pnugirl
03-05-2011, 09:19 AM
مقدمه:
به طور کلی پنج سال گذشته و به ویژه از اوسط سال ۲۰۰۲ شرکتهای مختلف در سراسر دنیا با تغییرها و تحولهای فراوانی روبرو بودهاند. شرکتهای بزرگی همچون انرون با کسری بودجه و IBM با تعدیل و بازنگری ساختاری سر و صدای زیادی به پا کردند. تغییرات و عدم ثبات اقتصادی در اثر تغییر ساختار اقتصادی دنیا و افزایش رقابتهای تجاری، بسیاری از متدهای به کار برده شده در اقتصاد سنتی را حذف کرد.
به عنوان مثال در زمینه فروش سریع کامپیوترهای شخصی، شرکت Dell تلاش کرد تا با استفاده از شیوه فروش مستقیم برای مشتریانش سودمندتر باشد، این درست زمانی بود که رقیب قدیمیاش یعنی HP همچنان در حال تلاش و کش و قوس رسیدن به یک مشی مناسب بود.
پیشرفت بیرحمانه مایکروسافت با وجود احساس خطری که از سوی تحلیلگران مطرح میشد، زمانی که شرکت SUN به عنوان یکی از بزرگترین شرکتهای دنیای کامپیوتر در دام مشکلات عدیدهای افتاد، به نظر غیر قابل توقف بود، چرا که مایکروسافت توانسته بود بر اساس موقعیتسنجی مناسبی بازار نرمافزارهای اداری و سیستم عامل را از آن خود کند و SUN تنها زمانی توانست دوباره به اوج رقابت با مایکروسافت بازگردد که تکنولوژی JAVA را در برابر Net. توسعه داد.
شرکتهای بزرگی که کسی فکر نابودی آنها را نمیکرد، مجبور شدند برای ادامه حیات با ادغام در یکدیگر موافقت کنند. مهمترین نمونه خریداری شدن People Soft توسط شرکت Oracle بود.
مدل کسب و کار چیست؟
یک مدل کسب و کار ( که البته گاهی اوقات از آن به نقشه یا طرح کسب و کار یاد می شود) ابزاری است که سازمان و بنگاه تجاری به وسیله آن می تواند درآمد و سود به دست آورد.
مدل کسب و کار در واقع خلاصه ای از روشی است که شرکت قصد دارد به مشتریان خود خدمات ارائه دهد و شامل برنامه ریزی در دو مرحله استراتژی (اینکه سازمان قصد دارد چه کاری انجام دهد) و پیاده سازی (اینکه سازمان چگونه طرح و برنامه خود را انجام خواهد داد) است.
در واقع مدل کسب و کار تشریح می کند که یک بنگاه تجاری چگونه:
مشتری خود را انتخاب کند.
محصولات و تفاوت های قابل ارائه را معرفی کند.
برای مشتری منافع ایجاد کند.
مشتری را پیدا و حفظ کند.
وارد بازار شود (راهبردهای تبلیغی و راهبردهای توزیع)
اهداف آینده را معرفی نماید.
منابع سازمان را هماهنگ سازد.
سود به دست آورد.
مدل کسب و کار با طرح چند سوال اساسی شناسایی می شود:
مشتری کیست؟
ارزش مشتری چیست؟
چگونه می توان ارزش لازم را با هزینه ای مورد قبول به مشتری ارائه کرد؟
چگونه می توان حاشیه امنیت مطمئنی در برابر رقیب ها ایجاد کرد؟
مدل کسب و کار طرح ها و ایده های سازمان را به ارزش های اقتصادی تبدیل می کند. مدل کسب و کار نشان می دهند که یک شرکت چگونه با تعیین کردن جایگاه در زنجیره ارزش کسب درآمد می کند که شامل موضوعات مختلفی در باره کسب و کار می باشد که عبارتند از کارآفرینی، استراتژی ها، مسائل اقتصادی، سرمایه گذاری، عملکرد ها و بازاریابی است.
توضیح ساده تر اینکه یک مدل کسب و کار توصیح می دهد که یک کسب و کار چگونه می تواند برای خود جایگاهی در زنجیره ارزش پیدا کند و چگونه می تواند به ثبات لازم برسد تا درآمدزایی کند.
در حالت کلی یک مدل کسب و کار را روشی معرفی می کنند که یک سازمان و بنگاه با استفاده از آن می تواند به ثبات لازم دست پیدا کند و درآمدزایی کند.
شرکتها مجبور هستند جایگاه خود را نسبت به سه موضوع استراتژیک زیر تعیین کنند.
۱- مشتری شما چه کسی می تواند باشد.
۳- چه محصولات و خدماتی می توان به مشتریان انتخاب شده ارائه کرد.
۴- چگونه می توانیم این محصولات یا خدمات را به صورت کارآمد و موثر به مشتری پیشنهاد کنیم.
یک مدل کسب و کار جدید به صورت زیر شکل می گیرد.
با هدف قرار دادن بخش جدید یا بخش هایی که در اثر اهمال کاری با مشکل مواجه اند
با شناسایی نیازهای جدید یا فراموش شده مشتریان
با یافتن راههای جدید برای تولید و تحویل، تولید محصولات جدید و یافتن مشتریان جدید
یک مدل کسب و کار موثر و قابل اجرا باعث خلق و هدایت ارزش افزوده بیشتری نسبت به سایرگزینه های موجود می شود. این مدل ممکن است برای مشتریانی که ارتباطشان را با سازمان شما قطع کرده اند ارزش های بیشتری به همراه داشته باشد یا ممکن است به طور کلی روش ها و شیوه های سنتی انجام کارها را کنار گذارد. از سوی دیگر ممکن است مدل کسب و کار به علت تفکر نامناسب موثر و کارا نباشد زیرا رقیبان مدل های کسب و کار بهتری را گزینش کرده اند.
مدل های کسب و کار از زمان های پیشین وجود داشته اند با این وجود در زمان های مختلف با نام های گوناگونی مورد استفاده قرار گرفته اند. اما در نهایت تمامی مدل های کسب و کار ناشی از لزوم شکل گیری زنجیره ارزش در یک کسب و کار هستند. اولین نام مطرح شده در این خصوص توسط استاد دانش مدیریت یعنی مایکل پورتر مطرح شد. فعالیت هایی که باعث شکل گیری زنجیره ارزش می شوند را می توان به سه بخش تقسیم کرد.
۱- فعالیت های مرتبط با درست کردن چیزی، طراحی، خرید مواد خام، ساخت و فعالیت هایی از این دست.
۲- فعالیت های مرتبط با فروش چیزی، جستجو و یافتن مشتری، داد و ستد های فروش، توزیع محصولات و یا انتقال خدمات
۳- پشتیبانی عملیات نظیر منابع انسانی، زیرساخت ها و توسعه فناوری
با بهره گیری از نظریه و راه کار زنجیره ارزش ما می توانیم بفهمیم که چگونه بخش های یک کسب و کار با هم هماهنگ می شوند. یک مدل کسب و کار ممکن است با هدف طراحی محصولی جدید برای نیازهای پیش بینی نشده تهیه شود و یا ممکن است بر روی راههای بهتر تولید، فروش یا توزیع محصولات وخدمات تمرکز کند.
یک مدل کسب و کار جدید و خوب اغلب اوقات حاصل ترکیب عناصری از هر دو طرف است و مزیت های رقابتی مختلفی را به همراه دارد که فراتر از یک محصول جدید یا یک فرایند بهینه سازی در جریان زنجیره ارزش است.
به عنوان مثال مدل کسب و کار ابداعی شرکت تویوتا که در برابر رقبای بزرگی همچون فورد و جنرال موتورز موفقیت بزرگی به حساب می آمد بر پایه ابتکار وتنوع در زنجیره ارزش های مختلفی همچون توسعه محصولات، مدیریت فروش و ساخت بود.
مدل کسب و کار شرکت وال مارت نیز بر اساس موقعیت فروشگاه ها، طراحی آنها و مدیریت لجستیک بود. واژه مدل های کسب و کار، در فضای دات کام ها مورد استفاده بیشتری قرار گرفت و عمومیت یافت. دات کام های بسیاری که تقریبا از اواسط ده نود فعالیت خود را آغاز کرده بودند در مسیر تغییر مدل های کسب و کار خود برآمدند. ولی با این وجود متاسفانه بیشتر آنها از گردونه رقابت خارج شدند.
مدل کسب و کار چیزی جز آشکار سازی استراتژی های یک شرکت نیست. طبق گفته جان ماگارتا مدل کسب و کار و استراتژی رقابتی با هم پیش می روند. یک استراتژی رقابتی تو صیف کننده این است که یک یک کسب و کار چگونه می تواند فعالیت هایش را بهتر از رقبا انجام دهد. سازمان ها وقتی می توانند به کارایی بالایی رسیده اند که سایر شرکت ها قادر نباشند به آسانی از آن نسخه برداری کنند.
زمانی که تمامی شرکت ها محصولات و خدمات یکسانی را با شیوه های مشابه به مشتریان یکسانی ارائه می کنند ساختار آن صنعت تا حد زیادی غیر جذاب خواهد شد. با صراحت تمام می توان گفت که این یک نوع رقابت مخرب است که بسیاری از خرده فروش ها را در اینترنت به سوی نابودی هدایت می کند کسانی که با مدل های کسب و کار یکسان به سوی بازار حمله می کنند.
آنها هیچگونه تلاشی برای متمایز ساختن خدمات خود در مورد مشتری ها و بازارهایی که وجود دارند، محصولات و خدماتی که ارائه می دهند و ارزش افزوده ای که باید داشته باشند، نمی کنند.
تعداد کمی همچونeBay که موفقیت هایی را کسب کرده اند در وافع تصمیم گرفتند کسب و کار خود را به شیوه متفاوتی دنبال کنند. به طورخلاصه یک مدل کسب و کار خوب فقط نباید قدرتمند باشد بلکه باید منحصر به فرد نیز باشد.
به طور کلی پنج سال گذشته و به ویژه از اوسط سال ۲۰۰۲ شرکتهای مختلف در سراسر دنیا با تغییرها و تحولهای فراوانی روبرو بودهاند. شرکتهای بزرگی همچون انرون با کسری بودجه و IBM با تعدیل و بازنگری ساختاری سر و صدای زیادی به پا کردند. تغییرات و عدم ثبات اقتصادی در اثر تغییر ساختار اقتصادی دنیا و افزایش رقابتهای تجاری، بسیاری از متدهای به کار برده شده در اقتصاد سنتی را حذف کرد.
به عنوان مثال در زمینه فروش سریع کامپیوترهای شخصی، شرکت Dell تلاش کرد تا با استفاده از شیوه فروش مستقیم برای مشتریانش سودمندتر باشد، این درست زمانی بود که رقیب قدیمیاش یعنی HP همچنان در حال تلاش و کش و قوس رسیدن به یک مشی مناسب بود.
پیشرفت بیرحمانه مایکروسافت با وجود احساس خطری که از سوی تحلیلگران مطرح میشد، زمانی که شرکت SUN به عنوان یکی از بزرگترین شرکتهای دنیای کامپیوتر در دام مشکلات عدیدهای افتاد، به نظر غیر قابل توقف بود، چرا که مایکروسافت توانسته بود بر اساس موقعیتسنجی مناسبی بازار نرمافزارهای اداری و سیستم عامل را از آن خود کند و SUN تنها زمانی توانست دوباره به اوج رقابت با مایکروسافت بازگردد که تکنولوژی JAVA را در برابر Net. توسعه داد.
شرکتهای بزرگی که کسی فکر نابودی آنها را نمیکرد، مجبور شدند برای ادامه حیات با ادغام در یکدیگر موافقت کنند. مهمترین نمونه خریداری شدن People Soft توسط شرکت Oracle بود.
مدل کسب و کار چیست؟
یک مدل کسب و کار ( که البته گاهی اوقات از آن به نقشه یا طرح کسب و کار یاد می شود) ابزاری است که سازمان و بنگاه تجاری به وسیله آن می تواند درآمد و سود به دست آورد.
مدل کسب و کار در واقع خلاصه ای از روشی است که شرکت قصد دارد به مشتریان خود خدمات ارائه دهد و شامل برنامه ریزی در دو مرحله استراتژی (اینکه سازمان قصد دارد چه کاری انجام دهد) و پیاده سازی (اینکه سازمان چگونه طرح و برنامه خود را انجام خواهد داد) است.
در واقع مدل کسب و کار تشریح می کند که یک بنگاه تجاری چگونه:
مشتری خود را انتخاب کند.
محصولات و تفاوت های قابل ارائه را معرفی کند.
برای مشتری منافع ایجاد کند.
مشتری را پیدا و حفظ کند.
وارد بازار شود (راهبردهای تبلیغی و راهبردهای توزیع)
اهداف آینده را معرفی نماید.
منابع سازمان را هماهنگ سازد.
سود به دست آورد.
مدل کسب و کار با طرح چند سوال اساسی شناسایی می شود:
مشتری کیست؟
ارزش مشتری چیست؟
چگونه می توان ارزش لازم را با هزینه ای مورد قبول به مشتری ارائه کرد؟
چگونه می توان حاشیه امنیت مطمئنی در برابر رقیب ها ایجاد کرد؟
مدل کسب و کار طرح ها و ایده های سازمان را به ارزش های اقتصادی تبدیل می کند. مدل کسب و کار نشان می دهند که یک شرکت چگونه با تعیین کردن جایگاه در زنجیره ارزش کسب درآمد می کند که شامل موضوعات مختلفی در باره کسب و کار می باشد که عبارتند از کارآفرینی، استراتژی ها، مسائل اقتصادی، سرمایه گذاری، عملکرد ها و بازاریابی است.
توضیح ساده تر اینکه یک مدل کسب و کار توصیح می دهد که یک کسب و کار چگونه می تواند برای خود جایگاهی در زنجیره ارزش پیدا کند و چگونه می تواند به ثبات لازم برسد تا درآمدزایی کند.
در حالت کلی یک مدل کسب و کار را روشی معرفی می کنند که یک سازمان و بنگاه با استفاده از آن می تواند به ثبات لازم دست پیدا کند و درآمدزایی کند.
شرکتها مجبور هستند جایگاه خود را نسبت به سه موضوع استراتژیک زیر تعیین کنند.
۱- مشتری شما چه کسی می تواند باشد.
۳- چه محصولات و خدماتی می توان به مشتریان انتخاب شده ارائه کرد.
۴- چگونه می توانیم این محصولات یا خدمات را به صورت کارآمد و موثر به مشتری پیشنهاد کنیم.
یک مدل کسب و کار جدید به صورت زیر شکل می گیرد.
با هدف قرار دادن بخش جدید یا بخش هایی که در اثر اهمال کاری با مشکل مواجه اند
با شناسایی نیازهای جدید یا فراموش شده مشتریان
با یافتن راههای جدید برای تولید و تحویل، تولید محصولات جدید و یافتن مشتریان جدید
یک مدل کسب و کار موثر و قابل اجرا باعث خلق و هدایت ارزش افزوده بیشتری نسبت به سایرگزینه های موجود می شود. این مدل ممکن است برای مشتریانی که ارتباطشان را با سازمان شما قطع کرده اند ارزش های بیشتری به همراه داشته باشد یا ممکن است به طور کلی روش ها و شیوه های سنتی انجام کارها را کنار گذارد. از سوی دیگر ممکن است مدل کسب و کار به علت تفکر نامناسب موثر و کارا نباشد زیرا رقیبان مدل های کسب و کار بهتری را گزینش کرده اند.
مدل های کسب و کار از زمان های پیشین وجود داشته اند با این وجود در زمان های مختلف با نام های گوناگونی مورد استفاده قرار گرفته اند. اما در نهایت تمامی مدل های کسب و کار ناشی از لزوم شکل گیری زنجیره ارزش در یک کسب و کار هستند. اولین نام مطرح شده در این خصوص توسط استاد دانش مدیریت یعنی مایکل پورتر مطرح شد. فعالیت هایی که باعث شکل گیری زنجیره ارزش می شوند را می توان به سه بخش تقسیم کرد.
۱- فعالیت های مرتبط با درست کردن چیزی، طراحی، خرید مواد خام، ساخت و فعالیت هایی از این دست.
۲- فعالیت های مرتبط با فروش چیزی، جستجو و یافتن مشتری، داد و ستد های فروش، توزیع محصولات و یا انتقال خدمات
۳- پشتیبانی عملیات نظیر منابع انسانی، زیرساخت ها و توسعه فناوری
با بهره گیری از نظریه و راه کار زنجیره ارزش ما می توانیم بفهمیم که چگونه بخش های یک کسب و کار با هم هماهنگ می شوند. یک مدل کسب و کار ممکن است با هدف طراحی محصولی جدید برای نیازهای پیش بینی نشده تهیه شود و یا ممکن است بر روی راههای بهتر تولید، فروش یا توزیع محصولات وخدمات تمرکز کند.
یک مدل کسب و کار جدید و خوب اغلب اوقات حاصل ترکیب عناصری از هر دو طرف است و مزیت های رقابتی مختلفی را به همراه دارد که فراتر از یک محصول جدید یا یک فرایند بهینه سازی در جریان زنجیره ارزش است.
به عنوان مثال مدل کسب و کار ابداعی شرکت تویوتا که در برابر رقبای بزرگی همچون فورد و جنرال موتورز موفقیت بزرگی به حساب می آمد بر پایه ابتکار وتنوع در زنجیره ارزش های مختلفی همچون توسعه محصولات، مدیریت فروش و ساخت بود.
مدل کسب و کار شرکت وال مارت نیز بر اساس موقعیت فروشگاه ها، طراحی آنها و مدیریت لجستیک بود. واژه مدل های کسب و کار، در فضای دات کام ها مورد استفاده بیشتری قرار گرفت و عمومیت یافت. دات کام های بسیاری که تقریبا از اواسط ده نود فعالیت خود را آغاز کرده بودند در مسیر تغییر مدل های کسب و کار خود برآمدند. ولی با این وجود متاسفانه بیشتر آنها از گردونه رقابت خارج شدند.
مدل کسب و کار چیزی جز آشکار سازی استراتژی های یک شرکت نیست. طبق گفته جان ماگارتا مدل کسب و کار و استراتژی رقابتی با هم پیش می روند. یک استراتژی رقابتی تو صیف کننده این است که یک یک کسب و کار چگونه می تواند فعالیت هایش را بهتر از رقبا انجام دهد. سازمان ها وقتی می توانند به کارایی بالایی رسیده اند که سایر شرکت ها قادر نباشند به آسانی از آن نسخه برداری کنند.
زمانی که تمامی شرکت ها محصولات و خدمات یکسانی را با شیوه های مشابه به مشتریان یکسانی ارائه می کنند ساختار آن صنعت تا حد زیادی غیر جذاب خواهد شد. با صراحت تمام می توان گفت که این یک نوع رقابت مخرب است که بسیاری از خرده فروش ها را در اینترنت به سوی نابودی هدایت می کند کسانی که با مدل های کسب و کار یکسان به سوی بازار حمله می کنند.
آنها هیچگونه تلاشی برای متمایز ساختن خدمات خود در مورد مشتری ها و بازارهایی که وجود دارند، محصولات و خدماتی که ارائه می دهند و ارزش افزوده ای که باید داشته باشند، نمی کنند.
تعداد کمی همچونeBay که موفقیت هایی را کسب کرده اند در وافع تصمیم گرفتند کسب و کار خود را به شیوه متفاوتی دنبال کنند. به طورخلاصه یک مدل کسب و کار خوب فقط نباید قدرتمند باشد بلکه باید منحصر به فرد نیز باشد.