tania
01-20-2011, 01:04 PM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
بسمه تعالی
وجود امنيت در يك جامعه به همان اندازه مهم است كه احساس امنيت و امنيت رواني در جامعه، بعضي از كارشناسان احساس امنيت را در يك جامعه مهم تر از وجود امنيت در آن مي دانند ، به نظر مي رسد سخن بجايي باشد اگر در يك سرزمين و یا منطقه جرايم كنترل شده باشد آن جامعه ناامن نيست ، ليكن اگر جرايم ازكنترل حاكميت دولت خارج شود و مجرم در جامعه امنيت داشته باشد و شهروندان ازپيگيري و برخورد با مجرم نا امیدباشند و مصاديقي از مجازات مجرمين را در قانون نيابند ویا مجازات های مصوب قانونی اثري نداشته باشد جرايم در آن كشور لجام گسيخته شده ، لذادر اين شرايط جرم و جنايت بشدت افزايش يافته ، دولت و حاكميت از برخورد و اعمال قانون ناتوان خواهند بود .
و اما احساس امنيت در جامعه به احساس رواني شهروندان از وجود يا عدم وجود جرم در آن جامعه برمي گردد ، هرمقدار ارتکاب جرم بالاتر باشد احساس امنيت پايين تر است ، اين احساس امنيت صرفاً منبعث از عدم وجود امنيت در جامعه نيست . در كشور ما به ميزاني كه امنيت وجود دارد احساس امنيت وجود ندارد . احساس ناامني يا ناشي ازوضعیت روحی وروانی خود فرد است و يا محيطي كه در آن زندگي مي كند ، یا كاهش باور عمومي نسبت به توان مجريان برقراري نظم امنیت درجامعه ، بگونه اي كه مردم اقدامات مثبت انجام شده در جهت برقراري و حفظ نظم را باور نكنند . وجود برخي از ويژگي هاي منفي رواني از جمله زودباوري , برخورد احساسي عاطفي , پرگوئي , اغراق و غيبت كه موجب بروز رفتارهايي مي گردد كه احساس ناامني را به دنيال دارند ، همچنين فقدان نظام آموزشي و اطلاع رساني مطلوب جهت ارتقاء دانش و بينش امنيتي جامعه ،از عوامل ايجاد احساس ناامني هستند ، در نتیجه عناصر تشكيل دهنده احساس ناامني عبارتند از:ترس و منابع آن كه امري فردي و فراگير است .
تاثر و تالم: انسان بصرف اطلاع از خشونت و تعرض متاثر و متالم مي شود بدون اينكه اين تعرض يا خشونت به او يا افراد خانواده اش صدمه اي بزند .
خشم فوق العاده يا تحريك و طغيان اعصاب , دغدغه خاطر و اضطراب همگاني ,بروز شایعات مخرب بین مردم موجب فشار روحی و روانی مي شود .
برداشتها و تجربيات شخصي , گفته هاي اطرافيان , محيط زندگي , رسانه هاي گروهي . مجموعه عوامل فوق مي توانند باعث ايجاد انفعال در مردم و از بين رفتن خلاقيتها , بروز بي تفاوتي و رفتارهاي مبتني بر بی اعتمادي به توان متوليان امر گردد .لذا این موارد موجب خدشه دار شدن امنيت اجتماعي , بروز رفتارهاي فردي وجمعي , عدم سرمايه گذاري اجتماعی واقتصادی و ايجاد موانع مختلف و... می شود .
اقدامات و شيوه هاي مقابله با احساس ناامني بطور عام :
فراهم نمودن كفايتهاي فردي و اجتماعي كه مي بايستي مردم يك احساس رضايتمندي دروني از زندگي و نگرش مثبت به محيط و جامعه داشته و از خودشناسي و خداشناسي خوبي برخوردار باشند .
تغيير روشهاي فردي و اجتماعي ازطريق شخصيت , فطرت و فرهنگ .
طراحي روش و سيستمی برای پياده كردن ارزشها به عنوان اهداف فوري و عاجل .
تثبيت حاكميت قانون ومقررات در جامعه .
تدوين استراتژي پيشگيري .
افزايش آگاهي و آموزش عمومي در مورد نحوه حفاظت از جان , مال و همكاري با مامورين نيروي انتظامي .
ارتباط با افكار عمومي و اصلاح سيستم اطلاع رساني .
وارد نمودن مقوله امنيت اجتماعي و انتظامي در كتب درسي مدارس و دانشگاهها .
آموزش ماموران حافظ نظم و امنيت و ارتقاء دانش و بينش آنهانسبت به جامعه تو ام با تجهيز و تقويت به ابزار و ادوات روز .
تدوين و گسترش فعاليتهاي اجتماعي و فرهنگي يگانهاي انتظامي به منظور تعامل بامردم .
علاوه بر كارآمد نمودن سيستم تامين امنيت عمومي از بعد كمي ، از نظر كيفي و عوامل مكمل آنها نیز تقویت گردد.
سهيم نمودن ساير ارگانها و سازمانهاي دولتي در امر برقراري امنيت و احساس امنيت .
افزايش ضريب اعتماد مردم به پليس ازطريق ايجاد اقتدار و روابط اجتماعي در جامعه ضمن پيگيري و رسيدگي به خواسته هاي منطقي و معقول مردم از پليس .
افزايش نقش مثبت فرماندهان و روساي پليس و اطلاع از واقعيتهاي روز جامعه كه مي بايستي به گونه اي تعامل مثبت و ارتباط عاطفي بين مردم و پليس را ايجاد كنند
افزايش حاكميت و منزلت اجتماعي و قدرت و توان پليس در مقابله با هر عاملي كه اين قدرت و منزلت را كاهش دهد .
همكاري و هماهنگي بيشتر رسانه ها : رسانه ها همانطور كه مي توانند در جهت شفاف سازي و آگاهي بخشیدن در جامعه اثرگذار باشند از طریق بزرگنمائی حوادث و اتفاقات ... در بعضي مواقع تخريب كننده و عامل ايجاد احساس ناامني نیز هستند .
منبع:سایت پلیس
بسمه تعالی
وجود امنيت در يك جامعه به همان اندازه مهم است كه احساس امنيت و امنيت رواني در جامعه، بعضي از كارشناسان احساس امنيت را در يك جامعه مهم تر از وجود امنيت در آن مي دانند ، به نظر مي رسد سخن بجايي باشد اگر در يك سرزمين و یا منطقه جرايم كنترل شده باشد آن جامعه ناامن نيست ، ليكن اگر جرايم ازكنترل حاكميت دولت خارج شود و مجرم در جامعه امنيت داشته باشد و شهروندان ازپيگيري و برخورد با مجرم نا امیدباشند و مصاديقي از مجازات مجرمين را در قانون نيابند ویا مجازات های مصوب قانونی اثري نداشته باشد جرايم در آن كشور لجام گسيخته شده ، لذادر اين شرايط جرم و جنايت بشدت افزايش يافته ، دولت و حاكميت از برخورد و اعمال قانون ناتوان خواهند بود .
و اما احساس امنيت در جامعه به احساس رواني شهروندان از وجود يا عدم وجود جرم در آن جامعه برمي گردد ، هرمقدار ارتکاب جرم بالاتر باشد احساس امنيت پايين تر است ، اين احساس امنيت صرفاً منبعث از عدم وجود امنيت در جامعه نيست . در كشور ما به ميزاني كه امنيت وجود دارد احساس امنيت وجود ندارد . احساس ناامني يا ناشي ازوضعیت روحی وروانی خود فرد است و يا محيطي كه در آن زندگي مي كند ، یا كاهش باور عمومي نسبت به توان مجريان برقراري نظم امنیت درجامعه ، بگونه اي كه مردم اقدامات مثبت انجام شده در جهت برقراري و حفظ نظم را باور نكنند . وجود برخي از ويژگي هاي منفي رواني از جمله زودباوري , برخورد احساسي عاطفي , پرگوئي , اغراق و غيبت كه موجب بروز رفتارهايي مي گردد كه احساس ناامني را به دنيال دارند ، همچنين فقدان نظام آموزشي و اطلاع رساني مطلوب جهت ارتقاء دانش و بينش امنيتي جامعه ،از عوامل ايجاد احساس ناامني هستند ، در نتیجه عناصر تشكيل دهنده احساس ناامني عبارتند از:ترس و منابع آن كه امري فردي و فراگير است .
تاثر و تالم: انسان بصرف اطلاع از خشونت و تعرض متاثر و متالم مي شود بدون اينكه اين تعرض يا خشونت به او يا افراد خانواده اش صدمه اي بزند .
خشم فوق العاده يا تحريك و طغيان اعصاب , دغدغه خاطر و اضطراب همگاني ,بروز شایعات مخرب بین مردم موجب فشار روحی و روانی مي شود .
برداشتها و تجربيات شخصي , گفته هاي اطرافيان , محيط زندگي , رسانه هاي گروهي . مجموعه عوامل فوق مي توانند باعث ايجاد انفعال در مردم و از بين رفتن خلاقيتها , بروز بي تفاوتي و رفتارهاي مبتني بر بی اعتمادي به توان متوليان امر گردد .لذا این موارد موجب خدشه دار شدن امنيت اجتماعي , بروز رفتارهاي فردي وجمعي , عدم سرمايه گذاري اجتماعی واقتصادی و ايجاد موانع مختلف و... می شود .
اقدامات و شيوه هاي مقابله با احساس ناامني بطور عام :
فراهم نمودن كفايتهاي فردي و اجتماعي كه مي بايستي مردم يك احساس رضايتمندي دروني از زندگي و نگرش مثبت به محيط و جامعه داشته و از خودشناسي و خداشناسي خوبي برخوردار باشند .
تغيير روشهاي فردي و اجتماعي ازطريق شخصيت , فطرت و فرهنگ .
طراحي روش و سيستمی برای پياده كردن ارزشها به عنوان اهداف فوري و عاجل .
تثبيت حاكميت قانون ومقررات در جامعه .
تدوين استراتژي پيشگيري .
افزايش آگاهي و آموزش عمومي در مورد نحوه حفاظت از جان , مال و همكاري با مامورين نيروي انتظامي .
ارتباط با افكار عمومي و اصلاح سيستم اطلاع رساني .
وارد نمودن مقوله امنيت اجتماعي و انتظامي در كتب درسي مدارس و دانشگاهها .
آموزش ماموران حافظ نظم و امنيت و ارتقاء دانش و بينش آنهانسبت به جامعه تو ام با تجهيز و تقويت به ابزار و ادوات روز .
تدوين و گسترش فعاليتهاي اجتماعي و فرهنگي يگانهاي انتظامي به منظور تعامل بامردم .
علاوه بر كارآمد نمودن سيستم تامين امنيت عمومي از بعد كمي ، از نظر كيفي و عوامل مكمل آنها نیز تقویت گردد.
سهيم نمودن ساير ارگانها و سازمانهاي دولتي در امر برقراري امنيت و احساس امنيت .
افزايش ضريب اعتماد مردم به پليس ازطريق ايجاد اقتدار و روابط اجتماعي در جامعه ضمن پيگيري و رسيدگي به خواسته هاي منطقي و معقول مردم از پليس .
افزايش نقش مثبت فرماندهان و روساي پليس و اطلاع از واقعيتهاي روز جامعه كه مي بايستي به گونه اي تعامل مثبت و ارتباط عاطفي بين مردم و پليس را ايجاد كنند
افزايش حاكميت و منزلت اجتماعي و قدرت و توان پليس در مقابله با هر عاملي كه اين قدرت و منزلت را كاهش دهد .
همكاري و هماهنگي بيشتر رسانه ها : رسانه ها همانطور كه مي توانند در جهت شفاف سازي و آگاهي بخشیدن در جامعه اثرگذار باشند از طریق بزرگنمائی حوادث و اتفاقات ... در بعضي مواقع تخريب كننده و عامل ايجاد احساس ناامني نیز هستند .
منبع:سایت پلیس