alamatesoall
02-10-2011, 08:14 PM
هیجان
هیجان رابطه بسیار نزدیکی با نیازها و انگیزش ها دارد و می تواند سلامتی انسان را تضمین کند . بروز هیجان به عواملی از جمله عامل هیجان زا ، حالت های جسمی ، روانی ، شخصیتی و تجارب قبلی شخص بستگی دارد . اساسا" هیجان یک احساس فردی است ، یعنی موقعیتی ممکن است فردی را خشمگین کند و در فرد دیگر هیچ واکنشی به وجود نیاورد . هدف کلی هیجان ، برقراری تعادل و حفظ موج موجودیت ارگانیزم است .
مراحل به وجود آمدن هیجان :
1- برخورد با محرک : مانند روبه رو شدن با عامل خوشایند یا ناخوشایند .
2- انتقال اثر محرک از طریق اعصاب آورنده به هیپوتالاموس و کورتکس : هیپوتالاموس مرکز اصلی هیجان است و در دریافت ، ضبط و انتقال انگیختگی هیجانی تأثیر دارد . آزمایشهای مختلف نشان داده است که هیپوتالاموس دو نقش تحریک و منع را به عهده دارد محرک های حسی سبب تحریک هیپوتالاموس می شو ند و ضمنا"کورتکس را نیز تحریک می کنند . کورتس نقش آرام کننده هیجان رابه عهده دارد ، یعنی انگیزه هایی را که تا حدودی به یادگیری ارتباط دارند ، تعدیل می کند . البته گاهی کورتکس مخ بیش از هیپوتالاموس در برانگیختن حالت های هیجانی دخالت دارد و درآن هنگام شخصی که دچار هیجان شده است ، اعمالی مانند دشنام دادن ، حمله کردن ، فرار کردن و پنهان شدن را انجام می دهد که همگی توسط کورتکس صورت می پذیرد .
3- ایجاد تغییر های خاص فیزیولوژیک در مقابل محرک ( کیفیت فیزیولوژی هیجان ) : با بروز هیجان ، دگرگونی های در بدن به وجود می آید . به عبارت دیگر ، حالت های هیجانی با واکنش های فیزیولوژیک ، تغییرات شیمیایی خون (هورمونها ) و تغییرهای عصبی و ماهیچه ای همراه است . همچنین هیجان ، واکنشهای دیگری از جمله شدت ضربان قلب ، به کار افتادن غدد عرقی و فعالیت دستگاه عصبی سمپاتیک و پاراسمپاتیک را ایجاد می کند . البته قسمت عمده تغییرهای فیزیولوژیک ناشی از فعالیت بخش سمپاتیک است که وظیفه آن آماده کردن بدن برای اعمال اضطراری می باشد و هیجان مربوط به آن همراه با تهییج ، خشم ، اضطراب ، ترس و فرار است .
دستگاه عصبی پاراسمپاتیک حالت آرام بخش دارد و عهده دار کنترل موجود زنده است و حالت طبیعی را به موجود باز می گرداند .
4- ایجاد حالتهای خوشایند یا ناخوشایند در ارگانیزم .
5- ظهور رفتار های هیجانی (خنده ، گریه ).
هیجان رابطه بسیار نزدیکی با نیازها و انگیزش ها دارد و می تواند سلامتی انسان را تضمین کند . بروز هیجان به عواملی از جمله عامل هیجان زا ، حالت های جسمی ، روانی ، شخصیتی و تجارب قبلی شخص بستگی دارد . اساسا" هیجان یک احساس فردی است ، یعنی موقعیتی ممکن است فردی را خشمگین کند و در فرد دیگر هیچ واکنشی به وجود نیاورد . هدف کلی هیجان ، برقراری تعادل و حفظ موج موجودیت ارگانیزم است .
مراحل به وجود آمدن هیجان :
1- برخورد با محرک : مانند روبه رو شدن با عامل خوشایند یا ناخوشایند .
2- انتقال اثر محرک از طریق اعصاب آورنده به هیپوتالاموس و کورتکس : هیپوتالاموس مرکز اصلی هیجان است و در دریافت ، ضبط و انتقال انگیختگی هیجانی تأثیر دارد . آزمایشهای مختلف نشان داده است که هیپوتالاموس دو نقش تحریک و منع را به عهده دارد محرک های حسی سبب تحریک هیپوتالاموس می شو ند و ضمنا"کورتکس را نیز تحریک می کنند . کورتس نقش آرام کننده هیجان رابه عهده دارد ، یعنی انگیزه هایی را که تا حدودی به یادگیری ارتباط دارند ، تعدیل می کند . البته گاهی کورتکس مخ بیش از هیپوتالاموس در برانگیختن حالت های هیجانی دخالت دارد و درآن هنگام شخصی که دچار هیجان شده است ، اعمالی مانند دشنام دادن ، حمله کردن ، فرار کردن و پنهان شدن را انجام می دهد که همگی توسط کورتکس صورت می پذیرد .
3- ایجاد تغییر های خاص فیزیولوژیک در مقابل محرک ( کیفیت فیزیولوژی هیجان ) : با بروز هیجان ، دگرگونی های در بدن به وجود می آید . به عبارت دیگر ، حالت های هیجانی با واکنش های فیزیولوژیک ، تغییرات شیمیایی خون (هورمونها ) و تغییرهای عصبی و ماهیچه ای همراه است . همچنین هیجان ، واکنشهای دیگری از جمله شدت ضربان قلب ، به کار افتادن غدد عرقی و فعالیت دستگاه عصبی سمپاتیک و پاراسمپاتیک را ایجاد می کند . البته قسمت عمده تغییرهای فیزیولوژیک ناشی از فعالیت بخش سمپاتیک است که وظیفه آن آماده کردن بدن برای اعمال اضطراری می باشد و هیجان مربوط به آن همراه با تهییج ، خشم ، اضطراب ، ترس و فرار است .
دستگاه عصبی پاراسمپاتیک حالت آرام بخش دارد و عهده دار کنترل موجود زنده است و حالت طبیعی را به موجود باز می گرداند .
4- ایجاد حالتهای خوشایند یا ناخوشایند در ارگانیزم .
5- ظهور رفتار های هیجانی (خنده ، گریه ).