-1. تاريخچه
به نظر ميرسد اولين رشتههاي در مقياس نانو در سال 1970 ميلادي توسط Marinobu Endo از دانشگاه اورلئان فرانسه تهيه شد. اين رشتهها هفت نانومتر قطر داشتند و با روش رشد توسط بخار تهيه شده بودند [1]. با اين حال امروزه نام ايجيما از آزمايشگاه NEC در تسوکوبا بهعنوان اولين کسي که توسط HR-TEM در سال 1991 موفق به مشاهده نانولولهها شد، در صدر محققان اين رشته باقي ماندهاست [1و2و3و4]. در همين زمان و به طور مستقل در مسکو نيز دانشمندان موفق به کشف ريزلولههايي شده بودند که البته نسبت طول به قطر آن کمتر از يافتة ايجيما بود. روسها نام اين ماده را Barrelense گذاردند [1]. آنچه ايجيما موفق به مشاهده آن شده بود نانولوله چند لايه بود و وي به فاصله دو سال موفق به مشاهده نانولوله تکلايه نيز گشت. گروه رايس در 1996 موفق به ساخت دستههاي موازي از نانولوله تکلايه شدند که راه را براي تحقيقات بيشتر روي فيزيک کوانتوم تک بعدي باز کرد [1].
1-2. ساختار
نانولوله بر اساس ساختمان گرافيت بنا ميشوند. گرافيت از لايههاي مجزايي متشکل از اتمهاي کربن تشکيل شدهاست که بهصورت واحدهايي ششضلعي که در شش رأس آن اتم کربن قرار دارد آرايش يافتهاند. قطر نانولوله بين يک تا دو نانومتر و طول آن گاه تا چند ميکرومتر نيز ميرسد. انتهاي هر دو سوي نانولولهها ميتواند با نيمهاي از يک فولرين مسدود باشد يا نباشد [1]. و لذا ميتواند در انتهاي خود علاوه بر اجزاي ششضلعي داراي اجزاي پنجضلعي نيز باشد[3]. اما مهمترين ويژگي که در تعيين خصوصيات نانولولهها نقش بازي ميکند، با عنوان Chirality يا پيچش شناخته ميشود [1و2و4و5].
از ديگر ويژگيهاي ساختاري نانولولهها حضور آنها به دو فرم نانولوله چند لايه با نام اختصاري MWNT و نانولولههاي تکلايه با نام اختصاري SWNT است؛ هر يك از اين انواع داراي کاربردهاي متفاوتي هستند.
1-3. روشهاي توليد
روشهاي توليد نانولولههاي کربني بهاختصار شامل موارد زير است[2]:
• تبخير يا سايش ليزري (Laser Vaporization/ablation)؛
• رسوبدهي شيميايي بخار به کمک حرارت (CVD)؛
• رسوبدهي شيميايي بخار به کمک پلاسما (PECVD)؛
• رشد فاز بخار؛
• الکتروليز؛
• سنتز شعله.
1-4. خصوصيات فيزيکي و شيميايي
نانولولهها عليرغم برخورداري از قطر بسيار کم، استحکام کششي بالايي در حدود صد گيگاپاسکال دارند [2و5]. از ديگر خصوصيات نانولولهها وجود پيوندهاي واندروالس بين اتمها(و لذا توانايي بسيار پايين آنها براي چسبيدن به يکديگر)، خواص الکتريکي منحصر به فرد (نانولوله فلزي و نيمه هادي) [1و2و3و5]، رسانايي تنها در جهت طولي [1و2]، رسانايي حرارتي و خاصيت نشر ميداني [2و6و7] است. خاصيت نشر ميداني در ساختارهايي که داراي نسبت طول به قطر بالا (بزرگتر از هزار) ، داراي رأس اتمي تيز، ثبات بالاي حرارتي و شيميايي و هدايت بالاي الکتريکي و گرمايي باشند، ديده ميشود [7و8].
2. ويژگيهاي زيستي نانولولههاي کربني
با وجود خصوصيات متنوع نانولولهها، دور از ذهن نيست که کاربردهاي متنوعي نيز داشته باشند. در يک تقسيمبندي ساده ميتوان برهمکنشهاي زيستي نانولولهها را از دو بعد درونسلولي و برونسلولي مورد بررسي قرار داد. به طور کلي مهمترين عناوين کاربردهاي نانولولهها از ديد بيولوژيک عبارتند از:
• حسگرهاي زيستي؛
• حمل و نقل ملکولي؛
• جستجوي الکتروشيميايي نمونههاي بيولوژيک؛
• داربست بافتي؛
• فرستنده سيگنال به سلولها؛
• روشهاي تشخيصي.
اما يکي از مهمترين مباحث در راه استفاده از کاراييهاي نانولوله در بافت زنده، سازگاري زيستي آن است. لذا ابتدا مطالعات صورت گرفته در اين زمينه را مرور ميكنيم.
2-1. سازگاري زيستي
جلب نظر دانشمندان به سازگاري زيستي نانولولهها و اثرات مضر احتمالي آنها بر سلولها، به اين واقعيت برميگردد که در سالهاي اخير با افزايش روز افزون کاربردهاي نانولولهها در صنعت و حضور بيشتر آنها در محيط، ارتباط معناداري بين آنها و بيماريهايي از جمله بيماريهاي تنفسي [9] و پوستي [10] پيدا شدهاست. اين امر مراکز علمي و تحقيقاتي را بر آن داشته است تا به بررسي اساسي اين تأثيرات، يعني تأثير نانولوله بر سلول بپردازند. عليرغم مطالعاتي که در ابتدا نشان ميداد که نانولوله و همخانوادههاي آن تأثير چنداني بر مورفولوژي، رشد و تکثير سلولي ندارند [11]، امروزه مشخص شدهاست که شاخصهايي چون ابعاد فيزيکي، مساحت، دوز، نسبت طول به قطر، زمان، خلوص و وجود عوامل شيميايي متصل به سطح، هر يک به نوبه خود در خاصيت سيتوتوکسيتي نانولوله مؤثرند [12و13و14و15]. هر يک از مطالعات صورت گرفته روي يکي از متغيرهاي مذکور تمرکز بيشتري دارند، اما به نظر ميرسد که دوز، خلوص و حضور دنبالههاي شيميايي متصل به سطح از موارد مهمتر باشند.
مطالعات نشان دادهاند که آستانه اثر کشندگي نانولوله براي نانولولههاي چند ديواره و تکديواره ، حدود 06/3 ميکروگرم در ميليليتر است که اين رقم در برابر C60 (فولرين) که تا 226 ميکروگرم در ميليليتر نيز اثر کشندگي براي سلول ندارد، رقمي قابل توجه است [16]. آخرين و مهمترين مقاله منتشر شده در اين زمينه توسط انجمن شيمي آمريکا، در مقايسهاي بين سيتوکسيتي MWCNT، SWCNT، کوارتز و C60، بهترتيب توان کشندگي اين مواد براي سلول را به اين شکل بيان ميکند:
C60 < کوارتز < SWCNT > MWCNT
نکته جالب آن است که اگر چه با افزايش دوز نانولوله در محيط کشت، اثر کشندگي آن نيز افزايش مييابد، اما اين ارتباط، خطي و منظم نيست [15]. نکته ديگر در مورد اثر دوز اينکه نانولوله در دوزهاي پايين اثري عکس اثرات آن در دوزهاي بالا دارد.
بررسيها نشان ميدهد که نانولولة خالص داراي اثرات سمي بيشتري نسبت به نوع ناخالص آن است[12]. اما مهمتر از خلوص، اثر عوامل شيميايي بر روي سطح نانولوله است که موجب کاهش اثرات سمي آن ميشود [13]. اضافه نمودن عوامل شيميايي بر روي سطحِ نانولوله را فعال سازي (Functionalization) ميگويند که به نوبه خود موجب تسهيل بهکارگيري نانولوله در صنايع ميگردد.
برخي از مطالعات به نحوة اثر نانولوله در سلول و علت مستقيم مرگ سلولي ناشي از آن اختصاص دارند. به طور کلي سلولها در مواجهه با نانولوله، پاسخهاي گسترده و بعضاً متناقضي از خود نشان ميدهند. اين پاسخهاي سلولي عبارتند از: فعالسازي ژنهاي مؤثر در حمل و نقل سلولي، متابوليسم، تنظيم سيکل سلولي و رشد سلولي پاسخهاي استرسي و اکسيداتيو، توليد و ترشح پروتئين از سلول، توقف رشد سلولي و در نهايت آپوپتوز و نکروز [10و14و15و17].
طبق مطالعات صورت گرفته، نانولولهها در دوزهاي پايينتر موجب افزايش رشد و متابوليسم سلولي و در دوزهاي بالاتر موجب واکنشهاي التهابي و پاسخهاي ايمني سلولي، مشابه وضعيتي که در برابر تهاجم يک عفونت وريدي از خود نشان ميدهد، ميشوند [15]. در واقع مرگ سلولها در مواجهه با نانولولهها مشابه ديگر موارد مرگ سلولي، ناشي از تشکيل راديکالهاي آزاد و عوارض ناشي از آن، تخليه مواد آنتياکسيدان و up-regulation برخي از ژنها و down-regulation برخي از ژنهاي ديگر است [10و14و17].
اثرات نانولوله بر روي بيان ژني که تا به حال کشف شدهاست عبارت است از: up-regulation بيان ژنهاي مؤثر در سيکل سلولي مثل P38, CdC37, CdC42, hrk, P57, bax, P16 و Down-regulation بيان ژنهاي مؤثر در سيکل سلول مثل Cdk2 و Cdk4، Cdk6 و Cyclin D3 و نيز down-regulation بيان ژنهاي مرتبط با سيگنالهاي سلولي مثل pcdha9, ttk, jak1, mad2 و erk. همچنين موجب القاي down-regulation بيان پروتئينهاي دخيل در اتصالات سلولي مانند لامينين، فيبرونکتين، کادهرين و FAR و کلاژن نوع چهار ميشوند[14و17].
از اين ميان دانشمندان مهمترين تأثير نانولولهها را در سيکل ميتوز در مرحله G1 ميدانند و توقف سلول در فاز G1 را عامل اصلي آپوپتوز قلمداد ميکنند[17].
2-2. نانولولههاي کربني: ابزارهاي قدرتمند زيستي
چنانچه عنوان شد، با در نظر گرفته خطرات احتمالي نانولولهها براي سلول و بافت، اين ساختارهاي نانويي بالقوه از کاربردهاي فراواني در موجودات زنده برخوردارند. اگرچه ترس از عدم سازگاري زيستي موجب کند شدن روند تحقيقات در اين زمينه شدهاست، با اين حال تاکنون دانشمندان به نتايج قابل قبولي نيز دست يافتهاند که در ادامه به آنها اشاره ميشود.
2-2-1. حسگرهاي زيستي
هرگونه تغييري در ساختمان و اجزاي نانولولهها موجب تغيير در قدرت هدايت الکتريکي آنها خواهد شد. دانشمندان دريافتهاند که فعالسازي نيز متناسب با خصوصيات مولکول پيوند شده، موجب تغييراتي در هدايت الکتريکي و تابش نور از نانولوله ميشود که منحصر به همان مولکول است[18]. تاکنون مطالعاتي روي پروتئينها، کربوهيدارتها و آنتيباديهاي مختلف صورت گرفتهاست که همگي تأييدي بر اين فرضيه بودهاند[18و19و20]. لذا متصور خواهد بود که با حضور هر نوع مولکول در محيط حاوي نانولوله و اتصال به آن ميتوان فرکانس الکتريکي يا طول نوراني متفاوتي را ثبت کرد و به حضور آن ماده در محيط پي برد.
2-2-2. حمل و نقل ملکولي
تاکنون مطالعاتي روي توانايي نانولولهها در جابهجا نمودن مولکولها صورت گرفتهاست. اين بررسيها غالباً به دو دسته تقسيم ميشوند: مطالعاتي که به بررسي عبور مولکولها از درون نانولوله [20] و جاگذاري مولکولها درون آنها [29] اختصاص دارند و مطالعاتي که بر پايه اتصال مولکولها به سطح نانولوله و انتقال از اين طريق بنا شدهاند[21]. در نوع اول دانشمندان موفق به مشاهده عبور مولکول آب، +H، برخي از يونها و بعضاً پليمرها از درون نانولوله شدهاند[20]، آنها با جايگذاري داروهاي ضد سرطان (مثل سيس پلاتين) درون نانولولهها موفق به انتقال آنها به اطراف سلول و آزادسازي آهستة آنها از درون نانولوله شدهاند[29]. در نوع ديگر عموماً نقل و انتقال پروتئينها توسط نانولولهها بررسي شدهاست. اين مطالعات نشان ميدهند که با فعال سازي نانولوله توسط بنيان اسيدي ميتوان قابليت اتصال اين مواد به پروتئينها را افزايش داد و به اين طريق انتقال پروتئينها به درون سلول را تسهيل کرد[21]. البته اين توانايي نانولولهها به اندازه پروتئين نيز بستگي دارد و در اندازههاي بزرگتر اين توانايي از نانولوله صلب ميشود. در همين رابطه ميتوان توانايي نانولوله را براي انتقال ژنها به درون سلول نيز ذکر کرد [22]. که البته مطالعات در اين زمينه همچنان ادامه دارد. چنانچه بتوان از نانولوله به عنوان ناقل ژني استفاده کرد، ميتوان آينده درخشاني را براي ژندرماني و روشهاي مشابه متصور بود.
2-2-3. داربست بافتي
اخيراً توجه دانشمندان به اين قابليت نانولولهها جلب شدهاست که همانند داربستهاي طبيعي بافتي محتوي کلاژن، ميتوانند به عنوان داربست (Scaffold) براي رشد سلولهاي روي آنها مورد استفاده قرار بگيرند. احتمالاً ايده اوليه از آنجا منشأ ميگيرد که نانولولهها هنگام توليد به صورت رشتههايي درهم آرايش مييابند که به آن فرم ماکاروني اطلاق ميشود. اين مشابه وضعيت کلاژنها در مايع خارج سلولي است. نام ديگر اين آرايش bucky paper است [19].
دانشمندان دريافتهاند که SWCNTهاي بافته نشده (non woven) داراي خاصيت داربستي بيشتري نسبت به ديگر انواع هستند. در اين حال قابليت تکثير و چسبندگي سلولي نيز افزايش چشمگيري دارد [23]. مهمترين دستاورد محققان در اين زمينه، کشت استئوبلاستها روي نانولولههاست که بهتازگي در مقالهاي توسط محققان دانشگاه کاليفرنيا در سال 2006 منتشر شدهاست و توجهات زيادي را به خود جلب کردهاست. اين يافته راه را براي به کارگيري نانولولهها در ترميم آسيبهاي سلولي باز ميکند [24]. بيش از اين نيز اتصالات محکم استئوبلاستها به داربست نانولولهاي توسط filopodiaهاي شکلگرفته در حين کشت به اثبات رسيده بود [25]. با اين حال مطالعاتي نيز نشان ميدهند که اتصالات بين سلول و داربست نانولوله سست بود و سلولها قادر به نفوذ به داربست نيستند[8].
يافته ديگري که توسط دانشگاه کاليفرنيا اعلام شدهاست، احتمال بهكارگيري نانولولهها در ترميم ضايعات نخاعي است. در اين حال حضور نانولولهها در محيط موجب هدايت رشد آکسوني ميشود[26].
2-2-4. ديگر کاربردها
ديگر کاربردهايي که امروزه مطالعاتي بر روي آنها در حال انجام است عبارتند از: الف) فرستادن سيگنال به سلولهاي عصبي [27] که در آن همزمان با ايجاد داربست مناسب براي رشد سلولهاي عصبي (توسط فعالسازي مناسب نانولولهها) ميتوان سيگنالهاي الکتريکي را به سلول عصبي فرستاد؛ ب) روشهاي تشخيصي زيستي [28] که اولين مرحله اين کاربرد بر روي مالاريا و تشخيص گلبولهاي قرمز آلوده به اين تک ياخته Plasmodium falciparum صورت گرفتهاست و در حقيقت ميکروسکوپ AFM بر اين پايه عمل ميکند؛ ج) جستجوي الکتروشيميايي [20] که در واقع از خاصيت قطبيتپذيري نانولولهها استفاده و آن را به ابزاري تحت عنوان «ion-nanotube terahertz osillator» تبديل کردهاست. در اين حالت يون مورد نظر (مثلاً +K) با گيرافتادن در دالان نانولوله با فرکانس بالا شروع به حرکت به دو سوي نانولوله ميکند. حاصل اين فرايند ايجاد جريان الکتريکي متناوب با فرکانس بالا خواهد بود که از خارج قابل اندازهگيري است.
3. جمع بندي
نانولولههاي کربني به جهت قدرت الاستيسيتة بالا و در عين حال استحکام فوق العاده، به عنوان داربست سلولي براي رشد سلولهاي استخواني و عصبي مورد استفاده قرار گرفتهاند. به علاوه در عين حال که سلولها روي شبکهاي تور مانند از اين مواد شروع به رشد و تکثير ميکنند، دانشمندان توانستهاند از قابليت هدايت ويژه الکتريکي نانولولههاي کربني استفاده و از آنها به عنوان راهي براي فرستادن پيام به سلولها استفاده کنند. اين يافتهها تداعيکنندة نياز مبرم علم پزشکي و مخصوصاً شاخههاي جراحي پلاستيک و پيوند اعضا، به رشد و تکثير و پرورش سلولهاي مورد نظر در خارج از بدن و سپس انتقال آنها به بدن است. در اين فرايند کاستن از رد شدن بافت پيوندي توسط دستگاه ايمني بدن از جايگاه ويژهاي برخوردار است که تحقيقات چند سال اخير روي سازگاري زيستي نانولولههاي کربني آن را نشان دادهاست. با تغييراتي در ساختار و ترکيبات اين مواد ميتوان آنها را به ساختمانهايي سازگار با دستگاه ايمني بدن تبديل کرد. بهعلاوه اتصال محکم سلولها به اين ساختارها مشکل ديگر پيوند اعضا، يعني سستي سلولها پس از پيوند را مرتفع خواهد ساخت.
همچنين قابليت ذخيرهسازي مولکولها در داخل نانولولههاي کربني، درهاي تازهاي را به روي حمل و نقل مواد حاجب و داروها در داخل بدن گشودهاست؛ چنانچه هر دوي اين کاربردها در خارج از بدن انسان به اثبات رسيدهاند. مشابه اين کاربرد، توانايي نانولولههاي کربني فعالسازي شده براي اتصال به پروتئينها و انتقال آنها به داخل سلول است که به تازگي نظر دانشمندان را به خود جلب نمودهاست.
از مهمترين و اولين کاربردهاي نانولولههاي کربني در محيطهاي زنده، توانايي آنها براي اتصال به مولکولهاي آلي مختلف و امکان جستجوي آن ماده بر اساس تغييرات هدايت الکتريکي نانولوله بودهاست. اين کاربرد، از برجستهترين تقابلهاي علم الکترونيک و بيولوژي در بهرهبرداري از فناورينانو بودهاست.
با توجه به آنچه گذشت و طبق اطلاعات موجود از امکانات حال حاضر کشورمان، به نظر ميرسد که با برقراري ارتباط بيشتر بين محققان علوم زيستي و علوم مهندسي، هيچيک از اين کاربردها هم اکنون دست نايافتني نيستند. در حقيقت ذکر چنين کابردهايي از نانولولههاي کربني که تنها يک نانوذره از ميان هزاران نانوذرة موجود است، هدفي به جز ايجاد انگيزه بيشتر براي ورود مهندسان علوم الکترونيک، مواد و شيمي به حوزه علوم زيستي و بالعکس آشنايي بيشتر محققان علوم زيستي با بعد فني و مهندسي فناوري نانو نخواهد داشت.
Borna66
04-26-2009, 08:54 PM
همگرايي زيست فناوري و فناورينانو
خلاصهممكن است به نظر آيد كه انقلاب حاضر در زمينه زيستشناسي و فناورينانو به صورت ادامه منحني لگاريتمي يادگيري بشر است كه براي قرون متمادي ادامه داشته است. با اين حال اين لحظه در تاريخ از نظر ما بسيار متفاوت است. همگرايي زيستفناوري و فناوري نانو و پيشرفتهاي ايجاد شده در 30 سال اخير در هر دو زمينه، ميتواند دانش فني و علمي را به نحوي بيسابقهدر تاريخ بشر افزايش دهد.
دانش بشر در زمينه شيمي و فيزيك، که حاصل هزاران سال تجربه و آموختن است، به وسيله پيشرفتهايي همچون تخمير، جدول تناوبي، كشف تشعشع، به كنترل درآوردن قدرت اتمي، ميكروسكوپي، ميكروسكوپهاي الكتروني روبشي، پيشرفت در رياضيات و محاسبات به ترقي رسيده است که هر كدام از اين اكتشافات سهم مهمي در دانش بشري داشته و موجب پيشرفتها و نوآوريهاي بزرگ علمي گرديده است.
ممكن است به نظر آيد كه انقلاب حاضر در زمينه زيستشناسي و فناورينانو به صورت ادامه منحني لگاريتمي يادگيري بشر است كه براي قرون متمادي ادامه داشته است. با اين حال اين لحظه در تاريخ از نظر من بسيار متفاوت است. همگرايي زيستفناوري و فناوري نانو و پيشرفتهاي ايجاد شده در 30 سال اخير در هر دو زمينه، ميتواند دانش فني و علمي را به نحوي بيسابقهدر تاريخ بشر افزايش دهد.
گروهي بر اين باورند، اين قضيه شرايط خطرناك و تهديد كنندهاي ايجاد ميكند. به نظر من الان زمان بسيار نويدبخشي است و ميتوان به شكل فوقالعادهاي به حفظ بشر در مقابل خطرات شناخته شده و ناشناخته كمك كرد.
آندرو وان، مدير بخش خدمات بهداشتي سازمان ملي بهداشت ايالات متحده پيشبيني ميكند، در اثر اين همگرايي و نيز در اثر شتاب در پيشرفت دانش بشر و تحقيقات در زمينه فناورينانو، تا سال 2015 مشكل سرطان حل شود. تنها به عنوان يك بخش كوچك از اين پيشرفت بزرگ، در اثر افزايش تصاعدي توان ما در حل مشكلات، كيفييت زندگي بسيار بهبود خواهد يافت. من فكر ميكنم حق با اوست و ما ميتوانيم مالاريا، بيماريهاي قلبي و ديابت را نيز به اين فهرست اضافه كنيم.
ما همچنين درصدد افزايش توان خود در مقابله با تهديدهاي غيرمنتظره همانند ويروسهاي جهش يافته و مرگبار جديد يا سلاحهاي ميكروبي خارج از كنترل هستيم. اپيدميهايي همچون طاعون و آنفلوآنزا اثرات ناگهاني و ويران كنندهاي در طول تاريخ داشتهاند. ما حتي با وجود تمام آگاهيها و سيستمهاي بهداشتي امروز، در مقابل بلاها مصون نيستيم. با اين حال به دليل پيشرفتهاي علمي حاضر، قدرت مقابله با آنها را پيدا ميكنيم.
در حال حاضر ما چندين محدوده از فناوري را ميشناسيم كه در امواج جديد اكتشاف به هم نزديك ميشوند. ابزارهاي جديد آشكارسازي و دستكاري در مقياس نانو به ما اين امكان را ميدهد كه هم نظم فيزيكي مواد در مقياس اتمي را درك كرده و هم به اثرات كوانتومي و الكترومكانيك در اين سطح پي ببريم.
در مقياس نانو، سيستمهاي زيستي الگوي خوبي هستند. مثلاً مجموعهاي از توالي هزاران آمينواسيد موجود در طبيعت ميتواند مولكولها و برهمكنشهاي مورد نياز ما را توليد نمايد و ابزاري را در اختيار ما قرار ميدهد كه تاكنون هرگز وجود نداشته است.
اين سيستمهاي زيستي عملكردي مشابه نانورباتهاي پيشبيني شده براي آينده دارند. آنها آنقدر كوچك هستند كه ميتوانند در درمان سرطان، خالصسازي آب، توليد نيروي الكتريكي و بسياري از اهداف ديگر به كار روند. اين ساختارها غيرقابل توصيف و بينظم به نظر ميآيند؛ امّا بسيار شبيه نانورباتهاي مشابه اسباببازيهاي ساختماني جادويي ميباشند که امروزه در دسترس هستند.
به عنوان چند مثال ميتوانيم چند نمونه از قابليتهاي بسيار زياد آنها را توضيح دهيم. هر كدام از آنها تنها قسمتي از بخش عظيمي ميباشند كه در مقايسه با كل آن بخش بسيار كوچك به نظر ميآيند. بياييد يك مثال كوچك پايين به بالا از قسمتي از دنياي نانو كه من فعاليت كردهام بياوريم.
در سال 1999 من و ويلسون گريت بچ، مخترع اولين دستگاه موفق تنظيم ضربان قلب و باتري ليتيم- يد به كار رفته براي تأمين نيروي آن، شركت بيوفان را تأسيس كرديم تا مشكل روبش بسياري از ابزارهاي گيرنده پزشكي به وسيله MRI (تصويربرداري تشديد مغناطيسي) را حل نماييم. ويلسون فناورينانو را به من معرفي كرد. با اين حال من نميتوانستم ببينم كه چگونه فناورينانو بر كار ما تأثير ميگذارد. او همگرايي بين علومي را پيشبيني كرد كه با زيستشناسي مولكولي به هم ميآميزند چرا كه اين علم به ما ياد داد كه چگونه مابين دنيايي كه ميشناسيم و دنيايي كه ميخواهيم، ارتباط برقرار نماييم. سلولهاي كوچك طبيعت در مورد شيمي، فيزيك، ساختارهاي مكانيكي، طرحهاي نوري و چيزهايي ديگر مطالب زيادي ميدانند.
اولين راه حل ما براي مشكل MRI استفاده از فوتونيك و فركانس راديويي بود. به طور موازي شروع به مطالعه فناورينانو كرده و ياد گرفتيم چگونه نانوذرات مغناطيسي را تنظيم نماييم تا به انرژي تشديد مغناطيسي MR به شكل بسيار ويژهاي پاسخ دهند. ما يك سري ابزارهاي پزشكي ساختيم كه در MRI نامرئي بودند و موجب کاهش تصاوير مجازي ميشدند كه ديدن بافتهاي اطراف، اين ابزارها را با مشكل مواجه ميكردند در حال حاضر اين فناوري را در اختيار سازندگان ابزارآلات پزشكي قرار ميدهيم.
ما ياد گرفتيم چگونه نانوذرات مغناطيسي مرتعش كننده با فركانس ويژه را توليد نماييم. در حال حاضر از دانش به دست آمده از اين تجربه براي اتصال اين نانوذرات مغناطيسي به مولكولهاي دارويي استفاده مينماييم. با اتصال اين نانوذرات به داروها، آنها غير فعال ميشوند تا زماني كه اعمال يك ميدان مغناطيسي ملايم باعث جدا شدن نانوذرات و فعال شدن مجدد دارو گردد. ابزارهاي قابل كاشت همانند يك كفل مصنوعي ميتواند حاوي داروهاي ضدفسادي باشد كه در تاريخ خاصي پس از كاشت جاگذاري عضو در بدن آزاد شود.
ما همچنين عوامل بهبود كنتراستMR ساختهايم كه روشنتر و بادوامتر از گادولينيوم بوده و قابليت اثرگذاري چندين MR را دارند. همچنين نانوذرات مغناطيسي به ما كمك ميكنند كه مولكولهاي دارويي را به سمت هدفشان راهنمايي كنيم. يك پوشش از نانوذرات مغناطيسي در اطراف يك دانه brachy راديواكتيو را ميتوان به طور ملايم حرارت داد و آن را براي درمان هيپوترميك با تشعشع و حرارت فعال نمود. تمام اين كارها با نانوذرات قابل تنظيم سادهاي صورت ميگيرند كه در زير MRI به صورت نانوذرات مغناطيسي قابل مشاهده بوده و همچنين فركانس MR مخصوص براي ديدن آنها نيز قابل تنظيم است. نيازي به هيچ مدار منطقي يا الكترومكانيكي درون اين نانوذرات نيست. در موقع نياز، انرژي خارجي، ماده فيلم نازك را فعال كرده و دارو رها ميشود.
با اينكه ما بيش از 100 اختراع در اين زمينه به ثبت رساندهايم تنها يك دانه شن در ساحل وسيع همگرايي فناورينانو وزيستفناوري هستيم.
به زودي همزمان با به هم پيوستن فناورينانو و زيستفناوري و در نتيجه دانش مشترك و شتابزا و انفجار نوآوريها، پيشرفتهاي معجزهآسايي ايجاد خواهد شد.
Borna66
04-26-2009, 08:55 PM
تشكيل آرايههاي منظم از پروتئينها در مقياس نانو
پژوهشگران انگليسي براي اولين بار، روشي براي طراحي و ساخت رشتههاي پروتئيني با نظم و ترتيب خاص در مقياس نانو كشف كردند.
Derek Woolfsonو همكارانش از دانشگاه Bristol ، سيستمي متشكل از دو پپتيد كه معمولاً در آب بهصورت رشتههاي پروتئيني ضخيمي تودهاي درميآيند طراحي كردند كه نظم و ترتيب خاصي در مقياس نانو نشان ميدهند و بهعنوان نوعي مشابهسازي از تودههاي رشتهاي طبيعي خاص به شمار ميروند.
اين روش ميتواند از منظري ديگر روشي براي ساخت مواد زيستي با ساختار نانو در كاربردهايي در زيستشناسي و نانوزيستفناوري سنتزي باشد.
گروه Woolfson چند سال قبل اولين نسل از رشتههاي خودانباشتهشونده متشكل از دو پپتيد مكمل «leucine-zipper» را طراحي كردند.
اين واحدهاي ساختماني نه تنها ساختارهاي رشتهاي نازك و طويل را تشكيل ميدادند، بلكه به همديگر پيوسته، رشتههاي ضخيمي متشكل از صدها رشته نازك را تشكيل دادند.
دكترWoolfson ميگويد:" ما علت اين تودهاي شدن را جستجو كرديم و دريافتيم كه ميتوانيم برهمكنشهاي يك رشته كوچك با رشته كوچك ديگر را به گونهاي كه باعث ايجاد نظم و ترتيب قابل ملاحظهاي در مقياس نانو در سيستم جديد شوند، طراحي كرده و بسازيم."
در طرح اصلي Woolfson، پپتيدهاي مكملleucine-zipper براي درآمدن به شكل ديمرهاي متناوب ساخته شده بودند كه متفاوت با ساختارهاي طبيعي بودند كه از واحدهاي ساختاري يكساني بهره ميگرفتند. اين ديمرهاي متناوب بهدليل اينكه از قسمت انتهايي خود آزادند استعداد چسبيدن و اتصال به يكديگر را دارند.
در كار جديد، اين محققان توجهشان را به وجوه بيروني رشتههاي كوچك معطوف داشته، برهمكنشهاي باردار شده مكملي را طراحي كردند تا رشتههاي كوچك را بيشتر به يكديگر نزديك كنند و باعث ضخيم شدن آنها شوند.
نكته شگفتآور اين بود كه در اين حالت نيز به نظر ميرسيد رشتههاي كوچك در يك حالت كاملاً موازي و مرتب به يكديگر نزديك ميشوند. پژوهشگران با استفاده از ميكروسكوپ الكتروني و تفرق اشعه x دريافتند كه پپتيدها در سيستم طراحيشده بهصورت ميلههاي مارپيچ α، كه بهصورت دوتايي به هم تابيده شدهاند، تودهاي شده و به شكل يك شبكه ششوجهي سهبعدي با اندازه 8/1نانومتر دستهبندي ميشوند. ميلهها بهوسيله محور رشته با طول 2/4 نانومتر، كه دقيقاً با طول پپتيدهاي طراحيشده مطابقت دارد، جدا شدهاند.
دومين سطح از نظم و ترتيب بهصورت شيارهايي كه امتداد قائم آنها به محور رشته طويل ختم ميشود، مشاهده ميشود. اين شيارها در طول تمام رشتهها كه به بيش از ده ميكرون ميرسد امتداد يافته، نشاندهنده پيوستگي بلوري در سراسر ساختار رشتهها هستند. تقسيمبندي شيارها بهآساني و با تغيير طول پپتيدها كنترل ميشود.
اين رشتههاي پروتئيني ميتوانند بهعنوان چارچوبي براي نمايش عمل مولكولهاي زيستي ديگر در مقياس نانو يا بهطور كليتر بهعنوان قالبي سازگار با محيط زيست براي كمك به رشد سلولي و مهندسي بافت استفاده شوند. اعضاي اين گروه قصد دارند تا با استفاده از روش خود ساختارهاي اتمياي طراحي كنند كه كار مشكلي خواهد بود. گام بعدي آنها حركت ب سوي آراستن اين رشته با مواد زيستي، معدني و پليمري است.
Borna66
04-26-2009, 08:55 PM
حسگري ضربان مقاومتي (Resistive pulse sensing) ، روش بسيار جذابي را براي تعيين کميت و توصيف گونههاي زيستپزشكي؛ نظير داروها، DNA، پروتئينها و ويروسها در محلول ارائه ميدهد.
اين روش، شامل اندازهگيري تغييرات ناشي از جريان يوني عبوري از غشايي است كه حاوي يك روزنه در مقياس نانومتر است و دو الكتروليت را از هم جدا ميكند. با عبور نمونههاي زيستي از مسير روزنه، بهدليل مسدود شدن آني منفذ نانومتري غشا در جريان يوني، ضربانهاي ناپايدار ميرايي ايجاد ميشود.
فركانس اين ضربانها حاوي اطلاعاتي است كه به تعيين غلظت و توصيف نمونه تجزيهاي كمك ميكند. يك نانوحفره زيستي هموليزينα- كه با يك غشاي دولايه ليپيدي محافظت ميشود بهخوبي براي تشخيص نمونههاي تجزيهاي گوناگون استفاده شدهاست؛ با اين حال، اشكال اصلي اين سيستم، فقدان استحكام مكانيكي آن است، در حقيقت اين غشاهاي زيستي پس از گذشت چند ساعت پاره شده، مانع از بهكارگيري آنها در ابزارهاي حسگري عملي ميشود.
هماكنون، گروهي از پژوهشگران دانشگاه فلوريدا در حال برطرف کردن اين مانع بزرگ هستند كه به ساخت غشاهاي نانوحفرهاي منفرد سنتزي و تجديدپذير كمك خواهد كرد. اين نانوحفرهها از طريق روش حکاکي شياري تهيه ميشوند؛ در اين روش، يك ذره با انرژي بالا از درون يك غشاي پليمري سنتزي عبور داده ميشود تا يك اثر تخريبي به جا بگذارد، سپس بطور شيميايي حکاکي شده تا به يك حفره نانومتري تبديل شود. چالش اصلي، كنترل و قابليت تجديدپذيري قطر روزنه حاصل است.
Charles R. Martin و همكارانش يك روش حکاکي دومرحلهاي براي ساخت منافذ مخروطي تجديدپذير در غشاهاي پليمري ابداع کردند كه قابليت پيشبيني كنترل قطر منافذ را دارد.
اين منافذ مخروطي بر روي دو وجه مقابل غشايي است كه دو دريچه دارد: يكي بر روي قاعده مخروط با قطر بزرگ و ديگري بر نوك مخروط با قطر كوچك.
بيشتر عمل حسگري در منفذ نوك مخروط اتفاق ميافتد؛ زيرا نمونههاي تجزيهاي زيستي، ضمن حركت از درون غشا، نوك منفذ را مسدود ميكنند و به اين دليل کنترل قطر نوك اين روزنهها امري ضروري است.
پژوهشگران از اولين مرحله حکاکي براي تعيين قاعده و نوك روزنههاي مخروطي در غشا استفاده ميكنند و پس از آن در حاليكه پيوسته جريان يوني را ثبت ميكنند، مرحله دوم را به كار ميبرند و فرايند حکاکي را وقتي كه جريان يوني عبوري از غشا به يك مقدار معين برسد، متوقف ميكنند. اين روش، امکان ساخت قابل اطمينان و پيشبيني حفرههاي مخروطي با منافذي در حدود ده تا 60 نانومتر را فراهم ميكند كه روش مناسبي براي تشخيص نمونههاي زيستي ميباشد.
Martin و همكارانش اهميت عمده اين غشاها را با تشخيص يك نمونه پروتئيني(آلبومين سرم گاوي) با استفاده از حسگرهايي با منافذي در مقياس نانو تشريح كردند. مارتين تأكيد ميكند كه ساختن نانوحفرههاي مصنوعي تجديدپذير براي توسعه حسگرهاي مقاوم در برابر ضربه، حياتي است.
Borna66
04-26-2009, 08:57 PM
مواد كنتراست مافوقصوت تجاري موجود در بازار که مورد استفاده در تصويربرداريهاي مافوق صوت هستند از حبابهاي حاوي گاز با قطر 1 ميكرومتر و يا بيشتر ساخته شدهاند.
اما اين ذرات آنقدر بزرگ هستند كه قادر به عبور از ديواره عروقي نبوده لذا براي انواع زيادي از تصويربرداريها مناسب نميباشند. علاوه بر آن، اين ميكروحبابها خيلي سريع از خون حذف ميشوند از اين رو طول اثر آنها كاهش مييابد. بنظر ميرسد به كمك فناوري نانو بتوان اين دو مشكل را حل نمود.
مطالعات محققان دانشگاه اوهايو نشان داده كه نانوذرات جامد قادر به افزايش كيفيت تصويربرداريهاي مافوق صوت ميباشند.
مزاياي اين روش در نوع خاصي از سلولهاي سرطان سينه بررسي و اثبات شده است. چنين روشي به تصميمگيري پزشكان در انتخاب اينكه چه دارويي براي چه بيماري مناسب است كمك خواهد كرد.
از نكات بسيار مهم در خصوص سرطان سينه، تشخيص سريع آن است. روشهاي ماموگرافي و مافوق صوت موجود قابليت ارتقاء و بهبود را دارا ميباشند. به كمك مواد كنتراست هدفمند شده، اين روشها را ميتوان براي اختصاصي عمل كردن در خصوص يك بافت يا عضو مشخص بهبود داد.
ذراتي كه در اين مطالعه استفاده شده اند از پليمر زيست تخريب پليلاكتيك اسيد (PLA) ساخته شده و قطر متوسطي در حدود 250 نانومتر دارند. نانوذرات PLA بوسيله يك آنتيبادي كه به گيرندههاي Her2 متصل ميشود، روكش شده اند.
تعداد زيادي از اين گيرنده در سطح بيروني انواع خاصي از سلولهاي سرطان سينه مشاهده ميشود. اين متخصصان به كمك سلول شماري و تصويربرداري كانفوكال تجمع نانوذرات در اطراف سلولهاي سرطان سينه را تاييد كردند.
تصويربرداري برونتني خاصيت بازتاب زايي صوتي سلولهاي سرطان سينه را پايدارتر و بسيار بيشتر از حالتي كه اين ذرات نبودند نشان داد.
در سلولهايي كه تعدادكمي گيرنده Her2 داشتند هيچ افزايشي در بازتابزايي صوتي مشاهده نشد. دليل اين افزايش هنوز به درستي مشخص نيست ولي محققان معتقدند كه تفاوت در هدايت صوتي بين نانوذرات جامد و بافت نرم يا سلولها ممكن است باعث اين پديده شده است. البته تجمع و اتصال نانوذرات در غشاءهاي سلولي و در نتيجه افزايش قطر موثر آنها در اين پديده بيتاثير نبوده است.
محققان دانشگاه اوهايو در حال آماده شدن براي انجام آزمايشات درونتني ميباشند. اين آزمايشات ابتدا بر روي حيواناتي كه داراي سلولهاي سرطان سينه ميباشند انجام خواهد شد.
Borna66
04-26-2009, 08:58 PM
جايگزيني نانوالماسها با عناصر سنگين در نقاط كوانتومي
پيشرفتهاي اخير در روشهاي طيفسنجي، ثبت تصاوير تشخيصي ـ با حساسيت بالا در سطوح سلولي ـ را داخل بافت زنده يا محيط آزمايشگاهي فراهم ميکند.
اين روشها به ذرات نانومقياس خاصي بهعنوان کاوشگرهاي آشکارسازي بستگي دارند. يک دسته از اين ذرات، نانوبلورها يا نقاط کوانتومي ناميده ميشوند، که در ساخت کاوشگرهاي آشکارسازي و نشاندار کردن ترکيبات زيستي به کارميروند.
اين نانوبلورها ميتوانند براي مطالعه فرايندهاي سلولي و بهبود رفتار و تشخيص بيماريهايي چون سرطان مورد استفاده قرار گيرند.
Qdotها در دو مورد کاربرد دارند: يکي بهعنوان عناصر حسگر فعال در تصويربرداري سلولي با قدرت تشخيص بالا که خواص فلئورسانس آنها در واکنش با نمونه تغيير ميکند و دوم در کاوشگرهاي نشاندار غيرفعال که مولکولهاي گيرندهاي چون پادتنها به سطح آنها متصل ميشوند.
متأسفانه اغلب Qdotها سمي هستند و بهعلت حضور عناصر سنگيني چون کادميوم بهعنوان عامل سرطانزا شناخته شدهاند. رشد مصرف نانومواد در پزشکي و توسعه نانومواد زيستسازگار و غير سمي دانشمندان را به استفاده از ذرات نانومقياسي از جنس الماس براي جايگزين کردن فلزات سنگين در Qdotها هدايت کردهاست.
نانوالماسي که از لحاظ سطحي دچار تغيير و کربوکسيله شدهاند(cND)، بهراحتي با استفاده از ميکروسکوپ AFM رديابي ميشود و حضور آنها در سلول باعث مرگ سلول نميشود.
علاوه بر اين، خواص تشخيصي و زيستسازگاري cNDها، آنها را براي کاربردهاي پزشکي از قبيل نشاندار کردن، تصويربرداري و تحويل دارو مناسب ميسازد.
Chao، دانشمند تايواني، مزاياي منحصر به فرد نانوالماسها را که شامل تطبيقپذيري با محيط زيست و غير سمي بودن و... است، نشان داد. همچنين مقدار جذب پروتئين بهوسيلة نانوالماسها، با کربوکسيله شدن سطح آنها افزايش مييابد.
تأثير اندازهcNDها بر سميت آنها در سلولهاي شش انسان مورد مطالعه قرار گرفت و معلوم شد که cNDهايي با اندازه پنج و صد نانومتر سميتي را در سلول القا نميکنند. اخيراً نيز نانوالماسهايي با انرژي بالا که فلئورسانت نيز هستند، کشف شد.
بر خلاف cNDها، پژوهشگران در آزمايشهاي خود دريافتند که نانولولههاي کربني سلولهاي شش انسان را دچار سميت ميکند. ساز و كار انتقال و تبديل و متابوليسم ذرات نانوالماس نياز به بررسي بيشتري در سلولهاي حيواني دارد تا بتوان آن را براي سلولهاي انساني نيز به کار برد؛ چنانچه کاملاً آشکار شود که نانوالماسها مواد خطرناکي نيستند و ميتوان با اتصال آنها به مولکولهاي زيستي و داروهاي شيميايي، آينده روشني را برايشان متصور شد و از آنها بهعنوان کاوشگرهاي تشخيصي/ درماني استفاده کرد.
ايجاد تغيير در سطح نانوذرات کربني ممکن است موجبات اتصال آنها به پروتئينهاي ويژه يا پپتپيدها را در سلولها و بافتهاي ويژة سلولهاي سرطاني فراهم کند و در نهايت از اتصال نانوالماس به مولکولهاي دارويي ويژه براي درمان بيماران استفاده شود.
Borna66
04-26-2009, 09:01 PM
معرفي گزارش استفاده از نانو ذرات در محصولات آرايشي بهداشتي
انجمن محصولات آرايشي، بهداشتي و معطر [1](CTFA) گزارش پزشكي درباره كاربرد فناوري نانو در محصولات مراقبتي شخصي مانند لوازم آرايشي و محصولات دارويي بويژه كرم هاي پوستي منتشر كرده است. اين گزارش مزاياي استفاده از نانومواد را مورد بحث قرار مي دهد. همچنين در آن به ارزيابي منظمي از محصولات مراقبتي شخصي مبتني بر فناوري نانو، خواص ويژه نانوذرات، پتانسيل جذب پوستي نانوذرات به كار رفته در كرم ها و لوسين ها، توافق عمومي علمي و نتايج سم شناسي درباره استفاده از فناوري نانو در محصولات مراقبتي شخصي پرداخته شده است. اين گزارش به صورت ويژه، استفاده از نانوذرات دي اكسيد تيتانيوم و اكسيد روي را در كرم هاي پوستي مورد بررسي قرار داده است.
دكتر John Bailey قائم مقام اجرايي CTFA مي گويد: "اين گزارش مستقيماً به مسائل علمي كاربرد نانوذرات در محصولات مراقبتي شخصي مي پردازد و نشان مي دهد استفاده از نانوذرات در كرم ها و لوسين ها بي خطر بوده و فوايد غيرقابل انكاري براي مصرف كنندگان به همراه دارد."
كرم هاي ضدآفتاب حاوي نانوذرات ملزم به داشتن تأييديه FDA بوده و مؤثر و بي خطر بودن آنها بايد طي فرآيندي به اثبات برسد.
استفاده از نانوذراتي مانند دي اكسيد تيتانيوم و اكسيد روي در كرم هاي ضدآفتاب رايج بوده و كرم هاي ضدآفتاب با كارايي بالا ده ها سال است كه به بازارها راه يافته اند. در سال 1996، FDA به اين نتيجه رسيد كه ذرات دي اكسيد تيتانيوم بسيار ريز در حد ميكرون دي اكسيد تيتانيوم، ماده جديدي نبوده و مداركي دال بر خطرناك بودن آنها وجود ندارد. نانوذرات و اكسيد روي، برخلاف انواع بزرگ آنها، در ضخامت هاي بالا شفاف بوده و پوشش سفيدي ايجاد مي كنند كه اين خود باعث پذيرش بيشتر آنها توسط مشتريان شده و در نهايت استفاده بيشتر در محصولات مي گردد، اين ويژگي (شفاف بودن در ضخامت هاي بالا) موجب محافظت بيشتر پوست از سرطان و ديگر آسيب هاي نور خورشيد مي گردد.
علاوه بر اين گزارش، CTAF با همكاري وزارت دارو و غذا (FDA) به تدوين جامعي از نظرات FDA در اين باره پرداخته است. اين مجموعه كه در سايت کد:
www.ctfa.org
موجود است افزايش تمايل به استفاده از فناوري نانو در محصولات مراقبتي شخصي به ويژه كرم هاي ضدآفتاب را نشان مي دهد.
منبع : www.nanoarticle.com (http://forum.p30world.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.nanoarticle.co m%2F)
Borna66
04-26-2009, 09:02 PM
اندازهگيري دما در مقياس نانو
يكي از مسائلي كه دانشمندان فنآوري نانو با آن مواجه هستند، اندازهگيري دقيق دماست.
به گزارش سرويس فنآوري خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، از زماني كه گاليله در سال 1953 دماسنج آبي اوليه خود را ابداع كرد، اندازهگيري دقيق دما يكي از زمينههاي تحقيقاتي چالشبرانگيز بوده و زمينهاي با عنوان فنآوري حسگري دمايي را ايجاد كرده است.
حال كه فنآوري به مقياس نانو رسيده است، گراديان دمايي در حوزههاي همچون ترموالكتريسيته، نانوسيالات، طراحي تراشههاي رايانه يا درمان حرارتي سرطان اهميت به سزايي يافته است.
در حال حاضر هيچ روش تثبيتشدهاي براي اندازهگيري گراديان دمايي در مقياس نانو وجود ندارد.
بسياري از روشهاي موجود همان روشهاي قديمي هستند كه در آنها دماسنج را وارد يك نمونه كرده و دما را از اين طريق اندازه ميگيرند. فيلمهاي بلور مايعي كه در اثر دما تغيير رنگ ميدهند نيز حداقل قطر ميكرومتري داشته و داراي ابعاد جانبي ميباشند.
به گزارش ستاد ويژه توسعه فنآوري نانو، يك مقاله مروري كه اخيراً منتشر شده است، اين مسائل را مورد بررسي قرار داده و چشماندازي از پيشرفتهاي فعلي و آينده فنآوريهاي اندازهگيري دما در مقياس نانو ارائه ميدهد.
Borna66
04-26-2009, 09:08 PM
كرم پيشگيري از ايدز با استفاده از نانوذرات نقره ساخته ميشود
طبق اولين بررسيهايي كه تاكنون روي نانوذرات فلزي انجام شده، برهم كنش نانوذرات نقره با ابعاد يك تا 10 نانومتر با ويروس HIV-1 و چسبيدن اين ذرات به آن مانع از اتصال اين ويروس به سلول ميزبان ميشود.
در اين بررسي، دانشمندان نانوذرات نقره را با سه عامل پوششي متفاوت كربن كفآلود، پلي N- وينيل-2- پيروليدين (PVP) و سرم آلبومين گاوي (BSA) مخلوط كردند.
از سوي ديگر، دانشمندان مشغول ساخت كرمي با استفاده از اين نانوذرات براي پيشگيري از HIV-1 هستند كه قرار است آن را روي انسان مورد آزمايش قرار دهند.
به نظر ياكامن، استاد دانشكده مهندسي دانشگاه تگزاس، عدم به كارگيري اين مواد پوششي باعث تشكيل بلورهاي بزرگ به جاي نانوبلورها ميشود.
با استفاده از ميكروسكوپ TEM معلوم شدكه نانوذرات نقره موجود در شبكه كربن كفآلود به يكديگر متصل شده، اما در همين زمان استفاده از حمام مافوق صوتي در آب يونيزهشده باعث آزاد شدن مقادير قابل توجهي از اين نانوذرات با ابعاد (69/8 19/16) نانومتر ميشود. اين نانوذرات از بيشترين تنوع شكلي برخوردار بوده و به اشكالي چون بيست وجهي و ده وجهي يافت ميشوند.
به نظر دانشمندان، اين نانوذرات پوشيده شده با كربن كفآلود شانس بيشتري براي داشتن توزيع شكل گسترده دارند.
محققان با استفاده از پرتوهاي الكتروني توانستند باقيمانده نانوذرات را از توده به هم چسبيده ذرات جدا كنند.
دانشمندان از گليسرين به عنوان عامل حلال نانوذرات نقره پوشيده شده با PVP استفاده كردند. اندازه اين نانوذرات در حدود (41/2 53/6) نانومتر بود.
به گزارش ايسنا، محققان در تحقيقي ديگر از سرم آلبومين كه معمولترين پروتئين پلاسماي خون است استفاده كردند. آنها دريافتند كه تركيبات شيميايي گوگرد، اكسيژن و نيتروژن موجود در BSA باعث پايداري نانوذراتي با ابعاد ( 00/2 12/3) نانومتر ميشود.
دانشمندان همچنين از بررسي طيف جذبي و نيز نمودار طيف مرئي- فوق بنفش اين روشها، توانستند به ترتيب شكل و اندازه نانوذرات را تعيين كنند. آنها هر كدام از اين سه روش تهيه نانوذرات نقره را درون سلولهاي HIV-1 مورد مطالعه قرار دادند.
ياكامن و همكارانش با كشت نمونهها در دماي 37 درجه سانتيگراد و استفاده از اين نانوذرات نقره به ترتيب پس از سه و 24 ساعت مشاهده كردند كه هيچ سلولي زنده نمانده است.
با انجام اين آزمايشها مشخص شد كه وجود غلظت بيش از 25 از نانوذرات نقره در سلولهاي بازدارنده HIV-1 تأثير به مراتب بهتري دارد. افزون بر اينكه كربن كفآلود هم به نسبت دو ماده پوشش دهنده ديگر، به دليل داشتن سطح آزاد، تا حدي پوششدهنده بهتري به شمار ميرود.
همچنين در اين بين اندازه ذرات هم بيتاثير نيست چرا كه اندازه هيچ كدام از نانوذراتي كه به هم چسبيده بودند بيش از 10 نانومتر نبود.
به نظر دانشمندان نانوذراتي كه از طريق نقاط گليكو پروتئين 120gp به ويروس HIV-1 متصل ميشوند اين كار را با استفاده از گوگرد باقيمانده در اين نقاط انجام ميدهند.
جالب آن كه فاصله بين اين نقاط كه تقريباً 22 نانومتر است دقيقا با فاصله بين مركز نانوذرات برابر است.
به گزارش ايسنا از ستاد ويژه توسعه فنآوري نانو، اگر چه با انجام اين تحقيق اميدهايي جهت درمان HIV-1 با نانوذرات نقره پديد آمده است، اما همچنان لازم است دانشمندان در اين باره تحقيقات بيشتري انجام دهند.
به نظر اين محققان آنها هنوز از اثرات درازمدت اين نانوذرات فلزي هيچ اطلاعي ندارند. اما در حال حاضر دانشمندان مشغول ساخت كرمي با استفاده از اين نانوذرات براي پيشگيري از HIV-1 هستند كه قرار است آن را روي انسان مورد آزمايش قرار دهند.
ياكامن ميگويد: ما مشغول آزمايش اين نانوذرات عليه ديگر ويروسها و ميكروبها ميباشيم و نتايج اوليه نشان دهنده آن است كه ميتوان از آنها به طور موثري عليه ديگر ميكروارگانيسمها نيز استفاده كرد.
نتايج اين تحقيق در مجله Nanotechnology به چاپ رسيده است
Borna66
04-26-2009, 09:10 PM
دستگاه تصفيه ي هواي داخل ساختمانها
اين دستگاه بسيار سبك، گازهاي مضر ناشي از سوخت يا دود توتون، ذرات آلرژيزا، بوي كپكزدگي يا ماندگي و دود پلاستيكها، رنگها و روغنها و عطرها و تميزكنندهها را تجزيه ميكند و مواد شيميايي آلي فرار (VOCs) و آئروسلهاي زيستي را كه غلظت آن ها داخل منزل بيشتر از محيط بيرون است، اكسيد ميكند و نيز موجب از بين رفتن ميكروب ها ، ويروس ها و قارچ ها ميشود .
عنوان محصول: دستگاه تصفيه هواي داخل ساختمانها
نام شركت توليد كننده: Technologies Nanotwin
نام محصول: NanoBreeze
نام كشور:امريكا
تاريخ توليد:2004
معرفي:
اين دستگاه هيچ فيلتري براي جايگزيني يا صفحات جمعكننده اي براي تميزكردن ندارد و اوزون نيز توليد نميكند. فيلترهاي HEPA آلودگي ها را به دام انداخته و نميتوانند آن ها را اكسيد كنند و مناسب نيستند. بطور كلي فيلترها نياز به جايگزيني دارند كه هزينه زيادي ايجاد ميكنند، تصفيهكنندههاي الكترونيكي هوا نيز شامل يونيزهكنندهها و توليدكننده اوزون ميباشند. يونيزهكنندهها غبارها را باردار ميكند كه در سطح اتاقها يا روي صفحات فلزي جمع ميشوند و غالباً نياز به تميزكردن دارند. اين يونيزهكنندهها نميتوانند گازها يا بوها را برطرف كنند و ممكن است اوزون نيز توليد كنند. قدرت اكسيد كنندگي اوزون به اندازه قدرت اكسيدكنندگي فوتوكاتاليستهاي اكسيد تيتانيم نميباشد و سمي بوده و ميتواند تنگي نفس را حادتر كند. در حاليكه NanoBreeze هيچ ماده مخاطرهآميزي براي پوست و چشم توليد نميكند. تصفيهكنندههايي كه از نور ماوراءبنفش استفاده ميكنند،از پرتوهاي ماوراءبنفش نوع C براي كشتن ميكروبها با نابودكردن DNA آنها استفاده ميكنند كه اين پرتوها براي تمام موجودات زنده خطرناك ميباشند و توليد اوزون ميكنند ، در صورتي كه NanoBreeze از لولههاي نوري ماوراءبنفش A استفاده ميكند. سطح بيروني اين لولهها از يك لايه نازك فوتوكاتاليستي اكسيدتيتانيم پوشانده شده است، كه همه نور ماوراءبنفش را جذب ميكند.
جزء اصلي و فعال تصفيه كنندههاي هواي NanoBreeze را نوعي نانولوله تشكيل ميدهد. اين لوله را داخل حلقه فايبرگلاس پوشيده با لايهاي از بلورهاي نيمه هادي دياكسيد تيتانيوم، با ابعاد 40 نانومتر قرار ميدهند. تابش پرتوهاي UV موجب باردار شدن اين بلورها ميشود؛ در نتيجه عوامل اكسيد كننده قوياي ايجاد ميشوند به طوري كه با چرخش هوا در سطح اين لوله، آلودگيهاي موجود در هوا از بين خواهند رفت.
زمان لازم براي كاهش 50 درصدي غلظت آلوده كننده ها از 2 تا 38 دقيقه است كه N-hexane كه يكي از عمده ترين اين آلوده كننده ها است در طي 7 دقيقه به غلظت %50 تقليل مييابد.
قيمت نانولوله هاي نوري مورد استفاده در اين دستگاه 60 دلار است و قيمت دستگاه 200 دلار ميباشد
Borna66
04-26-2009, 09:10 PM
ساخت حسگر رطوبت سريع مبتني بر فناوري نانو
محققان دانشگاه آلبرتا يك حسگر رطوبتي ساختهاند كه ميتواند كارهايي بيش از پايش آب و هوا و احتمالاً باران، انجام دهد. اين حسگر به افزايش ايمني زندگي كمك خواهد كرد. اين حسگر سريعترين حسگر رطوبت در جهان بوده و مبتني بر فناورينانو ميباشد. هر چند اين حسگر هنوز تجاري نشده است ولي ممكن است در مطب پزشكان و در بيمارستانها مورد استفاده قرار گيرد.
John Steele، دانشجوي دكتري دانشكدهمهندسي كامپيوتر و برق و يكي از اين محققان ميگويد: شما با يك حسگر رطوبت سريعميتوانيد تنفس را پايش كنيد و هر چه حسگر سريعتر باشد، پايش بهتر انجام ميشود. وي اضافه ميكند؛ يك حسگر رطوبت سريع ميتواند يك ابزار ارزشمند براي كمك به پزشكانبراي پايش تنفس نوزادان و بيماران تحت بيهوشي، باشد.
او ادامه ميدهد: حسگرهايرطوبت تجاري موجود براي شناسايي تغييرات رطوبت حداقل 5 ثانيه زمان نياز دارد. امااين حسگر در كمتر از نيم ثانيه ميتواند تغييرات راه شناسايي كند، كه اين سريعترينحسگر جهان است.
كليد سرعت اين حسگر استفاده از يك فيلم نازك تيتانياينانوساختار است. اين فيلم نازك بيش از فيلمهاي ديگر متخلخل است و سطح ويژه بزرگتريدارد كه اين سطح براي سيالات به آساني قابل دسترسي است، بنابراين شناسايي و حس كردنسريعتر اتفاق ميافتد.
هر چند Steele و همكارانش به دنبال ساخت حسگرهايي براياستفاده در محيطهاي غيرپزشكي نيز بودهاند. براي مثال، حسگرهايي كه گازهاي قابلاشتغال و مضر را به سرعت شناسايي ميكنند، كه اين حسگرها كاربردهاي زيادي دارند.
نتايج اين تحقيق در مجله Sensors and Actuators B, Chemical منتشر شده است.
منبع : www.nanoarticle.com (http://forum.p30world.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.nanoarticle.co m%2F)
Borna66
04-26-2009, 09:11 PM
تقليد از طبيعت توسط نانو لوله ها
دانشمندان موسسه California Nanosystems در دانشگاه كاليفرنيا (UCLA) با استفاده از ترانزيستورهاي اثر ميدان (FETs) ساخته شده از نانولوله هاي كربني تك جداره (SWNT) عامل دار شده توسط مشتقات روي پورفيرين، سيستمي را توسعه داده اند كه مي تواند به طور مستقيم انتقال الكترون القاء شده توسط نور را درون يك سيستم دهنده-گيرنده تشخيص دهد. اين تحقيق مي تواند مبنايي براي كاربردهايي همچون فتوسنتز مصنوعي و منابع جديد انرژي همانند پيل هاي خورشيدي باشد.
تبديل مستقيم تغييرات محيطي به پالس هاي الكتريكي مكانيسم اصلي سيستم حسي بدن مي باشد و كار اين محققان، قدمي در مسير ايجاد يك ابزار پيچيده مبتني بر اين اصل مي باشد. اين محققان پورفيرين (يك مولكول جاذب نور كه موجب آغاز واكنش نوآرايي بار در گياهان مي شود) را با يك ترانزيستور تركيب نمودند. كانال رساناي ترانزيستور توسط شبكه اي از نانولوله هاي كربني ايجاد مي شود. اين سيستم بخشي از فرآيند طبيعي فتوسنتز، يا به صورت دقيق تر، استفاده از مواد جاذب نور براي آغاز انتقال الكترون را تقليد مي كند. با اين حال، بر خلاف فرآيند فتوسنتز، جذب نور در اين سيستم به جاي آغاز فرآيند انتقال الكترون ها از پورفيرين، موجب شروع فرآيند انتقال حفرات مي گردد. با اندازه گيري پاسخ الكترونيكي به عنوان تابعي از طول موج و شدت نور، و مقايسه آن با طيف جذب نوري پورفيرين مي توان فرآيند نوآرايي الكتروني را به طور مستقيم تشخيص داد.
George Gruner از UCLA مي گويد: «با استفاده از ترانزيستور (مثلاً به جاي ماده عايق) مي توان به طور مستقيم انتقال بار القا شده توسط نور از ماده به ابزار الكترونيكي را اندازه گيري كرد. آزمايشات ما مدرك مستقيمي بر اين امر ارائه مي دهد. اين كار امكان حسگري نوري و همچنين توليد انواع مختلفي از ابزارهاي اپتوالكترونيكي مبتني بر فرآيند شناخته شده انتقال بار را نشان مي دهد. به عنوان مثال مي توان اين كار را اولين گام توليد چشم مصنوعي به حساب آورد».
محققان همچنين نشان دادند كه اين ترانزيستورها را مي توان روي هر بستري (حتي يك بستر زيست سازگار) توليد نموده و آنقدر كوچك هستند كه مي توان آرايه اي متشكل از تعداد زيادي ترازيستور توليد نمود.
منبع : www.nanoarticle.com (http://forum.p30world.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.nanoarticle.co m%2F)
Borna66
04-26-2009, 09:12 PM
فناوري نانو هيچ زمينه علمي را به حال خود رها نکرده است . علوم کشاورزي نيز از اين قاعده جدا نيستند .تا به حال کاربردهاي متعددي از فناوري نانو در کشاورزي ، صنايع غذايي و علوم دامي مطرح شده است.
رابطه ميان فناوري نانو وعلوم کشاورزي در زمينه هاي زير قابل بررسي است :
1- نياز به امنيت در کشاورزي و سيستم هاي تغذيه اي
2- ايجاد سيستم هاي هوشمند براي پيشگيري و درمان بيماريهاي گياهي
3- خلق وسايل جديد براي پيشرفت در تحقيقات بيولوژي و سلولي
4- بازيافت ضايعات حاصل از محصولات کشاورزي از بين تدابير موجود در مديريت آفات کشاورزي استفاده از آفت کش ها و سموم سريعترين و ارزان ترين روش براي واکنش به يک وضيت اضطراري است .
http://pnu-club.com/imported/2009/04/2666.jpg
روش هاي کنترل زيستي در حال حاضر بسيار هزينه بر هستند . در اين روش ها کنترل آفت از طريق يکي از دشمنان طبيعي آن آفت صورت مي گيرد . امروزه مصرف بي رويه آفت کش ها مشکلات زيادي را ايجاد کرده اند اين مشکلات شامل اثرات سوء بر سلامت انسان ( ايجاد مسموميت هاي حاد يا بيماري هاي مزمن ) ، تاثير اين مواد بر حشرات گرده افشان و حيوانات اهلي مزارع و همچنين ورود اين مواد به آب و خاک و تاثير مستقيم وغير مستقيم آن در اين نظام هاي زيستي مي باشد .
http://pnu-club.com/imported/2009/04/2667.jpg
مصرف بي رويه آفت کش ها محصولات کشاورزي را نيز به منبع ذخيره سم تبديل مي کند
مهمترين سوال در زمينه استفاده از آفت کش ها اين است که :چقدر از اين سموم استفاده کنيم ؟
http://pnu-club.com/imported/2009/04/2668.jpg
استفاده از داروهاي (سموم) هوشمند در ابعاد نانو مي تواند راه حل مناسبي باشد . اين داروها که قابليت حرکت در گياه را دارند در بسته هايي که حاوي نشاني خاصي هستند قرار ميگيرند .برچسب نشاني يک کد مولکولي است که بر روي بسته نصب شده و به بسته اجازه ميدهد که به بخشي از گياه که مورد حمله عامل بيماري يا آفت قرار گرفته تحويل داده شود . اين ناقلين در ابعاد نانو همچنين داراي خود تنظيمي نيز مي باشند به اين معني که دارو فقط به ميزان لازم به بافت گياهي تحويل داده مي شود .
دقت در رديابي بافت هدف و ميزان اندک اما موثر دارو باعث مي شود استفاده از سموم در کشاورزي به حداقل برسد .
همه ما ميدانيم که پيشگيري بر درمان مقدم است . بيماري هاي گياهي نيز از روي علائمي مانند تغيير رنگ يا تغيير شکل اندام ها شناسايي مي شوند ولي مسئله اينجاست که اين علائم مدتها پس از ورود عامل بيماري به بافت گياه بروز پيدا مي کنند به همين خاطر با سريعترين اقدام ها براي جلوگيري از شيوع بيماري باز هم مقداري از محصول از بين مي رود . در نتيجه نياز به ابزاري که به کمک آن بتوان در همان مراحل ابتدايي ورود عامل بيماري، آن را کنترل و مهار کرد بسيار ضروري به نظر ميرسد.
نانو حسگرهاي زيستي (http://www.nanoclub.ir/modules.php?name=News&file=article&sid=50) ابزارهايي هستند که که از تلفيق ابزارهاي شيميايي ، فيزيکي و زيستي بدست آمده اند.
http://pnu-club.com/imported/2009/04/2669.jpg
تصوير ورود يک نانوحسگر زيستي به درون يک سلول
اين حسگرها شامل ترکيبات زيستي مانند يک سلول ، آنزيم و يا آنتي بادي متصل به يک مبدل انرژي هستند و قادرند که تغييرات ايجاد شده در مولکول هاي اطراف خود را گزارش دهند . اين گزارش ها توسط سيگنالهايي که مبدل انرژي به تناسب با مقدار آلودگي توليد ميکند دريافت مي شوند. بنابراين اگر تجمع زيادي از عامل بيماري در اطراف اين حسگرها وجود داشته باشد سيگنال هاي قوي فرستاده مي شوند . ارزيابي حضور آلاينده ها در محيط توسط حسگرها در چند دقيقه ميسر است اما با استفاده از روش هاي رايج حداقل 48 ساعت زمان براي تشخيص نياز است .
استفاده از نانوحسگرهاي زيستي در بسته هاي غذايي نيز کاربرد که در صورت شروع فساد مواد غذايي مي توانند هشدار دهنده باشند .
http://pnu-club.com/imported/2009/04/2670.jpg
از ديگر کاربردهاي فناوري نانو در صنايع غذايي ايجاد پلاستيک هاي جديد در صنعت بسته بندي مواد غذايي است . در توليد اين پلاستيک ها از فناوري نانو ذرات استفاده شده است . اکسيژن مسئله سازترين عامل در بسته بندي مواد غذايي است زيرا اين عنصر باعث فساد چربي مواد غذايي و همچنين تغيير رنگ آنها ميشود . در اين پلاستيک جديد نانوذرات به صورت زيگزاگ قرار گرفته اند و مانند سدي مانع از نفوذ اکسيژن مي شوند .
به بيان ديگر مسيري که گاز بايد براي ورود به بسته طي کند طولاني مي شود . به همين خاطر مواد غذايي در اين بسته ها تازگي خود را بيشتر حفظ مي کنند .
http://pnu-club.com/imported/2009/04/394.gif
با طولاني کردن مسير حرکت مولکولهاي اکسيژن، مواد غذايي ديرتر فاسد مي شوند.
فناوري نانو با استفاده از فرايندهاي طبيعي زيستي ، شيميايي و فيزيکي در بازيافت مواد باقيمانده از محصولات کشاورزي و تبديل آنها به انرژي و يا مواد شيميايي صنعتي نيز نقش دارد . به طور مثال از زمان برداشت پنبه تا توليد پارچه بيش از 25 % الياف به ضايعات تبديل مي شوند . در دانشگاه کرنل در آمريکا روشي تحت عنوان «ريسندگي الکتريکي» ابداع شده که با استفاده از اين روش از ضايعات پنبه محصولاتي مانند کلافهاي پنبه و نخ البته با کيفيت پايين تر توليد ميکنند . دانشمندان علوم پليمر از اين روش براي توليد نانو فيبرها از سلولز که 90% الياف پنبه را تشکيل مي دهد استفاده کرده اند و اليافي کمتر از 100 نانومتر توليد کرده اند که 1000 بار کوچکتر از الياف فعلي است .
http://pnu-club.com/imported/2009/04/2671.jpg
يکي از کاربردهايي که براي اين الياف ريز سلولزي بيان شده جذب آفت کش ها و کودهاي شيميايي از محيط براي جلوگيري از ورود آنها به اکوسيستم و رها کردن مجدد اين مواد در محيط در مواقع مورد نياز است .
از ديگر محصولات فناوري نانو ، نانو کاتاليزورها هستند که قابليت تبديل روغن هاي گياهي به سوخت را جهت ايجاد منابع جديد انرژي دارند .
پيشرفت در زمينه علوم گياهي ، کشاورزي و صنايع غذايي رابطه مستقيمي با پيشرفت در تحقيقات زيست شناسي سلولي و مولکولي دارد . توليد ابزارهاي جديد تحول شگرفي در تحقيقات سلولي و مولکولي ايجاد کرده است . امروزه ميکروسکوپ هايي که قابليت ايجاد مشاهده در مقياس نانو را دارند در توسعه علوم زيستي نقش مهمي را ايفا مي کنند.
نانوتكنولوژي در زمينه (http://www.persianblog.com/post-1.aspx)
انقلاب نانوتكنولوژي در زمينه توليد غذا نانوتكنولوژي چيست؟ نانوتكنولوژي يا هنر ساخت مواد از اتم ها،توانايي كپي كرده دقيق اتم به صورت منحصر به فرد و قرار دادن آنها در جاي دلخواه مي باشد. در حقيقت به پيوند اجباري شيمي و مهندسي شيمي نانوتكنولوژي گفته مي شود. نانوتكنولوژي يا دومين انقلاب صنعتي جهان،رقيب ساير تكنولوژي ها نيست ، بلكه مكمل و پايه آنهاست.اين علم در واقع مهمترين كليد پتانسيل اقتصادي در قرن بيست و يكم به حساب مي آيد. نانوتكنولوژي علمي جديد است ،كه مي خواهد مضراتي راكه علوم مصنوعي در عالم كنوني گذاشته از بين ببرد و از راه طبيعي جهان را تبديل به بهشت كند،به طوري كه زندگي را براي تمام مردم از كوچك تا بزرگ لذت بخش و راحت سازد،با اين علم گرسنگان سير مي شوند و ديگر قحطي از بين مي رود و ما شاهد اتفاقات بسياري كه هم اكنون قادر به تصور آن نيستيم،مي باشيم. نانوتكنولوژي يك رشته جديد نيست،بلكه رويكردي جديد در تمام رشته هاست. اطلاعات ما از طبيعت آن را آخرين مقياس توليد مي داند. (1) وعده هاي نانوتكنولوژي در كشاورزي و تغذيه : مولكول هاي پروتئين نوعي مولكول هستند كه در مواد خوراكي مانند سيب زميني وجود دارند، درعصر نانوتكنولوژي اين مولكول ها براي توليد مولكول هاي شبيه به خود اتم هاي موجوددرخاك ،آب و هواراجذب مي كنندوسيب زميني سازند،توليدغذاهاي مولكولي و خاتمه دادن به خشكسالي و قحطي، بطور نمايي ، همراه با دقت اتمي ، غذا مي تواند از اتم هاي خام در همان نانو عمومي سنتز شود . استيك جوجه ويا بره نيم پز را خودمابه كمك مولكول ها و اتم ها بوجود مي آوريم ، بدون آنكه حيواني را ذبح كنيم (5) . بوجودآوردن گياهان و حيواناتي كه نسل آنهامنقرض شده اند، همه نمونه هايي از وعده هاي نانوتكنولوژي مي باشد (10). در آينده مي توان ويژگي هاي مطلوب را از طريق مهندسي ژنتيك در مورد خوراكي جاسازي كرده وازاين طريق طعم غذاها را بهبود بخشيد، هم چنين مي توان مقاومت گياهان رادربرابربيماري افزايش داد و عمرآن هارادرمحل كشت ومصرف ، طولاني تركردورشدآن هاراسريعترنمود وحتي درمحيط هاي نامساعدكاشت.تادر شوره زارها،باآب كمتريا آب و هواي سرذتررشدكنند. ماحتي توانايي تغيير شرايط آب وهوايي را خواهيم داشت و شاهدابداع درختاني خواهيم بودكه رشدآن هابهينه و ساختارشان براي كاربردهاي ويژه اي همچون الوار،خميركاغذ،ميوه يا جداكننده هاي كربن(براي كاهش پديده گرم شدن كره زمين)مناسب باشد.درنتيجه موادغذايي اصلاح شده به روش ژنتيك ، تغذيه را بهبود بخشيده ودرعين حال مصرف آفت كش ها و آب راكاهش مي دهند.غذاهايي كه مصرف مي كنيم روز به روز از حالت طبيعي خارج شده و مهندسي تر مي شوند (6).نانوتكنولوژي بهروري كشاورزي را براي جمعيت هاي بالاتر ميسر مي كند.بازگرداندن 90% از زمين هاي زراعي به وضعيت طبيعي خود و به كارگيري گلخانه ها با كاركردبالاكه تقريباً 10% زمين هاي زراعي فعلي رامي پوشانند وجمعيت جهان را تغذيه مي كنند ، فيزيكي ديگر از وعده هاي نانوتكنولوژي مي باشد . درعصر نانو ميليون ها مايل مربع زمين به ساكنين بومي جهان برگردانده مي شودو از انقراض ونابودي بيشتر جانوران وگونه هاي گياهي جلوگيري مي شود (9) . نانوتكنولوژي علمي جديد است كه مي خواهد مضراتي كه علوم مصنوعي در عالم كنوني گذاشته را از بين برده واز راه طبيعي جهان را تبديل به بهشت كند ، بطوري كه زندگي براي تمام مردم ازكودك تابزرگ لذت بخش وراحت شود (8) . انقلاب صنعتي براي اشخاص ساكن روي اين سياره اين توانايي را ايجاد مي كند . كه ازاين پس نيازي به بريدن درختان جنگل ها و فرستادن دودشان به هوا نشوند و اين پيمان نانوتكنولوژي است . آيا شما چوب مي خواهيد ؟ كدام يك را ترجيح مي دهيد : چوب درخت ماهون ، ساج ، آلبالو ، چوب سخت وراه راه يا هرچيز خارجي ديگر هيچ مشكلي نيست ، فقط نرم افزار خود را براي چوب مورد دلخواه پاك كنيد ومواد خام تغذيه اي را روشن كنيد ودكمهGO را فشار دهيد
ايران چه جايگاهي در نانوفناوري جهان دارد؟ طرح سؤالاتي از اين دست در تالارهاي گفتوگوي باشگاه باعث شد تا چندخطي در مورد فناوري و مفهوم آن و نيز جايگاه ايران در نانوفناوري در مقايسه با ديگر كشورهاي جهان ذكر كنم. در ابتدا بد نيست اين نكته را هم بگويم كه بيان اين مسائل ممكن است به علت ماهيت دانشگاهي آن كمي براي برخي دانشآموزان سخت باشد، از اين رو، تمام تلاش خود را به كار بردهام تا متن زير براي عموم دانشآموزان ساده و قابل درك باشد.
فناوري چيست؟
تعاريف بسيار زيادي در زمينة فناوري ديده و شنيده شده است، اما گمان ميكنم تعريفي كه در زير ميآيد جامعترينِ آنها باشد:
فناوري عبارت است از مجموعة دانشها، فرايندها، ابزارها، روشها و سيستمهاي بهكاررفته در ساخت محصولات و ارائة خدمات. و اگر بخواهيم خيلي خيلي ساده بگوييم، فناوري روش انجام كار و ابزاري است كه توسط آن به اهداف خود نائل ميشويم.
اجزاي فناوري
براي فناوري، چهار جزء اصلي مطرح شده است. اين چهار جزء عبارتند از:
سختافزار (Techno-ware): تمام امکانات فيزيکي لازم براي انجام عمليات توليدي، مانند ابزارآلات، تجهيزات، ماشينآلات، وسايل نقليه و غيره؛
انسانافزار (Human-ware): تواناييهاي انساني لازم براي انجام عمليات توليدي، از قبيل مهارت، تخصص، چالاکي، نوآوري ابتکار، نبوغ و غيره؛
اطلاعاتافزار (Info-ware): تمام اطلاعات و ارقام مورد نياز براي انجام فعاليتهاي توليدي، مانند طرحها، نقشهها، مشاهدة روابط، محاسبههاي رياضي، نمودارها و نظريههاي علمي و غيره؛ و
سازمانافزار (Org-ware): فناوري نهفته در سازمان که شامل تمام چهارچوبهاي مورد نياز براي فعاليتهاي توليدي است، مانند سيستماتيک کردن، سازماندهي، شبکهسازي، مديريت و بازاريابي.
وضعيت كشور در رويارويي با نانوفناوري
در زمينة سختافزار و انسانافزارِ مرتبط با نانوفناوري، تواناييهاي کشور در حد قابل قبولي موجود يا در حال رشد است. در زمينة سختافزار، بيش از 80 آزمايشگاه از نقاط مختلف ايران اطلاعات تجهيزات خود را در سال 1383، به «شبكة زيرساخت آزمايشگاهي فناوري نانو (http://nanolab.nano.ir/)» ارسال كرده و متقاضي عضويت در شبكه شدهاند. بر اساس اطلاعات اين آزمايشگاهها، مشخص شد كه اغلب دستگاههاي مورد نياز در زمينة فناوري نانو در كشور وجود دارند كه البته برخي از آنها نياز به ارتقا خواهند داشت. جدول زير فراواني تجهيزات مرتبط با فناوري نانو را در كشور نشان ميدهد.
نام دستگاه
تعداد
دانشگاه / مركز
STEM
1
دانشگاه شريف
TEM
9
دانشگاه علوم پزشكي تبريز، دانشگاه بوعلي همدان، پژوهشگاه مواد و انرژي، دانشگاه شريف، دانشگاه علم و صنعت، شركت لعاب مشهد، دانشگاه فردوسي مشهد، مركز IBB دانشگاه تهران
AES
3
دانشگاه شريف (2)، پژوهشگاه مواد و انرژي
ESCA
2
پژوهشگاه مواد و انرژي، دانشگاه شريف
XPS
3
پژوهشگاه مواد و انرژي، دانشگاه تبريز، دانشگاه شريف
UPS
1
پژوهشگاه مواد و انرژي
SPM
2
پژوهشگاه صنعت نفت
AFM
4
دانشگاه شريف، پژوهشگاه مواد و انرژي، دانشگاه تهران، دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات
SIMS
2
پژوهشگاه مواد و انرژي، دانشگاه آزاد اسلامي واحد علوم و تحقيقات
NMR
13
دانشگاه تربيت مدرس، پژوهشگاه پليمر و پتروشيمي، دانشگاه شهيد بهشتي، دانشگاه تربيت معلم تهران و...
Raman
3
دانشگاه فردوسي مشهد، پژوهشگاه پليمر و پتروشيمي، دانشگاه سمنان
SEM
18
دانشگاه تربيت مدرس، دانشگاه سمنان، دانشگاه مالك اشتر و...
Automated DNA Analyzer
1
مؤسسة تحقيقات بيوفناوري كشاورزي كرج
Nano Particle Delivery System
1
مؤسسة تحقيقات بيوفناوري كشاورزي كرج
Nanoinjector
1
مؤسسة تحقيقات بيوفناوري كشاورزي كرج
از لحاظ نيروي انساني، ظرفيت خوبي در كشور وجود دارد. اين مسئله از طريق بررسي پژوهشهاي علميِ صورتگرفته قابل بررسي است. انجام 7 پاياننامة كارشناسي، 70 پاياننامة كارشناسي ارشد و 11 پاياننامة دكتري در كنار حدود 30 طرح پژوهشي دانشگاهي و 20 طرح تحقيقاتي صنعتي، سندي بر اين ادعاست. علاوه بر اين، ميتوان به كسب مقام 42 جهاني (http://www.irannano.org/newstext.php?Code=1043) و دوم كشورهاي اسلامي در زمينة چاپ مقالات مرتبط با فناوري نانو در مجلات معتبر ISI در سال 2004 اشاره کرد.
با اين حال، تکية اساسي در اين بخش بر روي اطلاعاتافزار و سازمانافزار است. تواناييهايي همچون دانش فني در زمينة بهرهگيري از فناوريهاي جديد به واسطة سختافزار و انسانافزارِ موجود و نيز قابليت سازماندهي اين دو بخش، به همراه روش بهکارگيري اطلاعاتافزار، اجزايي از فناوري به شمار ميروند که به نظر ميرسد بايد توجه و تأکيد بيشتري بر روي آنها صورت گيرد.
بررسي روند رشد فناوري
بررسي چگونگي رشد و پيشرفت بسياري از فناوريها نشان داده است که آنها به صورت اتفاقي و بدون قاعده رشد نميکنند، بلکه دنبالهروِ يک الگوي خاص هستند. روشها و الگوهاي متفاوتي از رشد يک فناوري ارائه شدهاند که در همة اين الگوها، پيشرفت فناوري را بر اساس زمان تولد، دوران طفوليت، دوران رشد و دوران بلوغ تقسيمبندي کردهاند. معروفترين اين الگوها، الگويي موسوم به «منحني S» است. در منحني S رشدِ يک مشخصة فناوري نسبت به زمان اندازهگيري ميشود. اين مشخصه ميتواند سرعت رشد يا هر مشخصة ديگري از فناوري باشد که در طول زمان توسعه مييابد، رشد ميکند و سپس به يک حد نهايي ميرسد. حد نهايي در يک فناوري تولد يک فناوري ديگر را نويد ميدهد (مثل ساعتهاي مکانيکي که جاي خود را به ساعتهاي الکترونيکي دادهاند). منحني S داراي سه مرحله است. اين مراحل را در شکل 1 ميبينيد:
1. طفوليت: دراين دوران شيبِ رشد فناوري نسبت به زمان و ميزان سرمايهگذاري کم است. در اين مرحله تعداد نوآوريها بالاست، ولي به علت عدم شناخت دقيق از ماهيت فناوري، تحقق ايدهها کم است که از آن ميتوان به عنوان مرحلة جنگ ايدهها ياد کرد. معمولاً حجم سرمايهگذاري اوليه بالاست، ولي به علت بياطلاعي فناوري از ماهيت بازار، ميزان سرمايهگذاري خصوصي پايين است و بيشتر سرمايهگذاري خصوصي در بخش تحقيقاتي مطرح ميشود و هيچ اجماع دقيقي در مورد ماهيت فناوري مورد بحث و بازار آن در ميان متخصصان وجود ندارد. در اواخر اين مرحله يک يا چند محصول ممکن است وارد بازار شوند، ولي هنوز وضعيت فناوري در بازار تثبيت نشده و محصولات ارائهشده در بازار، بيشتر نتيجة تحقيقات علمي و آزمايشگاهي است و بنابراين تعداد و کيفيت آنها عموماً پايين است.
2. رشد: در مرحلة دوم يا رشد سريع، فناوري بهسرعت رشد ميكند و ممکن است راه خود را به بخش وسيعي از بازار باز نمايد. عمدة سرمايهگذاري در اين دوران، از بخش دولتي به بخش خصوصي محول ميشود و با شناخت بازار از فناوري، روند رشد سرمايهگذاري و توليد انبوه افزايش مييابد. رقابت در اين دوران براي افزايش توليد و کاهش قيمت است؛ امري که موجب تحولات بنيادي در فرايند توليد ميشود. نوآوريها در اين مرحله بيشتر در جهت ماشيني شدن انجام ميگيرند. تحقق اين مرحله يا توليد در مقياس انبوه، زماني انجامپذير است که منابع مالي قابل ملاحظهاي از طرف بخش خصوصي در بخشهاي مهندسي، مديريت و بازاريابي فراهم شوند. مفهوم «استاندارد» در اين دوران است که شکل ميگيرد؛ استاندارد شدن محصولات، قطعات و حتي فرآيندها. استاندارد در اين دوران به عنوان اهرم فشار از طرف شرکتهاي بزرگ اعمال ميشود، تا شرکتهاي کوچک را از صحنة رقابت حذف کند.
3. بلوغ: در آخرين مرحله يا مرحلة بلوغ، فناوري به آخرين حد عملکرد خود ميرسد. در اين دوران نوآوريها به شدت پايين ميآيند و نوآوريهاي اقتصادي جايگزين نوآوريهاي علمي ميشوند. بازار در اين دوران به بيشترين حد گسترش خود ميرسد و فناوري بهشدت سيستماتيک و بدون انعطاف ميشود و بخشهاي «تحقيق و توسعه» (R&D) در اين دوران جايگاه خود را از دست ميدهند. در اين دوران، بقاي فناوري بيشتر بر ترفندهاي اقتصادي استوار است تا روشهاي علمي.
http://pnu-club.com/imported/2009/04/395.gif
شکل1: الگوي منحني S براي روند رشد فناوري
و در نهايت فناوري رو به مرگ ميرود. يعني دورة آن به پايان ميرسد. در اين مرحله دو تصميم مختلف وجود دارد: يكي اينكه تحقيقات بنيادي بر روي فناوري جديدي سرمايهگذاري شوند و فناوري پيشين به طور كلي از بين برود (واگذاري). ديگر اينکه نوآوري در زمينة فناوري جاري صورت گيرد تا فناوري ديگري مبتني بر آن و با قابليتهاي جديد ايجاد شود (نوسازي).
جايگاه ايران
با توجه به گفتههاي بالا فكر نميكنم تعيين موقعيت ايران در چرخة عمر نانوفناوري خيلي سخت باشد، بله، اين فناوري تقريباً در تمامي كشورهاي دنيا دوران طفوليت خود را سپري ميكند. البته يك نكته در اين زمينه قابل توجه است: با توجه به سياستها و راهبردهاي اتخاذشده در کشور در زمينة رويارويي با فناوري نوين نانو و نيز با توجه به ريشهاي بودن فناوري مذکور در بسياري از جهات، ميتوان اينگونه گفت که فاصلة موجود ميان ايران و ديگر کشورهاي جهان در زمينة اين فناوري بسيار کمتر از فاصلة موجود در زمينة فناوريهاي قديميتر است و با اتخاذ تصميمات مقتضي، نهتنها ميتوان اين فاصله را به صفر رساند، بلکه ميتوان در برخي شاخهها بر ديگر کشورها پيشي گرفت. با اين حال، نکتة اساسي در کشور ما (از گذشته تا کنون) عدم توجه به روند تجاريسازي فناوري در کشور است.
Powered by vBulletin™ Version 4.2.2 Copyright © 2025 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.