Lorenzo
12-17-2010, 03:41 AM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
دیکنز پر خوانندهترین نویسنده جهان تا زمان خودش بوده و او را بزرگترین نویسنده انگلیسی زبان در تمام دورانها یا دست کم تا قرن بیستم میدانند، طبیعی است که...
اصلا ً چرا چارلز دیکنز آدم مهمی است؟
وقتی سایت مربوط به دیکنز را جست و جو بکنید، مدام به این سوال بر میخورید که «آیا چارلز دیکنز کریسمس را اختراع کرد؟» و پاسخهای مختلفی که کارشناسان میدهند؛ چیزهایی توی این مایهها که «نه. دیکنز فقط آداب و رسوم کریسمس را احیا کرد (مثل لزوم کنار گذاشتن کینهها و دور هم جمع کردن فک و فامیل) و رسوم جدیدی هم به آن اضافه کرد (مثل برگزاری فستیوالهای خاص و جمع آوری اعانه برای فقرا) تا کریسمس به شکل امروزیاش در بیاید». خود این سوال بسیار پرسیده شده (FAQ) نشان میدهد که دیکنز در غرب و خصصوصا ً در فرهنگ آنگلوساکسون تا چه حد مهم است.
دیکنز پر خوانندهترین نویسنده جهان تا زمان خودش بوده و او را بزرگترین نویسنده انگلیسی زبان در تمام دورانها یا دست کم تا قرن بیستم میدانند (طبیعی است که با چند برابر شدن جمعیت جهان در قرن بیستم و گسترش امکانات چاپ و افزایش درصد باسوادی؛ دیگر دیکنز در برابر نویسندههایی مثل جی کی رولینگ یا دن براون هیچ شانسی نداشته باشد!). داستایوفسکی، توماس هاردی، ادگار آن پو،هانس کریستین اندرسون و جورج اورول از جمله نویسندگان معروف معترف به تأثیرپذیری از دیکنز هستند. اندرسون که با دیکنز دوست صمیمی بود و عینهو ایرج میرزا و عارف با هم مطایباتی هم داشته اند، کتابش _ رویاهای روزانه شاعر _ را به دیکنز تقدیم کرده و در بعضی قصههایش مثل «دختر کبریت فروش» معروف، به طرز تابلویی از فضای دیکنزی الهام گرفته است. داستانهای پلیسی و ترسناک آلن پو بر کارهای مشابه دیکنز تقدم دارند اما آلن پو جزو طرفداران پر و پا قرص دیکنز بوده و میگویند او تنها کسی بوده که میتوانسته نتیجه نهایی طرحهای پیچیده رمانهای سریالی دیکنز را پیش بینی کند. البته دیکنز منتقدان سرسختی مثل هنری جیمز و ویرجینا وولف هم داشته که به او 3 ایراد اصلی میگرفتهاند: در احساساتیگری اغراق میکند، کاراکترهایش زیادی اغراق شدهاند و حوادث رمانهایش ساختگی و غیر قابل باور هستند. دیکنز معروفترین پاورقینویس دنیاست. او همه رمانهایش را به صورت پاورقیهای سریالی در مجلات چاپ کرده (10 رمانش را به صورت پاورقی ماهانه و 5 رمانش را به صورت پاورقی هفتگی) و این توانایی را داشته که گاهی در 2 مجله مختلف دو داستان متفاوت را همزمان پیش ببرد. در عصر ما قبل از «هری پاتر»، کتاب «عتیقه فروشی قدیمی» (یا همان «دختری به نام نل» خودمان) دیکنز رکورد بیشترین و پیگیرترین تعداد هواداران را به خودش اختصاص داده بود. در 1841 در انتظار رسیدن قسمت هفتاد و یکم این قصه، 6 هزار نفر در اسکله نیوروک و 4 هزار نفر در اسکله بوستون جمع شده بودند تا از اولین کشتیهای انگلیسی ممکن بپرسند که بالأخره نل کوچولو مرد یا نه!
جنبه دیگری که به دیکنز اهمیت ویژه بخشید، فعالیتهای اجتماعی گسترده او ضد بردهبرداری، کار کودکان، قانون بینالمللی کپی رایت و حقوق یتیمان و کارگردان مشاغل سخت بوده است. اما شاید بیشترین اهمیت دیکنز برای جوانان ایرانی به سن و سال ما که حتی برای آنهایی که 7 _ 6 سال از ما کوچکترند، قابل درک نیست، نوستالژی ما با دیکنز است چون تلویزیون ما در اوایل انقلاب از لج هالیوود و والت دیسنی مدام کارهای پاستوریزه و تاریک و خفه او را به خودمان میداد.
دیکنز پر خوانندهترین نویسنده جهان تا زمان خودش بوده و او را بزرگترین نویسنده انگلیسی زبان در تمام دورانها یا دست کم تا قرن بیستم میدانند، طبیعی است که...
اصلا ً چرا چارلز دیکنز آدم مهمی است؟
وقتی سایت مربوط به دیکنز را جست و جو بکنید، مدام به این سوال بر میخورید که «آیا چارلز دیکنز کریسمس را اختراع کرد؟» و پاسخهای مختلفی که کارشناسان میدهند؛ چیزهایی توی این مایهها که «نه. دیکنز فقط آداب و رسوم کریسمس را احیا کرد (مثل لزوم کنار گذاشتن کینهها و دور هم جمع کردن فک و فامیل) و رسوم جدیدی هم به آن اضافه کرد (مثل برگزاری فستیوالهای خاص و جمع آوری اعانه برای فقرا) تا کریسمس به شکل امروزیاش در بیاید». خود این سوال بسیار پرسیده شده (FAQ) نشان میدهد که دیکنز در غرب و خصصوصا ً در فرهنگ آنگلوساکسون تا چه حد مهم است.
دیکنز پر خوانندهترین نویسنده جهان تا زمان خودش بوده و او را بزرگترین نویسنده انگلیسی زبان در تمام دورانها یا دست کم تا قرن بیستم میدانند (طبیعی است که با چند برابر شدن جمعیت جهان در قرن بیستم و گسترش امکانات چاپ و افزایش درصد باسوادی؛ دیگر دیکنز در برابر نویسندههایی مثل جی کی رولینگ یا دن براون هیچ شانسی نداشته باشد!). داستایوفسکی، توماس هاردی، ادگار آن پو،هانس کریستین اندرسون و جورج اورول از جمله نویسندگان معروف معترف به تأثیرپذیری از دیکنز هستند. اندرسون که با دیکنز دوست صمیمی بود و عینهو ایرج میرزا و عارف با هم مطایباتی هم داشته اند، کتابش _ رویاهای روزانه شاعر _ را به دیکنز تقدیم کرده و در بعضی قصههایش مثل «دختر کبریت فروش» معروف، به طرز تابلویی از فضای دیکنزی الهام گرفته است. داستانهای پلیسی و ترسناک آلن پو بر کارهای مشابه دیکنز تقدم دارند اما آلن پو جزو طرفداران پر و پا قرص دیکنز بوده و میگویند او تنها کسی بوده که میتوانسته نتیجه نهایی طرحهای پیچیده رمانهای سریالی دیکنز را پیش بینی کند. البته دیکنز منتقدان سرسختی مثل هنری جیمز و ویرجینا وولف هم داشته که به او 3 ایراد اصلی میگرفتهاند: در احساساتیگری اغراق میکند، کاراکترهایش زیادی اغراق شدهاند و حوادث رمانهایش ساختگی و غیر قابل باور هستند. دیکنز معروفترین پاورقینویس دنیاست. او همه رمانهایش را به صورت پاورقیهای سریالی در مجلات چاپ کرده (10 رمانش را به صورت پاورقی ماهانه و 5 رمانش را به صورت پاورقی هفتگی) و این توانایی را داشته که گاهی در 2 مجله مختلف دو داستان متفاوت را همزمان پیش ببرد. در عصر ما قبل از «هری پاتر»، کتاب «عتیقه فروشی قدیمی» (یا همان «دختری به نام نل» خودمان) دیکنز رکورد بیشترین و پیگیرترین تعداد هواداران را به خودش اختصاص داده بود. در 1841 در انتظار رسیدن قسمت هفتاد و یکم این قصه، 6 هزار نفر در اسکله نیوروک و 4 هزار نفر در اسکله بوستون جمع شده بودند تا از اولین کشتیهای انگلیسی ممکن بپرسند که بالأخره نل کوچولو مرد یا نه!
جنبه دیگری که به دیکنز اهمیت ویژه بخشید، فعالیتهای اجتماعی گسترده او ضد بردهبرداری، کار کودکان، قانون بینالمللی کپی رایت و حقوق یتیمان و کارگردان مشاغل سخت بوده است. اما شاید بیشترین اهمیت دیکنز برای جوانان ایرانی به سن و سال ما که حتی برای آنهایی که 7 _ 6 سال از ما کوچکترند، قابل درک نیست، نوستالژی ما با دیکنز است چون تلویزیون ما در اوایل انقلاب از لج هالیوود و والت دیسنی مدام کارهای پاستوریزه و تاریک و خفه او را به خودمان میداد.