توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : زمين شناسي اقتصادي
Borna66
04-24-2009, 09:21 PM
زمين شناسی اقتصادی از جمله گرايش های زمين شناسی است که رابطه نزديک با اکتشاف معدن دارد
اين گرايش در دانشگاه طی سه ترم تدريش می گردد(کارشناسی ارشد)
از جمله دروس اين رشته می توان به 1-زمين شناسی کانسارها 2- کانسارهای آذرين و دگرگون 3- مينرالوگرافی 4- اجرای پروژه های اکتشافی 5- تخمين و ارزيابی 6- زمين شناسی زطر زمينی 7- کانه زائی و تکتونيک 8- سنگ ها و کانی های صنعتی 9- روش های تجزيه نمونه های معدنی 9- ذخاير معدنی ايران و منشاء آن ها 10- زمين شناسی کانسارهای گرمابی 11- اصول اکتشافات ژئوشيميائی 12- اصول اکتشاف ژئوفيزيکی اشاره کرد.
هدف اين رشته شناسائی محيط مناسب تشکيل کانسارها و نزديک ترين روش ها در پی جوئی آنهاست.
اگر کسی مايل به ادامه تحصيل در اين گرايش است بايد بداند که کار معدن سخت ترين کار دنياست چرا که هر سال تعدادی از دوستان متاسفانه در اين راه جان خود را از دست می دهند!!!!!!!!!!!!!!!
البته در پولساز بودن اين رشته شکی نيست، سنگ از خدا کار از شما!!!
اما فراموش نشود امروز تنها کسانی در اين رشته موفق هستند که علاوه بر هوش و ذکاوت، زرنگی خاصی هم داشته باشند چرا که دست بالای دست بسيار است!!!!
نصيحت :=}}}}}}}اگر معدن پيدا کرديد همين امروز ثبت کنيد نه فردا، چرا که بهترين زمين شناسان عالم چوپون ها هستند که از روی رنگ سنگ به سرعت آن محدوده را ثبت می کنند!!!!!!!!{{{{{{{{{ یه جورهایی می شه گفت بيابان گردی بهتر از علم جواب میده!
روی هم رفته رشته خیلی خوبيه و $$$$$ ش هم خوبه
Borna66
04-24-2009, 09:21 PM
یاقوت سرخ
از انواع کرندم هستند، از روزگار باستان ارزش بسیار زیادی داشته و همراه با الماس و زمرد به عنوان با ارزشترین گوهرها در نظر گرفته میشدند. نام ruby ( یاقوت سرخ ) از واژه لاتین Rubber به معنی سرخ گرفته شده است و Sapphir ( یاقوت کبود ) نیز از واژه لاتین Sapphires به معنی آبی گرفته شده و در آغاز به همه گوهر سنگهای آبی اطلاق میشد. امروزه تمامی کرندومهای گوهری به استثنای رنگ سرخ آن را سافیر مینامند.
Borna66
04-24-2009, 09:21 PM
الماس اگزسيور (Excelsior diomond)
دومين يا سومين الماس بزرگ دنيا است. اين الماس سفيد-آبي بيشكل تقريباً 995 قيراط وزن دارد. اين الماس در سال 1893 توسط كارگري در معدن ديبيرز (De Beerz) آفريقاي جنوبي پيدا شد و در سال 1904 توسط آبي، جي آسچر (Asscher) به 21 قطعه تقسيم شد
Borna66
04-24-2009, 09:21 PM
بزرگترین یاقوت دنیا
راجاراتنا( Rajaratna ) نام دارد و وزن آن 2475 قيراط است. اين ياقوت داراي درخشش ستاره مانند شش گوش و برش صيقلي و محدب دارد
راويراتنا( Raviratna ): راويراتنا بزرگترين ياقوت شناخته شده با وزن 3600 قيراط است. (این دوتا یکی هستن؟؟؟)
Borna66
04-24-2009, 09:22 PM
ياقوتها سنگهاي قيمتي و جز خانواده كروندوم ميباشند (al 2 o 3 ) .رنج ياقوتها از لحاظ رنگ از رنگ قرمز تيره كلاسيك تا صورتي، ارغواني و تا قهوهاي ميباشد. ياقوتها شديداٌ سخت هستند و فقط الماسها از آنها سختتر هستند. در طول رنسانس، مردم فكر ميكردند كه ياقوتها،اثراسم را از بين ميبرند. توليدات آزمايشگاهي ياقوتها در سالهاي 1890 ايجاد شد. تشخيص آنها از ياقوتهاي طبيعي مشكل است. بزرگترين ياقوت در دنيا رويرانتا است كه وزن آن 3600 قيرات ميباشد. ياقوتها داراي سختي 9 و وزن مخصوص 9/3-1/4 ميباشد. اين سنگها در افغانستان، ايتاليا، برزيل، كامبوج، هند، ميانمار (برمه)، جهموري، مالاوي، پاكستان، سريلانكا (سيلون)، تانزانيا، تايلند، ايالات متحده (مونتانا و كاروليناي شمالي)، و زيمبابوه (رودسيا) يافت ميشود .
Borna66
04-24-2009, 09:22 PM
به عنوان كاني فرعي در سنگهاي آذرين و دگرگوني مانند مرمر شيست و گنايس فراوان ديده ميشود و در سنگهاي سيليسي غير اشباع هم ديده ميشود. اين كاني همچنين در بلورهاي درشت پگماتيتها وجود دارد. در ميان رسوبات آواري و ماسههاي رودخانهاي نيز يافت ميشود.
Borna66
04-24-2009, 09:22 PM
››››› سنگهاي نئوژن و زمين شناسي اقتصادي *
برخلاف نيمه شمالي در نيمه جنوبي استان تهران، سنگهاي نئوژن گستردگي زياد دارند كه بيشتر از انواع مارن، ماسه سنگ و كنگلومراي قرمز رنگ استكه سيماي تپه ماهورهاي سرخرنگ دارند از نظر تكتونيكي در استان تهران چندين حادثه زمين زا و كوهزا اثر داشته اند كه ساختار مورفوتكتونيك امروزي استان مديون آنهاست. در غرب استان تهران ساختارهاي زمين شناسي(گسل ها و چين ها) روند عمومي شمال غربي ـ جنوب شرقي دارند ولي در شرق استان روندها به سمت شمال شرقي تغيير جهت داده اند و آتشفشان دماوند در محل تلاقي اين دو روند ساختاري قرار دارد. در تكامل ساختاري بخش البرز استان تهران راندگيها اثر درخور توجه دارند به گونه اي كه بخشي از چين خوردگي ناحيه مديون عملكرد گسلهاي راندگي است. راندگيهاي مورد نظر از دو نسل متفاوتند و در اثر عملكرد آنها ورقه هاي گوناگون به مقدار متفاوت به سمت جنوب حركت كرده اند كه از آن جمله مي توان به راندگي مشا ـ فشم (راندگي اصلي جنوبي) و راندگي شمال تهران (حد ارتفاعات البرز و دشت تهران) اشاره كرد. وجود گسل هاي كاري همراه با وقوع زمينلرزه هاي تاريخي و دستگاهي حاكي است كه توان لرزه خيزي استان تهران بالاست.
››››› زمين شناسي اقتصادي :
با توجه به ويژگيهاي زمين شناسي و همچنين ويژگيهاي ساختاري نظير پديده هاي ماگماتيسم دروني و بيروني ، دگرساني ، راندگي و گسلها و تأثير محلولهلي هيدروترمال ذخاير معدني متنوعي در اين استان در خور انتظار است كه از آن ميان با لحاظ فعاليتهاي گسترده ساختماني و تأمين ساير مواد اولية مورد نياز صنايع استان اهميت بسزايي دارد .
گستره هاي شمالي استان تهران(شمال تهران) بخشي از ارتفاعات البرز مركزي است و نواحي واقع در جنوب شهر تهران پهنه هاي كم ارتفاع و دشت گونه ايران مركزي را زير پوشش دارد. ويژگيهاي ژئومورفولوژيك همچنين خاصه هاي زمين شناسي اين استان پيوند نزديك با سيماي جغرافيايي آن دارد. بدين ترتيب كه بخش البرزي استان تهران قسمتي از يك نوار كوهستاني است كه به شكل كمان خميده به سمت جنوب نواحي شمالي استان را مي پوشاند به همين لحاظ چهره مورفولوژيك آن كوهستاني است كه بلندترين چكاد آن قله دماوند است كه حدود 5670 متر از سطح دريا بلندي دارد. ا شكال فيزيوگرافيك دشت تهران بطور عموم دشت گونه است كه به طور پراكنده رخنمونهاي تپه ماهوري به آن سيماي نه چندان برجسته مي دهد كه از آن جمله مي توان به بلنديهاي جنوبشرق تهران ( توچال – سپايه ) تپه هاي جنوب كرج و تپه ماهور هاي جنوب كهريزك اشاره كرد. از نگاه زمين شناسي و پهنه هاي ساختاري اعتقاد بر اين است كه استان تهران به دو ايالت زمينساختي البرز و ايران مركزي تعلق دارد و مرز اين دو پهنه منطبق بر راندگي شمال تهران است كه در اثرعملكرد آن بلنديهاي البرز به روي دشت تهران رانده شده است. ولي بررسي واحدهاي تكتونواستراتيگرافيك اين دو قلمرو (البرز و ايران مركزي) نشاندهنده همانندي بسيار زياد بين اين دو است بطوريكه به لحاظ همانندي هاي موجود مي توان البرز را چين هاي حاشيه اي ايران مركزي دانست.با اين حال ، الگوي ساختاري اين دو پهنه متفاوت است و شايد از اين ديدگاه بتوان بين بخشهاي شمالي وجنوبي استان ، تفاوتهايي را قايل شد.كهنترين واحدهاي سنگ چينه اي استان تهران شامل يك سكانس پلاتفرمي به سن پركامبرين پسين تا ترياس مياني است كه چندين سازند زمين شناسي را در بر دارد و ناپيوستگي ها ي رسوبي آن حاكي از حركتهاي زمين زا درطول زمان يادشده (پركامبرين پسين تا ترياس مياني ) است . اينگونه سنگها بويپه در شرق تهران و در بالا دست رودخانه كرج رخنمون دارد .تواليهاي ترياس بالا و ژوراسيك مياني استان از نوع از نوع نهشته هاي شيلي- سنگ ماسه اي زغالدار (سازند شمشك ) است كه بويژه در حاشية شمالي تهران (شمشك – گاجره )لايه هاي زغالي ديده مي شود . مجموعه هاي مارني ـ سنگ آهكي ژوراسيك مياني ـ كرتاسه يك واحد تكتونواستراتيگرافيك دريايي است كه در بسياري از نواحي استان سيماي كوهساز دارد.گسترده ترين واحدهاي تكتونواستراتيگرافيك استان رديف هاي پيروكلاستيك و ولكانوكلاستيك هاي ائوسن (سازند كرج) است كه نواحي گسترده اي از دامنه هاي جنوبي البرز را مي پوشاند. در نواحي جنوبي تر استان، پيروكلاستيك هاي سازند كرج به رديف هاي ولكانو كلاستيك تبديل شده اند كه رخنمون هاي آذرين جنوب كرج از آن جمله است.
در ارتفاعات شمال تهران (كوه هاي البرز)، سنگهاي جوان تر از ائوسن عمدتا محدود به توده هاي نفوذي بازيك(سدكرج، گابروي رودهن، گابروي مبارك ...) است كه به سن ائوسن ـ اليگوسن بوده و سن آنها به رويداد كوهزايي پيرنين نسبت داده شده است. رويداد پيرنين در ساختار و حوضه هاي رسوبي استان تهران اثرهاي آشكار دارد و به نظر مي رسد كه در پيامد آن حوضه هاي رسوبي البرز به سمت جنوب پسروي داشته اند. بهمين دليل است كه در شمال تهران نئوژن عموماًًًً از نوع انباشته هاي حوضه هاي بين كوهي است.
››››› ژئوفيزيك زميني :
اطلاعات برداشت شده برخي پروژه هاي ژئوفيزيك زميني انجام شده در كل كشور ـ پروژه هاي موجود در بانك اطلاعاتي پايگاه داده هاي علوم زمين كشور- به دو صورت توصيفي و نقشه اي در ذيل ارائه شده است. هر نقطه روي نقشه بيانگر حداقل يك پروژه انجام شده مي باشد كه از طريق شماره درج شده دركنار آن اطلاعات توصيفي پروژه مورد نظر قابل دسترسي مي باشد.اطلاعات مربوط به نقاط با شماره هاي زير 1000 روي نقشه استان مشخص شده است واطلاعات بدون مختصات با شماره هاي بالاي 1000 فقط بصورت اطلاعات توصيفي ژئوفيزيك زميني در فرم هاي مربوطه ارائه گشته است.
››››› نقشه ژئوفيزيك زميني استان :
1- گزارش بررسي آبهاي زيرزميني و ژئوفيزيك روستاهاي حسين آباد, محمدآباد, ولي آباد, امين آباد, اقباليه, اكبر آباد از توابع ورامين / تهيه شده توسط محمدحسين ايرانمنش(تهران:وزرات صنايع و معادن,سازمان تحقيقات زمين شناسي ومعدني كشور, 1359) اين گزارش با شماره Gb ر153ر9الف ر 1359 در سازمان زمين شناسي كشور موجود است.
2- گزارش بررسي زميني محدوده هاي تعيين شده بوسيله ژئوفيزيك هوايي بر روي نقشه هاي زمين شناسي 1:100,000 چاپان جلد 3/ توسط: عليرضا جعفري راد,علي موسوي ماكويي (سازمان زمين شناسي و اكتشافات معدني كشور,1378 ( اين گزارش با شماره Tn ر 269ر 7ج ر 1378 در سازمان زمين شناسي كشور موجود است.حركت توده اي از مواد تشكيل دهنده زمين، از يك شيب به سمت پايين را زمينلغزش يا ناپايداري شيب مينامند(iaeg, 1990). توپوگرافي عمدتاً كوهستاني ايران، فعاليت زمينساختي و لرزهخيزي زياد، وضعيت متنوع زمين شناسي و اقليمي، شرايط طبيعي براي بروز طيف وسيعي از زمينلغزه ها را ايجاد مي كند. ايران با توپوگرافي عمدتاً كوهستاني، فعاليت زمينساختي و لرزهخيزي زياد، شرايط متنوع زمينشناسي و اقليمي، عمده شرايط طبيعي را براي ايجاد طيف وسيعي از زمينلغزشها داراست. زمينلغزش در ايران بعنوان يك بلاي طبيعي، ساليانه خسارات جاني و مالي فراواني به كشور وارد مي سازد. اگر براي بلاياي طبيعي ديگر احتمال وقوع هر از چندگاهي قائل شويم، پتانسيل وقوع پديده لغزش در كشور را بايد هر لحظه در نظر گرفت.بر اساس يك برآورد اوليه، ساليانه 500 ميليارد ريال خسارت هاي مالي از طريق زمينلغزش ها بر كشور تحميل مي شود و اين در صورتي است كه از بين رفتن منابع طبيعي غيرقابل بازگشت به حساب آورده نشوند(كمك پناه 1373). اين پديده همه ساله در اكثر استان هاي كشور موجب خسارت هاي اقتصادي به راهها، خطوط آهن، خطوط انتقال نيرو و ارتباطات، كانال هاي آبياري و آبرساني، تأسيسات معدني، تأسيسات استخراج، پالايش نفت و گاز، شبكه شريان هاي حياتي داخل شهرها، كارخانه ها و مراكز صنعتي، سدها و درياچه هاي مصنوعي و طبيعي، جنگل ها و مراتع و منابع طبيعي، مزارع و مناطق مسكوني و روستاها گشته يا آنها را مورد تهديد قرار مي دهد. اين نوشتار ابتدا به تعريف ناپايداري شيب و واژه شناسي آن پرداخته، سپس ضمن معرفي تاثير پذيري متقابل زمينلغزش ها با منابع طبيعي و سازه هاي بشري، به معرفي موردي آنها در پهنه البرز مرکزي مي پردازد.
››››› زمين لرزه و گسل ها :
شامل اطلاعات مربوط به زمين لرزه , شبكه شتابنگار و لرزه نگار مي باشد:
زمين لرزه : حدود 7000 زمين لرزه شناخته شده و ثبت شده دستگاهي و تاريخي را شامل مي شود .زمين لرزه تاريخي به زمين لرزه اي اتلاق مي گردد که در طي تاريخ تاقبل از سال 1900 ميلادي (1279 شمسي ) رويداده باشد و زمين لرزه دستگاهي , زمين لرزه هايي مي باشند که توسط دستگاههاي لرزه نگار ثبت شده اند .هر يک از زمين لرزه هاي ثبت شده داراي اطلاعاتي از جمله تاريخ , زمان ,بزرگا, مختصات ,استان , محل قرار گيري رومرکز بر روي برگه هاي 1:250000,1:100000شهرستان , بخش , دهستان , استان و چهارگوش نقشه منبع ثبت کننده رويداد , عمق کانوني باز يابي شده و مرجع آن مي باشد. چنانچه زمين لرزه اي مسبب خسارات مالي و جاني گزارش شدهاي باشد ميزان خسارات نيز عنوان گرديده است. موسسات و مراکز اطلاع رساني معتبري در جهان جهت زمين لرزه اي مهم سازوکارژرفي نيز ارائه مي دهند , چنانچه مرکز يا مراکزي سازو کارژرفي را ترسيم نموده باشد به همراه نام مرجع تصوير آن ارائه مي گردد. جهت زمين لرزه هايي با بزرگاي بالا و يا مخرب رکوردهاي لرزه اي نيز همراه با نام ايستگاه و موسسه ثبت کننده آن ارائه مي گردند.
شتابنگار : شامل اطلاعات مربوط به ايستگاه هاي شبکه شتابنگاري فعال در کشور مي باشد . شبکه شتابنگاري کشوري از سال 1352 آغاز به کار نموده است و تا کنون 1041 ايستگاه را اندازي شده است .سيستم هاي ثبت کننده از نوع آنالوگ و ديجيتال مي باشند. اطلاعات موجود جهت هر ايستگاه شامل نام ايستگاه , کد ايستگاه , مختصات رومرکز ,استان و توضيحات جانبي لازم ميباشد. دستگاههاي شتابنگار داراي فركانس طبيعي بسيار بالاتري نسبت به فركانس حركات زمين هستند و مي توانند شتاب حاصل از حركات قوي زمين را ثبت كنند. كاربرد شتابنگاشتها در زلزله شناسي مهندسي براي تحليل طبيعت جنبش قوي زمين از جمله فاصله , عمق، شتاب و سازو كار گسل مسبب استفاده مي شود
لرزه نگار : شامل اطلاعات مربوط به ايستگاه هاي شبکه لرزه نگاري فعال در کشور مي باشد . شبکه لرزه نگاري کشوري از سال 1336 با افتتاح موسسه ژئو فيزيک آغاز به کار نموده است و تا کنون 67 ايستگاه راه اندازي شده است . اطلاعات موجود جهت هر ايستگاه شامل نام ايستگاه , کد ايستگاه , مختصات رومرکز ,استان , ارتفاع از سطح آب هاي آزاد و توضيحات جانبي لازم ميباشد. لرزه نگارها دستگاههاي بسيار حساسي هستند كه قادرند حركات فوق العاده ضعيف زمين ناشي از زمينلرزه ها را با حساسيت زياد ثبت كنند.نسل جديد دستگاه هاي لرزه نگار از سال1964 آغاز به کار نمودند که داراي دقت بالاتري نسبت به نمونه هاي قديمي (1900-1964) مي باشند.
پــايــان
Borna66
04-24-2009, 09:23 PM
مواد معدني زيربناي اقتصاد و صنعت در جامعه را تشكيل ميدهند. بشر از همان آغاز آفرينش خود و در طول تاريخ، بر حسب نيازمنديها و شناخت از مواد معدني استفاده كرده است. اكنون نيز انسان از تمامي مواد معدني به حالتها و شيوههاي گوناگون بهرهبرداري مينمايد.
به ديگر سخن همين مواد معدني هستند كه پايه و اساس تمدن را تشكيل ميدهند.
_عوامل مؤثر بر آستانه اقتصادي شدن مواد معدني:
ارزش
مهمترين عامل تعيين كننده آستانه اقتصادي مواد معدني ارزش آن است كه خود تابع عواملي چون عرضه، تقاضا و مسائل سياسي ميباشد . ميزان توليد مواد معدني در دهه گذشته افزايش شاياني داشته است. عواملي كه موجب اين افزايش شد. عبارتند از پيشرف در زمينه اكتشاف به دليل مشخص شدن منشاء محيط و چگونگي تشكيل ذخاير مختلف، مثلاً نظريه تكتونيك صفحهاي كمكهاي مؤثري در رابطه با كشف ذخاير مس پوريزي نموده است. در دهه اخير بكارگيري روشهاي نوين ژئوفيزيكي و ژئوشيميايي در كشف ذخاير جيدد بخصوص آنهايي كه در اعماق زمين قراردارند كمك مؤثري نمود. همچنين ماشينهاي جديد استخراج موجب شده تا ذخايري كه در اعماق قرار داشته قابل بهرهبرداري شوند و با كمك از اين ماشين الات ميزان توليد روزانه بالا رود.
پيشرفت در زمينه صنعت تلغيظ و تصفيه موجب گرديد تا بسياري از ذخاير عميق دور از دسترس نيز قابل بهره برداري شوند.
همزمان با بالارفتن توليد، ميزان مصرف موادمعدني نيز افزايش داشته است. مهمترين عواملي كه موجب بالا رفتن مصرف گرديد عبراتند از: افزايش جمعيت، گسترش صنايع جديد و غيره.
قيمت برخي از موادمعدني علاوه بر عرضه و تقاضا تحت تأثير بحرانهاي سياسي نيز قرار ميگيرد. به عنوان مثال طلا كه 80درصد قيمت آن به تحولات سياسي و 20 درصد به عرضه و تقاضا مربوط ميشود
عيار ذخيره
مقدار عيار ذخيره از فاكتورهاي مهم سنجش ارزش اقتصادي يك معدن است. ذخاير رگهاي در مقايسه با ذخاير تودهاي و پورفيري در صورت وجود عيار بالاتري ارزش پيدا ميكنند.
هزينه استخراج، براي ذخاير رگهاي بيشتر از ذخاير پورفيري و تودهاي است. براي مثال ذخاير مس پورفيري با عيار حدود 0/75 تا 1 درصد و ذخاير مس رگهاي با عيار بيش از 1/5 درصد ارزش اقتصادي دارند.
هر چند كه عيار و مقدار ذخيره، لازم و ملزوم يكديگر هستند اما مقدار ذخيره از اهميت بيشتري برخوردار است. ذخاير طلاي رگهاي با عيار بيش از 10 گرم در تن و ذخاير طلاي نوع پراكنده (ذخيره نسبتاً زياد و ابعاد وسيع) با عيار حدود 2 گرم در تن داراي ارزش اقتصادي و قابل بهرهبرداري هستند. عيار قابل استخراج ذخاير معدني با گذشت زمان كاهش يافته و عوامل مهمي كه موجب اين كاهش شدهاند عبارتند از: افزايش قيمت، پيشرفت در صنعت استخراج و تلغيظ و تصفيه.
پراكنده نسبی
سنگ طلا
:1- 9 تكنولوژي
اقتصاد از ماشين آلات جديد در اكتشاف، استخراج و تلغيظ و تصفيه سبب شده كه هزينههاي استخراج پايين بيايد و ذخايري كه به دلايل مختلف در گذشته قابل بهره برداري نبودهاند امروزه قابل بهرهبرداري گردند . كشورهاي صنعتي با استفاده از تكنولوژي نوين و نيروهاي متخصص و كارآمد از مرحله اكتشاف تا تغليظ و تصفيه نسبت به کشورهاي جهان سوم فراتر رفتهاند.
هر ماده معدني از دو بخش كانه (Ore) يا كانيهاي مفيد و باطله (Gangue) يا كانيهاي مزاحم تشكيل شده كه لازم است كه جداسازي آنها از هم توسط فرآيندهاي پالايشي كه اصطلاحاً كانهآرايي (Mineral Processing) ناميده ميشوند، انجام ميگيرد.
كانهآرايي یا Mineral Processing
عواملي نظير شكل، اندازه، رابطه نسبي كانيهاي مفيد و باطله و نوع كانيهاي مفيد و مزاحم، تأثير مستقيم در تلغيظ و تصفيه يك كانسار دارند. اندازه كانيهاي مفيد يك كانسار، چنانچه از يك حد خاصي كمتر باش موجب ميشود تا ماده معدني قابل تلغيظ نباشد. كانيهاي مفيد در يك كانسار ميتواند به صورت آزاد يا به حالت درگير در داخل يك كاني ديگر باشد. هزينههاي تلغيظ براي هر يك از حالتهاي ذكر شده متفاوت است كه بايد بطور دقيق مطالعه و بررسي شوند.
:شكل ذخيره
شكل ذخيره رابطه مستقيمي با روش استخراج آن دارد. ذخاير رگهاي به روش زيرزميني و ذخاير پورفيري كه نزديك سطح زمين قرار دارند با روش روباز استخراج ميشوند در صورتي كه پديدههاي تكتونيكي نطير گسلها و شكستگيها تغييراتي را در امتداد رگهها بوجود آوردند، عليرغم بالا بردن عيار و مقدار ذخيره اين بينظمي موجب بالا رفتن هزينه استخراج خواهد شد. بنابراين، عيار و مقدار ذخيره به تنهايي موجب اقتصادي شدن و قابل بهرهبرداري بودن يك ذخيره نخواهد شد.
روش استخراج روباز
ذخاير زيادي موجودند كه عيار و ذخيره آنها نسبتاً زياد است اما به علت اينكه در اعماق زياد واقع شدهاند و يا شكل مناسبي ندارند، داراي ارزش بهرهبرداري نيستند.عمق ذخيره، رابطه مستقيم با هزينههاي استخراج دارد.
نيروي متخصص و هزينههاي پرسنلي
وجود افراد متخصص و كاردان، رابطه مستقيم با ميزان توليد و قيمت تمام شده ماده معدني دارد. حقوق مهندسين معدن، تكنسينها و معدنچيان در كشورهاي جهان سوم پايينتر از كشورهاي صنعتي است كه خود موجب كاهش قيمت شده ماده معدني ميشود.
معادن، معمولاً در مناطقي خارج از شهر يا مراكز صنعتي قرار دارند. اين مواد بايد استخراج شده و بعد از تغليظ در همان منطقه تصفيه و به بازار عرضه گردد. فاصله معدن از پالايشگاه و بازار فروش، تأثير مستقيم در قيمت تمام شده ماده معدني دارد.
هر گاه منطقه معدني در فاصله زيادي از جادههاي اصلي قرار گيرد. ابتدا جهت برقراري ارتباط بين معدن و جادههاي نزديك منطقه بايد جاده سازي شود. اين كار هزينه زيادي به خود جذب ميكند. ديگر اين كه هر قدر فاصله منطقه از پالايشگاه و بازار فروش دورتر باشد هزينه حمل و نقل بالاتر خواهد رفت و گاهي اين امر موجب ميشود تا ماده معدني ارزش اقتصادي خود را از دست بدهد.
آب و هوا
شرايط آب و هوايي تأثيري زيادي روي مدت زمان بهرهبرداري در سال، ميزان توليد در روز و راندمان تلغيظ و تصفيه دارد. پايين آمدن مقدار توليد در سال به دليل نزولات جوي زياد بخصوص برف و طوفان شن و ماسه باعث بالا رفتن هزينه شده و در موارد خاصي بهرهبرداري از اين ذخاير مقرون به صرفه نخواهد بود.
سياست دولتها:
بعضي از مواد معدني با وجود عدم سوددهي ، به خاطر اهميت استراتژيكي و وتوجه به استقلال صنعتي و اقتصادي توسط دولتها در داخل كشور توليد ميشوند تا در آن زمينه ، كشور از وابستگي به كشورهاي خارجي مستقل گردد. مانند فولاد، اورانيم و ...
ردهبندي مواد معدني و كانسارها:
مواد معدني را به حالتهاي مختلف به مصرف ميرسانند كه مهمترين آنها عبارتند از :
الف) به صورت عنصر
ب) كاني
ج) بلورها
د) سنگ
الف) عناصر : مواد معدني اكثرا به خاطر وجود عنصر يا عناصر خاصي كه همراه دارند بهرهبرداري ميشوند اين مواد ، پايه و اساس صنايع را تشكيل ميدهند. عناصر مهم به شرح ذيل ميباشند:
1- عناصر فلزي ... , Fe , Ti , Cr , Mn
2- عناصر سبك Al , Li , Be , Mg
3- عناصر بنيادي Cu , Zn , Pb , Sb , Ni
4- عناصر جزئ W , Mo , Sn , Co , Mg , Bi , Zr , Cs
5- عناصر گرانبها Au , Ag , Pt , Ds , Ir
6- عناصر راديواكتيو U , Ra , Th
7- عناصر كمياب ..., La , Ce , Pr , Nd , Sn , Eu , Gd
ب) كانيها : بعضي از كانيها به دليل خواص فيزيكو شيميايي ويژهاي كه دارند در صنايع مختلف به مصرف ميرسند.
عقيق فيروزه گرافيت
1- دير گدازها ............. گرافيت - كروميت - منيزيت - بوكسيت ....
2- عايق حرارتي .......... آسبست - ورميكوليت
3- كمك دوبها ........... فلوريت - آبيت - بوراكس - كربنات سديم
4- كودهاي شيميايي .. آپاتيت - نيتراتها - نمكهاس سديم و پتاسيم - گلاكونيت
5- پركنندهها ............. كائولين - تالك - ميكاها - باريت - فلوسپاتها
6- سراميك : كائولين - كانيهاي رسي - فلوسپات سريك
7- تصفيه ، بيرنگ كنندهها و جذب كنندهها : مونتموريونيت - زئوليت - كائولين
8- مصارف شيميايي : نمكها - گوگرد - پيريت - ارسينوپيريت - زرنيخها
9- مواد رنگي : گوتيت - ليمونيت - هماتيت - مگنيتيت - گرانيت
10- كانيهاي قيمتي : فيروزه - عقيق - ژاديت ( پشم ) دوپال
ج) بلورها : برخي از كانيها هنگامي كه تشكيل بلور درشت دهند ارزش اقتصادي خواهد داشت.
الماس ژيپس كليسيت كوارتز
1- سابو پوليش : الماس - كروندم - توپاز - گارنت - كوارتز - فلوسپات
2- دي الكتريك : موسكويت - فلوگوپيت
3- پيزو كريستالها : كوارتز - توربالين - زينكيت - تلوريت
4- ساخت عدسي و قطعات نوري : فلوريت شفاف - كوارتز شفاف - كليسيت شفاف - ژيپس
شفاف
5- بلورهاي زينتي و قيمتي : الماس - زمرد ( بريل ) - لعل ( اسپينل ) - ياقوت ( كرندوم ) - قوپاز
د) مصارف سنگها و خاكها
كودهاي شيميايي مصالح ساختماني- گچ سيمان
1- سيمان : آهك - مارن - بوكسيت - گچ
2- كواد سبك وزن عايقهاي حرارتي و صوتي : پاميس - پرليت - شيل - اسليت
3- سراميكها : پگمانت - نفلين سيانيت - گرانيت - كوارتزيت - خاكهاي رسي
4- سنگهاي تزئيني : مرمرها - گرانيت - ديوريت - سرپانتين
5- مصالح ساختماني : شن و ماسه - گچ - خاكهاي رسي
6- تصفيه و بيرنگ كنندهها : پنتونيت - ديا تميت - پرليت
7- دير گدارها : بوكسيت - خاك رس آتشخوار - كوارتزيت - منيزيت - دولوميت
8- سايندهها : كوارتزيت - گرانيت - ماسه سنگ - پرديت - بازالت - چرت
9- كمك ذوبها : سنگ آهك - دولوميت
10- كودهاي شيميايي : فسفريت - گچ - ماسهسنگ - گلاكونيتدار
11- پركنندهها : سنگ آهك - پاميس - پرليت - گچ - بنتونيت - دياتميت - نفلين سينيت -اسليت
مواد معدني پگماتيتها
كانيهاي ليتيمدار
مهمترين كانيهاي پگماتيتي ليتيم عبارتند از اسپودومن (Spodumen) با فرمول LiAlSi2o6 كه يك پيروكسن منوكلينيك است، لپيدوليت (Lepidolite) كه يك ميكاي Liدار است و آمبلي گونيت (Ambligonite) كه يك فسفات Li ميباشد. كانيهاي ليتيمدار براي تهيه فلز ليتيم كه كاربردهاي فراواني در تهيه آلياژهاي سبك، انرژي هستهاي، تهيه ويتامين، صنايع شيميايي و باتري دارد، استحصال ميشوند.
كانيهاي بريليومدار
پگماتيتها مهمترين منبع كانيهاي بريليوم محسوب ميشوند. 90 درصد بريليوم جهت تهيه آلياژهاي مقاوم و سخت بكار برده ميشود. روسيه توليدكننده بيش از 70% بريليوم جهان است و كشورهاي برزيل و آرژانتين و زيمباوه و رواندا در مقامهاي بعدي قرار دارند.
مهمترين كانيهاي پگماتيتي بريليوم عبارتند از : بريل، بريليونيت، برترانديت و كريزوبريل.
ميكاها
مهمترين ميكاي پگماتيتي مسكوويت يا ميكاي سفيد است. اين كاني از لحاظ مصرف در نوع صفحه اي و پولكي توليد ميشود. ميكاي صفحهاي براي مصارف الكترونيك، اپتيك و عايقسازي حرارت و جريان الكتريسيته بكار برده ميشود. اما ميكاي پولكي به عنوان پركننده در سيمان، آسفالت، رنگ، تزئين بتون، تهيه گل حفاري ميرود. ايالات متحده آمريكا بزرگترين توليدكننده ميكالي سفيد جهان است و پس از آن روسيه، هندوستان و كرهجنوبي در مقامهاي بعدي قرار ميگيرند.
كانيهاي حاوي عناصر كمياب
بيش از 300 كاني حاوي عناصر كمياب در پگماتيتها شناسايي شدهاند. مصارف مهم عناصر كمياب عبارتند است از : پالايش نفتخام، صنايع شيشه و سراميك، صنعت توليد لامپ تصوير رنگي تلويزيون، تهيه آهنرباهاي دائمي و نيروهاي نوري و آلياژها.
مهمترين اين كانيها عبارتند از : مونازيت، زينوتايم، زيركن، آلانيت و بايدليت.
فلدسپاتهاي آلكالن
مهمترين منبع استحصال فلدسپاتهاي آلكالن پگماتيتهاي بسيار عميق ميباشند. بيش از 50 درصد آلكالي فلدسپانهاي توليد شده، در صنايع شيشه به مصرف ميرسند. نقش اين كاني در تهيه شيشه بالا بردن مقاومت خمشي شيشه و جلوگيري از تبلورهاست. همچنين به عنوان ماده زمينه رنگ سراميكها و سفالها و نيز در لاستيكسازي و توليد صابون نيز بكار برده ميشود.
پگماتيتها
تودههاي نفوذي گرانيتي معمولاً بين 1 تا 4 درصد آب دارند كه همراه با ساير مواد فرار از مراحل آغازين و اصلي تبلور ماگما رانده شده و در فازهاي پاياني تبلور تجمع مييابند. بخش رقيق باقيمانده ماگما كه سرشار از مواد فرار است، انباشته از عناصري است كه به دليل داشتن شعاع يوني بسيار بزرگ و يا خيلي كوچك از شبكه تبلور كانيهاي اصلي ماگما به فازهاي پاياني تبلور رانده شدهاند. اين ماگماي داغ و رقيق به بخشهاي فوقاني توده نفوذي رانده شده و به درون شكافها و فضاهاي خالي توده نفوذي و حتي سنگهاي در برگيرنده توده نفوذ ميكند. در اين فضاهاي خالي به دليل كاهش فشار و كاهش دما مذاب در دماهاي بين 650 تا 550 درجه سانتيگراد شروع به تبلور مينمايد. به دليل رقيق بودن مذاب و در نتيجه كاهش هستهاي تبلور كانيهاي متبلور شده غالباً بسيار بزرگ هستند و ميتوانند با سرعت زيادي آزادانه و بدون برخورد با بلورهاي مجاور رشد نمايند. محصول نهايي اين فرآيند، سنگي است درشت بلور با كانيهاي بسيار درشت و حاوي عناصر كمياب، بعضاً سرعت رشد برخي از بلورها تا 30 سانتيمتر در روز برآورد شده است. مواد معدني مهمي كه از پگماتيتها بدست ميآيند عبارتند از : كانيهاي ليتيمدار، كانيهاي بريليومدار، ميكاها، كانيهاي حاوي عناصر كمياب، كانيهاي قيمتي، كانيهاي تنگستن، فلدسپاتها، كانيهاي حاوي قلع، اورانيوم و نيوبيوم. از طرفي برخي از اين مواد معدني نظير كانيهاي بريليومدار منحصراً از كانسارهاي پگماتيتي بدست ميآيند و منبع ديگري براي استحصال آنها در طبيعت وجود ندارد و از طرف ديگر پگماتيتها بهشت كانيشناسان و علاقمندان جمعآوري بلورهاي طبيعي زينتي و بلورهاي جواهري است.
پگماتيتها را بر اساس عمق تشكيل آنها به چهار گروه تقسيم ميكنند پگماتيتهاي كمعمق، با عمق متوسط، عميق و بسيار عميق.
پگماتيتهاي كمعمق يا پگماتيتهاي حفرهدار
اين نوع پگماتيتها در عمق 1/5 الي 3/5 كيلومتري از سطح زمين تشكيل شدهاند و به دليل فشار كم محيط تشكيل داراي فضاهاي خالي در بين بلورها ميباشند. اين گروه گاهي حاوي كانيهاي قيمتي بريل و توپاز و بندرت كانيهاي Li ، Sn و عناصر كمياب است. پگماتيتهاي عمق متوسط يا پگماتيتهاي حاوي عناصر كمياب
اين گروه از پگماتيتها كه در عمق 3/5 الي 7 كيلومتري از سطح زمين تشكيل شدهاند حاوي كانيهاي داراي عناصر كميابي نظير Li ، Rb ، Cs، Be، Nb-Ta، Hf، Zr ، Ge ، B ، F ، P ميباشند.ارزش اقتصادي اين پگماتيتها از سه نوع ديگر بيشتر است.
پگماتيتهاي عميق يا پگماتيتهاي ساده يا پگماتيتهاي ميكادار
پگماتيتها در عمق 7 تا 11 كيلومتري تشكيل شدهاند. اكثراً واجد 2 نوع ميكا و كانيهاي فرعي نظير گارنت، تورمالين، كيانيت، زيركن، آپاتيت و مونازيت هستند. اين گروه معمولاً به شكل پرشدگي شكستگيها در سطح وسيعي توزيع شده است. پتانسيل اقتصادي اين گروه بسيار كم و بندرت براي اورانيوم و عناصر كمياب مقرون به صرفه اقتصادي است.
كانسارهاي گرمابی
آبهاي گرم كانيساز در طبيعت مسئول تشكيل بسياري از كانسارها و تجمعات موادمعدني هستند. مجموعه اين كانسارها عليرغم تفاوتهايي كه در نوع مواد معدني و حجم ذخيره دارند در اين نكته كه همگي از رسوبگذاري مواد محلول در آبهاي داغ، در فضاهاي خالي و شكستگيها تشكيل شدهاند، مشتركند.
اين آبهاي گرم كه اكثراً به شكل سلولهايي با جريان همرفت (Convaction) در اطراف تودههاي آذرين نفوذي و يا مناطق آتشفشاني مشاهده ميشوند و حتي بعضي اوقات به شكل چشمههاي كانيساز در سطح زمين هم ظاهر ميشوند. با اين وجود آبهاي ماگمايي سهم بسيار ناچيزي در شكلگيري اين آبها دارند و بخش اعظم اين آبها از آبهاي جوي و زيرزميني فرورو منشاء ميگيرد و تنها ممكن است بخش كوچكي از آبهاي ماگمايي نيز به اين مجموعه افزوده شود.
آبهاي فرورو برخي اوقات در حين حركت خود به سمت پايين در اعماق زمين به تودههاي نفوذي در حال سرد شدن و يا مخازن ماگمايي آتشفشانهاي فعال يا نيمهفعال برخورد ميكنند و در نتيجه حرارت و قابليت انحلال اين آبها افزايش مييابد. ضمن اينكه ممكن است مقداري آب ماگمايي هم از طرف اين تودههاي در حال سرد شدن به اين آبها افزوده شود. اين آبها پس از گرم شدن در نقطه بخصوصي به علت كاهش وزن مخصوص ناشي از افزايش دما در امتداد شكستگيها و گسلها شروع به صعود به سمت مناطق كمعمقتر را مينمايند و در مسير، خود موادمعدني موجود در سنگهاي مسير نظير سرب، روي، طلا، مس، جيوه، نقره و غيره را حل نموده و با خود بالا ميآورند.
با كاهش عمق از فشار و دماتي اين محلول داغ سرشار از كاتيونهاي فلزي محلول كاسته شده و در اعماق بخصوصي تحت تأثير عواملي نظير كاهش فشار، كاهش دما و موادمعدني خود را از دست دادهاند به واسطر افزايش وزن مخصوص ناشي از سرد شدن دوباره به سمت پايين جريان مييابند. بدينترتيب چرخهاي از آبهاي گرم برقرار ميشود كه در يك سوي آن بخش عميق انحلال و موتور حرارتي ماگما قرار گرفته و در سمت مقابل بخشهاي كم دماي سطحي و محل رسوبگذاري مواد واقع شدهاند. بنابراين آنچه كه يك كانسار رگهاي گرمابي ناميده ميشود مجاري چند فاكتور مهم نقش دارند كه عبارتند از : منبع حرارتي، وجود شبكه مناسبي از شكستگيها، مناسب بودن تركيب شيميايي محلول، مناسب بودن تركيب شيميايي سنگهاي مسير محلولها وبالاخره كافي بودن حجم آبهاي سطحي و زيرزميني به حدي كه بتواند يك چرخه مؤثر را تشكيل دهند. از آنچه گفته شد چنين استنباط ميشود. كه تركيب كانيشناسي كانسارهاي گرمايي ارتباط مستقيمي با تركيب كانيشناسي سنگهاي مسير چرخه گرمابي و درجه حرارت آب دارد. به عنوان مثال كانسارهاي گرمابي اورانيوم در سنگهاي آذرين اسيدي و كانسارهاي نقره گرمابي در آندزيتها و سنگهاي حد واسط تشكيل ميشوند.
كانسار گرمابي نقره كانسار گرمابي روي كانسار گرمابي باريت
مهمترين كانسارهاي گرمابي عبارتند از : طلا، نقره، جيوه، آنتيموان، فلوريت، باريت، سرب، روي، آلونيت، كائولينيت، منيزيت، منگنز، اورانيوم و مس.
كانسارهاي جيوه رگهاي
جيوه در طبيعت اكثراً به صورت كاني سينابر يافت ميشود. اين كاني در دماي 50 الي 200 درجه سانتيگراد و در اعماق كم تا سطح زمين تشكيل ميشود. در چشمههاي آبگرم فعال زلاندنو و غرب آمريكا كاني سينابر در حال تشكيل شدن است. كانيسازي جيوه بدون شك در زمانهاي مختلف صورت گرفته است اما به دليل ناپايداري جيوه و تركيبات آن بعد از تشكيل به دفعات دستخوش تغيير و تحول شده است. كانيسازيهاي گرمابي جيوه غالباً با آنتيموان همراه است. استيبنيت مهمترين كاني همراه سينابر در رگههاي جيوه است.
كانسارهاي طلاي گرمابي
كانسارهاي طلاي رگهاي را ميتوان در سنگهاي آتشفشاني و رسوبي دگرگون شده و نيز برخي از سنگهاي آتشفشاني يافت. در اين كانسارها طلا بيشتر همراه سولفيدها و آرسنيدها مشاهده ميشود و ندرتاً به حالت آزاد يافت ميشود. مقدار ذخيره كانسارها كمتر از يك ميليون تن بوده و عيار طلا در رگههاي قابل استخراج بيش از پنج گرم در تن ميباشد. رگههاي طلا در محدوده 50 تا 200 درجه سانتيگراد و از عمق 800 متري تا نزديكي سطح زمين تشكيل شدهاند. ذخاير طلاي رگهاي در سپرهاي كانادا، رودزيا و استراليا كشف شدهاند.
كانسارهاي سرب و روي رگهاي
كانسارهاي سرب و روي گرمابي نسبتاً فراوانند. اين كانسارها بيشتر در كمربندهاي آتشفشاني وسيع و گسترده غرب آمريكا، ژاپن، فيليپين، ايران و آلپ قرار دارند. كانيهاي مهم ا :ين ذخاير عبارتند از
اسفالريت، گالن و كالكوپريت. گاهي اوقات ممكن است همراه گالن مقداري نقره وجود داشته باشد.
كانسارهاي دگرگوني مجاورتي (اسكارن)
اسكارن (Skarn) يك واژه سوئدي است كه معدنچيان سوئدي براي ناميدن مخلوطي از سيليكاتهاي كلسيم درشت بلور كه همراه كانههاي آهن در معادن آهن اين كشور يافت ميشد، بكار ميبردند. دانشمندان در اوايل قرن گذشته اين واژه را به صورت علمي وارد تعاريف زمينشناسي اقتصادي نمودند.
بر اساس تعريف علمي هنگامي كه يك توده نفوذي ماگمايي داغ به درون مجموعهاي از سنگهاي رسوبي كربناته نظير آهك، دولوميت يا شيل آهكي نفوذ نمايد ابتدا همانند تمامي سنگهاي ديگر آنها را در شعاع تأثير حرارت توده نفوذي تا چندين ده متر دچار دگرگوني مجاورتي ميكند. اين دگرگوني شامل افزايش ابعاد بلورهاي كلسيت و تبديل آهك به مرمر ميباشد. اين ناحيه دگرگون شده را هاله دگرگوني مينامند. اما در اسكارنها پديده دگرگوني به همينجا ختم نميشود. محلولهاي كانيسازي كه از ماگما منشاء ميگيرند در دما و فشار بالاي حاكم بر اعماق از توده آذرين در حال سرد شدن به سمت هاله دگرگوني كربناته حركت نموده و به شدت با آن واكنش ميدهند.
اين واكنشها دو گروه از كانيهاي جديد را در هاله دگرگوني پديد ميآورد. يك گروه كانيهاي سيليكات كلسيم نظير گارنتهاي كلسيمدار، اپيدوت، آكتينوليت، هدنبوژيت، زويزيت و غيره. اين گروه از كانيها كه اصطلاحاً كانيهاي كالكـ سيليكات ناميده ميشوند، كلسيم خود را از سنگهاي رسوبي كربناته (آهك يا دولوميتها) گرفته و عناصري چون Fe ، Mg ، Si ، Na ، AL را از محلولهاي ماگمايي كسب ميكنند.
گروه دوم گروه كانيهاي اكسيدي و سولفيدي كه مستقيماً از محلولهاي ماگمايي متبلور شده و ماده معدني اصلي كانسار را تشكيل ميدهند.
اين كانيها شامل پيريت، كالكوپريت، بورنيت، منيتيت و هماتيت هستند كه تركيب و مقدار هر كدام به تركيب محلولهاي ماگمايي بستگي دارد.از ويژگيهاي مهم اسكارنها ابعاد نسبتاً درشت بلورها و مخلوط بودن كانههاي مس و آهن و كانيهاي كالك سيليكات است.
اسكارنها مهمترين منبع تنگستن دنيا به شمار ميروند. مواد معدني مهمي كه از اسكارنها استخراج ميشوند عبارتند از : مس، آهن، موليبدن، سرب و روي، همچنين كانيهاي صنعتي مهمي نظير گارنتها، ولاستونيت، آزبست و تالك و فلوگوپيت نيز از اسكارنها بدست ميآيند.
كانسارهاي اسكارن در اعصار مختلف زمينشناسي از پركامبرين تا دوران سوم تشكيل شدهاند.
اسكارنهاي مس
اسكارنهاي مس در مجاورت تودههاي نفوذي كالك آلكالن با تركيب گرانوديوريت تا مونزوينيت با سنگهاي كربناته يافت مبيشوند. اين اسكارنها غالباً متعلق به دوران دوم و سوم زمينشناسياند.
كانيهاي اصلي كالكـ سيليكات عبارتند از : گارنت (آندراديت)، ديوپسيد و سرپانتين و كانيهاي غيرسيليكات اصلي آن عبارتند از كالكوپريت، پيريت و مقدار كمي موليبدنيت. موليبدن ميتواند به عنوان محصول فرعي از اين اسكارنها استحصال شود.
عيار مس اين كانسارها بين 0/8 تا 3/5 درصد و ذخيره آنها بين 75 تا 1350 ميليون تن كانسنگمس متغير است.
اسكارنهاي آهن
اين اسكارنها علاوه بر آهن حاوي كبالت و نيكل هم هستند، ذخيره كه بين چند صد متر تا چند كيلومتر گسترش دارد در فاصله بين تودهي نفوذي و سنگهاي كربناته اطراف آن واقع شده است. تركيب توده نفوذي بين گابروـ ديوريت تا گرانوديوريتـ كوارتز مونزونيت متغير است. سنگهاي كربناته نيز تركيبي آهكي تا دولوميتي دارند.
كانيهاي مهم كالكـ سيليكات اين اسكارن ها عبارتند از : گارنت (با تركيب آندراديتـ گرسولار) پيروكسن (با تركيب هدنبوژيتـ ديوپسيد) اپيدوت كوارتز، كلسيت، كلريت، كانيهاي اصلي ذخيره منيتيت و بندرت هماتيت ميباشند. ذخيره اين كانسارها معمولاً بين 5 الي 1000 ميليون تن و عيار آهن 33 الي 55 درصد است. معادن مهم آهن اسكارن در كشورهاي شوروي، كوبا، فيليپين و ژاپن واقع شدهاند.
كانسارهاي ماگمايي
كانسارهاي ماگمايي گروه بزرگ و مهمي از منابع معدني شناخته شده و مورد استفاده بشر را تشكيل ميدهند. اين گروه از كانسارها كه تأمينكننده بخش عظيمي از نياز بشر به موادي نظير فولاد، مس، پلاتين، تيتانيوم، كروم ميباشند، مستقيماً با ماگما و مراحل تبلور آن در حين صعود از اعماق زمين به طرف بخشهاي كمعمقتر پوسته در ارتباط هستند.
تنوع كانيسازي در اين گروه از كانسارها ناشي از تنوع تركيب ماگماهاي كانسارساز و تفاوت در منشاء و مسير صعود آنها ميباشد.
كانسارهاي مرتبط با ماگماهاي مافيك
بطور كلي كانسارهاي ماگمايي را ميتوان به دو گروه كانسارهاي مرتبط با ماگماهاي مافيك و اولترامافيك و كانسارهاي وابسته به ماگماهاي حدواسط و اسيدي تقسيم نمود. وجه مشترك تمامي كانسهارهاي ماگمايي در اين است كه ماده معدني در حين مرحله اصلي تبلور ماگما متبلور شده و معمولاً به صورت يكنواخت و كمعيار در زمينه سنگآذرين پراكنده ميباشد (كانسارهاي الماس و مس پرفيري). اما در برخي از موارد ممكن است ماده معدني به واسطه اختلاف وزن مخصوص زيادي كه با مذاب سيليكاته دارد در شرايط مناسب بتواند پس از تبلور در مخزن ماگماي مذاب سقوط نموده و در بخشهاي تحتاني مخزن ماگما به صورت لايهي مشخص و بسيار وسيع تجمع يابد (ذخاير كروميت و پلاتين تجمع يابد).
كانسارهاي مس پورفيري
معدن مس پورفيري
كانسارهاي مس پورفيري مهمترين عنصر كانسارهاي پورفيري بوده و عظيمترين ذخاير مس جهان را شامل ميشوند. وجه تشابه تمامي كانسارهاي پورفيري، حضور بافت پورفيري در سنگ آذرين ميزبان كانيسازي است. بافت پورفيري كه شامل حضور بلورهاي درشت در يك متن ريزبلور از يك سنگآذرين است نشاندهندهي وجود دو مرحله سرد شدن متفاوت براي ماگماست. يكي مرحله آرام اوليه كه در آن بلورها به كندي و آهسته سرد شده و در نتيجه ابعاد درشتي يافتهاند و ديگري مرحله سريع ثانويه كه در آن به دليل سرعت زياد سرد شدن ماگما مابقي مذاب به صورت بسيار ريز بلور در لابلاي بلورهاي درشت اوليه متبلور شده است. اين بافت بيشتر در تودههاي نفوذي كه به سرعت از اعماق به بخشهاي كمعمق پوسته نزديك و به سطح زمين صعود نمودهاند مشاهده ميشود.
در اين تودههاي نفوذي اگر ماگماي اوليه سرشار از مواد معدني نظير مس، موليبدن، اورانيوم، طلا يا تنگستن و قلع باشد، به دليل سرعت بالاي سرد شدن ماگما در حين صعود، اين مواد فرصتي براي جدا شدن از ماگما و تبلور در فضاهاي مناسبي نظير گسلها و شكستگيها پيدا نميكنند. در چنين شرايطي اين عناصر به شكل بلورهاي ريز كانيهايي نظير كالكوپيريت، موليبدنيت، طلا، كاسيتريت و غيره در متن سنگ پخش شده و متبلور ميشوند. بدينترتيب تمامي تودهي عظيم نفوذي آغشته به مواد معدني با عيار پايين ميشود. عيار ماده معدني در اين كانسارها ندرتاً از 1/5 درصد تجاوز ميكند. اما آنچه كه اين كانسارها را از نظر اقتصادي ارزشمند نموده حجم عظيم كانيسازي و ذخيره بسيار بالاي ماده معدني در آنهاست. امروزه پيشرفت تكنولوژي دستيابي به روشهاي استحصال مواد معدني را در عيارهاي كمتر از 1% نيز امكانپذير ساخته است و بدينترتيب روزبروز به اهيميت استراتژيك ذخاير پرفيري افزوده ميشود.
كانسارهاي مهم مس عبارتند از:
كانسارهاي پورفيري مس كانسارهاي رگهاي مس
كانسارهاي رسوبي مس كانسارهاي دگرگوني مجاورتي (اسكارن) مس
_ كانسارهاي رگهاي مس
_ كانسارهاي دگرگوني مجاورتي (اسكارن) مس
_ كانسارهاي رسوبي مس
_ كانسارهاي پورفيري مس
در ميان اين كانسارها، كانسارهاي مس پورفيري به دليل ذخيره زياد و هزينه ناچيز بهرهبرداري جائز بيشترين اهميتاند. امروزه بخش اعظم مس جهان از كانسارهاي مس پورفيري به دست ميآيد. كانسارهاي مس پورفيري را به اساس نوع سنگآذرين نفوذي ميزبان كانيسازي به دو گروه تقسيم ميكنند:
1) كانسارهاي مس پورفيري نوع مونزوينتي
در اين گروه از كانسارهاي مس پورفيري توده نفوذي كه كانيسازي در آن صورت گرفته از نوع مونزونيت تا گرانوديوريت پورفيري با تركيب كالك آلكان است. اين تودههاي نفوذي معمولاً در زون فرورانش حاشيه قارهها مشاهده ميشوند. اين تودههاي نفوذي نيمهعميق غالباً به شكل استوك و دايك و ندرتاً باتوليت مشاهده ميشوند.
اين تودههاي نفوذي غالباً به شكل باتوليت مشاهده ميشوند.
عيار مس در اين گروه از كانسارهاي مس پورفيري بطور ميانگين 0/5 وذخيره كانسار بين 95 تا 3000 ميليون تن مي باشد. محصول فرعي اين كانسار طلا و به مقدار جزيي موليبدن ميباشد.
2(كانسارهاي مس پاندرا در گينه جديد، باساي در فيليپين و سروكلرادو در پاناما از نوع كانسارهاي مس پورفيري ديوريتي ميباشند.
كانسارهاي مس پورفيري ديوريتي
2-3 شكل و بافت ذخيره معدني
بطور كلي ذخيره كانسارهاي مس پورفيري به اشكال چتري، عدسي محدب، صفحهاي و استوانهاي مشاهده ميشود. اما به طور كلي شكل توده معدني به شدت تحت تأثير شكل توده نفوذي و شكستگيها و زونهاي خرد شده محلي ميباشد. ذخيره معمولاً در بخش فوقاني و اصطلاحاً سقف توده نفوذي تشكيل ميشود و بعضاً دامنه آن تا سنگهاي در برگيرنده توده نفوذي كشيده ميشود.
بافت ذخيره غالباً از نوع پراكنده بوده اما كانيسازي به شكل رگچههاي كوچك نيز مشاهده ميشود.
كيمبرليتها و ذخاير الماس (Kimberlites)
كيمبرليت يك سنگ آذرين اولترامافيك غني از پتاسيم است كه بيشتر حاوي قطعاتي از سنگها و كانيهاي پوسته و جبه ميباشد. كيمبرليتها اكثراً در پوسته قارهاي و در بخشهاي پايدار آن كه اصطلاحاً كراتون يا سپر ناميده ميشوند بوجود آمدهاند. ماگماهاي كيمبرليتي از ذوب مواد جبهاي بوجود ميآيند. بالا بودن محتواي گازهاي Co2 و F و H2o در ماگماهاي كيمبرليتي موجب ميشود تا اين ماگما بيشتر حالت انفجاري داشته باشند. ماگماي كيمبرليتي در حين صعود در اعماق زياد منفجر شده و موجب پديد آمدن يك دهانه آتشفشاني انفجاري در سطح زمين ميشود. اين دهانه توسط يك مجراي قيفي شكل كه اصطلاحاً دياترم (Diatreme) ناميده ميشود به يك دايك كيمبرليتي در عمق ختم ميشود
مهمترين كانيهاي كيمبرليتها عبارتند از سرپانتين، فلوگوپيت، ترموليت، كلسيت، منيتيت، آپاتيت، اليوين، پيروكسن، نفلين و الماس. با وجود اينكه الماس مهمترين كاني اقتصادي است كه از كيمبرليتها استخراج ميشود. اما تمام كيمبرليتها داراي الماس نيستند. الماس به صورت پراكنده در زمينه كيمبرليت يافت ميشود، اما عيار آن بسيار پايين و بين 0/1 الي 0/6 گرم در تن است. مطالعات آزمايشگاهي و مشاهدات صحرايي نشان داده كه الماس در دماي حدود 1100 درجه سانتيگراد و فشار حدود 50 كيلوبار متبلور ميشود. چنين شرايطي تنها در اعماق جبه حكم فرماست. بنابراين الماس در اين بخشهاي جبه متبلور ميشود. بنابراين هر ماگمايي كه از اين اعماق منشاء بگيرد ميتواند الماسها را به سطح زمين برساند. اما شرط اصلي چنين ماگمايي اين است كه نبايد سرعت صعود آن از 70 كيلومتر در ساعت كمتر باشد. در غيراين صورت الماسها فرصت مييابند تا در ماگماي مذاب حل شده و به صورت گاز Co2 وارد بخش گازي ماگما شوند. به همين دليل است كه كيمبرليتها واجد ذخيره الماس نيستند. از نظر زماني اكثر كيمبرليتها متعلق به دوره كرتاسه هستند. مهمترين ذخاير كيمبرليت در آفريقاي جنوبي، روسيه، آمريكا و هندوستان واقع شدهاند و نام كيمبرليت نيز از ناحيه كيمبرلي در آفريقاي جنوبي گرفته شده است.
كانسارهاي رسوبي
تنوع گسترده محيطهاي رسوبي و گوناگوني سنگهاي رسوبي محيطهاي متنوع و متعدد بسياري را براي ميزباني ذخابر معدني فراهم نمودهاند. در محيط هاي رسوبي با ذخاير مختلفي از كانيهاي فلزي و غيرفلزي برخورد ميكنيم كه اغلب ساختها و بافتهاي رسوبي مشخصي را نشان ميدهند. عوامل مؤثر در رسوبگذاري موادمعدني نيز بسيار متنوعند. فاكتورهاي شيميايي، عوامل مكانيكي، محيط رسوبي، موجودات زنده، دما، PH و Eh محيط رسوبي همگي از عواملي هستند كه هر كدام به سهم خود در شكلگيري انواع مختلف كانسارهاي رسوبي مؤثرند.
كانسارهايي مانند مس، سرب و روي، اورانيوم، طلا، آهن و آلومينيوم از جمله كانسارهايي هستند كه بخش قابل توجهي از ذخاير رسوبي شناخته را تشكيل ميدهند.
كانسارهاي اورانيوم ماسهسنگ
مهمترين ذخاير اورانيوم در ماسه سنگهايي تشكيل شده كه منشاء رودخانهاي داشتهاند. حدود 45% ذخاير اورانيوم كشف شده كشورهاي غربي و 95% ذخاير اورانيوم آمريكا از نوع ماسهسنگي است. اين كانسارها در آفريقاي جنوبي از كربونيفر تا ترياس و در غرب آمريكا و شرق اروپا در دوران دوم و در استراليا در دوران سوم تشكيل شدهاند.
سنگ ميزبان كانيسازي از نوع ماسهسنگ، آركوز و يا توف است كه در محيط رودخانه يا حوضچههاي كمعمق تشكيل شدهاند. اورانيوم اوليه موجود در پگماتيتها، توفهاي آتشفشاني اسيدي و يا گرانيتهاي منطقه توسط آبهاي سطحي اكسيژندار اكسيد شده و به اين صورت محلول حمل ميشود. پس از فرورفتن به درون زمين به شكل آبهاي زيرزميني غني از اورانيوم در جهت شيب توپوگرافي، در لايههاي متخلخل ماسهسنگ حركت نموده و ضمن تغيير شرايط اكسيدان محيط و با عبور از كنار بقاياي مواد آلي موجود در ماسه سنگ به شكل كاني اورانينيت در فضاهاي تخلل ماسهسنگ رسوب مينمايد.
فاكتورهاي مهم و مؤثر در تمركز اورانيوم عبارتند از : نفوذپذيري بالاي سنگ ميزبان، وجود مواد جذبكننده اورانيوم نظير زغالسنگ، اكسيدهاي آهن و منگنز و كانيهاي رسي، شرايط احياءكننده حاصل از وجود مواد آلي و سولفيدها.
كانيهاي مهم اورانيوم در اين ذخاير عبارتند از كارنوتيت، اورانيتيت، پيچبلند و كمپلكسهاي آلي اورانيومدار. عيار متوسط U3O8 اين كانسارها بين 1/0 الي 35/0 درصد است. ميزان ذخيره هر كانسار بين 25 تا 30 هزار تن است.
كانسارهاي پلاسر (Placer)
در طبيعت كانيهايي وجود دارند كه در مرحله اول تشكيلشان به دليل پايين بودن عيارشان در سنگ مادر اوليه فاقد ارزش اقتصادي هستند. به عنوان مثال زيركن به عنوان يك كاني فرعي در گرانيتها متبلور ميشود اما عيار آن در سنگ گرانيت آنقدر پايين است كه ارزش استخراج ندارد. مسلماً تعداد اين كانيها در طبيعت بسيار است، اما تنها تعداد محدودي از اين كانيها از مقاومت مكانيكي و شيميايي كافي برخوردارند تا پس از هوازدهشدن سنگ مادر، توسط آب، باد و گاهي اوقات يخچالها حمل شده و در محيطهاي مناسب ثانويه بستر رودخانهها، صحراها يا رسوبات يخچالي متمركز گرديده و تشكيل ذخاير نوع پلاسر را بدهند.
كانيهاي داراي مقاومت شيميايي و مكانيكي بالا نظير طلا، پلاتين، ايلمنتيت، الماس، زيركن، كاسيتويت و گارنتها به صورت آواري توسط آب حمل شده و بر اساس وزن مخصوص، شكل و اندازه ذرات در محلهاي مناسب رسوب نموده . برجا نميمانند. مهمترين شرايط لازم جهت تشكيل ذخايزر پلاسر عبارتند از:
سنگ مادر مناسب، آب و هواي گرم و مرطوب كه موجب هوازدگي سنگ و آزاد شدن كانيهاي مقاوم از متن سنگ گردد، و بالاخره شيب توپوگرافي نسبتاً هموار و كمشيب. نوع سنگ مادر كانيهاي يك پلاسر است. به عنوان مثال پلاسر الماس از كيمبرليتها، پلاسر قلع از گرانيتها و پلاسر گارنت از گارنت شيستها منشاء ميگيرد.
حدود 95 درصد قلع توليد شده توسط كشورهاي مالزي، تايلند و اندونزي از پلاسرهاي قلع اواخر دوران سوم بدست ميآيد. كاستريت (SnO2) موجود در گرانيتها و پگماتيتها پس از هوازده شدن سنگ آزاد شده و سپس توسط آب حمل شده و در بستر رودخانه در محلهاي مناسب تشكيل پلاسرهاي قلع را ميدهند.
كانسهارهاي بوكسيت (Bauxite)
بوكسيت سنگي غني از آلومينيوم است كه عمدتاً از هيدروكسيدهاي آلومينيوم و مقدار ناچيزي كانيهاي رسي و كوارتز تشكيل شده است. تركيب كانيشناسي بوكسيت تا حدودي متغير بوده و تابع سنگ مادراوليه آن است. حدود 96% آلومينيوم جهان از ذخاير بوكسيتي اين عنصر تأمين ميشود.
Al2o3
ميانگين آلومينيوم سنگهاي پوسته زمين 8/13% است در حالي كه براي يك ذخيره اقتصادي آلومينيوم حداقل عيار قابل استخراج 30% Al2o3 است. در ميان سنگهاي آذرين نفلين سينيت با 21/3% Al2o3 و در بين سنگهاي رسوبي شيلها با 14/7% Al2o3 بالاترين مقدار آلومينيوم را در سنگهاي پوسته دارا هستند، كه به مراتب كمتر از حداقل عيار قابل بهرهبرداري آلومينيوم ميباشند.
شيل
در صورتي كه سنگهاي داراي محتواي Al بالا و Sio2 پايين تحت هوازدگي شيميايي حاصل از بارندگي متناوب و اصطلاحاً هيدروليز (آبشويي) قرار گيرند عناصر k، Na ، Mg ، Ca ، Si سنگ به صورت محلول درآمده و توسط آبهاي سطحي و زيرزمين از منطقه خارج ميشوند. آنچه باقي ميماند Al2O3 و اندكي Fe2O3است كه موجب ميشود تا لايه ضخيم خاك حاصل از هوازدگي كه روي سنگ مادراوليه تشكيل شده سرخ رنگ ديده شود. فاكتورهاي مهمي كه در تشكيل ذخايز بوكسيت نقش اساسي دارند عبارتند از:
1- تركيب شيميايي و كاني شناختي سنگ مادر.
2- نفوذپذيري بالا.
3- ميزان نزولات جوي و دما.
4- توپوگرافي مناسب و زهكشي بالا.
نفلين سينيت، شيل، آهكهاي رسي و بازالت سنگهايي هستند كه از نظر محتواي كافي جهت تشكيل بوكسيت برخوردارند. سنگهاي مناسب براي تبديل شدن به بوكسيت بايد در آبوهواي گرم و مرطوب مناطق حاره قرار بگيرند. ميزان بارش ساليانه 1200 الي 1400 ميليمتر و دماي متوسط 26 درجه سانتيگراد همراه با توپوگرافي ملايم و كمشيب موجب حداكثر فرسايش شيميايي و حداقل فرسايش مكانيكي ميشود. در شرايط PH بين 7 تا 8 آبهاي سطحي اين نواحي سيليكاتها تجزيه شده و تمامي عناصر آنها شسته شده و به صورت محلول حمل ميشوند. تنها هيدروكسيدهاي آلومينيوم هستند كه به شكل كانيهايي نظير گيبسيت، بوهميت و دياسپور نامحلول باقي مانده و رسوب ميكنند.
كانسارهاي مهم بوكسيت در برزيل، استراليا، گينه بيسائو و جامائيكا واقع شدهاند. عيار Al2O3 در ذخاير بوكسيت بين 35 الي 55 درصد و ذخيره آنها بين 1 الي 700 ميليون تن ميباشد.
كانسارهاي ايران
كانسارهاي مس ايران
بعضي از باستانشناسان معتقدند كه مس براي اولين بار در ايران شناخته شده و مورد استفاده قرار گرفته است. مطالعات باستانشناسي در منطقه تلهابليس كرمان نشان ميدهد كه آثار كارگاههاي استحصال مس باستاني حدود 6000 سال قدمت دارد. برخي از محققين آثار كارگاههاي فلزكاري مس در سيلك كاشان را از اين نيز قديميتر ميدانند.
ايران از لحاظ ذخاير مس از پتانسيل بسيار خوبي برخوردار است. بزرگترين دخاير مس شناخته شده ايران بر روي يك كمربند ولكانيكيـ پلوتونيكي قرار گرفته كه از اروميه در شمالغربي شروع شده و تا قلعه دختر در جنوبشرق ايران كشيده شده است.كانسار مس سرچشمه، بزرگترين معدن مس ايران و يكي از مهمترين معادن مس جهان، بر روي همين كمربند واقع شده است. مهمترين معادن مس ايران عبارتند از : ميدوكـ چهارگنبدـ بهرآسمانـ سنگونـ بارملكـ پلنگي و چاه مسي
كانسار مس سرچشمه
معدن مس سرچشمه در 50 كيلومتري جنوب شهرستان رفسنجان واقع شده است. اين كانسار روي كمربند ولكانيكيـ پلونيكي اروميه قلعهدختر قرار دارد. كانيسازي در اين معدن از نوع پورفيري و در ارتباط با تودههاي نفوذي گرانوديوريتي است كه به داخل توفهاي ائوسن نفوذ كردهاند. ابعاد منطقه كانيسازي شده 1000 נ2000 متر و به عمق 150 متر ميباشد. ذخيره قطعي اين كانسار 427 ميليون تن سنگ مس با عيار 1/13 درصد Cu ميباشد.
در كنار محصول اصلي اين معدن كه مس ميباشد در عناصر موليبدن، نقره و طلا نيز به عنوان محصول فرعي استخراج ميگردند.
مراحل توليد محصولات مجتمع مس سرچشمه
كانيسازي به شكل كاني كالكوپيريت و به صورت پراكنده و بسيار دانهريز در متن گرانوديوريت نفوذي ديده ميشود.
Powered by vBulletin™ Version 4.2.2 Copyright © 2025 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.