PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : کلینیک بازاریابی و تبلیغات



مژگان
03-07-2011, 08:51 PM
http://pnu-club.com/include/articles/images/ce17c29fb4abc1f8ed28aa2858e9c560.jpg● مقدمه
جهان امروز حكم دهكده‌ای را یافته، كه سفره بازار یكپارچه‌اش در سرتاسر قاره‌ها گسترده است. آشنایی سنجیده و علمی با بازارهای گوناگون و توانمندیها و كاستیهای هر بنگاه، نیازمند خودشناسی است. باید از نقطه شناخت خود حركت را آغاز كرد و به شناخت و درك نیازهای آشكار و پنهان مشتریان رسید.
ابزار پیاده‌سازی این فرایند مهم و حساس، «ممیزی بازاریابی» (MARKETING AUDIT) است كه پژوهشی گسترده و همه جانبه در وضعیت كلیه اركان و فعالیتهای بنگاه را سامان می‌دهد. در سایه ممیزی بازاریابی است كه می‌توان فهمید در چه موقعیتی هستیم و چگونه می‌توانیم به سمت تعالی حركت كنیم.
باوجود اینكه ممیزی بازاریابی شاخه ای كاملاً تازه و نوپا در فعالیتهای مدیریت بازار تلقی می‌شود، اما استقبال زیادی از آن شده و كاربردهای فراوانی یافته است.
اجرای صحیح ممیزی بازاریابی، مانع ورشكستگی و انحلال شركتها و سازمانها می‌شود و به آنها فرصت می دهد تا منابع خود را برای كسب سود بیشتر متمركز كرده و از اتلاف آنها جلوگیری كنند.
● تعریف‌ ممیزی‌ بازاریابی‌
‌ممیزی‌ بازاریابی، یك‌ بازنگری‌ و ارزشیابی‌ جامع، سیستماتیك، مستقل‌ و بی‌طرفانه، از محیط، اهداف‌ بلند مدت، استراتژی‌ها و فعالیتهای‌ سازمان‌ به منظور‌ تعیین‌ فرصتها و مشكلات، خط‌مشی‌ها، روشها، ساختار سازمانی، رویه‌ها و كاركنانی‌ است‌ كه‌ برای‌ اجرای‌ خط‌مشی‌ها و رسیدن‌ به‌ اهداف‌، استخدام‌ شده‌اند.
ممیزی‌ بازاریابی‌ تمامی‌ حوزه‌های‌ بازاریابی‌ یك‌ كسب‌ و كار را در بر می‌گیرد. در ممیزی‌ بازاریابی، محیط، استراتژی‌ها، سازماندهی‌، آمیزه‌ بازاریابی‌ ‌ و سود عملیات‌ بازاریابی مورد ارزیابی‌ قرار می‌گیرد.
‌برخی‌ انجام‌ ممیزی‌ بازاریابی‌ را به‌گرفتن‌ نبض‌ سازمان‌ تشبیه‌ می‌كنند. خروجی‌ فرآیند ممیزی‌ بازاریابی، برنامه‌ای است‌ كه‌ در آن‌ پیشنهادهایی‌ برای‌ بهبود عملكرد بازاریابی‌ شركت‌ ارائه‌ شده است.
● جایگاه‌ ممیزی‌ بازاریابی‌
ممیزی‌ بازاریابی‌ نوعی‌ كنترل‌ استراتژیك‌ بر بازاریابی‌ است. پس می‌توان‌ گفت‌ ممیزی‌ كاری‌ است‌ كه‌ در مدیریت‌ فعالیتهای‌ بازاریابی‌ می‌گنجد و‌ بر تمامی‌ فرآیند بازاریابی‌ نظارت‌ دارد. ممیزی‌ بازاریابی‌ اصلی‌ترین‌ ابزار توصیف‌ موقعیت‌ بازاریابی‌ سازمان است‌ كه‌ هم‌ فرصتها و تهدیدهایی‌ كه‌ در محیط‌ رقابتی‌ سازمان‌ وجود دارد و هم‌ نقاط‌ ضعف‌ و قوت‌ آن‌ را نشان‌ می‌دهد. بر اساس‌ این‌ تجزیه‌ و تحلیل، سازمان‌ می‌تواند اهداف‌ بلند مدت‌ خود را با صراحت‌ و شفافیت‌ بیان‌ كند، تا هم‌ جهت‌ تلاشهای‌ سازمان‌ مشخص‌ شود و هم‌ نقاط‌ عطف‌ معینی‌ برای‌ ثبت‌ روند دستیابی‌ به‌ موفقیت‌ به‌ دست‌ آید. تعیین‌ چنین‌ اهدافی‌ است كه نشان‌ می‌دهد یك شركت‌ چه‌ استراتژی‌هایی‌ می‌تواند انتخاب‌ كند. ممیزی‌ بازاریابی برای‌ شناسایی‌ و انتخاب‌ گزینه های‌ استراتژیك،‌ تكنیك‌هایی‌ را پیشنهاد می‌كند.
● كاربردهای ممیزی‌ بازاریابی‌
از ممیزی‌ بازاریابی در موارد زیر می توان استفاده كرد:
▪ تدوین‌ استراتژی‌های‌ كلان‌ كسب‌ و كار و استراتژی‌های‌ بازاریابی‌ (شناخت‌ فرصتهای‌ كسب‌ و كار و تعیین‌ خطوط‌ كلی‌ نفوذ در بازار، جذب‌ و حفظ‌ موقعیت).
▪ زمانی‌ كه‌ یكی‌ از وظایف‌ بازاریابی‌ (نظیر فروش، تحقیقات‌ بازار، تبلیغات‌ و...) نیاز به‌ بازنگری‌ و اصلاح‌ ساختاری‌ دارند.
▪ تهیه‌ طرح بازاریابی (در شماره ۱۷۰ ماهنامه تدبیر- بخش كلینیك بازاریابی و تبلیغات در مورد طرح بازاریابی مطالبی عنوان شد)
▪ تدوین‌ اهداف‌ كوتاه‌ مدت‌ و ایجاد چارچوبی‌ برای‌ ارزیابی، پاداش‌دهی‌ و آموزش‌ بازاریابی‌ در سازمان.
▪ ایجاد ارتباط‌ قوی‌ بین‌ چرخه‌ برنامه‌ریزی‌ بازاریابی،‌ سیستم‌های‌ پشتیبانی و عملیات‌ سازمان‌ (نظیر سیستم‌ منابع‌ انسانی).
● فرآیند ممیزی‌ بازاریابی‌
‌ ‌فرآیند كلی‌ ممیزی‌ بازاریابی‌ می‌تواند به‌ شكل‌ زیر باشد:
▪ بازدید اولیه‌ از سازمان‌ و ملاقات‌ با مدیریت‌ ارشد و بحث‌ و تفاهم‌ در مورد اهداف‌ ممیزی‌ و تعهدات‌ ممیزان.
▪ توافق‌ ممیزان و سازمان در مورد برنامه‌ ممیزی‌.
▪ جمع‌آوری‌ و مطالعه‌ مدارك‌ موردنیاز از سازمان.
▪ تهیه‌ چك‌ لیست‌های‌ مورد استفاده‌ در ممیزی.
▪ تعیین‌ اینكه‌ چه‌ كسانی‌ باید به‌ چه‌ سوالهایی‌ پاسخ‌ بدهند.
▪ مراجعه‌ به‌ سازمان‌ مطابق‌ برنامه‌ تعیین‌ شده‌ برای‌ ثبت‌ فعالیتهای‌ بازاریابی، رویه‌های‌ بازاریابی‌ و بررسی‌ نیازهای‌ بازاریابی.
▪ مطالعه‌ میدانی‌ مدیران، كاركنان، تامین‌كنندگان، مشتریان، رقبا و... از طریق مصاحبه، برگزاری جلسات‌ بحث‌ گروهی، پرسش‌نامه، روش‌ دلفی‌ و... .
▪ تهیه‌ مجموعه‌ای‌ از الگوهای‌ برتر در مقابل‌ رویه‌های‌ بازاریابی‌ موجود (به‌جای‌ استفاده‌ از این‌ الگوها می‌توان‌ از مدیران‌ سازمان‌ و افراد صاحب‌ تجربه‌ برای‌ تعیین‌ وضعیت‌ ایده‌آل‌ كمك‌ گرفت).
▪ ارایه‌ پیشنهادات‌ مقدماتی‌ برای‌ بهبود بازاریابی‌ سازمان‌ و تهیه‌ پیش‌نویس‌ گزارش‌ ممیزی.
▪ بحث‌ در مورد یافته‌های‌ مقدماتی‌ با مدیر ارشد سازمان، ثبت‌ بازخوردها، و مطالعه‌ مجدد حوزه‌هایی‌ كه‌ نیاز به‌ بررسی‌ بیشتر دارند.
▪ تهیه‌ و ارائه‌ گزارش‌ نهایی‌ به‌ مدیریت‌ سازمان‌ (و در صورت‌ صلاحدید وی‌ به‌ سایر مدیران‌ مورد نیاز).
● ویژگیهای فرایند ممیزی بازاریابی
ممیزی‌ بازاریابی‌ ۴‌ ویژگی اصلی‌ دارد كه می بایست در تمامی‌ مراحل‌، مورد توجه قرار گیرند:
۱) جامع‌بودن:
ممیزی‌ بازاریابی‌ تمامی‌ فعالیتهای‌ اصلی‌ بازاریابی‌ یك‌ كسب‌ و كار را پوشش‌ می‌دهد و به‌ چند نقطه‌ خاص‌ محدود نمی‌شود. اگر فعالیتهای ممیزی فقط‌ شامل فروش، قیمت‌گذاری‌ یا بعضی‌ دیگر از فعالیتهای‌ بازاریابی‌ شوند، ممیزی‌ انجام شده ممیزی عملیاتی‌خواهد بود. گرچه‌ ممیزیهای‌ عملیاتی‌ مفیدند ولی‌ به‌تنهایی‌ ممكن‌ است‌ موجب‌ گمراهی‌ مدیران‌ شوند. به‌طور مثال‌ كم‌بودن‌ حجم‌ فروش‌ صورت‌ گرفته‌ توسط‌ نیروهای‌ فروش‌ ممكن‌ است‌ به‌ علت‌ ضعف‌ محصولات‌ یا سیاستهای‌ ترویج‌ فروش‌ باشد، نه‌ حقوق‌ و آموزش‌ كم‌ این‌ افراد. ممیزی‌ جامع‌ بهتر می‌تواند منابع‌ را به‌ مسائل‌ اصلی‌ بازاریابی‌ تخصیص‌ دهد.
۲) سیستماتیك‌ بودن:
ممیزی‌ بازاریابی‌ یك‌ بازبینی منظم‌ از محیط‌ خرد و كلان‌ بازاریابی‌ و اهداف‌ بلندمدت و استراتژی‌های‌ بازاریابی، سیستم‌های‌ بازاریابی‌ و فعالیتهای‌ خاص‌ این‌ حوزه‌ است. با انجام‌ ممیزی، اقدامات‌ اصلاحی‌ لازم مشخص می شود كه انجام این اقدامات، اثربخشی‌ كل‌ بازاریابی‌ سازمان‌ را به‌دنبال‌ خواهد داشت.
۳) استقلال:
ممیزی‌ بازاریابی‌ به‌ ۵ روش‌ قابل‌ انجام‌ است:
▪ خودارزیابی: در این‌ روش‌ هر مدیری‌ به‌ حوزه‌ عملیاتی‌ خودش‌ امتیاز می‌دهد.
▪ ممیزی‌ از عرض: یك‌ واحد سازمانی، دیگر واحدها را ارزیابی‌ می‌كند.
▪ ممیزی‌ از بالا: یك‌ واحد سازمانی، زیرمجموعه‌های‌ خود و سایر رده‌های‌ پایین‌تر سازمان‌ را ارزیابی‌ می‌كند.
▪ ممیزی‌ توسط‌ واحد ممیزی‌ سازمان: كه‌ بنا به‌خواست‌ واحدها، عملیات‌ آنها را ممیزی‌ می‌كند.
▪ ممیزی‌ بیرونی: كه توسط یك فرد یا گروه مستقل بیرونی صورت می‌گیرد.
روش‌ پنجم بیش از سایر روشها توصیه می شود. البته‌ به‌شرط‌ آنكه‌ ممیز، باتجربه‌ و بی‌طرف‌ باشد و تمام‌ دقت‌ و توجه‌ خود را به‌ امر‌ ممیزی‌ معطوف‌ كند.
۴) دوره‌ای‌ بودن:
معمولاً‌ وضعیت‌ بازاریابی‌ سازمان، تنها پس‌ از كاهش حجم‌ فروش‌، افت انگیزشی نیروهای‌ فروش و یا بروز مشكلاتی‌ در بازاریابی‌، مورد بازنگری‌ قرار می‌گیرد. اما اگر شركتها در زمانهای‌ موفقیتشان،‌ عملیات‌ بازاریابی‌ خود را بازنگری‌ نكنند، حفظ‌ سلامت‌ و چالاكی‌ سازمان‌ دشوار می‌شود. پس بهتر است‌ ممیزیهای‌ بازاریابی‌ در دوره‌های‌ منظم‌ ‌ ۳ الی‌ ‌ ۵ ساله‌ انجام‌ شود.
‌نمونه‌ای‌ از سوالهای‌ كلی‌ قابل‌ طرح‌ در ممیزی‌ بازاریابی‌
▪ نیازهای‌ مشتریان‌ چه‌ چیزهایی‌ هستند؟
▪ اندازه‌ بازار، میزان‌ رشد آن، توزیع‌ جغرافیایی‌ و سود حاصل‌ از آن‌ چه‌ تغییراتی‌ می‌كند؟
▪ فرآیند خرید چگونه‌ است؟
▪ رقبای‌ اصلی‌ شركت چه كسانی هستند؟ و اهداف‌ بلند مدت، استراتژی‌ها، نقاط‌ قوت‌ و ضعف، اندازه‌ و سهم‌ بازار آنها چگونه‌ است؟
▪ چه‌ روندهایی‌ بر رقابت‌ و كالاهای‌ جایگزین‌ تاثیر می‌گذارد؟
▪ كدام سازمانهای عمومی‌ مشكلات‌ یا فرصتهای‌ خاصی‌ برای‌ شركت‌ ایجاد می‌كنند؟
▪ آیا ماموریت‌ كسب‌ و كار به‌وضوح‌ تشریح‌ شده‌ است؟ آیا این‌ ماموریت‌ قابل‌ دستیابی‌ است؟
▪ آیا استراتژی‌های‌ شركت‌ در تحقق اهداف‌ بلندمدت‌ موفق‌ بوده‌اند؟
▪ آیا اهداف‌ كوتاه‌مدت‌ و بلندمدت‌ به‌قدر كافی‌ روشن‌ توصیف‌ شده‌اند ؟
▪ تركیب‌ ساختاری‌ كسب‌ و كار چگونه‌ است؟
▪ آیا تجزیه‌ و تحلیل‌ نقاط‌ قوت‌ كسب‌ و كار و جذابیت‌ محصول‌ در بازار برای‌ هر واحد برنامه‌ریزی‌ انجام‌ شده‌ است؟ در صورت‌ انجام،‌ نتیجه‌ چه‌ بوده‌ است؟
▪ آیا استراتژی‌ تدوین‌ شده، با مرحله‌ عمر محصول‌، استراتژی‌‌ رقبا و وضعیت‌ اقتصاد حاكم تناسب‌ دارد؟
▪ آیا شركت‌، بهترین‌ مبنا را برای‌ تقسیم‌بندی‌ بازار انتخاب‌ كرده‌ است؟
▪ آیا شركت‌، موقعیت‌یابی‌ و آمیزه‌ بازاریابی‌ مناسبی‌ برای‌ هرقسمت‌ بازار انتخاب‌ كرده‌ است؟
▪ آیا منابع‌ به‌طور بهینه‌ به ‌عناصر اصلی‌ آمیزه‌ بازاریابی‌ اختصاص‌ یافته‌اند؟
▪ آیا معاونت‌ بازاریابی‌ اختیار و مسئولیت‌ مناسبی‌ برای‌ تاثیر بر فعالیتهای‌ موثر بر رضایت‌ مشتری‌ دارد؟
▪ آیا افرادی‌ در واحد بازاریابی‌ وجود دارند كه‌ نیاز به‌ آموزش، انگیزش، سرپرستی‌ و ارزیابی‌ بیشتری‌ داشته‌ باشند؟
▪ آیا بین‌ واحدها بازاریابی‌ و تولید، تحقیق‌ و توسعه، خرید، مالی، حسابداری‌ یا حقوقی‌ مشكلاتی‌ وجود دارد كه‌ نیاز به‌ توجه‌ داشته‌ باشد؟
▪ آیا اطلاعات‌ تحقیقات‌ بازار به‌ واحدهایی‌ كه‌ باید بر اساس‌ این‌ اطلاعات‌ كار كنند منتقل‌ شده‌ و مورد استفاده‌ قرار می‌گیرند؟
▪ آیا هزینه‌ها و بهره‌وری‌ به‌طور متناوب‌ مورد ارزیابی قرار می گیرند؟
شادی گلچین فر و امیر بختائی، كارشناسان بخش مشاوره و تحقیق سازمان مدیریت صنعتی

مژگان
03-07-2011, 08:53 PM
طرح بازاریابی
شروع فعالیتهای تولیدی و سرمایه‌گذاری همیشه با مطالعه و برنامه‌ریزی علمی همراه است. در شرکتهای بزرگ قبل از شروع عملیات تولید، گروه تحقیقات و بازاریابی برای امکان سنجی در مورد مقبولیت کالا و نیاز بازار فعالیتهای خود را آغاز می‌كند. همچنین در شرایطی که کالاهای تولید شده، فروش نمی‌روند و یا در رقابت با کالاهای مشابه، از بازار مناسبی برخوردار نیستند لازم است تا گروه تحقیقات و بازاریابی وارد عمل شده و برنامه ریزیها و مطالعات لازم را برای دستیابی به اطلاعاتی در مورد موقعیت بازار و کالا انجام دهد. تمامی فعالیتهای گروهی و انفرادی برای بازاریابی یک کالا باید حساب شده و در قالبهای مشخصی تدوین شود و فعالیتهای بدون مطالعه و برنامه‌ریزی باید حذف شود. برای این منظور در بازاریابی هر کالا باید برنامه مربوط به آن کالا را با دقت و مطالعه فراوان تهیه کرد و در اختیار مدیران گذاشت تا تصمیم گیریهای لازم را بر اساس آن انجام دهند.
طرح بازاریابی یكی از بخشهای مهم طرح كسب و كار (Business Plan) به شمار می‌آید. از این رو فرایند برنامه‌ریزی بازاریابی بخش مهمی از فرایند برنامه‌ریزی و بودجه‌بندی سازمانها تلقی می‌شود. طرح بازاریابی اهداف بازاریابی را تعیین می‌كند و راهبردهای دستیابی به آنها را پیشنهاد می دهد. نباید فراموش كرد که این طرح تمام اهداف و راهبردهای سازمان را دربر نمی‌گیرد.
اصطلاح طرح بازاریابی برای تشریح روشهای به كارگیری منابع بازاریابی برای رسیدن به اهداف بازاریابی به كار می‌رود. تقسیم بندی بازار، شناخت جایگاه بازار، پیش بینی اندازه بازار و برنامه‌ریزی سهم عملی بازار در مفهوم طرح بازاریابی جای می‌گیرند.
● مزایای طرح بازاریابی
طرح بازاریابی مزیتهای قابل توجهی برای سازمانها و شركتها ایجاد خواهد كرد. برخی از این مزایا عبارتند از:
۱ ) استفاده بهتر از منابع شركت؛
۲ ) شناخت فرصتهای بازاریابی؛
۳ ) تقویت روحیه جمعی؛
۴ ) تثبیت هویت سازمانی؛
۵ ) کمک به سازمان در دستیابی به اهداف.
● ساختار طرح بازاریابی
چهارچوب کلی نوشتن یک طرح بازاریابی از ساختار زیر تبعیت می‌کند و محتوای آن نیز بر اساس برآوردها و مطالعات انجام شده تغییر خواهد کرد.
۱) خلاصه مدیریتی: این بخش شامل اطلاعاتی جامع و سطح بالا از برنامه بازاریابی است که در اختیار مدیران قرار می‌گیرد و آنها را به مطالعه جزییات طرح راغب می‌سازد. از آنجاكه غالب مدیران همواره دچار کمبود وقت هستند، طرح بازاریابی را با عجله و نگاهی گذرا بررسی می‌کنند و در نتیجه ممكن است پیام و منظور اصلی طرح را به روشنی درك نكنند. ازاین رو لازم است چکیده کاملی از طرح را در یک و حداکثر دو صفحه تهیه كرده و در چند خط پایانی نیز اطلاعات مربوط به مسائل مالی مورد نیاز ذكر شود. این خلاصه به عنوان یک ابزار ارتباطی برای کارمندان و مشتریان بالقوه که می‌خواهند از ذهنیات و اندیشه ما آگاه شوند از اهمیت زیادی برخوردار است.
۲) تحلیل موقعیت: یکی از بخشهای مهم و برجسته در یک طرح بازاریابی تحلیل موقعیت است که از جنبه‌های مختلف تهیه و ارائه می‌شود. تحلیل شركت، تحلیل مشتری، تحلیل رقبا، تحلیل همكاران، تحلیل محیط و تحلیل SWOT از جمله تحلیلهایی است كه در این بخش می‌بایست صورت پذیرند. SWOT نوعی تجزیه و تحلیل سازمانی است كه سازمانها را قادر می‌سازد منابع داخلی خود را در دوره‌های قدرت و ضعف تجزیه و تحلیل كرده و آنها را در برابر محیط خارجی در دوره‌ فرصتها و تهدیدها با هم هماهنگ كنند.
۳) بخش بندی بازار: در این قسمت بر اساس اولویتهای مختلف، نسبت به بخش‌بندی بازار اقدام می‌شود. اطلاعات مربوط به هر یک از این بخشها بر اساس مواردی مانند درصد فروش، نیازهای بازار، نحوه مصرف، نحوه دسترسی و میزان حساسیت به قیمت، استخراج می‌شود.
۴) راهبردهای بازاریابی تناوبی: این قسمت از کار با تهیه لیستی از پیشنهادهای مختلف قبل از رسیدن به راهبرد نهایی همراه است. برای این کار باید اولویتهایی را تعیین کرد. اولویتها شامل تخفیف در قیمت محصولات، نحوه بازآفرینی نام تجاری، موقعیت‌یابی به وسیله جایزه دادن، محصولات با ارزش و... است.
۵) راهبردهای گزینش شده بازاریابی: در این قسمت باید به علل گزینش یک راهبرد خاص پرداخت. برای این منظور می‌بایست شاخصهای بازاریابی مختلط که شامل محصول، قیمت، توزیع و ترویج است مورد توجه قرار گیرند.
ـ محصول: مباحث مربوط به محصول باید در مورد مزایای استفاده از محصول باشد و به تشریح مواردی از قبیل نام تجاری كالا، كیفیت، خدمات پس از فروش و ... بپردازد.
ـ قیمت: بحث در مورد راهبردهای قیمت شامل متغیرهای لیست قیمت، تخفیفها، شرایط پرداخت و ... می‌شود.
ـ توزیع: موارد مربوط به توزیع شامل كانال های مختلف توزیع، واسطه‌ها، امور لجستیك شامل جابه جایی، انبار و پیگیری سفارشات است.
ـ ترویج: شامل فعالیتهای مربوط به روابط عمومی، برنامه‌های تبلیغاتی، فروش شخصی و ... است.
۶) برنامه ریزی های کوتاه مدت و بلند مدت: در این قسمت بر اساس مراحل بالا برای پیاده‌سازی طرح، برنامه‌ریزی و زمان‌بندیهای لازم صورت گرفته و زمان دست‌یابی به هر یک از اهداف تعیین شده ذکر می‌شود.
۷) نتیجه: بخش پایانی شامل خلاصه‌ای است از مطالب تهیه شده در بخشهای قبل که بیان کننده نتایج طرح است. از جمله موارد مربوط به این بخــــش می‌توان ضمیمه‌ها، آمار و برآوردهای بازار، جداول، سود و ... را نام برد.
● آماده سازی طرح بازاریابی
برای طرح‌ریزی برنامه بازاریابی می‌بایست از پیش اهداف و استراتژی‌های شركت تعیین شده باشد. این اهداف و استراتژی‌ها توسط مدیران عالی شركت تعیین خواهند شد. مراحل آماده‌سازی طرح بازاریابی در شكل شماره یك نشان داده شده است.(شكل ۱)
الف) اهداف بازاریابی: پس از تجزیه و تحلیل وضعیت، می‌توان نسبت به تعیین اهداف بازاریابی اقدام كرد. هدف بازاریابی ایجاد تعادل بین محصولات و بازارهای شركت است. در واقع هدف بازاریابی تعیین می‌كند كه چه كالاهایی در چه بازارهایی به فروش می رسند. اهداف بازاریابی باید قابل تعریف و اندازه‌گیری باشند تا جهت‌گیری به سمت یك هدف دست یافتنی باشد. اهداف باید تعریف شوند تا بتوان عملكرد واقعی را با آنها مقایسه كرد. اهداف را می‌توان در قالب قیمت یا سهم بازار بیان كرد.
ب ) استراتژی بازاریابی: استراتژی بازاریابی عبارت است از روش رسیدن به هدف بازاریابی. استراتژی روش انتخاب شده برای دستیابی به هدفی مشخص و ابزار رسیدن به این هدف را در چارچوب زمانی تشریح می‌كند. البته این روشها شامل جزئیات كار نیست كه به صورت روزانه پیگیری می‌شود. به طور كلی استراتژی‌های بازاریابی به آمیخته بازاریابی (محصول، قیمت، ترویج و توزیع)مربوط می‌شوند.
ج ) تاكتیك های بازاریابی: تاكتیك‌های بازاریابی تبدیل استراتژی به برنامه‌های كار است. هر برنامه كاری شامل جایگاه فعلی شركت، اهداف و فعالیتهای شركت، مسؤلیتها، زمان شروع و پایان كار و هزینه‌ها می‌شود.
د ) اجرا ، كنترل و ارزیابی: پس از تدوین برنامه بازاریابی می‌بایست برنامه مذكور اجرا شده و سپس نتایج به دست آمده به منظور ارزیابی اقدامات انجام شده با اهداف مقایسه شوند. پس از مقایسه نتایج با اهداف از پیش تعیین شده است كه می‌توان در اهداف شركت بازنگری كرد.
● تازه‌های تبلیغات اینترنتی
۱ ) محبوبیت اینترنت، دردسری برای سایر رسانه‌های تبلیغاتی: با فراگیر شدن استفاده از شبكه‌ اینترنت در سراسر جهان، شمار مخاطبان این دنیای مجازی، هر لحظه رو به افزایش است؛ اما در مقابل تعداد مخاطبان رسانه‌های دیگر از جمله روزنامه كاهش یافته است. به گزارش سرویس فناوری اطلاعات خبرگزاری ایسنا، كاهش تعداد خوانندگان روزنامه‌، بازار تبلیغات در این رسانه را تحت‌الشعاع قرار داده است، به عنوان نمونه در سال ۱۹۴۹ حدود ۳۷ درصد از كل تبلیغات آمریكایی‌ها در روزنامه درج می‌شد، اما امروزه ۱۷ تا ۱۸ درصد از تبلیغات در روزنامه‌ها به چاپ می‌رسد.
۲ )تلاش مایكروسافت برای پیوستن به بزرگان بازار جهانی تبلیغات اینترنتی: موسسه‌ «گولومن ساچز» پیش‌بینی كرده است، مایكروسافت در ابتدای سال مالی جدید، دو میلیارد دلار بیشتر از سال گذشته برای توسعه‌ تبلیغات اینترنتی هزینه خواهد كرد. بر اساس این گزارش، اگرچه در حال حاضر مایكروسافت در تعقیب گوگل و یاهو است،‌ اما طولی نخواهد كشید كه مایكروسافت بازار جهانی تبلیغات اینترنتی را در اختیار خود گیرد. مایكروسافت اعلام كرده است در نظر دارد تا برای سال مالی جدید، ‌۲/۶ میلیارد دلار بودجه‌ به منظور توسعه و تحقیق تبلیغات اینترنتی اختصاص دهد.
۳ ) افزایش ۳۸ درصدی درآمد تبلیغات اینترنتی در آمریكا: گزارش آژانس فناوری اطلاعات آمریكا نشان می‌دهد كه درآمد تبلیغات اینترنتی این كشور در سه ماهه‌ اول امسال، ‌‌۳۸ درصد نسبت به‌ مدت مشابه در سال گذشته افزایش یافته است. این مطالعه حاكی است كه در سه ماهه‌ سال جاری، كل درآمد تبلیغات اینترنتی آمریكا ‌‌۹/۳ میلیارد دلار بوده است كه ركورد جدیدی به شمار می‌آید و ‌‌۱/۱ میلیارد دلار افزایش را در مقایسه با سه‌ماهه‌ نخست ‌۲۰۰۵ نشان می‌دهد. این در حالی است كه در سه‌ ماهه‌ پایانی سال ‌‌۲۰۰۵ نیز درآمد حاصل از تبلیغات اینترنتی این كشور ‌‌۶/۳ میلیارد دلار بوده است. بر اساس این گزارش و به نقل از ایسنا، در سال گذشته‌ میلادی كل درآمد تبلیغات اینترنت آمریكا به ‌۵/۱۲ میلیارد دلار رسید.
۴ ) برگزاری اولین دوره آموزشی تبلیغات اینترنتی در سازمان مدیریت صنعتی: اولین دوره تبلیغات اینترنتی در تابستان ۱۳۸۵ در محل سازمان مدیریت صنعتی برگزار خواهد شد. هدف دوره آشنایی با مفاهیم و كاربردهای تبلیغات اینترنتی است كه در مدت ۳۲ ساعت ارائه خواهد شد. انواع تبلیغات اینترنتی، روشهای اندازه‌گیری و ردیابی تبلیغات اینترنتی، مدل ۵M در تبلیغات اینترنتی، آشنایی با جشنواره‌های معتبر بین‌المللی تبلیغات اینترنتی و مروری بر وضعیت تبلیغات اینترنتی در ایران از جمله سرفصلهای این دوره آموزشی را تشكیل می‌دهند.

مژگان
03-07-2011, 08:54 PM
تمامی سازمانها و شركتها، برای كالاها و خدماتی كه عرضه می‌دارند قیمتی تعیین می‌كنند. این قیمت ممكن است در قالب مفاهیم گوناگون مانند شهریه، آبونمان، حق عمل، اجاره بها و ... عنوان ‌شود.
در بین اجزای آمیزه بازاریابی، قیمت تنها عاملی است كه موجب ایجاد درآمد می‌شود. همچنین قیمت انعطاف‌‌پذیرترین عامل آمیزه بازاریابی شناخته می‌شود، چراكه می‌توان بسرعت آن‌را تغییر داد. اگرچه رقابت بر سر قیمت یكی از مسئله‌های عمده‌ای است كه شركتها با آن روبه‌رو می‌شوند، اما بسیاری ار شركتها نمی‌توانند این مسئله را به شیوه‌ای عالی حل كنند.
با همتراز شدن‌ كیفیت‌ كالاهای‌ شركتهای‌ متفاوت‌ و تشدید رقابت، عنصر قیمت‌ به‌ یكی‌ از مهمترین‌ عوامل‌ موثر بر حفظ‌ و جذب‌ مشتریان‌ و وفاداری‌ و رضایت‌ آنها تبدیل‌ شده‌ است. این‌ امر امروزه‌ به ‌دلیل‌ گسترش‌ روزافزون‌ اینترنت‌ بیشتر مصداق‌ پیدا می‌كند.
● تعریف قیمت‌گذاری‌
قیمت از نظرلغوی یعنی سنجش، ارزیابی، اندازه و معیار. قیمت در بازار عبارت است از ارزش مبادله‌ای كالا و خدمت كه به صورت واحد پول بیان می‌شود.
بر این اساس، ‌قیمت‌گذاری‌ بطور ساده‌ یعنی‌ تعیین‌ قیمت‌ برای‌ كالا یا خدمت‌. قیمت‌گذاری‌ فعالیتی‌ است‌ كه‌ باید تكرار شود و فرایندی‌ مداوم‌ و پیوسته‌ است. این‌ تداوم‌ ناشی‌ از تغییرات‌ محیطی‌ و نبود‌ ثبات‌ در شرایط‌ بازار است‌ كه‌ لزوم‌ تكرار این فرایند را توجیه می‌كند.
● اهداف قیمت گذاری
بطور كلی اهدافی كه شركتها از قیمت‌گذاری دنبال می‌كنند به پنج گروه زیر تقسیم می‌شود:
۱ ) ادامه حیات
این هدف برای شركتهایی مناسب است كه با ظرفیت مازاد، رقابت شدید و تغییرات دائمی مصرف كنندگان دچار مشكل شده‌اند. چنانچه قیمت بتواند هزینه‌های متغیر و برخی از هزینه‌های ثابت را پوشش دهد، شركت می‌تواند همچنان به حیات تجاری خود ادامه دهد.
۲ ) به حداكثر رساندن سود فعلی
برای اینكه شركتی بتواند سود كنونی خود را به حداكثر برساند، باید تقاضا و هزینه‌های مربوط به قیمتهای مختلف را برآورد كند و آنگاه قیمتی را انتخاب كند كه بیشترین سود جاری، جریان نقدی یا بازده سرمایه را برای شركت به ارمغان آورد. البته در صورت تاكید بیش از حد بر سود جاری و عدم توجه به اثرات ناشی از سایر متغیرهای آمیزه بازاریابی، واكنشهای احتمالی رقبا و محدودیتهای قانونی، در بلندمدت عملكرد شركت را به مخاطره خواهد انداخت.
۳ ) به حداكثر رساندن سهم بازار
برخی شركتها این هدف را در پیش می‌گیرند، زیرا بر این باورند كه دست‌یابی به حجم فروش بیشتر باعث خواهد شد، بهای تمام شده هر واحد كاهش یابد و درنتیجه در بلندمدت به سود بیشتری دست ‌یابند. به عبارت دیگر چنین شركتهایی برای رسوخ در بازار ، قیمتهای خود را در پایین‌ترین سطح تعیین می‌كنند. این استراتژی می‌تواند در شرایط زیر مناسب باشد:
ـ بازار بیش از اندازه نسبت به قیمت حساسیت نشان می‌دهد، در نتیجه قیمت پایین موجب رشد بازار خواهد شد.
ـ با كسب تجربه هزینه‌های تولید و توزیع كاهش خواهد یافت.
ـ قیمت پایین موجب از صحنه خارج شدن رقبا می‌شود.
۴ ) كشیدن عصاره بازار
برخی از شركتها ترجیح می‌دهند قیمتها را در سطح بالا تعیین كنند و بدین وسیله عصاره بازار را بكشند. شركتها در شرایط زیر می‌توانند به این هدف دست یابند:
ـ وجود تعداد زیادی خریدار و بالا بودن میزان تقاضا در بازار
ـ تعیین قیمت اولیه در سطح بالا باعث جلب توجه شركتهای رقیب به بازار نشود.
ـ تعیین قیمت در سطح بالا این تصور را در ذهن خریداران ایجاد كند كه شركت و محصولات آن نسبت به رقبا در سطحی بالاتر قرار دارد.
۵ ) پیشرو شدن از نظر كیفیت
شركتهایی كه هدف آنها عرضه محصولات باكیفیت بالاست و می‌خواهند از این نظر در بازار پیشرو شوند، محصولاتی برتر و با قیمتهای بالاتر به بازار عرضه می‌كنند. آنها محصولاتی باكیفیت بسیار بالا به بازار عرضه می‌كنند و نیز این محصولات دارای ویژگیهای خاصی هستند كه می‌توانند منافع و مزایای بیشتری به خریداران ارائه كنند. چنین شركتهایی می‌توانند قیمتها را در سطحی بالاتر تعیین كنند.
● عوامل‌ موثر بر قیمت‌گذاری‌
‌ ‌برای‌ قیمت‌گذاری‌ درست‌ و رضایت‌بخش‌ باید عوامل‌ موثر بر قیمت‌گذاری‌ را شناسایی‌ و آنها را تنظیم‌ كرد. سه‌ دسته‌ كلی‌ عوامل‌ بر تصمیمات‌ قیمت‌گذاری‌ موثرند. كه‌ عبارتند از:
۱ ) عوامل‌ سازمانی: آنهایی‌ هستند كه‌ بر قیمت‌گذاری‌ موثرند و با منابع‌ و اهداف‌ سازمان‌ سروكار دارند. مانند: چرخه‌ عمر محصول، و پورتفولیوی‌ قیمت‌گذاری‌ خط‌ محصول‌.
۲ ) عوامل‌ مشتری: عواملی‌ هستند كه‌ از طرف‌ مشتری‌ بر قیمت‌گذاری‌ موثرند زیرا بین‌ قیمت‌ و تقاضا رابطه‌ معكوس‌ وجود دارد.
۳ ) عوامل‌ بازار: عواملی‌ هستند كه‌ از طرف‌ بازار بر قیمت‌گذاری‌ موثرند. مانند: محیط‌ و رقابت‌. این‌ عوامل‌ را به‌ دو دسته‌ تقسیم‌ می‌كند:
ـ عوامل‌ درونی: اهداف‌ بازاریابی، استراتژی‌ آمیخته‌ بازاریابی، هزینه‌ و ملاحظات‌ سازمانی
ـ عوامل‌ بیرونی: ماهیت‌ تقاضا و بازار رقابت، اقتصاد، دولت، واسطه‌ها
● مراحل قیمت‌گذاری
▪ مرحله اول: تعیین هدف بلندمدت قیمت گذاری
در اولین مرحله باید هدف از قیمت گذاری تعیین شود. اهداف قیمت گذاری از تنوع بالایی برخوردارند كه در قسمت قبل توضیح داده شد.
▪ مرحله دوم: تعیین میزان تقاضا
هر قیمتی منجربه ایجاد سطح متفاوتی از تقاضا می‌شود و از این رو، بر هدفهای بازاریابی شركت اثری متفاوت خواهد گذاشت. رابطه بین قیمت و تقاضا باعث می‌شود كه یك منحنی تقاضا به وجود آید. برای تعیین میزان تقاضا لازم است كه حساسیت تقاضا نسبت به قیمت، برآورد منحنی تقاضا و كشش تقاضا در برابر تغییر قیمت نیز مورد بررسی قرار گیرد.
▪ز مرحله سوم: برآورد هزینه‌ها
در حالی كه تقاضا سقف قیمتی را كه شركت برای محصولات خود در نظر می‌گیرد، تعیین می‌كند، هزینه‌ها، كف را تعیین خواهند كرد. بر این اساس هر شركتی باید قیمتی را در نظر بگیرد كه بتواند هزینه‌های تولید، پخش و فروش محصول را پوشش دهد و برای كار و ریسكی كه شركت پذیرفته است، بازده معقولی ارائه كند.
▪ مرحله چهارم: تجزیه تحلیل محصولات، قیمت‌ها و هزینه‌های شركت رقیب
هنگامی كه شركت با توجه به تقاضای بازار، قیمت و هزینه‌ها را برآورد می‌كند، باید هزینه‌ها و قیمتهای شركت‌های رقیب و واكنش آنها در برابر قیمت محصولات خود را مورد توجه قرار دهد و در محاسبات خود منظور كند.
▪ مرحله پنجم: انتخاب روش قیمت گذاری
در این مرحله باید از بین روشهای متنوع قیمت‌گذاری روش مناسب را انتخاب كرد. بطور كلی روشهای قیمت‌گذاری عبارتند از:
ـ قیمت‌گذاری بر مبنای افزودن به بهای تمام شده: در این روش كه ابتدایی‌ترین روش قیمت‌گذاری نیز محسوب می‌شود، قیمت با افزودن یك عدد استاندارد به بهای تمام شده تعیین می‌شود. این روش تنها زمانی كارساز واقع می‌شود كه قیمت تعیین شده بتواند فروش مورد انتظار را تضمین كند.
ـ قیمت‌گذاری بر مبنای بازده مورد نظر: در این روش، شركت، قیمتی را تعیین می‌كند كه به یك نرخ بازده از سرمایه‌گذاری برسد. در اجرای این روش اگر شركت بتواند هزینه‌ها و فروش را به صورتی دقیق برآورد كند، بازده سرمایه مورد انتظار تحقق خواهد یافت. در غیر این‌صورت شركت به نتایج مورد انتظار دست پیدا نخواهد كرد.
ـ قیمت‌گذاری بر مبنای ارزش مورد تصور: در این روش، قیمت‌گذاری بر مبنای پنداشت خریداران در مورد ارزش محصول و نه بر پایه بهای تمام شده آن صورت می‌گیرد. سپس با استفاده از سایر اجزای تشكیل دهنده آمیزه بازاریابی، مانند تبلیغات، تلاش می‌شود تا بر ارزش مورد تصور در ذهن مشتریان افزوده شود. در بكارگیری این روش برای محصولات جدید به تحقیقات بازار نیاز است.
ـ قیمت‌گذاری بر مبنای ارزش: این روش بر این پایه قرار دارد كه قیمت باید نشان دهنده ارزش بالای محصول برای مشتریان باشد. در این روش شركت باید به اقداماتی دست بزند كه بدون اینكه به كیفیت محصول لطمه‌ای وارد آید، محصولات را با هزینه كمتری تولید كند و یا با عرضه آنها را به قیمت پایین‌تر، تعداد بیشتری از مشتریان حساس به قیمت را جذب كند. این روش بیشتر در خرده‌فروشیها مشاهده می‌شود.
ـ قیمت‌گذاری بر مبنای نرخ رایج: در این روش فروشگاهها قیمتهای محصولات خود را بر مبنای قیمت محصولات شركتهای رقیب می‌گذارند. در این حالت امكان دارد شركتی محصولات خود را یكسان، بیشتر یا كمتر از قیمت شركتهای عمده و رقیب عرضه كند. این روش هنگامی كه نتوان به راحتی هزینه‌ها را محاسبه كرد یا واكنش رقبا نامشخص است بكار برده می‌شود.
ـ قیمت‌گذاری بر مبنای پیشنهادهای مهر و موم شده: این روش در مناقصه‌ها كاربرد دارد. هنگامی كه شركتها برای انجام پروژه‌ها، پیشنهادهای مهر و موم شده می‌دهند، قیمتها بصورت رقابتی تعیین می‌شود. در مناقصه، هر شركتی قیمت پیشنهادی را بر اساس انتظاراتی كه نسبت به قیمت شركتهای رقیب دارد تعیین می كند نه بر مبنای رابطه دقیق قیمت با هزینه‌های شركت یا تقاضای موجود.
▪ مرحله ششم: انتخاب قیمت نهایی
روشهای قیمت‌گذاری مورد بحث در مرحله قبل، باعث می‌شوند كه دامنه قیمتهایی كه شركت می‌تواند انتخاب كند محدود شود و به قیمت نهایی برسد. البته شركت هنگام انتخاب قیمت نهایی ناگزیر است عوامل دیگر تاثیر گذار را نیز مورد توجه قرار دهد. برخی از این عوامل تاثیرگذار عبارتند از: قیمت‌گذاری بر مبنای روان‌شناسی، سایر اجزای آمیزه بازاریابی تاثیرگذار بر قیمت، سیاستهای قیمت‌گذاری شركت و اثر قیمت بر سایر گروهها.