alamatesoall
01-30-2011, 08:45 PM
مقدمه
چندی است اصطلاح وجدان کاری به فرهنگ اداری کشور راه یافته و مورد توجه مدیران ارشد قرار گرفته است. اما تا به حال گامهای اساسی در جهت شناسایی و اعمال حاکمیت وجدان کاری در جامعه برداشته نشده است. وجدان کاری را میتوان رضایت قلبی و التزام عملی نسبت به وظایف تعیین شده برای انسان تعریف کرد. با این شرط که بدون هرگونه سیستم نظارتی ، شخص وظایف خود را به بهترین نحو ممکن به انجام رساند.
وجدان به چه معناست؟
در قرآن کریم واژه وجد و مشتقات آن ، در معانی یافتن و دیدن ، اطلاع و آگاهی و رسیدن مورد استفاده قرار گرفته است و به عنوان نفس لوامه نیز تعبیر شده که با انجام کار زشت انسان را نکوهش میکند.
در زبان عربی ، الوَجد ، الوُِجد ، و الوِجد به عنوان مصدر و به معنای دوستی ، شادی ، قدرت و وجدان قوهای باطنی تعریف شده است که خوب و بد اعمال را تشخیص میدهد.
در زبان فارسی وجدان در لغت به کسر واو است، ولی درتداول ایران و عراق بضم واو تلفظ میشود و به معنای یافتن ، شعور ، شعور باطن و به عنوان قوهای در باطن شخص است که وی را از نیک و بد اعمال آگاهی دهد.
وجدان در زبان انگلیسی با واژه Conscience معرفی شده و به معنای باطن ، دل و شعور آمده است و از آن به عنوان احساس درونی و روحانی که موجب تشخیص خوب از بد میشود یاد شده است.
وجدان کاری
وجدان کاری عبارت است از احساس تعهد درونی به منظور رعایت الزاماتی که در ارتباط با کار مورد توافق قرار گرفته است. به بیان دیگر منظور از وجدان کاری ، رضایت قلبی ، تعهد و التزام عملی نسبت به وظیفههایی است که قرار است انسان آنها را انجام دهد، به گونهای که اگر بازرس و ناظری نیز بر فعالیت او نظاره گر نباشد، باز هم در انجام وظیفه قصوری روا نخواهد داشت.چگونه میتوان کم کاری ، عدم احساس مسئولیت ، حضور نیافتن در محل کار ، عدم پاسخگویی و راهنمایی صحیح مراجعان ، مراقبت نکردن صحیح از اموال ، بیتوجهی به کیفیت کار و گرایش به آسانطلبی را به رضایت شغلی و انجام کار با کیفیت بالا و مطلوب و حضور موثر در محل کار تبدیل کرد؟
وجدان عبارت است از استعدادی که به تشخیص نیک و بد پرداخته و برای امور ارزش قائل است، نیک و بد را از هم فرق گذاشته و برای ما نوعی الزام عملی ایجاد میکند.
وجدان کاری عبارت است از مجموعه عواملی که در فرد سازمانی نظام ارزشی بوجود میآورد.
در صورت دارا بودن بالاترین حد وجدان کار میتوان جامعهای را تصور کرد که در آن افراد در مشاغل گوناگون سعی دارند تا کارهای محوله را به بهترین وجه و بطور دقیق و کامل و با رعایت اصول بهینه سازی انجام دهند. پس وجدان کاری موجب میگردد تا افراد سیستمی و نظاممند گردند. (خودکنترلی )
مفاهیم مشابه یا مرتبط با وجدان کاری
وجدان کاری با مفاهیمی از قبیل انضباط ، روحیه ، کارایی ، انگیزش و تعهد در حالی که رابطه نزدیک دارد، متفاوت است.
وجدان کاری و انضباط
انضباط به معنی تربیت مبتنی بر نظم خاص است، در مسائل اجتماعی ، شیوه زندگی مبتنی بر قانون را انضباط گویند که برای رعایت آن قوانین به یک نیروی خارجی نیاز است. در این شرایط ، مجریان قانون تنها وظیفه تنبیه خاطیان را به عهده دارند و کسانی که قانون را محترم میشمارند تنها به وظیفه خود عمل کردهاند، در حالی که وجدان کاری ، نیرویی است درونی که هم پاداش میدهد (در صورت رضایت درونی) و هم کیفر (در صورت عذاب وجدان).
وجدان کاری و روحیه
روحیه را نیرویی میدانند که به یاری آن فرد خود را در تطابق کامل با سازمان میبیند و وظایف خود را با علاقه و انضباط انجام دهد. به این ترتیب ، روحیه از تطابق فرد و سازمان منتج میشود در حالی که وجدان کاری حاصل احساس و تعهد درونی فرد در قبال وظایفی است که پذیرفته است.
وجدان کاری و کارایی
کارایی به استفاده بهینه از منابع اطلاق میشود و در واقع هنگامی کارایی بالاست که منابع انسانی در امور و وظایف محوله بهترین عملکرد را داشته باشند. بنابراین ، بین کارایی و وجدان کاری میتوان رابطهای علی برقرار کرد، بدین ترتیب که وجدان کاری یکی از عوامل موثر بر کارایی است ولی بالا بودن کارایی الزاما نتیجه بالا بودن وجدان کاری نیست.
وجدان کاری و انگیزش
انگیزش عاملی است که موجب میشود تا انسانها کاری را انجام دهند که بعضی آن را نیرویی درونی و برخی نیز آن را نیرویی بیرونی میدانند، بنابراین تحلیل انگیزه در بررسی مسئله وجدان کاری از اهمیت فوق العادهای برخوردار میباشد.
وجدان کاری و تعهد
رایلی و کادول ، تعهد را به عوامل و انگیزههای درونی و بیرونی شغل تقسیم میکنند و سامرز ، تعهد موثر را نوعی وابستگی و انضمام به سازمان میداند که به صورت پذیرش ارزشهای سازمان و تمایل به باقی ماندن در سازمان تظاهر مینماید.
عوامل مؤثر بر وجدان کاری
برای آن که فرد کار خواسته شده و مورد نظر را انجام دهد، چند حالت میتوان تصور کرد:
از طریق جبر و زور ، که عامل کار با کوچکترین تخلف به مجازات رسیده و همواره به خاطر ترس از کابوس مجازات سعی میکند با حداکثر توان خود کار کند.
با تنظیم قوانین و مقررات و ایجاد انگیزههای مادی مناسب ، از قبیل افزایش دستمزد ، اضافه کردن مزایای جانبی ، کم کردن زمان کار و بهبود شرایط آن است که عامل کار تحت تأثیر این قبیل انگیزهها حداکثر تلاش خود را مبذول دارد.
تقویت وجدان کاری و استفاده از انگیزههای مادی ضمن تقویت و تأکید بر اهداف معنوی.
نتیجه
وجدان کاری کارکنان تحت تاثیر عوامل مختلفی است:
به کارگیری کارکنان بر اساس علاقه و توانایی و معیارهای قابل اندازهگیری.
تلاش برای ارضا نیازهای کارکنان.
احتساب سختی ، حساسیت و پیچیدگی کار در تنظیم حقوق و مزایا.
ارزیابی عملکرد کارکنان برای ایجاد امکان پیشرفت.
ارائه فرصت و امکان لازم برای ترفیع کارکنان بر اساس معیارهای قبل از اندازهگیری.
تشویق و تنبیه کارکنان.
شرکت دادن کارکنان در تصمیم گیریهای سازمانی.
تفویض اختیار و عدم تمرکز تا حد امکان.
تقسیم کار مطلوب کارکنان.
انتساب مدیران شایسته بر اساس تخصص ، تجربه ، وجدان کاری و علاقه به جای روابط و خصوصیات غیرمرتبط با کار.
اجرای برنامههای آموزشی بر اساس نیازهای شغلی و به منظور تعالی کارکنان برای ایجاد خرسندی از شغل.
چندی است اصطلاح وجدان کاری به فرهنگ اداری کشور راه یافته و مورد توجه مدیران ارشد قرار گرفته است. اما تا به حال گامهای اساسی در جهت شناسایی و اعمال حاکمیت وجدان کاری در جامعه برداشته نشده است. وجدان کاری را میتوان رضایت قلبی و التزام عملی نسبت به وظایف تعیین شده برای انسان تعریف کرد. با این شرط که بدون هرگونه سیستم نظارتی ، شخص وظایف خود را به بهترین نحو ممکن به انجام رساند.
وجدان به چه معناست؟
در قرآن کریم واژه وجد و مشتقات آن ، در معانی یافتن و دیدن ، اطلاع و آگاهی و رسیدن مورد استفاده قرار گرفته است و به عنوان نفس لوامه نیز تعبیر شده که با انجام کار زشت انسان را نکوهش میکند.
در زبان عربی ، الوَجد ، الوُِجد ، و الوِجد به عنوان مصدر و به معنای دوستی ، شادی ، قدرت و وجدان قوهای باطنی تعریف شده است که خوب و بد اعمال را تشخیص میدهد.
در زبان فارسی وجدان در لغت به کسر واو است، ولی درتداول ایران و عراق بضم واو تلفظ میشود و به معنای یافتن ، شعور ، شعور باطن و به عنوان قوهای در باطن شخص است که وی را از نیک و بد اعمال آگاهی دهد.
وجدان در زبان انگلیسی با واژه Conscience معرفی شده و به معنای باطن ، دل و شعور آمده است و از آن به عنوان احساس درونی و روحانی که موجب تشخیص خوب از بد میشود یاد شده است.
وجدان کاری
وجدان کاری عبارت است از احساس تعهد درونی به منظور رعایت الزاماتی که در ارتباط با کار مورد توافق قرار گرفته است. به بیان دیگر منظور از وجدان کاری ، رضایت قلبی ، تعهد و التزام عملی نسبت به وظیفههایی است که قرار است انسان آنها را انجام دهد، به گونهای که اگر بازرس و ناظری نیز بر فعالیت او نظاره گر نباشد، باز هم در انجام وظیفه قصوری روا نخواهد داشت.چگونه میتوان کم کاری ، عدم احساس مسئولیت ، حضور نیافتن در محل کار ، عدم پاسخگویی و راهنمایی صحیح مراجعان ، مراقبت نکردن صحیح از اموال ، بیتوجهی به کیفیت کار و گرایش به آسانطلبی را به رضایت شغلی و انجام کار با کیفیت بالا و مطلوب و حضور موثر در محل کار تبدیل کرد؟
وجدان عبارت است از استعدادی که به تشخیص نیک و بد پرداخته و برای امور ارزش قائل است، نیک و بد را از هم فرق گذاشته و برای ما نوعی الزام عملی ایجاد میکند.
وجدان کاری عبارت است از مجموعه عواملی که در فرد سازمانی نظام ارزشی بوجود میآورد.
در صورت دارا بودن بالاترین حد وجدان کار میتوان جامعهای را تصور کرد که در آن افراد در مشاغل گوناگون سعی دارند تا کارهای محوله را به بهترین وجه و بطور دقیق و کامل و با رعایت اصول بهینه سازی انجام دهند. پس وجدان کاری موجب میگردد تا افراد سیستمی و نظاممند گردند. (خودکنترلی )
مفاهیم مشابه یا مرتبط با وجدان کاری
وجدان کاری با مفاهیمی از قبیل انضباط ، روحیه ، کارایی ، انگیزش و تعهد در حالی که رابطه نزدیک دارد، متفاوت است.
وجدان کاری و انضباط
انضباط به معنی تربیت مبتنی بر نظم خاص است، در مسائل اجتماعی ، شیوه زندگی مبتنی بر قانون را انضباط گویند که برای رعایت آن قوانین به یک نیروی خارجی نیاز است. در این شرایط ، مجریان قانون تنها وظیفه تنبیه خاطیان را به عهده دارند و کسانی که قانون را محترم میشمارند تنها به وظیفه خود عمل کردهاند، در حالی که وجدان کاری ، نیرویی است درونی که هم پاداش میدهد (در صورت رضایت درونی) و هم کیفر (در صورت عذاب وجدان).
وجدان کاری و روحیه
روحیه را نیرویی میدانند که به یاری آن فرد خود را در تطابق کامل با سازمان میبیند و وظایف خود را با علاقه و انضباط انجام دهد. به این ترتیب ، روحیه از تطابق فرد و سازمان منتج میشود در حالی که وجدان کاری حاصل احساس و تعهد درونی فرد در قبال وظایفی است که پذیرفته است.
وجدان کاری و کارایی
کارایی به استفاده بهینه از منابع اطلاق میشود و در واقع هنگامی کارایی بالاست که منابع انسانی در امور و وظایف محوله بهترین عملکرد را داشته باشند. بنابراین ، بین کارایی و وجدان کاری میتوان رابطهای علی برقرار کرد، بدین ترتیب که وجدان کاری یکی از عوامل موثر بر کارایی است ولی بالا بودن کارایی الزاما نتیجه بالا بودن وجدان کاری نیست.
وجدان کاری و انگیزش
انگیزش عاملی است که موجب میشود تا انسانها کاری را انجام دهند که بعضی آن را نیرویی درونی و برخی نیز آن را نیرویی بیرونی میدانند، بنابراین تحلیل انگیزه در بررسی مسئله وجدان کاری از اهمیت فوق العادهای برخوردار میباشد.
وجدان کاری و تعهد
رایلی و کادول ، تعهد را به عوامل و انگیزههای درونی و بیرونی شغل تقسیم میکنند و سامرز ، تعهد موثر را نوعی وابستگی و انضمام به سازمان میداند که به صورت پذیرش ارزشهای سازمان و تمایل به باقی ماندن در سازمان تظاهر مینماید.
عوامل مؤثر بر وجدان کاری
برای آن که فرد کار خواسته شده و مورد نظر را انجام دهد، چند حالت میتوان تصور کرد:
از طریق جبر و زور ، که عامل کار با کوچکترین تخلف به مجازات رسیده و همواره به خاطر ترس از کابوس مجازات سعی میکند با حداکثر توان خود کار کند.
با تنظیم قوانین و مقررات و ایجاد انگیزههای مادی مناسب ، از قبیل افزایش دستمزد ، اضافه کردن مزایای جانبی ، کم کردن زمان کار و بهبود شرایط آن است که عامل کار تحت تأثیر این قبیل انگیزهها حداکثر تلاش خود را مبذول دارد.
تقویت وجدان کاری و استفاده از انگیزههای مادی ضمن تقویت و تأکید بر اهداف معنوی.
نتیجه
وجدان کاری کارکنان تحت تاثیر عوامل مختلفی است:
به کارگیری کارکنان بر اساس علاقه و توانایی و معیارهای قابل اندازهگیری.
تلاش برای ارضا نیازهای کارکنان.
احتساب سختی ، حساسیت و پیچیدگی کار در تنظیم حقوق و مزایا.
ارزیابی عملکرد کارکنان برای ایجاد امکان پیشرفت.
ارائه فرصت و امکان لازم برای ترفیع کارکنان بر اساس معیارهای قبل از اندازهگیری.
تشویق و تنبیه کارکنان.
شرکت دادن کارکنان در تصمیم گیریهای سازمانی.
تفویض اختیار و عدم تمرکز تا حد امکان.
تقسیم کار مطلوب کارکنان.
انتساب مدیران شایسته بر اساس تخصص ، تجربه ، وجدان کاری و علاقه به جای روابط و خصوصیات غیرمرتبط با کار.
اجرای برنامههای آموزشی بر اساس نیازهای شغلی و به منظور تعالی کارکنان برای ایجاد خرسندی از شغل.