alamatesoall
02-01-2011, 08:38 PM
چاپلوسی، ناپسند اما پرطرفدار
یکی از بلایایی که روابط اجتماعی شهروندان در عرصه اجتماع را مورد تهدید قرار می دهد تملق و چاپلوسی است که متاسفانه باب میل بسیاری از افرادی قرار می گیرد که تشنه شنیدن آن هستند. در واقع این پدیده که در جوامعی که سطح شعور اجتماعی بالایی ندارند با استقبال افراد زیادی مواجه می شود و حتی کسانی که از آنها تملق می شود لب به اعتراض نمی گشایند و شادمان از شنیدن آنچه در خور لیاقت خود نمی بینند،بر دامنه تکبر خود می افزایند.
چاپلوسى که ما از آن سخن می گوییم،اغلب نسبت به کسانى صورت مىپذیرد که از توانمندىِ اقتصادى، سیاسى،اجتماعی یا ادارى بهرهمندند.
البته این وضع محدود به تاریخ معاصر ایران نیست و گفتارهایى از تاریخ کهن وجود دارد که بر اساس آن مىتوان دریافت که چاپلوسى در مناسبات ایرانیان از دیرباز وجود داشته است و جان نثاران دروغین زیادی در همه عرصه ها باعث می شدند تا حاصل زحمات و خدمات ارزنده بسیاری از افراد متین جامعه نادیده گرفته شود.این گونه مطالب در نوشته های ادبی ایران نیز به چشم می خورد و همواره شعرایی هم که کرامت نفس و متانت طبع بلندی برخوردار بوده اند در نکوهش آن سخن بر زبان رانده اند.
عبید زاکانى در یکى از طنزهاى گزنده خود این موضوع را به خوبى نشان داده و معلوم مىکند که متاع تملق و چاپلوسى دستِ کم در دربار ایران و قدرتمندان مستبد وجود داشته است. سلطان محمود را در حالت گرسنگى، بادمجان بورانى پیش آوردند. خوشش آمد و زیاد خورد و گفت: بادمجان طعامى است خوش. ندیمى در مدح بادمجان فصلى پرداخت. سلطان چون سیر شد، گفت: بادمجان سخت مضر چیزى است، ندیم در مضرت بادمجان مبالغتى تمام کرد. سلطان گفت: اى مردک نه آن زمان مدحش مىگفتى؟! ندیم گفت: قربان! من، ندیم توام نه ندیم بادمجان. و به این ترتیب مىتوان دریافت که حکومتهاى استبدادى خاستگاه عمدهى چاپلوسى بوده است. باید اشاره کرد که چاپلوسان به خاطر منافع شخصى خودشان به تملق و مبالغه دربارهى خصوصیات و توانایىهاى توانمندان متوسل مىشوند و آنها را ستایش مىکنند.
این واقعیت را نیز باید در نظر گرفت که بسیاری از پدیدههای اجتماعی با گذشت زمان در رفتار جامعه نهادینه مىشوند و رسوب می کنند، و اکثر مردم با آن خو مىگیرند؛ بنابراین حتى در صورتى که عوامل شکل دهنده پدیدهها از بین بروند، باز هم آن پدیدهها به تداوم خود در عرصه جامعه ادامه می دهند. تملق هم یک پدیده کهن است و نمىتوان انتظار داشت که از جامعه محو شود. چون سایه استبداد براى مدتى طولانى در تاریخ و فرهنگ بومى ایران وجود داشته و باعث شده تا رفتارهاى تملق آمیز اشاعه و گسترش داده شود.
یکی از بلایایی که روابط اجتماعی شهروندان در عرصه اجتماع را مورد تهدید قرار می دهد تملق و چاپلوسی است که متاسفانه باب میل بسیاری از افرادی قرار می گیرد که تشنه شنیدن آن هستند. در واقع این پدیده که در جوامعی که سطح شعور اجتماعی بالایی ندارند با استقبال افراد زیادی مواجه می شود و حتی کسانی که از آنها تملق می شود لب به اعتراض نمی گشایند و شادمان از شنیدن آنچه در خور لیاقت خود نمی بینند،بر دامنه تکبر خود می افزایند.
چاپلوسى که ما از آن سخن می گوییم،اغلب نسبت به کسانى صورت مىپذیرد که از توانمندىِ اقتصادى، سیاسى،اجتماعی یا ادارى بهرهمندند.
البته این وضع محدود به تاریخ معاصر ایران نیست و گفتارهایى از تاریخ کهن وجود دارد که بر اساس آن مىتوان دریافت که چاپلوسى در مناسبات ایرانیان از دیرباز وجود داشته است و جان نثاران دروغین زیادی در همه عرصه ها باعث می شدند تا حاصل زحمات و خدمات ارزنده بسیاری از افراد متین جامعه نادیده گرفته شود.این گونه مطالب در نوشته های ادبی ایران نیز به چشم می خورد و همواره شعرایی هم که کرامت نفس و متانت طبع بلندی برخوردار بوده اند در نکوهش آن سخن بر زبان رانده اند.
عبید زاکانى در یکى از طنزهاى گزنده خود این موضوع را به خوبى نشان داده و معلوم مىکند که متاع تملق و چاپلوسى دستِ کم در دربار ایران و قدرتمندان مستبد وجود داشته است. سلطان محمود را در حالت گرسنگى، بادمجان بورانى پیش آوردند. خوشش آمد و زیاد خورد و گفت: بادمجان طعامى است خوش. ندیمى در مدح بادمجان فصلى پرداخت. سلطان چون سیر شد، گفت: بادمجان سخت مضر چیزى است، ندیم در مضرت بادمجان مبالغتى تمام کرد. سلطان گفت: اى مردک نه آن زمان مدحش مىگفتى؟! ندیم گفت: قربان! من، ندیم توام نه ندیم بادمجان. و به این ترتیب مىتوان دریافت که حکومتهاى استبدادى خاستگاه عمدهى چاپلوسى بوده است. باید اشاره کرد که چاپلوسان به خاطر منافع شخصى خودشان به تملق و مبالغه دربارهى خصوصیات و توانایىهاى توانمندان متوسل مىشوند و آنها را ستایش مىکنند.
این واقعیت را نیز باید در نظر گرفت که بسیاری از پدیدههای اجتماعی با گذشت زمان در رفتار جامعه نهادینه مىشوند و رسوب می کنند، و اکثر مردم با آن خو مىگیرند؛ بنابراین حتى در صورتى که عوامل شکل دهنده پدیدهها از بین بروند، باز هم آن پدیدهها به تداوم خود در عرصه جامعه ادامه می دهند. تملق هم یک پدیده کهن است و نمىتوان انتظار داشت که از جامعه محو شود. چون سایه استبداد براى مدتى طولانى در تاریخ و فرهنگ بومى ایران وجود داشته و باعث شده تا رفتارهاى تملق آمیز اشاعه و گسترش داده شود.