Borna66
04-18-2009, 01:04 PM
بلوغ ادراکی یک دانش نوپا
http://pnu-club.com/imported/2009/04/2091.jpg
نظریه هایی درباره چگونگی و شیوه های حفاظت از محیط زیستhttp://pnu-club.com/imported/2009/04/246.gifدر این کره خاکی که نوع انسان بر آن تسلط یافته است، اختلال در محیط های طبیعی و انقراض حیات وحش امری طبیعی به نظر می رسد. در دوره صنعتی شدن دنیای غرب، که به تجمع ثروت در معدودی از کشورهای جهان منجر شد، از بین رفتن اکوسیستم های طبیعی ادامه یافت. اکنون که گروه بیشتری از کشورهای در حال توسعه در حال صنعتی شدن هستند، انتظار می رود فشار وارد شده بر محیط طبیعی افزایش یابد. دانشمندان برای مقابله با این تهدید راهکار های متفاوتی را آزمایش کرده اند؛ ایجاد پارک ها، تصویب قوانین متعدد برای حمایت از گونه های در خطر انقراض و شناساندن نقاط داغ تنوع زیستی، جایی که انسان و حیات وحش با یکدیگر زندگی می کنند. به رغم تمامی این تلاش ها، تقریباً در هر زمینه یی با شکست روبه رو شده اند. هیچ چیز ساده به نظر نمی رسد حتی مفهوم وحشی و اینکه کدام حیوان وحشی است، موضوعی برای مجادله علمی شده است.
با وجود تعداد فراوان گونه هایی که در حال انقراضند و همچنین تعداد بیشتری که دیر یا زود به صف گونه های در حال انقراض می پیوندد، متخصصان با این معضل روبه رو هستند که از کدام یک از آنها حمایت و کدام یک را به حال خود رها کنند. علاوه بر همه این معضلات، جابه جایی های عظیم تجاری باعث شده است که امکانات پردامنه یی برای برخی از موجودات فراهم شود تا مناطق دورافتاده را به تسخیر خود درآورد و ترکیب گونه های منطقه را به هم بزند. اکنون یک زمینه کاربردی دانش اکولوژی موسوم به اکولوژی احیا، تماماً در دفاع از گونه های بومی علیه گونه های بیگانه برخاسته است. پرندگان هاوایی، نمونه یی معروف است که خوک، موش، گربه و سایر گونه های وارداتی آنها را محاصره کرده اند و یکی یکی در حال انقراض هستند. تالاب ها در برخی از مناطق ساحلی در شرق امریکا، گونه های بومی خود را از دست داده اند، چرا که نی معمولی که یک گونه اگزوتیک است، در حال اشغال این تالاب ها است. اکولوژیست ها مدت ها تلاش می کردند که فضا را برای بازگشت گونه های بومی فراهم سازند، ولی در این کار موفق نبودند. پژوهشگران معتقدند برای رهایی از نی باید هر سال سم پاشی کرد، ولی به مجرد اینکه این کار متوقف می شود، آنها دوباره بازمی گردند.
تحت تاثیر چنین پدیده هایی است که هر سال تعداد بیشتری از دانشمندان از نگرش جدیدی حمایت می کنند که در مورد کره زنده یی که به سرعت گونه های آن در حال جابه جا شدن هستند، پیشنهاد شده است. آنها می گویند باید تغییرات در محیط های طبیعی را پذیرفت، چرا که اساساً این تغییرات اجتناب ناپذیرند. مبنای مدیریت محیط های طبیعی دیگر نمی تواند دفاع از گونه های بومی در مقابل گونه های مهاجم باشد، بلکه باید آنچه را که مطلوب به نظر می رسد از آنچه که نامطلوب است، تمیز داد.
مخالفان این نظریه فراوانند. آنها معتقدند که پس از آمدن سفیدپوستان به قاره امریکا، قریب به ۵۰ هزار گونه جدید به این قاره وارد شده است. تعداد گونه های گیاهی این منطقه تحت تاثیر مهاجرت سفیدپوستان به امریکای شمالی، ۲۰ درصد بیشتر از قبل شده است. این گونه ها قرار نیست امریکا را ترک کنند و بسیاری از آنها مفید یا بی خطر هستند. می توان چنین گونه هایی را گونه های مهاجر تلقی کرد. اگر تلاش ها بر این اساس برنامه ریزی شود که طبیعت خالص حفظ شود، در یک مرحله الزاماً فرآیند های طبیعی مورد سوال قرار خواهند گرفت.
طرفداران دفاع از گونه های بومی با این نگرش مخالفند و می گویند اگر از ورود گونه های بیگانه ممانعت به عمل نیاید، فجایع اکولوژیک نظیر شب پره های کولی صدمات جبران ناپذیری را به محیط های طبیعی وارد خواهد ساخت. از سیاهه هزارتایی گونه های در خطر انقراض در امریکا ۴۰۰ گونه اساساً به لحاظ رقابت یا شکار توسط گونه های غیربومی در خطر انقراض قرار گرفته اند.
مجادله علمی در مورد گونه های بومی و گونه های اگزوتیک پایان نمی یابد. اکنون این راهکار قدیمی که باید هرجا گونه های بیشتری دارد، بهتر محافظت شود نیز مورد سوال قرار گرفته است. این عده در مقابل واژه نقاط داغ تنوع زیستی نقاط سرد تنوع زیستی را مطرح ساخته و می گویند تنها نباید به تعداد گونه توجه کرد، بلکه آنچه ممکن است اهمیت بیشتری داشته باشد، منحصر به فرد بودن زیستگاه است. آنها همواره در مورد آلاسکا و سرنگتی در آفریقا صحبت می کنند. در زمینه نحوه استفاده از تنوع زیستی نیز اختلاف نظر فراوان است.
برخی از نهادهای حفاظت از محیط زیست (اتحادیه حفاظت از محیط زیست جهانی) شیوه های سنتی حفاظت از طبیعت را مورد سوال قرار داده و توصیه می کند که به جای ایجاد پارک، نصب نرده و استخدام شکاربان باید از قدرت و نفوذ مخالفان ایجاد این پارک ها استفاده کرد. براساس تحقیقات گسترده یی که توسط این دو نهاد صورت گرفته است، از بیش از نیمی از ۱۷۰۰ منطقه حفاظت شده در جهان به اشکال مختلف استفاده دامپروری یا کشاورزی می شود و عملاً تعارضی قدرتمند میان اهداف حفاظتی و سایر برنامه ها وجود دارد.
این ارقام برخی از دانشمندان محیط زیست را قانع کرده است که در فرآیند حفاظت باید با کشاورزان همکاری وجود داشته باشد. «مک نی» دانشمند ارشد اتحادیه حفاظت از محیط زیست جهانی می گوید؛ برای جلوگیری از انقراض پردامنه گونه های جانوری و گیاهی و همچنین برای تغذیه جمعیت انسانی باید تلفیق مناسبی میان حفاظت از تنوع زیستی در انواع سرزمین ها به وجود آید.
باید از تنوع زیستی در مراتع، گندمزارها، شالیزارها و... حمایت کرد. چنین تلفیقی ممکن است با کشت ردیفی درختان بادشکن در شالیزارها صورت گیرد، چرا که این درختان همچون کریدوری برای جابه جایی حیات وحش مورد استفاده قرار گرفته است. اقدامات مشابهی نیز در دریاها صورت گرفته است. ماهیگیران دریای کارائیب در ابتدا با ایجاد یک پارک دریایی مخالفت می کردند ولی هم اکنون می بینند میزان صید در مناطق حاشیه یی پارک تا ۳۰ درصد افزایش یافته است. در دنیایی که حیوانات وحشی به آسانی با انواع اهلی شده یا گونه های اگزوتیک امتزاج می کنند، لازم است اهداف استراتژیک برای حمایت از حیوانات وحشی دوباره نویسی شود. بسیاری از پلنگ های فلوریدا که در مناطق حفاظت شده دیده می شود، انواع خالصی نیست، بلکه نتیجه امتزاع با شیرکوهی غربی است، به همین ترتیب برخی معتقدند که گرگ خاکستری باید از فهرست گونه های مورد حمایت خارج شود، چرا که تعداد زیادی از آنها، از جفت گیری با کویوت حاصل شده است. به دلایل دیگری همین تردید در مورد گرگ قرمز و برخی از ماهیان آزاد وجود دارد. حفاظت از حیوانات وحشی هزینه فراوانی دارد. برخی از کشاورزان برای حمایت از حیات وحش باید زمین های خود را رها کنند یا اینکه اجازه برداشت چوب به دیگران داده نشود. این مجادلات به دفعات موجب شده است که متخصصان حیات وحش در صحن دادگاه حاضر شده، له یا علیه آنچه فراوان، نادر یا مخصوص تلقی می کنند، سخن گویند.
یک سوال اساسی دیگر باقی است اینکه چه کسی باید در مورد حفاظت از گونه ها تصمیم بگیرد؟ اگر این تصمیم گیری برعهده اکثریت گذاشته شود، تنها گونه های زیبا و دوست داشتنی نظیر پاندا روی کره زمین باقی می مانند و اگر از اکولوژیست ها بپرسند آنها طبعاً حکم به حفاظت از اکوسیستم ها می دهند. از بسیاری جهات این آغاز راه است. این مجادلات کمک می کند که دانش نوپای حفاظت از تنوع زیستی به بلوغ ادراکی نزدیک شود. دانشمندان در حال فاصله گرفتن از مفاهیمی هستند که بازگشت به طبیعت دست نخورده را نوید می دهند. آنها به سمت آینده یی روی آورده اند که باید با دخالت و مدیریت انسان سامان یابد. بسیار رمانتیک است که تنها آنچه را که طبیعی است، خوب تلقی کنیم. یک دیدگاه جدید به عملکرد، زیبایی و کیفیت طبیعت توجه دارد و از خود می پرسد دنیای طبیعی پیش روی ما در صد سال آینده به چه صورت خواهد بود.
http://pnu-club.com/imported/2009/04/2091.jpg
نظریه هایی درباره چگونگی و شیوه های حفاظت از محیط زیستhttp://pnu-club.com/imported/2009/04/246.gifدر این کره خاکی که نوع انسان بر آن تسلط یافته است، اختلال در محیط های طبیعی و انقراض حیات وحش امری طبیعی به نظر می رسد. در دوره صنعتی شدن دنیای غرب، که به تجمع ثروت در معدودی از کشورهای جهان منجر شد، از بین رفتن اکوسیستم های طبیعی ادامه یافت. اکنون که گروه بیشتری از کشورهای در حال توسعه در حال صنعتی شدن هستند، انتظار می رود فشار وارد شده بر محیط طبیعی افزایش یابد. دانشمندان برای مقابله با این تهدید راهکار های متفاوتی را آزمایش کرده اند؛ ایجاد پارک ها، تصویب قوانین متعدد برای حمایت از گونه های در خطر انقراض و شناساندن نقاط داغ تنوع زیستی، جایی که انسان و حیات وحش با یکدیگر زندگی می کنند. به رغم تمامی این تلاش ها، تقریباً در هر زمینه یی با شکست روبه رو شده اند. هیچ چیز ساده به نظر نمی رسد حتی مفهوم وحشی و اینکه کدام حیوان وحشی است، موضوعی برای مجادله علمی شده است.
با وجود تعداد فراوان گونه هایی که در حال انقراضند و همچنین تعداد بیشتری که دیر یا زود به صف گونه های در حال انقراض می پیوندد، متخصصان با این معضل روبه رو هستند که از کدام یک از آنها حمایت و کدام یک را به حال خود رها کنند. علاوه بر همه این معضلات، جابه جایی های عظیم تجاری باعث شده است که امکانات پردامنه یی برای برخی از موجودات فراهم شود تا مناطق دورافتاده را به تسخیر خود درآورد و ترکیب گونه های منطقه را به هم بزند. اکنون یک زمینه کاربردی دانش اکولوژی موسوم به اکولوژی احیا، تماماً در دفاع از گونه های بومی علیه گونه های بیگانه برخاسته است. پرندگان هاوایی، نمونه یی معروف است که خوک، موش، گربه و سایر گونه های وارداتی آنها را محاصره کرده اند و یکی یکی در حال انقراض هستند. تالاب ها در برخی از مناطق ساحلی در شرق امریکا، گونه های بومی خود را از دست داده اند، چرا که نی معمولی که یک گونه اگزوتیک است، در حال اشغال این تالاب ها است. اکولوژیست ها مدت ها تلاش می کردند که فضا را برای بازگشت گونه های بومی فراهم سازند، ولی در این کار موفق نبودند. پژوهشگران معتقدند برای رهایی از نی باید هر سال سم پاشی کرد، ولی به مجرد اینکه این کار متوقف می شود، آنها دوباره بازمی گردند.
تحت تاثیر چنین پدیده هایی است که هر سال تعداد بیشتری از دانشمندان از نگرش جدیدی حمایت می کنند که در مورد کره زنده یی که به سرعت گونه های آن در حال جابه جا شدن هستند، پیشنهاد شده است. آنها می گویند باید تغییرات در محیط های طبیعی را پذیرفت، چرا که اساساً این تغییرات اجتناب ناپذیرند. مبنای مدیریت محیط های طبیعی دیگر نمی تواند دفاع از گونه های بومی در مقابل گونه های مهاجم باشد، بلکه باید آنچه را که مطلوب به نظر می رسد از آنچه که نامطلوب است، تمیز داد.
مخالفان این نظریه فراوانند. آنها معتقدند که پس از آمدن سفیدپوستان به قاره امریکا، قریب به ۵۰ هزار گونه جدید به این قاره وارد شده است. تعداد گونه های گیاهی این منطقه تحت تاثیر مهاجرت سفیدپوستان به امریکای شمالی، ۲۰ درصد بیشتر از قبل شده است. این گونه ها قرار نیست امریکا را ترک کنند و بسیاری از آنها مفید یا بی خطر هستند. می توان چنین گونه هایی را گونه های مهاجر تلقی کرد. اگر تلاش ها بر این اساس برنامه ریزی شود که طبیعت خالص حفظ شود، در یک مرحله الزاماً فرآیند های طبیعی مورد سوال قرار خواهند گرفت.
طرفداران دفاع از گونه های بومی با این نگرش مخالفند و می گویند اگر از ورود گونه های بیگانه ممانعت به عمل نیاید، فجایع اکولوژیک نظیر شب پره های کولی صدمات جبران ناپذیری را به محیط های طبیعی وارد خواهد ساخت. از سیاهه هزارتایی گونه های در خطر انقراض در امریکا ۴۰۰ گونه اساساً به لحاظ رقابت یا شکار توسط گونه های غیربومی در خطر انقراض قرار گرفته اند.
مجادله علمی در مورد گونه های بومی و گونه های اگزوتیک پایان نمی یابد. اکنون این راهکار قدیمی که باید هرجا گونه های بیشتری دارد، بهتر محافظت شود نیز مورد سوال قرار گرفته است. این عده در مقابل واژه نقاط داغ تنوع زیستی نقاط سرد تنوع زیستی را مطرح ساخته و می گویند تنها نباید به تعداد گونه توجه کرد، بلکه آنچه ممکن است اهمیت بیشتری داشته باشد، منحصر به فرد بودن زیستگاه است. آنها همواره در مورد آلاسکا و سرنگتی در آفریقا صحبت می کنند. در زمینه نحوه استفاده از تنوع زیستی نیز اختلاف نظر فراوان است.
برخی از نهادهای حفاظت از محیط زیست (اتحادیه حفاظت از محیط زیست جهانی) شیوه های سنتی حفاظت از طبیعت را مورد سوال قرار داده و توصیه می کند که به جای ایجاد پارک، نصب نرده و استخدام شکاربان باید از قدرت و نفوذ مخالفان ایجاد این پارک ها استفاده کرد. براساس تحقیقات گسترده یی که توسط این دو نهاد صورت گرفته است، از بیش از نیمی از ۱۷۰۰ منطقه حفاظت شده در جهان به اشکال مختلف استفاده دامپروری یا کشاورزی می شود و عملاً تعارضی قدرتمند میان اهداف حفاظتی و سایر برنامه ها وجود دارد.
این ارقام برخی از دانشمندان محیط زیست را قانع کرده است که در فرآیند حفاظت باید با کشاورزان همکاری وجود داشته باشد. «مک نی» دانشمند ارشد اتحادیه حفاظت از محیط زیست جهانی می گوید؛ برای جلوگیری از انقراض پردامنه گونه های جانوری و گیاهی و همچنین برای تغذیه جمعیت انسانی باید تلفیق مناسبی میان حفاظت از تنوع زیستی در انواع سرزمین ها به وجود آید.
باید از تنوع زیستی در مراتع، گندمزارها، شالیزارها و... حمایت کرد. چنین تلفیقی ممکن است با کشت ردیفی درختان بادشکن در شالیزارها صورت گیرد، چرا که این درختان همچون کریدوری برای جابه جایی حیات وحش مورد استفاده قرار گرفته است. اقدامات مشابهی نیز در دریاها صورت گرفته است. ماهیگیران دریای کارائیب در ابتدا با ایجاد یک پارک دریایی مخالفت می کردند ولی هم اکنون می بینند میزان صید در مناطق حاشیه یی پارک تا ۳۰ درصد افزایش یافته است. در دنیایی که حیوانات وحشی به آسانی با انواع اهلی شده یا گونه های اگزوتیک امتزاج می کنند، لازم است اهداف استراتژیک برای حمایت از حیوانات وحشی دوباره نویسی شود. بسیاری از پلنگ های فلوریدا که در مناطق حفاظت شده دیده می شود، انواع خالصی نیست، بلکه نتیجه امتزاع با شیرکوهی غربی است، به همین ترتیب برخی معتقدند که گرگ خاکستری باید از فهرست گونه های مورد حمایت خارج شود، چرا که تعداد زیادی از آنها، از جفت گیری با کویوت حاصل شده است. به دلایل دیگری همین تردید در مورد گرگ قرمز و برخی از ماهیان آزاد وجود دارد. حفاظت از حیوانات وحشی هزینه فراوانی دارد. برخی از کشاورزان برای حمایت از حیات وحش باید زمین های خود را رها کنند یا اینکه اجازه برداشت چوب به دیگران داده نشود. این مجادلات به دفعات موجب شده است که متخصصان حیات وحش در صحن دادگاه حاضر شده، له یا علیه آنچه فراوان، نادر یا مخصوص تلقی می کنند، سخن گویند.
یک سوال اساسی دیگر باقی است اینکه چه کسی باید در مورد حفاظت از گونه ها تصمیم بگیرد؟ اگر این تصمیم گیری برعهده اکثریت گذاشته شود، تنها گونه های زیبا و دوست داشتنی نظیر پاندا روی کره زمین باقی می مانند و اگر از اکولوژیست ها بپرسند آنها طبعاً حکم به حفاظت از اکوسیستم ها می دهند. از بسیاری جهات این آغاز راه است. این مجادلات کمک می کند که دانش نوپای حفاظت از تنوع زیستی به بلوغ ادراکی نزدیک شود. دانشمندان در حال فاصله گرفتن از مفاهیمی هستند که بازگشت به طبیعت دست نخورده را نوید می دهند. آنها به سمت آینده یی روی آورده اند که باید با دخالت و مدیریت انسان سامان یابد. بسیار رمانتیک است که تنها آنچه را که طبیعی است، خوب تلقی کنیم. یک دیدگاه جدید به عملکرد، زیبایی و کیفیت طبیعت توجه دارد و از خود می پرسد دنیای طبیعی پیش روی ما در صد سال آینده به چه صورت خواهد بود.