PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نوستالژی



mohandes_m
01-23-2011, 02:58 AM
اصطلاح جذاب نوستالژی Nostalgia از دو کلمه یونانی ساخته شده‌است : nostos که به معنی بازگشت به خانه‌است و algia که معنی «درد» می‌دهد. واژه‌نامه انگلیسی آکسفورد ، نوستالژی را شکلی از دلتنگی که ناشی از دوری طولانی از زادگاه است ، تعریف کرده‌است. نوستالژی nostalgia را می‌توان به طور خلاصه یک احساس درونی تلخ و شیرین به اشیا ، اشخاص و موقعیت‌های گذشته ، تعریف کرد. معنی دیگر نوستالژی دلتنگی شدید برای زادگاه است.
اگر در کتاب‌های ادبی و علمی تاریخی جستجو کنید ، نمی‌توانید نشانی از واژه نوستالژی را پیدا کنید. چرا که نوستالژی حاصل یک واژه‌سازی است.
نخستین بار یک پزشک سوئیسی به نام جوهانس هوفر (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%AC%D9%88%D9%87%D8%A7%D9%86%D8% B3_%D9%87%D9%88%D9%81%D8%B1&action=edit&redlink=1) در مقاله‌ای که برای توصیف حالات روحی دو بیمار منتشر کرد ، این واژه را ساخت و به کار برد. این مقاله دقیقا در تاریخ ۲۲ ژوئن (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DB%B2%DB%B2_%DA%98%D9%88%D8%A6%D9%86) ۱۶۸۸ نوشته شده بود. یکی از بیماران دکتر هوفر ، دانشجویی از شهر برن (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%D8%B1%D9%86) بود که به «بازل» امده بود و بیمار دیگر این پزشک یک خدمتکار بود. هر دوی این افراد بعد از بازگشت نزد خانواده‌شان کاملا بهبود یافتند. البته در روانپزشکی امروز ، اصطلاح صحیح برای اشاره به مشکل این بیماران اختلال انطباقی (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D9%84%D8%A7%D9% 84_%D8%A7%D9%86%D8%B7%D8%A8%D8%A7%D9%82%DB%8C&action=edit&redlink=1) است.
در عین حال مواردی از بیماری‌ها و اختلالات هم در میان نظامیان سوئیسی که در خارج کشور خدمت می‌کردند ، مشاهده می‌شد ، در ابتدا تصور می‌شد که شاید حالات روحی - بدنی این سربازان به علت یک مسئله فیزیولویک و یا ناشی از سفر به مناطق با ارتفاع کمتر باشد. نوستالژي و فيلسوفان گرچه نوستالژي در ابتدا يک اصطلاح پزشکي بود ولي به زودي توجه فيلسوف ها را هم به خود جلب کرد.هالر در مورد آن مقاله اي در دانشنامه Diberot نوشت.روسو شرح داد که چگونه يک ملودي مي تواند به صورت همه گير برانگيزاننده ميل شديد بازگشت نوستالژي در ميان سربازان سوئيسي شود.کانت باور داشت که نوستالژي يک بيماري ناشي از تبعيد نيست، بلکه فقر مسبب آن است و دارايي و موفقيت هاي اجتماعي مي تواند آن را از بين ببرد.يک قرن بعد از چاپ مقاله «هوفر»،بين سال هاي 1789 تا 1815، شرايط به گونه اي شد که تعداد مهاجران و سربازان دور از وطن به شدت افزايش يافت و تعداد موارد بيماراني که در ان زمان «بيماري نوستالژي» براي آنها تشخيص داده مي شد چند برابر شد.اما در اين زمان پزشکان و به خصوص پزشکان ارتشي، تجربه باليني بيشتري پيدا کرده بوند.آنها به تجربه آموخته بودند که چگونه اين اختلال را تشخيص دهند و آن را روان درماني کنند و به اين وسيله يک يادآوري خوشايند خاطرات گذشته را در بيمارانشان ايجاد کنند.«بارون پرسي»، يکي از اين پزشکان مي نويسد:«درمان اين بيماري بايد روحي و نه دارويي باشد، تجربه نشان داده است که تجويز دارو جز بدتر کردن علايم کار ديگري نمي کند.»بعد از سال 1830، سبک و سياق کار پزشکان تفاوت بسيار پيدا کرده بود، آنها براي تشخيص و درمان بيماري ها از آسيب شناسي و کشف ميکروارگانيسم هاي مسبب بيماري ها بهره مي بردند.اما مسلما نه اتوپسي و نه ميکروسکوپ نمي توانست کمکي به تشخيص و درمان بيماري افرادي کند که وسواس فکري زيادي براي بازگشت به زادگاه داشتند. ورود نوستالژي به دنياي ادبيات با گذشت 50 سال رفته رفته، اصطلاح نوستالژي از متن هاي پزشکي ناپديد شد و ديگر براي توصيف اختلالات بيماران به کار نرفت، اما در همين زمان رفته رفته وارد دنياي ادبيات شد.نوستالژي در ادبيات يک بيماري نبود بلکه به احساسات رمانتيک و غم دير متولد شدن اشاره داشت.«نوستالژي در زبان ادبي عصر رمانتيک فرانسه در آثار هوگو، بالزاک و بودلر معناي مختلفي به خود مي گيرد.در آثار هوگو به معني درد سوزان دوري از وطن; در آثار بودلر به معني اشتياق به سرزمين هاي بيگانه; اشتياق براي چيزهاي از دست رفته و سرانجام در آثار سارتر به معني در حسرت يا اشتياق هيچ بودن.در آغاز قرن بيستم نوستالژي از يک سو به معني بي وطني جغرافيايي انسان سربيرون مي آورد.» ژان ژاک روسو، در مورد نوستالژي سربازان سوئيسي بعد از شنيدن يک ملودي خاطره انگيز نوشته شده بود.مارسل پروست در رمان در جستجوي زمان از دست رفته مي نويسد که چگونه قهرمان داستانش بعد از نوشيدن يک چاي و نوشيدني خاص به ياد گذشته و دوران کودکي اش همراه با عمه اش مي افتد، گذشته شيريني که در ان يک کودک خوشبخت بود و نه يک مرد بالغ بيزار از دنيا. «شايد بتوان رمان «جهالت» ميلان کوندرا را به عنوان تازه ترين نمونه از يک اثر نوستالژيک نام برد.مي بينيم که بسياري از آثار مهم ادبيات جهان نوستالژي را درون مايه کار خويش قرار داده اند.»در عين حال مي توان شواهد نوستالژي برانگيخته شده از منظره ها، طعم ها و بوهاي يادآورکننده کودکي را به کرات در رمان ها و اتوبيوگرافي ها نويسندگان داخلي و خارجي ديد و جستجو کرد.يک نويسنده آمريکايي به نام Fisher.K.F.M سرآمد ديگر نويسندگان در نوشتن کتاب هايي در مورد نوستالژي ناشي طعم است.لرد بايرون: « اوقات خوش گذشته; همه اوقاتي که قديمي شوند، خوب هستند.»آلبر کامو: « کساني که براي اوقات خوش گذشته، مويه مي کنند، به چيزهايي که دوست دارنند، دست يابند اشاره مي کنند و نمي توانند احساس بدبختي شان را نه تسکين دهند و نه خاموش کنند.» نوستالژي و سينما اگر در سايت imbd جستجو کنيد، مي بيند که فيلم هاي متعددي با عنوان نوستالژي ساخته شده اند، اما بي شک مشهورترين فيلم با اين عنوان ساخته کارگردان به نام روسي آندري تارکوفسکي است.او در فيلم نوستالژي ساخته سال 1983، يک شاعر روسی را به تصوير مي کشد که براي نوشتن زندگي نامه يک آهنگ ساز روسي به ايتاليا رفته است و در آنجا براي روسيه احساس دلتنگي زيادي پيدا مي کند.فيلم نوستالژي نخستين ساخته تارکوفسکي در خارج روسيه و به زبان غير روسي بود. نوستالژي و دنياي موسيقي خوانندگان زيادي در سبک هاي پاپ و راک، ترانه هايي با نام نوستالژي داشته اند که مي توانيد آنها را با جستجويي ساده در سايت هاي جستجوي ترانه بيابيد. ياني قطعه اي دارد با نام نوستالژي.