tania
12-16-2010, 04:26 AM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
صنعت كاشیسازی و كاشیكاری كه بیش از همه در تزیین معماری سرزمین ایران، و به طور اخص بناهای مذهبی به كار گرفته شده، همانند سفالگری دارای ویژگیهای خاصی است.
صنعت كاشی سازی و كاشی كاری كه بیش از همه در تزیین معماری سرزمین ایران، و به طوراخص بناهای مذهبی به كار گرفته شده، همانند سفالگری دارای ویژگیهای خاصی است. این هنر و صنعت از گذشتهی بسیار دور در نتیجه مهارت، ذوق و سلیقه كاشی ساز در مقام شیئی تركیبی متجلی گردیده، بدین ترتیب كه هنرمند كاشیكار یا موزاییك ساز با كاربرد و تركیب رنگهای گوناگون و یا در كنار هم قرار دادن قطعات ریزی از سنگهای رنگین و بر طبق نقشه ای از قبل طرح گردیده، به اشكالی متفاوت و موزون از تزیینات بنا دست یافته است. طرحهای ساده هندسی، خط منحنی، نیم دایره، مثلث، و خطوط متوازی كه خط عمودی دیگری بر روی آنها رسم شده از تصاویری هستند كه بر یافتههای دورههای قدیمیتر جای دارند، كه به مرور نقشهای متنوع هندسی، گل و برگ، گیاه و حیوانات كه با الهام و تأثیر پذیری از طبیعت شكل گرفته اند پدیدار میگردند، و در همه حال مهارت هنرمند و صنعت كار در نقش دادن به طرحها و هماهنگ ساختن آنها، بارزترین موضوع مورد توجه است.
این نكته را باید یادآور شد كه مراد كاشی گر و كاشیساز از خلق چنین آثار هنری هرگز رفع احتیاجات عمومی و روزمره نبوده، بلكه شناخت هنرمند از زیبایی و ارضای تمایلات عالی انسانی و مذهبی، مایه اصلی كارش بوده است. مخصوصاً اگر به یاد آوریم كه هنرهای كاربردی بیشتر جنبه ی كاربرد مادی دارد، حال آن كه خلق آثار هنری نمایانگر روح تلطیف یافته انسان میباشد، همچنان كه «پوپ» پس از دیدن كاشی كاری مسجد شیخ لطف الله (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.seemorgh.com%2 Fculture%2Fdefault.aspx%3Ftabid%3D2482%26conid%3D3 6166) در «بررسی هنر ایران» مینویسد، «خلق چنین آثار هنری جز از راه ایمان به خدا و مذهب نمیتواند به وجود آید».
هنر موزاییك سازی و كاشی كاری معرق، تركیبی از خصایص تجریدی و انفرادی اشیاء و رنگهاست، كه بیننده را به تحسین ذوق و سلیقه و اعتبار كار هنرمند در تلفیق و تركیب پدیدههای مختلف وادار میسازد. تزیینات كاشی بر روی ستونهای معبدالعبید در بین النهرین باقی مانده از سالهای نیمهی دوم هزارهی دوم ق.م. نشانگر اولین كار برد هنركاشی كاری در معماری است. این شیوه تزیینی كه با تركیب سنگهایی الوان و قرار دادن آنها در كنار یكدیگر و با نظم و تزیینی خاص هم چنین با استفاده از اشیاء رنگین مانند صدف، استخوان و ... ترتیب یافته، بیشتر شبیه به شیوهی موزاییك سازی است تا كاشی كاری، كه به هر حال اولین تلفیق اشیاء الوان تزیینی است كه با نقوش مختلف هندسی زینت بخش نمای بنا شده، و پایه ای جهت تداوم هنر كاشی كاری به خصوص نوع معرق آن در آینده گردیده است. هم چنین اولین تزیینات آجرهای لعابدار و منقوش نیز بر دیوارههای كاخهای آشور و بابل به كار گرفته شده است.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
در ایران مراوده فرهنگی، اجتماعی، نظامی، داد و ستدهای اقتصادی و رابطه صنعتی، گذشته از ممالك همجوار، با ممالك دور دست نیزسابقه تاریخی داشته است. این روابط تأثیر متقابل فرهنگی را در بسیاری از شئون صنعتی و هنری به ویژه هنر كاشی كاری و كاشی سازی و موزاییك به همراه داشته، كه اولین آثار و مظاهر این هنر در اواخر هزاره ی دوم ق.م. جلوه گر میشود. در كاوشهای باستان شناسی چغازنبیل، شوش و سایر نقاط باستانی ایران، علاوه بر لعاب روی سفال، خشتهای لعابدار نیز یافته شده است. فن و صنعت موزاییك سازی یعنی تركیب سنگهای رنگی كوچك و طبق طرحهای هندسی و با نقوش مختلف زیبا در این زمان به اوج ترقی و پیشرفت خود رسیده كه ساغر بدست آمده از حفریات مارلیك را میتوان نمونه عالی و كامل آن دانست. این جام موزاییكی كه از تركیب سنگهای رنگین به شیوهی دو جداره ساخته شده از نظر اصطلاح فنی به «هزار گل» معروف است و از لحاظ كیفیت كار در ردیف منبت قرار دارد.
تزیینات به جای مانده از زمان هخامنشیان حكایت از كاربرد آجرهای لعابدار رنگین و منقوش و تركیب آنها دارد، بدنهی ساختمانهای شوش و تخت جمشید با چنین تلفیقی آرایش شده اند، دو نمونه جالب توجه از این نوع كاشیكاری در شوش به دست آمده كه به «شیران و تیراندازان» معروف است. علاوه بر موزون بودن و رعایت تناسب كه در تركیب اجزاء طرحها به كار رفته، نقش اصلی همچنان حكایت از وضعیت و هویت واقعی سربازان دارد. چنان كه چهرهها از سفید تا تیره و بالاخره سیاه رنگ است، وسایل زینتی مانند گوشواره و دستبندهایی از طلا در بردارند و یا كفشهایی از چرم زرد رنگ به پا دارند. از تزیینات كاشی هم چنین برای آرایش كتیبهها نیز استفاده شده است. رنگ متن، اصلی كاشیهای دوره ی هخامنشیان اغلب زرد، سبز و قهوه ای میباشد و لعاب روی آجرها از گچ و خاك پخته تشكیل شده است.
نمونههای دیگری از این نوع كاشیهای لعابدار مصور به نقش حیوانات خیالی مانند «سیمرغ» و یا «گریفن» دارای شاخ گاو، سر و پای شیر و چنگال پرندگان نیز طی حفریات چندی به دست آمده است. قطعاتی از قسمتهای مختلف كاشی كاری متنوع زمان هخامنشیان در حال حاضر در مجموعهی موزه لوور و سایر موزههای معروف جهان قرار دارد.
http://pnu-club.com/imported/2010/12/770.jpg
در دورهی اشكانیان صنعت لعاب دهی پیشرفت قابل ملاحظه ای كرد، و به خصوص استفاده از لعاب یكرنگ برای پوشش جدار داخلی و سطح خارجی ظروف سفالین معمول گردید، و هم چنین غالباً قشر ضخیمی از لعاب بر روی تابوتهای دفن اجساد كشیده میشده است. در این دوره به تدریج استفاده از لعابهایی به رنگهای سبز روشن و آبی فیروزهای رونق پیدا كرد. بنا به اعتقاد عده ای از محققان، صنعت لعاب سازی در زمان اشكانیان در نتیجه ارتباط تجاری و سیاسی بین ایران و خاور دور به چین راه یافته، و سفالگران چین در زمان سلسله هان (206ق م –220 میلادی) از فنون لعاب دهی رایج در ایران برای پوشش ظروف سفالین استفاده میكرده اند. با وجود توسعه فن لعاب دهی به علت ناشناخته ماندن معماری دوره اشكانی در ایران، گمان میرود در این دوره هنرمندان استفاده چندانی از لعاب برای پوشش خشت و آجر نكرده و نقاشی دیواری را برای تزیین بناها ترجیح داده اند. دیوار نگارههای كاخ آشور و كوه خواجه سیستان یادآور اهمیت و رونق نقاشی دیواری در این دوره است.
طرحهای تزیینی این دوره از نقشهای گل و گیاه، نخلهای كوچك، برگهای شبیه گل «لوتوس» و تزیینات انسانی و حیوانی است، كه در آرایش دوبنای یاد شده نیز به كار رفته است.
امید است در كاوشهای آینده در نقاط مختلف كاشیهای بیشتری از دوره اشكانیان یافت شود كه امكان مطالعه و بررسی دقیق در این زمینه را فراهم آورد.
در عصر ساسانیان هنر و صنعت دورهی هخامنشیان مانند سایر رشتههای هنری ادامه پیدا كرد، و ساخت كاشیهای زمان هخامنشیان با همان شیوه و با لعاب ضخیم تر رایج گردید.
نمونههای متعددی از این نوع كاشیها كه ضخامت لعاب آنها به قطر یك سانتیمتر میرسد در كاوشهای فیروز آباد و بیشابور به دست آمده است. در دوره ساسانیان علاوه بر هنر كاشی سازی هنر موازییك سازی نیز متداول گردید. مخصوصاً پوشش دو ایوان شرقی و غربی بیشابور از موزاییك به رنگهای گوناگون وتزیینات گل و گیاه و نقوشی از اشكال پرندگان و انسان را در بر میگیرد. كیفیت نقوش موزاییكهای مكشوفه در بیشابور گویای ادامه سبك و روش هنری است كه در دورهی اسلامیبه شیوه معرق در كاشی سازی و كاشی كاری تجلی نموده است. رنگ آمیزیهای متناسب، ایجاد هماهنگی و رعایت تناسب از ویژگیهای كاشی كاریهای این دوره میباشد.
پس از گسترش اسلام، به مرور هنر كاشیكاری یكی از مهمترین عوامل تزیین و پوشش برای استحكام بناهای گوناگون به ویژه بناهای مذهبی گردید. یكی از زیباترین انواع كاشی كاری را در مقدس ترین بنای مذهبی یعنی قبةالصخره به تاریخ قرن اول هجری میتوان مشاهده كرد.
از اوایل دوره ی اسلامی كاشی كاران و كاشی سازان ایرانی مانند دیگر هنرمندان ایرانی پیشقدم بوده و طبق گفته ی مورخین اسلامی شیوههای گوناگون هنر كاشی كاری رابا خود تا دورترین نقاط ممالك تسخیر شده- یعنی اسپانیا- نیز برده اند.
هنرمندان ایرانی از تركیب كاشیهای با رنگهای مختلف به شیوه موزاییك، نوع كاشیهای «معرق» را به وجود آوردند و خشتهای كاشیهای ساده و یكرنگ دورهی قبل از اسلام را به رنگهای متنوع آمیخته و نوع كاشی «هفت رنگ» را ساختند. همچنین ازتركیب كاشیهای ساده با تلفیق آجر و گچ، نوع كاشیهای «معقلی» را پدید آوردند. و به این ترتیب از قرن پنجم هجری به بعد كمتر بنایی را میتوان مشاهده كرد كه با یكی از روشهای سه گانه فوق و یا كاشیهای گوناگون رنگین تزیین نشده باشد.
صنعت كاشیسازی و كاشیكاری كه بیش از همه در تزیین معماری سرزمین ایران، و به طور اخص بناهای مذهبی به كار گرفته شده، همانند سفالگری دارای ویژگیهای خاصی است.
صنعت كاشی سازی و كاشی كاری كه بیش از همه در تزیین معماری سرزمین ایران، و به طوراخص بناهای مذهبی به كار گرفته شده، همانند سفالگری دارای ویژگیهای خاصی است. این هنر و صنعت از گذشتهی بسیار دور در نتیجه مهارت، ذوق و سلیقه كاشی ساز در مقام شیئی تركیبی متجلی گردیده، بدین ترتیب كه هنرمند كاشیكار یا موزاییك ساز با كاربرد و تركیب رنگهای گوناگون و یا در كنار هم قرار دادن قطعات ریزی از سنگهای رنگین و بر طبق نقشه ای از قبل طرح گردیده، به اشكالی متفاوت و موزون از تزیینات بنا دست یافته است. طرحهای ساده هندسی، خط منحنی، نیم دایره، مثلث، و خطوط متوازی كه خط عمودی دیگری بر روی آنها رسم شده از تصاویری هستند كه بر یافتههای دورههای قدیمیتر جای دارند، كه به مرور نقشهای متنوع هندسی، گل و برگ، گیاه و حیوانات كه با الهام و تأثیر پذیری از طبیعت شكل گرفته اند پدیدار میگردند، و در همه حال مهارت هنرمند و صنعت كار در نقش دادن به طرحها و هماهنگ ساختن آنها، بارزترین موضوع مورد توجه است.
این نكته را باید یادآور شد كه مراد كاشی گر و كاشیساز از خلق چنین آثار هنری هرگز رفع احتیاجات عمومی و روزمره نبوده، بلكه شناخت هنرمند از زیبایی و ارضای تمایلات عالی انسانی و مذهبی، مایه اصلی كارش بوده است. مخصوصاً اگر به یاد آوریم كه هنرهای كاربردی بیشتر جنبه ی كاربرد مادی دارد، حال آن كه خلق آثار هنری نمایانگر روح تلطیف یافته انسان میباشد، همچنان كه «پوپ» پس از دیدن كاشی كاری مسجد شیخ لطف الله (http://pnu-club.com/redirector.php?url=http%3A%2F%2Fwww.seemorgh.com%2 Fculture%2Fdefault.aspx%3Ftabid%3D2482%26conid%3D3 6166) در «بررسی هنر ایران» مینویسد، «خلق چنین آثار هنری جز از راه ایمان به خدا و مذهب نمیتواند به وجود آید».
هنر موزاییك سازی و كاشی كاری معرق، تركیبی از خصایص تجریدی و انفرادی اشیاء و رنگهاست، كه بیننده را به تحسین ذوق و سلیقه و اعتبار كار هنرمند در تلفیق و تركیب پدیدههای مختلف وادار میسازد. تزیینات كاشی بر روی ستونهای معبدالعبید در بین النهرین باقی مانده از سالهای نیمهی دوم هزارهی دوم ق.م. نشانگر اولین كار برد هنركاشی كاری در معماری است. این شیوه تزیینی كه با تركیب سنگهایی الوان و قرار دادن آنها در كنار یكدیگر و با نظم و تزیینی خاص هم چنین با استفاده از اشیاء رنگین مانند صدف، استخوان و ... ترتیب یافته، بیشتر شبیه به شیوهی موزاییك سازی است تا كاشی كاری، كه به هر حال اولین تلفیق اشیاء الوان تزیینی است كه با نقوش مختلف هندسی زینت بخش نمای بنا شده، و پایه ای جهت تداوم هنر كاشی كاری به خصوص نوع معرق آن در آینده گردیده است. هم چنین اولین تزیینات آجرهای لعابدار و منقوش نیز بر دیوارههای كاخهای آشور و بابل به كار گرفته شده است.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
در ایران مراوده فرهنگی، اجتماعی، نظامی، داد و ستدهای اقتصادی و رابطه صنعتی، گذشته از ممالك همجوار، با ممالك دور دست نیزسابقه تاریخی داشته است. این روابط تأثیر متقابل فرهنگی را در بسیاری از شئون صنعتی و هنری به ویژه هنر كاشی كاری و كاشی سازی و موزاییك به همراه داشته، كه اولین آثار و مظاهر این هنر در اواخر هزاره ی دوم ق.م. جلوه گر میشود. در كاوشهای باستان شناسی چغازنبیل، شوش و سایر نقاط باستانی ایران، علاوه بر لعاب روی سفال، خشتهای لعابدار نیز یافته شده است. فن و صنعت موزاییك سازی یعنی تركیب سنگهای رنگی كوچك و طبق طرحهای هندسی و با نقوش مختلف زیبا در این زمان به اوج ترقی و پیشرفت خود رسیده كه ساغر بدست آمده از حفریات مارلیك را میتوان نمونه عالی و كامل آن دانست. این جام موزاییكی كه از تركیب سنگهای رنگین به شیوهی دو جداره ساخته شده از نظر اصطلاح فنی به «هزار گل» معروف است و از لحاظ كیفیت كار در ردیف منبت قرار دارد.
تزیینات به جای مانده از زمان هخامنشیان حكایت از كاربرد آجرهای لعابدار رنگین و منقوش و تركیب آنها دارد، بدنهی ساختمانهای شوش و تخت جمشید با چنین تلفیقی آرایش شده اند، دو نمونه جالب توجه از این نوع كاشیكاری در شوش به دست آمده كه به «شیران و تیراندازان» معروف است. علاوه بر موزون بودن و رعایت تناسب كه در تركیب اجزاء طرحها به كار رفته، نقش اصلی همچنان حكایت از وضعیت و هویت واقعی سربازان دارد. چنان كه چهرهها از سفید تا تیره و بالاخره سیاه رنگ است، وسایل زینتی مانند گوشواره و دستبندهایی از طلا در بردارند و یا كفشهایی از چرم زرد رنگ به پا دارند. از تزیینات كاشی هم چنین برای آرایش كتیبهها نیز استفاده شده است. رنگ متن، اصلی كاشیهای دوره ی هخامنشیان اغلب زرد، سبز و قهوه ای میباشد و لعاب روی آجرها از گچ و خاك پخته تشكیل شده است.
نمونههای دیگری از این نوع كاشیهای لعابدار مصور به نقش حیوانات خیالی مانند «سیمرغ» و یا «گریفن» دارای شاخ گاو، سر و پای شیر و چنگال پرندگان نیز طی حفریات چندی به دست آمده است. قطعاتی از قسمتهای مختلف كاشی كاری متنوع زمان هخامنشیان در حال حاضر در مجموعهی موزه لوور و سایر موزههای معروف جهان قرار دارد.
http://pnu-club.com/imported/2010/12/770.jpg
در دورهی اشكانیان صنعت لعاب دهی پیشرفت قابل ملاحظه ای كرد، و به خصوص استفاده از لعاب یكرنگ برای پوشش جدار داخلی و سطح خارجی ظروف سفالین معمول گردید، و هم چنین غالباً قشر ضخیمی از لعاب بر روی تابوتهای دفن اجساد كشیده میشده است. در این دوره به تدریج استفاده از لعابهایی به رنگهای سبز روشن و آبی فیروزهای رونق پیدا كرد. بنا به اعتقاد عده ای از محققان، صنعت لعاب سازی در زمان اشكانیان در نتیجه ارتباط تجاری و سیاسی بین ایران و خاور دور به چین راه یافته، و سفالگران چین در زمان سلسله هان (206ق م –220 میلادی) از فنون لعاب دهی رایج در ایران برای پوشش ظروف سفالین استفاده میكرده اند. با وجود توسعه فن لعاب دهی به علت ناشناخته ماندن معماری دوره اشكانی در ایران، گمان میرود در این دوره هنرمندان استفاده چندانی از لعاب برای پوشش خشت و آجر نكرده و نقاشی دیواری را برای تزیین بناها ترجیح داده اند. دیوار نگارههای كاخ آشور و كوه خواجه سیستان یادآور اهمیت و رونق نقاشی دیواری در این دوره است.
طرحهای تزیینی این دوره از نقشهای گل و گیاه، نخلهای كوچك، برگهای شبیه گل «لوتوس» و تزیینات انسانی و حیوانی است، كه در آرایش دوبنای یاد شده نیز به كار رفته است.
امید است در كاوشهای آینده در نقاط مختلف كاشیهای بیشتری از دوره اشكانیان یافت شود كه امكان مطالعه و بررسی دقیق در این زمینه را فراهم آورد.
در عصر ساسانیان هنر و صنعت دورهی هخامنشیان مانند سایر رشتههای هنری ادامه پیدا كرد، و ساخت كاشیهای زمان هخامنشیان با همان شیوه و با لعاب ضخیم تر رایج گردید.
نمونههای متعددی از این نوع كاشیها كه ضخامت لعاب آنها به قطر یك سانتیمتر میرسد در كاوشهای فیروز آباد و بیشابور به دست آمده است. در دوره ساسانیان علاوه بر هنر كاشی سازی هنر موازییك سازی نیز متداول گردید. مخصوصاً پوشش دو ایوان شرقی و غربی بیشابور از موزاییك به رنگهای گوناگون وتزیینات گل و گیاه و نقوشی از اشكال پرندگان و انسان را در بر میگیرد. كیفیت نقوش موزاییكهای مكشوفه در بیشابور گویای ادامه سبك و روش هنری است كه در دورهی اسلامیبه شیوه معرق در كاشی سازی و كاشی كاری تجلی نموده است. رنگ آمیزیهای متناسب، ایجاد هماهنگی و رعایت تناسب از ویژگیهای كاشی كاریهای این دوره میباشد.
پس از گسترش اسلام، به مرور هنر كاشیكاری یكی از مهمترین عوامل تزیین و پوشش برای استحكام بناهای گوناگون به ویژه بناهای مذهبی گردید. یكی از زیباترین انواع كاشی كاری را در مقدس ترین بنای مذهبی یعنی قبةالصخره به تاریخ قرن اول هجری میتوان مشاهده كرد.
از اوایل دوره ی اسلامی كاشی كاران و كاشی سازان ایرانی مانند دیگر هنرمندان ایرانی پیشقدم بوده و طبق گفته ی مورخین اسلامی شیوههای گوناگون هنر كاشی كاری رابا خود تا دورترین نقاط ممالك تسخیر شده- یعنی اسپانیا- نیز برده اند.
هنرمندان ایرانی از تركیب كاشیهای با رنگهای مختلف به شیوه موزاییك، نوع كاشیهای «معرق» را به وجود آوردند و خشتهای كاشیهای ساده و یكرنگ دورهی قبل از اسلام را به رنگهای متنوع آمیخته و نوع كاشی «هفت رنگ» را ساختند. همچنین ازتركیب كاشیهای ساده با تلفیق آجر و گچ، نوع كاشیهای «معقلی» را پدید آوردند. و به این ترتیب از قرن پنجم هجری به بعد كمتر بنایی را میتوان مشاهده كرد كه با یكی از روشهای سه گانه فوق و یا كاشیهای گوناگون رنگین تزیین نشده باشد.