O M I D
12-01-2010, 08:17 PM
عزيزي در سالگرد صعود: انگار دايي پشت سرش هم چشم داشت!
در سالروز صعود تاريخي تيم فوتبال ايران به جام جهاني 1998 و غلبه بر استراليا خداداد عزيزي زننده گل نجاتبخش تيم ملي در يک برنامه تلويزيوني زنده حاضر شد و از ابعاد مختلف آن بازي و البته شرايط روز فوتبال ايران صحبت کرد و در زمان پخش تصاوير قديمي مربوط به مصاحبه پدرش اشک ريخت.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg خداداد عزيزي درباره اين مسابقه گفت:« در نيمه اول فشار خيلي زيادي را متحمل شديم اما بين دو نيمه هيچ صحبت خاصي در رختکن مطرح نشد براي اينکه آنها خيلي بهتر از ما بودند و اصلا نميشد حرف خاصي را مطرح کرد. با اين حال از آنجايي که همه بچهها به ائمه اعتقاد دارند و به آنها متوسل ميشوند با يک شعار مشترک همدل شديم تا در نيمه دوم بهتر بازي کنيم. من در آمريکا هم بازي کردهام آنجا بازيکنان دست روي دست هم ميگذارند و کلمه برنده را فرياد ميزنند. اما از آنجايي که ما معتقديم يک شعار مذهبي گفتيم و براي نيمه دوم آماده شديم.»
وي ادامه داد:«کاري که آن ديوانه استراليايي انجام داد و تور دروازه ما را پاره کرد به نفع ما تمام شد. چون با حرکت او جريان بازي قطع شد و اصطلاحا بازي خوابيد. پس از آن اتفاق با ضربهاي که مهدويکيا زد فهميديم که ميشود نتيجه را تغيير داد و به گل رسيد در حالي که قبل از آن به شدت تحت فشار بوديم و اصلا فکر نميکرديم به دروازه استرالياييها نزديک شويم. در زماني که بازي به خاطره پارگي تور دروازه قطع شده بود ما بچههاي تيم ملي بين خودمان ميگفتيم خدا کند اگر ميبازيم آبرومندانه ببازيم و پيش خودمان ميگفتيم همان 2 بر صفر خوب است.»
عزيزي درباره صحنه گلي که به ثمر رساند توضيح داد:« من خودم در زمان بازيگري پاسور خوبي بودم اما علي دايي هيچ وقت اين خصلت را نداشت. او بيشتر بازيکني بود که ضربات آخر را خوب ميزد. اما در آن صحنه پاسي که به من داد فوقالعاده و استثنايي بود بعد از آنکه کريم ضربه سر را زد علي در حالي که پشت به دروازه و من بود با يک کنترل و چرخش عجيب پاس بسيار خوبي به من داد تا جايي که بدون اينکه من ضربهاي به توپ بزنم با گلر استراليا تک به تک شدم. نميدانم علي چطور آن پاس را داد؟! شايد پشت سرش هم چشم داشت.»
وي گفت:« اخيرا يکي از دوستان خبرنگار با من تماس گرفت و از قول کارشناسان گفت اگر در آن صحنه گلر استراليا را دريبل ميکردم بهتر ميشد اما من همينجا به تمام فوتباليستهاي نوجوان و مهاجمان توصيه ميکنم وقتي در شرايط تک به تک با دروازهبان قرار ميگيرند اصلا نبايد دو دل بشوند و تصميمي که در ابتدا ميگيرند را اجرا کنند. من در آن صحنه قبل از اينکه تک به تک شوم تصميم گرفته بودم بلافاصله ضربهام را بزنم و مطمئنم اگر ميخواستم بوسنيچ را دريبل کنم يا به تهامي پاس بدهم اتفاق ديگري ميافتاد و امکان داشت آن گل به دست نيايد. نميدانم الان که 13 سال از آن بازي گذشته الان اين مسأله را عنوان ميکنم.»
خداداد عزيزي که در يک برنامه تلويزيوني با ديدن تصاوير با ديدن پدر و مادرش اشک ريخت گفت:« من هر چه دارم از حرفهاي پدرم دارم ضمن اينکه مادرم هم کمک زيادي کرد تا در فوتبال موفق شوم. مطمئنا دعاي پدر و مادر در موفقيت بيشتر فوتباليستهاي بزرگي که به جايي رسيدند تأثير داشته من ميدانم علي دايي به پدر و مادرش کمک زيادي کرده است و دقيقا همين مسأله باعث شد او همواره موفق باشد.»
وي همچنين درباره رابطه بازيکنان تيم ملي 98 گفت:« در آن تيم رفاقت و صميمت حرف اول ميزد و انگار تمام بازيکنان با هم برادر بودند. همين الان وقتي من افشين پيرواني يا احمدزاده را ميبينم انگار برادر بزرگم را ديدهام به خاطر همين احساس ميکنم شاغلام هم برادر بزرگتر من است به همين خاطر رويم نميشود به خاطر افشين از شاغلام انتقاد کنم. البته وقتي درباره او و تيم اميد حرف زدم فقط نظر خودم را گفتم.»
در سالروز صعود تاريخي تيم فوتبال ايران به جام جهاني 1998 و غلبه بر استراليا خداداد عزيزي زننده گل نجاتبخش تيم ملي در يک برنامه تلويزيوني زنده حاضر شد و از ابعاد مختلف آن بازي و البته شرايط روز فوتبال ايران صحبت کرد و در زمان پخش تصاوير قديمي مربوط به مصاحبه پدرش اشک ريخت.
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg خداداد عزيزي درباره اين مسابقه گفت:« در نيمه اول فشار خيلي زيادي را متحمل شديم اما بين دو نيمه هيچ صحبت خاصي در رختکن مطرح نشد براي اينکه آنها خيلي بهتر از ما بودند و اصلا نميشد حرف خاصي را مطرح کرد. با اين حال از آنجايي که همه بچهها به ائمه اعتقاد دارند و به آنها متوسل ميشوند با يک شعار مشترک همدل شديم تا در نيمه دوم بهتر بازي کنيم. من در آمريکا هم بازي کردهام آنجا بازيکنان دست روي دست هم ميگذارند و کلمه برنده را فرياد ميزنند. اما از آنجايي که ما معتقديم يک شعار مذهبي گفتيم و براي نيمه دوم آماده شديم.»
وي ادامه داد:«کاري که آن ديوانه استراليايي انجام داد و تور دروازه ما را پاره کرد به نفع ما تمام شد. چون با حرکت او جريان بازي قطع شد و اصطلاحا بازي خوابيد. پس از آن اتفاق با ضربهاي که مهدويکيا زد فهميديم که ميشود نتيجه را تغيير داد و به گل رسيد در حالي که قبل از آن به شدت تحت فشار بوديم و اصلا فکر نميکرديم به دروازه استرالياييها نزديک شويم. در زماني که بازي به خاطره پارگي تور دروازه قطع شده بود ما بچههاي تيم ملي بين خودمان ميگفتيم خدا کند اگر ميبازيم آبرومندانه ببازيم و پيش خودمان ميگفتيم همان 2 بر صفر خوب است.»
عزيزي درباره صحنه گلي که به ثمر رساند توضيح داد:« من خودم در زمان بازيگري پاسور خوبي بودم اما علي دايي هيچ وقت اين خصلت را نداشت. او بيشتر بازيکني بود که ضربات آخر را خوب ميزد. اما در آن صحنه پاسي که به من داد فوقالعاده و استثنايي بود بعد از آنکه کريم ضربه سر را زد علي در حالي که پشت به دروازه و من بود با يک کنترل و چرخش عجيب پاس بسيار خوبي به من داد تا جايي که بدون اينکه من ضربهاي به توپ بزنم با گلر استراليا تک به تک شدم. نميدانم علي چطور آن پاس را داد؟! شايد پشت سرش هم چشم داشت.»
وي گفت:« اخيرا يکي از دوستان خبرنگار با من تماس گرفت و از قول کارشناسان گفت اگر در آن صحنه گلر استراليا را دريبل ميکردم بهتر ميشد اما من همينجا به تمام فوتباليستهاي نوجوان و مهاجمان توصيه ميکنم وقتي در شرايط تک به تک با دروازهبان قرار ميگيرند اصلا نبايد دو دل بشوند و تصميمي که در ابتدا ميگيرند را اجرا کنند. من در آن صحنه قبل از اينکه تک به تک شوم تصميم گرفته بودم بلافاصله ضربهام را بزنم و مطمئنم اگر ميخواستم بوسنيچ را دريبل کنم يا به تهامي پاس بدهم اتفاق ديگري ميافتاد و امکان داشت آن گل به دست نيايد. نميدانم الان که 13 سال از آن بازي گذشته الان اين مسأله را عنوان ميکنم.»
خداداد عزيزي که در يک برنامه تلويزيوني با ديدن تصاوير با ديدن پدر و مادرش اشک ريخت گفت:« من هر چه دارم از حرفهاي پدرم دارم ضمن اينکه مادرم هم کمک زيادي کرد تا در فوتبال موفق شوم. مطمئنا دعاي پدر و مادر در موفقيت بيشتر فوتباليستهاي بزرگي که به جايي رسيدند تأثير داشته من ميدانم علي دايي به پدر و مادرش کمک زيادي کرده است و دقيقا همين مسأله باعث شد او همواره موفق باشد.»
وي همچنين درباره رابطه بازيکنان تيم ملي 98 گفت:« در آن تيم رفاقت و صميمت حرف اول ميزد و انگار تمام بازيکنان با هم برادر بودند. همين الان وقتي من افشين پيرواني يا احمدزاده را ميبينم انگار برادر بزرگم را ديدهام به خاطر همين احساس ميکنم شاغلام هم برادر بزرگتر من است به همين خاطر رويم نميشود به خاطر افشين از شاغلام انتقاد کنم. البته وقتي درباره او و تيم اميد حرف زدم فقط نظر خودم را گفتم.»