توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ایین نگارش و ویرایش
Fahime.M
04-23-2009, 06:19 PM
جغرافياي پهناور ادبيات و نويسندگي محدود به شاعران و اديبان نميشود. هرکه "انسان" است و "سخن" ميگويد، ميتواند ساکنش باشد. من اما بر لزومش رأي ميدهم؛ زيرا شهروندي که از شيوه "درستي" و "شيوايي و زيباييِ" سخن مطلع و بهرهمند باشد، نفوذ کلام داشته، تعاملش با همنوعان سهل و ساده ميشود و به تبعش از توفيق و نفوذ اجتماعي بيشتري برخوردار خواهد شد.
به يقين، کم نيستند کساني که وقت نوشتن، درد زايمانشان ميگيرد![1] (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.iran-eng.com%2Fnewthread.php%3Fdo%3Dnewthread%26f%3D66% 23_ftn1) شيوه نويسندگي، اين درد را ميکاهد و زايشهاي بعدي را لذتبخش ميکند!
سفرهي "آيين نگارش و ويرايش" براي همگان پهن است و ميزبانش هر کسي است که راهکاري از اين شيوه در آستين دارد.
[1] (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.iran-eng.com%2Fnewthread.php%3Fdo%3Dnewthread%26f%3D66% 23_ftnref1). "همينگوي" نويسندهي معروف امريکايي و برنده جايزه نوبل ادبي، نوشتن را خودکشي ميداند.
نوشته شده توسط کافر خدا پرست...از سایت...iran-eng.com
Fahime.M
04-23-2009, 06:20 PM
آغاز راه (1) من در نظر دارم، نخست مطالبي از ساختار يک نوشته (پيام و آيين) بگويم. بعد گفتاري را از شيوه درستنويسي و مصاديق مهمش تقديم کنم. در برخي مباحث سعي ميکنم از دستورات صرف و خشک نويسندگي فاصله گرفته، با طرح "مثال"اي به مصاديقي عيني در همين سايت بپردازم.
پيام و آيين نوشته
ساختار يک نوشته، مثل تار و پود يک قالي در هم تنيده است، اما با تفکيک و ارزيابي آن، دو جزء عمده را از هم ميتوان باز شناخت: 1. ظاهر و جسم نوشته 2. باطن و روح آن. ظاهر نوشته، آيين(قالب) است و روحش، پيام(محتوا) است.
الف: ويژگيهاي نوشتهي خوب از حيث پيام
تناسب با مقتضيات زمان و مکان
نوشتهي خوب بايد با مقتضيات روزگار و جغرافياي خود، همساز و دمساز باشد و گرنه محکوم به شکست است.
مثال: اگر قصد درج نوشتهاي سياسي-اجتماعي داشته باشيم، پيش از هرچيز موقعيت زماني و مکاني را بايد خوب بررسي کنيم: ما کاربر سايت "ايران"اي با "قوانين"خاص هستيم. در زمان خاصي هم به سر ميبريم. کمي جزئيتر بخواهم بگويم: در زمان رياست جمهوري آقاي احمدي نژاد. کسي که مطلبي را از ايشان در اينجا درج کند که به تنش بينجامد و قفل شود، يا از مقتضيات پيرامونش با خبر نيست، يا بدان بيتوجه است. من اگر جاي اين نويسنده باشم، نقد خود را در مکان يا زماني ديگر مطرح ميکنم.
Fahime.M
04-23-2009, 06:21 PM
آغاز راه (2) الف: ويژگيهاي نوشتهي خوب از حيث پيام
تناسب با مقتضيات زمان و مکان
هماهنگي با نياز مخاطب [1] (http://www.iran-eng.com/newreply.php?do=newreply&noquote=1&p=299555#_ftn1)
نوشتهي خوب پيش از شکليابي و استوار شدن، مخاطب خود را ارزيابي ميکند. برخي از نيازهاي مخاطب فطرياند، به زمان و مکان خاصي منحصر نميشوند؛ مثل آزادي، عدالت، امنيت... واضح است براي اين موضوعات مقاله و کتابهاي فراواني نوشته شده است؛ اما وقتي همين مسائل با حوادث روز گره ميخورد، ميتوان از فرصت استفاده کرد، مقالهاي برايش نوشت.
در نظر گرفتن چند مورد ضروري است:
- براي چه کساني مينويسيم (سن سطح تحصيلات، طبقه اجتماعي و فرهنگي...) بايد زبان نوشته با مخاطب هماهنگ باشد.
- بيان راه پاسخگويي به نيازها و راهحل آن (به ذکر درد بسنده نکرده، درمان را هم تجويز بايد کرد يا ريشههاي درد را تحليل کرد).
مثال: به مطالب سايت نگاه کنيد. پوشه بعضي از مطالب، به رنگ قرمز درآمده، رقم بازديد از بعضيشان، به بالاي هزار رفته است. به چندتا از آنها سر بزنيد و سعي کنيد راز اين موفقيت را کشف کنيد. يافتن اين راز را ميتوانيد براي کتابها و جرايد پرفروش هم دنبال کنيد.
من به دليل رشتهي تحصيلي و حضورم در تالار اسلام و قرآن، از اين بخش بهتر ميتوانم مواردي را ذکر کنم. از موارد نسبتاً قديمي: پله پله تا خدا (http://www.iran-eng.com/showthread.php?t=35189)، انتخاب دين (http://www.iran-eng.com/showthread.php?t=41281)، جبر و اختيار (http://www.iran-eng.com/showthread.php?t=41639)جزو دغدغههاي ذهني يا روحي هر انساني هستند، بنابراين با استقبال خوبي روبهرو شدهاند. از تجربيات خودم: حجاب و ارشاد (http://www.iran-eng.com/showthread.php?t=41899)از مباحثي است که بين احکام ديني و مسائل روز(اجرايي) گره خورده است و هماکنون با آن درگيريم، همچنين بحث رابطه دختر و پسر...؟ (http://www.iran-eng.com/showthread.php?t=44060) [2] (http://www.iran-eng.com/newreply.php?do=newreply&noquote=1&p=299555#_ftn2)
در ضمن مخاطب امروز، راحتطلب و کمصبر است، پس نيازمند نوشتهاي ساده و کوتاه است. محتوا را با کمترين کلمات ارائه کرده، ساده بنويسيد تا قابل فهم و تحمل باشد...
[1] (http://www.iran-eng.com/newreply.php?do=newreply&noquote=1&p=299555#_ftnref1). بحث هماهنگي با نياز مخاطب را ميتوان به اندازه يک کتاب پرحجم ادامه داد. اين نه در حد توان من است نه طاقب مخاطب. فقط خواستم بر اهميتش اشاره کرده باشم.
[2] (http://www.iran-eng.com/newreply.php?do=newreply&noquote=1&p=299555#_ftnref2). مسلماً مخاطب هوشمند، با ذکاوتي که دارد، در محدودهي کاري و ذهني خود ميتواند مثالهايي را يافته و با بحث تطبيق دهد.
Fahime.M
04-23-2009, 06:21 PM
آغاز راه (3) الف: ويژگيهاي نوشتهي خوب از حيث پيام
تناسب با مقتضيات زمان و مکان
هماهنگي با نياز مخاطب
اصالت و استواري مفهوم
نوشتهي خوب بايد مباني و اصول خود را از سرچشمهاي وام بگيرد که تشنگي انسان را سيراب کند، نه آن که او را به اميد آب به سوي سراب بکشاند.
هرچهقدر در موضوعي که مينويسيد، مطالعات خود را تعميق ببخشيد، نوشتهي شما ماندگارتر و استوارتر خواهد ماند. نويسندگان بزرگ مسلماً بر تاريخ عمومي جهان و مکاتب فکري و ادبي مسلط بودهاند و جغرافيايي زماني و مکاني خود را خوب ميشناختهاند. تسلط بر تاريخ، شما را پخته و آيندهنگر ميکند؛ بسان ورزشکاري که به عقب برميگردد و به جلو "خيز" برميدارد. کتاب "نگاهي به تاريخ جهان" از لعل نهرو براي شروع خوب است. و کتاب "دنياي سوفي" شما را با پرسشهايي بشر تا بهحال داشته است و مکاتب فلسفي آشنا ميکند.
مثال: برخي از نوشتهها بر اساس تلاش فکري يک کاربر نيستند؛ بلکه از جاي ديگري صرفاً نقل شدهاند. به يقين، ناقلان آنها هيچگونه گامي براي تفکر و نويسندگي برنداشتهاند. ميتوان براي همان موضوع، چند کتاب يا مقالهي ديگر را مطالعه کرد و مطالب را از ذهن گذرانده، با زبان خود، دست به قلم شد.
نوشتههاي ما مثل فرزندان ما هستند. براي محترمداشتنشان، آنها را بايد خوب پروراند و براي زاييدنشان عجله نکرد. در اين صورت ديگران هم به آن احترام خواهند گذاشت. اگر نقدي هم درميان باشد، اتفاقاً احترام و توجه ايشان را خواهد رساند! چرا که تفکر و مطلب ما را ميپرورانند و به بلوغش ميرسانند.
Fahime.M
04-23-2009, 06:22 PM
آغاز راه (4) ب: ويژگيهاي نوشتهي خوب از حيث آيين
1. درستنويسي
همانطور که ما آدميان بايد هم در جسم و هم در روح، سالم و زيبا باشيم، نوشتهها نيز چنيناند. تنها حضور محتوا و روح مستحکم نوشته کافي نيست، ظاهر سخن نيز بايد عاري از غلطهاي رايج بوده، بر پايهي قواعد و هنجارهاي شناختهشدهي ادبي استوار باشد.
درستي سخن در دانشهاي دستور زبان، لغت، بافتشناسي و ساختشناسي ارزيابي ميشود. از اينرو، نوشتهي درست آن است با معيارهاي اين چهار دانش برابر کند.
2. شيوا نويسي
ظاهر نوشته جدا از درستي، بايد دلکش و شيوا نيز باشد. براي شيوانويسي (فصيح و بليغنويسي) راهکارهايي يافت ميشوند که در دانشهاي معاني، بيان، بديع و سبکشناسي مطالعه ميشوند.
در اينجا فعلا به گفتاري دربارهي دستور زبان خواهم پرداخت و توضيح دربارهي باقي موارد را به بعد موکول خواهم کرد.
دستور زبان
بايد تأکيد کنم: درستنويسي مقدم بر شيوانويسي است و جز با درستنويسي، شيوانگاري ممکن نيست.
برخي بر اين عقيدهاند که کسي با آموختن قواعد درستنويسي، بهويژه دستور زبان، نويسنده نميشود. ما هم با اين گروه همنواييم، اما نبايد از اين مقدمهي درست به نتيجهاي نادرست رسيد. آموختن قواعد درستنويسي براي نويسنده شدن "کافي" نيست، اما مسلماً "لازم" است.
مشکل ما بد آموختنش و توقف در باتلاقي از ضوابط خشک و غيرکاربردي است. دستور زبان يک علم آلي و ابزاري است و هدف نيست؛ پس بايد به اندازه توشهي راه از آن برداشت و در مسير نويسندگي گام برداشت.
دستور زبان مثل مصالحشناسي در ساختمانسازي ميماند. به شما ابزارکار و اجزاء يک نوشته را ميآموزاند.
من قصد ندارم از جزئيات و دانش دستور زبان چيزي بنويسم. تنها به ضرورت فراگيرياش سفارش کرده، چند کتاب معرفي ميکنم. براي شروع، به کتابهاي پيچيده اعتقادي ندارم، مثل تأليفات دکتر خسرو فرشيدورد. کتابهاي دبيرستان را با حل تمرينهايش، ميپسندم، نيز دستور زبان فارسي، دکتر حسن انوري و دکتر حسن احمدي گيوي، ويرايش دوم، انتشارات فاطمي.
Fahime.M
04-23-2009, 06:22 PM
آنچه گذشت با تمام علاقهاي که به اين تاپيک دارم، اما موانع و مشکلاتي موجب تأخيرم ميشود: يکي يافتن حسي که بنشينم و تمرکز کنم تا مطالب را تنظيم کنم، ديگري قائم به شخص بودن تنظيم مطالب است. به يقين اگر مطالب، پيشتر به صورت منسجم در کتابي نوشته شده بود، زحمتم امروز کمتر بود و سرعت کارم نيز بيشتر. نميگويم به کتابي مراجعه نکردهام، اتفاقاً آنچه تقديم ميشود، نتيجهي مطالعهي کتابهاي فراواني است، اما چارچوب اصلي و ترتيب منطقي آن، بر اساس تجربهي شخصي و نتيجهي سالها تدريس دستور زبان و آيين نگارش و ويرايش است که به صورت برگههايي (=فيش) تهيه شده است. مشکل من عدم انسجام اين مطالب به همين صورت است که الان ميبينيد.
اگر مطالب اين تاپيک براي کساني سودمند افتاده است، بايد عرض کنم: مطالعهي مطالب، همراه با حضور در "کارگاه ادبيات" (http://www.iran-eng.com/showthread.php?t=47230) و تمرينهاي آن، مؤثرتر خواهد بود. به تعبيري اين دو، خواهر و برادر هماند!
آنچه تا به الان گذشته را ميتوان به اين صورت خلاصه کرد:
سخنِ درست گفتن (محتوا)
درست سخن گفتن (قالب)
و زيبا سخن گفتن! (قالب)
نيز در بحثهاي پيش، دانشهاي مرتبط با هرکدام از اين مؤلفهها تقديم شد. نخستينش دستور زبان بود. من فرض را بر اين ميگذارم که دوستان همراه، يکي از کتابهاي معرفي شده را تهيه کرده، به مطالعه مشغولند. با اين حال براي ادامهي بحث، نيازي به اتمام بحثهاي دستور زبان نيست.
ميرسيم به بحث لغت که از وابستگان به درستنويسي است.
Fahime.M
04-23-2009, 06:23 PM
لغت (1) به يقين، لغت يکي از ارکان مهم در سخن است. لغت، کالبدي بيروح و توخالي نيست، بلکه حامل معنايي است. به قول حضرت علي: کلمه، جسم و روح دارد، لفظ جسمش است و معني، روحش.
و اما اهميت فراگيري لغت:
مقايسه کنيد بين سخنگفتن کودکي که با لکنت و مکث همراه است با سرايش يا سخنراني اديب يا شاعري که به بداهه شعر ميسرايد يا بيوقفه، به شيوايي سخن ميراند. اينان در انتقال معنا از ذهن به مخاطبان و براي يافتن "لغت" سرگردان نميشوند. با پيش رو آمدن معنايي در ذهنشان، لغات به سرعت در جلو چشم و ذهنشان ميآيد و باز با همان سرعت باورنکردني و نامحسوس، دست به انتخاب ميزنند. اينها دليل بر سابقهي تلاش بسيار و همراهي مداوم با لغات است.
پس شما براي خلق نوشتاري عالمانه و اديبانه، نياز به سرمايهي باارزشي به نام "لغت" هستيد. در بعضي از برگههاي تحقيقاتيام به نقل از "آيين سخنراني" ديل کارنگي، چنين نقل آوردهام: يك فرد معمولي براي صحبتهاي عادي و روزانهاش به دو يا سه هزار لغت نيازدارد؛ اما ميلتون شاعر انگليسي، حدود هشتهزار لغت بهكارميبرده است و شكسپير در حدود 21000 لغت
Fahime.M
04-23-2009, 06:23 PM
لغت (2) نخستين گام براي فراگيري لغات و افزودن آنها در ذهنتان تهيه يک فرهنگ لغت است. براي اينکار نياز نيست فرهنگهاي چندجلدي خريداري کنيد، فرهنگ تکجلدي کافي است.
از ميان فرهنگهاي تکجلدي عميد، معين و... اين دو را بيشتر ميپسندم:
فرهنگ سخن، دکتر حسن انوري، انتشارات سخن
فرهنگ الفبايي – قياسي زبان فارسي، دکتر مهشيد مشيري، سروش
خود من از فرهنگ الفبايي – قياسي استفاده ميکنم. با داشتن آن ميتوانيد با لغات مترادف، متضاد و همآواي هر کلمه نيز آشنا بشويد
Fahime.M
04-23-2009, 06:23 PM
لغت (3) پس از تهيه فرهنگ لغت، نوبت به فراگيري لغات ميرسد؛ اما نه به اين صورت که فرهنگ را بازد کرده، لغاتش را به همراه معانياش حفظ کنيد!
بر اساس نظريهي "بازيهاي زباني" ويتنگشتاين: معناي شيء بسته به متنش دارد. شايد شما هم اين تجربه را داشته باشيد که هرلغت در متن خودش معناي واقعياش را نشان ميدهد، نه به تنهايي و جدا از متن. بنابراين حفظ معناي يک لغت در فرهنگ، درک درستي از روح و معناي آن به شما نميدهد.
پس گام بعد چنين رقم ميخورد:
تهيه يک کتاب ادبي. کتابي که سبک نوشتاري و محتوايش متناسب با سليقه و روحيه شما باشد. شما با مطالعهي آن، به لغات تازهاي بر ميخوريد که پيشتر در ذهن شما نبوده است.
آن را علامتگذاري کنيد.
در فرهنگ لغت، بهترين و نزديکترين ترجمهي معنايي را به دست بياوريد.
در گوشه همان صفحهي کتابتان نتيجه را يادداشت کنيد.
اين کار درک بهتر و دقيقتري از لغات به شما ميدهد. و با نوشتنش در گوشهي کتاب حافظهي کوتاهمدت شما پايدارتر عمل ميکند و چه بسا بعداً ترجمه را فراموش کرده، نياز به بازبيني داشته باشيد...
Powered by vBulletin™ Version 4.2.2 Copyright © 2025 vBulletin Solutions, Inc. All rights reserved.