alamatesoall
02-02-2011, 08:00 PM
قدرت اراده
پایگاه اینترنتی دویچهوله (رادیو آلمان): یافتههای جدید علمی نشان میدهد که قدرتی به نام اراده وجود ندارد. به گزارش دویچهوله، یکی از فرضیههای جنجال برانگیزی که اخیرا توسط یکی از بزرگترین دانشمندان مغز و اعصاب مطرح شده بر این نکته تاکید میکند که تصمیم گیری تنها بستگی به ساختار و عملکرد مغز دارد و اراده آزاد چیزی غیر از یک تصور نیست، تصوری که به ما احساس خوبی میدهد.
`ولف زینگر` ( (Wolf Singerمدیر موسسه `ماکس پلانک` در فرانکفورت آلمان می گوید: `ما فکر میکنیم که میتوانیم آزادانه و بر اساس دلایل منطقی تصمیم بگیریم. از دید علمی، مغز سیستمی پیچیده و بدون یک مرکز مشخص است که همه چیز را برنامه ریزی میکند و عملکرد مغز که تعیین کننده رفتار ماست پروسه ای نوروبیولوژیک است. یعنی اینکه نوع تصمیمگیری ما کاملا به ساختار مغزی مان وابسته است و اینکه مغز چگونه شکل گرفته است و چطور اطلاعات دریافتی را بررسی میکند.`
پس ارادهای برای تصمیمگیری وجود ندارد و رفتار ما به عادات و نوع تربیتمان و اینکه چگونه مغزمان فرم گرفته بستگی دارد و دقیقا همین فرم و ساختمان است که نحوه تصمیمگیری را مشخص میکند و اینطور به نظر میرسد که تمام این روند ناخودآگاه است.
ولف زینگر معتقد است: `تازه بعد از انجام یک کار، ما افکارمان را مرتب میکنیم ، به بررسی آگاهانه اوضاع میپردازیم و بعد فکر میکنیم که حتی میتوانستیم به گونه دیگری تصمیم بگیریم، اما داستان اینگونه نیست. قضیه آنطور پیش میرود که باید پیش میرفت و تازه بعد از ماجرا برای ما حالت قصد و عمد پیدا میکنند.` این نظریه قبل از همه در میان فیلسوفان مخالفین سرسختی دارد که معروف ترین چهره مخالف و منتقد `یورگن هابرماس` ( (urgen Habermasاست.
به نظر هابرماس اینکه اختیار وقدرت تصمیمگیری آزادانه وجود ندارد و آنچه ما انجام میدهیم زاییده فعالیت نورنها و سیناپسهای مغزی است، بیجاست. وی میگوید: `اگر اینگونه باشد هیچ جایی برای قدرت استدلال باقی نمیماند، در نتیجه از این به بعد کسی مسوول اعمالش نیست. مثلا نیازی نیست از یک قاتل پرسید به چه علت آدم کشتی؟ چون مدل ساختمان مغزیاش اینگونه عمل میکند.
`اما در این رابطه زینگر پاسخ جالبی دارد: `حتی جنایتکار را باید به چشم قربانی نگاه کرد، به دلیل اینکه فعالیت مغزیاش غیرعادی است و درست مثل آدمی که به دلیل تومور مغزی کنترل رفتارش را از دست داده و بیمار است، اما حتی بدون اراده آزدانه هم یک قاتل خطری برای همه محسوب میشود و باید جلویش گرفته شود.` وی میافزاید: `اما اراده و اختیار اموری ذاتی نیستند که از طریق ژنها به ارث رسیده باشند و اراده مثل یک قرارداد اجتماعی است، واقعیتی که ساخته و پرداخته نظام اجتماعی است و تاثیر یک واقعیت اجتماعی کمتر از رفتارهای ذاتی نیست.` واقعیتهای اجتماعی مختلفی وجود دارند، مثلا میتوان پرسید، آدمها چرخ دارند؟ هم بله و هم نه!
به اعتقاد زینگر، `از دید طبیعی آدم چرخ ندارد،اما چرخ و وسیلههای حرکتی چرخدار را اختراع کرده، پس آدمی که سوار دوچرخه است خودش هم چرخ دارد و شبیه این داستان در مورد حق و وظیفه هم صدق میکند. اینها ذاتی نیستند، اما جزیی از ساختار اجتماعی و در مورد تک تک ما صادق هستند.` زینگر اضافه میکند: `حالا این سوال مشکل که آدم اراده آزاد دارد؟ جواب از یک طرف آری است، از طرف دیگر خیر. از دید طبیعی، نه ندارد، اما آدم ها اراده آزاد را کشف و آن را در نظام اجتماعیشان ثبت کردند و چون به این تصویر ثبت شده باور دارند خود را صاحب اختیار و اراده میدانند. آدم صاحب اراده آزاد همان مفهوم آدم چرخ دار را دارد.`
نکته جالب اینکه کلمه اراده آزاد در بسیاری از فرهنگهای غیراروپایی مفهومی ندارد و این نکته را شاید بتوان اینگونه تعبیر کرد که اراده آزاد نه تنها یک قرارداد اجتماعی، بلکه یک مسئله فرهنگی است.
پایگاه اینترنتی دویچهوله (رادیو آلمان): یافتههای جدید علمی نشان میدهد که قدرتی به نام اراده وجود ندارد. به گزارش دویچهوله، یکی از فرضیههای جنجال برانگیزی که اخیرا توسط یکی از بزرگترین دانشمندان مغز و اعصاب مطرح شده بر این نکته تاکید میکند که تصمیم گیری تنها بستگی به ساختار و عملکرد مغز دارد و اراده آزاد چیزی غیر از یک تصور نیست، تصوری که به ما احساس خوبی میدهد.
`ولف زینگر` ( (Wolf Singerمدیر موسسه `ماکس پلانک` در فرانکفورت آلمان می گوید: `ما فکر میکنیم که میتوانیم آزادانه و بر اساس دلایل منطقی تصمیم بگیریم. از دید علمی، مغز سیستمی پیچیده و بدون یک مرکز مشخص است که همه چیز را برنامه ریزی میکند و عملکرد مغز که تعیین کننده رفتار ماست پروسه ای نوروبیولوژیک است. یعنی اینکه نوع تصمیمگیری ما کاملا به ساختار مغزی مان وابسته است و اینکه مغز چگونه شکل گرفته است و چطور اطلاعات دریافتی را بررسی میکند.`
پس ارادهای برای تصمیمگیری وجود ندارد و رفتار ما به عادات و نوع تربیتمان و اینکه چگونه مغزمان فرم گرفته بستگی دارد و دقیقا همین فرم و ساختمان است که نحوه تصمیمگیری را مشخص میکند و اینطور به نظر میرسد که تمام این روند ناخودآگاه است.
ولف زینگر معتقد است: `تازه بعد از انجام یک کار، ما افکارمان را مرتب میکنیم ، به بررسی آگاهانه اوضاع میپردازیم و بعد فکر میکنیم که حتی میتوانستیم به گونه دیگری تصمیم بگیریم، اما داستان اینگونه نیست. قضیه آنطور پیش میرود که باید پیش میرفت و تازه بعد از ماجرا برای ما حالت قصد و عمد پیدا میکنند.` این نظریه قبل از همه در میان فیلسوفان مخالفین سرسختی دارد که معروف ترین چهره مخالف و منتقد `یورگن هابرماس` ( (urgen Habermasاست.
به نظر هابرماس اینکه اختیار وقدرت تصمیمگیری آزادانه وجود ندارد و آنچه ما انجام میدهیم زاییده فعالیت نورنها و سیناپسهای مغزی است، بیجاست. وی میگوید: `اگر اینگونه باشد هیچ جایی برای قدرت استدلال باقی نمیماند، در نتیجه از این به بعد کسی مسوول اعمالش نیست. مثلا نیازی نیست از یک قاتل پرسید به چه علت آدم کشتی؟ چون مدل ساختمان مغزیاش اینگونه عمل میکند.
`اما در این رابطه زینگر پاسخ جالبی دارد: `حتی جنایتکار را باید به چشم قربانی نگاه کرد، به دلیل اینکه فعالیت مغزیاش غیرعادی است و درست مثل آدمی که به دلیل تومور مغزی کنترل رفتارش را از دست داده و بیمار است، اما حتی بدون اراده آزدانه هم یک قاتل خطری برای همه محسوب میشود و باید جلویش گرفته شود.` وی میافزاید: `اما اراده و اختیار اموری ذاتی نیستند که از طریق ژنها به ارث رسیده باشند و اراده مثل یک قرارداد اجتماعی است، واقعیتی که ساخته و پرداخته نظام اجتماعی است و تاثیر یک واقعیت اجتماعی کمتر از رفتارهای ذاتی نیست.` واقعیتهای اجتماعی مختلفی وجود دارند، مثلا میتوان پرسید، آدمها چرخ دارند؟ هم بله و هم نه!
به اعتقاد زینگر، `از دید طبیعی آدم چرخ ندارد،اما چرخ و وسیلههای حرکتی چرخدار را اختراع کرده، پس آدمی که سوار دوچرخه است خودش هم چرخ دارد و شبیه این داستان در مورد حق و وظیفه هم صدق میکند. اینها ذاتی نیستند، اما جزیی از ساختار اجتماعی و در مورد تک تک ما صادق هستند.` زینگر اضافه میکند: `حالا این سوال مشکل که آدم اراده آزاد دارد؟ جواب از یک طرف آری است، از طرف دیگر خیر. از دید طبیعی، نه ندارد، اما آدم ها اراده آزاد را کشف و آن را در نظام اجتماعیشان ثبت کردند و چون به این تصویر ثبت شده باور دارند خود را صاحب اختیار و اراده میدانند. آدم صاحب اراده آزاد همان مفهوم آدم چرخ دار را دارد.`
نکته جالب اینکه کلمه اراده آزاد در بسیاری از فرهنگهای غیراروپایی مفهومی ندارد و این نکته را شاید بتوان اینگونه تعبیر کرد که اراده آزاد نه تنها یک قرارداد اجتماعی، بلکه یک مسئله فرهنگی است.