مژگان
10-10-2010, 07:31 PM
http://pnu-club.com/imported/mising.jpg
رابطه رنگ با روان انسان
بدیهی است كیفیت تأثیر انسان از رنگها ماهیت كاملاً روانی دارد و به طور غیرمستقیم در هنجارها و واكنشهای او مؤثر است؛ به گونهای كه استفاده نامناسب از رنگها، موجب بروز اغتشاشات روانی در انسان میشود.
پیشرفتهای دقیق علمی و آگاهی از معانی و مفاهیم حقیقی رنگ و تأثیر آن در روح و روان آدمی، روانشناسان را بر آن داشته است تا با دقت در چگونگی گزینش و كاربرد رنگها توسط افراد به بررسی جنبههای پنهان شخصیت آنان بپردازد.
البته كاربرد روانی رنگ و بررسی روانشناسانه آن چندان هم ساده به نظر نمیرسد؛ زیرا پیچیدگی روحی انسانها، حس زیبایی شناسی Aesthetic مخصوص به خود را ایجاد میكند، كه در اقوام و ملتهای گوناگون این تأثیرگذاری متفاوت است ؛ مثلاً «در لندن، خودكشی های زیادی روی پلی سیاه رنگ به نام black friars صورت میگرفت كه با تغییر رنگ آن از سیاه به رنگ سبز روشن ، تعداد خودكشی ها به یك سوم كاهش یافت.
رابطه رنگ و روان شاعر معاصر سهراب سپهری
چون هدف شعر و ادبیات امروز، دست یافتن به شناخت عینی و جزئی تازهای از خود و جهان است تا مردم بتوانند برای تحقق بخشیدن به نظم مطلوب عصر خویش از آن یاری جویند ؛ رنگ میتواند بهترین عنصر در این شناسایی باشد.
از آنجا كه هر انسانی از محیط طبیعی خویش متأثر است و بسته به روحیه یا مسلك و اندیشه خویش به رنگی خاص علاقه دارد و بدان عشق میورزد یا از رنگی دیگر متنفر است، انعكاس این تمایل با تنافر همواره در تمام عرصه اعمال و گفتار و نوشتار او جلوه مینماید.
اساساً نگاه شاعران معاصر، جنبشی از درون به بیرون است؛ یعنی آنان میكوشند تا با استفاده از عناصر عینیگرا چون طبیعت و محیط پیرامون به تداعی تصورات ذهنی و روحیات شخصی بپردازند و برای همین است كه بیشتر تصاویر شاعران معاصر، شخصی و برگرفته و برخاسته از محیط، اجتماع و حوادث شخصی زندگانی آنان است.
از آنجا كه شعر امروز حاصل تجربیات شخصی و اجتماعی و متأثر از روحیات و عواطف روانی شاعران است ، شناخت فراز و نشیبهای زندگانی شاعر امروزی تقریباً ضروری است؛ چرا كه شاعر امروزی به دلیل پیروی نكردن از سنت گرایی كهن، تقریباً مستقل از دیگران عمل میكند و از شعر به عنوان ابزاری برای بیان عقاید و احساسات خود و حتی ابزاری به منظور رسیدن به اهداف سیاسی و اجتماعی استفاده میكند لذا تأثرات سیاسی و اجتماعی و زندگانی شخصیت شاعر معاصر با گزینش واژگان، به ویژه رنگها در ارتباط مستقیم است.
تحلیل روانشناسی رنگ در آثار سپهری
همان گونه كه در جامعه آماری مشاهده میشود، رنگ سبز پر كاربردترین رنگی است كه در هشت كتاب سپهری جلوه میكند و به دنبال آن، رنگ سیاه كه بیشترین نقش آن در دو اثر اولیه او یعنی مرگ رنگ و زندگی خوابهاست و آبی از بیشترین بسامد برخودار است اما همان گونه كه بیان شد، رنگ سیاه در جهانبینی او چندان مطلوب نیست و اصلاً مایه تنفر سهراب است .
واقعیت این است كه شخصیت آرام، مطمئن، مصلح و آرمان خواه سپهری در تحلیل روانشناسانه رنگهای سبز و آبی دیوان او نهفته است.
رنگ سبز، تأثیری آرام بخش بر ذهن دارد؛ ایجاد زندگی میكند و همچنین احساسات را آرام میكند و شادی را به قلب میآورد.
در روانشناسی رنگها آمده است : نتخاب كننده رنگ سبز دارای صفات روحی اراده در انجام دادن كار، پشت كار و استقامت است و سبز مایل به آبی نمایانگر عزم راسخ ، پایداری و مهمتر از همه مقاومت در برابر تغییرات است.
انتخاب كنندگان رنگ سبز اصلاحگرانی هستند كه مایل به اصلاح وضع موجود هستند و شخصی كه رنگ سبز را انتخاب میكند مایل است تا عقاید خود را به كرسی بنشاند و خود را به عنوان نماینده اصول اساسی و تغییرناپذیر معرفی كند و میخواهد به دیگران پند و اندرزهای اخلاقی دهد.
با نگاهی به آثار میانی و پایانی سپهری، رد پای این خیرخواهی و اصلاحطلبی یعنی رفورمیسم را میتوان به خوبی مشاهده كرد.
سبز موجب نرمشپذیری اراده نیز میشود و همین نرمش پذیری به شخص امكان ایستادگی در برابر مشكلات را میدهد؛ زیرا از طریق این ایستادگی است كه شخص میتواند كاری را به انجام برساند و بدین سان موجب احترام بیشتر برای خود میشود.
در این میان، علاقه سپهری به رنگ آبی، واقعیتی انكارناپذیر و اظهار علاقه سپهری به رنگ آبی در كتاب اتاق آبی خود بیان كنندة این ادعاست ؛ آبی رنگ اندیشه است و سهراب در پناه آرامش آن میاندیشید و در انتقال آن افكار به دیگران همواره میكوشید.
سپهری در دورهای از زندگی شخصی خویش، یعنی از زمانی كه در تهران تحصیل میكرد و دراجتماع حضور فعال داشت تا زمانی كه خود را از كارهای حزبی و اجتماع پر آلام و مكتب رمانتیسیسم رها نكرده بود، همواره مضطرب و نگران بود و به دنبال آرامش و رهایی از كشمكشهای روحی و روانی خویش میگشت كه كاربرد و انتخاب رنگهای تیره در آثار اولیه او حكایتگر این نكته است؛ چرا كه به اعتقاد روانشناسان، انتخاب رنگ سیاه بیانگر نفی خود و اعتراض به سرنوشت خویش است.
سرانجام ، وجود رنگهای اصلی و روشن در كتاب چهارم به بعد سپهری ، نشان از شخصیت بهنجار و با ثبات ، پویا ، مطمئن ، تأثیرگذار و اصلاح طلب اوست ؛ شخصیت زنده و پویایی كه با واژگان و واژههای رنگین اشعار خویش، همواره انسان را به تكاپو و تحرك وا میدارد و به سیر و سفر در انفس و آفاق دعوت میكند .
او اساساً چه در سطح كلمه چون گزینش واژگان رنگین و چه در سطح كلام بویژه در اشعاری چون مسافر، صدای پای آب، نشانی، پشت هیچستان و . . . همواره انسان را به تلاش و تكاپو برای رسیدن به حقیقت دعوت میكند و در رسانیدن من فردی به ما جمعی یك تنه میكوشد.
رابطه رنگ با روان انسان
بدیهی است كیفیت تأثیر انسان از رنگها ماهیت كاملاً روانی دارد و به طور غیرمستقیم در هنجارها و واكنشهای او مؤثر است؛ به گونهای كه استفاده نامناسب از رنگها، موجب بروز اغتشاشات روانی در انسان میشود.
پیشرفتهای دقیق علمی و آگاهی از معانی و مفاهیم حقیقی رنگ و تأثیر آن در روح و روان آدمی، روانشناسان را بر آن داشته است تا با دقت در چگونگی گزینش و كاربرد رنگها توسط افراد به بررسی جنبههای پنهان شخصیت آنان بپردازد.
البته كاربرد روانی رنگ و بررسی روانشناسانه آن چندان هم ساده به نظر نمیرسد؛ زیرا پیچیدگی روحی انسانها، حس زیبایی شناسی Aesthetic مخصوص به خود را ایجاد میكند، كه در اقوام و ملتهای گوناگون این تأثیرگذاری متفاوت است ؛ مثلاً «در لندن، خودكشی های زیادی روی پلی سیاه رنگ به نام black friars صورت میگرفت كه با تغییر رنگ آن از سیاه به رنگ سبز روشن ، تعداد خودكشی ها به یك سوم كاهش یافت.
رابطه رنگ و روان شاعر معاصر سهراب سپهری
چون هدف شعر و ادبیات امروز، دست یافتن به شناخت عینی و جزئی تازهای از خود و جهان است تا مردم بتوانند برای تحقق بخشیدن به نظم مطلوب عصر خویش از آن یاری جویند ؛ رنگ میتواند بهترین عنصر در این شناسایی باشد.
از آنجا كه هر انسانی از محیط طبیعی خویش متأثر است و بسته به روحیه یا مسلك و اندیشه خویش به رنگی خاص علاقه دارد و بدان عشق میورزد یا از رنگی دیگر متنفر است، انعكاس این تمایل با تنافر همواره در تمام عرصه اعمال و گفتار و نوشتار او جلوه مینماید.
اساساً نگاه شاعران معاصر، جنبشی از درون به بیرون است؛ یعنی آنان میكوشند تا با استفاده از عناصر عینیگرا چون طبیعت و محیط پیرامون به تداعی تصورات ذهنی و روحیات شخصی بپردازند و برای همین است كه بیشتر تصاویر شاعران معاصر، شخصی و برگرفته و برخاسته از محیط، اجتماع و حوادث شخصی زندگانی آنان است.
از آنجا كه شعر امروز حاصل تجربیات شخصی و اجتماعی و متأثر از روحیات و عواطف روانی شاعران است ، شناخت فراز و نشیبهای زندگانی شاعر امروزی تقریباً ضروری است؛ چرا كه شاعر امروزی به دلیل پیروی نكردن از سنت گرایی كهن، تقریباً مستقل از دیگران عمل میكند و از شعر به عنوان ابزاری برای بیان عقاید و احساسات خود و حتی ابزاری به منظور رسیدن به اهداف سیاسی و اجتماعی استفاده میكند لذا تأثرات سیاسی و اجتماعی و زندگانی شخصیت شاعر معاصر با گزینش واژگان، به ویژه رنگها در ارتباط مستقیم است.
تحلیل روانشناسی رنگ در آثار سپهری
همان گونه كه در جامعه آماری مشاهده میشود، رنگ سبز پر كاربردترین رنگی است كه در هشت كتاب سپهری جلوه میكند و به دنبال آن، رنگ سیاه كه بیشترین نقش آن در دو اثر اولیه او یعنی مرگ رنگ و زندگی خوابهاست و آبی از بیشترین بسامد برخودار است اما همان گونه كه بیان شد، رنگ سیاه در جهانبینی او چندان مطلوب نیست و اصلاً مایه تنفر سهراب است .
واقعیت این است كه شخصیت آرام، مطمئن، مصلح و آرمان خواه سپهری در تحلیل روانشناسانه رنگهای سبز و آبی دیوان او نهفته است.
رنگ سبز، تأثیری آرام بخش بر ذهن دارد؛ ایجاد زندگی میكند و همچنین احساسات را آرام میكند و شادی را به قلب میآورد.
در روانشناسی رنگها آمده است : نتخاب كننده رنگ سبز دارای صفات روحی اراده در انجام دادن كار، پشت كار و استقامت است و سبز مایل به آبی نمایانگر عزم راسخ ، پایداری و مهمتر از همه مقاومت در برابر تغییرات است.
انتخاب كنندگان رنگ سبز اصلاحگرانی هستند كه مایل به اصلاح وضع موجود هستند و شخصی كه رنگ سبز را انتخاب میكند مایل است تا عقاید خود را به كرسی بنشاند و خود را به عنوان نماینده اصول اساسی و تغییرناپذیر معرفی كند و میخواهد به دیگران پند و اندرزهای اخلاقی دهد.
با نگاهی به آثار میانی و پایانی سپهری، رد پای این خیرخواهی و اصلاحطلبی یعنی رفورمیسم را میتوان به خوبی مشاهده كرد.
سبز موجب نرمشپذیری اراده نیز میشود و همین نرمش پذیری به شخص امكان ایستادگی در برابر مشكلات را میدهد؛ زیرا از طریق این ایستادگی است كه شخص میتواند كاری را به انجام برساند و بدین سان موجب احترام بیشتر برای خود میشود.
در این میان، علاقه سپهری به رنگ آبی، واقعیتی انكارناپذیر و اظهار علاقه سپهری به رنگ آبی در كتاب اتاق آبی خود بیان كنندة این ادعاست ؛ آبی رنگ اندیشه است و سهراب در پناه آرامش آن میاندیشید و در انتقال آن افكار به دیگران همواره میكوشید.
سپهری در دورهای از زندگی شخصی خویش، یعنی از زمانی كه در تهران تحصیل میكرد و دراجتماع حضور فعال داشت تا زمانی كه خود را از كارهای حزبی و اجتماع پر آلام و مكتب رمانتیسیسم رها نكرده بود، همواره مضطرب و نگران بود و به دنبال آرامش و رهایی از كشمكشهای روحی و روانی خویش میگشت كه كاربرد و انتخاب رنگهای تیره در آثار اولیه او حكایتگر این نكته است؛ چرا كه به اعتقاد روانشناسان، انتخاب رنگ سیاه بیانگر نفی خود و اعتراض به سرنوشت خویش است.
سرانجام ، وجود رنگهای اصلی و روشن در كتاب چهارم به بعد سپهری ، نشان از شخصیت بهنجار و با ثبات ، پویا ، مطمئن ، تأثیرگذار و اصلاح طلب اوست ؛ شخصیت زنده و پویایی كه با واژگان و واژههای رنگین اشعار خویش، همواره انسان را به تكاپو و تحرك وا میدارد و به سیر و سفر در انفس و آفاق دعوت میكند .
او اساساً چه در سطح كلمه چون گزینش واژگان رنگین و چه در سطح كلام بویژه در اشعاری چون مسافر، صدای پای آب، نشانی، پشت هیچستان و . . . همواره انسان را به تلاش و تكاپو برای رسیدن به حقیقت دعوت میكند و در رسانیدن من فردی به ما جمعی یك تنه میكوشد.