PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نقش ايمان به خدا در سلامت روان



sunyboy
04-25-2009, 09:33 PM
تعاليم اسلامى در سلامت روان افراد نقش بسزايى دارند. اين اثرات تحت عنوان اثرات شناختى و رفتارى ـ عاطفى، معنوى مطرح شده است و اكنون به توضيح روش هاى رفتارى و معنوى مى پردازيم:

از جمله رفتارهايى كه در بهداشت روانى افراد موثر مى باشد، حمايت هاى اجتماعى است. انسان موجودى اجتماعى است كه منزوى زندگى كردن براى او امكان پذير نيست. نقش حمايت اجتماعى تا حدى است كه روانشناسان معتقد هستند داشتن ارتباطات گسترده اجتماعى مى تواند انسان ها را از بيمارى هايى چون افسردگى مصون نگه دارد.
دين مبين اسلام نيز اين حمايت ها را در نظر داشته و به افراد توصيه مى كند كه صله رحم را به جا آورده و با خويشان و دوستان رفت و آمد داشته باشند و داشتن اين ارتباطات را موجب ازدياد عمر مى داند.

همچنين در اسلام آمده است كه نسبت به امور مسلمانان اهتمام داشته باشيد، مبادا كه در همسايگى شما كسى باشد كه سرگرسنه بر زمين بگذارد و شما در حالى كه شكم انباشته ايد، به رختخواب برويد كه در اين صورت مسلمان نيستيد.
همچنين در اسلام سفارش زيادى درباره احترام به پيران و سالخوردگان آمده است. مسلما همه افراد نياز به احترام دارند، اما افراد پير و سالخورده به علت از دست دادن بسيارى از نعمت هايى كه قبلا از آنها برخوردار بوده اند (توانايى، قدرت سلامتى) افرادى حساس هستند حال اگر جوانان و كوچكترها احترام سالخوردگان را نگاه ندارند احتمالا عزت نفس آنها خدشه دار خواهد شد و در خود فرو رفته و افسرده مى شوند. همچنين با استفاده از تعاليم اسلامى مواجهه با استرس و كنار آمدن با درد و مرگ عزيزان هم آسان تر مى شود.

در رابطه با مواجهه با درد آمده است كه: در هنگامى كه بيماريد تا زمانى كه مى توانيد از خوردن دارو اجتناب كنيد و با درد مدارا كرده دعا كنيد و به ياد خدا باشيد. بر خدا توكل كنيد تا آرامش بياييد و فقط هنگامى كه احساس كرديد، بيمارى بر سلامتى شما غلبه كرده است و واقعا احتياج داريد، دارو مصرف كنيد، چرا كه هيچ دارويى نيست كه برانگيزنده درد ديگرى نباشد.

در مورد روش كنار آمدن با بيمارى هم نكات ارزنده اى وجود دارد از جمله عيادت از بيماران كه بسيار سفارش شده است؛ فردى كه دچار بيمارى مى شود فرسودگى هاى روانى و افسردگى در او بيشتر از بيمارى جسمى است و حمايت اجتماعى از بيمار و خانواده او الزامى مى باشد.

البته براى تاثير بيشتر عيادت آدابى بر آن شمرده شده است كه از جمله آنها داشتن انگيزه خالص در عيادت، هديه دادن به بيمار و اميد بخشيدن به اوست.
عيادت بيماران چند جنبه مهم دارد:

۱- بيمارى هاى مزمن، معمولا به عزت نفس بيمار آسيب مى رساند، يكى از راه هاى تقويت عزت نفس عيادت كردن از بيمار است كه او احساس خواهد كرد كه در نزد مردم داراى احترام و اهميت است.

۲- عيادت از بيمار، باعث جبران كمبودهاى عاطفى او شده و هنگام ديدار رابطه اى عاطفى برقرار مى شود و امكان برون ريزى عاطفى براى بيمار حاصل مى گردد.

۳- ديدار از بيمار باعث آرامش وى مى شود و معمولا با هديه اى كوچك همراه است. هر هديه اى مى تواند در آرامش و شادمانى بيمار موثر باشد. افراد بسيارى هستند كه با تقويت ايمان، روحيه خود را به دست آورده اند و با روحيه قوى به جنگ بيمارى و مشكلات رفته اند.

كسى كه به خداوند ايمان داشته باشد، زندگى وى سرشار از آرامش و آسودگى مى شود. بدون دغدغه هايى در رابطه با امور دنيوى و استرس هايى كه رقابت ها و چشم و هم چشمى ها براى فرد به وجود مى آورد، اين فرد چون به خدا و جهان آخرت ايمان دارد، زيبا زندگى مى كند و موقع فرا رسيدن مرگ هم با آرامش به استقبال مرگ مى رود.
نمونه اى كه نقل مى شود مبين اين حالت است:

مردى ۴۸ ساله، ليسانس، متاهل و داراى دو فرزند بود، او به سرطان (پانكرانس) مبتلا شده بود و پس از عمل جراحى به علت انتشار دردهاى شديد شكمى به پشت و پهلو روزانه چهار آمپول پتيرين صدگرمى به او تزريق مى شد. روانپزشك او را افسرده شديد تشخيص داد ضمنا افكار بدبينانه در او وجود داشت و شدت درد امان مصاحبه روانپزشكى را از بين برده بود.
در جلسه دوم از طريق هيپنوتيزم، آرامش عضلانى به او داده مى شد، در جلسه هاى بعدى سنجش باورهاى دينى از بيمار به عمل آمد، او به خدا اعتقاد داشت، اما باورهاى دينى قوى نداشت. از طريق هيپنوتيزم ذهن بيمار در اين جهت كه در ايمان به خداوند و درخواست كمك از او به كاهش درد كمك خواهد كرد، تقويت گرديد. از بيمار خواسته شد كه با تمركز به ايمان به خداوند و قدرت او با خود اين جمله را تكرار كند: «خدايا كمك كن تا بتوانم درد را تحمل كنم»

در جلسات بعدى، بيمار قبل از هيپنوتيزم، از قدرت و اراده خداوند و نياز انسان نسبت به لطف او صحبت كرد. كم كم توسط درمانگر، مالكيت مطلق خداوند نسبت به همه چيز، از جمله جان انسان، يادآورى شد و اين كه همه چيز از او و بازگشت همه به سوى اوست و در جلسات هفتم به بعد بيمار تنها تزريق شبانه هنگام خواب را داشت و ساير تزريق ها حذف شده بود. همكارى وى بسيار خوب بود و درد را قابل تحمل تر دانست. وى برخلاف گذشته مى توانست تا حدى كارهاى شخصى اش را اداره كند، او برخى از آيات مربوط به رحمت الهى را تكرار مى كرد، در جلسه دهم آزمون افسردگى «بك» نشان دهنده كاهش افسردگى بيمار بود، وى تا زمان مرگ، با آرامش زندگى كرد و تزريق مسكن نيز به او قطع شده بود.


منابع: ۱- قرآن كريم ۲- ديماتئو، رابين ام - جلد دوم
جوان ش2301 -