sara.it69
03-05-2011, 05:46 PM
یه پیرمرده و یه پیرزنه و یه پسره و یه دختره تو یه كوپه قطار با هم بودن، قطار میره تو تونل و همه جا تاریك میشه یهو یه صدای ماچ و بعد هم یه صدای كشیده میاد! قطار از تونل میاد بیرون همه نشسته بودن سر جاشون. پیرزنه با خودش میگه: عجب دختر متین و باحیاییه! با اینكه جوونه و دلش میخواد ولی به كسی راه نمیده، تا یارو بوسیدش گذاشت زیر گوشش! دختره با خودش میگه: عجب پیرزنه نجیبیه! با اینكه سنش بالاست و كسی تحویلش نمیگیره، بازم نمیذاره كسی ازش سوء استفاده كنه. پیرمرده هم با خودش میگه: بابا عجب بدبختیهها! یكی دیگه حالش رو میكنه ما كشیده رو میخوریم! پسره هم با خودش میگه: چه حالی میده آدم كف دستش رو ببوسه محكم بزنه تو گوش بغلی!