PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده می باشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمی کنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بدترين هاي فوتبال جهان در سال 2010



O M I D
12-30-2010, 07:04 PM
بدترين هاي فوتبال جهان در سال 2010


برخلاف همه وب سايتها و نشريات معرف ورزشي که در پايان سال بهترين هاي فوتبال جهان را انتخاب مي کند ما در اين گزارش به معرفي بدترين هاي مي پردازيم!
http://pnu-club.com/imported/mising.jpgبه جوایز سال 2010 توپ زعفرانی خوش آمدید. ما مانند فیفا (و فرانس فوتبال) مهم‌ترین لحظات 12 ماه گذشته را معرفی می‌کنیم. اما برعکس فیفا، دوست داریم روی جنبه‌های منفی و خجالت‌آور تمرکز کنیم و روی جنبه‌های آشفته فوتبال (هرچند این کار برای فیفا احتمالا به این معنی است که روی خودشان تمرکز کنند!) این جنبه‌ها برای ما جالب است، اما لزوما برای افراد درگیر جالب نیست.


بدترین نادیده گرفته شدن
آدام جانسن (که نتوانست به تیم ملی انگلیس راه یابد)
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
دیه گو میلیتو
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
دیه‌گو میلیتو هم مدعی فتح این جایزه بود. او پس از فصلی که در آن گل پیروزی‌بخش فینال لیگ قهرمانان و فینال جام حذفی را زد، و گل‌های فراوانی در سری آ به ثمر رساند، نتوانست در فهرست توپ طلای فیفا جا بگیرد. افسوس که او در این لیست جا نگرفت.
بهترین نادیده گرفتن
وین بریج (منچسترسیتی)

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
دست دادن او با جان تری را همه دنیا دیدند. البته خب، او با تری دست نداد (به همین دلیل است که این مدافع چپ جایزه «بدترین دست دادن» را هم هم‌زمان می‌گیرد). میلیون‌ها هوادار که بعضی از آنها حتی یک بازی فوتبال را هم قبلا ندیده بودند، این بازی را تماشا کردند تا ببینند آیا یکی با دیگری دست می‌دهد یا نه. اما او دست نداد.
برخی خندیدند و برخی گریستند. بازی در نهایت انجام شد. اما جان تری برای چند ثانیه آشفته بود.
بدترین بهترین دوست
جان تری (چلسی)

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
این یکی احتیاجی به توضیح ندارد.
جایزه ائتلاف محافظه‌کاران/لیبرال‌ها برای بدترین تصمیم‌گیری
لیورپول و جو کول
آفرین به جو کول که قبرستان فوتبال را که فعلا در آنفیلد قرار دارد به حضور جذاب و احتمالا موفقیت‌آمیز در آرسنال یا چلسی ترجیح داد. البته پس از شروع فصلی که «هافبک مثلا خلاق» چلسی داشت، هر جای دیگری هم بود فرقی نمی‌کرد، چون اساسا به او بازی نمی‌رسید.

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
اما در هر حال لیورپول آدم بد این ماجراست. آنها 90 هزار پوند در هفته به بازیکنی می‌دهند که هیچ کار خاصی در هیچ دیداری در چهار فصل گذشته انجام نداده (به جز یک پشت پا مقابل منچستریونایتد). آیا این تجارت خوبی است؟ آیا تعجبی دارد که هیکس و ژیلت از لیورپول فرار کردند.؟

http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
بهترین عکس | خوشحالی طرفداران آرسنال از اخراج جو کول
بدترین تصمیم از طرف یک سازمان
اتحادیه فوتبال انگلیس (که پیش از جام جهانی قرارداد جدیدی با فابیو کاپلو امضا کرد)
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
پس از 9 برد در 10 دیدار مرحله مقدماتی جام جهانی، احتمالا کاملا قابل درک بود که اتحادیه فوتبال انگلیس بخواهد کاپلو را در بلندمدت نگه دارد، تا این که اجازه دهد کاپلو از بندی از قرارداد آن هنگامش استفاده کرده و به میلان فرار کند و مربی اینتر شود.
اما پیشنهاد قراردادی جدید پیش از جام جهانی – جایی که تصمیم‌گیری و کارهای تاکتیکی او باعث شد جدایی‌اش عملا بهترین گزینه ممکن برای همه طرف‌های درگیر شود – تبدیل به یکی از احمقانه‌ترین تصمیم‌های سال شد. اتحادیه فوتبال پیش از این می‌خواست او را نگه دارد و از این می‌ترسید که او ناگهان تیم را ترک کند و آنها را دست خالی بگذارد، اما آنها حالا مربی‌ای داشتند که کاملا مایل به اخراجش بودند، که البته این بار اخراج او حدود 12 میلیون پوند خرج روی دستشان می‌گذاشت. این اشتباهی گران‌قیمت است، حتی با معیارهای سرمایه‌گذارها.

بدترین تصمیم مربیان
ریمون دومنک، به خاطر تمامی تصمیم‌هایش
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
منصف باشیم، هنگامی که می‌بینید تیمتان حاضر نیست در یکی از دیدارهایش در جام جهانی بازی کند، احتمالا بیش از یک یا دو اشتباه بزرگ داشته‌اید. برای کارشناسان ورزشی هم غیرممکن است بتوانند از اشتباهات دومنک یکی را انتخاب کنند!

بدترین حرکت ورزشی
لوییس سوارس
http://pnu-club.com/imported/2010/12/1243.jpg
در دیوانه‌وارترین دقیقه تاریخ جام جهانی بود که لوییس سوارس یاد دیه‌گو مارادونا (و البته کمی هم لو یاشین) را زنده کرد و با واکنشی دیدنی تیم ملی اروگوئه را به نیمه‌نهایی جام جهانی رساند.
این که او این واکنش را با دستش انجام داد هیچ اهمیتی ندارد. او پس از دیدار با افتخار از این واکنش گفت: «دست خدا حالا متعلق به من است. حرکتی که من انجام دادم حرکت واقعی دست خدا بود. من بهترین دفع توپ تورنمنت را داشتم.


میلوان رایواچ، مربی شکست‌خورده غنا مخالف بود و گفت مهاجم آژاکس «متقلبی بی‌مایه » است . البته او کمی اغراق می کرد چون تقلبی که سوارس انجام داد هر چه بود بی مایه نبود. البته در نهایت کار سوارس جواب داد و باعث جشن اروگوئه ای ها شد.
او سپس به باشگاهش برگشت و سال را با محرومیت به دلیل گاز گرفتن حریف به پایان برد. گرفتن جایزه فیفا برای عنوان شهروند نمونه خیلی دور به نظر نمی‌رسد…

جایزه دستاوردهای ویژه
برایان لاوز
هرگاه یک مربی نقشی عمده در سقوط دو تیم در یک فصل ایفا می‌کند باید از او قدردانی شود. برایان لاوز توانست در سال 2010 به این دستاورد نادر که آرزوی همه مربیان است برسد. او برنلی را با ایمنی کامل به مسابقات قهرمانی (لیگ دسته دوم) انگلیس برگرداند و در عین حال شفیلد ونزدی را هم تماشا کرد که به لیگ یک (دسته سوم) انگلیس سقوط می‌کند. تیم ونزدی را لاوز پایه نهاده بود. این موفقیت دوگانه صرف نظر از آنچه کارلو آنچلوتی می‌گوید بهترین عملکرد بود.

جمله سال
وین رونی
«چه زیباست که ببینید طرفداران خودتان دارند شما را هو می‌کنند. حمایت صادقانه یعنی این.» وین رونی، بهترین (واقعا؟) بازیکن انگلیس می‌گوید ابراز ناامیدی، پس از یکی از بدترین نمایش‌های تاریخ جام جهانی پذیرفتنی نیست.
این جمله، چهارمین فقره در لیست تصمیم‌های رونی در سال گذشته بود و نشان می‌دهد این مهاجم چه سالی را گذرانده است.
(جمله نایب‌قهرمان (البته، یکی از نایب‌قهرمان‌ها): هری ردنپ پس از آن که تاتنهام توانست بازی باخته مقابل وردربرمن را به تساوی تبدیل کند، درباره تاکتیک‌هایش چنین گفت – «آنها توپ را پاس دادند. من به آنها گفتم این کار را بکنند».)
جایزه ارین بروکوویچ برای نشان دادن حماقت فیفا (قسمت اول)
وسلی اسنایدر
مرد هلندی مغز متفکر و خلاق اینتر در جریان سه قهرمانی این تیم بود. او هلند را هم به فینال جام جهانی رهنمون شد.
اما آیا چنین سیاهه درخشانی از دستاوردها آن‌قدر ارزشمند بود که اسنایدر را در جمع نامزدهای توپ طلا قرار دهد؟ خب.. نه.
در عوض، سه بازیکن از بارسلونا برای دریافت توپ طلا نامزد شدند، از تیمی که هرچند در 12 ماه گذشته بی‌تردید نمایشی پرشکوه داشته، اما نتوانسته بزرگ‌ترین جایزه فوتبال را ببرد و در نیمه‌نهایی به دست جناب اسنایدر شکست خورد.
دست فیفا درد نکند.
جایزه ارین بروکوویچ برای نشان دادن حماقت فیفا (بخش دوم)
پیشنهاد انگلیس برای میزبانی جام جهانی 2018
خب اعتراف می‌کنیم: ما هرگز فیلم ارین بروکوویچ را ندیده‌ایم. ما همیشه از فیلم‌هایی که جولیا رابرتز در آنها بازی می‌کند دوری می‌کنیم، مگر آن که ریچارد گیر هم در آنها حضور داشته باشد (که خوشبختانه این دو نفر خیلی با هم فیلم بازی کرد‌ه‌اند).
از بحث دور نشویم. چیزی که می‌خواهیم بگوییم این است که ما تنها می‌توانیم تصور کنیم ارین بروکوویچ فیلمی درباره زنی است که مردی که او را دوست دارد مرتبا به او می‌گوید چقدر فوق‌العاده است، اما در نهایت مرد او را رها می‌کند و با دختری پولدار و جسور ازدواج می‌کند.
امسال انگلیس نقش ارین بروکوویچ را در ماجرای میزبانی جام جهانی 2018 ایفا کرد. نقش مردی که مثلا او را دوست داشت به هیولایی دوسر رسید که یک سرش مال جک وارنر بود و دیگری مال سپ بلاتر (این احتمالا زشت‌ترین هیولای دوسری است که می‌توانید تصور کنید). دختر پولدار چه کسی بود؟ خب، روسیه!
با وجود آن که انگلیس بهترین گزارش فنی را داشت، از برنامه‌های عالی زیرساختی بهره می‌برد و ارائه آنها را همه تشویق کردند، اما فیفا به شکلی تردیدآمیز میزبانی را به روسیه داد. آنها این کار را به شکلی حتی روشن‌تر انجام دادند و میزبانی جام جهانی 2022 را به کشور صاحب‌نام در زمینه فوتبال قطر دادند.
خوشبختانه مراسم تعیین میزبان جام جهانی هر سال برگزار نمی‌شود، وگرنه فیفا برنده همیشگی توپ زعفرانی بود. فیفا، این سازمان بی‌مصرف گرسنه پول فلان فلان شده.
جایزه غیرضروری‌ترین شادی پس از گل
دیه‌گو فورلان
گرفتیم دیه‌گو، تو بدنت را خیلی دوست داری. اما به نظرت واقعا مجبوری پس از هر گل پیراهنت را دربیاوری؟
تقدیر ویژه
پل اختاپوس
امیدواریم در آرامش باشی، ای پیشگوی خردمند. تو، بی هیچ تردیدی، غیب‌گوترین جانور سال 2010 بودی.
جایزه بدترین تیم
انگلیس، ایتالیا و فرانسه
سه تیمی که رویای فتح جام جهانی را داشتند. سه تیمی که آفریقای جنوبی را به شکلی شرم‌آور ترک کردند، آن هم در زمانی که هنوز حتی کسی حرفی از فینال هم به میان نیاورده بود.
انگلیس از گروهش صعود کرد، اما این صعود تنبیهی برای هواداران بود چرا که آنها مجبور شده بودند یک بازی دیگر تیمشان را هم تحمل کنند.
ایتالیا، مدافع عنوان قهرمانی در گروهی چهارم شد که در آن راگبی‌بازهای نیوزیلند، تیم همیشه قدرتمند و مشهور اسلواکی و پاراگوئه، هشتمین تیم برتر آمریکای جنوبی حضور داشتند. تنها بازگشت خجالت‌آور میشاییل شوماخر را می‌توان تا حدی با بازگشت مارچلو لیپی در سال 2010 مقایسه کرد.
جایزه بدترین قهرمان تاریخ جام باشگاه‌های جهان
اینتر
همیشه شایعاتی درباره جادوگر بودن رافا بنیتس وجود دارد. او این بار اینتر را از قهرمان اروپا به تیمی بی دست و پا در ایتالیا تبدیل کرد. اینتر در سری آ هفتم است، که دستاوردی بزرگ پس از سال‌ها حکمرانی مطلق و کسل‌کننده به شمار می‌رود.
آنها البته در هفته‌های گذشته فاتح جام باشگاه‌های جهان شدند و این تعداد جوایز خود در سال 2010 را به چهار رساندند (لعنت به آن شکست سوپرجام یوفا به اتلتیکو مادرید). آنها رسما بهترین تیم فعلی فوتبال دنیا هستند. دست فیفا دوباره درد نکند.
جایزه دستاورد یک عمر
گوران اریکسون
مربی سوئدی امسال در بهترین فرمش بود و ماجراجویی‌های پول‌دوستانه و نسبتا بی‌شرمانه‌اش را در تور دور دنیایش ادامه داد (البته سفری که از لیگ‌های دسته‌های پایین انگلیس شروع شد و به آن خاتمه یافت را باید هم این طور توصیف کرد).
او سال را در ناتس کانتی آغاز کرد و این باشگاه پولدار را در نزدیکی‌های صعود قرار داد و دستمزدی گزاف برای این کارش گرفت. پس از ترک پست، مربی ساحل عاج در جام جهانی شد. او با یک تساوی ملالت‌بار مقابل پرتغال از روشش دفاع کرد و پس از آن که پرتغال کره شمالی را در دیدار دوم گروه در هم کوبید، بخت ساحل عاج برای صعود پیش از آن که حتی شروع شود به پایان رسید.
او پس از آن اقامت موقت شش هفته‌ای (که برای آن کلی پول به جیب زد)، به لسترسیتی جدیدا پولدار شده رفت و از آن هنگام تاکنون تلاش می‌کند بازیکنانی مانند دیوید بکام را بخرد و در همین حال امثال پل گالاگر را به میدان می‌فرستد. اریکسون هنوز دارد به پول گرفتن ادامه می‌دهد که این مهم‌ترین نکته است.
ظاهرا مرد سوئدی امید بسیاری به شاگردش در این تجارت دارد: کارلوس تبس که در اواخر سال خبرساز شد؛ اما استاد او بود که در سال 2010 به همه نشان داد در این زمینه بی‌نظیر است.
مرد سال
دیه‌گو مارادونا
اسطوره فوتبال در جام جهانی 1986 (که در آن تقریبا یک‌تنه آرژانتین را به قهرمانی رساند)، و آدم بد جام جهانی 1994 (که در آن به حدی مواد مصرف کرده بود که باعث شد مصرف مواد روزانه بن جانسون دونده مانند خوردن آسپرین شود)؛ سال 2010 دوباره سال او بود.
او هیچ ارزشی برای موارد بی‌اهمیتی مانند تاکتیک قائل نیست (چیزی که در نهایت باعث شد تیمش مقابل آلمان ببازد)، اما به خوبی بلد است چطور با رسانه‌ها صحبت کند و تفکراتش را دقیقا به آنها بگوید. البته حرف‌های او اغلب غیر قابل انتشار بود.
تابستان در آفریقای جنوبی رنسانس مارادونا بود. او حتی به بازگشت به ناپل هم فکر کرد (جایی که او میلیون‌ها یورو به اداره مالیات بدهکار است و هنوز هم حاضر نیست بگوید پدر فرزند نامشروعش است!)
به افتخار بزرگی این مرد، بهترین جملات او در جام جهانی را در زیر می‌آوریم. دیه‌گو مارادونا، تو برنده اولین جایزه مرد سال توپ زعفرانی هستی.
بلکبرن، او را استخدام کن...
جنون جادویی قهرمان ما، دیه‌گو مارادونا
- دیه‌گو به این پرسش ساده که چرا بازیکنانش را در آغوش می‌کشد این طور پاسخ می‌دهد.
«من هم‌جنس‌گرا نیستم! اما می‌خواهم هنگامی که بازیکنانم مانند امروز عالی بازی می‌کنند به آنها تبریک بگویم.»
«من مورینیو را خیلی دوست دارم. شماره او را دارم و شاید به او زنگ بزنم. ما ساعت‌ها درباره فوتبال و تاکتیک‌های تهاجمی و تدافعی حرف زدیمو او از آنهایی است که دوست دارید به خانه خود بیاورید و هر بار که چیزی می‌خواهید از او بپرسید.»
البته مردم همیشه کتاب کنار دستشان قرار می‌دهند، اما مارادونا مربیان مشهور دنیا را پیش خود نگه می‌دارد.
«خوشحال کردن مسی باعث افتخار همه است، از جمله هم‌تیمی‌هایش. امروز می‌بینید که او با پاستوره و گارسه شوخی می‌کند، در حالی که قبلا آنها را نمی‌شناخت. او با ورون صحبت می‌کند. من داشتم دزدکی به حرف‌هایشان گوش می‌دادم: جادوگر (ورون) روشنفکر فوتبال است، او از فوتبال خیلی بیشتر از لیو می‌داند، ولی وقتی آنها با هم حرف می‌زدند مسی کثافت جوابش را می‌داد.»
- مارادونا مرتبا به مسی توهین می‌کند و به این ترتیب می‌خواهد او را خوشحال کند. او به خوبی در این زمینه پیشرفت کرده است.
«بسیاری از روزنامه‌نگاران باید از بازیکنان عذرخواهی کنند. نمی‌گویم [...]، اما بهتر است همه با هم بهتر رفتار کنیم.»
- مارادونا باز هم با حرف‌هایش جنجال‌ساز می‌شود.
«من 23 گربه وحشی دارم که آماده آن هستند که پوستشان را در میدان جا بگذارند. پس از هر جلسه تمرینی انتخاب ترکیب اصلی کار دشوارتری می‌شود.»
- مارادونا کیفیت تیمش را فاش می‌کند. او با این حال مارتین دمیکلیس را در ترکیب قرار می‌دهد.
«به سطحی می‌رسیم که پیراهن آرژانتین شایسته‌اش است. آرژانتینی‌ها باید آرام باشند چون رقیبان مجبورند هر چه گوشت دارند به سیخ بکشند.»
- مارادونا فاش کرد که آلمانی‌ها سلطان کباب دنیا هستند.
«به موزه برگرد.»
- این فوق ستاره سابق فوتبال، احترامش به پله را این طور نشان می‌دهد.
سال خوب
گرث بیل
چون تنها هشت هفته در سطحی بازی کرد که نزدیک به کلاس جهانی بود (اگر ضربه زدن به توپ در کنار میدان و دویدن بسیار سریع به دنبال آن را سطح جهانی بدانیم). با این حال او را یکی از بهترین بازیکنان دنیا می‌دانند. همین بس است.
گودلاک جاناتان
با نامی که او دارد می‌تواند به راحتی در هر انتخاباتی برنده شود (چه کسی می‌تواند با شعار «به گودلاک (موفق باشی) در سال 2010 رای بدهید» مخالفت کند؟ البته به جز طرفداران فری‌مانی (پول مفت) بنجامین !) این سیاستمدار نیجریه‌ای باعث شد تیم نیجریه برای مدتی از حضور در فوتبال بین‌المللی محروم شود، آن هم پس از جام جهانی بدی که آنها گذراندند. این دستاوردی بزرگ است.
ویکتور والدس
او انتخاب می‌شود چون هیچ کسی نبوده که بتواند مانند او با کمترین کار، بیشترین قهرمانی را به دست بیاورد. او ابتدا رسیدن بارسلونا به قهرمانی لالیگا را تماشا کرد و سپس مانند میلیون‌ها هوادار فوتبال در دنیا، قهرمانی اسپانیا در جام جهانی را به نظاره نشست و البته مدال را به گردن آویخت. او البته دستمزد بسیاری هم به دست آورد. بله، سال گذشته برای او واقعا عالی بود.
روی هاجسون
چون تیمی به شدت متوسط به نام فولام را به فینال لیگ اروپا رساند و این رویا را به آنها داد که در لیگ برتر رقیبی جدی برای همه باشند.
سال بد
اشلی کول
نه تنها به این دلیل که با حماقت خودش از همسر خواننده‌اش چریل کول جدا شد، بلکه به این دلیل که این کار را پس از آن انجام داد که الهام‌بخش آهنگ Three Words او شد که یکی از بدترین ساخته‌های موسیقی پاپ است و ضربات سختی در سراسر دنیا به شنوندگان وارد کرد.
ریو فردیناند
چون این مدافع منچستریونایتد در کل فصل تنها 12 بار برای تیمش بازی کرد و با این حال قرار بود در جام جهانی کاپیتان تیم انگلیس باشد. او سپس در آستانه تورنمنت آسیب دید. تنها چیزی که او در سال 2010 نشان داد اعتیادش به توئیتر بود.
آلن شیرر
چون تفسیرهای فوتبالی‌اش از هر چیزی که نزدیک به هوشمندی، طنز یا بینش باشد خالی بود، و این نکته خود را در جام جهانی به وضوح نشان داد، جایی که او گفت مربی یونان فردی تنومند از شمال اروپا به نام «ری هارگل» است.
روی هاجسون
چون باشگاهی که قبلا رویای این که تیمی مدعی در لیگ برتر باشد داشت را تحویل گرفت و به لطف خریدهایی مانند کریستین پولسن و پل کانچسکی، آنها را تبدیل به تیمی به شدت متوسط کرد.