tania
12-28-2010, 04:17 AM
http://pnu-club.com/imported/2010/12/1134.jpg
با توجه به جايگاه علم طبابت كه به شرافت وجود و اهميت حفظ نفس انسانى مرتبط مىباشد، و با در نظر گرفتن كاربرد وسيع طب در سلامت انسانها، تحقيقات فراوان و موضوعات مستحدثه جديد در اين حيطه، و همچنين سابقه تخلفات فراوان از چارچوبهاى انسانى و اسلامى در تاريخ طب، اخلاق در حوزه پزشكى از اهميت دو چندانى برخوردار مىباشد.
پيوستگى اخلاق و علم در حوزههاى مختلف دانش، همواره به عنوان يك اصل مهم و مسلم براى ارتقاى مادى و معنوى بشر مطرح بوده است. در قلمرو علوم تجربى، خصوصاً علم طب نيز، از ديرباز اخلاق، جزئى لاينفك محسوب مىشده است و عالمان طب در كنار پرداختن به مسائل پزشكى و توصيههاى دارويى، توصيههاى اخلاقى نيز داشتهاند. با توجه به جايگاه علم طبابت كه به شرافت وجود و اهميت حفظ نفس انسانى مرتبط مىباشد، و با در نظر گرفتن كاربرد وسيع طب در سلامت انسانها، تحقيقات فراوان و موضوعات مستحدثه جديد در اين حيطه، و همچنين سابقه تخلفات فراوان از چارچوبهاى انسانى و اسلامى در تاريخ طب، اخلاق در حوزه پزشكى از اهميت دو چندانى برخوردار مىباشد. نياز وافر جوامع به مقوله اخلاق، در اكثر جوامع خصوصاً طى دهههاى اخير، رويكردى دوباره را در پى داشته است و اخلاق پزشكى سنتى1 را به اخلاق پزشكى نوين معاصر2 متحول نموده است. در اين مقاله، جهت رعايت اختصار، مباحث مطرح در حوزه اخلاق پزشكى نوين به صورت مختصر و گذرا ذكر گرديدهاند.
تاريخچه اخلاق پزشكى
اخلاق پزشكى سنتى بيش از همه با انديشهها و تفكرات فلاسفه بزرگى چون سقراط (299ـ470 ق. م)، افلاطون (347ـ427 ق. م) و ارسطو (322ـ384 ق. م) پيوند و نزديكى داشته است (1، 2). اين متفكران يونانى، علم اخلاق را در كنار علم پزشكى فراگرفته بودند و آنرا «هنر زيستن» و «مراقبت و مواظبت از نفس» توصيف مىنمودند. در همان دوران، بقراط(380ـ450 ق. م) سوگندنامه معروف خود را تنظيم كرد. بقراط اولين كسى بود كه مبانى اخلاقى را در قالب قسمنامه با طبابت درآميخت. سوگندنامه بقراط در حقيقت به منزله يك تعهدنامه اخلاق براى متون و بهكار بستن اصول اخلاقى حرفه پزشكى محسوب مىشد(3).
اما پس از آن دوران، با پديد آمدن نظريات مختلف در حيطه فلسفه اخلاق، حوزه اخلاق پزشكى نيز تحت تأثيراتى قرار گرفت. عمدهترين مكاتب فلسفى اثرگذار در اين حيطه، مكتب كانتى(وظيفهمدار3)، مكتب اخلاقى نفعمدار4، و مكتب اخلاق فضيلتمدار بودهاند(3، 4). اديان و آموزههاى مذهبى نيز در شكلگيرى اخلاق پزشكى در جوامع نقش بىبديلى داشتهاند. اسلام و علماى اسلامى، خصوصاً در دوران شكوفايى علوم در تمدن اسلامى، توجه ويژهاى به اخلاق در طب داشتهاند و اين امر در رسالهها و كتب انديشمندان آن عصر به خوبى هويدا است. يكى از دست نوشتههاى بسيار ارزشمند آن دوران، پندنامه پزشكى اهوازى متعلق به علىبن مجوسى اهوازى(318ـ384 هـ. ق) است كه از سوگندنامه بقراط بسيار كاملتر است(3، 5، 6). اما دو قرن اخير با پيشرفتهاى وسيع و خيره كنندهاى در حوزه دانش و فناورى پزشكى همراه بوده است كه به فراخور نياز، به تغيير و تحولات عميقى در اخلاق پزشكى منجر گرديده است. لذا اخلاق پزشكى سنتى تا حدودى كارايى خود را از دست داده و با اخلاق پزشكى كاربردى نوين جايگزين گرديده است. اخلاق پزشكى سنتى عمدتاً شامل اصول و مبانى امر كننده يا نهى كننده بود؛ اما اخلاق پزشكى نوين با رسالت پرداختن به موضوعات و مباحث مطرح در جهان پزشكى و تلاش براى ارائه راهكارهاى اخلاقى در مواقع لازم شكل گرفته است(3). در حال حاضر در بسيارى از كشورهاى جهان، اخلاق پزشكى نوين بهصورت علمى و عملى با شيوههاى جديد مبتنى بر حل مسئله، 5 مطرح و به درجات متفاوت فعال مىباشد. فعاليتهاى اخلاق پزشكى طى دهه اخير در كشور توسعه روزافزونى داشته است كه در مقالاتى(7، 8) نيز منعكس گرديده است.
تعريف اخلاق پزشكى نوين
اخلاق پزشكى يكى از شاخههاى اخلاق حرفهاى6 است كه سعى دارد اخلاقيات را به صورت كاربردى در حيطه عمل پزشكان و كادر پزشكى و نيز در حوزه تصميمگيرىهاى اخلاقى در طب وارد نمايد. بر اساس مطالب بيان شده، ديگر اخلاق پزشكى صرف بيان صفات اخلاقى پسنديده براى پزشكان، يا نحوه برخورد پزشك با بيمار، و يا صرفاً تدوين قوانين حرفهاى در باب آداب معاشرت طبيب، و يا بيان قواعد مذهبى به تنهايى، نمىباشد(3). بلكه اخلاق پزشكى فعاليتى تحليلى است كه طى آن افكار، عقايد، تعهدات، روش رفتار، احساسات، استدلالات و بحثهاى مختلف در حيطه تصميمگيرىهاى اخلاق پزشكى به صورت دقيق و انتقادى بررسى مىشود و در موارد لازم دستورالعملهايى صادر مىگردد. تصميمات اخلاق پزشكى در حيطه عملكرد طبى، بديهيات و ارزشها، خوب يا بد، صحيح يا نادرست، و بايد و نبايدها را مشخص مىسازند(9). به بيانى ديگر: اخلاق پزشكى مقولهاى كاربردى است كه راهكارهاى سازمان يافته را براى كمك به پزشك در تبيين، تحليل و حل مباحث اخلاقى در طب بالينى فراهم مىنمايد(10). در همين راستا «اخلاق زيستى7» نيز مبحثى است كه به تبادل نظر و تأمل پيرامون موضوعات اخلاقى در طب، علوم بهداشتى و زيستشناسى مىپردازد(3).
موضوعات مطرح در اخلاق پزشكى نوين
طى چند دهه اخير، مباحث عميق اخلاقى در حوزه اخلاق پزشكى مطرح شده است كه توجهات زيادى را در جوامع مختلف به خود جلب نموده است. وسعتيافتن دانش بشرى، ارتقاى فناورىها، افزايش توانمندىهاى انسانى در تشخيص و معالجه بيمارىها، و تعدد راههاى انتخابى براى پزشكان و بيماران، سوءالات روزافزونى را مطرح نموده است كه اخلاق پزشكى سنتى، علىرغم ارزش و قدرت خود، نتوانسته است پاسخگوى اين پرسشها باشد. اين مسائل عمدتاً دستاوردهاى جديد در حوزه علوم پزشكى و عناوين عمدهترين موضوعاتى هستند كه براى عالمان اخلاق و پزشكان جوامع دغدغه آفرين بوده است. عناوينى چون:
1. ارتباطات حرفهاى در طب؛ 2. جايگاه جسم انسانى؛ 3. انسان قبل از تولد؛ 4. انسان نابالغ(جسمى يا فكرى)؛ 5. پيوند اعضا و بافتها؛ 6. خاتمه حيات انسانى؛ 7. زيست فناورى و اخلاق پزشكى؛ 8. شيوههاى جديد القاى باردارى؛ 7. پژوهشهاى پزشكى.
در اينجا عناوين ذكر شده به صورت مختصر توضيح داده خواهند شد. علاقهمندان مىتوانند تفصيل مطالب را در كتاب پزشك و ملاحظات اخلاقى(3) مطالعه فرمايند.
ارتباطات حرفهاى در طب
ارتباطات حرفهاى در حيطه پزشكى را مىتوان شامل ارتباط بين پزشكان و بيماران، اخذ رضايت، رازدارى، حقيقتگويى، و ارتباط با همكاران دانست(3). جايگاه بيمار در نظام فكرى ـ ارزشى پزشك، امر مهمى است كه تأثير زيادى بر رعايت اصول اخلاقى دارد. احترام به اختيار بيمار(اتونومى)8، خوددارى از پدرسالارى9 از سوى پزشك و استفاده از ظرفيت و توان جسمى و روحى بيمار براى تصميمگيرىهاى لازم، فرايندى مهم در حيطه طبابت است. وجدان كارى، احساس مسئوليت حرفهاى، دارا بودن صلاحيت علمى و عملى لازم و عدم بهرهجويىهاى مادى، جسمى يا روحى از بيمار نيز مقولههاى مهمى هستند.
مسئله «رضايت10»، نحوه اخذ آن و ميزان آگاهى و شناختى كه بايد براى بيمار فراهم شود، از عناوين مهم مورد بحث در اخلاق پزشكى است. اخذ رضايت آگاهانه11 در حال حاضر، جنبههاى قانونى نيز يافته است و لذا اطبا و همكاران آنها اگر اطلاعات كافى در اختيار بيمار نگذارند و يا بر خلاف رضايت او عمل نمايند، ممكن است به علت اهمال يا تعدى به حقوق بيمار تحت تعقيب قرار گيرند(11). براى معتبر بودن رضايت اخذ شده، رعايت سه اصل ضرورى است(11):
الف. اطلاعات كافى در اختيار بيمار گذاشته شود؛
ب. بيمار صلاحيت لازم را براى دادن رضايت و ظرفيت كافى براى درك اطلاعات داده شده و تصميمگيرى دارا باشد؛
ج. تصميم بيمار كاملاً آزادانه و داوطلبانه باشد.
جايگاه جسم انسان
جسم انسان، از منظر مكاتب و مذاهب مختلف، ارزش و جايگاه متفاوتى دارد. بر همين اساس موضوعاتى چون: تشريح جسد، اتوپسى، اخذ عضو از جسد و استفادههاى آموزشى و پژوهشى ديگر از جسد، از نظر اخلاقى مورد مناقشه است.
انسان قبل از تولد
زمان شروع اطلاق كلمه « انسان» به موجود در حال رشد در رحم، از سوءالاتى است كه در جوامع و مكاتب مختلف با پاسخهاى گوناگونى روبهرو مىباشد. آيا ارزش انسانى از زمان لقاح به نطفه حاصله تعلق مىگيرد؟ آيا ارزش حيات رويان12 و جنين در حد يك انسان كامل مىباشد؟ اگر حيات جنين و مادر منوط به مرگ ديگرى باشد، كداميك در اولويت نجات خواهند بود؟ در اينجا است كه بايستى به تفاوت بين جايگاه زيستشناختى رويان و جنين و جايگاه فلسفى آن دقتى موشكافانه داشت. سقط جنين، پژوهش بر روى رويان و جنين، عقيمسازى و پيشگيرى از باردارى برخى موضوعاتى هستند كه از نحوه رويكرد پزشك به جايگاه و ارزش انسان قبل از تولد، بسيار تأثير مىپذيرند.
انسان نابالغ(جسمى يا فكرى)
كودكان بهعلت نواقصى كه در ظرفيت درك و تصميمگيرى آگاهانه دارند، در اخلاق پزشكى توجه ويژهاى به آنان شده است. مسئله اخذ رضايت در كودكان و جلوگيرى از سوء استفادههاى احتمالى از مهمترين مباحث است. برخى سوءالات عمده در اين حوزه عبارتند از(3):
1. سن قانونى براى پذيرش اختيار كودك در تصميمگيرى كدام است؟
2. چه كسانى مىتوانند بهجاى كودك تصميم بگيرند؟
3. در صورت تعارض بين خواستههاى كودك و ولى او، چه بايد كرد؟
4. در موارد سوء استفاده از كودك يا كودكآزارى وظيفه پزشك چيست؟
استفاده از كودكان در پژوهشهاى پزشكى و نحوه رويكرد اخلاقى در افراد دچار عقبماندگى ذهنى، معلوليتهاى شديد جسمى يا بيمارىهاى صعبالعلاج از ديگر موضوعات مطرح در اين حيطه مىباشد(12، 13).
پيوند اعضا و بافتها
اولين پيوند بالينى عضو در سال 1954 م صورت پذيرفته است؛ اما پيشرفت دانش و فناورى در اين زمينه، در دهه اخير بسيار چشمگير بوده است. پيوند اعضا و بافتها چنان با مباحث اخلاقى عميقى آميخته است كه در اكثر كشورهاى جهان توجه علماى مذهبى، فيلسوفان و اخلاقيون، حقوقدانان، پزشكان و دستاندركاران امور پزشكى و حتى عموم جوامع را جلب نموده است. مباحث اخلاقى گسترده در اين حيطه، در كتاب منسجمى مورد بحث قرار گرفته است(14). موضوعاتى همچون: پيوند از جسد، پيوند از دهنده زنده، ارتباط مادى و مالى بين دهنده و گيرنده عضو پيوندى و راهكارهاى جديدى همانند پيوند از حيوانات و شبيهسازى درمانى13 چالشهاى زيادى را ايجاد نمودهاند.
كمبود عضو پيوندى و راههاى قابل قبول اخلاقى براى تأمين اعضاى مورد نياز از مهمترين مباحث در اين حيطه مىباشد. مشكلات عرفى يا قانونى پيوند از جسد در برخى كشورها، تجارت سوداگرانه در اخذ پيوند دهندگان زنده غير خويشاوند و مرگ بسيارى از بيماران در انتظار پيوند، مسائلى هستند كه لزوم جستوجوى راهكارهاى قابل پذيرش در جوامع مختلف را ايجاب نموده است. از اين رو، برخى كشورها با ايجاد نظام «رضايت مفروض»14، راه را براى برداشت عضو از جسد بدون اخذ رضايت قبلى هموار نمودهاند؛ اما در اكثر كشورهاى جهان، نظام «رضايت آگاهانه»15 وجود دارد (18ـ15). در حال حاضر استفاده از اعضاى افراد دچار مرگ مغزى در بسيارى از كشورها پذيرفته شده است. كمبود عضو مورد نياز، استفاده از اعضاى كودكان آننسفال16 ـ كه فاقد سطوح فوقانى مغز بوده و قادر به ادامه حيات نيستند ـ و بيماران دچار وضعيت نباتى17 از موضوعهايى است كه در اكثر جوامع با مخالفتهاى عمدهاى روبهرو بوده است(15). اخذ پيوند از دهنده زنده، اخذ رضايت آگاهانه، جلوگيرى از سودجويىهاى مادى، چگونگى جبران صدمات و خسارات احتمالى فرد دهنده، نحوه اخذ عضو از كودكان و افراد دچار اختلالات شعور، شرايط انتخاب فرد گيرنده و راهكارهاى اخلاقى ايجاد بانكهاى اعضا و بافتهاى پيوندى از مهمترين معضلات اخلاقى موجود هستند. استفاده از بافتهاى جنينى، شائبه صدور جواز سقط جنين را در برخى جوامع ايجاد نموده است. براى همين، با مخالفتهايى همراه مىباشد. استفاده از شبيهسازى و سلولهاى بنيادى انسان، شيوه جايگزين بالقوهاى است كه خود مسائل اخلاقى منحصر بهفردى را به همراه داشته است؛ از جمله: ارزش موجود به دست آمده، شأن و كرامت والاى انسانى، دستكارى در خلقت الهى، خطرناك بودن و عوارض سوء اين روش، سراشيبى لغزنده به سوى توليد انسان شبيهسازى شده و شائبه تجارت و سوداگرى انسان و اعضاى انسانى(23ـ19).
برخى مباحث پيرامون پيوند اعضا در ايران، برخى راهكارهاى اخلاقى تأمين عضو و موضوع همانندسازى در اسلام طى مقالات جداگانهاى(28ـ24) بيان گرديده اند.
خاتمه حيات انسانى
خاتمه حيات انسان چه با خود فرد باشد يا ديگران، بدون ترديد با ارزشگذارى ما نسبت به حيات انسان ارتباط محكمى دارد. در حيطه اخلاق پزشكى، مهمترين موضوع مرتبط با اين مقوله، «اتانازى» يا مرگ آسان مىباشد. مسئله حدود اختيار فرد، نوع اتانازى(فعال يا غيرفعال)، موضوع عدم احياى برخى بيماران و مشكلات اجتماعى و اخلاقى ناشى از پذيرش اتانازى، مسائلى هستند كه هر جامعه با توجه به زمينههاى دينى و فرهنگى خود بدان پرداخته است(30، 29، 23).
زيست فناورى و اخلاق پزشكى
دستآوردهاى زيست فناورى در حيطه پزشكى، عمدتاً شامل مهندسى ژنتيك، شبيهسازى، اصلاح نژاد، تهيه نقشه ژنوم انسانى، ژن درمانى و ساير پژوهشهاى ژنتيك مىباشد و در ضمن اينكه چشماندازى اميدوار كننده را در درمان بيمارىها ايجاد نموده است؛ پيامدهاى اخلاقى جدى را نيز درپى داشته است. در حال حاضر با توجه به اهميت استراتژيك موضوعات بالا، توان علمى بشر در اين حوزه از اسرار علمى كشورها به شمار مىآيد(4). با توجه به احتمال سوء استفاده و كاربردهاى نابجايى كه مىتواند از دانش و فناورىهاى جديد صورت گيرد، نگرانى اخلاقيون امرى بديهى است.
شيوههاى جديد القاى باردارى
پيشرفت طب و فناورى پزشكى در زمينه توليد مثل و روشهاى جديد درمان نازايى، اميدهاى جديدى را در افرادى كه از داشتن فرزند محروم هستند، ايجاد نموده است؛ اما از سوى ديگر مسائل اخلاقى نيز در اين حيطه مطرح گرديده است كه حل آنها نيازمند تبادل نظر پزشكان، اخلاقيون و علماى مذهبى مىباشد. اختلاف نظرهاى اخلاقى در مورد شيوههاى مختلف استفاده از تخمك و اسپرم غير همسر، رحم كرايهاى، وضعيت كودكان آزمايشگاهى، شبيهسازى و استفاده از سلولهاى بنيادى و مباحث ديگرى چون: تغيير جنسيت و انتخاب جنس جنين، از موضوعات اخلاقى پزشكى نوين مىباشد.
پژوهشهاى پزشك
پژوهش، مبنا و اساس طبابت بالينى صحيح مىباشد. طى دهههاى اخير گسترش تحقيقات پزشكى، ضرورت حاكميت ارزشهاى اخلاقى و نهادينه شدن اصول انسانى در مراكز علمى ـ تحقيقاتى را ايجاب نموده است. متأسفانه تاريخ طب بيانگر سوء استفادهها و انحرافاتى از مسير پژوهش بوده است كه البته در سطح جهان به قانونمند شدن و نظارت دقيقتر بر اينگونه تحقيقات منجر گرديده است(33، 13ـ31). در حال حاضر، بيانيه هلسينكى كه انجمن پزشكى جهانى18 در سال 1964 م تنظيم و تا كنون چندين بار مورد بازبينى و تكميل قرار داده است، يكى از معتبرترين متونى است كه در سطح بينالمللى مورد قبول مىباشد(32). در كشور ما نيز كدهاى ملى اخلاق در پژوهشهاى پزشكى كه در 26 اصل تدوين گرديده است، معيار عمل و مورد استفاده محققان مىباشد(3).
فلسفه اخلاق پزشكى
فلسفه اخلاق پزشكى، قسمتى اساسى از اخلاق پزشكى است كه كوشش مىكند در سايه تحليلهاى فلسفى، درست و نادرست را در حيطه عمل در موضوعات مختلف و مراقبتهاى بهداشتى شرح دهد. تصميمگيرىهاى عملى در حيطه اخلاق پزشكى نوعاً نيازمند درك روشن از مباحث فلسفى مربوط مىباشد. بنابراين، تبيين دقيق اصول و مبانى تعيين حسن و قبح در حيطه اخلاق پزشكى يك ضرورت است. براى كاربردى و مفيد بودن بحث اخلاقى بايد از معيارهاى فهم، عمل و تصميمگيرى مناسبى استفاده شود، به نحوى كه انسانهاى معتقد به اخلاقيات، آنرا تصديق نمايند. در كشورهاى غربى، چهار اصل كليدى براى راهنمايى در تصميمگيرىهاى اخلاقى در حال حاضر مطرح و مورد استفاده مىباشد كه عبارتند از(1، 3، 11، 36ـ34):
اختيار فردى19 يا اتونومى، سودمندى،20 عدم زيانبارى21 و عدالت22.
اين نظريه از متعارفترين فرضيهها در اخلاق پزشكى است كه براى حل مسائل و مشكلات اخلاقى به كار مىرود(36). اما از آنجا كه اسلام در هريك از چهار اصل ذكر شده، نظريات جامع و گاه متفاوتى با فرهنگ غربى دارد، تعيين چارچوبى مشخص براى تصميمگيرىهاى اخلاقى در طب براى پزشكان مسلمان ضرورت ويژهاى مىيابد. اين امر، وظيفه خطير فلاسفه و اخلاقيون شيعه و فقهاى مذهبى به همراه دانشمندان علوم پزشكى است كه مباحث و موضوعات مختلف طرح شده را مورد بررسى قرار داده و چارچوبى جامع، قابل قبول و مشترك در جوامع اسلامى طرحريزى نمايند. علاقهمندان به اين حوزه از مباحث اخلاق پزشكى مىتوانند به كتاب پزشك و ملاحظات اخلاقى(3) رجوع فرمايند.
خاتمه و نتيجهگيرى
پيشرفت دانش و ارتقاى فناورىها در بخشهاى تشخيص، درمان و پيشگيرى بيمارىها، طب قديم را دچار چنان تحول عميقى ساخته است كه پزشكان جديد بدون اتكا به روشها و ابزار نوين قادر به ادامه حيات خويش نخواهند بود. پزشكى نوين مسلماً نيازمند اخلاق پزشكى نوين است. موضوعات فراوانى در اين حيطه مطرح مىباشند كه به عمدهترين آنها اشاره گرديد. آنچه در انتهاى بحث در خصوص فلسفه اخلاق پزشكى و ضرورت توجه ويژه به آن بيان شد، در حقيقت يك نياز بنيادين و فورى است. با توجه به تفاوتهاى فلسفه و اخلاق اسلامى با فلسفه و اخلاق غربى، پايهگذارى اصولى يك نظام اخلاق پزشكى مبتنى بر چارچوبهاى اسلامى جهت جلوگيرى از نفوذ فرهنگ غرب در كشورهاى اسلامى يك ضرورت اساسى است.
با توجه به جايگاه علم طبابت كه به شرافت وجود و اهميت حفظ نفس انسانى مرتبط مىباشد، و با در نظر گرفتن كاربرد وسيع طب در سلامت انسانها، تحقيقات فراوان و موضوعات مستحدثه جديد در اين حيطه، و همچنين سابقه تخلفات فراوان از چارچوبهاى انسانى و اسلامى در تاريخ طب، اخلاق در حوزه پزشكى از اهميت دو چندانى برخوردار مىباشد.
پيوستگى اخلاق و علم در حوزههاى مختلف دانش، همواره به عنوان يك اصل مهم و مسلم براى ارتقاى مادى و معنوى بشر مطرح بوده است. در قلمرو علوم تجربى، خصوصاً علم طب نيز، از ديرباز اخلاق، جزئى لاينفك محسوب مىشده است و عالمان طب در كنار پرداختن به مسائل پزشكى و توصيههاى دارويى، توصيههاى اخلاقى نيز داشتهاند. با توجه به جايگاه علم طبابت كه به شرافت وجود و اهميت حفظ نفس انسانى مرتبط مىباشد، و با در نظر گرفتن كاربرد وسيع طب در سلامت انسانها، تحقيقات فراوان و موضوعات مستحدثه جديد در اين حيطه، و همچنين سابقه تخلفات فراوان از چارچوبهاى انسانى و اسلامى در تاريخ طب، اخلاق در حوزه پزشكى از اهميت دو چندانى برخوردار مىباشد. نياز وافر جوامع به مقوله اخلاق، در اكثر جوامع خصوصاً طى دهههاى اخير، رويكردى دوباره را در پى داشته است و اخلاق پزشكى سنتى1 را به اخلاق پزشكى نوين معاصر2 متحول نموده است. در اين مقاله، جهت رعايت اختصار، مباحث مطرح در حوزه اخلاق پزشكى نوين به صورت مختصر و گذرا ذكر گرديدهاند.
تاريخچه اخلاق پزشكى
اخلاق پزشكى سنتى بيش از همه با انديشهها و تفكرات فلاسفه بزرگى چون سقراط (299ـ470 ق. م)، افلاطون (347ـ427 ق. م) و ارسطو (322ـ384 ق. م) پيوند و نزديكى داشته است (1، 2). اين متفكران يونانى، علم اخلاق را در كنار علم پزشكى فراگرفته بودند و آنرا «هنر زيستن» و «مراقبت و مواظبت از نفس» توصيف مىنمودند. در همان دوران، بقراط(380ـ450 ق. م) سوگندنامه معروف خود را تنظيم كرد. بقراط اولين كسى بود كه مبانى اخلاقى را در قالب قسمنامه با طبابت درآميخت. سوگندنامه بقراط در حقيقت به منزله يك تعهدنامه اخلاق براى متون و بهكار بستن اصول اخلاقى حرفه پزشكى محسوب مىشد(3).
اما پس از آن دوران، با پديد آمدن نظريات مختلف در حيطه فلسفه اخلاق، حوزه اخلاق پزشكى نيز تحت تأثيراتى قرار گرفت. عمدهترين مكاتب فلسفى اثرگذار در اين حيطه، مكتب كانتى(وظيفهمدار3)، مكتب اخلاقى نفعمدار4، و مكتب اخلاق فضيلتمدار بودهاند(3، 4). اديان و آموزههاى مذهبى نيز در شكلگيرى اخلاق پزشكى در جوامع نقش بىبديلى داشتهاند. اسلام و علماى اسلامى، خصوصاً در دوران شكوفايى علوم در تمدن اسلامى، توجه ويژهاى به اخلاق در طب داشتهاند و اين امر در رسالهها و كتب انديشمندان آن عصر به خوبى هويدا است. يكى از دست نوشتههاى بسيار ارزشمند آن دوران، پندنامه پزشكى اهوازى متعلق به علىبن مجوسى اهوازى(318ـ384 هـ. ق) است كه از سوگندنامه بقراط بسيار كاملتر است(3، 5، 6). اما دو قرن اخير با پيشرفتهاى وسيع و خيره كنندهاى در حوزه دانش و فناورى پزشكى همراه بوده است كه به فراخور نياز، به تغيير و تحولات عميقى در اخلاق پزشكى منجر گرديده است. لذا اخلاق پزشكى سنتى تا حدودى كارايى خود را از دست داده و با اخلاق پزشكى كاربردى نوين جايگزين گرديده است. اخلاق پزشكى سنتى عمدتاً شامل اصول و مبانى امر كننده يا نهى كننده بود؛ اما اخلاق پزشكى نوين با رسالت پرداختن به موضوعات و مباحث مطرح در جهان پزشكى و تلاش براى ارائه راهكارهاى اخلاقى در مواقع لازم شكل گرفته است(3). در حال حاضر در بسيارى از كشورهاى جهان، اخلاق پزشكى نوين بهصورت علمى و عملى با شيوههاى جديد مبتنى بر حل مسئله، 5 مطرح و به درجات متفاوت فعال مىباشد. فعاليتهاى اخلاق پزشكى طى دهه اخير در كشور توسعه روزافزونى داشته است كه در مقالاتى(7، 8) نيز منعكس گرديده است.
تعريف اخلاق پزشكى نوين
اخلاق پزشكى يكى از شاخههاى اخلاق حرفهاى6 است كه سعى دارد اخلاقيات را به صورت كاربردى در حيطه عمل پزشكان و كادر پزشكى و نيز در حوزه تصميمگيرىهاى اخلاقى در طب وارد نمايد. بر اساس مطالب بيان شده، ديگر اخلاق پزشكى صرف بيان صفات اخلاقى پسنديده براى پزشكان، يا نحوه برخورد پزشك با بيمار، و يا صرفاً تدوين قوانين حرفهاى در باب آداب معاشرت طبيب، و يا بيان قواعد مذهبى به تنهايى، نمىباشد(3). بلكه اخلاق پزشكى فعاليتى تحليلى است كه طى آن افكار، عقايد، تعهدات، روش رفتار، احساسات، استدلالات و بحثهاى مختلف در حيطه تصميمگيرىهاى اخلاق پزشكى به صورت دقيق و انتقادى بررسى مىشود و در موارد لازم دستورالعملهايى صادر مىگردد. تصميمات اخلاق پزشكى در حيطه عملكرد طبى، بديهيات و ارزشها، خوب يا بد، صحيح يا نادرست، و بايد و نبايدها را مشخص مىسازند(9). به بيانى ديگر: اخلاق پزشكى مقولهاى كاربردى است كه راهكارهاى سازمان يافته را براى كمك به پزشك در تبيين، تحليل و حل مباحث اخلاقى در طب بالينى فراهم مىنمايد(10). در همين راستا «اخلاق زيستى7» نيز مبحثى است كه به تبادل نظر و تأمل پيرامون موضوعات اخلاقى در طب، علوم بهداشتى و زيستشناسى مىپردازد(3).
موضوعات مطرح در اخلاق پزشكى نوين
طى چند دهه اخير، مباحث عميق اخلاقى در حوزه اخلاق پزشكى مطرح شده است كه توجهات زيادى را در جوامع مختلف به خود جلب نموده است. وسعتيافتن دانش بشرى، ارتقاى فناورىها، افزايش توانمندىهاى انسانى در تشخيص و معالجه بيمارىها، و تعدد راههاى انتخابى براى پزشكان و بيماران، سوءالات روزافزونى را مطرح نموده است كه اخلاق پزشكى سنتى، علىرغم ارزش و قدرت خود، نتوانسته است پاسخگوى اين پرسشها باشد. اين مسائل عمدتاً دستاوردهاى جديد در حوزه علوم پزشكى و عناوين عمدهترين موضوعاتى هستند كه براى عالمان اخلاق و پزشكان جوامع دغدغه آفرين بوده است. عناوينى چون:
1. ارتباطات حرفهاى در طب؛ 2. جايگاه جسم انسانى؛ 3. انسان قبل از تولد؛ 4. انسان نابالغ(جسمى يا فكرى)؛ 5. پيوند اعضا و بافتها؛ 6. خاتمه حيات انسانى؛ 7. زيست فناورى و اخلاق پزشكى؛ 8. شيوههاى جديد القاى باردارى؛ 7. پژوهشهاى پزشكى.
در اينجا عناوين ذكر شده به صورت مختصر توضيح داده خواهند شد. علاقهمندان مىتوانند تفصيل مطالب را در كتاب پزشك و ملاحظات اخلاقى(3) مطالعه فرمايند.
ارتباطات حرفهاى در طب
ارتباطات حرفهاى در حيطه پزشكى را مىتوان شامل ارتباط بين پزشكان و بيماران، اخذ رضايت، رازدارى، حقيقتگويى، و ارتباط با همكاران دانست(3). جايگاه بيمار در نظام فكرى ـ ارزشى پزشك، امر مهمى است كه تأثير زيادى بر رعايت اصول اخلاقى دارد. احترام به اختيار بيمار(اتونومى)8، خوددارى از پدرسالارى9 از سوى پزشك و استفاده از ظرفيت و توان جسمى و روحى بيمار براى تصميمگيرىهاى لازم، فرايندى مهم در حيطه طبابت است. وجدان كارى، احساس مسئوليت حرفهاى، دارا بودن صلاحيت علمى و عملى لازم و عدم بهرهجويىهاى مادى، جسمى يا روحى از بيمار نيز مقولههاى مهمى هستند.
مسئله «رضايت10»، نحوه اخذ آن و ميزان آگاهى و شناختى كه بايد براى بيمار فراهم شود، از عناوين مهم مورد بحث در اخلاق پزشكى است. اخذ رضايت آگاهانه11 در حال حاضر، جنبههاى قانونى نيز يافته است و لذا اطبا و همكاران آنها اگر اطلاعات كافى در اختيار بيمار نگذارند و يا بر خلاف رضايت او عمل نمايند، ممكن است به علت اهمال يا تعدى به حقوق بيمار تحت تعقيب قرار گيرند(11). براى معتبر بودن رضايت اخذ شده، رعايت سه اصل ضرورى است(11):
الف. اطلاعات كافى در اختيار بيمار گذاشته شود؛
ب. بيمار صلاحيت لازم را براى دادن رضايت و ظرفيت كافى براى درك اطلاعات داده شده و تصميمگيرى دارا باشد؛
ج. تصميم بيمار كاملاً آزادانه و داوطلبانه باشد.
جايگاه جسم انسان
جسم انسان، از منظر مكاتب و مذاهب مختلف، ارزش و جايگاه متفاوتى دارد. بر همين اساس موضوعاتى چون: تشريح جسد، اتوپسى، اخذ عضو از جسد و استفادههاى آموزشى و پژوهشى ديگر از جسد، از نظر اخلاقى مورد مناقشه است.
انسان قبل از تولد
زمان شروع اطلاق كلمه « انسان» به موجود در حال رشد در رحم، از سوءالاتى است كه در جوامع و مكاتب مختلف با پاسخهاى گوناگونى روبهرو مىباشد. آيا ارزش انسانى از زمان لقاح به نطفه حاصله تعلق مىگيرد؟ آيا ارزش حيات رويان12 و جنين در حد يك انسان كامل مىباشد؟ اگر حيات جنين و مادر منوط به مرگ ديگرى باشد، كداميك در اولويت نجات خواهند بود؟ در اينجا است كه بايستى به تفاوت بين جايگاه زيستشناختى رويان و جنين و جايگاه فلسفى آن دقتى موشكافانه داشت. سقط جنين، پژوهش بر روى رويان و جنين، عقيمسازى و پيشگيرى از باردارى برخى موضوعاتى هستند كه از نحوه رويكرد پزشك به جايگاه و ارزش انسان قبل از تولد، بسيار تأثير مىپذيرند.
انسان نابالغ(جسمى يا فكرى)
كودكان بهعلت نواقصى كه در ظرفيت درك و تصميمگيرى آگاهانه دارند، در اخلاق پزشكى توجه ويژهاى به آنان شده است. مسئله اخذ رضايت در كودكان و جلوگيرى از سوء استفادههاى احتمالى از مهمترين مباحث است. برخى سوءالات عمده در اين حوزه عبارتند از(3):
1. سن قانونى براى پذيرش اختيار كودك در تصميمگيرى كدام است؟
2. چه كسانى مىتوانند بهجاى كودك تصميم بگيرند؟
3. در صورت تعارض بين خواستههاى كودك و ولى او، چه بايد كرد؟
4. در موارد سوء استفاده از كودك يا كودكآزارى وظيفه پزشك چيست؟
استفاده از كودكان در پژوهشهاى پزشكى و نحوه رويكرد اخلاقى در افراد دچار عقبماندگى ذهنى، معلوليتهاى شديد جسمى يا بيمارىهاى صعبالعلاج از ديگر موضوعات مطرح در اين حيطه مىباشد(12، 13).
پيوند اعضا و بافتها
اولين پيوند بالينى عضو در سال 1954 م صورت پذيرفته است؛ اما پيشرفت دانش و فناورى در اين زمينه، در دهه اخير بسيار چشمگير بوده است. پيوند اعضا و بافتها چنان با مباحث اخلاقى عميقى آميخته است كه در اكثر كشورهاى جهان توجه علماى مذهبى، فيلسوفان و اخلاقيون، حقوقدانان، پزشكان و دستاندركاران امور پزشكى و حتى عموم جوامع را جلب نموده است. مباحث اخلاقى گسترده در اين حيطه، در كتاب منسجمى مورد بحث قرار گرفته است(14). موضوعاتى همچون: پيوند از جسد، پيوند از دهنده زنده، ارتباط مادى و مالى بين دهنده و گيرنده عضو پيوندى و راهكارهاى جديدى همانند پيوند از حيوانات و شبيهسازى درمانى13 چالشهاى زيادى را ايجاد نمودهاند.
كمبود عضو پيوندى و راههاى قابل قبول اخلاقى براى تأمين اعضاى مورد نياز از مهمترين مباحث در اين حيطه مىباشد. مشكلات عرفى يا قانونى پيوند از جسد در برخى كشورها، تجارت سوداگرانه در اخذ پيوند دهندگان زنده غير خويشاوند و مرگ بسيارى از بيماران در انتظار پيوند، مسائلى هستند كه لزوم جستوجوى راهكارهاى قابل پذيرش در جوامع مختلف را ايجاب نموده است. از اين رو، برخى كشورها با ايجاد نظام «رضايت مفروض»14، راه را براى برداشت عضو از جسد بدون اخذ رضايت قبلى هموار نمودهاند؛ اما در اكثر كشورهاى جهان، نظام «رضايت آگاهانه»15 وجود دارد (18ـ15). در حال حاضر استفاده از اعضاى افراد دچار مرگ مغزى در بسيارى از كشورها پذيرفته شده است. كمبود عضو مورد نياز، استفاده از اعضاى كودكان آننسفال16 ـ كه فاقد سطوح فوقانى مغز بوده و قادر به ادامه حيات نيستند ـ و بيماران دچار وضعيت نباتى17 از موضوعهايى است كه در اكثر جوامع با مخالفتهاى عمدهاى روبهرو بوده است(15). اخذ پيوند از دهنده زنده، اخذ رضايت آگاهانه، جلوگيرى از سودجويىهاى مادى، چگونگى جبران صدمات و خسارات احتمالى فرد دهنده، نحوه اخذ عضو از كودكان و افراد دچار اختلالات شعور، شرايط انتخاب فرد گيرنده و راهكارهاى اخلاقى ايجاد بانكهاى اعضا و بافتهاى پيوندى از مهمترين معضلات اخلاقى موجود هستند. استفاده از بافتهاى جنينى، شائبه صدور جواز سقط جنين را در برخى جوامع ايجاد نموده است. براى همين، با مخالفتهايى همراه مىباشد. استفاده از شبيهسازى و سلولهاى بنيادى انسان، شيوه جايگزين بالقوهاى است كه خود مسائل اخلاقى منحصر بهفردى را به همراه داشته است؛ از جمله: ارزش موجود به دست آمده، شأن و كرامت والاى انسانى، دستكارى در خلقت الهى، خطرناك بودن و عوارض سوء اين روش، سراشيبى لغزنده به سوى توليد انسان شبيهسازى شده و شائبه تجارت و سوداگرى انسان و اعضاى انسانى(23ـ19).
برخى مباحث پيرامون پيوند اعضا در ايران، برخى راهكارهاى اخلاقى تأمين عضو و موضوع همانندسازى در اسلام طى مقالات جداگانهاى(28ـ24) بيان گرديده اند.
خاتمه حيات انسانى
خاتمه حيات انسان چه با خود فرد باشد يا ديگران، بدون ترديد با ارزشگذارى ما نسبت به حيات انسان ارتباط محكمى دارد. در حيطه اخلاق پزشكى، مهمترين موضوع مرتبط با اين مقوله، «اتانازى» يا مرگ آسان مىباشد. مسئله حدود اختيار فرد، نوع اتانازى(فعال يا غيرفعال)، موضوع عدم احياى برخى بيماران و مشكلات اجتماعى و اخلاقى ناشى از پذيرش اتانازى، مسائلى هستند كه هر جامعه با توجه به زمينههاى دينى و فرهنگى خود بدان پرداخته است(30، 29، 23).
زيست فناورى و اخلاق پزشكى
دستآوردهاى زيست فناورى در حيطه پزشكى، عمدتاً شامل مهندسى ژنتيك، شبيهسازى، اصلاح نژاد، تهيه نقشه ژنوم انسانى، ژن درمانى و ساير پژوهشهاى ژنتيك مىباشد و در ضمن اينكه چشماندازى اميدوار كننده را در درمان بيمارىها ايجاد نموده است؛ پيامدهاى اخلاقى جدى را نيز درپى داشته است. در حال حاضر با توجه به اهميت استراتژيك موضوعات بالا، توان علمى بشر در اين حوزه از اسرار علمى كشورها به شمار مىآيد(4). با توجه به احتمال سوء استفاده و كاربردهاى نابجايى كه مىتواند از دانش و فناورىهاى جديد صورت گيرد، نگرانى اخلاقيون امرى بديهى است.
شيوههاى جديد القاى باردارى
پيشرفت طب و فناورى پزشكى در زمينه توليد مثل و روشهاى جديد درمان نازايى، اميدهاى جديدى را در افرادى كه از داشتن فرزند محروم هستند، ايجاد نموده است؛ اما از سوى ديگر مسائل اخلاقى نيز در اين حيطه مطرح گرديده است كه حل آنها نيازمند تبادل نظر پزشكان، اخلاقيون و علماى مذهبى مىباشد. اختلاف نظرهاى اخلاقى در مورد شيوههاى مختلف استفاده از تخمك و اسپرم غير همسر، رحم كرايهاى، وضعيت كودكان آزمايشگاهى، شبيهسازى و استفاده از سلولهاى بنيادى و مباحث ديگرى چون: تغيير جنسيت و انتخاب جنس جنين، از موضوعات اخلاقى پزشكى نوين مىباشد.
پژوهشهاى پزشك
پژوهش، مبنا و اساس طبابت بالينى صحيح مىباشد. طى دهههاى اخير گسترش تحقيقات پزشكى، ضرورت حاكميت ارزشهاى اخلاقى و نهادينه شدن اصول انسانى در مراكز علمى ـ تحقيقاتى را ايجاب نموده است. متأسفانه تاريخ طب بيانگر سوء استفادهها و انحرافاتى از مسير پژوهش بوده است كه البته در سطح جهان به قانونمند شدن و نظارت دقيقتر بر اينگونه تحقيقات منجر گرديده است(33، 13ـ31). در حال حاضر، بيانيه هلسينكى كه انجمن پزشكى جهانى18 در سال 1964 م تنظيم و تا كنون چندين بار مورد بازبينى و تكميل قرار داده است، يكى از معتبرترين متونى است كه در سطح بينالمللى مورد قبول مىباشد(32). در كشور ما نيز كدهاى ملى اخلاق در پژوهشهاى پزشكى كه در 26 اصل تدوين گرديده است، معيار عمل و مورد استفاده محققان مىباشد(3).
فلسفه اخلاق پزشكى
فلسفه اخلاق پزشكى، قسمتى اساسى از اخلاق پزشكى است كه كوشش مىكند در سايه تحليلهاى فلسفى، درست و نادرست را در حيطه عمل در موضوعات مختلف و مراقبتهاى بهداشتى شرح دهد. تصميمگيرىهاى عملى در حيطه اخلاق پزشكى نوعاً نيازمند درك روشن از مباحث فلسفى مربوط مىباشد. بنابراين، تبيين دقيق اصول و مبانى تعيين حسن و قبح در حيطه اخلاق پزشكى يك ضرورت است. براى كاربردى و مفيد بودن بحث اخلاقى بايد از معيارهاى فهم، عمل و تصميمگيرى مناسبى استفاده شود، به نحوى كه انسانهاى معتقد به اخلاقيات، آنرا تصديق نمايند. در كشورهاى غربى، چهار اصل كليدى براى راهنمايى در تصميمگيرىهاى اخلاقى در حال حاضر مطرح و مورد استفاده مىباشد كه عبارتند از(1، 3، 11، 36ـ34):
اختيار فردى19 يا اتونومى، سودمندى،20 عدم زيانبارى21 و عدالت22.
اين نظريه از متعارفترين فرضيهها در اخلاق پزشكى است كه براى حل مسائل و مشكلات اخلاقى به كار مىرود(36). اما از آنجا كه اسلام در هريك از چهار اصل ذكر شده، نظريات جامع و گاه متفاوتى با فرهنگ غربى دارد، تعيين چارچوبى مشخص براى تصميمگيرىهاى اخلاقى در طب براى پزشكان مسلمان ضرورت ويژهاى مىيابد. اين امر، وظيفه خطير فلاسفه و اخلاقيون شيعه و فقهاى مذهبى به همراه دانشمندان علوم پزشكى است كه مباحث و موضوعات مختلف طرح شده را مورد بررسى قرار داده و چارچوبى جامع، قابل قبول و مشترك در جوامع اسلامى طرحريزى نمايند. علاقهمندان به اين حوزه از مباحث اخلاق پزشكى مىتوانند به كتاب پزشك و ملاحظات اخلاقى(3) رجوع فرمايند.
خاتمه و نتيجهگيرى
پيشرفت دانش و ارتقاى فناورىها در بخشهاى تشخيص، درمان و پيشگيرى بيمارىها، طب قديم را دچار چنان تحول عميقى ساخته است كه پزشكان جديد بدون اتكا به روشها و ابزار نوين قادر به ادامه حيات خويش نخواهند بود. پزشكى نوين مسلماً نيازمند اخلاق پزشكى نوين است. موضوعات فراوانى در اين حيطه مطرح مىباشند كه به عمدهترين آنها اشاره گرديد. آنچه در انتهاى بحث در خصوص فلسفه اخلاق پزشكى و ضرورت توجه ويژه به آن بيان شد، در حقيقت يك نياز بنيادين و فورى است. با توجه به تفاوتهاى فلسفه و اخلاق اسلامى با فلسفه و اخلاق غربى، پايهگذارى اصولى يك نظام اخلاق پزشكى مبتنى بر چارچوبهاى اسلامى جهت جلوگيرى از نفوذ فرهنگ غرب در كشورهاى اسلامى يك ضرورت اساسى است.